فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق، بررسی تاثیر گروه درمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانههای افسردگی و دوز متادون بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) میباشد.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی طی 6 ماه (پاییز و زمستان 1389) بر روی بیماران MMT کلینیک بیمارستان ابنسینای مشهد انجام شد. با نمونهگیری در دسترس، 12 بیمار انتخاب و تحت 15 جلسه رواندرمانی گروهی شناختی رفتاری به روش فرانظری قرار گرفتند. 12 بیمار نیز گروه شاهد را تشکیل دادند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن سواد در حد خواندن و نوشتن، گذشت حداقل یک ماه از پایان دوره القای MMT، عدم ابتلا به اختلالات عمدهی روانپزشکی در محور یک به جز وابستگی به اپیوئیدها و عدم ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. دوز متادون بر اساس گزارش درمانگاه و نشانههای افسردگی توسط آزمون فهرست بازبینی تجدیدنظرشدهی 90 نشانگانی در ابتدا و انتهای مطالعه سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکسویه صورت پذیرفت.
یافتهها: تفاوت بین میانگین نمرات افسردگی آزمودنیها در دو گروه آزمون و شاهد پس از مهار تاثیر پیشآزمون، سن و مصرف متادون معنیدار (001/0>P) به میزان 57 درصد بود، ولی تفاوت معنیداری در میانگین دوز متادون مصرفی بین دو گروه در پسآزمون وجود نداشت (07/0=P).
نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری میتواند در کاهش علایم افسردگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر باشد، لیکن در کوتاهمدت بر دوز متادون مصرفی ایشان تاثیر معنیداری ندارد.
مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی شناختی-رفتاری و معنا درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در افراد معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ه دف از پژوهش حاضر مقایسه اث ربخ شی دو درمان گروه ی شن اخت ی-رفت اری و معنادرمانی به شیوه ی گروهی ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری در افراد معتاد به مواد مخدر بود. این پ ژوه ش آزمای شی، از نوع پی ش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 می باشد. ابتدا تعداد 60 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس بر اساس نمرات پرسش نامه افسردگی بک و امید به زندگی اشنایدر تعداد 30 نفر از این افراد بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند، یک گروه آزمایش 10 جلسه معنادرمانی و گروه دوم آزمایش 13جلسه روان درمانی رفتاری-شناختی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد، اما درمان شناختی-رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به معنا درمانی دارد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.
اصلاح سوگیری توجه در مصرف کنندگان سیگار: بررسی اثر شرطی سازی عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوگیری توجه به تصرف توجه توسط یک محرک هنگام رقابت چندین محرک مختلف اشاره دارد. ادبیات پژوهشی بر اهمیت سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با اعتیاد در ادامه ی مصرف و همچنین عود افراد ترک کننده صحه می گذارد. در پژوهش حاضر به بررسی اثر اصلاح سوگیری توجه در کاهش سوگیری توجه افراد سیگاری پرداخته شد؛ همچنین شرطی سازی عامل برای اولین بار با فرآیند اصلاح سوگیری توجه ترکیب شده است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بوده است. سه گروه 20 نفره (کنترل، اصلاح سوگیری توجه و اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه) در سه مرحله زمانی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) از لحاظ میزان سوگیری توجه مورد سنجش قرار گرفتند. بین پیش آزمون و پس آزمون، گروه کنترل مداخله ای خنثی دریافت کرد؛ درحالی که گروه اصلاح سوگیری توجه، با روش اصلاح سوگیری توجه متداول، و گروه دیگر، از طریق اصلاح سوگیری توجه با تقویت و تنبیه مورد مداخله قرار گرفتند. برای سنجش و اصلاح سوگیری توجه و اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه از تکلیف پروب دات استفاده گردید. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که هر سه گروه از لحاظ میزان سوگیری توجه در پس آزمون به طور معناداری با یکدیگر تفاوت داشتند، به طوری که گروه اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه دارای کمترین سوگیری توجه و گروه کنترل دارای بیشترین سوگیری توجه بودند. همچنین در مرحله ی پیگیری مشخص شد که میزان سوگیری توجه گروه کنترل از دو گروه دیگر به طور معناداری بیشتر است؛ اما بین دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که اصلاح سوگیری توجه یک مداخله مؤثر و کارآمد است؛ به علاوه شرطی سازی عامل می تواند به گونه ای موفق به روش های کلاسیک اضافه شود. در مقاله تلویحات پژوهشی و بالینی این روش ذکر گردیده اند. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده به بررسی این روش مداخله جدید در سایر اختلالات مصرف مواد مبادرت گردد.
بررسی روابط علی بین نقش های جنسیتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی، در همسران افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر روابط علی بین نقش های جنسیّتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی در همسران افراد معتاد بررسی شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه همسران افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان بودند که 120 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد علاوه بر پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، به پنج پرسشنامه: نقش جنسی بم (BSRI)، سرسختی روان شناختی(HI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، هم وابستگی (CODI) و سبک های اسنادی پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-17 و Amos-5 استفاده شد. یافته ها نشان داد نقش های جنسیّتی مردانه تأثیرات معناداری در ارتقاء سطح سرسختی روان شناختی و تاب آوری دارد، در حالی که نقش های جنسیّتی زنانه چنین تأثیراتی را ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده تأثیر معکوس نقش های جنسیّتی مردانه و تأثیر مستقیم نقش های جنسیّتی زنانه روی هم وابستگی بود. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
"کانون خانواده و بزهکاری الکلیسم در خانواده "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.
تاثیر خدمات روان شناختی دوره بازتوانی برخودپنداره منفی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس معتادان
حوزه های تخصصی:
بازتوانی برخودپنداره منفی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس معتادان مرکز اجتماع درمان مدار شهرستان اهواز درسال 87- 1386 بود .طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه بود. جامعه آماری کلیه معتادان خود معرف مرد (50 نفر) بودند که برای درمان در فاصله زمانی چهار ماهه در این مرکز پذیرش شدند. نمونه این پژوهش شامل کلیه معتادان مرکز یادشده بود که به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. پس از انتخاب گروه نمونه، قبل از ارائه خدمات روان شناختی، پیش آزمون اجرا شد و پس از طی دوره چهارماهه درمرکزبازتوانی و ارائه خدمات روان شناختی، از آنها پس آزمون به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از: پرسشنامه خود پنداره راجرز (ثامتی،1375)، اضطراب کتل (فرجی،1380)، افسردگی بک (پاشا شریفی و نیکخو،1373) و عزت نفس کوپر اسمیت ( فرجی، 1380). داده های پژوهش به کمک آمار توصیفی وآزمون tوابسته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادکه شرکت در مراکزاجتماع درمان مدار و گرفتن خدمات روان-شناختی در این مراکز باعث کاهش میزان خود پنداره منفی، افسردگی ، اضطراب(P<0/01) و افزایش میزان عزت نفس (P<0/01) آزمودنی ها شده است.
ارتباط نظم جویی شناختی هیجان و کنترل هوشمند با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد با وابستگی به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرایندهای شناختی در تنظیم هیجان و رفتار، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نظم جویی شناختی هیجان و کنترل هوشمند با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد با وابستگی به مواد انجام شد. روش: روش این پژوهش همبستگی بود. تمامی افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه دوم سال 1391 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه می کردند جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تعداد 120 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسشنامه های جمعیت شناختی، نظم جویی شناختی هیجان، کنترل هوشمند، شدت وابستگی و ولع مصرف پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شدت وابستگی به مواد با ملالت خویشتن و ملالت دیگران رابطه مثبت دارد، ولع مصرف نیز با ملالت خویشتن، نشخوارگری، فاجعه سازی، کنترل توجه و کنترل هوشمند رابطه منفی و با ملالت دیگران رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که نظم جویی شناختی هیجان و کنترل هوشمند 44 درصد واریانس شدت وابستگی و 57 درصد از واریانس ولع مصرف را تبیین می کنند. نتیجه گیری: این نتایج بیان می کنند که شدت وابستگی و ولع مصرف مواد به وسیله تفاوت های فردی در نظم جویی شناختی هیجان و کنترل هوشمند پیش بینی می شوند.
مقایسه حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگار اولیه معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیربالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه در معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیر بالینی در شهر تهران صورت گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسه ای است. به این منظور تعداد 90 نفر از افراد معتاد ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیر-بالینی (سه گروه 30 نفره) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه طرح واره های یانگ، پرسش نامه سلامت عمومی و پرسش نامه خصوصیات فردی پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، مجذور کا، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که از نظر حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه بین سه گروه مورد مقایسه تفاوت معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مداخلات درمانی با هدف تغییر و اصلاح طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه می تواند در افزایش میزان موفقیت معتادان ناموفق به ترک مواد افیونی موثر باشد.
تأثیر آموزش راهبردهای شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی بیماران معتاد تحت درمان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی با رویکرد ذهن آگاهی بر خودکارآمدی بیماران معتاد تحت درمان انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه معتادان تحت درمان در مراکز درمان و بازتوانی اقامتی تحت نظارت بهزیستی شهرستان بجنورد بود. برای انتخاب نمونه از بین معتادان تحت درمان مراکز 100 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس پاسخ دادند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بودکه پایین ترین نمره را بر اساس مقیاس خودکارآمدی کسب کرده بودند و به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی( تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که بین میانگین نمرات پس آزمون خودکارآمدی بعد از حذف اثر پیش آزمون، در گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد . به عبارتی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری موجب افزایش خودکارآمدی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل شده بود. نتایج این مطالعه نشان داد شناخت درمانی با رویکرد ذهن آگاهی بر خود کارآمدی بیماران معتاد تحت درمان موثر است.
بررسی مقایسه ای دینداری و رابطه آن با پرخاشگری در معتادین به مواد مخدر، معتادین در حال ترک و افراد غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه دینداری و رابطه آن با پرخاشگری در معتادین، معتادین در حال ترک و غیر معتادین به مواد مخدر است.
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای و همبستگی، تعداد 64 نفر معتاد، 51 نفر معتاد درحال ترک و 99 نفر غیر معتاد به روش در دسترس انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه دینداری خدایاری فرد(1385) و پرسشنامه پرخاشگری اهواز (زاهدی فرد،1379) مورد ازمون قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمرات افراد معتاد در حال ترک و غیر معتاد در زیر مقیاس شناخت دینی (006/. P)
بررسی سلامت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی
حوزه های تخصصی:
سوء مصرف مواد صنعتی، یکی از بزرگ ترین معضلات جوامع است که به عنوان یک تهدید جدی قلمداد می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی بود و 154 نفر از مردان معتاد به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد خصوصی و دولتی شهر سنندج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به فهرست نشانه های بیماری (SCL-90-R) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-18، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معتادان شیشه در همه ابعاد اختلالات روانی دارای وضعیت نابسامانی هستند. همچنین نتایج شاخص کلی علائم مرضی (GSI) نشان داد که 84/5 درصد از معتادان عدم اختلال روان شناختی، 93/14 درصد دارای اختلال خفیف، 42/21 درصد دارای اختلال متوسط و 79/57 درصد از افراد نمونه، دارای اختلال شدید در شاخص کلی علائم مرضی هستند. با توجه به نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت که معتادان شیشه وضعیت بسیار شدیدی در اختلالات روانی دارند و لازم است مداخلات درمانی جهت بهبودی آنها در مراکز درمانی اعتیاد اتخاذ شود.
مروری بر عامل های خطر خانوادگی در فرزندانِ والدین معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مرور عامل های خطر خانوادگی ابتلا به اعتیاد در فرزندان والدین مصرف کننده مواد و الکل است. عامل های ژنتیک، خطر ابتلای به اعتیاد در فرزندان والدین مصرف کننده را افزایش می دهد. همچنین عامل های اختصاصی در چنین خانواده هایی نیز وجود دارد مانند دسترسی به مواد، نگرش مثبت به مواد، الگوگیری از والدین. سایر عامل های خطر غیراختصاصی خانوادگی نیز این کودکان و نوجوانان را در خطر بالای اعتیاد قرار می دهد مانند: خانواده آشفته، طلاق، اختلافات والدین، استرس های بالا، نظارت ناکافی بر رفتار فرزندان، خشونت و آزار و بدرفتاری روانی، ابتلای به بیماری های مختلف روانی. این در حالی است که مداخلات پیشگیرانه متعدد مبتنی برخانواده وجود دارند که اثربخشی آنها تأیید و به اثبات رسیده است. در پایان مقاله به ضرورت ارائه مداخلات مبتنی برخانواده پرداخته شده است و تعدادی از مداخلات مؤثر به طور کوتاه معرفی شدند.
اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا (IT) بر کاهش علایم روان شناختی معتادین بزهکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک معضل مهم در حوزه های گوناگون به ویژه سلامت و جامعه به شمار آمده؛ و دارای عوارض متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اخلاقی و حقوقی است. از این رو، آگاهی افراد از روش های درمانی مؤثر، می تواند در بهبود و مهار آن، سودمند و تأثیرگذار باشد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا بر کاهش علایم روان شناختی در معتادین بزهکار بوده است.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی 30 مددجو به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. پیش از مداخله درمانی هر دو گروه با فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (SCL-90-R) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه ی گروه درمانی IT شرکت نمودند، سپس هر دو گروه مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که گروه درمانی به طور معنی داری )05/0(p< در کاهش حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خشونت و ترس مرضی، مؤثر بوده؛ ولی گروه درمانی بر کاهش پارانوئیا، روان پریشی و وسواس فکری- عملی تأثیر معنی داری نگذاشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا می تواند در بهبود برخی از شاخص های مربوط به سلامت روانی معتادین مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مقرون به صرفه و مؤثر در درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
فراوانی اختلال وسواسی-جبری در دوره های قبل از ازدواج، بارداری و پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:اختلال وسواسی-جبرییکی از ناتوانکنندهترین اختلالات اضطرابی است. با توجه به افزایش سطح اضطراب درچرخهی باروری زنان، این مطالعه با هدف بررسی فراوانیاختلال وسواسی-جبریدر دورههای قبل از ازدواج، بارداری و پس از زایمان در زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشهد در سال 1391 انجام شد.
روشکار: این مطالعهی توصیفی-مقایسهای بر روی 900 زنمراجعهکننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشهد در سال 1391 (500 نفرقبل از ازدواج، 200 نفر باردار و200نفر در دورهی پس از زایمان) واجد شرایط پژوهش، بر اساس نمونهگیری چندمرحلهای انجام شد. دادهها با پرسشنامههایاختلال وسواسی-جبری مادزلی وییل-براون و افسردگی ادینبورگ گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، توسط نرمافزار SPSS تحلیل گردید.
یافتهها:فراوانی اختلال وسواسی-جبری در زنان در دورههای قبل از ازدواج 4 درصد، بارداری 18.5 درصد و پس از زایمان 24 درصد بود و سه گروه با هم اختلافمعنیداری داشتند(000/0=P). در سه گروه، میانگین نمرهی استاندارد شده (صفر تا 100) اختلال وسواسی-جبری در 4 حیطه شامل شک و تردید، بازبینی، کندیو شست و شو به ترتیب 1.0، 61.70، 44.3 و 40.9 بود. میانگین نمرهی شدت اختلال در گروه قبل از ازدواج 7.1±15.9، بارداری 4.5±20.6 و پس از زایمان 5.1±20.9 به دست آمد و تفاوت، معنیدار بود(0.007=P).
نتیجهگیری: زنان در دوران بارداری و پس از زایمان در معرض خطر ابتلا به اختلال وسواسی-جبریهستند که این امر توجه مسئولین بهداشتی کشور به سلامت روان مادران در دوران بارداری و پس از زایمان را میطلبد.
نقش پیش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در ماندگاری درمان اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در پیش بینی کنندگی ماندگاری در درمان طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی همبستگی بود که به شکل مقطعی اجرا شد. نمونه مورد مطالعه 100 نفر از معتادان خود معرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان در سال 92-91 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه جهت گیری مع نوی معتادان جورج و پرسش نامه بار روانی معتادان زاریت و همکاران استفاده شد که توسط بیماران و مراقبان آن ها تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 18 SPSS و بکارگیری روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون رگرس یون چندگانه و همبستگی پیرسون)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های معتادان با ماندگاری در درمان معتادان رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 p<). به این ترتیب بار روانی خانواده های معتادان، پیش بینی کننده منفی و معنی دار ماندگاری در درمان می باشد و قادر است 10 درصد (10/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین کند. هم چنین یافته ها نشان داد جهت گیری مع نوی معتادان، پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ماندگاری در درمان بوده و قادر است 20 درصد (20/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین نماید.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها از جمله عوامل تأثیرگذار و پیش بینی کننده ماندگاری درمان محسوب می شوند، لذا پیشنهاد می شود در فرایند درمان معتادان و به خصوص به همراه خانواده درمانی، پیشینه مذهبی فرد با تأکید بر بعد معنوی به عنوان مرکز ثقل همه ابعاد انسانی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه ابعاد سه گانه شخصیتی معتادان مرد خودمعرف و افراد بهنجار
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه نیمرخ شخصیتی افراد معتاد و بهنجار انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع علّی-مقایسه ای بود که در آن نمونه ای شامل 30 نفر از معتادان خود معرف به روش در دسترس برگزیده شده و با 30 نفر از افراد بهنجار (غیر معتاد) از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات همتا شدند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که افراد معتاد تنها در بعد روان رنجورخویی نمرات بالاتری نسبت به گروه بهنجار اخذ کرده اند ولی در سایر ابعاد شخصیتی بین دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: این یافته ها میتوانند تلویحات کاربردی در کلینیکها داشته باشند.
اثر بخشی آموزش خود دلگرم سازی بر سلامت روان زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش خوددلگرم سازی بر سلامت روان زنان دارای همسر معتاد شهر تهران صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر به شیوه ی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. گروه نمونه شامل 20 نفر از زنان دارای همسر معتاد کلینیک ترک اعتیاد پاک اندیشان شهر تهران بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه ی آموزش خوددلگرم سازی شرکت کردند و هر دو گروه با پرسش نامه سلامت روان مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که جلسات آموزشی تاثیر معناداری بر سلامت روان داشت. نتیجه گیری: آموزش خوددلگرم سازی می تواند افزایش سلامت روان را در پی داشته باشد.
حساسیت سامانه های مغزی _ رفتاری B AS) (BIS- در پیش بینی استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر شناسایی ارتباط سامانه های مهارگری و فعال سازی رفتاری با استعداد اعتیاد دانش آموزان مقطع متوسطه می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است . جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پایه های دوم وسوم دبیرستانهای پسرانه شهر لردگان تشکیل می دهند . نمونه پژوهش شامل 100 دانش آموز از دبیرستاهای شهر لردگان بود که بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس فعال سازی – بازداری رفتاری و سنجش استعداد اعتیاد (APS test) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه وتحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین سیستم های بازداری رفتاری با استعداد اعتیاد دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، و بین سیستم های فعال سازی رفتاری با استعداد اعتیاد دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که سیستم های بازداری رفتاری پیش بینی کننده استعداد اعتیاد می باشد .این نتایج بیان می کند که افزایش سیستم فعال سازی مغز (BAS) و کاهش سیستم بازداری سامانه عصبی (BIS) در مغز، استعداد به اعتیاد دانش آموزان را کاهش می دهد.
نقش سیستم های مغزی رفتاری، نوجویی، پاداش وابستگی و نگرانی آسیب شناختی درپیش بینی استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش سیستم های مغزی رفتاری، ویژگی های شخصیتی (نوجویی، پاداش وابستگی) و نگرانی آسیب شناختی در گرایش به اعتیاد در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می داد. از این جامعه آماری تعداد 150 دانشجو به روش خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری (بازداری و فعال ساز رفتاری) کارور و وایت، نگرانی پنسیلوانیا، سرشت و منش کلونیجر و استعداد اعتیاد استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نگرانی آسیب شناختی، سیستم بازداری رفتاری و استعداد به اعتیاد رابطه منفی و سیستم فعال ساز رفتاری و ویژگی شخصیتی نوجویی با استعداد به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان با شناسایی افراد دارای سیستم فعال ساز رفتاری قوی و ویژگی نوجویی بالا تدابیری اندیشید که از گرایش به اعتیاد آن ها جلوگیری شود.