فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی مواجهه پادشاهان با منتقدان نیازمند تبیین مبحث حقوق مخالفان است که می تواند نوع نگاه حاکمان را نسبت به مردم در مثنوی به خوبی نمایان کند. پادشاهان در مثنوی به «نیک شاهان» و«بدشاهان» تقسیم می شوند که سلیمان و فرعون نماد این دو گروه هستند. بدشاهان که به سبب داشتن خوی استبدادی و حب جاه، خود را محق و مردم را مکلف می دانسته اند حقی برای مردم و مخالفان قائل نبوده اند که در این تحقیق موضع بد شاهان نسبت به مخالفان مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله که به شیوه توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسیده است پس از تعاریف پادشاه و مخالفان و اشاره به حق مخالفان، و تبیین موضع مولانا در خصوص پادشاهان و همچنین موضع پادشاهان در قبال منتقدان به دو دسته مثبت و منفی تقسیم شده است که موضع منفی شامل نقدناپذیری، خشم، حیله و نفاق، قتل، حبس و شکنجه و تهدید مخالفان می شود و در موضع مثبت به عفو و بخشش، انتقادپذیری، سکوت، احتیاط در کیفر مجرمان اشاره شده است که موضع منفی نسبت به مخالفان، نمود و بسامد بالاتری در مثنوی دارد.
دریغ یاد (نوستالوژی )در شعر 4 شاعر معاصر تاجیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم تاجیکستان بعد از سال ها جدایی، از سرزمین کهن و مهد شاعران و دانشمندان بزرگ زبان فارسی در خراسان بزرگ، با بازیافتن استقلال، بار دیگر فرصت برگشتن به هویت اصلی خود را می یابند و درصدد سروسامان دادن به فرهنگ و ادبیات فارسی، این میراث گران بهای نیاکان ما، برمی آیند، و به آرزوی دیرین خود جامه عمل می پوشانند، با بررسی آثاری که شاعران این دیار، بعد از استقلال سروده اند، متوجه می شویم که اغلب این سرایندگان، با یادآوردن گذشته ارزشمند خویش در روزگار خراسان بزرگ و برای آن چه که در این مدّت جدایی از دست داده اند، حسرت می خورند و گلّه و شکایت از سرنوشت خویش دارند. به طوری که در آثار اخیر تعداد زیادی از شاعران تاجیکستان، دریغ یاد (نوستالوژی ) و حسرت برای گذشته فرهنگ و زندگی اجتماعی گذشته آنان به خوبی آشکار است. در این مقاله با (روش توصیفی – تحلیلی) بررسی اشعاری از صدرالدین عینی، بازار صابر، گلرخسار صفی آوا و لایق شیرعلی از زاویه دریغ یاد می پردازیم. تا به عمق اندوهان علاقه مندی این شاعران مبارز و وطن پرست به فرهنگ و ادبیات فارسی سرزمین مادری پی ببریم.
اشتراکات مانی و عین القضات در حوزه اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
298 - 315
حوزه های تخصصی:
مانی از جمله حکما و متفکرانی است که پس از خویش بیشترین تأثیر را در حوزه عرفان نظری ایران گذاشته است. عقاید وی درباره انسان ایزدی یا قدیم و نبردش با ابلیس، اعتقاد او به دو بُن (= سپنته مینو و انگره مینوی دین زردشتی، احمد و ابلیس موردنظر حلاج، احمد غزالی و عین القضات)، جدا ساختن روح از کالبد، تجلّی و تمثّل عیناً با بعضی از تفاوت ها به تصوّف کهن ایرانی -که عین القضات هم از جمله میراث داران این تصوف است- انتقال یافته است. هدف بنیادین پژوهش، تعیین، تبیین و تحلیل میزان انطباق اندیشه های عرفانی عین القضات همدانی با مانی در حوزه های یاد شده است. فرضیه پژوهش عبارت است از تأثیرپذیری باواسطه عین القضات از مانی در حوزه دوبُن و تأثیر پذیری بی واسطه وی از مانی در حوزه تجلّی، تمثّل و جدا شدن روح از کالبد تا آنجا که می توان حکم کرد که عرفان عین القضات در حقیقت امتداد عرفان مانی در سه حوزه بیان شده اخیر بوده است. نتیجه پژوهش عبارت است از اینکه «مانی و عین القضات هر دو به این موضوع که هر موجودی در عالم، تمثّلی در ملکوت دارد، متفق القول اند. مضاف بر آن عین القضات معتقد است که هر فعلی هم که از آدمی صادر می شود در ملکوت تمثّلی نکو یا زشت دارد». در این پژوهش به شیوه توصیفی -تحلیلی به اشتراکات مانی و عین القضات در حوزه اندیشه عرفانی پرداخته شده است.
واکاوی سروده های پروین اعتصامی با رویکردی بر نظریه واکنش (جبران مضاعف) آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پیرامون بازتاب سیمای زنان در جامعه، یکی از مباحث مورد توجه در حوزه های مختلف علوم است که می توان از زوایای گوناگون به آن پرداخت. پروین اعتصامی، از شاعران برجسته عصر مشروطه و دوره حکمرانی رضاشاه است که اشعارش، در حوزه ادبیات از مضامین اخلاقی، اجتماعی و سیاسی برخوردار است. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا بازتاب عقده های حقارت و شیوه های جبران در برابر جامعه حاکم، با توجه به نظریه روان شناختی شخصیت «آدلر»، در اشعار پروین اعتصامی مورد بررسی قرار گیرد. اعتصامی در سروده های خود، با توصیف عواطف و احساسات سرخورده زنان، سعی می کند به انتقاد از جامعه مردمحور بپردازد. نگارندگان برآنند تا روند تبدیل احساس حقارت به عقده و واکنش جبران در برابر فشارهای ناشی از بی عدالتی نسبت به زنان را در سروده های وی نشان دهند. نتایج حاکی از آن است که نادیده گرفته شدن او و هم جنسانش در فضای مردسالارانه، موجب ایجاد احساس حقارت و عقده های ناشی از آن شده است. شاعر برای جبران حقارت، به عنوان نماینده زنان محروم و سرخورده، سیمای زنان جامعه را برجسته و مهم جلوه می دهد.
شعر سیاسی ایران از سقوط رضا شاه تا کودتای 28مرداد 1332(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران فاصله سال های 1320 تا 1332 است .در این دوره پس از برکناری رضا شاه از قدرت به دست متفقین ، نوعی خلاء قدرت در کشور پدید آمد که در پرتو آن و در نبود قدرتی استبدادی ، فضای باز سیاسی در کشور شکل گرفت که از آن عموما با عنوان دوران «دموکراسی نیمدار» یاد می-شود. در این دوره برای اولین بار پس از سال های آغازین مشروطیت ، احزاب ، گروهها و دسته های سیاسی با تفکرات و سلایق مختلف مجال عرض اندام می یابند. این مقاله تاثیر این دوران را بر ادبیات ایران مد نظر قرار داده است و با طرح پرسشی پیرامون وضعیت کلی ادبیات سیاسی در حوزه شعر ، تلاش کرده است با استفاده از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تحلیل محتوا درونمایه اصلی آثار مهم ترین شاعران این دوره را بررسی کند. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که به تبع وجود فضای باز سیاسی در این سال ها و امید به بهبود اوضاع ، درونمایه ادبیات سیاسی ایران در حوزه شعر با تغییر آشکاری نسبت به دوران بسته رضاشاه به سوی مردم گرایی ، تعهد ، دعوت به مبارزه ، واقعگرایی و طرح مضمون های خوشبینانه حرکت کرده است.
آثار خطی سعدالدین احمدکابلی بره کی انصاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه،تصحیح و بررسی دقیق نسخ خطی، جنبه های مختلف ادبی و فکری هر دوره را آشکارتر خواهد کرد. با توجه به مشترکات فرهنگی و همسایگی ایران و افغانستان، بررسی نسخ خطی شاعران و عارفان فارسی زبان این خطه، دارای اهمیت بسیار است. به علت تشابهات فرهنگی و تاریخی گذشته،کشوری چون افغانستان به عنوان بخشی از مناطق فرهنگی زبان و ادب فارسی، سرشار از نسخه های خطی ارزشمندی است. یکی از شاعرانی که آثار شعر و نثر عارفانه اش ،نقش مؤثری در ترویج زبان و ادبیات فارسی و مفاهیم عرفانی داشته ،سعدالدین احمد انصاری است که در قرن دوازدهم هجری در توابع کابل می زیسته است. کتاب شعر «شور عشق» اثر سعدالدین احمد انصاری، از نسخه های خطّی و ارزشمند قرن دوازدهم هجری محسوب می شود که تا کنون مورد پژوهش مستقل قرار نگرفته است، بی شک این پژوهش در روشن شدن وجوه مبهم و ارزش و بهای این کتاب عرفانی موثر واقع خواهد بود.
بازنمایی یا بازساخت تطوّر ساختاری شخصیت جنید بغدادی در برخی آثار عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان عارفان شهیر تاریخ اسلامی، نام ابوالقاسم جنید بغدادی کم همتاست. او به اعتبار درجات بالای سلوک، تحسین و تأیید معاصرانش و البته کرامات و عبارات لطیفی که از او نقل شده، جایگاه ممتازی دارد. عمده آشنایی مخاطبان فارسی زبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وی در تذکرهالاولیای عطار است؛ با این حال بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از آثار عرفانی و تذکره های دیگر نیز، توجه ویژه ای به این شخصیت داشته اند. بررسی های بیشتر، گویای این موضوع است که در بسیاری از تذکره ها و آثار عرفانی، سخن از یک جنید واحد نمی شود، بلکه در ادوار مختلف و زیر قلم آفریننده نویسندگان، معرفی و تشریح شخصیت جنید تفاوت هایی پیدا کرده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی می کوشد شکل ساختاری پنهان این روایات گوناگون درباره این عارف را بررسی و تبیین نماید. نتایج نشان می دهد که تنها با در نظر گرفتن و کنار هم قرار دادنِ این آثار متفاوت، می توان به شکل ساختاری، سیمای واحدی از جنید رصد کرد. هرچند سلایق نویسندگان بنا بر دلایل مختلف، یکسان نیست، اما گویی به تدریج در متون آنها، سیمای جنید، کمالی مجزّا بیش از آنچه این عارف شهیر در زمان حیات واقعی اش تجربه کرده، یافته است.
تحلیل نمودهای روانی اسطوره ها در شعر احمد شاملو و إمل دنقل براساس اصل تضاد یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
185 - 214
حوزه های تخصصی:
اصل تضاد یونگ، از مهم ترین عوامل رشد و شکوفایی شخصیّت در بخش ناخودآگاه جمعی است که علاوه بر تحوّل در ساختار شخصیّت، برانگیزاننده اصلی کل رفتار و تولیدکننده کل انرژی روان است. براساس این اصل روان شناختی، آدمی که در برابر گرایش های مختلف، دچار کشمکش و فشار روانی می شود، سعی می نماید برای از بین بردن آن فشار روانی، با اراده خود، فعالیت نماید و به سوی ترقّی و کمال پیش رود. با بررسی آثار ادبی می توان مقایسه ای علمی میان اصل تضاد یونگ؛ یعنی شدّت کارکرد انرژی روان در شخصیّت با برخی نظریه های فیزیکی از جمله اصل بقای انرژی برقرار نمود که دارای ساختار بنیادی ثابتی است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف نشان دادن کارکرد انرژی روانی در شخصیّت های اسطوره ای، سعی دارد میزان تأثیرپذیری و شدّت عملکرد پدیدآورندگانی همچون احمد شاملو و إمل دنقل را در این باب بررسی کند. نتیجه پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز، با بهره گیری از تکنیک نقاب (پرسونا) و نشان دادن ماهیّت مفهومی و انرژی تولیدشده در شخصیّت های اسطوره ای کهن، شدّت عملکرد روانی خود را به عنوان پدیدآور در برابر ناملایمات و ناکامی های جهان پیرامونشان، با خلق اسطوره های نو و دریافت انرژی قدرتمند اسطوره ای، در لایه های معنادار سروده های خود، به خوبی نشان داده اند.
L’Ironie Moderne : l’Exploration de l’Écriture en Biais dans Les Choses de Georges Perec(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
118 - 134
حوزه های تخصصی:
Cet article, en recourant à l'approche de Philippe Hamon sur L'Ironie littéraire, Essai sur les formes de l'écriture oblique (1996), a pour objet d'étudier l’ironie dans Les Choses de Georges Perec et les procédés qu'il met en œuvre pour montrer cette ironie. Dans cet article, nous tenterons d'illustrer que pour critiquer la société moderne dans laquelle la publicité joue un rôle important, Perec profite de l'ironie. En se moquant des comportements et des pensées de ces deux personnages matérialistes qui sont incapables dans la connaissance du vrai et de la vérité, l'auteur utilise des éléments ironiques qui donnent un ton ironique au roman. Pour ce faire, il se sert des procédés comme le narrateur hétérodiégétique, la polyphonie, l'intertextualité, les figures d'opposition, d’insistance, d'analogie et de diction. Les éléments qui instaurent une distance entre l'énonciation et l'énoncé, entre le narrateur et son discours, entre le lecteur et les personnages du récit. Les procédures qui produisent un sentiment de distanciation et d'absurdité, essentiel dans l'ironie du XXe siècle.
پیشنهاد هایی درباره تصحیح منظومه شاهنامه اسدی (زرّین قبانامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه اسدی (زرّین قبانامه) یکی از بلندترین منظومه های حماسیِ پس از شاهنامه است که به موضوع پهلوانی های زرّین قبا و خاندان رستم در عهد پیامبری سلیمان نبی (ع) و پادشاهی کیخسرو می پردازد. سراینده این منظومه ناشناخته و زمان سرایش آن نیز نامعلوم است؛ ولی برپایه شواهد سبک شناسانه می توان بر آن بود که این اثر، پس از قرن نهم سروده شده است. آشنایی پژوهشگران ادب حماسی با نسخه دست نویس این منظومه به سالیانِ نه چندان دور می رسد؛ این اثر در سال 1393، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات سجاد آیدنلو به چاپ رسیده است. آیدنلو با چاپ و معرفی این منظومه کمترشناخته شده، کاری مهم و شایسته ارج ارائه داد که موجب می شود پژوهشگرانِ این حوزه دامنه تحقیقات خود را در عرصه متون پهلوانی، گسترده تر و دقیق تر کنند. پژوهشگران ادب حماسی برای پژوهش های خود، به متونی منقّح و پیراسته نیاز دارند؛ ازاین رو، نگارنده این مقاله پیشنهادهایی برای بازنگری در بخش هایی از تصحیح و تعلیق منظومه زرین قبانامه ارائه می دهد تا در چاپ های بعدی این منظومه بررسی و استفاده شود.
نقش جمله های عربی در ایجاد گفتمان درّه نادره (بر پایه رویکرد فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
42 - 62
حوزه های تخصصی:
یکی از مطرح ترین رویکرد ها در تحلیل انتقادی گفتمان، رویکرد فرکلاف، زبان شناس انگلیسی است. از نظر وی تحلیل گفتمان در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. در پژوهش حاضر به دنبال آن هستیم که نشان دهیم بسیاری از جمله های عربی به کار رفته در درّه نادره تألیف میرزامهدی خان استرآبادی را می توان همچون واژه برشمرد و برای آن نقش گفتمانی در نظر گرفت. برای این منظور، جمله های عربی سه بخش از کتاب را با گزینش تصادفی، در سطح توصیف بررسی کردیم. یافته های پژوهش نشان داد که حدود 70% از 320 جمله عربی به کار رفته در بخش های بررسی شده، دارای ویژگی های تقسیم بندی گفتمانی فرکلاف است. بر پایه تحلیلی که در متن مقاله صورت گرفت، مشخّص شد که درّه نادره، متنی دارای ساختارهای گفتمان مدار است؛ به گونه ای که می توان در لایه های زیرین آن، مناسبات پیچیده قدرت در دوره افشاریّه را نشان داد. در این میان، جمله ها و عبارت های عربی نقش های مهمّی، ازجمله: پاک نشان دادن دامن نادر از غصب حکومت صفویه، تأکید بر شدّت رخدادهای دوران، دورنگاه داشتن خود از کشمکش های دربار، به دست آوردن دل جانشینان نادر، توجیه هواداری پیشین خود از نادر در روزگار جانشینان وی و... را بر عهده دارند.
تبیین فضای عرفانی سماع و تلفیق آن با هنر نقاشی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایجاد تناسب بین فضای عرفان و هنر همان گونه که سالک در مقام شهود، به دیده های خویش مؤمن است؛ هنرمند نیز در خلق اثر بدیع با چنین حالتی روبرو خواهد بود و این توفیق نیز مستلزم نیل به یک حقیقت ثابت و یک محبوب است که در ابداع اثر هنری، حقیقت به ظهور رسیده در این مجال، به صورت تابلو نقاشی جلوه گر شده است. تحقیق در مفهوم عرفانی سماع و صورت شناسی آن در عناصر زیبایی رنگ و نقاشی، زمانی گویاتر می گردد که به سیر تلفیقی آن با نقاشی مدرن پرداخت و این مجال، که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است؛ زیبایی شناسی را تا جایی پیش می برد که می توان یک محور کاربردی تری را ارائه داد. این پژوهش، با ایده پردازی آمیخته با تخیل نویسنده و با راهنمایی رسام جهت نقش پردازی افکار و ایده های نوین وی، برای نخستین بار همراه با تصاویری که مخلوق ذهن خلاق نویسنده است به نمایش گذاشته شده. هدف غایی این جستار مدعی است که نقاش هنرمند بتواند با تلفیق یکی از سنت های سلوک (سماع) که آن را از نگارگران سَلَف اخذ کرده است؛ با استناد به ظواهر طبیعت به صورت نمادین و با خلط رنگ های مذهبی، همراه با نگرشی عرفانی به اصل و مبدأ، آن را به تصویر بکشد.
مفهوم ناخانگی و ادبیات مهاجرت در رمان «شمارنده شب» اثر «عالیا یونس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم خانه و کاشانه بار عاطفی دارد و به فرد حس امنیّت، تعلق و پایداری می دهد؛ با این حال، دنیا برای فرد مهاجر یا استعمارشده «ناخانه ای» بیش نیست. پژوهش توصیفی_تحلیلی حاضر با استفاده از نظریه «هومی بابا»( HOMI BHABHA) درباره مفهوم «ناخانگی»(UNHOMELY)، به بررسی تجربه مهاجری لبنانی-امریکایی به نام فاطیما در رمان «شمارنده شب»(THE NIGHT COUNTER) اثر «عالیا یونس »(ALIA YUNIS) می پردازد. بابا معتقد است که ناخانگی زمینه رشد و خلاقیت را برای مهاجر فراهم می کند و در عین حال فرد به علت «پیوند خوردگی»( HYBRIDITY) در فضای انتقالی بینابینی میان «جهان و خانه» قرار می گیرد که فرهنگ غالبی ندارد. پرسش اصلی این پژوهش مبتنی بر این مطلب است که آیا پیوند خوردن فرهنگی و هویّتی آن گونه که بابا ادعا می کند فاقد برتری فرهنگی است؟ ضمن تایید کاربردیِ مفهوم ناخانگی هومی بابا، نتایج این بررسی نشان می دهد که در مورد فاطیما فرهنگ بومی بر فرهنگ غربی سلطه دارد زیرا که او همواره با توسل به میراث مذهبی و فرهنگِ خود تلاش می کند که توان و نیروی ادامه زندگی در غرب را بیابد. سپری شدن سال های متمادی او را از دنبال کردن فعّالیت های سنّتی بازنمی دارد و همین دلیل بر برتریِ فرهنگی و حس ملّی است تا عدم آن. بنابراین، ضمن وجود پیوندخوردگی، درجه پیوندخوردگی در افراد مختلف وابسته به میزان وابستگی آنان به سرزمین مادری، هویّت فرهنگی و مذهبیست و این مسئله ای است که هومی بابا به آن اشاره نکرده است.
مجموعه داستان «پلوخورش» هوشنگ مرادی کرمانی در ترازوی فبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه برای کودکان (فبک)، برنامه ای نوین در عرصه تعلیم و تربیت است که متیو لیپمن(Matthew Lipman) آمریکایی آن را ابداع کرد و هدفش آموزش مهارت اندیشه ورزی در کودکان است. این برنامه مفاهیم متنوع فلسفی را در قالب روایت به کودکان ارائه می دهد. در این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته ، غنای ادبی، فلسفی و روانشناختی داستان های «دوربین شکاری»، «زیر نور شمع»، «هنرمند»، «پیشکش» و «پلوخورش» از مجموعه داستان «پلوخورش» هوشنگ مرادی کرمانی، بر اساس برنامه فبک بررسی شده است. دستاورد پژوهش گواه ظرفیت بالای داستان ها در ساحت های سه گانه است. شخصیّت های اصلی داستان ها، شخصیّت هایی پویا هستند و خواننده به خوبی با آنان همذات پنداری می کند. پیرنگ داستان های «دوربین شکاری» و «زیر نور شمع» غیرتلقینی است و در پایان داستان گره گشایی صورت نمی گیرد؛ اما در داستان های «هنرمند»، «پیشکش» و «پلوخورش» پیرنگ داستان تلقینی و پایان آن ها همراه با گره گشایی است. به جز داستان «هنرمند»، باورپذیری در بقیه داستان ها مطلوب است. همه داستان ها مضامین و درونمایه های فلسفی ارزشمندی دارند. درونمایه، جز در داستان «دوربین شکاری»، در دیگر داستان ها به نحوی تلقینی ارائه شده که در تضاد با اهداف برنامه فبک است. در هر پنج داستان گفت وگوهایی وجود دارد که برخی از آن ها چالشی اند؛ اما برای هم سو شدن با اهداف برنامه فبک، نیازمند تغییراتی است. زبان نگارش داستان ها امروزی و روان است و تنها داستان «هنرمند» زبانی کهنه و دیریاب دارد. از نظر تناسب مفاهیم با سطح درک مخاطب، داستان های «زیر نور شمع»، «پیشکش» و «هنرمند» صحنه هایی خشونت آمیز دارند که نیازمند بازنویسی است.
تخریب لنگرهای کنشی معنا: تحلیل تلاطم شوشی در گفتمان ادبی (مطالعه موردی این سگ می خواهد رکسانا را بخورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحریب لنگرهای کنشی به فضایی گفتمانی اطلاق می گردد که در آن به تدریج کنش قادر به پشتیبانی روایت یا پیشبرد آن نیست و به همین دلیل دچار فروپاشی گشته و جای خود را به شوِش می دهد. این فروپاشی کنشی را تخریب لنگرهای کنشی معنا در گفتمان می نامیم. نشانه-معناشناسی، کارکرد سنتی معنا را به سوی کارکردی گفتمانی که در آن هیچ معنای از پیش محقَقی وجود ندارد، سوق می دهد. هدف پژوهش بررسی نشانه-معناشناسی و تحلیل نظام های گفتمانی کنشی و شوشی در اثر این سگ میخواهد رکسانا را بخورد به قلم قاسم کشکولی است. در این پژوهش علاوه بر تحلیل روایت های گفتمانی موجود که از نوع کنشی یا شَوِشی هستند، مشخص خواهد شد چگونه با نفی نظام کنشی جریان تلاطمی حضور سوژه، راه را بر تفتیدگی معنا و ناپایداری روایی می گشاید. در واقع هر کدام از ویژگی های کنشی و شوشی و ابعاد چندگانه مطالعه نظام های گفتمانی در چارچوب رویکرد نشانه-معناشناسی گفتمان در این اثر به نوعی مشهود است. بنابراین مسئله اصلی این است که ببینیم چگونه چگونه لنگرهای کنشی یکی پس از دیگری تخریب گشته و جای خود را به شوش هایی متلاطم و غیرتعینی می دهند. همچنین چگونه تعلیق کنش، مکانیکی شدن زمان، گسست در پیوند عناصر کنشی و جابجایی ناگهانی عناصر روایی سبب تخریب لنگرهای معنایی گشته و تلاطم معنایی و شوِشی را در پی دارد.مسئله اصلی تحقیق این است که ببینیم این کارکردهای نوسان پذیر بر مبنای کدام جریان و روابط درون متنی تولید گشته و سپس بر اساس چه الگویی و در قالب کدام فرآیند نشانه- معنایی گسترش یافته تا به تولید معناهایی سیال، در گریز، تلاطم پذیر منجر شود. در واقع در مقاله حاضر سعی بر آن است که به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1- چه عواملی باعث تخریب لنگرهای معنایی در اثر مورد مطالعه می گردد؟ 2- مهمترین وجوه بازنمود گفتمان شوشی در این سگ میخواهد رکسانا را بخورد کدامند و چگونه این وجوه ما را به سوی گفتمانی سیال و پساروایی سوق می دهد؟
معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «زهره و منوچهر» ایرج-میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
135 - 155
حوزه های تخصصی:
جمله به واسطه طرز بیان و چگونگی ارائه پیام، چهار قسم خبری، پرسشی، امری و عاطفی است. ماهیّت جملات پرسشی، کسب خبر است، امّا معانی ثانوی دیگری از آن برداشت می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به اغراض ثانوی جملات پرسشی گفت وگوهای «زهره و منوچهر» ایرج میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن، آخرین منظومه های غنایی ادبیّات کلاسیک فارسی پرداخته و به این پرسش پاسخ می دهد که معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگوها در کدام منظومه برجسته تر است و علّت این برجستگی چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد بسامد جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» نسبت به اقسام جمله، از منظومه «زهره و منوچهر» بیشتر است. بسامد جملات تعجّبی، استفهام انکاری و اظهار بی تابی، دلیل برجستگی و استفاده هنرمندانه لاربن از معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» است. در «زهره و منوچهر» بسامد تعجّب و توبیخ در جملات پرسشی، جهت رسیدن زهره به خواهش های دل است، امّا در «ایرج و هوبره» بسامد تعجّب با توجّه به جنبه غنایی منظومه، برآمده از عشق و حالات عاشقانه است و با توجّه به جنبه حماسی منظومه، دو دلی در هنگام خطر و دست درازی به میهن، مایه حیرت است. استفهام انکاری، برای بیان مقصود و تأیید کلام بسامد یافته و اظهار بی تابی در منظومه غنایی لاربن، متأثّر از فراق و دوری از معشوق و عشق حقیقی است که در «زهره و منوچهر» نمود ندارد.
گفتمان انتقادی در داستان بچّه های قالیباف خانه هوشنگ مرادی کرمانی (براساس نظریه نورمن فرکلاف)
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
157 - 176
حوزه های تخصصی:
نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، یکی از نظریّات مطرح در بررسی متون ادبی، به ویژه ادبیّات داستانی، در شناسایی تغییرات و تحولّات فرهنگی و اجتماعی جامعه است. فرکلاف از اندیشمندانی است که با هدف نقد جامعه سرمایه داری در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، بر روی آثار ادبی تحقیق کرد و با تأکید بر وضعیّت رابطه قدرت و ایدئولوژی، به بررسی متون در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. در این مقاله داستان «بچّه های قالیباف خانه» هوشنگ مرادی کرمانی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. مرادی کرمانی در این داستان بر مبنای رابطه قدرت ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر فرکلاف، وضعیّت اسفناک استثمار انسانی کودکان و سلطه فرادستان بر فرودستان را روایت کرده است. در سطح توصیف با تکرار نام شخصیّت ها، واژگان خاص، شمول معنایی واژگان، آمیخته کردن زبان بومی و عامیانه و ادبی و زبان طنز با هم در بافتی نمادین، ایدئولوژی خود را بازگو کرده است. در سطح تفسیر، با ایجاد پیش فرض در موقعیّت مشابه و بافت بینامتنی و طنز موقعیّت، گفتمان طیف های مختلف قابل تفسیر است. در سطح تبیین، مهم ترین مسأله پدیده کودک آزاری، تضییع حقوق کودکان است که در کنار آن بحران های عاطفی، تقابل فقر و سرمایه داری، امید و ناامیدی، مبارزه و تسلیم، دینداری و بی دینی، فضای داستان را در طنزی تلخ و اندوه بار قرار داده است.
بررسی روایت مرگ در سه رمان جنگ با تکیه بر نظریه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
203 - 230
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمّیّت عنصر اندیشه در قالب رمان، بیشتر داستان نویسان جنگ در ایران،با تکیه بر ترسیم صحنه های دلخراش این واقعه، از توجّه به جنبه فلسفی آن، بازمانده اند؛ از این رو، آثار آنها، بیشتر به «رمان حادثه» شباهت دارد. بیشتر پژوهش های انجام شده درباره رمان های جنگ، با رویکردی اندیشه محور، به مطالعه این آثار پرداخته و کمتر، به جنبه فلسفی آنها توجّه کرده اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریه روایت شناسی ژرار ژنت (Gerard Genet) و روش توصیفی-تحلیلی، به خوانش روایی مرگ در سه رمان جنگ می پردازد تا دریابد که نویسندگان این رمان ها، تا چه اندازه توانسته اند با نگاهی فلسفی، به روایت این پدیده بپردازند. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد که حادثه مرگ در رمان های یادشده، بسامد بالایی دارد و معمولاً، با درنگ و ذکر جزئیات روایت می شود. نویسندگان این رمان ها، تلاش کرده اند تا با تکیه بر صحنه های دلخراش مربوط به مرگ شخصیت ها، مظلومیت آنها را تصویر کنند و مخاطب را با خود همراه سازند؛ از این رو، بعد عاطفی رمان های مذکور، در مقایسه با جنبه فلسفی آنها، قوّت بیشتری دارد؛ امّا در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، نویسنده، علاوه بر توجّه به جنبه عاطفی، با رویکردی فلسفی نیز به این موضوع می پردازد و شخصیت اصلی داستان را در کشاکش انتخاب بین مرگ و زندگی قرار می دهد و بدین ترتیب، با وجود آن که وی، حادثه مرگ را به شکلی واقع گرایانه و با ذکر جزئیات ترسیم می کند، از توجه به ابعاد فلسفی این پدیده نیز غفلت نمی ورزد.
بررسی شگردها و الگوهای طنزپردازی در اشعار محمدعلی افراشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
231 - 260
حوزه های تخصصی:
دهه های هزارو سیصد بیست و سی به دلیل وجود مسائل سیاسی-اجتماعی فراوان، دوره رونق طنز در ادبیّات فارسی معاصر به شمار می رود. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی و با محوریّت تکنیک های بلاغی و زبانی طنز محمّدعلی افراشته (1287-1338)، شاعر معاصر، سعی در نمایش جلوه های تأثیر مفاهیم سیاسی-اجتماعی در طنز شاعر دارد. به این منظور، ابتدا بر اساس شواهد شعری، شگردهای طنز افراشته را منطبق بر نظریه های مشهور طنز، به دو دسته شگردهای بلاغی و زبانی تقسیم کرده ایم. سپس هریک از این دسته ها را تحت عناوینی چون: نقیضه، عناصر مختلف بلاغی و روش هایی مانند: انواع آیرونی، کارکردهای زبانی، عناوین طنزآمیز و... طبقه بندی کرده ایم. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که افراشته به منظورارتقای وجه ادبی طنز و تاثیر بیبشتر بر مخاطب، از شگردهای رایج وسبکی طنز، استفاده کرده و با بهره گیری از زبان توده مردم، بدون توجه به ملاحظات امنیّتی در عصر پهلوی دوم به انتقاد صریح از مسائل سیاسی، اجتماعی پرداخته است.
تحلیل محتوایی کمّی-کیفی عناصر داستانی قصّه های رسول پرویزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
163 - 199
حوزه های تخصصی:
بازخوانی و نقد تحلیلی آثار نویسندگان نسل دوّم داستان نویسی معاصر ایران، با ابزار و روش های نوین نویسندگی، جدا از کشف برخی از زوایای پنهان این آثار، برخی از توانایی ها یا کاستی های فن داستان نویسی نویسنده را نیز روشن می سازد. در این پژوهش، کلّیّه داستان های رسول پرویزی از زاویه هشت عنصر مهم داستان نویسی، به تفصیل نقد و بررسی شده است. روش مطالعه پژوهش حاضر، کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی-توصیفی و با استقراء تام صورت پذیرفته است. نتایج به دست آمده در این تحقیق بیانگر آن است که رسول پرویزی از به کارگیری شگردهای مدرن داستان نویسی، بهره نبرده است؛ بدین معنا که شخصیّت ها اغلب ایستا هستند؛ پیرنگ ها بیشتر باز و خاطره گونه اند و داستان ها دارای وحدت موضوع و وحدت زمان و مکان نیستند. در مقابل، به کارگیری زبان طنز، شناخت کامل از شخصیّت های داستان در یک جغرافیای واحد و صمیمیّت در روایت، مابه ازای مناسبی است برای جبران فقدان صناعات جدید در مسیر جذابیّت داستان.