فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری اسکلروز مولتیپل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اسکلروز مولتیپل MS( (Multiple Sclerosisیک بیماری التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که در آن نشانه های اولیه در افراد جوان بین20 تا 40 سالگی بروز می کند. پژوهش های پیشین نشان می دهند که 20-15 درصد از افراد مبتلا به MS دچار اختلال کارکرد اجرایی هستند. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد برنامه ریزی به عنوان زیر مجموعه عملیات های کارکرد اجرایی در مبتلایان به بیماری MSنوع عودکننده بهبودیابنده می باشدمواد و روش ها: در این پژوهش پس رویدادی که در انجمنMS اصفهان انجام شد؛ 49 زن بیمار مبتلا بهMS نوع عودکننده- بهبودیابنده و 43 زن سالم با روش نمونه گیری در دسترس با همتاسازی سن، بهره هوشی و تحصیلات با آزمایه برج هانوی (هفت حرکتی) به منظور ارزیابی عملکرد برنامه ریزی مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دهنده تفاوت معنی دار هر دو گروه در مسائل سه، چهار، پنج، شش و هفت حرکتی می باشد (p<0 001) .همچنین افراد گروه بیمار با توجه به عدم محدوده ی زمانی حرکات اضافی (خطا) بیشتری را نسبت به افراد گروه گواه نشان داده اند. میزان حساسیت و اختصاصی بودن تکالیف مختلف زمایه برج هانوی با بهره گیری از تحلیل منحنی راک نشان داد تمامی تکالیف این آزمایه بالاتر از خط ارجاع یا خط 50 درصد قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری MS را نشان می دهد که ناشی از کاهش هوش عمومی نیست. همچنین یافته ها نشان داد مسائل شش وهفت حرکتی آزمایه برج هانوی از حساسیت و دقت بیشتری در ارزیابی عملکرد برنامه ریزی برخوردارند .
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
بزهکاری و خرابکاری
مقایسه مؤلفه های کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی پژوهش ها نشان داده اند والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی، کیفیت خواب ضعیفی دارند، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کم توان ذهنی و عادی شهر تبریز بود. 45 نفر از والدین سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. والدین کودکان عادی از طریق همتا سازی با گروه های بالینی انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) جهت جمع آوری داده ها استفاده گردید و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد والدین کودکان اتیستیک بدترین کیفیت خواب را نسبت به دو گروه دیگر دارند، بعد از آن ها والدین کودکان کم توان ذهنی کیفیت خواب ضعیف تری نسبت به والدین کودکان عادی داشتند. در مؤلفه های اختلال خواب و مصرف دارو تفاوت دو گروه اتیستیک و کم توان ذهنی معنی دار نشد. والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی در مؤلفه های کیفیت ذهنی خواب، مصرف دارو و کفایت خواب تفاوت معناداری باهم نداشتند. با توجه به این یافته ها، والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از کیفیت خواب پایین تری برخوردارند.
کانون کنترل: مقایسه الگوهای اسنادی در اختلال کمبود توجه- بیش غعالی و اختلالات درون سازی
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، رابطه نوع اختلال رفتاری کودک با چگونگی درک او از حوزه تحت کنترل خویش در وقایع مختلف سنجیده شده است. بدین منظور، 42 کودک و نوجوان 18-6 ساله که با شکایت از مشکلات رفتاری، هیجانی و یادگیری به درمانگاه های روان پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان های روزبه و ایران مراجعه کرده بودند، انتخاب و به دو گروه اختلالات درون سازی و اختلال کمبود توجه ـ بیش فعالی تقسیم شدند. سپس (قبل از اقدامات درمانی)، کودکان و والدین آنها پرسشنامه های سنجش کانون کنترل (locus of control) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که میان اختلالات رفتاری کودکان و نتایج گزارش های شخصی آنان از کانون کنترل، رابطه وجود دارد. در هر دو گروه، ارجحیت با حوزه کنترل درونی بود که با افزایش سن همبستگی منفی داشت. در ضمن، والدینی که دارای تحصیلات بالاتری بودند، به صورت معنی داری، کمتر از سایر والدین، علت وقایع را به عوامل خارج از حوزه کنترل خویش نسبت می دادند.
تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه (TDCS) و آموزش آگاهی واج شناختی بر بهبود عملکرد بعد دیداری حافظه کاری کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه و آموزش آگاهی واج شناختی برروی بعد دیداری/فضایی حافظه کاری کودکان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون/ پس آزمون با گروه پلاسیبو و جایگزینی تصادفی بود. نمونه پژوهش شامل 20 دانش آموز پسر نارساخوان 8 تا 10 ساله که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، بود. دو نوع تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه و 15 دقیقه آموزش آگاهی واج شناختی بر 20 نفر شرکت کننده طی 10 جلسه ارائه گردید. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با تکلیف ان بک و آزمون خواندن شیرازی و نیلی پور مورد سنجش قرار گرفتند. داده های این پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک آندی، تأثیر معناداری در بهبود عملکرد فرد در بعد دیداری/فضایی حافظه کاری نسبت به گروه تحریک ساختگی (پلاسیبو) دارد. نتیجه گیری: در مجموع مطالعه حاضر نشان داد که تحریک آندی سبب بهبود عملکرد فرد در حافظه دیداری/فضایی شده و در پی آن منجر به بهبود مشکل نارساخوانی در کودکان شده است.
مهارتهای حرکتی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی همراه باکمبود توجه (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی و کاهش نشانه های کودکان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 93-92 بودند. آزمودنی های پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال سلوک بود که از میان دانش آموزان بعد از شناسایی به وسیله مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و مقیاس بهزیستی شخصی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی دانش آموزان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده (001/0>P) و منجر به کاهش نشانه های مرضی اختلال سلوک در دانش آموزان مبتلا شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی به افزایش سلامت روان منجر می شود و در پیشگیری از اختلال سلوک نقشی موثر دارد.
بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره برتعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره برتعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست انجام گرفت.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است. روش کار: در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست ساکن در مرکز شبه خانواده حضرت علی اصغر(ع) ،20 نفر انتخاب شدند(20=n) و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند .پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(فرم کوتاه) در پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد.سپس در گروه آزمایش مداخله گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره اجرا شد.پس از پایان دوره 11جلسه ای درمان بار دیگر پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)بعنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گردید. نتایج: نتایج حاصل از تحلیل آماری با آزمون Tمستقل نشان می دهد که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل ،بطور معنادار باعث کاهش نمره کلی در پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ شده است(باسطح معناداری 0.000P=).در مورد هر یک از طرحواره ها به طور جداگانه نیز در نتایج حاصل از آزمون Tجز در طرحواره شکست و رهاشدگی درمان برکاهش نمرات سایر طرحواره ها بطور معنادار موثر بود.
مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی است. روش این پژوهش علّی- مقایسه ای بود. به منظور انجام پژوهش 90 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی (هر گروه 30 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس سنجش شیوه های مقابله با فشار روانی راجر بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه آماری تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> P ). مادران کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به دو گروه دیگر از شیوه های منفی و ناکارآمد مقابله با فشار روانی به میزان بیشتری استفاده می کنند. این مادران با به کار بردن شیوه های منفی و ناکارآمد، فشار روانی را در خود افزایش می دهند. مادران کودکان عقب مانده ذهنی از شیوه های مرور هیجانی (نشخوار ذهنی)، بازداری هیجانی، مقابله ی انفصالی و مقابله اجتنابی، مادران کودکان فلج مغزی از شیوه موفقیت گرایی سمی و مادران کودکان عادی از شیوه های کنترل شخصی و انعطاف پذیری (که شیوه های مثبت و کارآمد است) به میزان بیشتری استفاده می کنند.