فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
۴۱.

تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی روانشناختی تاب آوری مشاوران روانشناسان نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۷
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت :  شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.  
۴۲.

شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازگشت مجدد بهبود یافته اعتیاد مواد مخدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۷۰
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر در شهر خرم آباد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری شامل زنان دارای سوابق ترک و بازگشت مجدد به مواد مخدر در سال 1399 بود. با روش هدفمند و با راهبرد انتخاب مشارکت کنندگان با حداکثر تنوع 18 نفر با در نظر گرفتن شرایط ورود به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، در نهایت 4 مقوله نهایی از عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان به مواد مخدر شامل عوامل روانی، عوامل اجتماعی، خانواده ناکارآمد و ترک ناموفق شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، در پدیده بازگشت مجدد زنان به مواد، تنها یک یا چند عامل محدود دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل عوامل متعددی است و به نظر می رسد با آگاهی از عوامل خطر بازگشت مجدد در زنان، می توان با تمرکز بر آنها اقدامات پیشگیرانه مناسبی را انجام داد.
۴۳.

ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان اعتیاد به فضای مجازی تنظیم شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۱
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج  (2006) و  مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
۴۴.

پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خود تنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیشرفت تحصیلی عزت نفس خودتنظیمی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۷
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند و توانایی پاسخگویی به سوالات پرسشنامه های پژوهش را داشتند. تعداد اعضای نمونه 100 نفر در نظر گرفته شد و نمونه گیری دو مرحلهای به صورت انتخاب چندین مرکز توانبخشی در دسترس در مرحلهی اول و سپس به صورت تصادفی ساده و با استفاده از قرعهکشی از بین مراجعه کنندگان به این مراکز (مرحلهی دوم) صورت گرفت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران (1995) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرمافزار SPSS-24  بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس؛ و بین پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی، توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند.
۴۵.

واکاوی کیفی بسترهای گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصرف مواد مخدر دانش آموزان زیست فقر بنیاد زیست اجتماعی زیست روانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۴
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی و کشف نظام معنایی بسترهای گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان مقطع متوسطه در استان خوزستان بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه خوزستان بود که در سال 1401 به مراکز درمان اعتیاد ویژه دانش آموزان در خوزستان مراجعه نمودند و از بین آن ها 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضمون های پایه (کدها و نکات کلیدی موجود در متن)، سازمان دهنده (مقولات به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضمون های پایه) و فراگیر (مضمون های عالی دربرگیرنده ی اصول حاکم بر متن به عنوان یک کل) جهت تجزیه و تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و مؤثر بر گرایش به مصرف مواد مخدر شامل تأثیرپذیری و یادگیری از اعضای خانواده، تنش و از هم گسیختگی خانوادگی، ناخوشی و انزوا، نارسایی و کاستی های آموزشگاه، نابسامانی تعاملی در بین دانش آموزان، فقر و تنگنای اقتصادی، یادگیری و تأثیرپذیری منفی از شبکه دوستی همسالان، خوش کامی موقتی و کلافگی روانی بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت گرایش به مصرف مواد مخدر دانش آموزان ریشه در عوامل زیست اجتماعی فقر بنیاد، زیست اقتصادی فقر بنیاد و زیست روانی فقر بنیاد دارد که هر سه آنها در یک فرایند دیالکتیکی و چرخه گونه، باعث هم افزایی منفی در راستای سوق دادن افراد به سمت مصرف مواد مخدر می شوند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، توجه به سیاست سازی های پیشگیرانه و مداخله محور اجتماعی، رفاهی و آموزشی ضروری است. برنامه ریزی ها و سیاست گذاری رفاهی، اجتماعی و آموزشی می تواند بستر قابلیتی و توانمندسازی را برای خانواده های آسیب پذیر فراهم نمایند. از طرف دیگر، با کمک نظام آموزشی مهارت محور تعاملی، تربیتی و اجتماع محور می توان از کانون مدرسه به عنوان نهادی اثرگذار و کارآمد در راستای سلامت بخشیدن به دانش آموزان آسیب پذیر و کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
۴۶.

اعتبارسنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتبارسنجی مقیاس خودادراکی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۵۲
زمینه و هدف: خودادراکی، قضاوت افراد را در مورد توانایی های خود به منظور دستیابی به یک هدف خاص منعکس می کند؛ بنابراین با توجه به اهمیت این مؤلفه در تقویت تحول کودکان و همچنین کمبود ابزار معتبر و کافی در کشور ایران برای سنجش خودادراکی کودکان، پژوهش حاضر با هدف اعتبار سنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان (هارتر، 2012) در بین گروهی از دانش آموزان ایرانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر سنین 10 تا 12 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 347 دانش آموز انتخاب شدند. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای AMOS و SPSS24 استفاده شد. یافته ها: پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که در نمونه دانش آموزان ایرانی ساختار شش عاملی مقیاس با داده ها برازش مطلوبی داشت. مقادیر ضرایب همسانی برای خرده مقیاس های صلاحیت تحصیلی، صلاحیت اجتماعی، صلاحیت ورزشی، ظاهر فیزیکی، هدایت رفتاری، و خودارزشی کلی به ترتیب برابر با 76/0، 65/0، 73/0، 81/0، 70/0، و 79/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس خود ادراکی کودکان برای سنجش ادراک کودکان نسبت به قابلیت های خود در دانش آموزان ایرانی ابزاری روا و معتبر است. این ابزار می تواند جهت اندازه گیری خودادراکی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
۴۷.

اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی مادران بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندسازی روان شناختی مشکلات رفتاری حرمت خود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۵۷
زمینه و هدف: امروزه به دوران پیش از دبستان، اثرات پایدار آن در همه مراحل زندگی و آموزش والدین به ویژه مادران زیر 6 سال در راستای تغییر و تحولات مطلوبی که در کودکان ایجاد می شود، توجهات خاصی مبذول شده است. این پژوهش با هدف اثربخشی توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان اجرا شد. روش : روش پژوهش از نوع شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند که تعداد ۳۰ نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته توانمندسازی مادر را دریافت کردند و گروه گواه در طی پژوهش هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (شهیم و یوسفی، 1378) و حرمت خود (عزیزی مقدم، 1386) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانمندسازی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک تأثیر معنا دار داشت و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0/001>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش بسته توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک، توجه به این نوع آموزش به مادران، مراکز پیش دبستانی، روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره کودک و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین پیشنهاد می شود.
۴۸.

کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روی آورد قلب پرورش یافته والدگری کودکان با نیازهای خاص مرور نظام مند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۷۷
زمینه و هدف: کودکان دارای مشکلات در سازش یافتگی رفتاری- هیجانی، نیازمند حمایت و شیوه های متفاوت جهت شکل دهی رفتار مطلوب و پیشگیری از آسیب های روان شناختی هستند. بنابراین روی آوردهای والدگری در راستای کاهش مشکلات سازشی کودکان با نیازهای خاص و بهزیستی روان شناختی والدین در حال توسعه هستند. بدین ترتیب این پژوهش با دو هدف انجام شد؛ ابتدا به معرفی و کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص پرداخته شد و سپس اثربخشی این مداخلات مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش مرور نظام مند بود که با روش نمونه گیری هدفمند و دستورالعمل پریزما (2010) انجام شد. متون نوشتاری در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Eric، SSRN، Wiley، PubMed با کلیدواژه های The nurtured heart approach، Intervention، Parenting، Parent education programs جستجو شد. ابتدا 1421منبع و پس از غربالگری تعداد 32 منبع (22 پژوهش؛ 10 کتاب) یافت شد که مطابق با ملاک های ورود و خروج، 19منبع انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد 13 پژوهش که مبتنی بر روی آورد قلب پرورش یافته که در سال های 1997 تا 2022 با حجم نمونه کل 1409 انجام شده اند بر کاهش علائم رفتاری کودکان با اختلالات یادگیری، نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، و نارسایی توجه- فزون کنشی اثربخش بوده است و در سایر متون بررسی شده نیز این روی آورد روان شناختی و خانواده محور تأیید شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نظام مند نشان داد روی آورد قلب پرورش یافته مبتنی بر تعامل والد-کودک است و با آگاهی بخشی و آموزش والدین در پرورش کودکان دارای رفتارهای سازش نایافته، موجب سازش یافتگی و ارتقاء مهارت های رفتاری- اجتماعی این کودکان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود این روی آورد در والدگری کودکان با نیازهای خاص در ایران مورد توجه قرار گیرد.
۴۹.

اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی تاب آوری افسردگی گروه درمانی شناختی - رفتاری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۹
زمینه و هدف: نوجوانان به علت اینکه در سنین حساسی هستند ممکن است از نظر روا ن شناختی و جسمانی دچار تغییرات زیادی شوند که در صورت عدم توجه منجر به مشکلات غیرقابل جبرانی شود. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان با نشانگان افسردگی دوره متوسطه یکم ناحیه دوم شهر رشت در نیم سال دوم تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1996)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و داویدسون، 2003) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی شناختی-رفتاری کمفیس و جاکویین (1995) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری به صورت معناداری موجب افزایش استقلال (41/19)، تسلط بر محیط (46/57)، رشد شخصی (87/90)، ارتباط مثبت با دیگران (23/64)، هدفمندی در زندگی (53/51)، پذیرش خود (54/46)، و تاب آوری (01/76) دانش آموزان با نشانگان افسردگی می شود (01/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی - رفتاری گروهی با فعال سازی رفتاری توانسته است باعث افزایش بهزیستی روان شناختی و تاب آوری شود. از آنجایی که افسردگی می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد، لازم است مداخلات زودهنگام در این زمینه انجام شود.
۵۰.

اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی تنظیم هیجان خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۴۲
زمینه و هدف: کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا می شوند با تنیدگی مواجه می شوند که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت روان شناختی بر جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان دارای والدین طلاق گرفته شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 30 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله ذهن آگاهی بر اساس مدل بوردیک (2017) را دریافت کرد، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار برای دریافت مداخله بعد از پایان مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و پرسشنامه خودپنداشت (پیرز و هریس، 1969) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی (0/01>P، 361/29=F) و منع بیانی (0/01>P، 652/31=F) و مؤلفه های خودپنداشت کودکان (رفتار (0/01>P، 813/17=F)، وضعیت عقلانی و تحصیلی (0/01>P، 762/16=F)، ظاهر جسمانی و ویژگی ها (0/01>P، 421/8=F)، اضطراب (0/01>P، 429/19=F)، محبوبیت (0/01>P، 927/21=F)، شادی و رضایت (0/01>P، 691/18=F) تأثیر مثبت دارد و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: هنگامی که کودکان دارای والدین طلاق گرفته احساس می کنند کاری از دستشان برنمی آید، ذهن آگاهی با افزایش انعطاف پذیری روانی، انتخاب های دیگری را فرا روی آنها قرار می دهد و همین موضوع در تنظیم هیجانات آنها مؤثر است. همچنین ذهن آگاهی با برقراری ارتباط دوباره مابین منابع درونی و بیرونی، به بهبودی خودپنداشت منجر می شود، منابعی که حتی ممکن است فرد باور به آنها نداشته باشد.
۵۱.

روابط ساختاری ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین: نقش میانجی علائم پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترومای دوران کودکی مشکلات مصرف مواد علائم پانیک مت آمفتامین افراد وابسته به مواد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی علائم پانیک در رابطه بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. از میان افراد مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان مازندران، 250 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات مصرف مواد، پرسشنامه ترومای دوران کودکی و مقیاس علائم پانیک بود. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و علائم پانیک در این رابطه دارای نقش واسطه ای بود. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر ترومای دوران کودکی و علائم پانیک نقش مهمی در مشکلات مصرف مواد دارند. با توجه به دوره حساس کودکی و تاثیرات ماندگار تجاربِ آسیب زا و عواقب متعاقب با آن همچون افسردگی، اضطراب و غیره در بزرگسالی، نتایج این پژوهش می تواند رهنمودی در جهت آگاه سازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامه های آموزشی در مدارس و یا رسانه ها باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد از اهمیت ویژه برخوردار است.
۵۲.

تأثیر گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اجتناب شناختی ذهن آگاهی راهبردهای تنظیم هیجان وسواس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری- عملی انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به وسواس بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی را  به صورت گروهی، هفته ای یک بار در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم هیجان گراس و جان و اجتناب شناختی سکستون و داگاس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل واریانس یک-راهه در متن مانکوا  نشان داد که درمان مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی باعث کاهش معنادار نمرات فرونشانی و اجتناب شناختی و افزایش معنادار نمرات مؤلفه ارزیابی مجدد شناختی افراد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می گردد که جهت مدیریت راهبردهای تنظیم هیجان و کاهش اجتناب شناختی بیماران وسواسی از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی  به عنوان یک روان درمانی مدرن در مراکز مشاوره و درمانی بهره برد.
۵۳.

اثربخشی درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب مهارت های ارتباطی درمان فراشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد است. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد در سال تحصیلی 402-1401 (961 نفر) را تشکیل می داد. به روش نمونه گیری کوکران، تعداد 274 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. سپس پرسشنامه های اضطراب بک و مهارت های ارتباطی بارتون جی در بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که پایین ترین نمرات مهارت های ارتباطی و بالاترین نمرات اضطراب را کسب کردند در دو گروه آزمایش و گواه بطور تصادفی کاربندی شده و گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان فراشناخت را آموزش دیدند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان تاثیر معنی داری داشته است (05/0>P). بنابراین مشاوران، روانشناسان مدارس و درمانگران از رویکرد فراشناخت می توانند در جهت کاهش اضطراب و بهبود مهارت های ارتباطی برای دانش آموزان استفاده کنند.
۵۴.

هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنجاریابی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۳۴
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
۵۵.

اثربخشی آموزش فلسفه بر انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فلسفه به کودکان انعطاف پذیری شناختی مهارت های استدلالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۴۴
زمینه و هدف: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی و روانی کودک می انجامد، یکی از برنامه های اساسی تعلیم کودکان به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی دانش آموزان دبستانی بود. روش: روش پژوهش، از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی از شهر کاشان در سال 1400- 1399 بود که با روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، آزمون مهارت های استدلالی (نیوجرسی، 1983) و مداخله آموزشی بر اساس بسته آموزشی رابرت فیشر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر انعطاف پذیری شناختی، خرده مقیاس های آن و مهارت های استدلالی وجود دارد (05/0>p). اندازه اثر برای متغیر انعطاف پذیری شناختی (581/0) و خرده مقیاس های ادراک مهارپذیری (174/0)، ادراک گزینه های مختلف (192/0)، ادراک توجیه رفتار (501/0)، و مهارت های استدلالی (804/0) بود. نتیجه گیری: برنامه فلسفه برای کودکان با ایجاد فرصت کاوشگری جذاب پیرامون موضوعات مختلف، باعث پرورش قدرت تفکر انتقادی، تفکر تأملی، تفکر مشارکتی، و مانع از احساس کهتری کودک می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود از برنامه های آموزش فلسفه جهت تقویت مهارت های شناختی، تغییر و تحول نگرش و رفتارهای کودکان در مدارس استفاده کرد.
۵۶.

ارتباط خطرپذیری براساس ادراک سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خطرپذیری ادراک سبک والدگری ناگویی هیجانی حمایت اجتماعی ادراک شده شبکه های اجتماعی نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: بروز هر یک از رفتارهای پرخطر در جامعه ایران به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است. همچنین خطرپذیری بر سلامتی نوجوانان تأثیر نامطلوبی می گذارد و گفته می شود ارتکاب حداقل یک مرتبه از این نوع رفتارها در طی دوره نوجوانی، احتمال بروز سایر مشکلات و سازش نایافتگی های بزرگسالی را پیش بینی می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ساختاری خطرپذیری بر اساس سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان شهر مشهد با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر 14 تا 18 سال مدارس متوسطه نواحی یکم، سوم، و هفتم شهر مشهد در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 600 دانش آموز مقاطع تحصیلی نهم، دهم، یازدهم، و دوازدهم بود که به روش در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(زاده محمدی، 1390 )، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (تیلور، 1986)، پرسشنامه ادراک سبک والد گری (گرولنیک و همکاران، 1997)، پرسشنامه مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988)، و پرسشنامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی (حسینی اسفیدواجانی، 1400) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بین ادراک از سبک والدگری و حمایت اجتماعی ادراک شده با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه منفی و معنادار، و بین ناگویی هیجانی با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P). همچنین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی با خطرپذیری نوجوانان، مورد تأیید قرار گرفت (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین خطرپذیری با ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی در نوجوانان دختر و پسر نقش واسطه ای به عهده دارند.
۵۷.

رابطه عملکرد خانواده با تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحمل پریشانی دانش آموزان دختر عملکرد خانواده حرمت خود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۳۱
زمینه و هدف: تحمل پریشانی به عنوان ساختاری مهم در شروع و ابقا آسیب های روانی و همچنین پیشگیری و درمان ایفای نقش می کند. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط عملکرد خانواده با تحمل پریشانی با نقش واسطه ای حرمت خود در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش از نوع همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 220 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد خانواده (اپستاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه تحمل پریشانی (گاهر و سیمونز، 2005) و پرسشنامه حرمت خود (روزنبرگ، 1965) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از برازش مطلوب مدل پژوهش داشت. بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و حرمت خود (02/9=t و 63/0=β) و بین حرمت خود و تحمل پریشانی (30/6=t و 58/0=β) ارتباط مستقیم وجود دارد، ولی بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی (96/1 =t و 15/0=β) ارتباط مستقیم یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی ارتباط غیرمستقیم به واسطه حرمت خود (0/01P<) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر به واسطه حرمت خود ارتباط وجود دارد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش تحمل پریشانی دانش آموزان دختر، توجه ویژه به عوامل سببی، پیشنهاد می شود.
۵۸.

