فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی چند متغیری مؤلفه های هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش شامل 225 نفر دانشجوی دختر بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه هدفگرایی پیشرفت اجتماعی (SAGOS)، پرسش- نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه اضطراب اجتماعی(SAD) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در پیش بینی افسردگی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا، عملکردگرا، عملکرد گریز) مؤلفه های عملکردگریز و عملکرگرای اجتماعی نقش مهمی دارند. همچنین در پیش بینی اضطراب اجتماعی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا،عملکردگراو عملکردگریز) مؤلفه ی عملکرد گریزاجتماعی نقش مهمی دارد و نتایج حاصل از تحلیل کاننی نیز نشان داد که بین ترکیب خطی مؤلفه های هدفگرایی اجتماعی (تبحری، عملکردی و عملکردگریز اجتماعی) با ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه وجود دارد
مقایسه ی عدم تحمل ابهام و کمال گرایی در بین بیماران مبتلا به اختلال وسواسی_جبری و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه عدم تحمل ابهام و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و پس رویدادی بود. نمونه ای شامل 30 فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی( 16 زن و 14 مرد) و 30 فرد عادی (16 زن و 14 مرد) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس عدم تحمل ابهام باهر و داگاس (2002) و پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی تهران (1384-1382) و جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی از کمال گرایی و عدم تحمل ابهام بیشتری نسبت به افراد عادی برخوردارند. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که عدم تحمل ابهام و کمال گرایی دو سازه شناختی هستند که زمینه را برای بروز و تشدید علائم اختلال وسواس فکری- عملی مهیا نموده و از این رو در مداخلات درمانی، تمرکز بر تعدیل این دو سازه از اهمیت ویژه برخوردار است.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص خودکار اختلال دوقطبی مبتنی بر سیگنال های مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
مقایسه اثربخشی آموزش های همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی و علائم اختلال دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتاری مخرب است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی و علائم اختلال دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای انجام شد.
روش: طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 54 نفر از میان دانشآموزان پسر پایههای هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و و یک گروه کنترل) جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجهبندی اختلال نافرمانی مقابلهای دانش آموزان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آزمایشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری حاکی از اثربخشی روش های آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر نمره کل و مؤلفه های شناخت اجتماعی بود. تفاضل میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. همچنین نتیجهآزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد دو روش آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر بهبود علائم اختلال اثربخش است. مقایسه تفاضل میانگین ها نشان داد بین مقادیر میانگین تعدیل شده دو گروه در بهبود علائم اختلال تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: بکارگیری آموزش های همدلی و مدیریت خشم در کنار دوره های آموزش تحصیلی برای دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای می تواند از بروز، تشدید و تبدیل علائم اختلال نافرمانی مقابله ای به سایر اختلال ها پیشگیری کند.
رابطه باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، اضطراب آزمون) با عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی رابطه باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، اضطراب آزمون) با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع راهنمایی (متوسطه اول) شهر اردبیل بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش، 75 دانش آموز به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، مقیاس انگیزه پیشرفت (AMQ) هرمنس و مقیاس اضطراب امتحان اهواز استفاده شد. معدل کل دانش آموزان در ترم قبلی نیز به عنوان شاخص برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. تحلیل چند متغیری رگرسیون نشان داد، متغیرهای انگیزش تحصیلی (001/0> P)، خودکارآمدی (001/0> P) و اضطراب آزمون (05/0> P) به ترتیب پیش بین های معناداری برای عملکرد تحصیلی هستند. همچنین بین خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی و اضطراب آزمون ضریب همبستگی معناداری به دست آمد. به نظر محققان شایسته است معلمان و مربیان با فراهم آوردن شرایط مناسب برای افزایش انگیزش تحصیلی، رشد خودکارآمدی و تنظیم اضطراب آزمون به دانش آموزان فرصت بیشتری برای یادگیری فراهم آورند. همچنین توانمندسازی مشاورین مدارس در جهت تشخیص و ارائه خدمات روان شناختی از اهمیت اساسی برخوردار است. بنابراین نتایج حاصل می تواند تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای دانش آموزان داشته باشد.
بررسی عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان خوی در سال 1392 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 40 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 40 نفر معتاد در حال مصرف مواد، و 40 نفر افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر روی هر 3 گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه سوءمصرف کننده مواد نسبت به گروه تحت درمان با متادون و افراد عادی و همچنین عملکردگروه تحت درمان با متادون نسبت به گروه عادی در آزمون ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر تفاوت معنی دار داشت. ولی خطای درجاماندگی درگروه تحت درمان با متادون و افراد عادی تفاوت معنی دار نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت مصرف مزمن مواد روانگردان موجب آسیب نواحی متعدد مغزی همچون قشر پیش پیشانی و هیپوکامپ شده و در نتیجه باعث اختلال در کارکردهای شناختی می گردد.
تأثیر آموزش نوروفیدبک بر بهبود حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی - نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش نوروفیدبک با باند فرکانس آلفا بر بهبود عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی نقص توجه انجام گرفت. روش: جهت اجرای این تحقیق 8 کودک مبتلا به بیش فعالی نقص توجه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند؛ این کودکان در 10 جلسه آموزش نوروفیدبک با پروتکل تقویت آلفا شرکت کردند. برای سنجش حافظه فعال، از آزمون N-Back و آزمون حافظه وکسلر (فراخنای ارقام) استفاده شد و داده های حاصل از تحقیق با روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در سطح معناداری 05/0 p< بین نمره های پیش آزمون و پس آزمون حافظه کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که آموزش نوروفیدبک موجب بهبود عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی نقص توجه شرکت کننده در تحقیق شد؛ درواقع افزایش نسبی دامنه در باند آلفا باعث بهبود حافظه فعال گردید.
نیازسنجی حمایت اجتماعی مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال درخودماندگی، اختلالی است که بر دامنه وسیعی از حیطه های رشدی کودک اثر نامطلوب می گذارد و علاوه بر خود فرد، اطرافیان نیز به میزان زیادی درگیر مشکلات متعدد رفتاری کودک می شوند. از این رو، ارایه خدمات توان بخشی و حمایتی می تواند در کاهش این بار سنگینی که بر دوش والدین است، تا حدودی موثر باشد. بررسی حاضر نیازهای مادران کودکان درخودمانده به حمایت اجتماعی و توان بخشی فرزندانشان را مورد سنجش قرار داد. پژوهش حاضر به صورت توصیفی و جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان درخودمانده در مرکز توان بخشی به آرا وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. نمونه مورد مطالعه شامل بیست و هفت نفر از مادران کودکان درخودمانده بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نیازهای خانوادگی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانوادگی سیکلوس و کرنز (2006) طراحی شده بود و توسط مادران تکمیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که بیشترین نیاز مادران به داشتن اطلاعات درباره فرایند آموزش و مشارکت در برنامه های آموزشی و درمانی فرزندشان بود. بیشترین مشکلات کنونی کودکان درخودمانده در حیطه های گفتاری، ارتباط اجتماعی و مسائل عاطفی و بیشترین مسائل کودکان در سال گذشته در مشکلات رفتاری، مسائل عاطفی و توجه و تمرکز بوده است. همچنین بیشترین مسائل مادران در سال گذشته، مسائل خانوادگی و شغلی بوده است. به این ترتیب، مادران این گونه کودکان نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و توان بخشی اجتماعی کودک خود دارند و این موضوع ضرورت برنامه ریزی برای آموزش خانواده و طرح ریزی برنامه های حمایتی و آموزشی مناسب را نشان می دهد.
هنجاریابی پرسشنامه احساس شکست و ارتباطش با ناامیدی و افسردگی در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه جایگاه اجتماعی نظریه ای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان می شود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامه ای را برای سنجش احساس شکست ابداع نموده اند.
پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 306 نفر (102 مرد و 204 زن) از دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس بکار گرفته شد؛ همچنین به منظور محاسبه روایی همگرا از پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک استفاده شد. اگرچه نسخه اصلی پرسشنامه بدون خرده مقیاس است، پژوهش حاضر وجود سه عامل به نام های ""احساس رکود""، ""احساس بازندگی"" و ""احساس رضایتمندی"" را نشان می دهد. درمجموع این سه عامل قادر به تبیین حدود 63% از واریانس کل هستند. ضریب پایایی روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنی ها 91/0، در جامعه زنان 91/0 و مردان 92/0 به دست آمد. همچنین همبستگی بالایی بین پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک با پرسشنامه احساس شکست و نیز سه خرده مقیاس آن به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس احساس شکست از روایی و پایایی مناسبی در میان دانشجویان ایرانی برخوردار است.
تأثیر آموزش رفتار جرأتمندانه برکیفیت زندگی در مدرسه و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش رفتار جرأتمندانه بر افزایش کیفیت زندگی در مدرسه و کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر اهواز در سال تحصیلی 90-91 بود. برای این منظور، 100 دانش آموز پرسشنامه های پژوهش را پرکردند و از این بین، 30 نفر که نمره های بالایی در اضطراب اجتماعی داشتند، انتخاب و به تصادف در دو گروه گذاشته شدند و سپس به تصادف برای یکی از این گروه ها آموزش ارائه شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (1969) و مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بروک (2000) بود. طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. پس از انجام مداخله آزمایشی که طی هشت جلسه صورت گرفت، دوباره میزان اضطراب اجتماعی و کیفیت زندگی در مدرسه سنجیده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نیز میانگین های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل حاکی از تفاوت معنی دار بین این دو گروه در متغیرهای پژوهش بود. می توان گفت که آموزش رفتار جرأتمندانه موجب افزایش کیفیت زندگی در مدرسه (000/0>p) و کاهش اضطراب اجتماعی (001/0p<) شده است.
اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی رفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجان زنان با اختلالات شخصیت مرزی و اختلال سوء مصرف مواد: طرح خط پایه چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همبودی اختلال شخصیت مرزی با اختلال سوء مصرف مواد بالا است.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی\nرفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. بر اساس میزان تمایل یه شرکت در پژوهش، مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاکهای ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد، چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار شرکتکننده دردوازده جلسه با تکنیکهای تنظیم هیجانی از رویکرد رفتار درمانی دیالکتیک تحت درمان قرار گرفتند. به منظور سنجش راهبردهای تنظیم هیجان منفی از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی استفاده شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل دیداری نمودارها و شاخص روند، ثبات، درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش استفاده شد . رفتار درمانی دیالکتیک نمرات را در راهبردهای منفی تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد کاهش داد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه اثر بیانگر کاهش معنادار راهبردهای تنظیم هیجانی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارفکری، ملامت\nدیگران و فاجعه انگاری) در شرکتکنندگان بود. تکنیک های تنظیم هیجانی در کاهش استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان ی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارگری، ملامت دیگران و فاجعه انگاری) موثر است و میتواند برای درمان زنان با همبودی اختلال شخصیت مرزی و\nسوء مصرف مواد استفاده شود.
بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی در کارکردهای اجرایی توجه و حافظه ی فعّال با نگاه به طیف افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر کارکردهای اجرایی توجه و حافظه کاری با نگاه به طیف افسردگی بود. روش: در مرحله ی اول 449 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران به صورت تصادفی از طریق نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) مورد غربال قرار گرفتند و سپس 34 نفر از افرادی که نمرات z استاندارد برابر یا بالاتر از 5/1+ و یا برابر یا پایین تر از 5/1- کسب کرده بودند به عنوان گروه نمونه انتخاب و به مرحله بعدی پژوهش دعوت شدند. سپس آن ها به طور انفرادی در سه مرحله مورد آزمایش قرار گرفتند. مرحله ی اول مربوط به فعالیت پایه کارکرد های اجرایی توجه و حافظه کاری قبل از مشاهده قطعه فیلم های هیجانی بود و دو مرحله ی بعدی آزمایش نیز بعد از مشاهده ی قطعه فیلم های هیجانی انتخاب شده شامل قطعه فیلم هیجانی مثبت و منفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که القای تجارب هیجانی می تواند بدون در نظر گرفتن اثر اصلی گروه عملکرد توجه فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین نتایج مربوط به حافظه کاری نشان داد که عملکرد دو گروه در شرایط هیجانی مختلف، تفاوت معناداری باهم دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، عملکرد توجه ممکن است در شرایط شدیدتر افسردگی تحت تأثیر قرار گیرد و عملکرد حافظه کاری به عنوان یک کارکرد اجرایی تحت تأثیر افسردگی ممکن است دچار نقص شود که این امر انتخاب و پردازش سریع اطلاعات جهت انجام تکلیف را با مشکل مواجه می سازد.
مقایسه سطح سلامت عمومی و عزت نفس زنان سالمند آموزش دیده در انجمن آلزایمر ایران و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه سطح سلامت عمومی وعزت نفس زنان سالمند آموزش دیده در انجمن آلزایمر ایران با دیگران است.
روش: 40نفر زن سالمند که 20 نفر آموزش دیده در انجمن آلزایمر ایران و20 نفر هم از خارج انجمن به روش جورکردن گروه همتا انتخاب شدند. روش تحقیق علی مقایسه ای بوده و اطلاعات با پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ وعزت نفس کوپراسمیت جمع آوری شده است.
یافته ها: برپایه یافته یکم پژوهش با استفاده از مدل t تک نمونه ای ، سلامت عمومی و عزت نفس در جامعه زنان سالمند در حد بالا ارزیابی گردید. یافته دوم پژوهش براساس مدل t مستقل نشان داد که میزان هر دو متغیر در زنان سالمند آموزش دیده انجمن از زنان سالمند آموزش ندیده بیشترست(سطح معناداری 0/001). یافته سوم با استفاده از مدل رگرسیون خطی همزمان نشان داد سلامت عمومی باعزت نفس زنان سالمند رابطه دارد. یافته چهارم براساس مدل همخوانی مجذورکای این بود که بین عزت نفس و سلامت عمومی زنان سالمند با ویژگی های فردی آنان (میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، موقعیت شغلی، وضعیت اقتصادی، شرایط سلامتی) رابطه ای مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: آموزش زنان سالمند در سلامت عمومی و عزت نفس آنان تاثیر گذار است.
پیش بینی کننده های شناختی و فراشناختی اضطراب در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات اضطرابی شایع ترین اختلال در میان نوجوانان هستند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری بین متغیرهای باورهای فراشناختی، فرا نگرانی، راهبردهای کنترل فکر و اضطراب بر اساس مدل فراشناختی اضطراب و نگرانی (ولز، 1995، 1997) در جمعیت نوجوانان بود
روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال اول، دوم و سوم دبیرستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه آماری شامل 391 دانش آموز بود، برای انتخاب این نمونه از روش نمونه برداری چند مرحله ای استفاده شد که از میان نواحی مختلف آموزش و پرورش شهر کرمانشاه انتخاب شدند. در این پژوهش کلیه آزمودنی ها در دامنه سنی 13 تا 19 قرار داشتند و پرسشنامه های باورهای فراشناختی کودکان (MCQ-C)، پرسشنامه ی فرا نگرانی (MWQ)، پرسشنامه کنترل فکر (TCQ) و سیاهه اضطراب صفت- حالت (STAI) را تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل مسیر و کواریانس نشان داد که با اندک تغییراتی در مدل پیشنهادی اولیه، مدل نهایی برازش خوبی دارد. بر اساس مدل نهایی باورهای فراشناختی منفی، باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت، فرا نگرانی به طور مستقیم با اضطراب رابطه دارند. همچنین دو راهبرد کنترل فکر توجه برگردانی و تنبیه در رابطه ی بین باورهای فراشناختی منفی، نظارت شناختی، باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت، فرا نگرانی و علائم اضطراب در نوجوانان میانجی گری می کنند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، پژوهش حاضر از مدل فراشناخت اضطراب و نگرانی حمایت می کند و نشان می دهد باورهایی که افراد در مورد پردازش افکارشان دارند و راهبردهایی که برای کنترل شناخت هایشان به کار می برند، نقش مهمی در شروع و تداوم اضطراب دارد. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر ناسازگارانه که افراد برای کنترل افکار ناخواسته شان استفاده می کنند، می تواند در پیشگیری از تشدید و تداوم اضطراب مفید باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نشانگان کارکردی گوارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نشانگان کارکردی گوارش ، اختلال گوارشی شایعی است که بر همه ابعاد زندگی فرد اثر گذار است. عوامل روانی در بروز و شدت این بیماری نقش دارند. این پژوهش در پی بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کیفیت زندگی این بیماران می باشد.
روش: دریک پژوهش نیمه آزمایشی، از بین کلیه زنان مبتلا به اختلال کارکردی گوارش در شهر اصفهان که به کلینیک مرکز سلامت این شهر مراجعه کرده بودند، تعداد30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها پرسشنامه ی کیفیت زندگی 36 سوالی را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه گروه آزمایش در هشت جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. درمان ( Acceptance and Commitment Therapy)ACT در 8 جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و به روش کوواریانس تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کل کیفیت زندگی (87/12F=) تاثیر معنادار داشته است. همچنین این درمان بر ابعاد کیفیت زندگی شامل عملکرد جسمانی (38/30F=)، محدودیت ایفای نقش به دلایل جسمانی (61/29F=) ، محدودیت ایفای نقش به دلایل عاطفی(44/17F=)، نشاط(02/15F=)، سلامت روانی(3/9F=)، عملکرد اجتماعی(15/12F=)، درد بدنی (83/34F=)و سلامت عمومی(9/18F=) تاثیر معناداری داشته است (05/0 P‹).
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال کارکردی گوارش شود و در طرح ریزی درمان جهت این بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
درمان راه حل مدار افسردگی: جهت گیری نظری و معرفی رویکرد درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت تشخیص صحیح اختلال افسردگی، به جستجوی عوامل زمینه ساز و راه کار ها مناسببا تأکید بر درمان راه حل مدار می پردازد. روش: در یک مرور انتخاب شده ادبیات نظری و پژوهشی انجام شد. یافته ها: یافته های مرتبط با عوامل بروز افسردگی و نظریه های مختلف همچون درمان شناختی- رفتاری، فراشناخت، درمان راه حل مدار ارائه شد. نتیجه گیری: عواملی چون جنس، وضعیت تأهل، ارتباط اجتماعی و... در بیماری افسردگی تأثیر دارند و طبق نظریه های مختلف علل متفاوتی باعث بروز بیماری می شود و درمان های متفاوتی پیشنهاد می شود. درمان راه حل مدار کوتاه مدت اثربخشی خود را در حوزه های مختلف مانند افراد دارای مشکلات رفتاری و نوجوانان در معرض خطر و همچنین در زمینه افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داده است، این روش درمانی در زمینه بیماری افسردگی نیز مؤثر واقع شده است.
اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی در بیماران مبتلا به اختلال خوردن: گزارش مورد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی روی بیماران مبتلا به اختلال خوردن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش طرح نیمه آزمایشی، تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین جهت، دو شرکت کننده دختر در واحد مشاوره روان شناختی مرکز ایمن طب زاگرس شهر شیراز با نمونه گیری هدفمند در سال 1391 انتخاب شدند و تحت درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش از درمان (خط پایه) و طی جلسه های سوم، هشتم، چهاردهم، نوزدهم، بیست و سوم و مرحله پیگیری یک ماهه، پرسش نامه های اختلال خوردن اهواز، عادات غذا خوردن، نگرش فرد در مورد بدن خود، حالات شخصیت، روابط بین فردی و عزت نفس را تکمیل کردند. همچنین، حجم توده بدنی (Body mass index یا BMI) آن ها طی مراحل درمان اندازه گیری شد. شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: روش درمانی تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، در بهبود بیماران مبتلا به اختلال خوردن اثربخش بود و در همه آماج ها، تغییرات چشمگیر و پایداری را ایجاد کرد. هر دو شرکت کننده پس از پایان درمان و دوره پیگیری، در اختلال خوردن 73 درصد، عادات غذا خوردن 74 درصد، تن انگاره 60 درصد، روابط بین فردی 62 درصد، عزت نفس 54 درصد و حالات خود 76 درصد بهبودی کلی را نشان دادند.
نتیجه گیری: درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی می تواند به عنوان درمانی کارا در بهبود بیماران مبتلا به بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی استفاده گردد.
نقش استرس ادراک شده، هیجان خواهی و حمایت اجتماعی در اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از جمله عوامل مرتبط با اعتیاد، عوامل روانشناختی و اجتماعی است که در بررسی های مربوط به اعتیاد حوزه وسیعی را به خود اختصاص داده است. هدف از پژوهش حاضر تمییز افراد معتاد از غیر معتاد براساس متغیرهای حمایت اجتماعی، استرس ادراک شده و هیجان خواهی در شهر اردبیل بود.
روش: برای این مطالعه همبستگی، نمونه ای با حجم 60 نفر (30 معتاد به مواد مخدر و 30 فرد سالم) از جامعه معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد اردبیل و دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حمایت اجتماعی فلمینگ، استرس ادراک شده کوهن و هیجان خواهی زاکرمن استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از تکنیک تحلیل ممیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان هیجان خواهی و استرس ادراک شده منفی در افراد معتاد به مواد مخدر بیشتر از افراد غیر معتاد است اما میزان استرس ادراک شده مثبت و حمایت اجتماعی در افراد غیر معتاد بیشتر از افراد معتاد است. در این تحقیق با آگاهی از میزان هیجان خواهی، حمایت اجتماعی، استرس ادراک شده منفی و مثبت، به خوبی امکان طبقه بندی افراد مورد مطالعه در دو گروه معتاد و غیر معتاد فراهم شد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق ارتباط متغیرهای روان شناختی و اجتماعی با اعتیاد را مورد تاکید قرار داد، به این ترتیب در پیشگیری و درمان اعتیاد، متغیرهای روانشناختی و اجتماعی توجه جدی را می طلبند.