فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش حرمت خود و مؤلفه های تنهایی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. نمونه پژوهش شامل 281 نفر(141 پسر و 140 دختر)بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس تنهایی و حرمت خود کوپر اسمیت پاسخ دادند. نتایج نشان داد که حرمت خود و احساس تنهایی نقش معنی داری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. همچنین بین حرمت خود و احساس تنهایی ارتباط منفی و معنی داری مشاهده شد. یافته دیگر پژوهش این بود که میانگین نمرات احساس تنهایی و نشانه های عاطفی احساس تنهایی دختران به طور معنی داری بیشتر از پسران بود. این یافته ها بیانگر نقش و اهمیت نیاز حرمت خود به عنوان مسیری بالقوه در کمک به دانش آموزان برای مقابله با تجارب تنهایی اجتماعی– عاطفی و پیشرفت تحصیلی است.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش خودکارآمدی و بهبود خودپنداره دانش آموزان کم پیشرفت مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی در افزایش خودکارآمدی و بهبود خودپنداره دانش آموزان کم پیشرفت بود. بدین منظور در چارچوب روش پژوهشی نیمه-آزمایشی 32نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه یک شهر ارومیه به عنوان دانش آموزان کم پیشرفت انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی (16نفر) و گروه کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بوده است. شرکت کنندگان قبل از شروع مداخله و دو هفته بعد از آخرین جلسه مداخله پرسشنامه های خودکارآمدی شی رر (1983) و خودپنداره راجرز (1951)را تکمیل کردند. پس از انجام پیش آزمون، برنامه مصاحبه انگیزشی به مدت 5 جلسه، هر جلسه به مدت 75 دقیقه و دو بار در هفته برای گروه مصاحبه انگیزشی اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که خودکارآمدی و خودپنداره شرکت کنندگان پس از مصاحبه انگیزشی بهبود و ارتقاء معناداری یافتند. درزمینه کار با دانش آموزان کم پیشرفت، مصاحبه انگیزشی با توجه به ماهیّت آن به مثابه یک سبک مشاوره ای بسیار کارا و نویدبخش به نظر می رسد و می توان از این روش در کاهش افت تحصیلی دانش آموزان که با مشکل آموزشی مواجه شده اند بهره جست.
"بررسی ارتباط خودپنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق "
حوزه های تخصصی:
" پیش بینی جهت گیری هدف با استفاده از پنج عامل بزرگ شخصیت در میان دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه احساس تنهایی و عزت نفس دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی با سبکهای دلبستگی آنها بود، به این دلیل روش تحقیق در پژوهش حاضر همبستگی است . 223دانشجو (123 دختر و 100 پسر) که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، با تکمیل پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور، مقیاس تنهایی UCLA و مقیاس عزت نفس رزنبرگ در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی وتحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطه مثبت، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا وعزت نفس رابطه منفی وجود دارد. بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با احساس تنهایی رابطه منفی، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا و احساس تنهایی رابطه مثبت وجود دارد. بین عزت نفس واحساس تنهایی همبستگی منفی به دست آمد.سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن می توانند واریانس متغیرهای احساس تنهایی و عزت نفس را معنی دار تبیین کنند. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی با افزایش عزت نفس و کاهش احساس تنهایی مطابقت می کنند و سبک دلبستگی مضطرب- دوسوگرا با کاهش عزت نفس و افزایش احساس تنهایی همراه است.
"
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار شهرستان گرگان بود ؛ به این منظور 96 کودک کار ( پسر و دختر ) به عنوان جمعیت نمونه از بین 125 کودک کار شهرستان گرگان و بر اساس جدول کوهن با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شد ، سپس تعداد 50 نفر از کودکان کار که بر اساس مقیاس مهارت اجتماعی متسون ، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه ابعاد هویت چیک نمره پایینی کسب نموده بودند به صورت کاملا تصادفی انتخاب و با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شد. در ادامه کودکان گروه آزمایشی ، در 12 جلسه یک ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت داده شدند . پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند . یافته ها نشان می دهد برنامه مداخله ای ، اثر معناداری (01/0p < ) بر بهبود عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار در گروه آزمایشی دارد .
