چنگیز مولایی

چنگیز مولایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱ مورد.
۱.

پیشنهادی دربارۀ معنی و اشتقاق دو واژه از فرگرد دوم وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اوستا وندیداد داستان جم تصحیح انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 907 تعداد دانلود : 350
آنچه در مقاله حاضر می آید بررسی مجدد دو واژه از فرگرد دوم وندیداد است که آرای محققان درباره معنی و اشتقاق آنها رضایت بخش نیست. یکی از این دو، واژه vīuuīse است که بارتلمه آن را مصدر دانسته و «آماده شدن برای کاری» معنی کرده است، اما ساخت واژه و ارتباط نحوی آن با سایر اجزای کلام مصدر بودن آن را تأیید نمی کند؛ براساس قراین موجود این واژه فقط می تواند فعل ماضی نقلی دوم شخص مفرد ناگذر از ماده نقلی vīuuīs- از ریشه vaēs- «آماده شدن» باشد. دیگری واژه ای است که بارتلمه آن را به صورت astǝm (حالت مفعولی مفرد از asta- «خانه، اقامتگاه») تصحیح کرده و در عبارت astǝm iθra fracarǝṇta pasuuasca مفعول فعل fracarǝṇta به شمار آورده است. این واژه در اوستای ویراسته گلدنر به صورت دو واژه مستقل as tǝm ضبط شده و ظاهرا همین قرائت مورد توجه مترجمان پهلوی وندیداد بوده است. علاوه براین دلایل استوار زبان شناختی در دست است که نشان می دهد fracarǝṇta نمی تواند صیغه ای مشتق از fra + car-  در معنی «ساختن، بنا کردن» باشد و ضرورتا احتمال تصحیح as tǝm به صورت astǝm و تصور آن به عنوان مفعول فعل fracarṇta منتفی است.
۲.

فردوسی و هویّت ملّی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فردوسی شاهنامه تاریخ روایی هویت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 865 تعداد دانلود : 739
در میان آثار فاخر فارسی، درون مایه هیچ اثری به اندازه شاهنامه فردوسی با موضوع «ملیّت ایرانی» و «هویّت ملّی ایرانیان» گره نخورده است. عناصر و نمادهای ملّی نظیر «سرزمین» با مرزهای مشخّص جغرافیایی (خواه اساطیری یا واقعی)، آداب و رسوم و سنن، تاریخ، زبان ملّی مشترک و بالاخره جایگاه مردم و دین و دولت، جای جای در این اثر سترگ و بی همتا تظاهر یافته است و به همین لحاظ شاهنامه را به حق «سند هویّت ملّی ایرانیان» دانسته اند. اما اینکه دوام و بقای «ملیّت ایرانی» تا چه اندازه مدیون حکیم طوس و شاهنامه او است، پرسشی است که گرچه در وهله نخست پاسخ بدان دشوار می نماید، لیکن به نظر می رسد با مرور اجمالی تکوین پدیده هایی که به شکل گیری «ملیّت ایرانی» در جهان باستان و به تبع آن تدوین و تنظیم افسانه ها و روایت هایی انجامید که به طریق تاریخ روایی در باب تکوین ملیّت و مظاهر مختلف فرهنگی ایرانیان بازگو شده اند، بتوان پاسخی مناسب برای آن ارائه کرد.
۳.

نقد و بررسی زردشت و گاهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 662 تعداد دانلود : 492
زردشت و گاهان عنوان کتابی است که به قلم مهشید میرفخرایی در شرح و گزارش متن اوستایی و زندِ دو سرود از هفده سرود گاهانی (یسن های 27 و 28 از سپندمینوگاه) تألیف شده و انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به سال 1396 آن را چاپ و منتشر کرده است. این اثر مشتمل بر یک مقدمه و سه فصل است. در مقدمه کتاب کلیاتی درباره اوستای قدیم و ساختار شعری گاهان آمده است. در فصل اول متن اوستایی و در فصل دوم زند این دو سرود به فارسی ترجمه و ازنظر محتوایی و دستوری بررسی شده اند. فصل سوم متضمن واژه نامه متن اوستایی است که در آن لغت های اوستایی با ذکر معنا و مشخصات دستوری فهرست شده اند. مقاله حاضر به بررسی انتقادی این اثر پرداخته و مطالب آن هم سان با بخش های چهارگانه کتاب در چهار بخش فراهم آمده است. این بخش ها با عنوان هایی مطابق با عناوین اصلی فصل های کتاب موردبحث نام گذاری شده اند.
۴.

