ادبیات پارسی معاصر
ادبیات پارسی معاصر سال دوازدهم بهار و تابستان 1401 شماره 1 (پیاپی 32) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فراخوانی اشعار کهن در رمان های معاصر فارسی، با توجه به سبک داستان و مکتب مورد نظر نویسنده، کارکردی متفاوت دارد؛ چنان که در رمان های پسامدرن فارسی از اشعار کهن فارسی برای ایجاد عدم انسجام، زمان پریشی و دگرگونی در شخصیت های تاریخی استفاده شده است. با توجه به این نکته، هدف از پژوهش حاضر، بررسی کارکرد و نقش بازتاب اشعار کهن در رمان "مرد تشویش همیشه" از محمد ایوبی با روش اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد ایوبی با استفاده از این شگرد در رمان، چندصدایی ایجاد کرده و با به کار بردن اشعار خاصی از شاهنامه، شخصیتی درمانده و ناامید از فردوسی به تصویر کشیده است. همچنین استشهاد شخصیت هایی چون بیژن به شعر منوچهری و فردوسی به شعر حافظ و سعدی، نوعی زمان پریشی در داستان به دنبال داشته و جنبه داستانی بودن رمان برجسته شده است. همچنین ایوبی با انتخاب اشعار حاشیه ای درباره زندگی فردوسی، مسائل کم اهمیت تر از زندگی او را در تاریخ ادبی مهم جلوه داده است.
تحلیل پیکره بندی ساختاری شعر «وسوسه» منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
تأملی در زیبایی شناسی صحنه در ادبیات کودک، براساس نظریه ماریا نیکولایوا، مطالعه موردی (داستان «هستی» نوشته فرهاد حسن زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی صحنه از نظریات تقریبا جدید در ادبیات کودک و نوجوان و از نظریاتی محسوب می شود که ارتباط مستقیم با نقد ادبی گذشته خود از جمله نظریه کرونوتوپ باختین دارد. در این نظریه عناصر زیبایی شناسی صحنه نقل می شود که تاثیر مستقیمی در تولید معنا دارند. از این رو می توان این نظریات را در ادامه و تکمیل نظریات پربار از جمله نظریات ژرار ژنت، پل ریکور، گریماس و دیگران دانست. در این پژوهش با توجه و تمرکز بر نظریه زیبایی شناسی صحنه ماریا نیکولایوا و بیان مشخصات کلی این نظریه و خصوصیات ساختاری آن، نیز اشاره به الگوهای مکانی(=خانه) که در این نظریات به کار رفته-است ضمن بیان شاهد نمونه هایی از این کتاب برخی از عناصر زیبایی شناسی صحنه در آن، به بررسی صحنه در مفهوم مکان در داستان هستی نوشته فرهاد حسن زاده پرداخته شده است. نتیجه حاصل از این بررسی این است که عنصر زیبایی شناسی صحنه ارتباط مستقیم در تولید معنا دارد و در درک و دریافت مخاطب از جمله کودک و نوجوان بسیار مؤثر و در تقویت فهم او ضروری است. داستان هستی اثر حسن زاده نیز دارای عناصری از زیبایی شناسی صحنه است که به تولید معنا کمک می کند؛ الگوی خانه هم که در این داستان به کار رفته است منطبق بر الگوی اودیسه ای و اودیپی است.
کلام محوری و تعویق معنا، عنصر غالب آثار ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وجه غالب»یا «عنصر غالب»، به عنوان یکی از مفاهیم اصلی فرمالیسم، مولفه برجسته هراثر هنری است که دیگر اجزا و عناصر آن اثر را تحت تأثیر خود قرار داده و موجب تحول و دگرگونی آنها می شود. یکی از مهم ترین عناصرغالب پسامدرن شناخت هویت متنی است که به دلیل تعویق و عدم تثبیت معنا، متکثر شده است.متن و نویسنده، به عنوان سوژه های اصلی همواره سعی دارند تا باتوجه به متن بودگی قرائت متفاوتی را ارائه داده و هویت منحصربفرد متن را شناسایی کنند. ازاین رو می توان گفت که هویت مکتوب، از مشخصه های ادبیات داستانی پسا مدرن است.ابوتراب خسروی یکی از نویسندگانی است که می توان تعویق و عدم تثبیت معنا و در نتیجه «هویت مکتوب»را به عنوان «عنصر غالب»آثار وی محسوب کرد. به-نظر می رسدفراداستان، سوژه شدگی متن، دیالکتیک نویسنده با شخصیت ، بازآفرینی های متعدد یک رویداد و اعراض از کلام محوری از مختصات آثار اوست.حاصل پژوهش نشان می دهد در آثار وی روایت و راوی هردو تحت تأثیر اهمیت متن و سوژه بودن آن هستندکه بی ثباتی دال و مدلول و درنتیجه عدم قطعیت معنا را در پی دارد.
کارکردشناسی ایدئولوژی در رمان ده نفر قزلباش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه در آثار ادبی می توان گفتمان فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه را شناسایی و فرهنگ حاکم بر نسل های گوناگون و ژانرهای مختلف ادبی را واکاوی کرد. در پژوهش حاضر نگارندگان به شیوه های بیان ایدئولوژی در رمان تاریخی ده نفر قزلباش بر اساس دیدگاه ژان بشلر پرداخته اند. بر اساس این دیدگاه ایدئولوژی کارکردهای پنج گانه ای همچون «صف آرایی و جهت گیری، توجیه، پرده پوشی، موضع گیری، دریافت و ادراک» دارد؛ از این رو، ما نیز براساس این ملاک ها، به مطالعه در نحوه حضور ایدئولوژی در این رمان می پردازیم و برخی از مصادیق این کارکردها را، به ترتیب اهمیّت و بسامد حضور، واکاوی و تبیین می کنیم. از آنجا که حسین مسرور در ده نفر قزلباش تسلط ایدئولوژی های حاکم را با شرح رویدادهای تاریخی عصر صفوی پیوند زده و تصویر کرده است، مطالعه و کشف ایدئولوژی پنهان در متن می تواند تصویری از گفتمان فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه عصر نویسنده را آشکار سازد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که رمان تاریخی ده نفر قزلباش با رویکرد ایدئولوژیکی ملی- مذهبی نگارش یافته است و مذهب و حکومت دو بن مایه ایدئولوژیکی مهم این اثر محسوب می شود.
مقایسه «سؤال و جواب» در غزل سنّتی و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال و جواب به عنوان یکی از رایج ترین انواع مناظره، گفتگوی بین دو نفر را با ابیاتی که با فعل «گفت» و مشتقات آن آغاز می شود، تبیین می کند. این گونه مناظره ها با خودستایی، تفاخر، سرزنش رقیب و مجاب کردن حریف همراه است و معمولاً به پیروزی یکی از طرفین مناظره منجر می شود. شاعران معاصر نیز در اشعار عاشقانه و اجتماعی خود به فراوانی از شیوه سؤال و جواب استفاده کرده اند و بیش از تفاخر و رقابت به مکالمه و تعامل و ایجاد فضایی چندصدا و گفتگومند پرداخته اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی با پاسخ به این پرسش ها که سؤال و جواب در غزل های سنّتی و معاصر چه تفاوت هایی با هم دارند و عوامل ایجادکننده این تفاوت ها چیست؟، استدلال می کند شعر معاصر به دلیل دگرگونی های حاصل از شرایط سیاسی و اجتماعی و درنتیجه تغییر جهان بینی و خطّ مشی شاعران، به سمت گفتگو حرکت می کند و هدف سؤال و جواب در غزل معاصر، روشن کردن موضوع و رسیدن به نقطه اشتراک است نه تخریب و پیروزی بر طرف مقابل و معمولاً بدون قضاوت پایان می یابد و نتیجه گیری بر عهده خواننده گذاشته می شود.
از ونوس و آدونیس شکسپیر تا «زهره و منوچهر» ایرج میرزا؛ پژوهشی در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می دانیم که ایرج میرزا مثنوی نیمه تمام «زُهره و منوچهر» خود را با اقتباس از منظومه ونوس و آدونیس اثر ویلیام شکسپیر (1593) سروده است، اما در این مورد که آیا او در سرودن این مثنوی از ترجمه ناقص و منثور دکتر لطفعلی صورتگر با عنوان «عشق ونوس» (1304)، یا از مأخذ یا مآخذی دیگر نیز استفاده کرده است یا نه، اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. در اینجا نشان می دهیم که دست کم بر اساس آنچه از ترجمه چاپ شده دکتر صورتگر در سه شماره مجله سپیده دم به دست ما رسیده، و نیز براساس متنِ کامل منظومه ونوس و آدونیس، ایرج میرزا نگاهی به ترجمه صورتگر انداخته، اما علاوه بر آن از مأخذ یا مآخذ دیگر و حتی احتمالاً از تفسیرهای این منظومه نیز بهره برده است. با توجه به اینکه ایرج میرزا زبان فرانسه می دانسته و اشعاری از آن زبان به فارسی ترجمه کرده است، می توان این احتمال را قابل قبول دانست که او در ترجمه خود از متن ترجمه شده فرانسوی ونوس و آدونیس همراه با تفسیرهای آن استفاده کرده است. بنابراین شاید ایرج میرزا در ماه های آغازین سال 1304 از طریق ترجمه های صورتگر با منظومه ونوس و آدونیس آشنا شده و سپس خود متن فرانسه آن منظومه را تهیه کرده و با اقتباس از آن کار سرایش «زهره و منوچهر» آغاز کرده، اما متأسفانه دست اجل در اسفند 1304 به وی امان نداده است تا کار اقتباس خود را به پایان برساند.
تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
«چگال » مانیفست تحلیلی شعر کوتاه آزاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان های مهم ادبی، در طول تاریخ به واسطه نام هایشان هویت یافته اند. دوران معاصر به دلیل رخدادهایی چون: ارتباطات در سطح جهانی، ترجمه، مطالعه تاریخی ادبیات و آگاهی از برخی دانش های ادبی تازه، با جریان های جدیدی مواجه شده است. یکی از این جریان ها، شعر کوتاه آزاد است که به جرأت می توان پدیدار آن را در ایران تحت تأثیر عوامل بالا، به علاوه دنیای اختصار مدرن و ذایقه مخاطبان دانست. شتاب انتشار این جریان در بین شاعران معاصر باعث طرح نام گذاریهای پراکنده شد. برخی شاعران گمنام یا کم شهرت نیز توانسته اند در مسیر تکوین این جریان، گامهای خوبی بردارند تا جایی که در یک نگاه کلی می توان ادعا کرد که این جریان می تواند در سطح جهانی خودش را تعریف کند. اما مهمترین آسیب برای طرح جهانی این جریان، همان تشتت آراء، عدم تعریف ثابت و مانیفست ادبی است . این مقاله می کوشد، ضمن نقد وتحلیل نامهای مطرح شده، نام جدیدی که همه زیر مجموعه های این جریان را دربر بگیرد، پیشنهاد کند و در نهایت با توجه به اشعار برجسته، فارغ از نام و شهرت شاعران، طرح کلی ساختار این نوع ادبی را ارائه کند.
تحلیل منظره غروب در شعر پسینگاهی 2 از علی باباچاهی با توجه به نظریه ساختار اُفق میشل کولو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مهم نقد جغرافیایی، نظریه ساختار اُفق میشل کولو است. اُفق؛ بیانگر مرزهای منظره و منعکس کننده حالات درونی و منظره های انتزاعی فرد است و در شناخت آن باید به «وجه پنهان» پدیده ها توجه کرد. منظره در دیدگاه کولو ترکیبی از واقعیّت و تخیّل است و به همین دلیل هر شخص و هر نویسنده ای منظره خاص خود را از فضای پیرامونش دارد شعر پسینگاهی 2 از باباچاهی؛ فضایی جغرافیایی است که در آن چند مضمون و شبکه معنایی در ارتباط باهم منظره غروب را ایجاد کرده اند. هدف از این پژوهش توصیف منظره غروب و کشف افق های درونی و بیرونی این شعربا توجه به حالات شاعر است. روش انجام پژوهش توصیفی است. در بخش تحلیلی پژوهش؛ با بسط افق های شعر، ارتباط میان تاریکی، مرگ، ناقوس، پرنده، تقدّس فضا و غروب را نشان داده می شود و هرکدام از وجوه پنهان و پیدای منظره غروب، در ارتباط باهم تحکیم و تفهیم می شود.
رفع ابهام از یک عبارت در نامه های ملک الشعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملک الشعرا بهار در یکی از نامه های اخوانی خود به مجتبی مینوی معتقد است که در نخستین کنگره نویسندگان ایران شعر او و رفقای دیگرِ سنت پردازش در هیاهوی اسلوبِ جدید و بی وزن و قافیه حزب توده و شعر امثال نیما و رواهیچ و نیز مهملات تبریزیان جوان نادیده گرفته شده است. این مقاله در صدد است تا منظور بهار را از عبارت «مهملات تبریزیان جوان» آشکار سازد. این کنگره در سال 1325 برگزار شده بود و در آن سال فرقه دموکرات در آذربایجان استقرار داشت. حزب توده به عنوان متولیِ برگزاری کنگره سه نفر را از حزب دموکرات آذربایجان به این گردهمایی دعوت کرده بود: سیدتقی میلانی، اسماعیل شمس و بالاش آذراوغلو. میلانی در این کنگره اشعاری به زبان فارسی خواند. اسماعیل شمس در مورد ادبیات آذربایجان سخنرانی کرد و آذراوغلو اشعاری را به زبان ترکی قرائت نمود که ظاهراً مورد تشویق گرم حضار قرار گرفت. بهار استقبال از اشعار آذراوغلو را در کنار شعرخوانی امثال نیما و رواهیچ بر بی اعتنایی از سوی متجددین و به حاشیه رفتن جریان سنت گرایی ادبی حمل می کند و از این قضیه در نامه اش به مینوی سخت گلایه مند است. او با آوردن صفت مهملات برای اشعارِ شاعرانِ جوانِ تبریز نارضایتی و مخالفت خود را از مواضع سیاسی و فرهنگی فرقه دموکرات ابراز داشته و عملکرد آنان را هم سو با نیت برگزار کنندگان کنگره در تخریب ادبیات ملی ایران ارزیابی کرده است. در این پژوهش تلاش شده تا با روش کتاب خانه ای و گردآوری داده ها به برخی مسائل پشت پرده در برگزاری نخستین کنگره نویسندگان اشاره گردد. این مسائل تاکنون در جایی بازگو نشده است.
نقد داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه بر مبنای مؤلفه های رمان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شهری یکی از انواع ادبیات داستانی است که نویسنده طی آن تلاش می کند تا از ظرفیت محیط های شهری برای شکل دهی به روایت سود جوید. در این نوع از رمان شهر به مثابه کلیتی است که سایر عناصر همچون شخصیت ها، کنش ها، طرح و کشکمش ها را در برمی گیرد و مکان شهری از حالت خنثای محل روی دادن حوادث به درمی آید و به عنصری معناساز مبدّل می شود. نظریه های مختلفی به بررسی نسبت شهر و روایت پرداخته اند که عمده ترین آنها دیدگاهی است که فضای شهریِ بازتاب یافته در داستان ها را به مثابه جلوه فیزیکی فرایند مدرنیزاسیون می داند و از این رهگذر به نقد مدرنیته و مظاهر آن می پردازد. وجود تلقی های مختلف از این نوع ادبی باعث گردید تا در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، متن داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه به عنوان یکی از نمونه های متمایز روایت های شهری مورد بررسی قرار گیرد تا پس از استخراج و دسته بندی شگردهای به کاررفته در این اثر، به مؤلفه های تمایزبخش این نوع رمان از سایر رمان ها دست یابیم. در این مسیر از دیدگاه های کوین لینچ نظریه پرداز حوزه برنامه ریزی شهری در تقسیم بندی عناصر شهری نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد استفاده از خاطره مکانی شخصیت ها، اشاره به جزئیات مکان های شهری در فرایند روایت گری، ایجاد هم نوایی میان احساسات شخصیت ها با مکان ها، بازی معناسازانه با نام مکان های شهری و کاستن از بُعد عینی و افزودن بر بُعد انتزاعی مکان ها ازطریق بارش ابر احساسی شخصیت ها بر آنها، ازعمده ترین شگردهای خلق روایت شهری در اثر یادشده محسوب می شود. شگردهایی که می توانند به عنوان الگویی برای سایر نویسندگان در مسیر خلق رمان های شهری به شمار آیند.