بلاغت کاربردی و نقد بلاغی
بلاغت کاربردی و نقد بلاغی سال پنجم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهنده ی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب می یابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعاره ها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند شهریار دخیل هستند و آیا این استعاره ها می توانند جهان بینی شاعر را منعکس کند. چارچوب نظری این پژوهش طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980و1993) از استعاره های مفهومی و نیز زولتان کووچش (2005و2010 ) در تقسیم بندی استعاره ها به جهانی و متغییر وابسته به بافت و فرهنگ است. استعاره ها در 5 گروه طبیعت، عشق و هجران، مذهبی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و نژادی قرار گرفتند. نتایج آماری نشان داد که در قلمرو این دو زبان حوزه های استعاری «طبیعت»، «مذهبی و اعتقادی» جهانی هستند ولی حوزه های استعاری «عشق و هجران»، «سیاسی و اجتماعی» و «نژادی» وابسته به زبان هستند، و این ادعا که تصورات استعاری نه تنها مقوله هایی زبانی هستند، بلکه اساس تفکر و رفتار آدمی را نیز شکل می دهند، تایید شد. در نتیجه بخشی از استعاره ها در تطابق با مبانی همگانی شکل می گیرند و بخش دیگری از آن ها تحت تأثیر مبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود می آیند. یعنی ماهیت الگو برداری های استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری تحت تأثیر باورهای فرهنگی افراد در کنار مبانی جهانی استعاره ها می باشد و تأثیر پذیری ساخت استعاری از فرهنگ و محیط تأیید می شود.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
تطبیق سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در اشعار نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقه هایی از اندیشه این مکتب را می توان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفه های سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابه های عمیقی دیده می شود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته تا کنون دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی ، به کنکاش در اشعار نادرپور پرداخته و جلوه های سوررئالیستی آن را با مؤلّفه های غربی تطبیق داده است. نتیجه بدست آمده، نشان می دهد، هرچند نادرپور شاعر سوررئالیست نیست، امّا مؤلّفه های سوررئالیستی در اشعار او نمود پررنگی دارد. عدم هراس از مرگ، ایجاد تصاویر نامفهوم و عجیب، بکارگیری تصاویر سوررئال و بسامد فراوان حسّ-آمیزی و تشخیص نمونه هایی از عناصر سوررئالیستی در شعر نادرپور است که قابل تطبیق با مؤلّفه های غربی سوررئالیستی است.
بررسی شباهت ها و تفاوت های مباحث علم قافیه در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفته محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیه فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه بهتر اصول و قواعد شعر فارسی ناگزیر از بررسی این قوانین در شعر عربی هستیم تا اصل و منشأ آنها را دریابیم. در علم قافیه هر دو زبان، غیر از تعاریف، پنج مبحث عمده حدود قافیه، حروف قافیه، حرکات حروف قافیه، انواع قافیه و عیوب قافیه وجود دارد. در هر کدام از مباحث ذکر شده در کنار شباهت ها، تفاوت هایی نیز میان قافیه در شعر دو زبان به چشم می خورد که گاه، سطحی و گاه، بنیادی اند. این مقاله که شیوه پژوهش در آن بر اساس روش کتابخانه ای است، ضمن آشنا کردن اجمالی خواننده با مطالب علم قافیه در دو زبان فارسی و عربی، به بررسی این شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. چنانکه در این بررسی مشاهده می شود، بیشترین میزان تشابه در میان مباحث علم قافیه در دو زبان مربوط به مبحث حدود قافیه و بیشترین میزان تفاوت مربوط به مبحث انواع قافیه است.
واکاوی الگوهای نظامند هنجار گریزی «معنایی» در هشت کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم برجسته مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزه هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونه معنایی –که مباحث علم بیان و بدیع معنوی است و جنبه تخیل را در شعر به اوج می رساند- بیش از انواع دیگر آن دیده می شود.در مقاله حاضر پس از استخراج مصادیقِ هنجار گریزی معنائی در مجموعه شعری سهراب سپهری با نام های «مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ، ما نگاه» به این.نتیجه رسیدیم که، سپهری از میان انواع هنجارگریزی ها، به شکل وسیعی از هنجارگریزی معنایی نظیر؛ تشخیص، نماد ، متناقض نما ، ترکیبات تازه ، و حسامیزی استفاده کرده و ازاین طریق در ایجاد حس و حال تازه، انسجام و نظامند سازی بهتر اشعار و تقویت بعد موسیقایی شعرش موفق بوده واز انواع دیگر هنجارگریزی ، کمتر بهره جسته است .بی شک دلیل این امرعرفان مسلکی و درونگرایی شاعر است. بررسی شعر سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد ؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز،(خلاف آمده عادت) سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط معنا داری برقرار کرد.روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل و توصیف داده ها استوار است.
آیرونی و کنایه های طنزآمیز در رمان پرنده من نوشته فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی یکی از صورت های بلاغیِ روایت محسوب می شود که مشخصه اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوه ها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضه سازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونه گویی و ... صورت می گیرد. مقاله حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهم ترین رمان های فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این تلقّی که آیرونی صرفاً ابزاری بیانی است، فراتر رود و چگونگیِ پیوند میان نگرش و زبان آیرونیک در اثر مذکور را تبیین نماید. در واقع، نگرش آیرونیک بیانگر شکل ویژه ای از مواجهه با واقعیت است و به نویسنده امکان می دهد از موضعی فرادست به مسائل و امور پیچیده ی زندگی بنگرد و زوایای پنهان وضعیت، شخصیت ها و رویدادها را با زبانی کنایی و بازی گوشانه بازتاب دهد. توجهِ توأمان به نگرش و زبان آیرونیک در رمان پرنده من نشان می دهد که همه ی صور زبانیِ آیرونیک و کنایه های طنزآمیز ریشه در نحوه نگاه و نگرش این نویسنده دارد. رئالیسم در این اثر به واسطه نگرش آیرونیک، از ثبت ساده ی واقعیت سرباز می زند و با معطوف شدن عنصر خاطره در گذشته ی راوی، حقیقت درونی اش و واکاوی ذهنیت شخصیت ها، درک تازه ای در مواجهه با زمان را مطرح می کند. در پس زمینه ی همین نگاه آیرونیک است که دقیق ترین کلمه ها و مشخص ترین عبارات «مسأله دار» می شوند و به درون زبان کنایی، طنزهای چندوجهی و معانی لغزنده درمی غلتند.
تحلیل کاربرد جامعه شناختی انواع آیرونی در مصیبت نامه عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد در سه حوزه نقد ادبی، فلسفه و بلاغت است که برای آن معادلهایی نظیر طعنه، استهزا، کنایه، طنز، تهکم، تجاهل العارف، ریشخند، وارونه گویی و ... قرارداده اند؛ امّا هیچ یک از این معادلها تعریف درست و جامع و مانعی از آیرونی نیست. ساده ترین تعریف از آیرونی تضاد بین بود و نمود است؛ امّا آیرونی علاوه بر تضاد بین بود و نمود، عناصر دیگری هم دارد که در ایجاد آن، نقش اساسی ایفا می کنند. مصیبت نامه یکی از آثار مهم ادب عرفانی است که عطّار در این کتاب برای بیان مسائل اجتماعی و یا طرح مباحث عرفانی در قالبهای متعدد و مبتنی بر دریافت مخاطب از این شگرد هنری و انواع آن بهره جسته است. عطّار از موضعی فراتر از دیگران مسائل مهم زمانه خود را به دقت نگریسته و درک کرده است. نگارندگان با بررسی و تحلیل این اثر عرفانی دریافته اند که عطّار از انواع آیرونی موقعیت، زبانی، ساده لوح، تقدیر، سقراطی، خودزنی و نمایشی در ساختار داستانهایش استفاده کرده است؛ می توان گفت مهمترین دلایل استفاده از آیرونی در مصیبت نامه، بستر روایی و داستانی کلام، بیان مضامین انتقاد اجتماعی و اخلاقی و خفقان سیاسی و محافظه کاری عطّار بوده است.
تأملی در استعاره جمع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«استعاره» مهم ترین مبحث علم بیان است. استعاره یک ضرورت اجتماعی است که ماهیتی جمعی و اشتراکی داشته، اغلب بر اساس نیاز گوینده بر زبان می آید. هدف از آن، خلق فضایی خاص در ذهن شنونده است؛ فضایی که بتواند بین گوینده و خواننده ارتباطی بر مبنای اشتراک یا اشتراکاتی ایجاد کند. در واقع استعاره، تجلّی تخیّل و تحقّق تداعی افکار در شکل زبان است. استعاره به سبب کارکرد بنیادینی که در آفرینش آثار ادبی دارد، از دیرباز مورد توجه قدما بوده است. استعاره را به انواع مختلفی دسته بندی کرده اند؛ ولی در میان این تقسیم بندی ها جای استعاره ای که ما آن را «استعاره جمع» می نامیم، خالی است و تاکنون شاید کسی بصراحت به وجود این نوع استعاره اشاره نداشته است. استعاره جمع، آوردن چندین مشبه به برای یک مشبه است. تلاش برای گذر از شکل اولیه استعاره و تصویرسازی های پی در پی شاعر برای یک مشبه، موجب پیدایش این استعاره می شود. در این مقاله برآنیم تا با روش توصیفی – تحلیلی وذکر شاهدهای شعری بدین پرسش پاسخ دهیم که آیا این نوع استعاره وجود دارد؟ چگونه این نوع استعاره شکل می گیرد؟
جایگاه لفظ و معنی در غزلیات بیدل با رویکرد بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ دیرآشنایی در حوزه ی لفظ و معنی از خصوصیات شعر بیدل محسوب می شود. لفظ و معنی از جمله مفاهیمی است که در غزلیات بیدل حضور چشمگیری دارد. بیدل درغزل های خود با زاویه های دید گوناگون به این مفاهیم می پردازد. گاهی از عجز لفظ در بیان معانی بلند ذهنی اش گله مند است و گاهی معنی را از لفظ می جوید و معتقد است بدون لفظ معنی جلوه گر نمی شود. این مقاله دیدگاه های مختلف بیدل وپربسآمدترین آن ها را درحوزه ی لفظ و معنی مورد بررسی قرارمی دهد.
عوامل انسجام واژگانی در شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی می شود. در این رویکرد زبان پدیده ای ذهنی و درون فردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیده ای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط می دانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطه ی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح می شود که خود زمینه ساز پیدایش رویکرد « زبان شناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجام بخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهم آیی صورت می گیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهم آیی قرار می گیرند که می توانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس می توان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجام بخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
کارکرد استعاره در شعر خاقانی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی (لیکاف و جانسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ب رخلاف نظریه کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می داند، نظری ه معاص ر ادع ا می کند نظام ادراک ی ان سان، اساس اً سرش تی اس تعاری دارد و اس تعاره ب ه ش کل ناخودآگ اه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان به طور گسترده به کار می رود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحله ی تازه ای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعاره های گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعاره های به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجه ای دارد.