فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مشخص کردن کارآمدی مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی روی اصلاح غذا خوردن هیجانی و مدیریت وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن صورت گرفته است.
روش: با استفاده از نمونهگیری در دسترس، از میان زنان داوطلب واجد معیارهای ورود-خروج به پژوهش، 22 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند، کلیه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به گویههای پرسشنامه غذا خوردن هیجانی پاسخ دادند و مشخصات تنسنجی آنها نیز اندازهگیری شد.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 16ام نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون t مستقل، نشان داد مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به طور معنادار باعث اصلاح الگوهای غذا خوردن هیجانی (خشم، اضطراب و افسردگی) و کاهش وزن در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0> p).
نتیجهگیری: این مداخله باعث کاهش وزن و اصلاح غذا خوردن هیجانی به واسطه تنظیم هیجانها، اصلاح باورهای مخرب غذا خوردن و بازسازی شناختی در میان افراد دارای غذا خوردن هیجانی شده است.
نقش سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی در رفتارهای خوردن آشفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی در رفتارهای خوردن آشفته انجام شد.
روش: بدین منظور، 331 دانشجوی دانشگاه تهران با روش خوشه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. کلیه شرکت کنندگان به پرسشنامه های نگرش های خوردن، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای، و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو فرم کوتاه پاسخ دادند. قد و وزن و شاخص توده بدنی اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بیانگر رابطه معنادار رفتار خوردن آشفته با سبک های مقابله هیجان مدار، مساله مدار، و ویژگی های شخصیتی توافق، نورزگرایی و با وجدان بودن بود. به طوری که نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از تبیین 5/17 درصد از تغییرات رفتارخوردن آشفته با سبک مقابله ای هیجان مدار، و ویژگی های شخصیتی با وجدان بودن و توافق بود.
نتیجه گیری: این یافته ها بیانگر آن است که به واسطه تعامل سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی، افراد از رفتارخوردن آشفته به عنوان وسیله ای برای رویارویی با مسایل و مشکلات استفاده می کنند. این نتایج حاصل می تواند در برنامه ریزی پیشگیرانه و شناسایی افراد در معرض خطر و طراحی مداخله های روان شناختی مفید باشد.
مقایسه حافظه آشکار (حافظه یادآوری و بازشناسی) در زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبه های مختلف انسان است و به نظر می آید جنبه های مختلف عصبی روان شناختی جدا از هم نیستند. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظه های یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو گروه، 20 نفر زن مبتلا به پرخوری روانی، از بین مراجعه کنندگان به کلینیک های درمانی جهت درمان اختلال پُرخوری و 20 نفر زن بهنجار بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمون پژوهشگر ساخته پرخوری روانی (با پایایی از طریق دونیمه سازی و بازآزمایی و روایی مناسب) و آزمون حافظه آشکار (حافظه بازشناسی و حافظه یادآوری) بر روی افراد دو گروه اجرا شدند. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس چند متغیری، با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های: یافته ها این پژوهش نشان داد که دو گروه موردمطالعه در حافظه بازشناسی تفاوت معناداری باهم داشتند و افراد مبتلا به پرخوری روانی در این نوع حافظه به طور معنی داری ضعیف تر از گروه عادی عمل کردند. در متغیر حافظه یادآوری تفاوت معنی داری بین دو گروه به دست نیامد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که زنان مبتلایان به پرخوری روانی در جنبه هایی از حافظه از افراد عادی ضعیف تر عمل می کنند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش به تغذیه در نوجوانان دارای اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش به تغذیه در نوجوانان دارای اختلال خوردن بود. روش: تعداد 20 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی به صورت تصادفی هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه، گروه آزمایشی طی 9 جلسه تحت آموزش مدیریت استرس و آرام سازی قرار گرفت در حالی که در این مدت گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون پس آزمون با استفاده از پرسشنامه Eat-26 مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کُوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد اما آموزش مدیریت استرس و آرام سازی در گروه آزمایش نمرات نگرش به اختلالات تغذیه را به طور معنا داری کاهش داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش اختلالات تغذیه در نوجوانان بود.
اعتیاد به پرخوری
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ابتلا به چاقی در کودکی به عنوان یک معضل بهداشتی جهانی و رو به رشد، زمینه بروز بسیاری از بیماری های مزمن در بزرگسالی را فراهم می نماید و با مشکلات روان شناختی- اجتماعی متعددی مانند کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی همراه است. بنابراین، در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخله ای جدید و مناسب، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد و مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه صورت گرفت. نمونه مورد بررسی شامل 24 دانش آموز دختر 10 تا 12 ساله مبتلا به چاقی یا اضافه وزن (BMI بیشتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع) در سال تحصیلی 1394 بود که به روش خوشه ای- تصادفی از میان یکی از مدارس دخترانه ناحیه 1 شهر اصفهان انتخاب شدند. مادران هر دو گروه طی 4 جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی به صورت 6 جلسه دو ساعته و به شیوه گروهی تنها بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. داده ها به وسیله مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg self-esteem scale یا RSES) و فرمول تعیین BMI جمع آوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی، تأثیر معنی داری بر BMI و عزت نفس داشت (05/0 ≥ P).
نتيجه گيري: از مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی می توان جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق استفاده نمود.
چرا کودکان دچار بی اشتهایی روانی می شوند؟
منبع:
پیوند ۱۳۸۴ شماره ۳۱۵
حوزه های تخصصی:
مقایسه تأثیر گروه درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی در مدیریت وزن و ارتقای کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی گروه درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی بر کاهش شاخص توده بدنی (BMI) و بهبود کیفیت زندگی در زنان دارای اضافه وزن صورت گرفته است.
روش: بدین منظور از میان زنان داوطلب، 26 نفر براساس معیارهای ورود- خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (گروهدرمانگری با اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی). آزمودنیهای دو گروه قبل از مداخله و پایان ماههای چهارم و هفتم به گویههای پرسشنامه کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی پاسخ دادند و BMI آنها نیز محاسبه شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: هر دو مداخله اصلاح سبک زندگی و شناختی به کاهش BMI و بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی میانجامند (05/0>P). اما دو مداخله در اصلاح متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری با هم نداشتند (05/0<P).
نتیجهگیری: نتیجهگیری کلی این است که دو مداخله با اصلاح باورهای مخرب و رفتارهای نارساکنشور افراد درباره غذا خوردن به بهبود کنشوری جسمی و کاهش ناراحتی بدنی همراه با اصلاح شاخصهای اضافه وزن منجر میشوند.
من گرسنه نیستم (بررسی فرایند درمان یک بیمار مبتلا به بی اشتهایی روانی)
حوزه های تخصصی:
پر اشتهایی ( خوردن بیش از اندازه )
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی رژیم درمانی، مداخله مبتنی بر دلبستگی و درمان همزمان (مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی) در پرخوری و چاقی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی در درمان پرخوری و چاقی دختران مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری (چاقی) شهر اهواز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش-آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری و دارای شاخص توده بدنی بالاتر از صدک 95 بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 68 دختر مقطع ابتدایی بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان، پرسشنامه اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی بود. پس از تشکیل گروه ها پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران گروه دلبستگی درمانی به مدت 10 جلسه در برنامه مداخله مبتنی بر دلبستگی شرکت نمودند و گروه رژیم درمانی یک رژیم غذایی بر اساس سن و میزان اضافه وزن کودک، و گروه همزمان هردو مداخله را همزمان دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخله های انجام شده در هر سه گروه آزمایشی باعث کاهش علائم اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی در آزمودنی ها شد. اثر مداخله رژیم درمانی بر علائم پرخوری و شاخص توده بدنی در پس آزمون مؤثرتر از درمان مبتنی بر دلبستگی بود؛ ولی در پیگیری دلبستگی درمانی در کاهش علائم پرخوری و شاخص توده بدنی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان مبتنی بر دلبستگی می تواند به عنوان شیوه روان درمانی انتخابی در کنار دیدگاه های تغذیه ای، جهت کاهش چاقی و اختلال پرخوری در کودکان دارای اضافه وزن و چاق به کار گرفته شود.
