از سالها پیش این فکر در میان فلاسفه علم ‘ آرام آرام قوت می گیرد که ((علم به عنوان علم )) محتاج به بعضی پیش فرضهای ارزشی است . این نکته برای کسانی که به تاریخ علم و فلسفه آن آشنایند‘ نکته پراهمیتی است . نقش پیش فرضهای ارزشی در متدلوژی علم اگر پذیرفته شود‘ مسئله عنیّت علوم تجربی مخدوش و مسأله آفرین می شود. از طرف دیگر بحث معروف در مورد ((تعهدات هستی شناسانه زبان)) که به مسأله کواین –کارنپ(Quine – Carnap ) معروف است ‘ هم به نحوی با آن بحث مرتبط می شود.
این مقاله سه بخش عمده دارد، شرح احوال، آثار و سوانح زندگى هوسرل، سیر مفهوم پدیدارشناسى تا هوسرل و شرح و بسط پدیدارشناسى در عصر حاضر است و براساس روش پدیدارشناسى، فلسفهاى جامع ابداع و استوار کرده است. هوسرل متفکرى سخت کوش و باریک بین بود و بر کسان بسیارى تاثیر گذاشت ولیکن تعداد اندکى فلسفه او را به طور کامل پذیرفتند. نگارنده در این مقاله جهد وافر نموده است مفاهیم مهم و اساسى فلسفه پدیدارشناسى هوسرل را به زبانى ساده توضیح دهد.
از زمانی که ستون «عقل» در بر پا نگاه داشتن بنای دین ناتوان گشت، متالهان به جستجوی ستونی دیگر برخاستند و «ایمان» را یافتند. به زعم آنان، ضعف عقل نظری را با استمداد ازعقل عملی جبران می توان کرد. پیش از این متألهانی چون توماس آکویناس، تزلزل عقل را در پاره ای از گزاره های دینی دریافته و راه را بر ورود عقل عملی گشوده بودند. و آنگاه از پس فرو ریختن حشمت عقل، متالّهانی چون ویلیام جیمز و پاسکال، پای عقل عملی را به محوری ترین، گزاره های دینی، یعنی وجود خدا و جهان آخرت کشاندند و به مؤمنان نوید دادند که رنجوری عقل را چه باک، «اراده» هست. رأی این بزرگان نیز چونان آراء پیشینیان از تیغ نقد محفوظ نماند و متألّهان و غیر متألّهان هر یک به نحوی به جرح آن پرداختند. جی.ال. مکّی پرسشهایی در برابر این رأی نهاد که پاسخ قطعی نیافت. طرح و شرح پرسشها و انتقادهای وی بر تئوریهای «ایمان» بر عهدة این نوشتار است.