عیسی سلیمانی

عیسی سلیمانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

گردابی چنین هایل، خوانش جین ریس از جین ایر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزش گذاری فرایند خوانش بینامتنیت جین ریس گردابی چنین هایل جین ایر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 41 تعداد دانلود : 488
به طور کلی در بررسی متون ادبی، ارجاع به متون قبلی اجباری است و مفهوم کلی بینامتنیت و در هم تنیدگی متون همین است. یکی از این نمونه ها گردابی چنین هایل جین ریس متأثر از جین ایر شارلوت برونته  است، هر چند که دیدگاه قرن بیستمی ریس دنیای جدیدی خلق کرده است. دیوید هرمان ،آفرینش این دنیای جدید را در استفاده ریس از فن «ارزش گذاری» می داند که طبق آن اتفاقات جین ایر در گردابی چنین هایل نیز حضور دارند، اما زاویه دید ریس برای ارزیابی اتفاقات جین ایر متفاوت و حاصلش گردابی چنین هایل است. در این مورد ولفگانگ آیزر  معتقد است که هنگام خواندن متن ادبی بخش هایی که نویسنده تدارک ندیده، خواننده فراهم شان می کند و در این پروسه، از تجربه اش استفاده می کند. در مقاله حاضر، با اشاره به خوانش ریس از جین ایر و تجمیع اطلاعات مورد نیاز که نویسنده تدارک شان ندیده، به چگونگی خلق گردابی چنین هایل و ارزش گذاری ریس از اتفاقات جین ایر پرداخته می شود.
۲.

خوانش سیاسی آثار گلشیری با رویکرد بینامتنیت با تکیه بر آینه های دردار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوانش سیاسی بینامتنیت گلشیری تاریخ آینه های دردار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 485 تعداد دانلود : 461
هر نویسنده ای که با سیاست و تاریخ و قدرت درگیر باشد، به ناچار بازتاب آنها در آثارش هست، و چون گلشیری نویسنده ای بود که مدام به تاریخ ایران بیشتر از طریق متون معتبر نظر داشت، هم از طریق بینامتنیت با آثار کهن سود می برد و هم خوانش سیاسی خودش را در آثارش وارد می کرد. نقد سیاسی و مارکسیتی بیشتر ملهم از آثار مارکس و انگلس هستند، و تقریبا همه ی منتقدان سیاسی قرن بیستم متأثر از این دو نفر بوده اند. و جالب اینکه آثار ادیبان بزرگ ما همچون حافظ و فردوسی را می توان از منظر سیاسی خواند. هوشنگ گلشیری که علاقه مند به آثار اینها بوده و به نوعی دنباله رو اینها بوده، آثاری سیاسی نوشته است. و وقتی به لایه های آثار او دقیق بشویم می بینیم او یکی از سیاسی ترین نویسندگان ایران معاصر است. ما در این مقاله نشان می دهیم که آثار او را می توان هم از منظر نقد سیاسی خواند و هم از منظر بینامتنیت که مفهومی برآمده از کارهای فرمالیست های روس و مخصوصا میخائیل باختین است که نویسنده و متفکری سیاسی بود. این مفهوم معنایی متنوع و گسترده دارد و از منظرهای متفاوت منتقدانی چون کریستوا و ژنت و بارت معنایش فرق می کند. نظر ما بیشتر نگاه مارک آنژنو است که تمرکزش روی نتیجه ی رویکرد بینامتنی است، چون تولید ادبی اساسی را وارد شبکه ای از تعامل مقررات گفتمانی اجتماعی می کند. این نگرش دید تازه ای نسبت به جایگاه امر ادبی در فعالیت نمادین دارد و اساس توجه ما در این مقاله بیشتر همین تعاملات در جامعه ی سیاسی است.
۳.

اجتماعیات در آثار بهرام صادقی از منظر کارناوال گرایی باختینی

نویسنده:

کلید واژه ها: کارناوال باختین اجتماع صادقی تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 977 تعداد دانلود : 347
ادبیات از همان زمان پیدایش اش، اجتماعیات را در خودش بازتاب می داده است. ولی اوج این تحقیقات به متفکرانی چون کارل مارکس در قرن نوزدهم و گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن و تری ایگلتون و فردریک جیمسون و پی یر ماشری و... در قرن بیستم برمی گردد که دنبال خوانشی جامعه شناختی از ادبیات در آثار ادبی بودند. و این تحقیقات وقتی اوج گرفت که در نیمه اول قرن بیستم ولادیمیر پراپ ریخت شناسی قصه ها را نوشت و نشان داد که این قصه ها تقریباً در تمام جهان به لحاظ ساختار خیلی شبیه هم هستند و بعد از او میخائیل باختین آمد روی تاریخ شفاهی و فولکلورها و سنت ها از جمله کار کرد که اوج تحقیقاتش کتابش راجع به فرانسوا رابله بود که نشان داده بود چطور رنسانس در اعتلای فرهنگ شفاهی نقش داشته و رابله چطور توانسته بود از این فرهنگ شفاهی موجود و فولکلورها در اجتماعیات تاریخ بشریت استفاده بهینه بکند تا آثار پنج گانه اش را خلق کند که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی جهان باقی بماند، طوری که منتقدان و رمان نویسان بزرگی چون میلان کوندرا همچنان بر پیوند رئالیسم گرتسک و فرهنگ شفاهی در آثار او تأکید کرده اند. این خنده کارناوال در آثار بهرام صادقی به خنده ای تلخ و هجوآمیز تبدیل شده است و نه خنده ای از سر شادی و سرور. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد نشانه ها و شاخصه های کارناوال را در آثار صادقی و مخصوصاً داستان سراسر بررسی کنیم  و پی ببریم علت این دگرگونی خنده شاد به خنده سیاه چیست؟
۴.

بررسی تطبیقی مهاجرت در آینه های دردار گلشیری و بی خبری کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهاجرت بی خبری زبان کوندرا گلشیری آینه های دردار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 672 تعداد دانلود : 135
 مهاجرت مفهوم و کنش مدرنی نیست، اما نگرش به آن در سده بیستم، بویژه پس از نیمه دوم آن بانگریستن به وضعیت انسان معاصر و خودآگاهی اش عوض شده است، وگرنه، مهاجرت از همان آغاز آفرینش وجود داشته و چه بسیار کسان که هجرت کرده اند (از اشخاصی بزرگ همچون حضرت ابراهیم و پیامبر اسلام و یارانش، و یا مهاجرت برخی اقوام در زمان جنگ ها). اما آنچه که در این میان، نگاه کوندرا و گلشیری را متمایز می کند، نگاه این دو به مهاجران در غربت (نگاه گلشیری در آینه های دردار ) و برگرداندن آن ها به کشورشان (نگاه کوندرا در بی خبری ) است، تا فرق اساسی بین خود و هم میهنان و حتی نزدیکان شان را ببینند. در این میان گلشیری مهاجران ایرانی را در غربت توصیف می کند و کوندرا مهاجران را به پراگ برمی گرداند؛ دو چیزی تقریبا متفاوت، اما هر دو راجع به مهاجرت و مهاجران و تغییر آن ها در این فرایند که سرانجام به دو نتیجه متفاوت منجر می شوند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان