فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در تحلیل جهان بینی شهریار در اشعار ترکی آذری و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهنده ی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب می یابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعاره ها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند شهریار دخیل هستند و آیا این استعاره ها می توانند جهان بینی شاعر را منعکس کند. چارچوب نظری این پژوهش طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980و1993) از استعاره های مفهومی و نیز زولتان کووچش (2005و2010 ) در تقسیم بندی استعاره ها به جهانی و متغییر وابسته به بافت و فرهنگ است. استعاره ها در 5 گروه طبیعت، عشق و هجران، مذهبی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و نژادی قرار گرفتند. نتایج آماری نشان داد که در قلمرو این دو زبان حوزه های استعاری «طبیعت»، «مذهبی و اعتقادی» جهانی هستند ولی حوزه های استعاری «عشق و هجران»، «سیاسی و اجتماعی» و «نژادی» وابسته به زبان هستند، و این ادعا که تصورات استعاری نه تنها مقوله هایی زبانی هستند، بلکه اساس تفکر و رفتار آدمی را نیز شکل می دهند، تایید شد. در نتیجه بخشی از استعاره ها در تطابق با مبانی همگانی شکل می گیرند و بخش دیگری از آن ها تحت تأثیر مبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود می آیند. یعنی ماهیت الگو برداری های استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری تحت تأثیر باورهای فرهنگی افراد در کنار مبانی جهانی استعاره ها می باشد و تأثیر پذیری ساخت استعاری از فرهنگ و محیط تأیید می شود.
مواردی از نمود تقارن در تشبیهات ادبیّات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان، فطرتاً زیبایی طلب است و چیزی را زیبا قلمداد می کند که بتواند توجّه وی را به خود جلب کند. این جلب توجّه و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا هر شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل: تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. یکی از مهم ترین عوامل مؤثّر در ایجاد زیبایی، تقارن است. تق ارن به عن وان یکی از اس اسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این جستار این گونه برمی آید که تقارن در ادبیّات فارسی در سه جنبه صوری، معنایی و آوایی قابل بررسی است و در بین آن ها آرایه تشبیه، گسترده ترین پهنه نمود تقارن معنایی محسوب می-شود. در تشبیهات فارسی از انواع چهارگانه تقارن های انعکاسی، انتقالی، چرخشی و تجانسی استفاده شده است. ولی تقارن انعکاسی، از بسامد بالایی برخوردار است. ما نیز در این پژوهش بر آنیم تا با ذکر نمونه هایی مواردی از نمود تقارن را در تشبیهات فارسی بررسی کنیم.
واکاوی خطاهای فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای فارسی براساس انگاره چهارتکواژ
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی خطاهای فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای زبان فارسی است. این پژوهش بر پایه انگاره چهارتکواژ صورت گرفته است و با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به پیش بینی مشکلات و خطاهای تکواژهای فارسی توسط فارسی آموزان عربی زبان می پردازد. نمونه آماری این پژوهش، 50 فارسی آموز عربی زبان مرکز زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) بودند که داده ها از 50 برگ نوشته آزمون نگارش نیمسال اول سال تحصیلی 9۸-9۷ گردآوری شده است. تکواژها در انگاره چهارتکواژ به تکواژ محتوایی و تکواژهای نظام مند متقدم و تکواژهای نظام مند متأخر(بیرونی، پیوندی متأخر) دسته بندی می شود. با استخراج وگروه بندی خطاها، مشخص شد که فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای نظام مند متأخر (مانند نشانه را) نسبت به تکواژهای نظام مند متقدم (مانند تکواژ جمع)، خطاهای بیشتری مرتکب می شوند و بر آنها دیرتر تسلط پیدا می کنند. هم چنین خطاهای نوشتاری آنها بر اساس سه منشأ درون زبانی، بینازبانی و مبهم مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از تحلیل و بررسی خطاها بر اساس منشأ، مشخص شد که بیشتر خطاهای فارسی آموزان عربی زبان درون زبانی است. با مقایسه داده های این پژوهش با پژوهشهای پیشین مشخص شد که الگوی ترتیب یادگیری تکواژها به صورت تکواژ جمع، فعل، حروف اضافه، نشانه را و نشانه اضافه (ی میانجی) است. بنابراین مدرسان آموزش زبان فارسی، تهیه کنندگان برنامه و محتوای درسی و طراحان آزمون، لازم است در آموزش، طراحی متون درسی و آزمونهای تشخیصی و بسندگی برای فارسی آموزان عربی زبان به این موضوع بیشتر توجه کنند.
