مقالات
حوزه های تخصصی:
هم زمان با انقلاب مشروطه ایران و تحوّلات سیاسی و اجتماعیِ ملازم با آن، مجلّات و روزنامه ها به عنوان مهم ترین رسانه های ارتباطی بین مردم و روشن فکران شناخته شد. طنز روزنامه ای گسترش چشم گیری یافت؛ به طوری که ژورنالیست های طنزپرداز در این دوره برای ارتباط هرچه بیشتر با مردم کوچه و بازار، مسائل و معضلات روز را دست مایه کار قرار داده و به انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی پرداختند. یکی از مشهورترین نشریات مشروطه، روزنامه نسیم شمال است که سروده ها و نوشته های طنزآمیز سیّداشرف الدّین گیلانی در آن منتشر می شد. نسیم شمال به دلیل طنز ویژه اش از اقبال عمومی بی نظیری برخوردار شد. در این مقاله شگردهای طنزآفرین ادبی در اشعار و حکایات سیّد اشرف تحلیل و بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد از بین ساز و کارهای ایجاد طنز در آثار وی، چند مورد اهمیّت و بسامد بیشتری دارد: 1) به کارگیری نوع ادبی فابل یا همانندسازی با حیوانات که نوعی الگوی روایی- نمادین است. 2) استفاده از نادان نمایی که به واسطه آن هر چیزی به ضدّ خود بدل می شود. 3) بازی با معانی سمبل ها که معطوف به زمینه های اعتقاد دینی و باورهای خرافی است. 4) کاربرد تمثیل برای ارائه پیام های جدّی از پسِ عناصر تمثیلیِ روایت های ساختگی. 5) بهره جویی عامدانه از تناقضات درون متنی که فضای سروده یا نوشته را آکنده از تعریض های سیاسی و اجتماعی می کند. همچنین مهمل نویسی در مقام نوعی استراتژی نوشتار طنزآمیز از طریق ارائه مطالب بی ربط انجام می شود.
مقایسه استعاره مفهومی دشمنی در متون فارسی میانه و فارسی دری (مقایسه موردی: مینوی خرد و گلستان سعدی)
حوزه های تخصصی:
مینوی خرد متنی اندرزی به زبان فارسی میانه و شامل پاسخ هایی است که شخصیّت خیالی "دانا" از مینوی خرد می پرسد. گلستان سعدی، کتابی منثور مشتمل بر دیباچه و هشت باب به قلم سعدی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه استعاره مفهومی دشمنی در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی می پردازد. دشمنی با 5 مورد رخداد در مینوی خرد و با 4 مورد رخداد در گلستان سعدی یکی از رذایل اخلاقی مشترک در این دو متن است. پس از استخراج همه نام نگاشت های دشمنی در دو متن، 4 نام نگاشت: شیء، عمل، ابزار و وضعیّت برای مفهوم دشمنی یافت شد. نام نگاشت های شیء و عمل با تفاوت بسامد، در هر دو متن مشترک بود. پربسامدترین نام نگاشت ها «دشمنی عمل است» با 40% رخداد در مینوی خرد و با 75% رخداد در گلستان مشاهده شد. «دشمنی شیء است» در مینوی خرد20% رخداد و در گلستان سعدی 25% رخداد مشاهده شد. «دشمنی ابزار است» و «دشمنی وضعیت است» فقط در مینوی خرد مشاهده شد که شاید دلالت بر این امر داشته باشد که نگارنده یا نگارندگان مینوی خرد علاوه بر این که معتقد بودند که دشمنی می تواند یک عمل باشد، اعتقاد به ابزار بودن و وضعیّت بودن دشمنی نیز داشتند که در گلستان سعدی مشاهده نشد. وجود 75% رخداد «دشمنی عمل است» در گلستان سعدی شاید دلالت بر عمل گرا بودن نویسنده این اثر دارد که دشمنی را بیش از هر نام نگاشت دیگری یک عمل می داند.
نگاهی به فلسفه وجودی زن در دو رمان زویا پیرزاد
حوزه های تخصصی:
امروزه فمینیسم و نگرش نسبت به زن از موضوعات مهمّ پژوهش در مطالعات جامعه شناسی و حوزه های مختلف فرهنگی است و این مسئله طیّ چند دهه اخیر در حوزه ادبیّات داستانی به خصوص در آثار نویسندگانِ زن موضوع اصلی تلقّی می شود. زویا پیرزاد از جمله نویسندگان موفّق در عرصه ادبیّات داستانی، زن را محور اصلی دو رمان خود قرار داده است و توانسته دنیای زنانه را با تفکّر، اندیشه و قلمی زنانه به نگارش در آورد و ابعاد مختلف هویّت زنانه را بازنمایی کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی فلسفه وجودی زن و ابعاد مختلف هویّت زنانه در دو رمان «عادت می کنیم» و «چراغ ها را من خاموش می کنم» پیرزاد است. نگارنده به روش کتابخانه ای و با مطالعه در علوم جامعه شناسی و بین رشته ای، زن و هویّت زن را در دو رمان ذکر شده تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد پیرزاد در دو رمان خود شخصیّت وجودی زن را بر اساس ابعاد مختلفی از هویّت زنانه به تصویر کشیده است. زنان این دو رمان نمونه هایی از زنان در بستر جامعه می باشند که در پی شناخت هویّت خود و ابعاد مختلف هویّت زنانه هستند و تلاش می کنند تا با هویّت یابی به تحوّل و رشد در ابعاد وجودی خود دست یابند.
وجوه تمایز حماسه ملّی از منظومه طبیعی در ادبیّات فارسی
حوزه های تخصصی:
غنی ترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را می توان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست. این دوران پر اهمیّت با شاهنامه های منثور شروع می شود و به آثاری همچون برزونامه و شهریارنامه ختم می شود. یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر چه بیشتر آثار حماسی، دقّت و توجّه به شاخصه هایی است که یک اثر را حماسی می کنند، امّا در این میان نمی توان هر حماسه ای را ملّی دانست. محقّقین شاخصه های بسیاری را برای آثار حماسی برشمرده اند که اگر در یک اثر تعدادی از آن شاخصه ها یافت شود، می توان آن اثر را حماسی خواند، امّا اگر همه این شاخصه ها در یک اثر جمع شده باشد، آن اثر را می توان حماسه ای ناب، راستین و بر پایه زیرساخت های اسطوره ای قلمداد کرد. مهم ترین ملاک تشخیص ملّی بودن یک حماسه، ملّی گرایی و داشتن آرمان ها و دغدغه ها و قهرمانانی ملّی و وطنی است. برآیند پژوهش توصیفی تحلیلی ما اثبات می کند تنها اثری که از همه نظر شایسته دریافت عنوان حماسه ملّی است، شاهنامه فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را می توان منظومه های طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّی گرایی در همه شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است. گفتنی است که برخی از این آثار همچون ذیلی بر شاهنامه هستند که گویی با خواندن آن ها بخشی منفرد از یکی از داستان های شاهنامه ادامه پیدا می کند.
خوانش پسااستعماری خسی در میقات با تکیه بر نظرات فرانتس فانون
حوزه های تخصصی:
ادبیّات معاصر عرصه بازتاب جریان های فکری موجود در جامعه به شمار می آید. با وجود تنوّع شاخه های ادبیّات معاصر در جهان و تأثیر و تأثّر آن بر یکدیگر نمی توان حضور جریان های بومی را در کشورهای شرقی و تحت استعمار نادیده گرفت؛ جوامعی که به نوعی دوران استعمار را از سر گذرانده اند و در مرحله پسااستعماری می باشند. در پژوهش پیش رو دیدگاه منتقدانه پسااستعماری جلال آل احمد - که شامل مجموعه نظریات واکنش به میراث فرهنگی استعمار است- از کتاب «خسی در میقات»، با تکیه به نظریات فرانتس فانون بررسی می گردد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است. پس از بررسی و انطباق نظریات این دو نویسنده منتقد می توان گفت جلال آل احمد و فرانتس فانون در یک تفکّر مشترک و هم راستا، مطالعات پسا استعماری خود را محدود به غرب نمی کنند، بلکه نقد تصویر خود در نزد خود نیز بخشی از مطالعات پسااستعماری آنان است.
بازتاب جغرافیای وطن در ادبیّات منظوم کلاسیک و معاصر فارسی
حوزه های تخصصی:
از آن جا که اشعار مربوط به جغرافیای وطنی و سرزمین، جزء پیکره یک اجتماع و ملّت محسوب می شود، می توان گفت محتوای اشعار شاعران وطن دوست دربرگیرنده موضوعاتی است که به نوعی با مؤلّفه های جغرافیایی گره خورده است. شاعران در دوره های گوناگون پیوسته از ابراز عشق به میهن، سروده های بسیاری خلق کرده اند که قابل توجّه و تأمّل است. در این پژوهش سعی شده با تأکید بر شعر چند تن از شاعران ادبیّات کلاسیک و معاصر، به ویژه شاعرانی که به وطن ابراز عشق کرده اند، به چگونگی بازتاب مؤلّفه های جغرافیایی در ادبیّات شاعرانه آن ها توجّه گردد. نتایج حاکی از آن است که ناصرخسرو، سعدی، حافظ به عنوان شاعران کلاسیک و منوچهر آتشی، اخوان ثالث، علی معلّم و شهریار به عنوان شاعران معاصر، در سروده های خود، به گونه های مختلف از جغرافیای ایران یاد کرده اند و علّت یادآوری از سرزمین و مؤلّفه های جغرافیایی در سروده های شان را می توان همان عشق به وطن دانست. این مؤلّفه های جغرافیایی انعکاس یافته در سروده های شاعران مذکور عبارتند از: وطن، هویّت مکانی، اسامی جغرافیایی، فضای جغرافیایی و سرزمین. از میان این مؤلّفه ها، اسامی جغرافیایی مانند دریا ی خزر، مازندران، خراسان، شیراز، جنوب و آذربایجان از بسامد بالایی برخوردار است.
نوستالوژی میهن دوستی در اشعار میرزاده عشقی با میقاتی طرابلسی و ساعاتی مصری
حوزه های تخصصی:
در ایران و دیگر کشورهای عربی همواره شاعرانی بوده اند که برای سربلندی و رهایی میهن کوشیده و شعرشان را در خدمت وطن قرار داده اند. درمیان این شاعران وطن دوست می توان به میرزاده عشقی، میقاتی طرابلسی، ساعاتی مصری اشاره کرد که برای روشن ساختن افکار عمومی تلاش کرده و صدای وطن در برابر بیگانان و فساد دستگاه های دولتی شده اند. میرزاده عشقی شاعر و روزنامه نگار دوران مشروطیّت ایران نیز یک انقلابی پرشور و احساس بوده که از شعرش به عنوان سلاحی برنده جهت ابراز عقیده اش استفاده کرده و شعر، قلم و زبان خویش را در خدمت اهداف سیاسی و وطن قرار داده است. میقاتی و ساعاتی دو شاعر قرن نوزدهم میلادی بودند که وصف میهن در اشعار آنان نسبت به شاعران دیگر تجلّی بیشتری داشته است. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از کتب و مقالات متعدّد در پی تحقّق دو هدف اساسی است: برشمردن ویژگی های مشترک در شعر این شاعران و بیان تفاوت های شعری این سه شاعر از حیث سبک خیال و اندیشه در بیان عواطف میهن دوستانه. از یافته های این پژوهش می توان به پیدایش درون مایه های مردمی از خلال وصف میهن، خیال پردازی نو و تفاوت این سه شاعر از جهت تصاویر شعری در توصیف میهن اشاره کرد.
استثمارستیزی در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریه اریک فروم
حوزه های تخصصی:
از دوران باستان تاکنون، حکومت ها با ایجاد پایگاه و گسترش فرهنگ در خارج از سرزمین خود در پی نوعی استعمار بر انسان ها بوده اند. یکی از جریان های ادبی معاصر، ادبیّات مقاومت و استثمارستیز است که شاعران در مقابل جریان های ضدآزادگی و ستم حاکمان خودکامه مردم را به ایستادگی تشویق می کنند. از دیدگاه فروم خودکامه گان و استثمارگران می توانند در تسلّط بر جامعه و انسان ها موفّق شوند، امّا نمی توانند مانع ظهور واکنش در مقابل رفتار غیرانسانی خود باشند؛ بنابراین واکنش افراد جامعه می تواند باعث فروپاشی دستگاه استثمارگران گردد. سیمین بهبهانی، از شاعران معاصر ایران، سکوت را در مقابل حکومت دیکتاتوری پهلوی جایز نمی داند و با استفاده از اشعار خود در مقابل آنان به پا می خیزد. هدف از این پژوهش تحلیل استثمارستیزی جامعه شناختی در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریات اریک فروم است. روش تحقیق در این جستار تحلیلی- توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان نظریه فروم و اشعار بهبهانی اشتراکات فراوانی وجود دارد. بهبهانی از مجموعه رستاخیز (1352) به بعد نظام پهلوی را مورد نقد قرار می دهد. وی در اشعارش به ناهنجاری های حاصل از استثمار حکومت در جامعه توجّه ویژه ای دارد.
معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «زهره و منوچهر» ایرج-میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن
حوزه های تخصصی:
جمله به واسطه طرز بیان و چگونگی ارائه پیام، چهار قسم خبری، پرسشی، امری و عاطفی است. ماهیّت جملات پرسشی، کسب خبر است، امّا معانی ثانوی دیگری از آن برداشت می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به اغراض ثانوی جملات پرسشی گفت وگوهای «زهره و منوچهر» ایرج میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن، آخرین منظومه های غنایی ادبیّات کلاسیک فارسی پرداخته و به این پرسش پاسخ می دهد که معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگوها در کدام منظومه برجسته تر است و علّت این برجستگی چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد بسامد جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» نسبت به اقسام جمله، از منظومه «زهره و منوچهر» بیشتر است. بسامد جملات تعجّبی، استفهام انکاری و اظهار بی تابی، دلیل برجستگی و استفاده هنرمندانه لاربن از معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» است. در «زهره و منوچهر» بسامد تعجّب و توبیخ در جملات پرسشی، جهت رسیدن زهره به خواهش های دل است، امّا در «ایرج و هوبره» بسامد تعجّب با توجّه به جنبه غنایی منظومه، برآمده از عشق و حالات عاشقانه است و با توجّه به جنبه حماسی منظومه، دو دلی در هنگام خطر و دست درازی به میهن، مایه حیرت است. استفهام انکاری، برای بیان مقصود و تأیید کلام بسامد یافته و اظهار بی تابی در منظومه غنایی لاربن، متأثّر از فراق و دوری از معشوق و عشق حقیقی است که در «زهره و منوچهر» نمود ندارد.
گفتمان انتقادی در داستان بچّه های قالیباف خانه هوشنگ مرادی کرمانی (براساس نظریه نورمن فرکلاف)
حوزه های تخصصی:
نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، یکی از نظریّات مطرح در بررسی متون ادبی، به ویژه ادبیّات داستانی، در شناسایی تغییرات و تحولّات فرهنگی و اجتماعی جامعه است. فرکلاف از اندیشمندانی است که با هدف نقد جامعه سرمایه داری در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، بر روی آثار ادبی تحقیق کرد و با تأکید بر وضعیّت رابطه قدرت و ایدئولوژی، به بررسی متون در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. در این مقاله داستان «بچّه های قالیباف خانه» هوشنگ مرادی کرمانی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. مرادی کرمانی در این داستان بر مبنای رابطه قدرت ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر فرکلاف، وضعیّت اسفناک استثمار انسانی کودکان و سلطه فرادستان بر فرودستان را روایت کرده است. در سطح توصیف با تکرار نام شخصیّت ها، واژگان خاص، شمول معنایی واژگان، آمیخته کردن زبان بومی و عامیانه و ادبی و زبان طنز با هم در بافتی نمادین، ایدئولوژی خود را بازگو کرده است. در سطح تفسیر، با ایجاد پیش فرض در موقعیّت مشابه و بافت بینامتنی و طنز موقعیّت، گفتمان طیف های مختلف قابل تفسیر است. در سطح تبیین، مهم ترین مسأله پدیده کودک آزاری، تضییع حقوق کودکان است که در کنار آن بحران های عاطفی، تقابل فقر و سرمایه داری، امید و ناامیدی، مبارزه و تسلیم، دینداری و بی دینی، فضای داستان را در طنزی تلخ و اندوه بار قرار داده است.
نمادشناسی حیوانات در سعادت نامه و ساقی نامه با تکیه بر کهن الگوی یونگ
حوزه های تخصصی:
از زبان نمادین به عنوان یک مکتب ادبی یاد می شود. این زبان در ادبیّات نه تنها برای فرار از واقع گرایی، بلکه به عنوان وسیله ای راه گشا برای دست یابی به واقعیّت های هستی به کار گرفته شده است . از آن جا که نمادها بیان گر حالات روانی خاصّی از انسان هستند، با تأویل و تفسیر آن ها در آثار ادبی، می توان به جهان بینی شاعر و نویسنده اثر دست یافت. ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامه نظام الدّین استرآبادی از جمله آثاری هستند که تحقیقات کافی در مورد آن ها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آن ها پنهان مانده است. این مقاله با هدف بررسی نمادهای حیوانی در دو اثر فوق مورد ارزیابی قرار گرفته و پس از استخراج و بررسی آن ها در دو اثر مورد اشاره، این نتیجه به دست آمد که استرآبادی و ظهوری شناخت عمیق و دقیقی از انگاره های کهن الگویی به خصوص انگاره های نمادین داشته و آن ها را با استفاده از عنصرخیال در اشعار خود به طور ویژه ای به کار برده اند. همچنین به نظر می رسد، معانی به کار رفته از نمادهای حیوانی در این دو اثر بسیار به هم نزدیک هستند. نتیجه مطرح شده به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی- توصیفی بیان شده است.
نقش ادبیّات در اجتهاد
حوزه های تخصصی:
اجتهاد صرفاً علم یا حرفه نیست، بلکه یک هنر است. اجتهاد ملکه ای است که دارنده آن را قادر می سازد تا بتواند احکام شرعی را از منابع آن استنباط نماید. هیچ کس نمی تواند صرفاً با آموزش یا تمرین و ممارست به صفت اجتهاد متصف شود؛ علاوه بر این دو، مجتهد باید ذوق و استعداد اجتهاد را نیز در وجود خود داشته باشد. از این روی مقدمه کسب ملکه اجتهاد، فراگیری علوم فراوانی است که مجتهد مستعد را در این مسیر یاری می نماید. از جایی که مهم ترین منبع استنادی یک مجتهد در استنباط احکام شرعی، کتاب قرآن و احادیث معصومین (ع) است و درک مفاهیم آن ها رابطه مستقیم با ادبیّات دارد، می توان ادبیّات را یکی از مهم ترین و ضروری ترین مقدّمات اجتهاد قلمداد نمود؛ به شکلی که به جرأت می توان ادّعا کرد مجتهد بدون آموختن اصول و قواعد ادبیّات هرگز قادر به اجتهاد نخواهد بود. چگونه می توان نقش پررنگ ادبیّات را در اجتهاد نادیده گرفت؛ حال آن که صنایع گوناگون ادبی همچون ایجاز،کنایه و تشبیه، تلمیح، استعاره، تمثیل و... در جزء جزء قرآن مجید و روایت به وفور دیده می شود. این مقاله در صدد تبیین نقش قواعد ادبی در امر اجتهاد است و می خواهد میزان این تأثیرگذاری را بررسی نماید. داده ها بیانگر این حقیقت است که بدون آموختن ادبیّات، هنر اجتهاد دست نایافتنی است.