فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۸۰۰ مورد.
۵۸۱.

کاربرد آموزش برنامه حل مسأله بین فردی در کاهش رفتارهای مشکل ساز دانش آموزان دیرآموز: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مهارت های شناختی روش حل مسأله

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۱۴۴۱ تعداد دانلود : ۴۹۷
مهارت حل مسأله در برقراری ارتباط مناسب با دیگران، از اهمیت زیادی برخوردار است. عدم برخورداری از توانایی حل مسأله در مواجهه با مشکلات بین فردی، می تواند موجب بروز رفتارهای تکانشی، پرخاشگری، گوشه گیری، احساس ناکامی و رفتارهای غیرانطباقی در کودکان شود. از سوی دیگر، در کودکان کم توان ذهنی وجود نقایص شناختی و نارسایی مهارت های اجتماعی، بر کنترل تکانه و سازگاری رفتاری تأثیرگذار است. از این رو، آموزش مهارت های تفکر از جمله حل مسأله ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر برنامه حل مسأله بین فردی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شده است. این پژوهش از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت طرح A-B با مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر انجام گرفت. پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله به عنوان رفتارهای آماج مورد مشاهده قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به خط پایه در 10 جلسه جمع آوری شد. سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته ، برنامه حل مسأله بین فردی به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل چشمی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که آموزش، در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مرحله مداخله تأثیرگذار بوده و روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده است.
۵۸۳.

پیش بینی قضاوت اخلاقی در دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودپنداره قضاوت اخلاقی ارزش های شخصی - خانوادگی دانش آموزان مدارس تیزهوش دانش آموزان مدارس عادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۱ تعداد دانلود : ۸۸۹
پژوهش حاضر برای پیش بینی قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش همبستگی است. 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی عادی به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی تیزهوش به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ارزش های شخصی - خانوادگی، خودپنداره و قضاوت اخلاقی، جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و zفیشر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره، قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس تیزهوش و ارزش های مذهبی، مردمی، اقتصادی و دانش می توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش را به طور معناداری پیش بینی کنند (01/0>P). ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره نمی توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس عادی را به طور معناداری پیش بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره با قضاوت اخلاقی بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی متفاوت است. نتایج، شواهدی را پیشنهاد می کند که ارزش های شخصی - خانوادگی در قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش تأثیر دارند. بنابراین برای تغییر و اصلاح قضاوت اخلاقی و بهبود فرایند تحوّل استدلال اخلاقی در دانش آموزان 12 تا 13 سال، لازم است به کارآمدسازی عملکرد خانواده به ویژه ارزش ها توجّه شود.
۵۸۹.

مقایسه بهزیستی روان شناختی مادران با و بدون دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی: اثر سبکهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۳
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی وضعیت بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی و بررسی نقش سبکهای مقابله به عنوان یک متغیر میانجی در تعیین بهزیستی روان شناختی بود. روش: برای دستیابی به این مهم 75 نفر مادر کودک کم توان ذهنی که بعنوان آموزش پذیر و تربیت پذیر شناسایی شده و در مدارس ابتدایی استثنایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 86-85 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. جهت مقایسه 75 نفر مادر کودک عادی که از نظر سن و جنس فرزندان، تحصیلات و طبقه اقتصادی- اجتماعی با گروه نخست همتا شده بودند، انتخاب گردیدند. پس از توجیه، آزمون های بهزیستی روان شناختی ریف و سبکهای مقابله اندلر و پارکر اجرا شد. آزمونهای آماری تحلیل رگرسیون گام به گام، t گروههای مستقل و آزمون مجذور خی برای تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شدند. یافته ها: t بدست آمده از مقایسه وضعیت بهزیستی روان شناختی دو گروه برابر 5.34 بود که در سطح 0.01 معنادار و میانگین مادران عادی (356.96) بالاتر از مادران کودکان کم توان ذهنی (333.60) بود. آزمون مجذور خی متغیر سبکهای مقابله دو گروه مادران برابر 44.46 بدست آمد که نشان داد تفاوت فراوانی مشاهده شده بین سبکهای مقابله ای مورد استفاده معنادار است و هر دو گروه عمدتا از سبک مقابله مساله محور استفاده می کنند. نتایج تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون بین میانگین بهزیستی روان شناختی و متغیرهای پیش بین وضعیت مادران حاکی از این بود که F مشاهده شده (14.91) فقط برای وضعیت مادران معنادار است و این متغیر قادر است چهل درصد از تغییرات واریانس مربوط به بهزیستی روان شناختی را تبیین کند و سبک مقابله نمی تواند به صورت معنادار متغیر فوق را پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از پایین بودن وضعیت بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی است که می توان نتیجه گرفت احتمالا وجود کودک کم توان ذهنی به عنوان عامل آسیب زننده به این متغیر می تواند عمل کند و سبکهای مقابله که متغیری شخصیتی به شمار می رود متغیر تعیین کننده ای در تعیین بهزیستی روان شناختی مادران هیچ یک از گروهها به شمار نمی رود.
۵۹۰.

مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: کودکان پیش دبستانی مادران سبک فرزندپروری کم توانی ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۰ تعداد دانلود : ۶۳۳
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری، روش های ویژه ای هستند که والدین در تربیت فرزندان خویش به کار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی صورت گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر ( 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی) به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P). هم چنین آزمون تحلیل واریانس چند متغییره نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی برنامه های آموزش خانواده به ویژه برنامه های آگاهی از سبک های فرزند پروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است. هم چنین پیشنهاد می شود که سبک فرزندپروری اقتداری به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی آموزش داده شود.
۵۹۱.

مقایسه ی سرزندگی، سازگاری زناشویی و دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی والدین دارای کودک ناشنوا با والدین دارای کودک عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سازگاری زناشویی سرزندگی دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی افراد ناشنوا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
تعداد بازدید : ۱۴۲۸ تعداد دانلود : ۷۷۴
زمینه و هدف این پژوهش مقایسه سرزندگی، سازگاری زناشویی و دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی والدین دارای کودک ناشنوا با والدین دارای کودک شنوا بود. مواد و روش های : این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و نمونه گیری بر اساس خوشه ای چند مرحله ای بود. حجم نمونه شامل مادران 80 دختر بود ، که 40 نفر از مادران کودکان ناشنوا ، 40 نفر از مادران کودکان شنوا شهر اصفهان را در برمی گرفت. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه سرزندگی دسی و رایان (1995) ،سازگاری زناشویی اسپاینر (1978) و پرسشنامه دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی باتلر و گراتز(2004) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ا ز روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. یافته های پ ژوهش حاکی از آن است که بین دو گروه والدین کودکان ناشنوا و والدین کودکان شنوا در سرزندگی ( 4 0/0 p≤ )، سازگاری زناشویی( 1 0/0P≤ (و دشواری های تنظیم شناختی( 1 0/0 p≤ ( تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که ناشنوایی کودک می تواند سرزندگی، سازگاری زناشویی و همچنین توانایی والدین در تنظیم هیجان ها در مواجهه با تعارض ها و فشار ها را تحت تاثیر قرار دهد.
۵۹۷.

تأثیر فعالیت های یکپارچه سازی حسی- حرکتی در ترکیب با بازخورد برتعادل کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازخورد تعادل ایستا تعادل پویا اختلال هماهنگی رشدی یکپارچه سازی حسی-حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۹۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت های یکپارچه سازی حسی - حرکتی در ترکیب با بازخورد بر عملکرد تعادلی در کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام شد. روش:در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی بود ، 30 کودک (با دامنه سنی 8-10 سال) با این اختلال انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه خود کنترل، آزمونگر کنترل و گروه گواه تقسیم شدند. در پیش آزمون تعادل ایستا و پویای شرکت کنندگان، به ترتیب با تست لک لک و آزمون راه رفتن پاشنه پنجه ارزیابی شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 هفته به صورت سه جلسه 60 دقیقه ای در هفته پروتکل تمرینات را انجام داد. پس آزمون همانند پیش آزمون برگزار شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، آزمون لون، آزمون باکس، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی ال اس دی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیر تعادل پویا، هم در تمرین (048/0= P ) و هم در گروه (001/0= P ) اثرات معناداری وجود داشت. همچنین در متغیر تعادل ایستا هم در تمرین (036/0= P ) و هم در گروه  (001/0= P )  اثرات معنادار بود (05/0 p £ ) . نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه خودکنترل و آزمونگر کنترل با گروه گواه در تعادل پویا و تعادل ایستا تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در مقایسه بین دو گروه خودکنترل و آزمونگر کنترل در هر دو مؤلفه تعادل ایستا و پویا تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 p £ ) . نتیجه گیری: بنابراین یافته های حاضر نشان می دهد که فعالیت های حسی- حرکتی همراه با بازخورد در قیاس با تمرین صرف می تواند باعث عملکرد تعادلی بهتری شود.
۵۹۸.

اثر برنامه ورزشی تعادلی بر بهبود عملکرد گام برداشتن و شاخص های زمانی و مکانی راه رفتن در نوجوانان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه رفتن کم توان ذهنی تمرینات تعادلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۴۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۵۶
زمینه: هدف از این پژوهش ارزیابی تاثیر برنامه ورزشی تعادلی 8هفته ای بر شاخص های زمانی و مکانی عملکرد راه​ رفتن در کودکان کم توان ذهنی مدرسه ​ای بود. روش: به ​همین ​منظور، 40نوجوان کم توان ذهنی برای بررسی تاثیر برنامه های تمرینی تعادلی بر عملکرد راه​رفتن در 2گروه قرارگرفتند: (19نفر گروه آزمایش و 21نفر گروه گواه). گروه آزمایش در یک​ برنامه 8هفته ای برنامه های تمرینی تعادلی شرکت​ کردند که شامل 2جلسه در یک​ هفته بود. راه​رفتن با استفاده از شاخص های زمانی و مکانی موردارزیابی قرارگرفت. یافته ها: یافته ها نشان​ دادند که برنامه های تمرینی تعادلی منجربه پیشرفت های قابل توجه در عملکردهای شرکت کننده در شاخص های زمانی و فضایی می شوند. نتیجه گیری: بنابراین، برنامه های تمرینی تعادلی برای بهبود عملکرد راه ​رفتن می تواند یک ​اقدام موثر باشد و برای بهبود تعادل و راه ​رفتن پیشنهادشود.
۵۹۹.

روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان استثنائی: رویکرد فراگیر و رهائی بخش(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آموزش و پرورش استثنایی رویکرد فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۲ تعداد دانلود : ۴۹۲
روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان استثنایی، مانند سایر رشته های علوم انسانی، بر نوع معینی از فلسفه زندگی و فلسفه علم بنا می شود. بنابراین، لازم است توجه کنیم که نظام تعلیم و تربیتی و نظام آموزش و پرورش استثنایی کشور ما بر کدام رویکرد فلسفی استوار است. این مقاله، که رویکردی فراگیر و رهایی بخش را مورد نظر دارد، بر ""فلسفه خردگرایی مینوی و علمی"" و بر ""رویکرد درمان زندگی ایرانی"" بنا شده است. تمام افرادی که در سنین مدرسه هستند، با وجود شباهت های انسانی خود، همگی از نظر زیستی و روان شناختی متفاوت از یکدیگرند به گونه ای که می توان گفت هر کودک یا نوجوان یک فرد استثنایی است و هرچه سن او بالاتر می رود استثنایی تر می شود و نیازهای آموزشی و پرورشی خاص خود را دارد. همچنین، هر کودک و نوجوانی که در خانواده و جامعه و فرهنگ و دوره تاریخی معین رشد می کند، در مقایسه با کودکان و نوجوانان سایر خانواده ها و جامعه ها و فرهنگ ها و دوره های تاریخی گوناگون، فردی استثنایی است. حتی اگر کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را مطابق با آمارهای جهانی، 12 درصد از کل افراد این دوره های سنی بدانیم، آموزش و پرورش استثنایی کشور که با مشکلات اساسی در بنیادهای فلسفی و جوانب کیفی مواجه است از نظر کمّی نیز فقط کمتر از 7 درصد از کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را زیر پوشش دارد. نگاه آموزش و پرورش استثنایی کشور به مفهوم کودک و نوجوان استثنایی، یک نگاه سنتی و کاستن گرای است و چندان توجهی به استثنایی بودن مضاعف، کم توانی های درست اندیشیدن، اغتشاش هویت و شخصیت، درماندگی آموخته شده اجتماعی و فرهنگی، و روحیات سایکوپاتیک و فقر ویژگی های سالم شهروندی، که بسیاری از افراد دچار آنها هستند، ندارد. نگرش سنتی و کاستن گرای را وقتی می توان تغییر داد که شأن و ارزش انسانی کودکان و نوجوانان در مفهوم رهایی بخشی آن و متناسب با فلسفه زندگی و فلسفه علوم انسانی متناسب با عصر حاضر، که آن را فلسفه خردگرایی مینوی و علمی نامیده ایم، مورد نظر قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان