پژوهش های دستوری و بلاغی (علوم ادبی سابق)
پژوهش های دستوری و بلاغی سال 12 پاییز و زمستان 1401 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی و دستور نظام مند نقشگرا هر دو متشکل از یک سری روش برآمده از رشته هایی همچون زبان شناسی و جامعه شناسی برای مطالعه روابط میان متون و مناسبات قدرتند. در رویکرد فرکلافِ تگفا با مدل سه مرحله ای توصیف، تفسیر و تبیین و در نظریه نقشگرا با محورهای سه گانه اندیشگانی، میان فردی و متنی تحت عنوان فرانقش مواجه ایم. ما در این مقاله برای مطالعه موردی کاربست همزمان ابزارهای تحلیلی دو نظریه مذکور بر ادبیات فارسی، یعنی استفاده از دستور نقشگرا در سطوح توصیف و تفسیرِ تگفا، شعر «دلم برای باغچه می سوزد» فروغ فرخزاد را انتخاب کردیم و دو هدف کارکردی عمده را مورد توجه قرار دادیم؛ نخست ارائه تصویری دقیق از دو نظریه و سپس تحلیل زبان شناختی شعر و رسیدن به پاسخ این پرسش که ایدئولوژی حاکم بر متن و نحوه برخورد آن با ساختارهای اجتماعی و در یک کلام گفتمان مفصل بندی شده در آن و ارتباط آن با مناسبات قدرت زمانه اش چیست. در واقع با بررسی ظواهری همچون: بسامد فرایندها، وجه، زمان و نوع فعل ها، ضمایر، ادات تأکید، لحن و نمادها و گردآوری آمار مورد نیاز، به این نتیجه رسیدیم که ایدئولوژی فرستنده در شکل گیری سازه های زبانی و این سازه ها در انتقال این ایدئولوژی نقش دارند. یافته ها نشان داد که شعر هم گفتمان شبه مدرنیته حاکم بر ایران زمان خود و هم گفتمان های سنّتی و بی طرف، نظام سیاسی استبدادی، ناسیونالیسم و مردسالاری را طرد می کند و در مقابل، گفتمان های مبارزه سیاسی _ اجتماعی، فمنیسم و انسان سالاری در آن بازتولید و مفصل بندی شده اند. لحن گوینده در مورد نگاه خوف آلود به دین منفی است. نمادهای شعر که امکان تفاسیر متکثر را می دهد با مناسبات دموکراتیک و مبتنی بر چندصدایی رابطه دو سویه دارد. بسامد نمادها، تقدّم و تأخّر آن ها و جنسیت انتخاب شده برایشان نیز روشنگر واقعیاتی بود که در تحلیل ها به کمک پژوهشگران آمد.
ساخت سازه ای گروه اسمی در گلستان و بهارستان (کاربرد نحو در سبک شناسی ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامی بهارستان را متناسب با ویژگی های موجود در گلستان سعدی تألیف نموده است. این موضوع در یک نگاه کلی نیز قابل مشاهده است. با وجود گرایش بیشتر هر دو اثر در کاربرد قطب «انتخاب» به جای «ترکیب»، این مسأله پیش می آید که دو اثر که به لحاظ سبکی نزدیک به هم هستند، به لحاظ زبانی از چه ویژگی هایی برخوردارند و چه شباهت ها یا تفاوت های زبانی بین آن دو وجود دارد. در این پژوهش سازه گروه اسمی به عنوان یکی از سازه های مهم زبان در پیکره ای برگرفته از نمونه هایی از گلستان و بهارستان به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در مجموع فراوانی گروه های اسمی گلستان بیشتر از بهارستان است. همچنین فراوانی و فراوانی نسبی گروه های اسمی بدون وابسته در گلستان بیشتر از بهارستان است. بررسی وابسته های هسته در گروه های اسمی دو اثر نشان از آن دارد که ساخت «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی»، ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته و «بند موصولی» به عنوان وابسته پسین غالب گروه های اسمی دو وابسته گلستان و بهارستان است. از سوی دیگر، ساخت های «سور+هسته»، «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی» ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته گلستان و ساخت های «صفت مبهم+هسته»، «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی»، «هسته+بند موصولی»، «هسته+گروه اسمی» و «هسته+گ.ح.ا.» ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته بهارستان هستند. به نظر می رسد ساخت سازه ای گروه اسمی می تواند به عنوان ابزاری نحوی برای شناسایی دقیق تر شباهت ها و تفاوت های آثار گوناگون ادبی استفاده شود و با طرح فرضیه هایی به نمایان شدن ویژگی های سبکی فردی و اجتماعی در آثار ادبی کمک کند.
