مقالات
حوزه های تخصصی:
معدن الدّرر فی سیره الشیخ حاجی عمر، اثری است در توصیف کرامات، حالات و اقوال حاجی ناصرالدین عمر مرشدی، از مشایخ صوفیه در سده ی هشتم و نیمه ی نخست سده ی نهم هجری، که توسط برادرزاده و مریدش، شمس الدین محمد بن بدر الدین سلیمان مرشدی، با استناد به منابع کتبی و روایات شفاعی در سال 869 ق در قالب نثر عرفانی نگارش یافته است. این اثر در سال 1383 به کوشش عارف نوشاهی و معین نظامی در تهران و نشر کازرونیه تصحیح و به چاپ رسیده است. اهمیت معدن الدّرر در توسعه ی تاریخ تصوف، ادبیات صوفیانه، مسائل جغرافیایی، تاریخی، شناخت زبانی و لهجه های بومی، شناخت رجال و زیبایی های بلاغت است. در جای جای کتاب از تمثیل برای تفهیم و تاکید بیشتر مضمون و مفهوم به خوانندگان استفاده شده است. تمثیل، عبارت کوتاهی است از تجارب گذشتگان، که در بین مردم رواج یافته و در متون ادب فارسی راه پیدا کرده است. در این مقاله برای نشان دادن سبک کلام نویسنده و گرایش فکری او، به بازیابی «مختصری از تمثیلات در معدن الدّرر» از نظر لفظ، معنی، لحن، کاربرد و بلاغت پرداخته ایم شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کمینه ی تمثیلات ساخته و پرداخته ی طبع وی است و بیشینه ی آن اقتباس شده، یا تمثیلات اقتباس شده از آیات، احادیث و اقوال مشایخ صوفیه است، به شرحی که می خوانیم.
نماد و تمثیل در مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
شاهکارهای ادبی هم چون منشوری است که از هر طرف بدان نگاه کنیم طیفی از رنگ ها و دنیایی نو در آن می بینیم. نمادها و تمثیل های به کار رفته در مثنوی معنوی نیز چنین است. به هر قصه ی مثنوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید. نمادها و تمثیل ها در آثار عرفانی کاربرد گسترده ای دارند که تحلیل و بررسی آنها باعث گشوده شدن بسیاری از گره ها و ابهامات موجود در ادبیات می شود. هدف این تحقیق این است که جایگاه نماد و تمثیل را در مثنوی مولانا بیشتر با تکیه بر جانوران و حیوانات مورد بررسی قرار دهد و با مشخص شدن این جایگاه، بیان کند که دیدگاه مولانا درباره ی آنها چیست؟ و هر یک از این قصه ها، رمز و نماد چه چیزهایی هستند. روش انجام این پژوهش، روش تحلیلی و توصیفی و بر اساس پژوهش کتابخانه ای است.
بررسی نقش های زبانی داستان «اردشیر و هفتواد» از شاهنامه فردوسی (با رویکرد تمثیلی و بر پایه نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن)
حوزه های تخصصی:
زبان مجموعه ای از نشانه ها، دال ها و مدلول هاست که در انسجامی خاص، زمینه ساز آفرینش ادبی و ارائه دهنده افکار بدیع می شود. فردوسی در پهنه حماسه در برخی از داستان های شاهنامه از جمله داستان «اردشیر و کرم هفتواد» با زبان اسطوره، رمز و تمثیل سخن می راند که این، ویژگی خوانشی متفاوت و چندلایه از آن پدید آورده است. این پژوهش، ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی بر پایه الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بررسی رمزها و نمادهای نهفته در داستان می پردازد. به جهت وجود تمثیل های رمزی در داستان مذکور، اساس کار، بر نقش فرازبانی است. از اهداف مهم این پژوهش، درک و دریافت پیام های انتزاعی و شناخت معانی ثانویه تاریخی، اجتماعی و سیاسی است که به صورت تمثیل و رمز آورده شده است. همچنین، شناخت و دسته بندی جدید آثار تمثیلی، نمادین و نوع ادب تعلیمی که در بستر حماسه در ضمن داستان های تاریخی گنجانده شده است. در پایان درمی یابیم که نقش های زبانی یاکوبسن شیوه ای تحلیلی و توصیفی مناسب برای انتقال مفاهیم ارزشمند تعلیمی، رمزی و بازتاب پیام های ارجاعی، عاطفی و هم دلی به شمار می رود.
ساختار تمثیل در همه آن قایق های کاغذی از احمدرضا احمدی
حوزه های تخصصی:
هر خالق ادبی در آفرینش اثر خود از شگردهای زبانی و ادبی بهره می برد که موجب زیبایی و بلاغت آن اثر می شود. به کارگیری شگردهای زبانی و ادبی نه تنها در برجسته تر کردن زبان اثر از جایگاه ویژه ای برخوردار است بلکه این مهم تبدیل به سبک نویسنده یا شاعر نیز می شود که با تحلیل و بررسی آن، می توان به زیر ساخت های زبانی اثر دست یافت. احمدرضا احمدی به عنوان یک شاعر نوگرا در مجموعه آثار خود، از ترکیب رنگ ها و واژه ها، تمثیل هایی را برای کودکان و نوجوانان خلق کرده که نه تنها آن ها را به لذت خوانش سوق می دهد بلکه توجه مخاطب را به سمت زیر ساخت متن جلب می کند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی-محتوا انجام شده، سعی برآن بوده تا ابتدا شیوه های تمثیل پردازی در کتاب « همه آن قایق های کاغذی» مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و سپس به تفسیر تمثیل های خلق شده در آن کتاب پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که این کتاب سرشار از تمثیل های متنوع است که در کلمات، جملات و حتی کل متن متبلور شده و ضمن گره گشایی از آن ها، لذت خوانش را دوچندان می کند؛ همچنین تمثیل های احمدرضا احمدی، که ابتدا در کلمات از بسامد بیشتری برخوردار است و سپس در جمله و کل متن، رابطه معنا داری با روساخت داستان دارد؛ از طرفی سمبل هایی مثل رنگ ها، زمان و عناصر طبیعت نقش مهمی در ساخت تمثیل اصلی داشته اند.
واکاوی مؤلّفه های تمثیلی و نمادین رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری از دیدگاه نظریه ی شخصیت اریکسون
حوزه های تخصصی:
تحلیل روان شناختی آثار ادبی و پدیدآورندگان این آثار، از شیوه های نوین نقد و پژوهش در ادبیّات فارسی محسوب می شود. بر همین اساس در این مقاله، مؤلّفه های رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری بر اساس نظریه ی رشد شخصیت اریکسون با رویکردی نمادین و تمثیلی مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش علاوه بر روشن ساختن اشکال رضایتمندی در شعر مشیری، میزان موفّقیت او در کاربرد آرایه های نماد و تمثیل را نیز آشکار می سازد. توجّه به خاستگاه نمادها و نوع تمثیل ها از دیگر مواردی است که در این مقاله مورد توجّه بوده است. براساس نظریه ی اریکسون، رضایت درونی در سایه ی ثمربخشی و امیدواری شکل می گیرد. نمودهای این دو مؤلّفه در اشعار مشیری، به شکل ویژگی های مثبت شخصیتی، نظیر احساس مسئولیت، عشق ورزی ، مبارزه با جهل و خشونت، دوری از حسرت و ناامیدی و ... و بیشتر در قالب اشکال نمادین و تمثیلی دیده می شود. نمادهای مورد استفاده در اشعار مشیری اغلب برگرفته از طبیعتند و تمثیل ها بیشتر برای بیان مفاهیم فکری و انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
کارآیی تمثیل در حوزه توحید
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف به کار بردن تمثیل در کلام القای اندیشه های دینی، صوفیانه و اخلاقی است. بنابراین متون صوفیه مشحون از انواع تمثیل هاست. صوفیّه اگرچه برای بیان مفاهیم و موضوعات دینی از تمثیل بهره گرفته اند؛ امّا بنا بر برخی تعاریف که از برخی از اصطلاحات دینی به دست داده اند از این عنصر زبانی کارآمد بهره نبرده اند. یکی از این اصطلاحات که تقریباً در هر متن عرفانی از آن صحبت به میان آمده، توحید است. چون صوفیّه توحید را در عدم تشبیه و تمثیل خداوند به چیزی تعریف کرده اند، هیچ گاه برای تعریف و تبیین این اصطلاح از تمثیل بهره نبرده اند. مؤلّفان گفتار حاضر در پی آن بوده اند که نظرات متصوّفه را درباره تمثیل به روش تحلیلی و توصیفی بیان کنیم. از اینرو به سراغ آثار بزرگان این طریقت یعنی قشیری، محمّد غزالی، عین القضات همدانی، سهروردی و روزبهان بقلی رفته اند تا بدانند آنها تا چه اندازه با به کار گرفتن تمثیل موافق بوده اند. آنها گاه تمثیل را ضروری و گاه مخالف یقین دانسته اند.