مطالعات ادبیات کودک
مطالعات ادبیات کودک سال دوازدهم بهار و تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 23) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مفهوم سوژگی با رویکردی پروبلماتیک و بررسی نسبت آن با نقد و نظریه ی ادبیات کودک و نوجوان است. در بررسی جریان تفکر درباره ی سوژگی، آگاهی و کنش گری، ویژگی های اصلی این مفهوم قلمداد می شوند. اندیشه و عمل آگاهانه در دیالوگ با دیگری، مستلزم فرض دو طرف در این رابطه است. من در برابر تو، که در این رابطه یک قطب بر قطب دیگر غالب می شود و این غلبه به شکلی پنهان رخ می دهد. به این ترتیب اگرچه آگاهی هر دو طرف، به دلیل انباشت و تعامل آگاهی هایشان، ارتقا می یابد و می بالد، اما هویتی برساخته پیدا می کنند و طرف ضعیف تر، مغلوب هژمونی گفتمان غالب می شود. در نتیجه طرف مغلوب در واقع نمی اندیشد بلکه اندیشیده می شود و با اینکه فکر می کند مختار بوده، تنها در میان امکان های موجود انتخاب کرده است. مفهوم کلیدی در فهم بهتر این رابطه که این پژوهش با نگاهی باختینی به آن می پردازد، بیناسوژگی است که بر فرایندی بودن این رابطه تأکید می کند و حرکت از بودن به شدن را در مذاکره ای سودمند پیشنهاد می دهد. توجه به مفهوم سوژگی در نقد و نظریه ی ادبیات کودک جهان در سال های اخیر چالش برانگیز بوده است، اما در ایران، پژوهش مشخصی در این زمینه یافت نشد. پرسش اصلی پژوهش این است که چطور می توان رابطه ی بین دوگانه ها را بهبود بخشید و رابطه ای بیناسوژگانی را جایگزین نگاه دوقطبی به سوژه ها کرد؟ در پایان، با نگاهی به کتاب ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی اش ، اثر جمشید خانیان، تلاش شد تا فرایند بیناسوژگی میان نویسنده و قهرمان داستان بررسی شود تا به این ترتیب کارایی این بحث ها در قلمرو ادبیات کودک و ظرافت های نقد با این رویکرد آشکار گردد. به نظر می رسد خانیان توانسته با آگاهی بخشیدن و کنش مند کردن سوژه های داستانش به آن ها تشخص ببخشد و آن ها را توانمند کند تا در دل یک مذاکره ی بیناسوژگانی واقعیت داستانی را بسازند.
کاربست مؤلفه های «ادبیات مرزی» در دو داستان زیبا صدایم کن و دنی قهرمان جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیات مرزی» یا «دوگانه نویس» بر آن دسته از آثاری اطلاق می شود که توجه هر دو طیف سنی کودک و بزرگسال را به خود جلب می کند و برای آن مرز و محدوده ی خاصی متصور نیست. به این گونه ی ادبی که در قرن بیستم میلادی به تدریج کاربردی بیشتر یافته، با آنکه در تمام انواع ادبی و به ویژه داستان مصادیق متعدد دارد، اندک پرداخته شده و شاخصه های آن همچون آمیختگی زبانی، تقابل تعاریف و صفات، ملموس کردن امور انتزاعی و تداخل فضا و مکان که بخشی از مؤلفه های «ادبیات مرزی» است، کمتر استخراج شده و به آن دقت شده است. جستار حاضر، نخست گذری کلی بر دو داستان زیبا صدایم کن از فرهاد حسن زاده و دنی قهرمان جهان از رولد دال به عنوان نمونه هایی برجسته و هم تراز از ادبیات دوگانه نویسی خواهد داشت و سپس آن دو را باتوجه به سویه های مضمون، معنا و ساختارشان مقایسه خواهد کرد. حاصل آنکه هر دو داستان در وجوهی همچون استفاده از ابزارهای روایی، حضور هم زمان شخصیت کودک و بزرگسال، زاویه ی دید قهرمان کودک، گذران سریع دوران کودکی و رسیدن به بزرگسالی، داشتن نگاه رئالیسم انتقادی و کاربست هم زمان طنز در بن مایه ای تراژیک و تلفیق واقعیت واقعی با واقعیت وهمی به هم شبیه اند، اما در توجه به خواننده ی مستتر، در القای مفاهیم ضمنی در متن، کیفیت به کارگیری زبان، نقش آفرینی شخصیت مکمل و تکنیک بازی با زمان با هم متفاوت هستند و در نتیجه در ژانر ادبیات مرزی در یک جایگاه قرار نمی گیرند.
بررسی بن مایه های اساطیری در قصه ی «چل گیس»، روایت روستای رمقان، کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه ها بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه را شکل می دهند. این بخش از فرهنگ عامه، جلوه گاه باورها، اندیشه ها و شیوه های زندگی مردم هر ملت است. قصه های هر منطقه، به ویژه قصه های شفاهی، بستری مناسب برای واکاوی باورهای اساطیری و توتمی آن قوم است. در این پژوهش یکی از رایج ترین قصه های منطقه ی کوهمره سرخی فارس با عنوان قصه ی «چل گیس» واکاوی شده است. نگارنده نخست به روش میدانی، قصه را به دقت ثبت کرده و سپس به روش توصیفی تحلیلی به بررسی بن مایه های اساطیری آن پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد باورهای اساطیری در همه ی محورهای داستان، گاه آشکارا و گاه نمادین و رمزآلود دیده می شود. نگارنده کوشیده است این بن مایه ها را در بخش های زیر بررسی کند: 1. ایزدبانو آناهیتا: بررسی ویژگی های برجسته ی آناهیتا در این قصه: الف) الهه ی آب؛ ب) افزاینده ی رمه؛ ج) پاک کنندگی زهدان زنان و هم چنین بررسی نمود حیوانی آناهیتا در روایت؛ 2. حمایت حیوان جادویی از قهرمان داستان؛ 3. گیاهان جادویی و حمایت آن ها از قهرمان؛ 4. پیکرگردانی پریان؛ 5. پیکرگردانی انسان به درخت و به عکس؛ 6. نقش درختان در باروری زنان؛ 7. جایگاه پریان در قصه؛ 8. مو به عنوان ابزار باروری؛ 9. تولد شگرف قهرمان قصه؛ 10. قداست اعداد.
نقد اسطوره شناختی مرگ در کتاب مرگ بالای درخت سیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره شناختی مرگ در کتاب مرگ بالای درخت سیب ریحانه عسکری * علی بوذری** چکیده در طول تاریخِ اندیشه ی اسطوره ای بشر، شاهد اساطیر جهان شمول بسیاری هستیم. اساطیری مانند مرگ، آفرینش و نخستین انسان. فارغ از اینکه خواستگاه این اساطیر مشترک کجا است، این قبیل اسطوره ها کارکردهای مشابهی با یکدیگر دارند. برای مثال، مرگ در بسیاری از اساطیر، حاصل گناه یا دشمنی بوده است یا انسان ها با وجود آنکه تمایل بسیاری به جاودانگی داشته اند، به سبب گناه خویش، نفرین اهریمن یا دشمنی خدایان، می میرند. بنابراین مرگ در بیشتر مواقع برای انسان هراس آور بوده است. مرگ به عنوان یکی از مهم ترین اضطراب های بشری، شکل های گوناگونی به خود می گیرد. کاترین شارر در کتابش نمونه ای از این اضطراب ها که همانا ترس از نابودی است را به کمک متن و تصویر به نمایش درآورده است. در کتاب مرگ بالای درخت سیب با درنظرگرفتن اشتراکات میان اساطیر در چهره ی مرگ، سعی شده است نگاه متفاوتی به مرگ و زندگی ارائه شود. مرگ در این کتاب حاصل گناه و دشمنی نیست، بلکه بخشی از زندگی است. در واقع مرگ، خود زندگی است تاجایی که زندگی بدون مرگ و مرگ بدون زندگی، معنایی ندارد. مرگ در این کتاب دوشادوش زندگی ایستاده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در آن سعی کرده ایم تا چگونگی بازنمایی مرگ را در متن و تصویرِ کتاب مرگ بالای درخت سیب بررسی کرده و خاطرنشان کنیم که جلوه ی رعب آور مرگ، تنها یک نمود از هزاران جلوه ی دیگر آن است.
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015 فاطمه فرنیا* چکیده کتابخانه ی بین المللی کودک و نوجوان در مونیخ هر سال لیست کلاغ های سفید را منتشر می کند و به این ترتیب کتاب های برتر کودکان و نوجوانان را در پنجاه زبان معرفی می کند. در لیست سال 2015 در زبان فارسی چهار، در زبان انگلیسی ده و در زبان فرانسوی شش کتاب تصویری داستانی آمده است. در این مقاله، نگارنده پس از معرفی مفهوم و الگوی توانمندسازی به بررسی این مفهوم در تمام این کتاب ها می پردازد و خلاصه ای از چگونگی تجلی توانمندسازی در این کتاب ها ارائه می دهد. همچنین در پایان برای روشن کردن این دسته بندی، برای نمونه، مقایسه ا ی از چگونگی توانمندسازی در سه کتاب تصویری داستانی برگزیده از سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی آمده است. به این ترتیب، نگارنده به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که در کتاب های برگزیده ی کلاغ های سفید (البته تنها در سه زبان و تنها در یک ژانر)، مفهوم توانمندسازی تا چه اندازه در نظر گرفته شده است. نتیجه ی بررسی ها بیانگر این است که فراوانی نمونه های توانمندساز در کتاب های تصویری داستانی انگلیسی زبان بیشتر از دو زبان دیگر است و در کتاب های فارسی زبان کمترین نمود توانمندسازی را در سال 2015 داشته ایم. در نمونه های بررسی شده، توانمندسازی هنری در از تخیلت استفاده کن ،[1] نمونه ی انگلیسی، بسیار پررنگ است و نویسنده تصویرگر با استفاده ی مناسب از بینامتنیت در هر دو روایت متن و تصویر و همین طور عناصر پرامتنی توانسته خواننده را توانمند کند. نمونه ی فرانسوی، تو چه خوب از درخت بالامی روی ،[2] بیشتر به توانمندسازی فردی و اجتماعی می پردازد. اما توانمندسازی در ماست شیرین ، نمونه ی فارسی، نمود ویژه ای ندارد. تصویرگری این کتاب نیز تقلیدی است و در کل همانند متن روایی در توانمندسازی خواننده موفق نبوده است. درهرحال، هدف این مقاله تأکید بر وجود مفهوم توانمندسازی در ادبیات کودک و نوجوان است؛ زیرا مخاطبان ادبیات کودک، مخاطبانی ویژه اند و توانمندسازی آن ها می تواند موقعیتی برنده برنده به وجود آورد و به همین دلیل شاید بهتر باشد میانجیگران ادبیات کودک و نوجوان به توانمندسازی این گروه مخاطبِ ویژه توجه بیشتری نشان دهند. از طرف دیگر، ازآنجاکه لیست کلاغ های سفید را بزرگترین کتابخانه ی ادبیات کودک دنیا منتشرمی کند و افراد زیادی، از جمله کتابداران، مابان، مربیان و همین طور پژوهشگرانی از سراسر دنیا برای انتخاب کتاب به این لیست مراجعه می کنند، به احتمال قوی، حساسیت خاصی بر کتاب های برگزیده وجود دارد. همچنین آمدن نام کتابی در این لیست، امتیازی ویژه برای نویسنده و ناشر و در کل دست اندکاران آن محسوب می شود. بنابراین حساسیت بر مفهوم توانمندسازی هم برای خواننده ی پنهان و هم برای میانجیگران می تواند توانمندساز باشد.
فرایند سه مرحله ای روایت در ادبیات کودکان و نوجوانان (بر اساس نظریه ی ماریا نیکولایوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه گرایش به داستان پردازی به سبک جدید برای کودک و نوجوان روندی فزاینده دارد، بازشناسی مرزهای روایت پردازی در این حوزه ی داستان پردازی براساس رده های سنی مخاطبان ضرورتی انکارناپذیر است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی متکی بر مبانی نظری روایت شناسی و آرای ماریا نیکولایوا درباره ی جهان داستان و فرایند سه مرحله ای «پیشاهبوطی، کارناوالی و پساهبوطی» تلاش کرده است به بازنمایی و واکاوی مشخصه های روایی و روانی داستان های کودکانه معاصر برای ترسیم بوطیقای روایت گری آن ها بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دستیابی به مخاطبان فعال و پویا در حوزه ی ادبیات داستانی به ویژه در دوره ی بزرگسالی، بدون تربیت ذهنی و عاطفی کودک و نوجوان از رهگذر داستان های پیشاهبوطی و سپس دوره ی کارناوالی میسر نیست؛ زیراکه مراحل سه گانه داستان پردازی ماریا نیکولایوا آشکار می سازد که داستان نویسی برای کودکان مخاطب (از آغاز تا رسیدن به مرحله ی نوجوانی دوم) فرایندی تکاملی دارد. تربیت مخاطبان با ویژگی های مراحل سه گانه ی گفته شده می تواند به گسترش دانش و شناخت مخاطبان داستان منجرگردد.
خوانش بینامتنی اسطوره در نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم محمدی* اکبر شایان سرشت * * عفت فارغ * چکیده آثار نمایشی کودک و نوجوان، به ویژه وقتی پدیدآورندگان آن ها در تعاملی بینامتنی با متون کهن، عناصر ساختاری مهمی از قبیل زمان، مکان، شخصیت های داستانی، پیرنگ و گاه حتی همه ی پیکره ی داستانی را دست مایه ی کار خود قرار می دهند، گذشته از فراهم آوردن زمینه ی سرگرمی و تفریح و تخلیه ی روانی، از سویی کارکرد آموزشی دارد و از دیگرسو بستر مناسبی است برای انتقال میراث نیاکان ما (سنت ها، آیین ها، دین و مذهب، سیاست و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی جامعه) به آگاهی نسل امروز. یکی از این آبشخورهای برجسته، اسطوره و روایت های اسطوره ای است که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها و متون ادبی و هنری از جمله داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها بازتاب یافته است. در این جستار با بهره گیری از نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنه، به ویژه بیش متنیت او و به شیوه ی توصیفی تحلیلی، چگونگی بازآفرینی اسطوره ی باران در نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران نوشته ی آتسا شاملو بررسی شده است. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به این نمونه ها اشاره کرد: نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران در همه ی مراحل پنج گانه ی ترامتنیت (بینامتنیت، سرمتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت و بیش متنیت) کاملاً متأثر از اسطوره ی باران بوده است. نویسنده، در بخش بیش متنیت بیشترین تأثیر را از اسطوره ی باران پذیرفته است، یعنی هم از همان گونگی بهره برده و هم از تراگونگی. در واقع تأثیر او از اسطوره ی باران و تغییردادن (تراگونگی) آن متناسب با حال وهوای مخاطب، باعث شده تا بتواند اثری جذاب برای کودکان و نوجوانان خلق کند. همچنین نویسنده در پیرامتنیت آستانه هایی را برای متن خود قرار داده است که با شناخت آن ها درک متن برای مخاطب آسان تر می شود. بنابراین بدون شک اسطوره ی باران از پیش متن های اصلی در خلق این اثر بوده است.
بررسی شگردهای دگرریختی با خوانشی اسطوره ای در رمانِ مرد سبز شش هزارساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای پرنگار و پرَان اسطوره ها و شگردهای بازپرداخت آن ها می تواند دست مایه ی رنگینی برای ادبیات کودک و نوجوان باشد. این مقاله برآن است تا به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی با خوانشی اسطوره ای، شگردهای دگرریختی را در رمان مرد سبز شش هزارساله واکاوی کند. کلهر با دگرریختی اسطوره، زیرساخت و روساخت روایی اثرش را به تخیل امروزی نوجوان پیوند زده است. او بیشتر به حماسه ی گیلگمش و در پیوند با آن، به اسطوره ی تموز و ایشتر نظر داشته است. این نویسنده با آفرینش شخصیتی انسان گیاه و با یاری دگرریختی از چند شخصیت اسطوره ای، لذت بازخوانی بسیاری از خویش کاری ها و سازه های اسطوره ای چون جاودانگی، جاودان گریزی، فرهمندی، نیای فرهنگی قوم (خرد جمعی بشر)، انسان کامل (ماندالا)، انسان نوعی، گیاه تباری و تقدس گیاه، دوگونی، برکت بخشی، باروری (غول رباینده ی آب، رمز جاودانگی با گیاه، گاو ورزا) و... را در مکان و زمانی اسطوره ای به مخاطب خویش ارزانی داشته است.
بررسی تقابل های دوگانه در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد تا بتوان هدف از روایت را دریافت. ساختارهای دوگانه و تقابلی, اعم از تقابل های خیر و شر، نیک و بد و...، ساختارهای مفهومی هستند که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. یکی از این ساختارهای مفهومی دوگانه، تقابل زندگی فقیر و غنی است که در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال به عنوان بن مایه ای مشترک خود را به خوبی نشان می دهد و بیانگر این مسئله هستند که طبقه ی فقیر با دیدن وضع رفاه طبقه ی ثروتمند، برای رهایی خود از فقر و تهیدستی تلاش می کند، اما درنهایت چندان موفق به تغییر شرایط زندگی خود نمی شود. از دیگر ویژگی های مشترک این دو نویسنده، اِعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند و مظلوم ماندن طبقه ی تهی دست جامعه است. بررسی تقابل ها و تحلیل رابطه ی آن ها در داستان های مرادی کرمانی و رولد دال نشان می دهد که پیامد مشترک فقر در ایران و جامعه ی انگلستان، کار اجباری کودکان و روبروشدن آن ها با واقعیت های زندگی است. پژوهش پیشِ رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اِسنادی کتابخانه ای، ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی ( قصه های مجید، بچه های قالیباف خانه و شما که غریبه نیستید ) و سه اثر رولد دال ( چارلی و کارخانه ی شکلات سازی، آقای روباه شگفت انگیز و دنی؛ قهرمان جهان) استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد.
صورت های خیالیِ مجموعه ی شعری پشت یک لبخند بیوک ملکی بر اساس نظریه ی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیل در تمام نمودهای مذهبی، اسطوره ای و ادبی این قدرت متافیزیکی را دارد که آثاری علیه زوال، مرگ و سرنوشت خلق کند. گذر زمان و ترس از مرگ، مقوله ای است که همواره ذهن انسان را آشفته و پریشان کرده است و او را واداشته تا برای مقابله با اضطرابِ مرگ، خودآگاه یا ناخودآگاه واکنش نشان دهد. در میان شاعران حوزه ی نوجوان نیز مرگ اندیشی، ذهن خلاق بیوک ملکی را بر آن داشته تا برای درمان اضطراب مرگ برای مخاطبانِ نوجوانش به قوه ی تخیل خویش پناه ببرد و ترس ها و شیوه های کنترل آن را در تخیل خود با تصاویری نمادین بازگو کند. ازآنجایی که مجموعه شعر پشت یک لبخند از ملکی تصاویر دو قطبی (مثبت و منفی) را دارد، پژوهشگر را بر آن داشته تا با نگاهی نو، صورت های خیالیِ موجود در این مجموعه شعر را طبق نظریه ی ژیلبر دوران با استفاده از روش کتابخانه ای بررسی کند و پاسخ این پرسش را بیابد که بارزترین صورت های خیالی این مجموعه ی شعری، متعلق به کدام منظومه ی تخیلی است؟ نتیجه ی کلی پژوهش حاضر بیان گر این نکته است که بیشترین تمایل اندیشه ی ملکی در این مجموعه، به منظومه ی روزانه ی تخیلات با ارزش گذاری مثبت است که نشان می دهد شاعر تا اندازه ی زیادی به دنیای نوجوانان وارد شده و تصویر مرگ را در تخیل خود تلطیف کرده و وحشت آن را گرفته و به جای آن، تصویرهای خیال انگیز و امیدبخش آفریده است. زمان و مرگ در تخیل این شاعر در ریخت های حیوانی، تاریکی و سقوطی ظاهر شده و سپس با تصاویری متضاد کنترل گردیده است. در مجموع تصویرآفرینی های موجود در مجموعه شعر پشت یک لبخند از نظر ترتیب فراوانی بدین شرح است: ریخت های تماشایی 36 نمونه (13/39 %)، ریخت های عروجی 23 نمونه (25 %)، ریخت های تاریکی 18 نمونه (56/19 %)، ریخت های سقوطی 7 نمونه (60/7 %)، ریخت های جدایی کننده 5 نمونه (43/5 %) و ریخت های حیوانی 3 نمونه (26/3 %).
عاملیت نوجوان، عیارسنجی در داستان گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویا یدالهی شاه راه * چکیده نگارنده در این مقاله، ابتدا دیدگاه های نظریه پردازان و منتقدان مطرح حوزه ی داستان نوجوان را درباره ی مسئله ی عاملیت نوجوان در این داستان ها مطرح کرده است؛ سپس این مسئله را به طور خاص، در قالب دوگانه هایی مفهومی از منظر دو نظریه پرداز ادبیات نوجوان، روبرتا سیلینگر-ترایتس و کارن کوتس، تبیین و صورت بندی کرده است. در مرحله ی بعد، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی فیلیپ می رینگ و با تکنیک روندهای موازی، در یک نمونه داستان نوجوان ایرانی ( گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی)، این دوگانه های مفهومی را برای تحلیل وضعیت عاملیت شخصیت داستانی نوجوان به کار برده است. تحلیل ها نشان داد سوژه ی نوجوان در این رمان، از نظر عاملیت، در طیف میان سوژه ی مستقل رمانتیک و سوژه ی برساخته و نسبتاً مقهور پست مدرن واقع است، اما در بخش پایانی داستان، انتخاب اصلی او متمایل به اندیشه ی رمانتیک است و متضمن اندیشه و عمل آگاهانه در برابر مواضع ایدئولوژیک دیگر و نفی اهمیت آن هاست. با این وصف می توان گفت عاملیت سوژه ی این داستان بیش تر بر اساس اندیشه ی رمانتیک تصویر شده و بر استقلال سوژه تأکید دارد، اما باتوجه به تعلیق وضعیت سوژه در پایان داستان و طرح امکاناتی چون جنون یا مرگ سوژه، بر اهمیت نهادهای قدرت و نیز بر اهمیت مرگ به منزله ی امری زیستی و گریزناپذیر تأکید می شود. از سوی دیگر، پایان بندی داستان با تکیه بر اندیشه ی کنار هم بودن و برتری دادن آن بر سایر اندیشه های جایگزین، بر شکل گیری نوعی هویت زایا دلالت دارد که البته مستلزم گسست از سایر بخش های اجتماع و نادیده گرفتن آن هاست.
استعاره ی فضایی نقشه نگاری و وجوه دِلالی آن در رمان امپراطور کلمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم محوری و مشترکِ حوزه های معرفتی همچون عرفان، فلسفه، روان شناسی، روان کاوی و مطالعات پسااستعماری؛ تبیین وضعیت دولبه ی کنش نشانه ورزی یعنی هستی- هویت بخشی همراه با فقدان است که موضوع بازنمایی برخی از روایت های ادبی از جمله داستان های کودک و نوجوان شده است. رمان « امپراطور کلمات » در مقام نمونه ای برجسته از تلقی فوق در ادبیات داستانی کودک و نوجوان فارسی است که با تکیه بر استعاره ی فضایی نقشه نگاری به بازنمایی آن موضوع پرداخته است. در این نوشتار وجوه دِلالی استعاره ی مذکور به شیوه ی توصیفی تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که مؤلف- راوی رمان امپراطور کلمات با روایت پردازی مبتنی بر تداخل سطوح روایی از بالا به پایین و بالعکس، از یک سو هویت مندی یا هویت پذیری سوژه ابژه های داستانی را با تکیه بر استعاره ی نقشه نگاری و با تکیه بر دو سمبل یا عنصر خط و کلمه بازنمایی کرده؛ درعین حال، فقدان برآمده از هویت مندی را که شامل انواع محاکمه، معاینه، جنگ، زندانی شدن و جدایی است، نشان می دهد. موازی با این وضعیت، مؤلف- راوی داستان سعی کرده است تا با وجوهی از تعویق خودِ کنشگران، نیز تعلیق برخی از نشانه ها همچون پاک کردن خط ها، شاعرانگی، دیوانه نمایی، کولی گری و شوریدگی، اُمّی نمایی، بی کلمه گی و بی نامی نیز مرزشکنی روایی، امکانِ گذرِ نمادین از فقدان نهفته در نشان مندی و هویت پذیری را به نمایش بگذارد.