کاربست نظریه هنجارهای گیدئون توری در ارزیابی کیفیّ ترجمه عربیِ اشعار فریدون مشیری
حوزه های تخصصی:
در این جستار بخشهایی از ترجمه اشعار فریدون مشیری در کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث از محمد نورالدین عبدالمنعم، که برگردان گزیده ای از اشعار معاصر فارسی به عربی است از دید مطالعات توصیفی فرایند- مدار ترجمه و با تکیه بر نظریه هنجارهای گدئون توری بررسی می شود. این شیوه به فرایند ترجمه یا خود عمل ترجمه می پردازد. نظریه وی به قالبهای ادبی اشاره می کند که در هر فرهنگ خاصی وجود دارد و یکی از دستاوردهای اصلی آن این بود که توجه همگان را از رابطه تک متون مبدأ و مقصد به روابطی معطوف ساخت که میان خود متون مقصد وجود دارد. نتیجه اصلی ارزیابی کیفی تعریب عبدالمنعم حاکی است که اثر وی از پذیرش در فرهنگ مقصد برخوردار است؛ اما از بسندگی وکفایت در مبدأ به دور است. دو دیگر مسئله فهم نادرست معانی کلمات، اصطلاحات، عبارات یا جملات است که به تحریف دلالتی، سبکی یا معنایی منجر می شود.
خلاقیت طرح و تکنیک در اشعار سیمین بهبهانی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
273 - 299
حوزه های تخصصی:
اغلب شاعران معاصر،درجستجوی فضای تازه،فرم وشکلی نو،تصویرهایی بدیع وخلاقیت هنری ،از طرح وصور گوناگون هنرمعماری ،خطاطی ،نقاشی ،سینمایی ،داستان نویسی و... بهره جسته اند. سیمین بهبهانی شاعر معاصر، چشم اندازی گسترده ای از تخیّل،عاطفه ،اندیشه های اجتماعی ،روانشناسانه ،مذهبی ،آیینی و... را توأم بابیان حقیقت گرایی، سمبول گرایی،رمانتیک ،آرمانی وغیره خلق می کند،تا حوزه های معناشناسی،تصویر سازی ، نمادگرایی ،واقع گرایی را گسترش دهد.وی با شگردهای وطرح نامه نگاری ،سفرنامه نویسی ،سینمایی ، غافلگیری ،صحنه آرایی ،بیان خواب ورؤیا ،گزارش خبری،تعلیق ،گزارش نو یسی و... به خلق اشعارش پرداخته که تاحدی زیادی در ساختارشعر، موسیقی کلام، بیان مقاصد وآشکار ساختن گره های روحی وعاطفی انسان معاصر موفق به استفاده از طرح های بدیع گردیده است و در بسیاری از اشعارش همدلی ویگانگی خواننده را با شخصیت های داستانی در اشعارش بر می انگیزد . در این مقاله هدف شناخت شگردهای وطرح های شعر نگاری سیمین بهبهانی است .تا خواننده بیشتر به هنر وقدرت القای معانی وتصویر سازی او پی ببرد.بررسی مذکور به شیوه ی توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است.
عشق در کتاب مقدس با تأکید بر نگاه ژوزف مورفی و ابن عربی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ریشه بخش مهمی از ادبیات غنایی خاور میانه را باید در کتب آسمانی عهد عتیق و عهد جدید یافت. از منظر این کتب، خداوند و عشق مساویِ همند و عشق در ذره ذره موجودات عالم گسترش یافته است. در متون اولیه اسلامی محبّت به طور متعادل به عنوان رابطه ای دو طرفه میان خدا و بنده وجود داشته است، امّا تجربه عشقی با چنان غلظت که آغازگرِ آن خدا باشد، برگرفته از انجیل است که بعید نیست در قرن دوم هجری با ترجمه شدن متون یونانی به عربی، واردِ متون عربی و بعد از آن فارسی شده باشد. ابن عربی از جمله متأثرانِ از اندیشوران یونان است. دور نمی نماید که عشق ترسیمی او اثری از اندیشه های یونانی در خود داشته باشد. در متون قرون شش به بعد، تجربه عشقی، در غلظت حتّی از تورات و انجیل فراتر می رود و به قول مولوی به عشقی خونی تبدیل می شود. تأثیرپذیری ابن عربی به معنای شیفتگی و دلدادگی او نیست. بلکه تنها لحاظ کردنِ این اندیشه ها در کنار صدها اندیشه دیگر است. آنچه در این مقاله مطرح می شود، هیچ ارتباطی با دیدگاه آسین پالاسیوس در مورد ابن عربی ندارد.
الگویی برای تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی از دستگاه زبان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
37 - 75
حوزه های تخصصی:
فرایند شکل گیری زبان عرفانی گستره وسیع و ابعاد متنوعی دارد. هدف این مقاله آن است که برای تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی از قرآن الگویی تازه ارائه کند. این الگو دربرگیرنده مراحلی است که براساس آن ها می توان فرایند شکل گیری زبان عرفانی را از دستگاه زبان قرآنی در متون تعلیمی عرفانی تحلیل کرد. این الگو با ترسیم میدان های معنی شناختی، بر معانی نسبی واژه های قرآنی در متون تعلیمی عرفانی متمرکز است و از بازسازی نظریه ایزوتسو در کتاب خدا و انسان در قرآن حاصل می شود. تحلیل تغییرات معنایی واژه ها نیازمند توجه به ارتباط متن با جامعه و مؤلف است. بنابراین الگوی ارائه شده با توجه به ارتباط چهارگانه متن، جامعه، وضعیت عرفان اسلامی و مؤلف به دریافت دلیل تغییرات معنایی واژه های قرآنی در متون تعلیمی عرفانی کمک می کند. این پژوهش نشان می دهد که می توان در نگرشی دوسویه، مبتنی بر تأثیر قرآن بر عرفان اسلامی و تأثیر عرفان اسلامی بر معانی واژه های قرآنی، فرایند شکل گیری زبان عرفانی را به طور مستقیم از قرآن با یک الگوی تازه تحلیل کرد
معرفی الهی نامه حسینی شیرازی و اثرپذیری وی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
211 - 246
حوزه های تخصصی:
الهی نامه، مثنوی چهارم از پنج گنج محمد حسین حسینی شیرازی (1184- 1249 ق)، از آثار عرفانی دوره قاجار است که تاکنون پژوهشی درباره آن انجام نشده است. از الهی نامه که در دستِ تصحیح است، هفت نسخه خطی موجود است که معتبرترین آن نسخه کتابخانه علامه طباطبایی شیراز است که شاعر آن را تأیید کرده است. الهی نامه منظومه ای است عرفانی با بیش از نه هزار بیت شامل مناجات ها، حکایات و گفتارها که شاعر برای بخش های مختلف آن سرآغازهایی به نثر مسجّع و آهنگین نگاشته است. حسینی از عرفای نعمت اللهیه بود و سال ها مسند ارشاد و هدایت داشت و با توجه به آشنایی با متون عرفانی کوشید از آثار عرفانی پیشین به ویژه مثنوی برای سرایش اثر خود بهره بگیرد. تأسی جستن حسینی به مولوی و تأثیر مثنوی در الهی نامه گاه آشکار و گاه پنهان و ضمنی است. درج آیات قرآن، استشهاد به احادیث و اشعار، وجود حکایات مشابه، تقلید از ساختار روایی مثنوی، گریزهای راوی در بین حکایات و بیان اندیشه های عرفانی بیانگر این ارتباط است. از نظر فکری، اندیشه های شیعی، تأکید بر عشق در سیر و سلوک عرفانی، پیروی از پیر و نقد زهد ریایی در این اثر بارز است. سادگی، روشنی و روانی زبان و تصویرسازی های ملموس الهی نامه را اثری دلنشین ساخته است، اگرچه اطناب و تکرار نیز در متن وجود دارد و از ویژگی های این اثر است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی ضمن معرفی الهی نامه و بیان ویژگی های آن و تحلیل ارتباط آن با مثنوی، نشان می دهد که اثری ارزشمند و درخور توجه است و برای شناخت سیر ادبیات عرفانی توجه به این آثار ضرورت دارد.
شمس و طغرا، سازگاری در پیوند و پیکار کهنه و نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
147 - 170
حوزه های تخصصی:
نخستین رمان تاریخی فارسی، شمس و طغرا (کرمانشاه: 1288-1289ش./1327-1328ق.) اثر محمدباقرمیرزاخسروی (1266-1338ق.)، در زمان سلغریان روی می دهد و فضایی فراهم می آورد تا در شش زمینه روابط زبانی و بینامتنی، گونه ادبی، نظام روایتگری، شخصیت پردازی، زمان و مکان و سیاست و سازگاری پیکاری میان اندیشه ها، شگردها و شکلهای کهنه و نو دربگیرد. مسئله اصلی اینجاست که در جریان شکل گیری ادبیات نوین فارسی، شمس و طغرا چه چایگاهی دارد؟ آیا اثری نوگراست یا همچنان پایبند سنت؟ آیا می توان نگارش آن را گشودن راهی تازه در فضای داستان نویسی فارسی دانست؟ از یک سو، با وجود همه نوگراییها باز هم ساخت شکلی تازه همچون سیاحت نامه ابراهیم بیگ زین العابدین مراغی ممکن نیست زیرا که اثر فاقد قهرمانی مسئله دار است. اما از سوی دیگر، تصویر دنیای معاصر نویسنده به شکلی دیگر بر رویدادها بازتابانده شده و از خلال آن، تعارضات موجود در جامعه بازنمایی شده است؛ تعارضاتی که با سازگاری یک سویه به فرجام می رسد. در واقع، اگرچه رمان تاریخی شکلی تازه برنمی سازد اما آیینه ای است در مقابل دنیای معاصر. در مجموع تقریباً در همه زمینه هایی برشمرده، پیکارها بر پیوندها می چربند و شمس و طغرا را نمی توان اثری نوگرا دانست.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
اثرپذیری محمد غزالی در احیاء علوم الدین از اللّمع فی التصوّف و قوت القلوب در موضوع سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان در این پژوهش می کوشند با تمرکز بر موضوع سماع مشخص کنند ابوحامد محمد بن محمد غزالی در تألیف احیاء علوم الدین (492 ق.) چگونه و چقدر از دو کتاب اللُّمَع فی التصوف (از ابونصر سَرّاج طوسی) و قوت القلوب (از ابوطالب مکی) بهره برده است. رویکرد نویسندگان توصیفی تحلیلی است. تحقیق درباره احیاء علوم الدین به شناخت بیشتر فرهنگ تصوف و ادبیات فارسی یاری می کند. در این پژوهش نمونه هایی مطرح و بررسی خواهد شد که غزالی در تألیف احیاء از اللُّمع و قوت القلوب بهره برده است؛ مانند انواع وجد و سماع و دیدگاه پیامبر اسلام، یاران ایشان و بزرگان تصوف؛ عمده این برگرفته ها گفتار صوفیان و حکایت هایی مربوط به آنان است. شیوه استفاده غزالی از مطالب این دو اثر به چند صورت است: نویسنده مطلبی را موبه مو نقل می کند؛ به ضرورت، مطلبی را تفصیل و گسترش می دهد؛ چکیده و برگزیده مطلبی را می آورد؛ مطلبی را با طبقه بندی و دگرگون کردن عرضه می کند. گفتنی است نقل دقیق سلسله راویان در نظر غزالی مهم نیست.
بررسی نقش های زبانی داستان «اردشیر و هفتواد» از شاهنامه فردوسی (با رویکرد تمثیلی و بر پایه نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن)
حوزه های تخصصی:
زبان مجموعه ای از نشانه ها، دال ها و مدلول هاست که در انسجامی خاص، زمینه ساز آفرینش ادبی و ارائه دهنده افکار بدیع می شود. فردوسی در پهنه حماسه در برخی از داستان های شاهنامه از جمله داستان «اردشیر و کرم هفتواد» با زبان اسطوره، رمز و تمثیل سخن می راند که این، ویژگی خوانشی متفاوت و چندلایه از آن پدید آورده است. این پژوهش، ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی بر پایه الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بررسی رمزها و نمادهای نهفته در داستان می پردازد. به جهت وجود تمثیل های رمزی در داستان مذکور، اساس کار، بر نقش فرازبانی است. از اهداف مهم این پژوهش، درک و دریافت پیام های انتزاعی و شناخت معانی ثانویه تاریخی، اجتماعی و سیاسی است که به صورت تمثیل و رمز آورده شده است. همچنین، شناخت و دسته بندی جدید آثار تمثیلی، نمادین و نوع ادب تعلیمی که در بستر حماسه در ضمن داستان های تاریخی گنجانده شده است. در پایان درمی یابیم که نقش های زبانی یاکوبسن شیوه ای تحلیلی و توصیفی مناسب برای انتقال مفاهیم ارزشمند تعلیمی، رمزی و بازتاب پیام های ارجاعی، عاطفی و هم دلی به شمار می رود.
جایگاه تمثیل در رباب نامه سلطان ولد
حوزه های تخصصی:
رباب نامه، در آسمان ادب و عرفان اسلامی همچون ماهِ تابان است که نور و تراوش خود را از خورشیدِ مثنوی مولانا وام می گیرد و شب های تیره نو سفران را روشن می کند. سلطان ولد همچون پدر، عشق را فراتر از همه پدیده های هستی می بیند و آن را همانند رهبری معرفی می کند که بر تمامی عناصر هستی از ملک تا ملکوت فرمانروایی دارد. سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین از جمله شخصیّت هایی بود که اراده کرد تا شعر صوفیه را پس از مولانا به گونه ای زنده و پویا پاسداری کند. او ضمن برخورداری از آموزش های پدر، از دانش های زمان نیز بهره مند شد و به پیروی از آن عارف ارجمند دیوانی همسنگ کلیات شمس تبریزی سرود، سپس به موازات آن، به تقلید از مثنوی معنوی، رباب نامه را با یاری از حضرت باری، برای پیروان پدر و یاران خود به رشته نظم کشید. رباب نامه یک مثنوی تعلیمی است که در روزگار مولانا تناقض و دوگانگی های میان مولانا و برخی مریدانش را با زبانی ساده برطرف کرده است. سلطان ولد در انتقال مفاهیم عرفانی و فلسفی همواره از تمثیل استفاده کرده است. تمثیل حاصل ارتباط دوگانه میان مشبه و مشبه به می باشد که چون تمثیل معنای درونی داستان است سلطان ولد مراد از ظاهر حکایت را به صورت تمثیلی روایت کرده است. این پژوهش به روش (توصیفی- تحلیلی) و با مراجعه به اسناد و منابع معتبر کتابخانه ای به مقوله تمثیل در رباب نامه پرداخته است. همان گونه که مولانا با تفسیری سمبولیک نی را به عنوان عاشق دور از معشوق معرفی می کند. سلطان ولد توضیح می دهد که رباب، ساز محبوب مولانا می باشد و البته نوایش دل سوخته تر و جانگذارتر از ناله نی است. در نی یک ناله بیش نیست اما در رباب، ناله های بسیار از یارانی به گوش می رسد که هریک از وطن و جنس خود جدا گشته اند. حاصل پژوهش این که: تمثیل در رباب نامه ی سلطان ولد از جایگاهی بلند برخوردار است.
Le statut de la femme à travers Nulle part dans la maison de mon père d'Assia Djebar et La Bohémienne près du feu de Moniru Ravanipur (étude sociocritique)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Nulle part dans la maison de mon père, roman autobiographique d’Assia Djebar, représente la condition des femmes de l’Algérie vers les années 1940-50. D’autres écrivaines francophones ont traité certainement de tels sujets, mais le point de vue de Djebar est remarquable. De même, la littérature persane voit surgir une file de romancières qui traitent dans leurs œuvres la condition féminine en Iran de leur temps. La protagoniste de La Bohémienne près du feu, roman de Moniru Ravanipur, symbolise d’une certaine manière les femmes de son temps. Dans la recherche présente, pour mieux cerner le statut de la femme de manière contrastive et nous attarder sur l’univers social du texte, on se propose de recourir à l’approche sociocritique s’efforçant de déceler la socialité de l’œuvre littéraire à travers l’analyse des niveaux textuels. Appuyée sur le rôle intermédiaire de la langue, cette méthode aide à relever dans le texte littéraire les traces de la situation sociale contemporaine à l’œuvre. En nous référant à la méthode sociocritique préconisée par Pierre V. Zima, nous procédons à l’analyse des deux romans pour y clarifier le statut de la femme par rapport à l’homme et chercher les racines de cette position dans les circonstances sociales extérieures.
بررسی گونه های تمثیل کوتاه در اشعار جلال طبیب شیرازی
حوزه های تخصصی:
وجود صورخیال برجسته وزیبا در اشعار شاعران نشان دهنده قدرت تخیل آنان است و تمثیل یکی از عناصر تصویر ساز شعر است. تمثیل از مباحث مهمی است که هم در بلاغت قدیم و هم در بلاغت جدید به آن پرداخته شده است؛ در کتب قدیم از تمثیل در مباحث تشبیه مرکب و استعاره تمثیلیه سخن رفته است و در نقد جدید تمثیل زیرمجموعه مبحث تصویر و خیال است. از نظر ساختار، تمثیلهای فارسی به دو بخش تمثیل توصیفی(تمثیل کوتاه )و تمثیل روایی (تمثیل گسترده) تقسیم می شود؛ تمثیل روایی شامل حکایات انسانی و حیوانی، رمزی، فابل ، پارابل و… است. تمثیل توصیفی (کوتاه) معمولاً از یک یا چند جمله فراتر نمی رود و مهمترین انواع آن عبارتند از: تشبیه تمثیلی، استعاره تمثیلیه، ارسال المثل و اسلوب معادله است. در این مقاله برای پاسخ به سؤالات تحقیق ضمن بررسی انواع تمثیل توصیفی گونه های مختلف آن را در شعر جلال طبیب شیرازی مورد کنکاش قرار گرفته است. جلال طبیب شیرازی، طبیب و شاعری است که در فاصله زمانی بین روزگار زندگانی سعدی شیرازی و عصر حیات حافظ شیرازی می زیسته و انواع تمثیل کوتاه در شعر او نمود بارزی دارد. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی نوشته شده است و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای است. هرچند مقالات متعددی درباره تمثیل و ساختار و انواع آن در ادب فارسی چاپ شده است، اما تاکنون با این اهداف مقاله ای درباره گونه های تمثیل کوتاه در اشعار جلال طبیب منتشر نشده است.
تأملی در داستان و شخصیت های نمادین و تمثیلی شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه تنها شناسنامه ی زبان فارسی نیست بلکه در واقع آیینه ی آیین و اندیشه و پسند و آرمان ایران و ایرانی است، نام های نامور که بیش از یک هزاره تماشاگه راز فرهنگ ماست. شاهنامه خردنامه است و خدای نامه. زشتی و درشتی و پلشتی را در قالب داستان ها و در هیئت و شخصیت های ضحاک ها و افراسیاب ها و دیوان تخطئه می کند و خوبی و خرد و روشنی و درستی را تمثیل وار در سیمای فریدون ها و رستم ها و مردان و زنان بزرگ فرا چشم و دل می گذارد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تا حدی نمادها و سمبل ها و تمثیل هایی از این کتاب سترگ را جلوی چشم خواننده مجسم کند. برای تحقق این اهداف در این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
کنش پذیری و کنشگری زنانِ رمان طوبا و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
133-157
حوزه های تخصصی:
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیت های زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنش پذیری در تعامل با سنت تحلیل شده اند و نشان داده ایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب می شود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیل های متنی به روش زبان شناسی نقش گرا انجام شده است. یافته های مقاله نشان می دهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنش پذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعالِ آموخته» می نامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهم ترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه می شود. همچنین، تحلیل های متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است.
مقوا، گهواره - گهخواره - گاهخواره، کوستن - کویستن، کوس - گوس، سبیل، بروت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
83-101
حوزه های تخصصی:
واکاوی تطبیقی جلوه های پایداری افغانستان در شعر سید ابوطالب مظفری و جابر قمیحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
229 - 256
حوزه های تخصصی:
حوادث ناگوار دوران معاصر در کشورهای اسلامی باعث گسترش ادبیات پایداری شده است. ادبیات پایداری یکی از گونه های ادبیات متعهّد است که با توجه به رویدادهای اجتماعی و سیاسی هر ملت و شرایط تاریخی آن بازتاب و انعکاس متفاوتی در قیاس با دوره های دیگر دارد. در میان شاعران معاصری که در این زمینه اشعار بسیاری سروده اند، می توان به سید ابوطالب مظفری که شاعر افغانستانی مقیم ایران است و جابر قمیحه شاعر مصری اشاره کرد. سید ابوطالب مظفری قسمت اعظم مجموعه شعری خود را در بیان پایداری و رشادت مردم افغانستان سروده است. وی در دفتر شعری خود «عقاب چگونه می میرد؟» به روزگار دشوار و جانکاه ملت افغانستان پرداخته است. جابر قمیحه شاعر مصری نیز به دلیل حضور در مناطق مرزی نزدیک به افغانستان و مشاهده انواع دست اندازی و تجاوز نسبت به حریم این کشور مسلمان و مردمان آن، تعهّد ادبی خویش را در مجموعه ای به نام «لجهاد الأفغان ... أغنّی» اختصاص داده و از رشادت ها و دلاوری های مردم این سامان زبان به میان آورده است. این پژوهش به مقایسه تطبیقی اندیشه های مقاومتی این دو شاعر می پردازد تا از این رهگذر وجه تمایز مضامین مشترک پایداری آنها را نسبت به یکدیگر روشن کند. جابر قمیحه به عنوان یک شاعر مصری و از زاویه نگاه یک شاعر متعهد به ادبیات پایداری افغانستان نگریسته، حال آنکه مظفری خود یکی از مجاهدان حاضر در عرصه جهاد می باشد و این تفاوت در نگرش، زیبایی ادبی دو چندانی به شعرشان بخشیده است. یافته های این جستار که به روش تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به وارسی مضامین مشترک در دفترهای شعری دو شاعر مذکور می پردازد، حاکی از آن است که جلوه های مقاومت از قبیل ترسیم رنج و محنت دوران جنگ، روحیه مبارزه طلبی و جنگاوری، پاسداشت مقام شهیدان، جاماندن از کاروان شهیدان، دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرقه، ترویج روحیه امید و خودباوری، در مجموعه اشعار آنها از بسامد بسیار بالایی برخوردار است..