فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بر اساس سبک های والدگری و صبر مادران بود. روش: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود که در سال 1400- 1399 در مدارس ابتدایی شهر تهران مشغول به تحصیل بود که از بین آنها تعداد 108 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس صبر (خرمایی و همکاران، 1393)، سیاهه رفتار سازگار کودک (کوان و همکاران، 1995)، پرسشنامه سبک های والدگری (بامریند، 1991) و پرسشنامه رفتاری کودکان فرم والدین (اخنباخ و رسکورلا، 2001) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سبک والدگری مقتدر و صبر مادران با پرخاشگری کودکان رابطه منفی معنادار و سبک های والدگری مستبد و سهل گیر با پرخاشگری کودکان رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0P <). همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام سبک والدگری مقتدر، شکیبایی مادران و سبک والدگری مستبد در کل 48 درصد از واریانس پرخاشگری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای را تبیین کردند. نتیجه گیری: با توجه به نقش سبک های والدگری و صبر مادران در پیش بینی پرخاشگری کودکان، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای سبک های والدگری و صبر مادران ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران 13 - 15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانی در سنین مدرسه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران همراه با گروه درمانی شناختی-رفتاری با حضور دختران و بدون حضور دختران با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل همه ی دختران 15 تا 13 ساله ی مدرسه زینبیه واقع در شهرستان شهریار بود. با اجرای آزمون بر روی 600 دانش آموز مدرسه، 120 نفر با اضطراب اجتماعی یافت شد که از بین آنها 45 نفر انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول، مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری دختران را دریافت کردند و گروه آزمایشی دوم فقط مدیریت رفتاری مادران را دریافت کردند. گروه گواه نیز هیج آموزشی را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک ) 1996 ( بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری توأم با هم موجب کاهش اضطراب اجتماعی دختران می شود) 05 / P>0 (، اما آموزش مدیریت رفتاری مادران به تنهایی نتوانست اضطراب اجتماعی را کاهش دهد. این نتایج در پیگیری ها نیز به اثبات رسید. نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به روش آموزشی مدیریت رفتاری مادران بر اضطراب اجتماعی، تأثیر بیشتری داشت. مطابق با یافته های پژوهش اثربخشی مداخله آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری دختران بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران به تأیید رسید. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این گروه از دختران درنظرگرفت.
اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش یکپارچگی حسی به افزایش تمرکز و توجه منتهی می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختالل یادگیری انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رفسنجان در سال 99 - 98 تشکیل دادند؛ نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( قرار گرفتند. پرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه درنظر گرفته شد عبارت بودند از: مقیاس هوشی وکسلر ) 1973 ( و پرسشنامه کارکردهای اجرایی فرم والدین ) 2000 (. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت ) 01 / .)p> 0 نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر افزایش کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اخت الل یادگیری مؤثر است.
تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم بود. روش: پژوهش با شبه آزمایشی انجام شد که در آن از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم در دو منطقه شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 1398 و به تعداد 30 نفر بود. از روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه هفتم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه؛ آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، آزمون سنجش میزان یادگیری درس ریاضی بود که روایی آن با استفاده از روش دلفی تأمین شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برابر 0.83 به دست آمد و سپس داده های حاصل از اجرای آن با نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله ) t=2.69, P<0.05 ( و یادسپاری ) t=5.80, P<0.001 ( دانش آموزان در درس ریاضی تأثیر دارد و موجب بهبود آن می شود. همچنین؛ یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که تفاوت معنا داری میان استفاده از روش ایستگاه چرخشی با روش سنتی تدریس در یادگیری مهارت حل مسئله وجود ندارد ) t=0.82, P>0.05 ( اما این تفاوت درخصوص مؤلفه یادسپاری معنادار بود .)t=3.26, P<0.05( نتیجه گیری: براین اساس می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش های نوین همچون روش ایستگاه چرخشی برای دانش آموزانی با اختلال طیف اتیسم که در یادگیری با مشکلاتی مواجه هستند، می تواند باعث بهبود عملکرد درسی و یادگیری بیشتر آنان شود.
بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اخت اللات یادگیری خاص از جمله مشکلاتی هستند که از دیرباز مورد توجه متخصصان و روان شناسان حوزه کودک بوده اند. کودکان با اخت الل یادگیری خاص، با وجود هوش بهنجار، قادر به پیشرفت تحصیلی در زمینه های خواندن، نوشتن، و ریاضیات نیستند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اخت الل یادگیری خاص مراجعه کننده به مرکز اخت اللات یادگیری شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۳۰ دانش آموز پسر با اخت الل یادگیری خاص، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی ) ۱۵ ( و گواه ) ۱۵ ( قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و مؤلفه های آن )انگیزش درونی و بیرونی( و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص اثربخش است ) 005 / .)p<0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص، آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی است.
تأثیر آموزش های مدیریت خشم و فرزندپروری بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش های مدیریت خشم و فرزندپروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پسر پنجم و ششم ابتدایی مدارس دولتی منطقه ۹ شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنها تعداد ۴۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری 8 جلسه 5/1 ساعته و گروه آزمایش فرزندپروری 9 جلسه 5/1ساعته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش حاضر شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان (هومرسن و همکاران، 2006) مصاحبه بالینی ساختار یافته و آزمون رنگ واژه استروپ برای سنجش توجه انتخابی بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از راه نرم افزار SPSS-V24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده برنامه آموزشی مدیریت خشم و فرزند پروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای نسبت به گروه کنترل اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین گروه آموزشی مدیریت خشم بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر یکسانی با گروه آموزشی فرزندپروری داشتند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و روان درمانگران حوزه کودک و نوجوان از برنامه های آموزشی پژوهش حاضر می توانند برای افزایش توجه انتخابی یادگیرندگان استفاده کنند.
راهنمای توسعه، طرحریزی و کاربست مداخلات ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه به بررسی ماهیت مشکلات یادگیری ریاضی، به ویژه تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی، اصول پیشگیری و مداخله با هدف ارائه رهنمودهایی برای توسعه و طراحی مداخ الت ریاضی مؤثر برای ارتقاء یادگیری و بهبود عملکرد کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال ایرانی می پردازد. روش: مطالعه حاضر به صورت مروری و با جستجوی منظم و جامع اطلاعات بین سال های 2012 تا 2022 به دو شیوه رایانه ای و دستی در پایگاه های اطلاعاتی انجام گرفت. معیارهای ورود به مطالعه شامل، )الف( تمرکز محتوای مداخله بر یک یا چند مؤلفه از مهارت های عددی اولیه، )ب( کارآزمایی های تصادفی کنترل شده یا طرح های شبه آزمایشی، )ج( کودکان بین 5 تا 8 سال در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی و )د( مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی بود. یافته ها: یکم به تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی پرداخته شد. دوم، توجه بر اهمیت رویکرد پاسخ به مداخله به عنوان مدل پیشگیری چندسطحی معطوف شد. سوم، تعریف مداخله و ویژگی های مداخ الت ریاضی مورد کنکاش قرار گرفت. چهارم، اصول و رهنمودهای مبتنی بر پژوهش شناسایی و ارائه شد که برای مداخ الت ریاضی مؤثر اساسی هستند. نتیجه گیری: در مورد اینکه چگونه نتایج این مطالعه جامع می تواند پژوهشگران، متخصصان، معلمان و مربیان را در گسترش پایگاه دانش و کاربست محتوا در مورد مداخ الت ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال راهنمایی کند، بحث شده است.
مقایسه اثربخشی والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی و والدگری مثبت بر بهبود مهارت های فرزندپروری و کیفیت تعامل والد-کودک در کودکان ناشنوا و کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی والدگری مبتنی بر سازماندهی و والدگری مثبت بر بهبود مهارت های فرزندپروری و کیفیت تعامل والد-کودک در کودکان ناشنوا در شهرستان سمنان انجام شد. روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان ناشنوا و کم شنوا در سطح شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1401 - 1400 بود. شانزده شرکت کننده این مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی فرزندپروری مثبت ) 8 نفر ( و مبتنی بر سازماندهی ) 8 نفر ( منتسب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های فرزندپروری بامریند ) 1973 ( و رابطه والد-فرزند پیانتا ) 2011 ( قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد و گروه والدگری مثبت میانگین بالاتری نسبت به گروه والدگری مبتنی بر مهارت های سازمان دهی در مهارت های فرزندپروری و تعامل والد-کودک دارد. بعالوه نتایج آزمون t زوجی نشان داد که تغییرات در دو گروه ا گرچه از پیش آزمون تا پس آزمون معنادار است، اما تغییرات گروه والدگری مثبت بیشتر است. نتیجه گیری: تعامل مادر با کودک یک امر پیچیده و چندبعدی است و باتوجه به ناشنوا بودن فرزند، این تعامل باید از عوامل کلیدی مؤثری مانند نگرش، میزان پذیرش والدین، نحوه مدیریت و کنترل رفتار، حس شایستگی اجتماعی و خویشتنداری، دانش و مهارت والدگری، خوش فکری والدین در تربیت کودک و ایجاد محیطی با حداقل تعارض برخوردار باشد که در نتایج داده ها والدگری مثبت هم سویی بیشتری با این موارد داشته است.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۲۲-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پایه سوم ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و در 3 گروه آموزش کارکردهای اجرایی، بازی درمانی و گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش آزمون ریاضی کی-مت بود. شرکت کنندگان گروه های آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). همچنین بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو مداخله کارکردهای اجرایی و بازی درمانی آثار سومندی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان مبتلا به یادگیری ریاضی دارند.
بررسی تطبیقی قانون آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه در آمریکا و ایران و رویه اجرایی آن: با تاکید بر ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
247 - 282
حوزه های تخصصی:
شرایط زمینه ای در هر کشور ایجاب می کند که تاریخچه منحصربه فردی از آموزش های ویژه داشته باشند و این امر منجر به سیستم های آموزشی و خدمات متفاوت برای دانش آموزان با نیازهای ویژه شده است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی قانون آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه در آمریکا و ایران بود که با تأکید بر حیطه ناتوانی های یادگیری و رویه اجرای آن، نقاط قوت و ضعف آن را تشریح نمود. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع تحلیل اسنادی بود که جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق جستجوی گسترده در پایگاه های علمی معتبر و گزارش ها و اسناد دولتی منتشرشده، انجام گرفت. قوانین آموزش ویژه در آمریکا (تا سال 2022 م) و ایران (تا سال 1402 ش) با تطبیق و مقایسه روند تغییرات و چگونگی اجرای آن در زمینه ناتوانی های یادگیری موردتوجه بود. وجود برنامه های آموزش فردی، ضمانت اجرایی، حق تصمیم گیری والدین و دانش آموزان در امور آموزشی از برجستگی های قانون آموزش ویژه در آمریکا است ولی به توسعه طرح های پژوهشی و انجام پژوهش های علمی در قانون ایران تأکید بیشتری شده است. در بررسی رویه اجرایی قوانین و توجه به دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری، در ایران فقط حمایت ها در دوره ابتدایی صورت می گیرد درحالی که در آمریکا تا پایان تحصیلات دانشگاهی این حمایت ها وجود دارد. همچنین شناسایی و ارزیابی دانش آموزان دارای معلولیت نیز در آمریکا با دقت بیشتری انجام می شود. دستیابی به اهداف قانون حقوق افراد با نیازهای ویژه، نه تنها نیازمند تکمیل و تصویب قانون است، بلکه درگرو اجرای صحیح قوانین و اصلاح ساختارها نیز هست.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۱۸-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز tDCS بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می باشد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی با ناتوانی یادگیری خواندن شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 96-95 بوده که از این تعداد 20 نفر شامل 6 پسر و 14 دختر در پایه تحصیلی اول و دوم بصورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. تمامی آزمودنی ها در دو گروه 10نفره آزمایش و شم، به مدت 10جلسه و هر جلسه به مدت20 دقیقه، الکترود آند بر روی ناحیهDLPFC و الکترود کاتد برروی شانه سمت مخالف قرار گرفت، بمنظور بررسی اثر تحریک الکتریکی، گروه آزمایش در معرض تحریک قرار گرفت . یافته ها: تمامی آزمودنی ها در پیش از اعمال مداخله و پس از مداخله به وسیله آزمون های نرم افزاریback N- و آزمون نارساخوانی نما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغییره و چند متغییره نشان داد که اعمال tDCS موجب بهبودی حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می شود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال tDCS سبب افزایش تحریک پذیری قشری شبک ه ای از نواحی مغزی که در کارکردهای اجرایی نقش مهمی ایفا می کنند، می شود و قابلیت های بالقوه ای را در بهبود و توانبخشی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن دارا می باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 99-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز با اختلالات یادگیری بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی 8 هفته و 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی شناختی ولز و خودنظم دهی پنتریچ بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان راهبردهای فراشناختی را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری پیشنهاد داد.
تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بحران جهانی کووید- ۱۹ فرصتی منحصر به فرد برای تجدیدنظر در مورد نیاز به آموزش در دسترس و فرا گیر برای کودکان و افراد توان خواه فراهم کرده است. شبکه شاد با وجود چشم انداز خوب برای آموزش از راه دور، مشکلاتی برای دانش آموزان و معلمان آموزش و پرورش استثنایی ایجاد کرده است. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه است. روش: این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، از نوع کیفی، از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از نظر زمان، مقطعی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل خبرگان و صاحبنظران حوزه آموزش از دور و مسئولان و کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی و همچنین مدیران و معلمان مدارس آموزش استثنایی کشور در سال تحصیلی 1401 - 1400 بود. سی نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به قاعده اشباع نظری داده ها انتخاب شدند و تعداد 530 نفر نیز به صورت کتبی به پرسش های پرسشنامه نیمه ساختارمند جواب دادند. ضمن توجه به شاخص های روان سنجی در انجام مصاحبه ها و جمع آوری مکتوب داده ها، تلخیص و تحلیل متن مصاحبه ها و پاسخ های مکتوب مشارکت کنندگان در پژوهش مطابق با روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در پژوهش نشان داد که ابعاد و مولفه های مناسب برای سیاستگذاری آموزش مجازی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه از الگوی مفهومی ویژه ای تبعیت می کند که با الگوی آسیب شناسی کریک پاتریک شامل چهار سطح وا کنش، یادگیری، رفتار و نتایج انطباق دارد. همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد به تفکیک برای معلمان به عنوان یک گروه و برای مدیران مدارس و کارشناسان ادارات آموزش و پرورش استثنایی به عنوان گروه دیگر و همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد برای دانش آموزان به تفکیک طیف ُُمعلولیت آنان شامل چندمعلولیتی، اختلال طیف اتیسم، آسیب دیده بینایی، آسیب دیده شنوایی، کم توان ذهنی، آسیب دیده جسمی حرکتی و اختلالات یادگیری همراه با درصد فراوانی پاسخ مشارکت کنندکان در پژوهش احصا و ارائه شده است. نتیجه گیری: بررسی یافته ها دلالت بر این دارد که سامانه آموزشی شاد نیازمند تغییرات زیادی است تا بتواند آموزش مجازی مناسبی را برای دانش آموزان با نیازهای ویژه ارائه دهد.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از پدیده لجبازی - نافرمانی دانش آموزان: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان لجباز - نافرمان قشقرق راه انداخته و با والدین خود مشاجره کرده و کینه توزانه عمل می کنند. هدف پژوهش حاضر وا کاوی تجارب زیسته معلمان از پدیده لجبازی - نافرمانی دانش آموزان است. روش بررسی: روش پژوهش براساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان با سابقه تدریس در مدارس استثنایی بود. هشت نفر از معلمان با روش نمونه گیری در دسترس، جهت مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت و پس از ضبط، مصاحبه ها تبدیل به متن شده و مؤلفه های اصلی و فرعی استخراج گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها: سه مؤلفه اصلی، پیشایندها )اشکال در تعامل با معلم، بحث و جنجال با هم کلاسی ها، گرسنگی، درجه سختی تکلیف و بی علاقگی به محتوای کلاس(، پیامدها )افت تحصیلی، طردشدن، خشم و پرخاشگری و مشکل در روابط بین فردی( و کنترل کننده ها )بازی های رایانه ای، تنبیه، استفاده از بهامُهر و جایزه، بازی، تماشای فیلم و نمایش، خواندن قصه، شن بازی و برنامه نظم و انضباط(، یافته های بسیار مهم این مطالعه بودند. نتیجه گیری: لجبازی - نافرمانی تأثیر بسزایی در عدم پیشرفت تحصیلی و بروز مشکلات ارتباطی در کلاس درس دارد و ازاین رو باید مورد بررسی، تشخیص و مداخله بهنگام و مناسب قرار گیرند.
اختلال سلوک (CD)در نوجوانان: بررسی نقش شایستگی اجتماعی و ضعف در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش شایستگی اجتماعی و ضعف در تنظیم هیجان در پیش بینی اختلال سلوک نوجوانان انجام شد. روش: جاﻣﻌه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوﺳﻄه اول نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1398 بود که از بین نمونه اولیه، 234 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه علایم مرضی کودکان (فرم والد) (گادو و اسپرفکین، 2007) کسب کردند و دارای بیشترین نشانه های اختلال سلوک بودند، بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه های شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، 1990) و دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و روئمر، 2004) را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها، از رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه خطی بین متغیر اختلال سلوک و مؤلفه های پیش بین به لحاظ آماری معنادار است (001/0P<). به این معنی که شایستگی اجتماعی و خودتنظیمی هیجان قادر به پیش بینی اختلال سلوک در نوجوانان هستند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مؤلفه های شایستگی اجتماعی؛ به ترتیب مؤلفه های توانایی ها و مهارت های شناختی، مهارت های رفتاری و شایستگی های هیجانی و همچنین از بین مؤلفه های ضعف در تنظیم هیجان؛ به ترتیب فقدان شفافیت هیجانی، فقدان آگاهی هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دسترسی محدود به راهبردهای هیجانی به عنوان قوی ترین متغیرها برای پیش بینی اختلال سلوک هستند. نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زﻣیﻨه پیشگیری، درمان و خدمات مشاوره ای به کودکان و نوجوانان دارای نشانه های اختلال سلوک دارد و می تواند با برنامه ریزی مدون و اجرایی در جهت کاهش نشانه های اختلال سلوک مفید واقع شود.
اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش ادوارد دوبونو بر خود پنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی در پایه چهارم شهرستان تیران و کرون در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش : در این پژوهش روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان شهرستان تیران و کرون در سال 1399-1400 بود . روش نمونه گیری دردسترس و تعداد نمونه 30 نفر انتخاب شد که بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفت. گروه آزمایش در طی 10 جلسه، هفته ای یکبار، آموزش گروهی تفکر خلاق به روش دوبونو را به صورت آنلاین دریافت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه خودپنداره تحصیلی،( یی- هیسن چین، 2004 ) و پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ،( وانگ، وایلت و اسکلز، 2011) و آزمون تشخیصی نارساخوانی (حیدری و همکاران ،1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل وارایانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss23تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی عمومی درسطح معناداری 05/0> p ،F=42/32 و میزان تاثیر 0/60 ،خود پنداره تحصیلی آموزشگاهی با F=128/49 ، میزان تاثیر 0.82 و خودپنداره غیرآموزشگاهی با F=82/32 و میزان تاثیر 0/74 معنادار بود. همچنین آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر اشتیاق رفتاری درسطح معناداری 05/0> p ،F=801/44 و میزان تاثیر0/96 ، اشتیاق هیجانی F=197/25 ، میزان تاثیر0/87 و اشتیاق شناختی با F=273/22 و میزان تاثیر 0/90 نیز معنادار بود. همچنین آزمون تعقیبی نیز بیانگر تفاوت معناداری بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه مداخله در هر دو متغیر را نشان داد. نتیجه گیری : براساس این نتایج می توان ابراز نمود که روش تفکر خلاق به روش دوبونو می تواند بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی موثر واقع شود .
اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۱۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم اتیستیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام کودکان با اختلال ها طیف اتیسم شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بودند که به منظور دریافت درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم به مراکز این درمان (مدرسه سگ های گروه کار sk9) مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود به این صورت که تعداد نمونه 20 نفر جامعه آماری مذکور انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 1 ساعت و به صورت هفته ای یک جلسه درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه مشکلات رفتاری و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزارآماری spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم تأثیر معناداری بر بهبود مهارت های ارتباطی (01/0p<) و کاهش رفتارهای کلیشه ای (01/0p<) کودکان با اختلال ها طیف اتیسم داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده اثربخشی درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم بود. بنابراین برای درمان مشکلات ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم می توان از این روش درمانگری استفاده کرد.
سنتز پژوهی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، مطالعه نظام مند برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم است. در این پژوهش، یک برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی از تمام جهت ها بررسی شده است. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فرا ترکیب می باشد. برای یافتن ویژگی ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شده اند. جامعه مورد مطالعه پژوهش های انجام شده از پژوهش های 15 سال گذشته است که طی واکاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری انجام شده و حدود 31 پژوهش واجد شرایط و معیارهای مد نظر به صورت هدفمند انتخاب، کد گذاری و طبقه بندی شدند و پس از آن الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی نیز استخراج شدند. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا چهار بعد شناسایی شد که شامل دوازده زیر طبقه به شکل بعد رویکردهای برنامه درسی در چهار زیر طبقه، بعد اهداف برنامه درسی در سه زیر طبقه، بعد محتوای برنامه درسی در سه زیر طبقه، بعد فرایند یاددهی- یادگیری در سه زیر طبقه، بعد ارزشیابی در برنامه درسی در سه زیر طبقه می باشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی در دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم مؤثر است.
اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۴۴-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان 12-8 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به بخش روانپزشکی (بخش اختلالات رفتاری) بیمارستان های شهر تهران در نیمه اول سال 1397 بود. از میان جامعه آماری فوق به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند و به مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 1 ساعته در طول سه هفته و هر سه روز یک بار به اجرا گذاشته شد؛ سپس در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت باعث کاهش علائم اضطراب کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تنفس ریتمیک توسط فلوت می تواند باعث کاهش علائم اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شود.
غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
93 - 133
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانه روزی بهزیستی دخترانه رضوانشهر بودند 40 نفر از کودکان با روش نمونه گیری در دسترس از این مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال شرکت کردند و گروه کنترل به صورت حضوری آموزش دیدند. برای جمع آوری و اندازه گیری داده های این پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مورو) و پرسشنامه ارزیابی روابط بین فردی کودکان ازنظر معلم. ویرو داوین (1980) مورد استفاده قرار گرقت. نتایج تحقیق نشان بین میانگین نمرات نشخوار فکری و روابط بین فردی دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛. نتایج نشان داد غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط بین فردی تأثیر معنادار دارد (05/0P<).مداخله انجام شده در مطالعه پیش رو که با بهره گیری از کلیپ ها،چندرسانه های ها، پویانمایی ها، واقعیت افزوده و نرم افزار کپ تی ویت انجام شده بود موجب غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان شده بود که اثربخشی قابل قبولی بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط میان فردی آنان داشه باشد.