رابطه اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی: نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورهای هوشی اهداف پیشرفت خودکارآمدپنداری تحصیلی انتظارات آموزشی والدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: نگرش دانش آموزان نسبت به توانایی های خود در فعالیت های آموزشی، پیش بینی کننده مهم پیامد تحصیلی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین در روابط بین اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی دانش آموزان متوسطه یکم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره یکم شهرستان فاروج (خراسان شمالی) در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 329 دانش آموز متوسطه دوره یکم بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودکارآمدپنداری دانش آموز (جینگز و مورگان، 1999)، مفیاس اهداف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس نظریه های ضمنی درباره هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و مقیاس آرزوها و انتظارات آموزشی برای نوجوانان (جاکوب، 2010) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و22 Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای باو رهای هوشی افزایشی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری تحصیلی، و انتظارات آموزشی والدین همبستگی معناداری وجود دارد (05/0> p). تأثیر اهداف پیشرفت به انتظارات آموزشی والدین (57/0)، هوش افزایشی به انتظارات آموزشی والدین (43/0)، و انتظارات آموزشی والدین به خودکارآمدپنداری تحصیلی ( 85/0) در سطح مثبت و معنادار است (001/0> p). همچنین در مدل ارائه شده، اثرات باورهای هوشی افزایشی و اهداف تسلط گرایشی به واسطه انتظارات آموزشی والدین بر خودکارآمدپنداری تحصیلی از نظر آماری معنادار و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: باورهای انگیزشی و شناختی دانش آموزان گرچه به طور مستقیم بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها تأثیر می گذارند، که همچنین می توانند به واسطه تأثیرگذاری بر انتظارات آموزشی والدین، بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها اثرگذار باشند.
۵۹.

پیش بینی شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی: نقش میانجی انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش اخلاقی شکوفایی و انگیزه تحصیلی هیجان های تحصیلی اهمال کاری تحصیلی فرسودگی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۱۷۹
زمینه و هدف: از عمده ترین عوامل مؤثر در توسعه نظام آموزشی که ارتباط مستقیم و معناداری با عملکرد تحصیلی دارد، مسئله شکوفایی افراد مشغول به تحصیل است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدلی برای تبیین شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی با میانجی گری متغیرهای انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی بود. روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 2010 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005)، شکوفایی تحصیلی محقق ساخته انگیزه تحصیلی (والرند، 1992) ، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005)، اهمال کاری تحصیلی (سولومن و راثلبوم، 1984)، و فرسودگی تحصیلی (شائوفلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند متغیر هوش اخلاقی به صورت مستقیم تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی و انگیزه تحصیلی و تأثیر منفی معناداری بر هیجان تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی دارد. اهمال کاری تحصیلی، هیجان های تحصیلی و فرسودگی تحصیلی تأثیر منفی معنادار، و انگیزه تحصیلی تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارند. متغیر هوش اخلاقی با میانجی گری انگیزش تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اثر معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارد، و 78 درصد از واریانس شکوفایی تحصیلی از طریق اثر مستقیم و غیر مستقیم هوش اخلاقی تبیین می شود. نتیجه گیری: براین اساس به منظور افزایش شکوفایی تحصیلی دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود هوش اخلاقی و در نتیجه انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اقدام کرد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
۶۰.

تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تاکید بر سرمایه های تحولی درونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زیسته دانش آموزان دختر سرمایه های تحولی درونی مهاجران افغانستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۶
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تأکید بر سرمایه های تحولی درونی بود. روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود و جمعیت شرکت کنندگان شامل ۲۰ دانش آموز دختر مهاجر افغانستانی متوسطه دوم ساکن شهر مشهد و حاشیه های آن به روش گلوله برفی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. هر مصاحبه حدود ۳۰ دقیقه به طول انجامید. سپس پاسخ ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. بافته ها حاکی از ۴ مضمون اصلی سرمایه های تحولی درونی شامل منابع هویت مثبت، توانمندی های اجتماعی، پایبندی به ارزش های اخلاقی و در جست و جوی آموختن بود. در مجموع یافته ها بیانگر آن است که دختران دانش آموز افغانستانی دارای سرمایه های درونی مناسبی بودند. تحصیل در مدرسه، حمایت والدین برای ادامه تحصیل، داشتن ارزش های اخلاقی جامعه پسند، انگیزش پیشرفت و تلاش برای ساختن آینده ای بهتر، مشخصه دختران افغانستانی امروز است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان