پژوهش های دستوری و بلاغی (علوم ادبی سابق)
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان 1400 شماره 19 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آیرونی، سخنی است دو پهلو که معنا و مفهوم ثانویه آن اهمیّت دارد؛ این شگرد ادبی، از ظرفیت گسترده ای برای رساندن مفاهیم و مقاصدی که مجالی برای عرضه و مطرح کردن مستقیم آنها نیست، برخوردار است. نسیم شمال (سیّد اشرف الدّین حسینی) از شاعران عصر مشروطه که برای تبیین اندیشه های سیاسی و اجتماعی خود در بحبوحه خفقان و استبداد عصر خود، گزیری جز از بیان غیرمستقیم اندیشه های آزادی خواهانه اش نداشته است، از این صنعت بلاغی بهره ها می گیرد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، تلاش می کند تا نحوه حضور آیرونی و انواع آن را در شعر نسیم شمال بررسی کند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که زبان آیرونیک نسیم شمال، علاوه بر ماندگار کردن آثارش، زمینه گسترده ای را برای ایجاد آیرونی فراهم می آورد؛ چرا که اساساً بنیاد ادبی آیرونیک، خاصه آیرونیک کلامی، ناظر به معنای ثانویه است، نه معنای اولیه؛ و شاعر با استفاده از این شگرد، ضمن تبیین اندیشه های اجتماعی خود، می کوشد تا خستگی و ملال حاصل از تکرار مضامین را بزداید. همچنین می توان اذعان داشت که آیرونی های به کار رفته در اشعار وی، چندان دیریاب نیست و بیشتر آنها به مانند زبان اشعار شاعر ساده اند. همچنین بر اساس پژوهش حاضر می توان اذعان داشت که تحلیل اشعار نسیم شمال صرفاً با تلقّی از طنز در مطالعات ادبی موجود (و نه آیرونی)، تقلیل دادن ظرفیت های نهفته در این متن است.
نگاهی جدید به نوعی از صفت خاص و عام در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با دقت در کتاب های دستور زبان فارسی، متوجه این موضوع می شویم که اکثر تقسیم بندی ها در مورد صفت، تکراری و شبیه به هم هستند؛ بنابراین در این پژوهش در حوزه معنایی و با توجه به اختصاص یا عدم اختصاص (عمومیت) صفت به موصوف ها، تقسیم بندی جدیدی از صفت صورت گرفته است و بر این اساس صفات به دو دسته خاص و عام تقسیم شدند؛ صفات خاص بر اساس اختصاص به حوزه معنایی خاص یا فقط یک موصوف خاص، به دو دسته «خاص نوع 1» و «خاص نوع 2» (خاص الخاص) تقسیم می شوند. صفات عام نیز بر اساس دامنه شمول تعلق پذیری به واژه ها (موصوف) به سه دسته «عامِ کم فعال»، «عامِ نیمه فعال» و «عامِ فعال» تقسیم می شوند. برای دست یابی به مجموعه ای از صفات و بررسی و تحلیل آن ها، سه رمان «سمفونی مردگان» عباس معروفی، «سووشون» سیمین دانشور و «چشم هایش» بزرگ علوی به عنوان جامعه آماری برای استخراج صفات انتخاب شدند و بعد از استخراج، صفات به روش تحلیلی و توصیفی به صفات خاص و عام تقسیم شدند و مجدداً صفات تقسیم شده بر اساس صفات بیانی (ساده/مطلق، فاعلی، مفعولی، نسبی و لیاقت) تقسیم بندی شدند و مشخص شد که هر کدام از صفات بیانی به کدام تقسیم بندی جدید، اقتران معنایی بیشتری دارد. با توجه به بررسی های انجام شده صفت های فاعلی بیشتر خاص موصوف های کنشگر و دارای اختیار هستند و صفت های مفعولی با موصوف های کنش پذیر و فاقد اختیار همراه می شوند. صفات نسبی مخصوصاً زمانی که مفهوم جنسیت را برسانند، خاص حوزه معنایی جمادات هستند. صفات اشاره، مبهم، عدد و... نیز عمومیت دارند و جزء صفات عام به حساب می آیند.
شیوه های واژه گزینی و واژه سازی فارسی در آثار منثور ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان «حجت جزیره خراسان» ناصرخسرو را بر آن داشته که با وجود باور عمیق به دین و نفوذ زبان عربی، با کاربرد برخی اصطلاحات فارسی به غنای زبان فارسی و اعتدال وام ستانی از زبان عربی کمک کند. وی در آثار خود به گسترش ادبیّات تعلیمی در حوزه دین، مذهب، کلام و فلسفه پرداخته و آگاهانه کوشیده با شیو ه های اصلی واژه سازی و واژه گزینی از طریق «ترکیب و اشتقاق» که در زبان فارسی میانه رایج بوده و شیوه های فرعی رایج و خود ساخته، اصطلاحات فارسی مانند: هم گوشکی، زاده راه، زیریدن، کاربندنده و... را به جای اصطلاحات عربی نشانده و قیمتی دُرِّ لفظ دری را پاس داری کند. پیگیری اصطلاحات دینی و کلامی ناصرخسرو در واژه نامه های متون پهلوی نشان می دهد که وی مُبدِع این اصطلاحات نیست و پیشتر بسیاری از آنها در زبان فارسی میانه موجود بوده و او آن ها را بدون تغییر معنا یا با تغییر معنا به کار برده و به احیاء و گسترش معنایی واژگانِ از پیش موجود، پرداخته که نشانگر وجه تمایز نثر او با نثرهای مفاخره آمیز فاضلانه است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی به این پرسش ها پاسخ می دهد که ناصرخسرو برابر نهادهای فارسی را طیّ کدام فرآیندهای واژه سازی و واژه گزینی در پنج اثر منثور خویش به کار بُرده و چگونه شیوه «ترکیب و اشتقاق» زبان پهلوی را دنبال کرده است.
بررسی و تحلیل ویژگی های خاص دستوری و نگارشی در تفسیر سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر سورآبادی یکی از کهن ترین تفسیرهای قرآن به زبان فارسی است که علاوه بر ارزش فکری و محتوایی، از حیث مطالعات زبان شناسانه به ویژه دستور تاریخی اهمیّت ویژه ای دارد. هرچند سورآبادی از زبان فارسی رایج قرن پنجم استفاده کرده، ولی کاربرد واژگان و شیوه به کارگیری آنها در جمله، نثر او را تا حدّی متمایز از دیگر آثار این قرن کرده است. روش اصلی این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و مسأله اصلی تحقیق این است که ویژگی های نادرِ دستوری تفسیر سورآبادی چیست. در پایان، این نتایج به دست آمده که وجود مختصات سبکی و کاربردهای مختلف نحوی و صرفی نادر و نیز شیوه نگارش مؤلف، این اثر ارزشمند را درخور توجّه و تحقیق کرده است. پاره ای از نکات و نمونه های به کار رفته مانند: کاربرد قیدها، صفات و نمونه های نادر دستوری فقط خاص این تفسیر است؛ مانند کاربرد «ی» نکره با ضمیر مبهم «هر» و نیز کاربرد «برخورداری» با امور منفی که تاکنون کسی به آن اشاره ای نکرده است.
بررسی ابتذال و سرقات ادبی در دیوان معزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاهی شاعران ضمن تتبّع یک شعر و جواب گویی به آن، دچار ابتذال قافیه شده اند که طی کردن فرآیند تتبّع شعر دیگری به سرقت ادبی انجامیده است. ابتذال قافیه یکی از کارکردهای منفی قافیه است که باعث محدودیت شعر سنّتی در حوزه مضامین و معانی شده است و در بخش آغازین این مقاله با بررسی برخی اشعار شاعران سده 5 تا 8 قمری، بدان پرداخته ایم. آنچه در این تحقیق مورد نظر است، بررسی مبحث سرقت ادبی و انواع آن در شعر امیر معزی نیشابوری است؛ بدین صورت که با عنایت به نقش قافیه و ابتذال آن در شعر، ابتدا به سرقات او از عنصری، فرخی و قطران خواهیم پرداخت و در نهایت سرقت های ادبی انوری، وطواط، ادیب صابر و حسن غزنوی را از دیوان اشعار معزی نشان خواهیم داد.
بررسی تطبیقی موسیقی درونی در غزلیات انوری ابیوردی و ظهیرالدین فاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انوری ابیوردی و ظهیر الدین فاریابی دو تن از نام آورترین سخنوران تاریخ شعر فارسی هستند. این دو تأثیر اساسی و عمده ای در غزل فارسی داشته اند. این مقاله، جُستاری درباره مهم ترین جلوه های موسیقی شعر، در غزل های این دو شاعر گرانمایه است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، پس از ذکر مقدمه ای پیرامون این دو سخنور در تحوّل و اعتلای غزل، به بررسی موسیقی درونی (بدیع لفظی) در غزل های آن ها پرداخته و همراه با ارایه نمودارها و تحلیل آمارها به این نتایج رسیده است که هر دو شاعر از موسیقی درونی در القای مفهوم و تأثیرگذاری بر مخاطب بهره برده اند. ظهیر فاریابی با توجه به تعداد کم غزل های خود به خوبی توانسته با بهره گیری از ویژگی ها و جنبه های موسیقایی آرایه ها و متناسب با حال مخاطب در ظهور و بروز جنبه های تقویت موسیقی کلام و معنا آفرینی، استادی و مهارت خود را نمایان کند؛ به طوری که در این بخش صناعاتی همچون: واج آرایی، تکرار و جناس تام، بیشترین نقش را در موسیقی درونی غزل های او ایفا می کنند. انوری نیز از این نوع موسیقی بسیار بهره مند شده و در این بخش به خصوص در واج آرایی، جناس و تکرار بسیار موفق تر از ظهیر عمل کرده است. در نگاهی کُلی، هر دو شاعر در بهره مندی هم زمان متکلم، متن و مخاطب در ارزش گذاری صنایع بدیعی نقش مهم و اساسی داشته اند.
تحلیل کارکردهای ترکیب های زبانی بیدل دهلوی در تزیین صورت کلام از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی یکی از قله های ادب پارسی در دوره سبک هندی است. بیشتر توجّه پژوهشگران سبک هندی، به مضمون آفرینی، نکته سنجی و تصویرگری شاعران است. لیکن توجه به هنرهای زبانی این شاعران کمتر بوده است. در این مقاله، تلاش بر آن است که به هنر ترکیب سازی بیدل و کارکردهای این هنر زبانی پرداخته شود. هنر ترکیب سازی، با توجه به قابلیّت زبان فارسی از آغاز شعر پارسی در میان شاعران جریان داشته امّا در دوره سبک هندی نمودی برجسته تر به خود گرفته است. اکثر ترکیبات موجود در شعر بیدل، برساخته قلم خود اوست و نمونه های کمتری از آن را می توان حتّی در میان شاعران ترکیب ساز معاصرش یافت. کاربرد فراوان ترکیبات در شعر بیدل مقاصد متعددی دارد؛ تازه و پویا کردن کلام، برجسته سازی صورت سخن، مهارت در گزینش واژگان و اظهار فضل، آرایش و زینت بخشیدن به اشعار و آهنگین و گوشنواز کردن کلام، از جمله آنهاست. الگوهای ترکیب سازی بیدل در این مقاله عبارتند از: ترکیبات وندی، ترکیبات شبه ونددار، صفات فاعلی مرکّب، صفات مرکّب و ترکیبات مصدری. چینش ترکیبات زبانی در محور افقی و عمودی ابیات با نظم و دقّت خاصی صورت می گیرد تا صورت گرایی شاعر بیشتر نمود پیدا کند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی فراوان در شعر بیدل علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام او، موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او نیز شده است.
مقایسه کاربردِ افعال در غزل های عاشقانه و قلندری سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل، مهمترین رکن جمله است و شیوه کاربرد فعل در یک اثر، دغدغه های نویسنده برای ایجاد لایه های معنا و ارتباط تأثیرگذار با مخاطبان و کارکردهای روانی او را نشان می دهد. آیا می توان همچون شخصیّت، فعل را به برون گرا، درون گرا و خنثی تقسیم کرد؟ پاسخ حاصل از یافته های این مقاله توصیفی- تحلیلی، به این پرسش مثبت است و بررسی غزل های سنایی نشان می دهد که چون سنایی در غزلیات عاشقانه به عشق های شهوانی و دست یافتنی دوره غزنویان می پردازد، گرایشی برون سو گرایانه دارد و فعل هایی کُنشی، حرکتی و برون گرا را به کار می گیرد. اما، سنایی در غزل های قلندری که بیان رندانه مفاهیم و معانی عرفانی با واژگان تغزلی، عاشقانه و هنجارشکنانه است، معناگرایی و تازگی حال و هوا و عمق تجربه روحی خود و چندلایگی سخن را با کاربست فعل های درون گرا نشان می دهد. در این بخش، فعل های درون گرا، مفاهیمی چون: کشف و شهود، درون پروری، معرفت قلبی و توجه به احوال درونی و روحانی را نشان می دهند. تفاوت شیوه کاربرد فعل در غزل ها نشان می دهد که میان عمل و زندگی در حالِ تغییر سنایی با اندیشه های نو شونده او رابطه ای منطقی برقرار بوده است. بسامد بالای کاربرد فعل امر و خبری (است، بود، بدان و...) در قلندریات، مؤید جنبه تعلیمی سخن است.
معرفی و بررسی بلاغی و دستوری «الوافی فی تعداد القوافی» اثر محمّد عصّار تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قافیه در شعر فارسی اهمیّت فراوان و جایگاه قابل توجهی دارد؛ به همین دلیل و برای سهولت کار شاعران، از گذشته های دور تا دوران معاصر، کتبی در قالب فرهنگ های قافیه تألیف شده است. یکی از معتبرترین و معروف ترین این فرهنگ ها، «الوافی فی تعداد القوافی» اثر محمّد عصّار تبریزی، شاعر قرن هشتم هجری قمری است. دست نوشته هایی از این اثر در کتابخانه های ایران و جهان نگهداری می شود که تاکنون معرّفی، بررسی و تصحیح نشده اند. مقاله پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی و با استناد از منابع کتابخانه ای، به معرفی و تحلیل متن «الوافی فی تعداد القوافی» همراه با جداول و نمودارها می پردازد. عصار تبریزی این رساله را در یک دیباچه و چند فصل تنظیم کرده و به مباحث قافیه مثل حروف، حرکات، رویّ و عیوب قافیه و همچنین اوزان و بحور شعر پرداخته است. وی در فصل آخر کتاب نیز، بیش از ده هزار لغت دو تا هفت حرفی را که می تواند در قوافی فارسی مورد استفاده شعرا باشد، به صورت الفبایی و فرهنگ گونه آورده است. نتایج این پژوهش که پس از تصحیح و مقابله دو نسخه از نسخ خطی کتاب به دست آمده است، نشان می دهد که معرفی و چاپ این فرهنگ ارزشمند می تواند کمک شایانی به پژوهش های علم بلاغت و تدوین تاریخ این علم و قافیه پژوهی نماید. همچنین با توجّه به این که در این کتاب، کلمات قافیه از نظر پسوند و هجاهای پایانی مورد تجزیه و تحلیل دستوری قرار گرفته اند، می تواند مورد استفاده زبان شناسان و پژوهشگران دستور زبان فارسی قرار گیرد و به عنوان یک فرهنگ زانسو و پسوند کهن استفاده شود.
استعاره در اشعار کودکانه محمود کیانوش و سلیمان العیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمود کیانوش «پدر شعرکودک ایران» یکی از شاعران معاصر است که اشعاری ساده و بی پیرایه می سراید. شعر او بازتاب اندیشه ها و تأملات وی در پیوند و ارتباط ذاتی انسان و طبیعت است. کیانوش شاعری است که ذهنش سرشار از مسائل مردم است. از میان آثار کیانوش 8 کتاب مخصوص شعر برای کودکان و نوجوانان است که عبارتند از: «زبان چیزها»، «طوطی سبز هندی»، «نوک طلایی نقره بال»، «باغ ستاره ها»، «بچه های جهان»، «طاق هفت رنگ»، «آفتاب خانه ما»، «شعر به شعر». اشعار کیانوش را از نظر سطح ادبی می توان قوی ترین نمونه اشعار به حساب آورد. صورخیال به خصوص تشبیه، استعاره و تشخیص، بن مایه اشعار او را تشکیل می دهند. سلیمان عیسى از شاعران برجسته سوری است که موضوع غالب اشعار او درباره وطن و حس قومی است. او بخش زیادی از قصایدش را به کودکان و به خصوص کودکان زجر کشیده عربی سروده است. او از صورخیالی استفاده می کند که به سادگی در ذهن کودک رسوخ کند؛ به خصوص از جهت انواع استعاره های اسمی، فعلی، مُصرحه و مکنیه. در این مقاله سعی بر این است که اشعار کودکانه دو شاعر فارس و عرب (محمود کیانوش و سلیمان العیسی) از دیدگاه استعاره تحلیل و بررسی گردد.
مرصاد العباد؛ کهنه گرایی در زبان و شعریّت در آهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب مرصاد العباد، از متون تعلیمی عرفانی بوده و نجم رازی در این اثر، نثری شیوا و رسا دارد. مولّف تلاش کرده است تا اصول تعالیم صوفیّه را به زبانی ساده و آهنگین بیان کند و سبک بیانی خاص خود را دارد؛ در این اثر، ویژگی های نثر مُرسل و نثر فنّی به هم آمیخته است و نویسنده، از لحاظ زبانی، متأثّر از زبانِ سبک نثر مُرسل است و زبانی کهنه گرا دارد. در کنار این، او از آهنگ و موسیقی که کارکردی شعری poetic function دارد، بسیار استفاده کرده و از این لحاظ نثر خود را به نثر فنّی نزدیک کرده است. مقاله حاضر به بررسی ویژگی های زبانی و موسیقیایی مرصاد العباد می پردازد و تلاش بر آن است تا کهنه گرایی زبانی مرصاد العباد و کیفیّت موسیقیایی آن با تکیه بر تناسبات لفظی، سجع و جناس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. کاربرد واژگان به شکل قدیمی، استفاده از واژگانی که در دوره مؤلّف کاربرد نداشته، کاربردهای دستوری کهنه همچون: افعال پیشوندی، استعمال جزء پیشین «ب» (باء تأکید) در افعال ساده (مثبت و منفی)، استفاده از یاء شرطی و... کهنه گرایی زبانی نویسنده را نشان می دهند. کاربرد انواع سجع و جناس نیز توجّه نویسنده به تناسبات لفظی و موسیقیایی را در این اثر می نمایاند. کاربرد گسترده سجع متوازی، تلاش مؤلّف برای خلق زبانی آهنگین در این اثر را تصدیق می کند. روش پژوهش حاضر، تحلیلی-توصیفی است و نتیجه پژوهش نشان از آن دارد که زبان این کتاب، زبانی کهنه گراست و سجع و موسیقی و جناس و انواع تناسبات لفظی در این کتاب، پُر کاربرد بوده و از اصلی ترین ویژگی های ادبی این اثر است.
جمال شناسی ضمایرِ تاریخ سیستان با تأکید بر قطب مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند به طور طبیعی زیبایی هایی در برونه زبان نثر مرسل دیده می شود، امّا بیشتر زیبایی های آن مبتنی بر درونه زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبان شناسیِ متن بنیاد بر این باور است که این نوع زیبایی ها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق می شود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه لغزان آن در ساختار جمله موجب شده تا کارکردِ هنری ویژه ای پیدا کند. نویسندگان آثاری چون: تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و... با جای گردانی نحویِ ضمیر، مقاصد هنریِ متنوّعی را تولید می کنند. از این رو، نظریه قطب مجازی یاکوبسن می تواند روش مناسبی برای باز خوانی زیبایی های ضمیر در این متون باشد. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ضمایر چگونه در هم نشینی با واژه های دیگر، کارکردِ هنری و زیبایی شناختی پیدا می کنند؟ نویسنده این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه قطب مجازی یاکوبسن، از میان آثار نثر مرسل، تاریخ سیستان را به دقّت بررسی کرده و هرگاه نیاز به مطالعه تطبیقی شده، از تاریخ بلعمی نیز بهره برده است. نتایج این پژوهشِ دستوری- بلاغی نشان می دهد که نویسنده تاریخ سیستان برای ایجاد زبان هنری از ضمایر پیوسته و جدا به شکل متنوّعی در جایگاه آغازین و پایانیِ جمله بهره برده و از این طریق در ایجاد اغراض ثانویّه ای مانند: تکریم، تحقیر، تعجّب، تأکید، ایجاز، توازن نحوی، طرد و عکس، لفّ و نشر، تضاد، کنایه ، آرایه تکرار، ایجاد نثری موزیکال و موسیقایی و... بهره برده اند و علاوه بر تزئین معتدل برونه زبان، درونه زبان را به شکل معنا داری زیبا و هنری کرده اند. طبیعی است که شناخت و کار بست ویژگی های بلاغی- دستوریِ ضمایر می تواند بر ظرفیّت ادبی زبان فارسی معاصر بیفزاید و ضمایر خشک و کم تحرّک را غنی کند.