فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
یافته های جدید علمی از کشف گروهی از نورون ها در قسمت پیش حرکتی قشر خاکستری مغز خبر می دهند. این نورون ها، نورون های آینه ای نام دارند. متخصصان برای اولین بار درحدود دهه ی 1990 سیستم نورون های آینه ای را در میمون ها در دانشگاه پارما کشف کردند. نورون های آینه ای در مغزمسئول درک اعمال و مقاصد دیگرانند. سیستم نورون های آینه ای یک نقش مهم در درک اعمال دیگران داشته و ممکن است توانایی ضروری برای انسان ها در یادگیری از طریق مشاهده و تقلید باشد. پژوهش های نوروفیزیولوژی زیادی اثبات کرده اندکه این نورون ها در مغز کودکان طیف اتیسم به طور جدی آسیب دیده اند که پیامد آن به صورت نقص در رفتارهای تقلیدی و نظریه ی ذهن آشکار می شود. مقاله حاضر با بررسی نورون های آینه ای در پی توضیح و تبیین کارکردهای آنها در تقلید و نظریه ی ذهن کودکان طیف اتیسم می باشد. یافته های این پژوهش می تواند در آموزش کودکان طیف اتیسم موثر باشد.
تعیین عوامل اختلالهای هیجانی موثر بر نارساخوانی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، به منظور تعیین عوامل اختلالهای هیجانی مؤثر در نارساخوانی دانش آموزان مقطع ابتدایی صورت گرفته است. روش: به منظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد 105 نفر از دانش آموزان مشکوک به نارساخوانی از میان جامعه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در پایه های سوم، چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به صورت تصادفی انتخاب و سپس از میان آنها تعداد 70 دانش آموز نارساخوان پس از اجرای آزمونهای تشخیصی (از جمله آزمون هوشی وکسلر کودکان، آزمون اختلال خواندن، نصفت و همکاران، 1380) به صورت هدفمند برگزیده شدند. همچنین برای ارزیابی اختلالهای هیجانی همراه در دانش آموزان نارساخوان از پرسشنامه رفتاری راتر استفاده شد. اعتبار و رو ایی این آزمون را مهریار (1373) با به کاربردن روش دو نیمه کردن و باز آزمایی، 85/0 گزارش کرده است. در این پژوهش به منظور تعیین اینکه تمام متغیرهای پیش بین تا چه اندازه قدرت پیش بینی متغیر ملاک را دارند، از روش تحلیل رگرسیون پس رونده استفاده شده است. در این تحقیق سرعت، دقت و درک خواندن به صورت متغیر ملاک و متغیرهای اضطراب-افسردگی، بیش فعالی-پرخاشگری، نارسایی توجه، ناسازگاری اجتماعی، رفتار ضد اجتماعی به مثابه متغیرهای پیش بین وارد مدل رگرسیون شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که از بین مؤلفه های اختلالهای هیجانی، متغیر های اضطراب-افسردگی، بیش فعالی، پرخاشگری و نارسایی توجه در پیش بینی نارساخوانی و مؤلفه های آن (سرعت، دقت و درک خواندن) نقش تعیین کننده ای داشته اند. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به متخصصان اختلالهای ویژه یادگیری پیشنهاد کرد که اقدام به تدوین و اجرای برنامه های درمانی ترکیبی برای دانش آموزان نارساخوان همراه با اختلالهای هیجانی کنند.
ناتوانی های یادگیری ویژه در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و ارایه الگوی 3 لایه ای پاسخ به مداخله برای تشخیص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیش از 50سال از زمانی می گذرد که ساموئل کرک، اصطلاح ناتوانی یادگیری را برای توصیف کودکانی به کار برد که هوش نزدیک به متوسط یا بالاتر از متوسط دارند. در حقیقت، این کودکان هم معما و هم متناقض هستند و به طور معمول، این کودکان در مدرسه مشکلات بسیاری دارند. در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی در سال 2013، اصطلاح ناتوانی یادگیری به اختلال یادگیری ویژه تغییر نام یافت. در جدیدترین تعریف که در سال 2013 توسط انجمن روان پزشکی آمریکا از اختلال یادگیری ویژه به عمل آمده است، در ملاک های تشخیصی این اختلال هم تغییراتی به وجود آمد. ملاک تشخیصی ناهماهنگی بهره هوشی و پیشرفت به علت تاخیر در شناسایی، الگوی انتظار به سوی شکست نامیده و حذف شد. از طرف دیگر، رویکرد پاسخ به مداخله جایگزین آن شد. پاسخ به مداخله یک واقعیت در کلاس های درسی امروزی به حساب می آید که سوال های بسیاری را به وجود آورده است.
نتیجه گیری: پاسخ به آموزش و مداخله، نوعی رویکرد بهبودبخشی تحصیلی چندمرحله ای است که حمایت های تحصیلی و رفتاری بهنگامی را ارایه می کند. انتظار می رود به منظور غربالگری، شناسایی و تشخیص بهنگام به رویکرد نوین پاسخ به مداخله، توجه ویژه ای شود.
اثربخشی آموزش حرکات ریتمیک و بازی بر بهبود عمل دقت و توالی شنیداری کودکان بر اساس رویکرد روان عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تاثیر آموزش حرکات ریتمیک و بازی های گروهی بر بهبود درک، دقت و توالی شنیداری کودکان بر اساس رویکرد روان عصب شناختی در شهر یزد صورت گرفت. روش: روش این پژوهش، از نوع آزمایشی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان یزد بودند، تعداد 100 دانش آموز پسر عادی، پس از اجرای آزمون تشخیصی (آزمون هوش ریون کودکان و آزمون سیف نراقی) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به طور تصادفی انتخاب شدند؛ سپس با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه – دو بار در هفته)، تحت آموزش راهبرد بازی درمانی گروهی وحرکات ریتمیک قرار گرفتند، اما گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده، و از روش آماری توصیفی و استنباطی (از میانگین و آزمون تی برای نمونه های وابسته و انحراف معیار) در درجه آزادی (p<.05) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، به صورت معنادار بهبود یافته است. نتیجه گیری: لذا می توان نتیجه گرفت که راهبرد بازی درمانی گروهی و حرکات ریتمیک سبب بهبود عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان پسر شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، می توان به مربیان اختلال های یادگیری، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبرد، برای بهبود توجه و توالی شنیداری دانش آموزان کمک کرد.
مطالعه ارتباط شب ادراری کودکان با افسردگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: شب ادراری یک اختلال نسبتا شایع در میان کودکان است که می تواند باعث افسردگی و کیفیت زندگی پایین در مادران گردد. از آنجا که خانواده نقش مهمی در سلامت روانی فرزند دارد می توان چنین انتظار داشت که افسردگی مادر می تواند باعث شب ادراری در فرزند گردد، تا به حال رابطه افسردگی مادر با شب ادراری به طور مستقیم مطالعه نشده است، هدف از این مطالعه ارتباط شب ادراری کودکان با افسرگی مادران می باشد.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مقطعی به صورت مورد ـ شاهدی می باشد که در سال های 1384ـ 1383 بر روی 192 کودک و هر گروه 96 کودک (48 دختر و 48 پسر) مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به درمانگاه های اطفال وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اصفهان انجام شد. این افراد به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شده و 96 کودک دیگر غیر مبتلا به شب ادراری (48 دختر و 48 پسر)، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. میانگین سنی هر دو گروه مشابه و به طور تقریبی 9 سال بود. سپس مادران این کودکان پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: درصد فراوانی نسبی افسردگی در گروه مورد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (p<0.001). در صد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر مبتلا به شب ادراری داشتند به طور معنی داری بیشتر از مادران دارای پسر مبتلا بود (p=0.04)، اما درصد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر غیر مبتلا داشتند، تفاوت معنی داری با مادران افسرده دارای پسر غیر مبتلا نداشت.
نتیجه گیری: شب ادراری در کودکان (خصوصا دختران) با افزایش افسردگی در مادران همراه است. پس در درمان شب ادراری کودکان خصوصا دختران، توجه به امر درمان افسردگی مادران و حمایت های لازم از آنها ضروری به نظر می رسد.
بررسی رابطه عوامل پیش بینی کننده خطر و محافظ خانواده با توانمندی ها و اختلال های عاطفی – رفتاری نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات روان شناختی کودکان و نوجوانان تحت تاثیر عوامل متعدد به وجود می آیند. عوامل خطر احتمال بروز مشکلات روان شناختی را افزایش می دهند و عوامل محافظ از معلولیت بیشتر پیشگیری می کنند. این عوامل، پیش آگهی و نتایج درمان را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه عوامل خطر و محافظ با اختلالات عاطفی – رفتاری و رفتارهای نوع دوستانه نوجوانان بود. بدین منظور 85 نفر از دانش آموزان دختر کلاس پنجم از بین دانش آموزان مناطق محروم شهرستان همدان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و بوسیله مقیاس نیمه ساخت یافته عوامل خطر و محافظ لوپر و گریگنکو (1998)، پرسشنامه مشکلات و توانمندی های گودمن (2002)، و پرسشنامه مربوط به محیط مدرسه لیکونا (2003) ارزیابی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل خطر و محافظ در یک مدل تعاملی با یکدیگر بر مشکلات عاطفی – رفتاری کودکان تاثیر می گذارند. عوامل خطر پیش بینی کننده مستقیم اختلالات عاطفی – رفتاری و عوامل محافظ پیش بینی کننده معکوس اختلالات عاطفی – رفتاری بودند. عوامل محافظ رفتارهای نوع دوستانه را در کودکان تقویت می کنند و بطور معکوس بر مشکلات کودکان تاثیر می گذارند. نتایج در چارچوب الگوهای نظری آسیب شناسی روانی تحولی بحث شد که بر ماهیت تعاملی این عوامل در پیش بینی سلامت خانواده و پیامدهای آن در آسیب پذیری یا بهبودپذیری کودکان تاکید می کنند
تحلیلی بر دیس پراکسیا (نارسایی حرکتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارسایی حرکتی برای توصیف کودکی بکار می رود که بدون وجود بیماری عصبی و یا مغزی با دشواری در اجرای برخی از حرکت ها روبرو باشد. دامنه این دشواریها بسیار وسیع است و ممکن است از مشکل حرکت روی یک خط راست گرفته تا مشکل نوشتن گسترده شده باشد. این مقاله به بحث پیرامون نارسایی حرکتی و دانش آموزان با نارسایی حرکتی می پردازد. این دانش آموزان در صورت فقدان کمکهای مناسب زیان می بینند. به ویژه بر این نکته تاکید می شود که تشخیص نیازهای این کودکان و سیاستهای حمایتی مناسب برای برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان با نارسایی حرکتی ضروری است. این دانش آموزان مانند کودکان اوتیسم دارای نیازهای آموزشی ویژه می باشند، ولی این نیازها کمتر بطور قانونی و یا عرفی برسمیت شناخته می شوند. علت اصلی این مورد اخیر این است که کودکان با نارسایی حرکتی مانند دیگر همسالان خود هستند تنها با این تفاوت که نامرتبند و نمی توانند برخی از فعالیتهای حرکتی و یا آکادمیک خود را سازماندهی کنند. گرچه این دانش آموزان از هوش بهنجار برخوردارند ولی دشواری آنها در یادگیری تحت تاثیر نارسایی حرکتی قرار می گیرد. به همین دلیل نارسایی حرکتی را معلولیت پنهان خوانده اند. شایان ذکر است که اختصاص بودجه برای حمایت از کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، گر چه لازم است اما کافی نیست. نیازهای آموزشی ویژه همه دانش آموزان باید به رسمیت شناخته شوند و بطور مناسب برآورده گردند.
تأثیر راهبرد مرورذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر راهبرد مرور ذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان اجرا شد.
روش: در این تحقیق که از نوع کاربردی است و با روش نیمهتجربی به اجرا درآمده است، 15 دانشآموز نارساخوان بهروش نمونهگیری در دسترس و 15 دانشآموز عادی بهروش تصادفی انتخاب شدند. نمونههای انتخاب شده از لحاظ میانگین سنی و پایه تحصیلی با یکدیگر وضعیت مشابهی داشتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون WMTB-C که توسط پیکرینگ و گدرکول در سال 2001 تهیه شده است، استفاده شد. راهبرد مرور ذهنی با استفاده از روش آموزش مستقیم در گروه نارساخوان به اجرا درآمد .
یافتهها : عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان از دانشآموزان عادی ضعیفتر بود.
نتیجهگیری: راهبرد مرور ذهنی تأثیر معنیداری بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان ندارد. "
تبیین نظری اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی: الگوی بازداری رفتاری و ماهیت خود کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مرور الگوی بازداری رفتاری بارکلی (1997a,b) در مورد خود کنترلی و کارکردهای اجرایی و کاربرد آن در تبیین اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است. در این الگو گفته می شود که اختلال مذکور در اثر نارسایی در بازداری رفتاری ایجاد می شود. این الگوی نظری، بازداری را با چهار کارکرد عصب روان شناختی اجرایی مرتبط می داند. این چهار کارکرد عبارتند از (الف) حافظه کاری، (ب) خودگردانی (ج) درونی سازی گفتار، و (د) بازسازی. الگوی بازداری رفتاری بیان می کند که اختلال مذکور پیامد ثانویه نارسایی در چهار کارکرد یاد شده و کنترل حرکتی است. در الگوی بازداری رفتاری، نارسایی در احساس زمان نوعی نارسایی نا آشکار ولی اساسی به حساب می آید که تاثیر قابل ملاحظه ای بر حافظه کاری و در نتیجه استحکام و پایداری رفتار و از جمله توجه می گذارد. ملاحظه های مربوط به ارزیابی و درمان براساس الگوی یاد شده مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور 60 نفر از دختران 18 ـ 12 ساله در دو گروه 30 نفری فراری و عادی از نظر عوامل شخصیتی، سبک حل مساله و عوامل محیطی مورد مقایسه قرار گرفتند. دخـتران فراری با مراجـعه بـه مرکز مداخله در بحران و خانه ی سلامت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دختران عادی از طریق نمونه-گیری تصادفی خوشـه ای از بین مدارس راهنمـایی و دبیرستـان انتخـاب شـدند. آزمودنی ها پرسشنامه های شخصیت نوجوان آیزنگ وسبک حل مساله کسیدی و محقق ساخته جهت بررسی عوامل محیطی را تکمیل کردند نتایج پژوهش نشان داد که دختران فراری در بعد برون گرایی ـ درون گرایی و روان پریش خویی ـ کنترل تکانه تفاوت معنی داری با دختران عادی دارند. دختران فراری در سبک حل مساله خلاق تفاوت معنی داری با دختران عادی دارند. عوامل محیطی در فرار دختران از منزل موثر است. بین شخصیت و سبک حل مساله دختران فراری رابطه وجود دارد و برون گرایی و روان پریش-خویی حدود 33/0 از مولفه ی مهارگری حل مساله را تبیین کرد و برون گرایی حدود 10/0 از متغیر اعتماد در حل مساله را تبیین کرد.
شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی برای برنامه ریزی درسی مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش، شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و برای جمع آوری داده های مورد نظر از پرسشنامه شناسایی مهارت های اجتماعی استفاده شد. به منظور تهیه و تدوین پرسشنامه مورد نظر، ابتدا با بررسی پیشینه موجود، مصادیق مهارت های اجتماعی مربوط به دانش آموزان عقب مانده ذهنی شناسایی شد. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه تهیه شد و پس از مطالعه مقدماتی و محاسبه ویژگی های روان سنجی، پرسشنامه نهایی در اختیار سه گروه از والدین، معلمان و متخصصان قرار گرفت. بدین منظور 151 نفر از والدین و 144 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و 42 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل داده ها، مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در نه مؤلّفه به شرح زیر شناسایی شد: 1) مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه، 2) مهارت های اجتماعی مربوط به کلاس درس، 3) مهارت های بین فردی، 4) مهارت های خودمدیریتی، 5) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، 6) همکاری، 7) مهارت های مربوط به جرئت ورزی، 8) مهارت های اجتماعی مربوط به عواطف و احساسات، 9) مهارت های اجتماعی مربوط به جامعه. همچنین نتایج نشان داد که همه مهارت های اجتماعی فهرست شده در پرسشنامه از نظر هر سه گروه مورد مطالعه اهمیت بالایی دارد. بنابراین، توصیه می شود در برنامه ریزی درسی، اجرای طرح های پژوهشی و اجرای برنامه های مداخله ای برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی، به نظرات هر سه گروه توجه شود.
مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتار کودکان پیش دبستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
چکیده
با هدف اندازهگیری مهارتهـای اجتماعی، مشکلات درونیسازیشده و مشکلات برونیسازیشده براساس تفاوتهای جنس در کودکان، والدین (1001 = n) و مربیان (284 = n) 518 دختر و 483 پسر (3 تا 5 ساله)، به فرمهای والد و مربی نظام رتبهگذاری مهارتهای اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که برحسب رتبهگذاری والدین و مربیان، در زیرمقیاسهای مهارتهای اجتماعی (همیاری، خودمهارگری و مسئولیتپذیری) و مشکلات درونیـ سازیشده (غمگینی، افسردگی و تنهایی) دختران رتبههای بالاتر از پسران بهدست آوردند. پسران در مقایسه با دختران، رتبههای بالاتری در زیرمقیاس مشکلات برونیسازیشده (پرخاشگری، مهار ضعیف خلق و بحث با دیگران) کسب کردند. رتبهگذاری والدین برای نمرههای جرئتورزی در دختران و پسران تفاوت معناداری را نشان نداد.
"
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای میزان ویتامین D در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم با کودکان سالم: یک مطالعه ی مورد-شاهدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات طیف اوتیسم (ASD) گروهی از اختلالات عصبی-تکاملی با منشا ژنتیکی-محیطی هستند. اخیرا کمبود ویتامین D به عنوان یک عامل خطر محتمل در پیدایش ASD در نظر گرفته شده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به این اختلال و مقایسه ی آن با کودکان سالم انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مورد-شاهدی در سال 1393، 13 کودک 12-3 ساله ی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان ابن سینای مشهد که بر اساس مصاحبه ی بالینی طبق معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و روان پزشک فوق تخصص کودک و نوجوان، دارای نمره ی آزمون سنجش اوتیسم کودکی بالاتر از 30 بوده و تشخیص اختلالات طیف اوتیسم (با رد سایر اختلالات روانی محور یک) دریافت کرده بودند، به عنوان گروه آزمون انتخاب و در گروه های خفیف-متوسط و شدید قرار گرفتند. 14 کودک سالم بدون بیماری طبی یا روان پزشکی که از نظر سن و جنس با گروه آزمون، یکسان سازی شده بودند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. سپس سنجش سطوح سرمی ویتامین D به روش الایزا در هر دو گروه انجام و داده ها با نرم افزار SPSS، آمار توصیفی، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون من-ویتنی و پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میانه ی متغیر میزان ویتامین D در گروه بیماران 0/13 (فاصله ی بین چارکی 5/19-6/9) و در گروه شاهد 0/12 بود (فاصله ی بین چارکی 2/13-9/4) ولی این تفاوت معنی دار نمی باشد (350/0=P). هم چنین میزان سرمی ویتامین D با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است (534/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج این مطالعه، میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به اوتیسم و سالم بدون تفاوت معنی دار می باشد و میزان این ویتامین با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است.
اثربخشی برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن یکی از مهارت های اساسی است که ما را در دریافت و درک اطلاعات و مفاهیم جدید یاری می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن انجام شد. نوع مطالعه حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم ابتدایی دارای اختلال خواندن بود که از مراکز اختلال های یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 92-91 انتخاب، و به صورت همتا در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. برنامه تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری در طول ۱٠جلسه یک ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک متغییره و چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد استفاده از برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود نمره عملکرد خواندن و مؤلفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک کلمات، حذف آواها، و آزمون نشانه های حرف در دانش-آموزان مؤثر است در حالی که اثر این برنامه ها بر مؤلفه های درک متن، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، و آزمون نشانه های مقوله، معنی دار نبود. بنابراین استفاده از این رویکرد در درمان افراد مبتلا به اختلال خواندن در کنار سایر روش های درمانی پیشنهاد می گردد.
بررسی عملکرد نوروسایکولوژیک و ارتباط آن با عملکرد روانی - اجتماعی و متغیر های بالینی در اختلالات دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کارکردهای نوروسایکولوژیک در حالت های مختلف اختلال دوقطبی و پاسخ به این سئوال که آیا بیماران دوقطبی وابسته به حالت بالینی شان الگوی متفاوتی از عملکرد نوروسایکولوژیک نشان می دهند یا خیر ، بود. 15 بیمار دوقطبی افسرده ، 15 بیمار دوقطبی منیک ، و 15 بیمار دوقطبی یوتایمیک از لحاظ نوروسایکولوژیکی ( کارکرد اجرائی ، توجه ، حافظه کلامی ، حافظه دیداری ) مورد ارزیابی قرار گرفتند . گروه مقایسه شامل 15 آزمودنی بهنجار بدون داشتن سابقه اختلالات روانپزشکی یا نورولوژیکی بود . برای تحلیل داده ها از روش های آماری ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده شد .هیچ تفاوت معناداری در عملکرد نوروسایکولوژیک در بین گروه های دوقطبی مشاهده نشد. گروه های دوقطبی افسرده ، منیک، ویوتایمیک در کارکرد اجرائی و حافظه کلامی در مقایسه با گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند .
"