مدل پیش بینی رفتار خوردن بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله در پیش بینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روش ها:بدین منظور 150 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 بودند، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آن ها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسش نامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسش نامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه Young (YSQ-S3 یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همبستگی Pearson و رگرسیون هم زمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بی کفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتن داری ناکافی در مجموع 2/37 درصد از واریانس پرخوری را پیش بینی کرد. همچنین، سبک های مقابله جبران افراطی و اجتنابی 3/12 درصد و اختلال های شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیش بینی 5/18 درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه های خودگردانی، بازداری و محدودیت های مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبک های مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روان شناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحواره های فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی می تواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی در بیماران مبتلا به اختلال خوردن: گزارش مورد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی روی بیماران مبتلا به اختلال خوردن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش طرح نیمه آزمایشی، تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین جهت، دو شرکت کننده دختر در واحد مشاوره روان شناختی مرکز ایمن طب زاگرس شهر شیراز با نمونه گیری هدفمند در سال 1391 انتخاب شدند و تحت درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش از درمان (خط پایه) و طی جلسه های سوم، هشتم، چهاردهم، نوزدهم، بیست و سوم و مرحله پیگیری یک ماهه، پرسش نامه های اختلال خوردن اهواز، عادات غذا خوردن، نگرش فرد در مورد بدن خود، حالات شخصیت، روابط بین فردی و عزت نفس را تکمیل کردند. همچنین، حجم توده بدنی (Body mass index یا BMI) آن ها طی مراحل درمان اندازه گیری شد. شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: روش درمانی تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، در بهبود بیماران مبتلا به اختلال خوردن اثربخش بود و در همه آماج ها، تغییرات چشمگیر و پایداری را ایجاد کرد. هر دو شرکت کننده پس از پایان درمان و دوره پیگیری، در اختلال خوردن 73 درصد، عادات غذا خوردن 74 درصد، تن انگاره 60 درصد، روابط بین فردی 62 درصد، عزت نفس 54 درصد و حالات خود 76 درصد بهبودی کلی را نشان دادند.
نتیجه گیری: درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی می تواند به عنوان درمانی کارا در بهبود بیماران مبتلا به بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی استفاده گردد.
مقایسه وابستگی، تمایزیافتگی و قاطعیت در افراد با و بدون علائم بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب پذیری نسبت به اختلال بی اشتهایی عصبی با تعارض سوسیوتروپی- خودمختاری همراه است. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه وابستگی، تمایزیافتگی و قاطعیت در افراد دارای علائم بی اشتهایی عصبی و افراد بدون این علائم بود. مطالعه حاضر علّی- مقایسه ای و نمونه پژوهش 173 نفر از دانشجویان دختر شهر تهران بودند که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش سیاهه شخصیت وابسته (DPI-R)، آزمون نگرش به خوردن (EAT)، سیاهه تمایز یافتگی خود (DSI-R) و سیاهه خودگزارشی ابراز وجود (ASRI) بود. برای انتخاب افراد در دو گروه نمونه، یک انحراف استاندارد بالا و پایین میانگین بی اشتهایی عصبی و نیز احتساب معیار BMI به عنوان وجود و عدم وجود علائم بی اشتهایی عصبی لحاظ شد. بدین ترتیب 39 نفر در گروه دارای علائم و 75 نفر در گروه بدون علائم قرار گرفتند. نتایج آزمون یومن ویتنی، تفاوت معنادار بین وابستگی، تمایزیافتگی و خرده مقیاس های واکنش پذیری عاطفی، گریزعاطفی و هم آمیختگی با دیگران و بین خرده مقیاس جایگاه منِ، تمایزیافتگی و قاطعیت عدم تفاوت معنادار را نشان داد. طبق یافته های این پژوهش افراد دارای علائم بی اشتهایی عصبی وابستگی بیش تر و تمایزیافتگی پایین تری نسبت به افراد بدون علائم دارند، لذا پیشنهاد می شود مداخلاتی آموزش محور با هدف آموزش تمایزیافتگی به منظور حل تعارض وابستگی- خودمختاری در مبتلایان به اختلال بی اشتهایی عصبی مدّنظر قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به منظور اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر طراحی و انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون پس آزمون بود. نمونه آماری متشکل از 20 نفر بودند (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش های اختلال خوردن (The Eating Attitudes Test (EAT- 26)) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار 18-SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از اجرای مداخله، میانگین نمرة نگرش گروه آزمون در بی اشتهایی عصبی از 80/22 قبل از آموزش به 14 بعد از آموزش، و پرخوری عصبی از 16 به 60/9 و در کنترل دهانی از 10/15 به 70/9 کاهش یافت همچنین نتایج تحلیل کوواریانس اندازة اثر 88/0، 89/0 و 82/0 را به ترتیب در هر یک از خرده مقیاس های بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و کنترل دهانی نشان داد (001/0P