پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان شادی سالمندان به صورت تجربی در سال 1388 در شهر اصفهان انجام شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر سالمندان زن ساکن در آسایشگاه صادقیه شهر اصفهان بودند. تعداد جامعه آماری 135 نفر بود که از بین آنها ما 30 نفر را به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گماردیم. شرایط گروه نمونه بدین صورت بود که اعضا از سلامت جسمانی و روانی کافی برخوردار باشند و اینکه تمایل به شرکت در تحقیق داشته باشند. سپس مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. که این پرسشنامه توسط آرگایل در سال 1989 تهیه شده است و اعتبار این ابزار والیانت پس از سه هفته با ارزش بازآزمایی 83/0 محاسبه کرده است. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در سطح توصیفی: توزیع فراوانی ـ میانگین، انحراف معیار محاسبه شد و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد با در نظر گرفتن نمرات پیش آزمون به عنوان متغیر کمکی، مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر منجر به افزایش شادکامی سالمندان شد (001/0P<).
بر اساس رویکرد شناختی این فرض وجود دارد که علت تفاوت در پاسخ دهی هیجانی، تفاوت در پردازش معنایی در سیستم شناخت است. بر اساس این دیدگاه افراد به طور نسبی الگوهای ثابتی از پردازش معنایی در ذهن دارند که نشانه تجارب گذشته و در بعضی موارد مرتبط با رفتار فعلی آن ها است. (مارکس، 1965). برای مطالعه پردازش معنایی، دو گروه با تاکید بر رویکرد آزگود، به منظور مطالعه افتراق معنایی برای مقایسه انتخاب شدند. از میان 161 آزمودنی داوطلب (25= n) نفر با صفت شخصیتی برون گرایی با استفاده از آزمون شخصیتی آیزنک و از میان 47 نفر (25 = n) آزمودنی با روان رنجوری افسردگی غیر بالینی با استفاده از آزمون افسردگی بک نسخه دوم انتخاب شدند و به تفکیک 15 مفهوم هیجانی از طیف های متفاوت مربوط به پرخاشگری، احساسات ناخوشایند تجربه شده مثل ترس و اضطراب و از طیف تجربه هیجانی که اغلب احساسات مثبت را دربر می گیرند بر اساس آزمون آزگود افتراق معنایی شد. بر اساس تجزیه و تحلیل واریانس، نتایج نشان داد در سطح 05/0 < p در پاسخهای افتراق معنایی، بر حَسب تفکیک افتراق معنایی در چهار بُعد معنی (ارزیابی، توانایی، فعالیت و خطر) تفاوتهایی در بین دو گروه با افسردگی غیربالینی و افراد با صفات شخصیتی برون گرایی برای مفاهیم ناراحتی، اضطراب، عشق وجود دارد و این تفاوت برای مفهوم ناراحتی در بُعد توانایی معنی و برای مفهوم عشق در بعد ارزیابی معنی است.
زمینه و هدف: مطالعات در حیطه روان شناسی اخلاق به دنبال یافتن سیستم های شناختی و هیجانی تعیین کننده در قضاوت اخلاقی هستند. هدف این پژوهش نیز تعیین تأثیر القای هیجانی بر زمان پاسخ به داستان های اخلاقی بود.
مواد و روش ها: مطالعه انجام شده از نوع علی- مقایسه ای بود و بر روی 85 نفر دانشجوی 25-18 ساله مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی، که به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. به منظور سنجش قضاوت اخلاقی از 2 داستان شخصی و غیر شخصی و به منظور القای هیجانی از سه دسته تصاویر با بار هیجانی مثبت، منفی و خنثی استفاده شد. این پژوهش در 5 مرحله، 3 مرحله جهت سنجش قضاوت اخلاقی و 2 مرحله جهت القای هیجانی، انجام گرفت. سپس یافته ها با آزمون واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: داده های به دست آمده نشان داد که تفاوت زمان واکنش به داستان های شخصی در مرحله اول و سوم (01/0 P <) و همچنین مرحله اول و پنجم (026/0 P <) معنی دار بود، اما این تفاوت در مورد داستان های غیر شخصی معنی دار نمی باشد. همچنین یافته ها بیانگر افزایش میانگین زمان واکنش به داستان های قضاوت اخلاقی پس از القای هیجانی منفی است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که تأثیر عوامل محیطی بر تصمیم گیری ها به خصوص تصمیم گیری های اخلاقی به نوع هیجان های القاء شده و جنس تصمیم گیری های هیجانی و شناختی بستگی دارد.