چکیده

نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، یکی از نظریّات مطرح در بررسی متون ادبی، به ویژه ادبیّات داستانی، در شناسایی تغییرات و تحولّات فرهنگی و اجتماعی جامعه است. فرکلاف از اندیشمندانی است که با هدف نقد جامعه سرمایه داری در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، بر روی آثار ادبی تحقیق کرد و با تأکید بر وضعیّت رابطه قدرت و ایدئولوژی، به بررسی متون در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. در این مقاله داستان «بچّه های قالیباف خانه» هوشنگ مرادی کرمانی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. مرادی کرمانی در این داستان بر مبنای رابطه قدرت ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر فرکلاف، وضعیّت اسفناک استثمار انسانی کودکان و سلطه فرادستان بر فرودستان را روایت کرده است. در سطح توصیف با تکرار نام شخصیّت ها، واژگان خاص، شمول معنایی واژگان، آمیخته کردن زبان بومی و عامیانه و ادبی و زبان طنز با هم در بافتی نمادین، ایدئولوژی خود را بازگو کرده است. در سطح تفسیر، با ایجاد پیش فرض در موقعیّت مشابه و بافت بینامتنی و طنز موقعیّت، گفتمان طیف های مختلف قابل تفسیر است. در سطح تبیین، مهم ترین مسأله پدیده کودک آزاری، تضییع حقوق کودکان است که در کنار آن بحران های عاطفی، تقابل فقر و سرمایه داری، امید و ناامیدی، مبارزه و تسلیم، دینداری و بی دینی، فضای داستان را در طنزی تلخ و اندوه بار قرار داده است.

تبلیغات