پیشنهادی درباره تصحیح و قرائت دو واژه از کارنامه اردشیر بابکان بر پایه قرینه ای در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فره شاهی بره قوچ غرم رنگ آذر فرنبغ خروس آله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 756 تعداد دانلود : 158
یکی از نمودهای عینی و تظاهر مادی فرّه شاهی در کارنامه اردشیر بابکان، تجلّی آن در قالب حیوانی فربه و نیکو است که لفظ دال بر آن در متن کارنامه (فصل 3 بندهای 11، 15-16 و 22-23) به صورت جی ضبط شده است. درباره معنی واژه محققان تقریباً اتفاق نظر دارند و آن را «قوچ» معنی می کنند؛ اما در قرائت آن هم داستان نیستند. اغلب پژوهشگران به پیروی از آنتیا آن را به صورت +اجی تصحیح کرده و warrag خوانده اند؛ اما این لفظ در متون پهلوی و در متن های فارسی در معنی «قوچ» استعمال نشده است. در شاهنامه فردوسی به هنگام ذکر اخبار اردشیر بابکان در برابر آن لفظ فارسی «غرم» آمده است که به معنی «قوچ کوهی» است؛ بنابراین به نظر می رسد املای مذکور پهلوی نیز باید لفظی به همین معنی باشد. با توجه به معادل واژه مورد بحث در شاهنامه و بر اساس شواهد و قراینی که در متن مقاله ارائه خواهد شد، احتمال می رود که واژه مذکور با اسقاط حرف ا که امری معمول در خط پهلوی است، تصحیفی از +جای باشد. املای پیشنهادی اخیر را می توان rang خواند و «بز کوهی، میش کوهی» معنی کرد. واژه «رنگ» به همین معنی در متون نظم و نثر فارسی، به ویژه در متون قرن های چهارم و پنجم هجری فراوان به کار رفته است. املای پهلوی غجاغ را که در کارنامه (فصل 9 بند 11) در بیان تجلی آذر فرنبغ به شکل پرنده، استعمال شده است، مصححان و گزارندگان کارنامه و اخیراً فرانتس گرنه در متن ویراسته خود xrōs خوانده اند. این قرائت گر چه غیر ممکن نیست، اما چندان متناسب با املای واژه به نظر نمی رسد. واژه را به سهولت می توان ʾlwh حرف نویسی کرد و āluh خواند که به معنی «عقاب» است و در فارسی نیز به صورت «آلُه» باقی مانده و از ایرانی باستان * ardifya- راست پرواز»، (اوستایی ərəzifiia-، سنسکریت ṛjipyá- ) مشتق شده است.
۵.

فعل در گویش کلاسوری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ساختمان فعل گویش های ایرانی گویش های شمال غربی آذری باستان گویش کلاسوری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : 478 تعداد دانلود : 764
دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگی هایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویش های جنوب غربی ایران قرار می دهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویش های هم خانواده خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و ... که گروه زبان های شمال غربی ایران را تشکیل می دهند و احتمالاً جملگی از آذری باستان منشعب شده اند، متمایز می کند. برخی از این ویژگی ها که در بررسی های زبانی اهمیتی خاص دارند عبارت اند از: زوال تدریجی ماده مضارع و بنای اغلب صیغه های مشتق از آن از ماده ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغه های ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان ماده آینده و دیگر مختصات و ویژگی هایی که در مقاله حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
۶.

نقدِ نقد (بررسی و ارزیابیِ نقدِ احسان چنگیزی بر آبان یشت)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقد و بررسی ضمیر موصولی آبان یشت پی بست واج و نویسه ترجمه ها مسایل نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 810 تعداد دانلود : 94
مقاله حاضر بررسی و ارزیابی نقدی است که احسان چنگیزی بر کتاب آبان یشت(چاپ دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران 1392) نوشته و در مجله علم زبان(سال 2، شماره 3، پاییز و زمستان 1393) منتشر کرده است. منتقد مطالب مورد نظر خود را ذیل ده مدخل طرح و به تفصیل در باره آنها بحث کرده است؛ عناوین این مداخل به ترتیبی که منتقد آورده است، عبارتند از: 1- واج یا نویسه؛ 2- ریشه *āhi-؛ 3- بیان مسئله و ضرورت تحقیق؛ 4- پی بست؛ 5- است؛ 6- ضمیر ya-؛ 7- ترجمه ها؛ 8- مسایل نحوی؛ 9- ترکیب یا مرکب؛ 10- لحن نوشتاری. در گزارش حاضر هر یک از این مداخل، به همان ترتیبی که در نقد آمده، ارزیابی و با ذکر شواهد متعدد، ضعف استدلال، استنتاج نادرست و خطاهای مکرر منتقد در طول نقد، نشان داده شده است.
۸.

کنگ دز هوخت و کلنگ دس حت (تحقیقی دربارة نام ایوان ضحاک در شاهنامه و سنی ملوک الارض و الانبیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایوان ضحاک کنگ دز هوخت کلنگ دیس دمن حت دس حت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شرح متون
تعداد بازدید : 382 تعداد دانلود : 440
نام ایوان ضحّاک در شاهنامة فردوسی به صورت «کنگ دز هوخت» آمده است. برخی از محققان، جزء «هوخت» در ترکیب را با واژة hūxt در پهلوی تطبیق داده و آن را «کنگ دز پاک» معنی کرده اند. این تعبیر صائب به نظر نمی رسد؛ چه قراینی در دست است که نشان می دهد لفظ «هوخت» در این ترکیب ربطی به واژة hūxt در پهلوی ندارد. گذشته از این، واژة hūxt در متون پهلوی به معنی «پاک» استعمال نشده است. نام ایوان ضحّاک، علاوه بر شاهنامة فردوسی، در گزارشی از حمزة اصفهانی به صورت «کلنگ دیس» و «دمن حت»، در مجمل التواریخ و القصص به صورت های «کنگ دژ هوخت»، «کلنگ دیس» و «دس حت» و جزء اوّل آن در تاریخ الامم به صورت «زرنج» ضبط شده -است. بر اساس شواهد و قراینی که در مقالة حاضر گزارش شده اند، می توان یقین داشت که همة این گونه ها، تعبیر نادرستی از Kurind dušīd/ dužīd در خداینامة پهلوی هستند؛ خود گونة اخیر نیز قطعاً مأخوذ از اصل Kuuiriṇta dužīta (تحت اللفظ: «کُریْنْد صعب العبور» یا «کُریْنْد دست نایافتنی») نام جایگاهی در اوستا است
۱۰.

مر یا من؟ پیشنهادی درباره تصحیح یک بیت از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تصحیح شاهنامه فردوسی مر ین من این

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی تصحیح و نقد متون
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : 213 تعداد دانلود : 673
یکی از مسائل مهم و اساسی در تصحیح متن های کهن فارسی که همواره باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی ضبط های کهن کاذب در دستنویس هاست که گاه به خاطر ریخت کاملاً فریبندة خود، مصحح را از تشخیص ضبط اصلی باز می دارند. ضبط « مر ین » در مصراع ثانی بیت نخست از ابیات اگر کشته گشتی تو در چنگ اوی مر ین گرز و این مغفر کینه جوی چـگونـه کشیـدی بـه مـازنـدران کـمند و کـمان، تیر و گرز گران در شاهنامة فردوسی، یکی از این ضبط های به ظاهر کهن است که از میان دوازده دستنویس اصلی مورد استفادة آقای دکتر خالقی مطلق در تصحیح دفتر دوم، فقط در دستنویس فلورانس آمده و به عنوان قرائت دشوار به متن برده شده است؛ در حالی که در یازده دستنویس اصلی دیگر (به علاوه در دستنویس سن-ژوزف ) به جای « مر ین » ضبط « من این» آمده است که صحت و اصالت آن را شواهد و قراین متعددی تأیید می کنند که در حد امکان در مقالة حاضر گزارش شده اند.
۱۱.

سیمین قلم و تیغ درم در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی تیغ دُژَم تیغ دِرَم سیمین قلم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : 946 تعداد دانلود : 562
در شاهنامه فردوسی، بیت زیر در توصیفِ زیبایی های رودابه، دختر مهراب آمده است: دو نرگس دژم و دو ابرو به خم ستون دو ابرو چو سیمین قلم تعدادی از دستنویس های شاهنامه به جایِ «سیمین قلم» در این بیت «تیغِ دُژم» یا «تیغِ درم» آورده اند. برخی از محققان ضبط «تیغِ درم» را بر گونه هایِ «تیغِ دُژَم» و «سیمین قلم» (ضبط مختار خالقی مطلق) ترجیح می دهند و معتقد هستند که «تیغ درم» ابتدا به «تیغ قلم» (قلمتراش؟) گشتگی یافته و بعدها گروهی از کُتاب «تیغ قلم» را به کلی مسخ و ساده کرده، به «سیمین قلم» گردانده اند؛ گذشته از این، احتمال داده شده است که لفظ «درم» در این ترکیب ربطی به واژه معروف درم (مسکوک سیمین) ندارد، بلکه در این مورد واژه را باید به فتح اول و دوم، یعنی «دَرَم» خواند و «کارد، چاقو» و یا ابزاری از این دست معنی کرد. از یک سو، قراین زبانی نشان می دهد که وجود واژه ای به صورت «دَرَم» در زبان فارسی غیرمحتمل است و واژه «درم» در ترکیبِ «تیغِ درم» در همان معنی معروف خود، یعنی «مسکوک سیمین» استعمال شده است و استبعادی ندارد که فردوسی به علاقه جنسیت از «درم» معنیِ «نقره» اراده کرده و «تیغ درم» را در معنیِ «تیغی از نقره» به کار برده باشد؛ از سوی دیگر شواهد موجود در خود شاهنامه و متن های دیگر فارسی به خوبی حاکی از آن است که ترکیب «سیمین قلم» در بیت مورد بحث و همچنین در بیتِ دو یاقوت خندان دو نرگس دژم ستون دو ابرو چو سیمین قلم که در شاهنامه در توصیف سودابه آمده است، همانند ترکیبِ «تیغ درم» ترکیبی اصیل و یقیناً از خود فردوسی است.
۱۳.

معنی نام فریدون و ارتباط آن با سه نیروی او در سنت های اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فریدون دارنده سه نیرو توان رزمی مهارت پزشکی هنر افسونگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات اسطوره ای
تعداد بازدید : 723 تعداد دانلود : 653
از بررسی مجموع اخبار و روایات مربوط به فریدون در منابع باستانی و متون دوران اسلامی، معلوم می شود که این پهلوان اژدرکش اساطیر ایران، از سه نیرو و قدرت شگفت، یعنی« توان رزمی »، « مهارت پزشکی»و « هنر افسونگری و جادو » برخوردار بوده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد معنی لفظی نام «فریدون» (که خود صورت تحول یافته واژه اوستایی θraētaona- به شمار می رود) «دارنده سه نیرو و قدرت» بوده است؛ از این رو چندان بعید نیست که بین این دو مقوله، یعنی نیروهای سه گانه فریدون در روایات و معنی لغوی نام او، ارتباطی وجود داشته باشد. بررسی جزئیات گزارش های مربوط به فریدون در منابع مختلف هندی و ایرانی وجود چنین ارتباطی را تایید می کند و نشان می دهد لفظ فریدون، شاید در اصل صفتی بوده است که ایرانیان با آن یل اساطیری خود را به لحاظ داشتن سه نیروی یاد شده توصیف می کردند، اما سپس تر در اثر تحول تدریجی اسطوره، صفت مذکور به عنوان اسم عَلَم، جانشین نام اصلی پهلوان (یعنی θrīta Āθwya *) شده و برای نامیدن او به کار رفته است.
۱۴.

توضیحی درباره نقش نحویِ zraiia vourukasaiia(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اوستا ستاک. حالت دستوری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی سیر تحول زبان شناسی (تاریخچه) زبان شناسی در ایران
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی سیر تحول زبان شناسی (تاریخچه) زبان شناسی در جهان
تعداد بازدید : 785 تعداد دانلود : 923
مدتها است که تصور میشود zraii? vouruka?aiia صورت مفرد مکانی ریش? zraiiah و vouruka?a است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که این تبیین، نادرست است و سپس بر اساس شواهد متعدد از متن اوستا تبیین دیگری برای آن پیشنهاد خواهد شد.
۱۵.

کندرو یا کندرو؟ تحقیقی پیرامون یک نام خاص در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 271 تعداد دانلود : 548
در شاهنامه فردوسی، ضمن گزارشی که در باره فرجام پادشاهی ضحاک آمده است، از یک شخصیت اسطوره ای به نام کندرو یاد می شود که، به روایت فردوسی، پیشکار ضحاک بوده و در غیاب او اداره امور کشور را بر عهده داشته است: چو کشور ز ضحاک بودی تهی یکی مایه ور بد بسان رهی که او داشتی گنج و تخت و سرای شگفتی به دل سوزگی کدخدای ورا کندرو خواندندی به نام به کندی زدی پیش بیداد گام )شاهنامه (1)، ج 1، ص 78، ابیات (369-367 بیت سوم از ابیات بالا به ظاهر نشان می دهد که فردوسی این نام را کندرو خوانده و با آن تفنن شاعرانه کرده است. پژوهشگران و مصححان شاهنامه نیز، بدون توجه به گونه کهن تر نام این موجود افسانه ای در متون باستانی، تصور کرده اند که تلفظ آن به هنگام تدوین شاهنامه به ضم کاف بوده یا حداقل فردوسی چنین قرایتی را در نظر داشته است (JUSTi 1895, rep. 1963, p. 166; Wolff 1935, p. 666?). اما شواهد و قراینی در دست است که نشان می دهد این نظر صایب نیست. فردوسی در موارد دیگری نیز با پاره ای از اسامی خاص به این گونه تفنن ادبی پرداخته، که از آن جمله است در مورد نام سهراب: چو خندان شد و چهره شاداب کرد ورا نام تهمینه سهراب کرد )شاهنامه (1)، جد 2، ص 125، بیت (98 و در مورد نام رستم در آنجا که سخن از زاده شدن اوست و بیان رهایی رودابه از درد و رنج زایمان: بگفتا برستم غم آمد به سر نهادند رستمش نام پسر )همان (1)، ج 1، ص 268، بیت (1483
۱۷.

مفعول مطلق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 116 تعداد دانلود : 565
دستورنویسان زبان فارسی متفق القول اند که کاربرد مفعول مطلق در زبان فارسی تحت تاثیر نحو زبان عربی پدید آمده است. در مقاله حاضر نگارنده کوشیده است تا با ارائه شواهدی از متون باستانی زبانهای ایرانی نشان دهد که رای دستورنویسان در این مورد صائب نیست و این حالت دستوری نه تنها یکی از حالت های رایج نحوی در زبان پارسی است، بلکه چنان که قراین موجود نشان می دهد، سابقه کاربرد آن به دوره هند و ایرانی می رسد و نتیجتا کاربرد آن در زبان فارسی بازمانده همین حالت نحوی زبانهای هند و ایرانی است.
۱۸.