نگاهی به ویژگی های دستوری در ضریرنامه طغان شاه بن نظام قمی شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه حماسه دینی انتقامیّه / ضریرنامه از طغان شاه بن نظام قمی شاهرودی یکی از نمونه های شاخص حماسه دینی در ادب پارسی است که در قرن نهم هجری درباره انتقام ضریر خزاعی، محمّد حنفیّه، مسیّب، طغان، عمر بن علی، فضلِ جعفر و دیگر پهلوانان از یزید، عمرِ سعد، یعقوب عسقلانی، شاه حلب و دیگر حامیان یزید سروده شده است. ماجرای منظومه از رسیدن کاروان اسیران کربلا به شهر عسقلان آغاز می گردد و با نجات امام سجاد(ع) و کاروان کربلا از چنگ یزید و نهایتاً با مرگ یزید خاتمه می یابد. بررسی دستوری این منظومه برای شناختن بیشتر زبان حماسی این منظومه و دیگر منظومه های دینی سودمند است. با بررسی موارد دستوری و مصداق های آن، لایه های زبانی و محتوایی بیشتری از این اثر به دست می آید. دراین پژوهش، نخست درباره حماسه، حماسه دینی و علل پیدایش و نمونه های آن و نیز درباره ابن نظام و منظومه اش سخن گفته ایم و پس از معرّفی مختصر ضریرنامه، برخی نکات دستوری این اثر با ذکر شواهد بررسی شده است. با ذکر این موارد پی می بریم که کهنگی سبک در آن کاملاً مشهود است و یکی از حماسه های برجسته دینی به حساب می آید که از نظر بافت داستان، استحکام الفاظ، زبان مناسب و ساخت دستوری، شایستگی توجّه بیشتر دارد.
فرایندهای خلاق در واژه سازی فارسی و مقایسه آن با زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از فرایندهای واژه سازی روش های ساخت واژه در زبان است. در این پژوهش منظور از خلاقیت در این پژوهش ایجاد پیوندی هنری بین دو مفهوم برای ساخت واژه در زبان است که درنتیجه آن عموماً مفهوم واژه با توجه به تکواژهای آن شفاف نیست. این بررسی با اتکا به مدخل های فرهنگ بزرگ سخن نشان می دهد که واژه سازی خلاق در ساخت های متفاوتی از جمله اشتقاق، ترکیب و گسترش استعاری در زبان فارسی به کار رفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در زبان فارسی فرایند اشتقاق با تعریف های موجود در کتاب های صرف که بیشتر مبتنی بر داده های زبان انگلیسی است، سازگار نیست و تعداد وندهای اشتقاقی که قابلیت واژه سازی خلاق دارند از جمله ک در قلک، ه در تنه و ی در کشکی، در مقایسه با وندهای زبان انگلیسی قابل توجه است و نیز در زبان فارسی ساخت های متنوعی از ترکیبات خلاق وجود دارد؛ درحالی که در زبان انگلیسی بیشتر در ساخت اسم-اسم دیده می شود. واژه سازی خلاق به صورت های مختلف اشتقاقی-تصویری مانند: روده، اشتقاقی-مجازی مانند: روزه، و صورت های ترکیبی در پنج دسته نظیر ترکیبی-تشبیهی مانند: سنگ دل، ترکیبی-استعاری مانند: آب زیرکاه، ترکیبی-مجازی مانند: نمک نشناس و ترکیبی-کنایی مانند: خانه خراب، ترکیبی-صفت هنری مانند: نازک دل همچنین گسترش استعاری مانند: آنتن (خبرچین) به کار می رود. با تنوعی که واژه سازی خلاق در زبان فارسی دارد، شایسته است در ساخت واژگان جدید بیشتر به آن توجه شود و با توجه به کمبود فعل در زبان فارسی برای واژه گزینی زایایی بسیار دارد.
فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی پرکاربرد در غزل های نیستانی، بهمنی و منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجسته سازی زبان است و شامل همه شگردهایی می شود که قاعده های متعارف زبان را بر هم می زنند و به آشنایی زدایی می انجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار می رود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری به هم می خورد. در حوزه بلاغت هم با مجموعه شگردهایی مواجهه می شویم که به منظور برجسته سازی معنایی شعر شکل می گیرند و به نوآوری های بلاغی منجر می شوند. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا با تأمل در غزل های «منوچهر نیستانی»، «محمّدعلی بهمنی» و «حسین منزوی»، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل شگردهای پایه ای که در روند تحول غزل معاصر نقش بسزایی داشته اند، بپردازد و به پاسخ این پرسش ها برسد که فراهنجاری های پرکاربرد دستوری و شگردهای بلاغی که به برجسته سازی صورت و معنا در غزل نو منجر شده، کدام است و از بین شاعران نامبرده، کدام یک در نو شدن سیمای غزل نقش مؤثرتری داشته است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که شگردهای بلاغی مشترک در غزل این سه شاعر، علاوه بر کاربرد دیگرگونه نماد، استعاره، تشبیه، تشخیص و متناقض نما به خاطر قدرت تخیّل و به تصویر درآوردن نادیده ها و ناشنیده هایی است که در ذهن شاعر شکل گرفته اند. فراهنجاری های دستوری مشترک در غزل شاعران نامبرده، در دو حوزه صرف و نحو، شامل فراهنجاری های واژگانی، زمانی و نحوی است. میزان بهره گیری از این شگردها توسط شاعران نامبرده متفاوت است. حسین منزوی با توجه به تکرر و تنوع فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی، از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و در نوشدن سیمای غزل نقش بسزایی داشته است.
تشبیهات ابهام آفرین در غزل های اسیر شهرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تشبیهات و استعارات غریب و دور از ذهن افراط کرده اند؛ آن گونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک می شود. از همین رو به شاعران «طرز خیال» مشهور شده اند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکره ها او را بانی این طرز دانسته اند. باید گفت اسیر برای انتقال معانی مورد نظرش، بیش از دیگر صورخیال، از تشبیه بهره برده است. مسأله اصلی پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، بررسی میزان تأثیر کاربردهای متنوع تشبیه، در ابهام معانی و مضامین غزلیات اسیر شهرستانی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت اسیر شهرستانی در استفاده از تشبیه، رویکردهایی داشته که در ابهام و پیچیدگی کلام او تأثیر زیادی داشته است. از جمله این رویکردها می توان به بهره زیاد از عناصر انتزاعی، کاربرد مشبّه و مشبّه به با اضافات متعدد و تلفیق طرفین تشبیه با مراعات نظیر اشاره کرد. افزون بر این موارد، تراکم تشبیه در محور افقی شعر، در ایستایی و دیریابی مضامین کلام وی اثرگذار بوده است. از منظری دیگر بایدگفت خلق تشبیهات بدیع و تازه، در موارد بسیار زیادی موجب برجستگی و غرابت مفاهیم شعر وی شده است. هرچند در پاره ای موارد برخی لغزش های زبانی و بیانی هم در تشبیهات وی، مشاهده می شود.
واکاوی واژگان نشان دار اجتماعی در غزلیات حافظ بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمره شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشان دار اجتماعیِ گوناگون با دلالت ها و ارزش های فراوانِ بیانی، رابطه ای و تجربی است. این واژگان، معانی ای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشه ها و آرمان های حافظ و پدیده ها و واقعیاتی که در زمانه او جریان داشته اند. حافظ با استفاده از روش های مستقیم و غیرمستقیم و ابزارهای بلاغی متعدد همچون «ایهام» و استعاره های چندلایه و به ویژه «طنزآمیزی» و «تناقض نمایی» و به یاری بار عاطفی واژگانِ نشان دار، به انتقاد و اصلاح اجتماعی می پردازد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، با ملاحظه اوضاع تاریخی- اجتماعیِ عصر حافظ و با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، واژگان نشان دار اجتماعیِ پربسامد در غزلیات «لسان الغیب»، در سه سطحِ «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، واکاوی و کنش انتقادی حافظ در برابر مهمترین نهادهای جامعه یعنی سیاست، تصوف و شریعت بررسی می شود. برپایه برآیند این بررسی، زبان و بیان حافظ یک «کنش اجتماعی» است که در مقام «کنش پذیر»، از اندیشه ها، عواطف، رفتارها و روابط اجتماعی- سیاسی زمانه خویش اثر پذیرفته و در مقام «کنشگر»، در سطوح و ساحت ها و قالب های گوناگون، به ویژه در قالب گفتمان انتقادی، بر آن ها اثری ژرف و ماندگار نهاده و نقش خاص خود را بر زندگی و جهان نگری و ارزش های مردمان زده است..
بررسی بلاغی - اجتماعی تصاویر شعر «مه» احمد شاملو، مطابق الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله این پژوهش بینِ رشته ای، مختصّات (چگونگی و چرایی) تصاویر شعر «مه»، اثر احمد شاملو، در ارتباط با متغیّرهای درون متنی و برون متنی است و هدف آن، تحلیل بلاغی - اجتماعی تصاویر این شعر است. برای این منظور از نظریّه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده شد. جنبه های بلاغی تصاویر در سطح توصیف، بافت موقعیتی تصاویر در سطح تفسیر و ابعاد اجتماعی - سیاسی (بافت کلان) تصاویر در سطح تبیین تحلیل شد. مطابق با روش فرکلاف در همه سطوح به بافت و ابعاد و کارکرد ایدئولوژیک تصاویر توجّه شد. شعر مه ساختاری نمادین دارد. تصاویر، شامل تعدادی تشبیه، استعاره، حس آمیزی، کنایه و ایهام است. شعر، بازنمایی وضعیت یک بیابان - دریا در یک «شب مه آلود» است. دو تصویر فراگیر در شعر وجود دارد؛ یکی تشبیه وضعیت معلّق سیاسی – اجتماعی ایرانِ پس از کودتا به شب و دیگری تشبیه جامعه گرفتار در این شرایط، به بیابانی/ دریایی که هنوز نمرده و به ظهور تغییرات مثبت امیدوار است. تصویر بزرگ شعر، فضای بسته و ناروشن سیاسی - اجتماعی ایران است که در نماد شب مه آلوده و بیابانِ مانندشده به دریا بازنمایی شده است. بافت موقعیتی تصاویر شامل «ارتباط با بافت متنی گفتمان، مختصّات زمانی و واقعی مؤثّر بر سرایش و تصویرسازی شعر و بافت موقعیتی سیاسی و اجتماعی» است. کارکرد ایدئولوژیک تصاویر عبارت است از: غیرطبیعی سازی وضعیت سیاسی جامعه و گفتمان حاکم و طبیعی سازی گفتمان مبارزه و مقاومت. مفهوم این شعر اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل دهه 30 از نگاه روشنفکران تحوّل خواه است که براثر تضادّ بین نیروهای سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی به وجود آمده و جامعه را در وضعیتی نامشخّص از بهبود وضعیت تا بدتر شدن آن رها کرده است.
نقد بلاغی مثنوی اعتراضی «منظومه مرداب ها و آب ها» از سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی از دیدگاه های گوناگون سنجیده و بررسی می شوند. نقد بلاغی یکی از شیوه های نقد ادبی است که در آن، متن را از منظر کارکرد ابزار بلاغی و صورخیال می سنجیم. این مقاله به بررسی و نقد بلاغی مثنوی اعتراضی «منظومه مرداب ها و آب ها» اثر «سید حسن حسینی» می پردازد. شاعر در این منظومه به اوضاع اجتماعی و تغییرات معنوی در جامعه پس از جنگ اعتراض دارد. هدف مقاله تحلیل متن نام برده از منظر تأثیر عناصر بلاغی است تا روشن شود که شاعر در منظومه مورد نظر برای رسیدن به هدف خود و ابلاغ پیام چگونه از این ابزارها بهره برده است. در این پژوهش، 77 بیت این منظومه از دید صنایع بدیعی، بیان و معانی مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شاعر در توصیف ها احساس نگرانی از مشکلات اجتماعی را با زبان استعاره بیان می کند. او با مشاهده رویکردهای ناهنجار که بازتابی نامطلوب بر فرد و اجتماع دارد، شیوه زبان را تغییر می دهد و زبان به اعتراض می گشاید. نگاه حسینی به عنوان یک شاعر ارزشی، به صنایع بلاغی، تنها جلوه های ظاهری و زیبایی آفرینی مورد نظر نیست بلکه هدف از کاربرد این صنایع در مفاهیم بالاتر، بیان مشکلات اجتماعی، احساس شادمانی و حسرت و دلتنگی است. او با کمک امکانات زبانی قصد دارد بستری مساعد در بازسازی ارزش های اسلامی و اجتماعی فراهم نماید.
واکاوی هندسه تصویرهای شعری دوره بازگشت (در تأمّلی مقایسه ای با ساختمان تصویرهای شعری دیگر سبک های شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر قضاوت ها در مورد شعر دوره بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آن ها نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد. سازه تصویر شعری، اجتماعی است از عناصر بلاغی مختلفی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر سخن، ماحصل تجزیه هندسه یک تصویر شعری، هنرسازه های گوناگونی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشته اند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبک شناسی است که با دو مختصه بسامدگیری و قیاس، سنجه خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی هندسه تصویرهای شعری دیوان های شش شاعر برجسته دوره بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی) می کوشد تا ضمن پرهیز از کلی گویی های رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دوره بازگشت به شعر شاعران سبک های پیشین، با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری هر شاعر از هنرسازه های منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی ، به قیاس هندسه تصویرهای هر شاعر با سازه تصویرهای شاعران سبک های دیگر بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی دور) و به دوره قاجار نزدیک می شویم، از شمار هنرسازه های ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازه های منفرد و تصویرهای ساده افزوده می گردد؛ برای نمونه، سازه تصویرهای شعری مشتاق (نخستین و نزدیک ترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) فراتر از سبک خراسانی و در ردیف هندسه تصویرهای سبک عراقی قرار می گیرد، امّا ساختمان تصویرهای قصیده های شیبانی دقیقاً مطابق است با هندسه تصویرهای فرّخی سیستانی! در یک نگاه کلان هم می توان گفت: ساختمان کلّی تصویرهای شعر دوره بازگشت به هندسه تصویرهای سبک خراسانی نزدیک و از هندسه تصویرهای سبک هندی دورتر است.
دلایل نقشی خروج جمله واره موصولی و ارتباط آن با عوامل سبکی در متون روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خطای نامه سفرنامه ای است منثور متعلق به دوران سلطان سلیم بایزید عثمانی در سال 911 هجری قمری که سید علی اکبر، ملقب به خطایی، بازرگان و به قولى «ایلچى ایرانى» همزمان با سلطنت شاه اسماعیل صفوی در شرح سفرش به سرزمین خطای (همان چین و خطا) تحریر نموده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن فرایند خروج جمله واره موصولی، در پی بررسی انگیزه ها و علل این فرایند در این اثر تاریخی است. براین مبنا با نمونه گیری نظام مند از متن این سفرنامه، تمام جمله واره های موصولی آن استخراج شده و ازحیث عواملی چون: نسبت خروج جمله واره به حفظ آن در جایگاه کانونی، جایگاه گروه اسمی مرجع جمله واره موصولی در هر دو بند پایه و پیرو، شیوه نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع، تأثیر ساخت اطلاعی و تأثیر وزن دستوری جمله واره موصولی بر فرایند خروج مطالعه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 173 جمله واره موصولی کتاب، تنها 39 بند یعنی چیزی کمتر از 23 درصد خروج یافته اند که هرچند از این تعداد بیشترین موصولی سازی از جایگاه سازه های اصلی جمله (جایگاه فاعل و مفعول) صورت گرفته است، لیکن در جملات پیرو، حضور گروه اسمی مرجع در جایگاه های افزوده (متممی، مضاف الیهی و قیدی) با افزایشی دوبرابری نسبت به جملات پایه به 36 درصد می رسد. پرکاربردترین روش نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع خود در این کتاب، استفاده از خلأگذاری بوده و تأثیر ساخت اطلاعی فعل، بر خروج جمله واره موصولی مؤثر قلمداد می شود. همچنین وزن دستوری جمله واره های خروج یافته در این اثر برابر 4 بوده و نمایانگر آن است که در این کتاب، به طور میانگین جمله واره های موصولی که طولی چهار برابر گروه فعلی داشته اند، خروج یافته و جملات کوتاه تر در جایگاه کانونی خود باقی مانده اند. در کنار سایر عوامل مورد پژوهش، نرخ پایین خروج جمله واره های موصولی و حفظ آنها درجایگاه کانونی خود، عاملی است که به نظر می رسد به دشواری درک این متن از سوی خواننده افزوده است و می تواند در کنار سایر شاخص های سبک شناسی مطرح در زمینه متون دوره مورد بحث، مورد توجه و مطالعه قرار گیرد.
بررسی تطبیقی انسجام دستوری و غیردستوری تکنیک های اقناعِ حقانیت امام علی(ع) در شعر سید حمیری و ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از متون ادبی دو زبان عربی و فارسی را ادبیات متعهد در برمی گیرد. القای حقانیت امام علی(ع) به مخاطب، جلوه عینی این نوع از ادبیات در دوران گذشته است. سید حمیری و ناصرخسرو از جمله شاعرانی هستند که با شناخت قلبی و از سر اخلاص و تفکر به ستایش خصایل امام علی(ع) پرداخته اند و اشعاری نیکو با درون مایه هایی از آیات قرآن کریم و روایات و وقایع تاریخی سروده اند. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی – تحلیلی، به مقایسه برخی از شگردهای اقناع در اشعار هر دو شاعر در ترسیم حقانیت امام علی(ع) پرداخته و از دیگر سوی، شگردهای اقناعی را با محک انسجام که در نظریه نقش گرای هلیدی مطرح است، سنجیده است. انسجام واژگانی، دستوری و پیوندی متن، با ایجاد فضای سراسر تأیید و تشریح و گاهی تعریض و تجدید به اقناع مخاطب در راستای رسیدن به حقانیت مولا علی(ع) به شعر هر دو شاعر برای اقناع مخاطب کمک کرده است. انسجام واژگانی به خصوص تکرار که یکی از شگردهای اصلی تکنیک اقناع هم محسوب می شود، در شعر هر دو شاعر بسامد بالایی را به خود اختصاص داده است. همچنین ارتباط سببی نسبت به سایر مؤلفه های انسجام پیوندی، نقش پررنگ تری در شکل دهی تکنیک های اقناع به خود اختصاص داده است. انسجام دستوری کمتر در شگردهای اقناع توسط دو شاعر به کار گرفته شده است. علت اهتمام نویسندگان به این دو شاعر شرایط زندگی و عصر تقریباً مشابه دو شاعر و البته نوع تفکر آنها، مبنی بر آگاه کردن مردم عصر خود از فضایل امام علی(ع)، است.