" حرمت خود، ابعاد سلامت روان و موفقیت تحصیلی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکار آمدی (مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش رابطه بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکارآمدی دانش آموزان متوسطه آمل بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 2950 نفر از دانش آموزان متوسطه ی دوم و سوم ریاضی فیزیک شهرستان آمل بود. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 339 نفر دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش، بخشی از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران شامل راهبردهای مدیریت منابع یادگیری، راهبردهای یادگیری و خودکارامدی بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد، بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکارآمدی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد. راهبردهای مدیریت منابع یادگیری (مدیریت زمان و مکان مطالعه و کمک طلبی) خودکارآمدی دانش آموزان را پیش بینی می کند، همچنین راهبردهای یادگیری (تکرار و مرور، بسط معنایی، سازماندهی) خودکارآمدی دانش آموزان را پیش بینی می کند، ولی سایر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری پیش بینی نشد.
مقایسه اثربخشی دو شیوه شناختی - رفتاری و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی و مقایسه اثربخشی دو شیوه شناختی - رفتاری و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش آموزان بود. طرح تحقیق، تجربی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور، شش کلاس از بین کلاس های سال دوم راهنمایی شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب و آزمون عزت نفس الیس پوپ به عنوان پیش آزمون روی آن ها اجرا گردید. سپس در هر کلاس، پانزده نفر از دانش آموزانی که نمره عزت نفس آن ها زیر نقطه برش بود، انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. چهار گروه آزمایشی (دو گروه دختران و دو گروه پسران) به دو شیوه تحت آموزش قرار گرفتند. در گروه های شناختی – رفتاری دختران و پسران، آموزش هایی به دانش آموزان داده شد و در گروه های آموزش والدین، والدین دانش آموزان تحت آموزش های خاص قرار گرفتند. در گروه کنترل هیچ مداخله ای اعمال نگردید. پس از اتمام جلسات و اجرای پس آزمون، نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوراهه و سه راهه و آزمون های تعقیبی لازم تحلیل گردید. نتایج به این قرار است: آموزش شناختی - رفتاری، عزت نفس دانش آموزان دختر را به طور مؤثر افزایش می دهد، و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش آموزان پسر مؤثر است. دو شیوه مذکور تمام ابعادت عزت نفس، شامل عزت نفس کلی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و جسمی را همزمان افزایش داده، تغییر در یک بعد چشمگیرتر از سایر ابعاد نیست.
نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیردولتی شیراز بود. از جامعه مورد نظر 336 دانش آموز (174 دختر، 162 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی، تمایز یافتگی خود اسکاورون و فریدلند و اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی، معنی دار و بین سبک هویت سردرگم- اجتنابی و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت، معنی دار وجود دارد. بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت رابطه معنی داری یافت نشد. بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با تمایز یافتگی خود رابطه منفی معنی دار به دست آمد. سبک های هویت نقش واسطه ای بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت ایفا می کند.
رابطه ی سبک خودگویی و مشکلات عاطفی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک خودگویی، هستهی مرکزی در تنظیم شناختیرفتاری است که نقش مهمی در ایجاد و تداوم مشکلات عاطفی دارد. با شناخت سبک خودگویی و مولفههای آن میتوان به خودکنترلی که در احساس خودکارآمدی افراد تاثیر به سزایی دارد، دست یافت. پژوهش حاضر با هدف بررسیرابطهی خودگویی و مشکلات عاطفی در دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد انجام شد.
روشکار: در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد در سال 1389 به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند. برای ارزیابی خودگویی و مشکلات عاطفی از پرسشنامهی خودگویی (ST) کالوت و همکاران و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری، تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج همبستگی پیرسون نشان میدهد که خودگویی منفی، رابطهی مثبت معنیداری با دو مولفهی افسردگی و اضطراب دارد (001/0P≤) در حالی که با استرس، همبستگی معنیداری را نشان نمیدهد. همچنین خودگویی مثبت با استرس، رابطهی منفی معنیداری دارد (05/0P≤). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان میدهد خودگویی منفی در پیشبینی افسردگی و اضطراب (001/0P≤) و خودگویی مثبت در پیشبینی استرس، توان بیشتری دارند (05/0P≤).
نتیجهگیری: سبکخودگویی در پیشبینی مشکلات عاطفی دانشجویان نقش دارد. با افزایش آگاهی و حساسیت شناختی از طریق آموزشهای لازم جهت تغییر سبک خودگویی میتوان به ارتقای سلامت روان و عملکرد دانشجویان کمک نمود.
هسته ارزشیابی های خود و راه های مقابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش رگه های هسته ارزشیابی های خود در شیوه مقابله فرد با موقعیت های استرس زا شکل گرفته است. 217 دانشجو (81 مرد، 136 زن) از سه دانشکده دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند و به مقیاس های هسته ارزشیابی های خود (CSEs) شامل مقیاس های حرمت خود روزنبرگ، مقیاس خودکارآمدی تعمیم یافته، مقیاس نورزگرایی سیاهه شخصیت آیسنک، مقیاس درونی بودن، افراد قدرتمند و شانس و هم چنین پرسشنامه راه های مقابله (WOCQ) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند بین سه رگه حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته و مسند مهارگری با مقابله مساله محور و بین نورزگرایی و مقابله هیجان محور همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. جستجوی حمایت اجتماعی نیز با حرمت خود و خودکارآمدی تعمیم یافته همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادند که حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته و مسند مهارگری، مقابله مساله محور و نورزگرایی، مقابله هیجان محور را به طور معنادار پیش بینی می کنند. افزون بر آن، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کردند حرمت خود و خودکارآمدی تعمیم یافته، مقابله جستجوی حمایت اجتماعی را به طور معنادار پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان به این نتیجه دست یافت که شخصیت در مواجهه افراد با عوامل استرس زای مختلف، روی ارزیابی ها و واکنش های آن ها نسبت به موقعیت های استرس زا و اثربخشی کوشش های مقابله ای تاثیر می گذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان به این نتیجه دست یافت که هسته ارزشیابی های خود بر شیوه های ارزیابی فرد از موقعیت استرس زا، فراوانی مواجهه با عوامل استرس زا و عوامل استرس زای تجربه شده اثر می گذارد . به نظر می رسد هسته ارزشیابی های خود در تعیین پاسخ های مقابله ای، و رگه ها و مقابله نیز متقابلا در تعیین پیامدها اثرگذار هستند.
تأثیر آموزش خودنظم بخشی خواندن و درک مطلب به زبان آموزان سطوح پیشرفته و متوسط بر نگرش آنان به خواندن در انگلیسی به عنوان زبان خارجی: اجرای یک مدل یادگیری خودنظم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی تنظیم و کنترل افکار، رفتار، انگیزه ها و اعمال برای رسیدن به اهداف خودنظم بخشی نام دارد، و یادگیری خودنظم یافته متضمن برنامه ها و رفتارهایی استراتژیک برای تحقق اهداف یادگیری است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا آموزش مدل یادگیری خودنظم یافته زیمزمن و مویلان به گروهی از دانش آموزان ایرانی بر نگرش آنان به خواندن در انگلیسی به عنوان زبان خارجی تأثیر مثبت دارد. دیگر هدف آن عبارت است از این که آیا سطح مهارت زبانی زبان آموزان می تواند تأثیر آموزش خودنظم بخشی را بر نگرش شرکت کنندگان تعدیل می کند. دو گروه آزمایش دست نخورده در دو سطح زبانی متوسط و پیشرفته استراتژی ها و فرایندهای خودنظم بخشی خواندن را فراگرفتند، ولی دو گروه کنترل دست نخورده در این دو سطح زبانی به روش سنتی و متداول، خواندن را آموزش دیدند. داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه یاماشیتا در باره نگرش به خواندن در انگلیسی جمع آوری شد. و درنتیجه تحلیل کواریانس دوطرفه مشخص شد که آموزش خودنظم بخشی خواندن و درک مطلب در انگلیسی می تواند نگرش شرکت کنندگان را به خواندن در انگلیسی به میزان معناداری بهبودبخشد، اما سطح مهارت زبانی تأثیر آموزش خودنظم بخشی را بر نگرش شرکت کنندگان تعدیل نمی کرد. این نتایج با برجسته کردن نقش یادگیری خودنظم یافته در خواندن دانش آموزان ایرانی می تواند مدرسان زبان انگلیسی را برآن دارد تا برای بهبود نگرش زبان آموزان به خواندن از استراتژی های خودنظم بخشی در کلاس بهره برند.
خودگرانی عقلانی، مدل پذیرفته شده خودگرانی فردی؛ بحثی در اهداف تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودگردانی فردی ایده ای است که با دو واکنش متفاوت صاحب نظران تربیتی روبرو شده است. در حالی که طرفداران این ایده آن را هدفی مثبت ارزیابی کرده اند که توانایی انتخاب آزاد و مستقل را در فرد ایجاد می کند، مخالفان آن بر این باورند که در نظر گرفتن خودگردانی فردی به عنوان هدفی تربیتی ممکن است منجر به جدایی فرد از جامعه شده و او را به سمت خودشیفتگی و عدم تبعیت از اصول و ارزش های جمعی سوق دهد. به نظر می رسد که منشاء این مخالفت ها، به سوء برداشت ها و اختلاف نظرهایی بر می گردد که درباره ی «مفهوم» و «درجه ی» خودگردانی فردی وجود دارد. در این مقاله، مدلی از خودگردانی بر اساس «مفهوم عقلانی» و «درجه ی حداقلی» آن معرفی شده است که می توان آن را به عنوان مدلی توجیه پذیر و متعادل از خودگردانی فردی پذیرفته شده، به مثابه «هدفی تربیتی» پیشنهاد کرد.
رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی باتوجه به نقش واسطه ای تاب آوری دربین بیماران قلبی- عروقی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
تاثیر مشاوره گروهی با روش درمان عقلانی - عاطفی- رفتاری بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با تاکید بر روش درمان عقلانی– عاطفی– رفتاری، بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ایلام انجام شد. 300 دانش آموز دختر از میان دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر ایلام به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد. از بین این افراد 40 دانش آموز بر اساس نقطه برش در دو پرسشنامه فوق، به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. روش درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر روی گروه آزمایش در 12 جلسه اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره گروهی، باعث افزایش سلامت عمومی و عزت نفس کلی دانش آموزان دختر در گروه آزمایش شده است.
بررسی ارتباط بین مولفه های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای با مصرف سیگار در دانشجویان مهندسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:مصرف سیگار متاثر از تعامل عوامل زیست شناسی، اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی بوده و میزان بالای همبودی آن با برخی مولفه های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در سببشناسی، مورد تاکید است. این پژوهش به بررسی مقایسه ای ارتباط بین مصرف سیگار، مولفه های شخصیتی و راهبرد های مقابله ای در دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری دانشکدهی فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه علوم پزشکی اراک پرداخته است.
روشکار: این پژوهش توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی با نمونهگیری تصادفی طبقهای بر روی 716 نفر از دانشجویان زن و مرد مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی (323 نفر) و دانشکدهی فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی (393 نفر) واحد اراک در سال تحصیلی 90-1389 اجرا شده است. ابزارها شامل چکلیست مشخصات جمعیتشناختی محققساخته، پرسشنامهی راهبردهای مقابلهای (لازاروس و فولکمن) و آزمون شخصیتی نئو-فرم کوتاه بودند. اطلاعات با روشهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره، تحلیل همبستگی و نرمافزار SPSS نسخهی 18 تحلیل شدند.
یافتهها:بین مولفهی روانرنجورخویی (001/0=P، 146/0- =r) و توافق (001/0=Pو159/0=r) با سبک مقابله ای مسئلهمدار و مولفهی برون گرایی (001/0=Pو 127/0- =r) و توافق (001/0=P، 137/0- =r) با سبک مقابله ای عاطفهمدار، تفاوت معنیداری وجود دارد اما بین مصرف سیگار و مولفه های شخصیتی با وجود تفاوت بین میانگین دو گروه، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. علاوه بر این بین میانگین مصرف سیگار و استفاده از راهبرد مقابله ای عاطفه مدار، تفاوت معنیداری مشهود است (01/0P<).
نتیجهگیری:افراد سیگاری از کمبود مهارتهای مقابله ای مناسب در حل مشکلات رنج میبرند. همچنین، سیگاری بودن مردان در بالا بودن میزان عصبیت و اضطراب آنان، نقشی ندارد.