چند نکته درباره شیوه تصحیح دوبیتی های باباطاهر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 818 تعداد دانلود : 979
اغلب محققان اتفاق نظر دارند که شمار زیادی از دوبیتی های منسوب به باباطاهر در دوره های بعدی به مجموعه اشعار او راه یافته است. اما تشخیص این که کدام دوبیتی اصیل و کدام الحاقی است به سادگی میسر نیست. متاسفانه نسخه ای قدیم و معتبر و نزدیک به زمان حیات شاعر از این دوبیتی ها بر جای نمانده است که بتوان بر اساس آن تا حدودی سروده های اصیل را از ملحقات بعدی بازشناخت. کهن ترین دست نویسی که حالیه از اشعار باباطاهر در دست است نسخه موزه قونیه، مورخ 848، است که استاد مجتبی مینوی رونوشتی از آن را در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتشر کرده و بعدها استاد ادیب طوسی و دکتر مهرداد بهار به شرح و گزارش آن پرداخته اند. هرگاه این حدس مینورسکی محقق باشد که باباطاهر در عهد آل بویه و بستگان ایشان یعنی کاکوییان زندگی می کرده است، از آن جا که این خاندان تا لشکرکشی ابراهیم ینال (سلجوقی) در سال 435 در همدان فرمان روایی می کردند، در این صورت، بین زمان حیات شاعر و تاریخ تحریر این نسخه تقریبا چهار قرن فاصله است. جنگی خطی به شماره 900 در کتاب خانه مجلس شورای ملی با عنوان «تذکره شعرا» یا «سفینه اشعار» محفوظ است که در قرن هشتم هجری نوشته شده و در آن اشعاری با عنوان «الفهلویات» و «النیریزیات» آمده است. برخی از محققان، از جمله مرحوم ادیب طوسی، بعضی از دوبیتی های این نسخه را، به لحاظ محتوای آنها، به احتمال از باباطاهر دانسته اند، هر چند از حیث تاریخ بر نسخه قونیه مقدم است. این نسخه، چون کاتب اشاره ای به گوینده آنها نکرده است، نمی تواند چندان قابل اعتماد باشد، هرچند که با قید احتیاط در برخی موارد می توان از آن برای تکمیل نقیضه نسخه قونیه سود جست. نسخه قونیه نیز، به رغم قدمت نسبی آن بر سایر نسخ، فقط متضمن دو قطعه و هشت دوبیتی است که یکی از قطعه ها در سه بیت و دیگری درشش بیت است. مع هذا، همین مقدار اندک نیز از نظر زبان شناسی حاوی نکات بسیار مهمی است که می توان، با اتکای بدانها، پاره ای از خصایص دستوری و ویژگی های گویشی سراینده را تا اندازه ای تبیین کرد. از سوی دیگر، قراین موجود نشان می دهد که این نسخه کمتر از دیگر نسخ دستخوش تغییر و تصرف کاتبان شده و ابیات در آن به صورت اصیل یا حداقل نزدیک به اصل محفوظ مانده است. باقی نسخ به قرن دهم و پس از آن تعلق دارند و چون پرویز اذکایی، ضمن مقاله ای، همه این نسخه ها را، با ذکر تاریخ تحریر، فهرست کرده است، بحث مجدد درباره آنها بی فایده می نماید. لذا، در گزارش حاضر، ضمن اشاره به دلایل تحریف و تصحیف فهلویات باباطاهر، به ذکر شواهد و قراینی از نسخه موزه قونیه می پردازم که می تواند در گزینش نهایی دوبیتی ها و شناسایی ترانه های اصیل از الحاقی به کار آید..

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان