فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس
DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.
اثر بخشی و مقایسه آموزش مهارت های اجتماعی به دو گروه کودکان و کودکان و مادرانشان در کاهش احساس تنهایی و افزایش پذیرش همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف، اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی به دوگروه کودکان وکودکان و مادرانشان درکاهش احساس تنهایی و افزایش پذیرش همسالان در آن ها است. روش نمونه گیری هدفمند است که از بین 6 مدرسه ناحیه 4 آموزش و پرورش شیراز، 2 مدرسه که از لحاظ آموزشی، فرهنگی و طبقه اجتماعی همتا بودند، انتخاب و دانش آموزان کلاسهای چهارم و پنجم (300نفر) با استفاده از مقیاس احساس تنهایی کودکان آشر و پرسشنامه پذیرش همسالان سنجیده شدند، 65 نفرکه بالاترین نمرات را در مقیاس احساس تنهایی و پایین ترین نمرات را درپذیرش همسالان بدست آوردند انتخاب، و به طورتصادفی در سه گروه (دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند؛ در این مطالعه ی شبه آزمایشی، کودکان هر دوگروه به مدت هشت جلسه یک ساعته مورد آموزش قرارگرفتند؛ در گروه کودکان و مادران، مادران نیز در شش جلسه یک ساعته جداگانه مورد آموزش قرار گرفتند و از روند آموزش کودک خود آگاهی یافتند و در نهایت پس از اتمام جلسات، پس آزمون گرفته شد و از تحلیل کوواریانس در جهت آنالیز داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی به دوگروه کودکان و کودکان و مادرانشان در جهت کاهش احساس تنهایی و افزایش پذیرش همسالان در هر دوگروه بود، اما بررسی مقایسه ای اثربخشی دوگروه علی رقم اختلاف بالای میانگین دو گروه، معنادار نبود. عدم معناداری آماری در مقایسه دو گروه، به معنای عدم اهمیت بالینی در این حوزه نیست و نشان می دهد که والدین به خصوص مادران نقش بسیاری در آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان و ارتباط آن ها با همسالان داشته که این امر به نوبه خود احساس تنهایی درکودکان را تحت تاثیر قرار می دهد.
آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند به مادران و تأثیر آن بر خشم و رابطه با فرزندان
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، برخی از پژوهشگران شیوه ارتباطی والدین و کودکان و تاثیر آن بر کنترل هیجانات را مورد پژوهش قرار داده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر خشم و رابطه مادران با فرزندان بوده است. در این پژوهش گروه نمونه به صورت در دسترس شامل 50 نفر از مادران دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی شهر تهران بود که برای شرکت در کارگاه تربیت کودک اندیشمند اعلام آمادگی نمودند. در این کارگاه ها مادران ضمن آگاهی از روش های مختلف کارآمد و ناکارآمد برخورد با رفتارهای کودک، تمرین هایی را برای بهبود سبک واکنش خود در مقابل رفتارهای چالش برانگیز کودکان انجام دادند. هدف کارگاه، بهبود سبک تربیتی مادران و استفاده از روش های تعاملی کارآمد مانند روش حل مسئله به جای روش های ناکارآمد مانند تنبیه و توبیخ بوده است. کارگاه ها در نُه جلسه بصورت یک جلسه دو ساعته در هفته برگزار می شد. ابزارهای استفاده شده شامل دو پرسشنامه سیاهه رابطه والد- کودک جرارد و سیاهه خشم حالت- صفت اسپیلبرگر بوده است. مادران در یک بررسی اولیه قبل از شروع کارگاه و همچنین در پایان دوره آموزشی به تکمیل پرسشنامه ها پرداختند. داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند در بهبود خشم و رابطه مادران با فرزندانشان مؤثر بوده است.
بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تحولی اختلال تضادورزی در گروههای مختلف منزلت اجتماعی پرداخته شده است. به این منظور از مناطق مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان تعداد 16 مدرسه و 24 کلاس در سه مقطع سوم ابتدایی، پنجم ابتدایی و دوم راهنمایی براساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. تعداد کل دانشآموزان 826 نفر بود که پس از اجرای روش جامعهسنجی و تهیه جامعهنگار، 288 نفر در چهار گروه (طردشده، پذیرفته شده، متوسط و به خود رها شده) قرار گرفتند. میزان تضادورزی با استفاده از بخش A مقیاس بازنگری شده سلامت کودک اُنتاریو (فرم مطابقت داده شده با DSM-IV)، براساس ارزیابی والدین (مادران)، تعیین شد. تحلیل دادهها معناداری تفاوت بین گروههای طردشده و سایر گروهها را نشان داد و تضادورزی بیشتر کودکان طردشده را برجسته کرد. نتیجه اینکه کودکان واجد منزلت اجتماعی منفی در بین همگنان، بالاخص زمانی که طردشدگی آنان با اختلالهای رفتاری توأم شده باشد، میتوانند به عنوان کودکان در معرض خطر در نظر گرفته شوند و این نکته ضرورت توجه به مسأله پیشگیری را در این گروه از کودکان مطرح میکند.
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
مقایسه ی رشد اجتماعی دانش آموزان نیمه بینا در مدارس تلفیقی و استثنایی
حوزه های تخصصی: