فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
This article postulates the concepts of subjective violence and objective violence in constructing the revolutionary others in The Slave (1964), the ideological play by Amiri Baraka (1934-2004), also known as LeRoi Jones. The blacks are identified as the others in the white dominant societies, and the inconvenience of their livings under no effective ‘Civil Rights’ has faded their legitimated targets. They have detached themselves from their origins and experienced numerous troubles in the dominant imperialist world. Jones’ The Slave focuses on the revolt of a black man against the whites’ subjective and objective violence. The paper has centralized Jones’ concepts of black art and identity related to American ‘Social Movements’. Baraka’s The Slave revolutionarily fights back the whites’ violence. To develop the purpose of this study, Žižek’s concept of violence and his psycho-ideological impacts through the lens of Lacan are to be analyzed. The Slave indicates the centrality of a black massive movement toward the achievement of self-rule, self-confidence, self-reliance, and self-realization. LeRoi Jones, as the leader of the ‘Black Arts Movement’ and founder of ‘Black Power’ of the 1960s, attempts to re-define and support blacks’ literature, art, and culture as the operational mission.
The Neoliberal Nostrum: Spatial Fix in Ian McEwan’s Solar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Ian McEwan’s Solar has been the subject of many a debate, mostly due to its controversial representation of climate change’s cause and the solution offered for the global disaster. The paper explores the novel’s judgment over climate change’s fountainhead and the protagonist’s vain project to save the earth. The scope of the study encompasses the narrator’s accounts of the characters and events in the story. In the light of David Harvey’s notion of ‘spatial fix,’ the study, through a close reading of the novel, focuses on the context within which the story unfolds in order to elaborate on the transformation of the earth into a globalized monolithic built environment called ‘the planet’ for the sake of efficiency and free flow of capital and commodities. It also argues that the protagonist’s solar energy generation project is a neo-liberal initiative to replace a less lucrative production mode and tackle the system’s critical spell of overaccumulation, rather than global warming.
روابط بینامتنی اشعار بحتری با تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان بحتری مشتمل بر قصاید وصفی و مدحی فراوانی است که به اشکال گوناگون تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی را بازآفرینی می کند و به فراخور مضمون و بافت کلام پادشاهان بزرگ، آلات موسیقی، معماری، لباسها و اسامی شهرهای ایرانی و غیره بازنمایی کرده است. لذا مطالعه و بررسی چگونگی و چرایی تأثیرپذیری بحتری از فرهنگ و تمدن ایرانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در پژوهش حاضر از رویکرد بینامتنیت که با خوانشی تفسیری تأثیر و تأثر متون از یکدیگر را واکاوی می کند به مطالعه دیوان بحتری پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع کتابخانه ای است. بدین ترتیب که ابتدا دیوان بحتری مورد مطالعه قرار گرفته است و شواهد تأثیر پذیری او از فرهنگ و تمدن ایرانی استخراج شده است. سپس بر اساس نظریه باختین و مایکل ریفاتر تحلیل شده است. مهمترین پرسش این تحقیق بررسی اَشکال تأثیر پذیری بحتری از تمدن ایرانی است. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که بحتری با ذکر جغرافیای سرزمین ایران و به نیکی یاد کردن از شهرهای آن در اشعار خود، برای خوشامد ممدوحان ایرانی خویش از جغرافیای ایران به نیکی یاد کرده است. همچنین وی با همانندپنداری ممدوحان خود به شاهان و وزیران ایرانی، منظومه ای توصیفی از سلاطین ایرانی با معنابن قدرت و سلطنت تشکیل می دهد و بر شجاعت و دلاوری فرماندهان ایرانی تأکید می کند. همچنین شاعر در ضمن توجه به انواع هنر ایرانی همانند موسیقی، معماری رمز ماندگاری سروری ممدوحانش بر ایرانیان را در اهتمام آنان در حفظ و احیاء آیین و رسوم ایرانی می داند
تحلیل رفتار متقابل در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
275 - 302
حوزه های تخصصی:
تحلیل رفتار متقابل (به اختصار TA)، یکی از نظریه های مطرح در روان شناسی نوین است که به موضوع سامان دهی رفتار در ارتباطات انسانی می پردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستان ها می تواند راه کاری علمی و مؤثر برای بهره گیری از آثار گران سنگ ادبی باشد. از آن جا که داستان های شاهنامه مضامین و موقعیت های مربوط به روابط انسانی را به خوبی انعکاس داده است، جای آن دارد که از منظر این نظریه نیز به آن نگریسته شود. در این پژوهش، داستان رستم و اسفندیار از شاهنامه فردوسی در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با سود جستن از روی کرد «TA» مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکستِ روابط و شکل گیری پایان غم انگیز در این ماجرا، وجود آسیبِ آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوق دهنده های موجود در پیش نویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیم گیری وی و نهایتاً پایان تراژیک داستان را در پی داشته است.
تراداستان و سفرِ تراداستانی: گونه ها و کاربست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
159 - 190
حوزه های تخصصی:
هدف جستارِ حاضر این است که برپایه چارچوب های نظری پیرامون بینامتنیت، ترامتنیت و به ویژه بیش متنیتِ ژنتی مفاهیم مرتبطِ تراداستان و سفرِ تراداستانی را معرفی و مصادیق آنها را در آثار روایی معرفی و تحلیل نماید. به بیان دیگر، هدف این پژوهشِ روایت شناختی توصیف تراداستان و سفرِ تراداستانی و دسته بندی انواع مختلف آن در ادبیات داستانی است. پرسش های اصلی این مقاله عبارتند از: تراداستان و سفرِ تراداستانی شخصیت ها چیست و انواع و گونه های مختلف آن کدامند؟ تراداستان و سفرِ تراداستانی چگونه در ژانرهای کاربردپذیر، نظیر رمان، داستان کوتاه، اشعار روایی، نمایشنامه و فیلم مصداق پیدا می کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، این جستار با بهره گیری از اصطلاحات مرتبط با ترامتنیت، به خصوص بیش متنیت، و تکیه بر عناصر داستان، به ویژه شخصیت پردازی، به عنوان مهم ترین عنصر تراداستانی، مؤلفه های تراداستان را در انواع مختلف آثار روایی بررسی می کند. در این مقاله، سفرِ تراداستانی به سفرِ برون روایتی، شامل تراداستان برون روایتیِ دوسویه و یک سویه، و سفرِ درون روایتی، شامل سفر درون روایتی در داستان های هم تراز و ناتراز دسته بندی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که تراداستان، فرارویِ یک داستان از طریق سفرِ برون متنی یا درون متنیِ شخصیت یا شخصیت های اصلی داستان است. به عبارت دیگر، هرگاه شخصیتی با تغییر یا بدون تغییرات ظاهری و رفتاری، وارد روایتی دیگر در همان اثر یا اثری پیشینه یا پسینه شود، کنش داستانی و معنای متن بسط می یابد و بیش متنیت و فرارویِ متنی و روایتی حاصل می گردد. سفرِ شخصیت ها از زیرمتن به رومتن، از رومتن به زیرمتن، در میان داستان های هم تراز و درون متنی در یک اثر فراداستانی و چندپیرنگی و نیز در روایت های درون متنی و ناتراز در داستان های اصلی و فرعی یک اثر روایی همگی مصادیق و نمونه هایی از تراداستان و سفرِ تراداستانی هستند.
زن و جایگاه اجتماعی او در حوزه خانواده و اجتماع (براساس آثار زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان زن طی چند دهه اخیر توانسته اند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم می خورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّت یابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر به خوبی توانسته زن و دنیای زنانه را با اندیشه و قلمی زنانه به تصویر بکشد. در آثار او شخصیّت اصلی و محوری، زن است. زنی با تمام دغدغه ها و مسائل مربوط به دنیای زنانه. برخی از زنان آثار پیرزاد مانند زنان در رمان «عادت می کنیم»، حالت منفعلانه در پیش گرفته و صبورانه در برابر مشکلات سر خم می کنند. اما برخی دیگر با اراده در صدد رفع و حل مسائل زندگی فردی و اجتماعی و تثبیت جایگاه خود هستند. در این پژوهش به زن و جایگاه اجتماعی او با روش توصیفی- تحلیلی در آثار این نویسنده پرداخته می شود.
تأملی در شرح عتبه الکتبه به اهتمام مریم صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کنار تصحیح و چاپ متون ادبی، شرح درست لغات و دشواری های برخی متون، ضرورتی است که می تواند راهگشای خوانندگان این آثار باشد و به آنان در فهم بهتر متن کمک نماید. یکی از این متون، «عتبه الکتبه»، مجموعه مراسلات دیوانی و مکاتبات اخوانی عهد سلطان سنجر سلجوقی با انشای منتجب الدین بدیع جوینی است که در سال 1396ش. به اهتمام مریم صادقی و از روی چاپ علامه قزوینی و استاد عباس اقبال، مجدداً تصحیح گردیده و به همراه شرح متن، در انتشارات نگاه معاصر به چاپ رسیده است. این مقاله حاصل بررسی شرح متن این کتاب است که به روش کتابخانه ای همراه با تحلیل و توصیف یافته ها انجام شده است. ثمره این پژوهش نشان می دهد که شارح «عتبه الکتبه» با وجود تلاشی که در رفع کاستی های چاپ قزوینی- اقبال داشته است، در شرح برخی موارد، دچار خطاهای آشکار گردیده است که نه تنها ابهامات متن را برطرف نمی سازد، چه بسا موجب گمراهی خواننده نیز می گردد. در این پژوهش، برخی از این اشتباهات و نیز ایرادهای چاپی ارائه گردیده تا علاوه بر استفاده خوانندگان «عتبه الکتبه »، ضرورت رفع خطاهای راه یافته به کتاب و لزوم بازبینی آن از طرف شارح جهت چاپ های بعدی تبیین گردد.
آسیب شناسی ترجمه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه که آن را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق دانسته اند، کتابی است گرانقدر شامل خطبه ها نامه ها و حکمت های علی علیه السلام است که آ ن را دانشمند صاحب نام امامی سیدرضی (م۴۰۶) گردآورده است. این کتاب که هم به لحاظ ادبی و هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی دارای اهمیت است، قرن ها است که در دسترس مسلمانان قرار دارد و از آن بهره های کثیر عاید شده است. از این کتاب ترجمه های چندی به زبان فارسی صورت پذیرفته است که شمار آن بالغ بر یکصد عنوان می گردد اما در این ترجمه ها علاوه بر نکات ارزشمند و مفیدی که در آنها هست، گاه اغلاطی به چشم می خورد که به فهم درست عبارت های نهج البلاغه آسیب می رساند به گونه ای که در بعضی موارد معنا و مقصود عبارت مولا علی علیه السلام با این ترجمه ها تطبیق ندارد. گاهی انتقال معنای صحیح فدای عبارت پردازی مترجم گردیده و گاه به تطور معنای لغوی الفاظ در طی قرون توجه نشده است. دسته بندی این اغلاط و معرفی آن ها تحت عنوان آسیب های ترجمه های نهج البلاغه موضوع این مقاله است.
نقش استعاره های مفهومی در ترجمه صحیفه سجّادیه از منظر زبان شناسی شناختی و الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اصطلاحی در زبان شناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزه مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر می پردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعاره مفهومی (استعاره های شباهت و استعاره های خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونه هایی از کتاب صحیفه سجّادیه و دو ترجمه مشهور و معاصر آن از موسوی موسوی گرمارودی و الهی قمشه ای انتخاب شده است. در این نمونه ها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفه سجّادیه به جنبه های زیبایی شناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعاره های صحیفه سجّادیه و نقد ترجمه آن ها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشته اند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسوی گرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعاره های خلاقانه استفاده کرده و الهی قمشه ای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونه ها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.
الإنتلجینسیا الإیرانیه - العراقیه فی روایه «خالی العزیز نابلیون» لإیرج بزشکزاد وروایه «بابا سارتر» لعلی بدر (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
85 - 101
حوزه های تخصصی:
تعدّدت الدراسات حول الإنتلجینسیا فی الراویه العربیه وتحاول هذه المقاله أن تقدّم الإنتلجینسیا الإیرانیه والعراقیه من خلال دراسه روایتین وهما «خالی العزیز نابلیون» للکاتب الإیرانی إیرج بزشکزاد وروایه «بابا سارتر» للکاتب العراقی علی بدر. مع تعریف عن الإنتلجینسیا بأنها تختلف عن مفهوم المفکّر وما نقصده الثقافه التقلیدیه الّتی یدّعیها بعض المثقفین دون امتلاکها، ویتمّ تبیین الاشتراکات الثقافیه بین البلدین لإعطاء صوره عن المجتمعین الإیرانی والعراقی فی الزمن الّذی کانت الفکولیسم، کما یقال فی الفارسیه، والأفندیه، کما یقال بالعربیه، تطغیان على المجتمع. تکون هذه الدراسه مقارنه وفقاً للمکتب الأمریکی لکشف المشترکات الأدبیه بین الراویتین وتتطرّق إلى موضوعات مختلفه لها صله بإنتلجینسیا البلدین، مثل الحسّ الاغترابی: کالاغتراب عن الذات والاغتراب عن العائله والزیف والحقیقه والثقافه السطحیّه الشفهیّه وإنتلجینسیا الأنا والآخر والسنشویّه فی الراویتین، مع تسلیط الضوء على مفهوم المثقّف والمفکّر، لإعطاء صوره عن المثقّفین فی المجتمعین الإیرانی والعربی، مع ذکر وتحلیل نماذج من نصّ الراویتین والتأکید على المثقّف المغترب حتى الوصول إلى هذه الفکره بأن کلّاً من الروائیینِ یرید أن یبیّن الزمن الثقافی الّذی کان سائداً فی الخمسینیّات والستینیّات وکم کانت شخصیات الروایتین متطابقه وکم هی الثقافات قریبه ومختلفه، بصوره مباشره وغیر مباشره، لاعطاء صوره واضحه عن إنتلجینسیا البلدین الإیرانی والعراقی.
آفاق الأدب المقارن عربیّاً وعالمیّاً فی مرایا النّقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
127 - 141
حوزه های تخصصی:
نظریه الأدب المقارن نظریه حدیثه من حیث کونه لوناً من البحث الأدبی تقوم فلسفته علی دراسه الأدب خارج حدوده اللغویه والثقافیه والمعرفیه. وقد دخل الأدب المقارن العلمی جامعات العالم الثالث منذ منتصف القرن العشرین فصاعداً. ویعتبر غنیمی هلال (المتوفی 1968) مؤسس الأدب المقارن العلمی فی الأقطار العربیه، کما شهدت المقارنه العربیه لحدّ الآن باحثین کباراً منهم مثلا الطاهر مکی وسعید علوش وعزالدین المناصره وحسام الخطیب، وهذا الأخیر من أکبر المقارنین العرب وأوفرهم نشاطاً ومتابعهً لتطور الأدب العالمی المقارن، وأکثرهم حیازهً للمعلومات والوثائق المتعلّقه بالأدب المقارن علی الصعیدین العالمی والعربی. وهذا المقال باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی والاهتمام النّقدی بالجانبین الشکلی والمضمونی یتناول کتابه آفاق الأدب المقارن عربیّاً وعالمیّاً بالدراسه. ویقدّم الخطیب فی هذا الکتاب نظرهً متکاملهً تعتمد علی خبرته فی مجالات التدریس والتألیف وحضور المؤتمرات العربیه والدولیه، ویصحّح فیه بعض القضایا المتعلّقه بتاریخ الدراسات المقارنه فی البلدان العربیه کما یحاول أن یصل بین الأدب العربی المقارن والتجربه العالمیه، ویُقدّم عَرضاً للتجربه المعرفیه الّتی باشرها المقارنون العرب منذ منتصف الثلاثینیات إلی مطلع التسعینیات ویسعی لصیاغه وجهه نظر عربیه فی الأدب المقارن تنطوی علی سعی جادّ ومخلص لخدمه الارتقاء بالأدب المقارن العربی، وفی الختام یتناول بالدرس والنقد عدداً من الکتب العربیه الّتی عُنیت بالجانب النظری للأدب المقارن. فالکتاب من أفضل المؤلّفات العربیه فی مجاله.
تحلیل شخصیت ها، مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
249 - 279
حوزه های تخصصی:
به کار بردن عناصر و مضامین اسطوره ای کهن الگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفه های موجود در رمان های فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی، مؤلفه های اسطوره ای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهن الگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشان گر آگاهی نویسنده از اسطوره ها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درون مایه اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده ، معروفی برای درک رمان خود از اسطوره های مختلفی استفاده کرده است که آن ها را می توان به سه دسته اساطیر شاهنامه ای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطوره ای (آفرینش، دوگانه نگری، پالایش، ماندالا، گیاه پیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهش های دیگر، کمتر به آن ها پرداخته شده است، توجّه می شود.
انواع تمثیل در ادبیات مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
1 - 12
حوزه های تخصصی:
تمثیل ها و حکایت ها دستاوردهای ادبی بی نظیر ادبیات مانوی در آسیای مرکزی است. مانی به درستی از ارزشمندی داستان ها، در انتقال حقایق و مفاهیم آگاه بوده و همین امر سبب ایجاد ادبیات تمثیلی مانویان شده است. مانویان داستان سرایان بسیار زبده و چیره دستی بودند که برای بیان حقایق پنهانی این داستان ها را به صورت قصه بازگویی کردند. تمثیل در ادبیات مانوی به یک شیوه خاص تبدیل شده است. در این مقاله به بررسی گونه های مختلف آن در این نوع خاص ادبیات مانوی پرداخته ایم. مانویان از هنرهای چندگانه ای چون شعر، داستان، نقاشی، خوش نویسی، تذهیب و موسیقی بهره گرفته اند تا بتوانند آیین و کیش خود را به درستی ترویج و گسترش دهند. با بررسی تمثیل در ادبیات مانوی که یکی از مهم ترین گونه های ادبی در ادبیات مانوی است به این دستاورد رسیدیم که داستان ها و تمثیل های مانوی شامل حکایت های انسان ها و حیوان ها می شوند؛ که به مرورزمان افسانه هایی سرگرم کننده در ادبیات فارسی تبدیل شده اند.
بررسی تطبیقی تابو در سه اثر حماسی: گیل گمش، رامایانا و گرشاسپ نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به شیوه تحلیلی - تطبیقی و با هدف شناخت تابوها و کارکرد آن ها ، نگاشته شده است، خوانندگان را با اندیشه های همسان و ناهمسانِ سه قومِ سومری، هندی و ایرانی، در سه مقطع تاریخی آشنا خواهیم ساخت. در این راستا با خوانش سه اثر بر گزیده: گیل گمش،رامایانا و گرشاسپ نامه ،همراه با شناخت تابوهای موجود در این آثار، به تحلیل و توصیف این مقوله خواهیم پرداخت. تابو، به مثابه باورداشت به وجود نیرویی ماورایی و حرمت بخش در شماری از اشیاء، گیاهان، جانوران و آدمیان، با برخورداری از دو ویژگی «تقدس» و «حرمت»، مقوله-مفهومی برجسته در عرصه مطالعات ادبی و مردم شناختی است. نگارندگان با شناخت و تحلیل تابوهای موجود در سه اثر یادشده، نشان خواهند داد که باورها و قوانین تابویی، با کارکردهای ویژه خویش، نقشی برجسته در این آثار، ایفا می کنند و به کنش- واکنش های شخصیت های حماسی- اساطیری، سمت و سویی خاص می بخشند؛ ویژگی ای که گویای همگونی نوع کارکرد ذهن آدمی، در دوره های گوناگون پیشاتاریخی- تاریخی، در عرصه های متفاوت جغرافیایی است.
بررسی پیشنهاد «ادبیات کاربردی» پی یر بَیار و ایده«استلزام» شوشانا فلمن از منظر ژک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
211 - 234
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نخست به طرح برخی انتقادهای مطرح شده حول روش «روانکاوی کاربردی» پرداخته ایم. آنگاه به بهانه طرح پیشنهاد «ادبیات کاربردی» پی یر بَیار و با ارجاع به سمینار هفدهم ژک لکان، آن روی دیگر روانکاوی ، به اشکالات و معضلات پیشنهاد بَیار اشاره کرده ایم و در خلال بحث مروری داشته ایم بر ابعاد ایده «استلزام» نزد شوشانا فلمن که بر فرض رابطه ای همزمان درونی و بیرونی بین ادبیات و روانکاوی استوار بوده است، و ضمن رجوع به ریشه های لکانیِ بحث فلمن روشن کرده ایم که چرا معتقدیم ایده «استلزام» فلمن، پایگاهی به مراتب مستحکم تر از پیشنهاد «ادبیات کاربردی» بَیار دارد. سرانجام در بستری که تعمداً برای تضارب آرا ایجاد شد بار دیگر با بازگشت به برخی جوانب نظریه لکانی، ازجمله شرح اصطلاح extimité و نحوه استفاده ظریف لکان از کلمه انگلیسیwithout، این پرسش را مطرح کرده ایم که آیا می توان گفت روانکاوی بدون ادبیات نیست؟
بررسی روابط متقابل عناصر زبانی، ادبی و ایدئولوژی نویسنده در آثار سعید عاکف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
1 - 18
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدّس از عمده ترین عواملی بودند که سبب شدند در چهار دهه اخیر بسیاری از آثار ایدئولوژیک و اعتقادی ظهور یابند. آثاری که به صراحت اعتقادات مردم را بازتاب می دهند. در این گونه آثار، توجه نویسنده به اصول و اندیشه های دینی، سبب می شود برای القای افکار و اعتقادات خود از قابلیت های عناصر زبانی و ادبی بهره ببرد. مطالعه و بررسی آثار یادشده، روابط متقابل عناصر زبانی و شگرد های ادبی را با مبانی ایدئولوژیک نشان می دهد. باتوجه به جایگاه سعید عاکف در حوزه ادبیات دفاع مقدّس و موفقیت آثار او، این پژوهش تلاش دارد به تحلیل سبکی آثار نویسنده با تکیه بر مبانی اعتقادی او بپردازد. بررسی نشانه های زبانی و نقش آن در القای معانی و قدرت شگرد های بلاغی در بازتاب مفاهیم ایدئولوژیک و روابط متقابل صورت و معنا در آثار سعید عاکف از اهداف اصلی پژوهش است. براساس نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سادگی و صمیمیت بیان سعید عاکف، غلبه عناصر زبانی، بسامد واژه های قرآنی، گزینش عنوان های هدفمند و نشاندار، تلمیح به داستان های قرآنی و حوادث عاشورا، بهره گیری از کنایاتی با بن مایه های بینش مذهبی، پیوند تنگاتنگ متن را با اندیشه های ارزشی و اهداف عقیدتی نویسنده نشان می دهد.
هیچ کاره نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ از قرن هشتم به این سو با ذهن و زبان فارسی زبانان ارتباط برقرار کرده؛ به همین سبب، برخی از ساخت های تاریخی زبان شعری او با زبان فارسی رایج امروز انطباق یافته و توجیه و تفسیر شده است. عبارت «هیچ کاره نیست» که حافظ آن را در بیتی به کار برده (ما را ز منع عقل مترسان و می بیار/ کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست)، ذهن شارحان شعر او را به خود مشغول کرده و آنان برای حلِّ تناقضی که در معنای این بیت به نظر می آمده است، بدون ذکر شاهدی از متون نظم و نثر قدیم، کوشیده اند آن را با برخی مثال ها از فارسی امروز تطبیق دهند. شارحان «هیچ کاره نیست» در این بیت حافظ را به دو صورت توجیه کرده اند: «همه کاره است» یا «کاره ای نیست» که با توجه به معنای کلی بیت، تنها یک صورت آن پذیرفتنی است. در این مقاله برای گشودن دشواری این عبارت، به کارکرد «هیچ» در تاریخ زبان فارسی در محور همنشینی و کارکردهای دستوری متفاوت آن توجه شده است که بیشتر دستوریان و فرهنگ نویسان به آن نپرداخته اند. برخلاف نظر شارحان، با ذکر برخی شواهد از کاربرد «هیچ» در متون نظم و نثر، نشان داده شده است که با آگاهی از نکته ای دستوری می توان این ساخت زبانی حافظ را توجیه و تبیین کرد.
کالبدشناسی رستم در جهان پیشاشاهنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
263 - 290
حوزه های تخصصی:
رستم دریچه ای را می ماند که همواره رو به آرمان هایِ نوپدیدِ مردمِ این سامان گشوده می شود و رستاخیزهایِ مکرّرِ جنابش در اقالیمِ فرهنگ نشان می دهد که هنوز چهره ای اساطیری این توان را دارد که پاسخ گوی نیازهای تاریخی ایرانیان باشد. اگر بر این قول متفق باشیم که «اسطوره» و «تاریخ» می توانند زایاننده «حماسه» باشند، با نظربستن به شاهنامه ، سؤالی که ذهن همگان را به خود مشغول خواهد داشت، این خواهد بود که برجسته ترین پهلوانِ حماسه ملّی (که خود وزنه ای گران برای دومین پاره از سه گانه بلندآوازه شاهنامه است)، از کدامین زِهدانِ تاریخی یا اساطیری (یا حتی حماسی) برون جسته و بازنمایاننده کدامین ایزد یا شخصیت ایرانی/اَنیرانی است. نگارندگان برای پاسخ به این مسئله، با تدقیق در منابعِ موجود، خویشکاری هایِ رستم و همتایانش را در «اسطوره»، «تاریخ» و «حماسه »هایِ ایران و ملل همجوار از نظر گذرانیده و متناسب با زمان و امکانات خود بدین پرسش پاسخی درخور داده اند. یافته های پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به صورتِ تطبیقی تحلیلی فراهم آمده است، نشان می دهد که رستمِ شاهنامه -کیفیتاً و کمیتاً- میراث دارِ «ایندره هندی» (از لحاظ اسطوره ای)، «سورنایِ حرّان» (از لحاظ تاریخی) و «بهیشمه هندی» (از لحاظ حماسی) است.
گسست گفتمانی و تولید نمایه های معنایی درخشان ویژگی سبکی شعر سپید شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
29 - 56
حوزه های تخصصی:
شعر سپید شاملو در میان سپیدسرایان فارسی، برجستگی درخور توجهی یافته است و این برجستگی چنان آشکار است که بسیاری می گویند: شاملو راهی را که خود رفته، به دیگران نشان نداده است. پرداختن به عوامل این برجستگی، مسئله ی پژوهش حاضر است؛ با طرح این پرسش ها که کدام ویژگی سبکی، شعر او را از دیگر سپیدسرایان متمایز کرده است و نقطه ی کانونی در زیبایی شناسی شعر او چیست، به بررسی برخی از وجوه مسئله ی مذکور می پردازیم. برای اثبات این فرض که از عوامل تمایز سبکی شعر شاملو، گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان است، اشعاری از دیگر سپیدسرایان (منوچهر آتشی، بیژن جلالی، طاهره صفارزاده و مفتون امینی) بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در تبیین ویژگی های سبکی برجسته ی شعر شاملو و توصیف فرایند زیبایی شناسی آن، دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست اینکه در این فرایند، نوعی از گفتمان به گفتمان دیگر تبدیل می شود. نکته ی دوم اینکه در هر شعر، یکی از حواس پنج گانه مرکزیت دارد و چگونگی تعامل آن با دیگر حواس بیرونی و درونی، سبب ایجاد نمایه های منحصربه فرد شده است و فرایند زیبایی شناسی شعر را رقم می زند. بررسی نمونه ها نشان می دهد که تغییر و توسعه ی معنا در طی فرایندهای گفتمانی، ایجاد گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان که حاصل کارکرد چندگانه ی لایه ی حسی ادراکی است، ویژگی های سبکی هستند که چگالی معنایی شعر سپید شاملو را بیشتر کرده و شعر او را در میان سپیدسرایان برجسته کرده است. می توان گفت آن دسته از شعرهای شاملو که نشان دهنده ی سبک فردی اوست یا در اصطلاح سبک شناسی، اثر انگشت او را داراست، به دلیل برجستگی همین ویژگی هاست.
سازه های فاصله ای راوی از روایت در داستان های قرآنی (با تکیه بر نظریه شلومیث ریمون کنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند انتظار ما از روایت این است که از نوع متعاقب، یعنی روایت رخدادی بعد از وقوع باشد، اما بررسی سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایتی شلومیث ریمون کنان، ثابت می کند که همیشه، وضع به این منوال نیست. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر نظریه مذکور، داستان های قرآنی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج، نشان از وجود تشابهات و اختلافات معناداری، در شیوه روایتگری داستان های قرآنی با نظریه ریمون کنان دارد. برخلاف این نظریه، نکته قابل توجّه در داستان هایی که به شیوه مقدّم، روایت شده اند این است که اغلب این رخدادها با افعال ماضی بیان شده که نشان از قطعیت آن ها دارد و در زمینه نشانه های مستقیم مبتنی بر فاصله روایت مابعد، نکته حائز اهمیت این است که گرچه زمان زیادی از وقوع برخی داستان ها گذشته، ولی با زبانی هنری روایت شده اند. در نشانه های غیرمستقیم نیز دو شباهت عمده میان روایتگری داستان های قرآنی با نظریه مذکور وجود دارد: یکی اینکه گاهی راوی، کم یا زیاد، از رخدادها فاصله می گیرد امّا به هنگام ضرورت در بطن داستان وارد می شود؛ مانند داستان حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع). نکته دیگر اینکه در روایت برخی رویدادهای گذشته، از افعال مضارع استفاده شده و قصد راوی از کم نمودن فاصله روایت جاودانه کردن آنها و ایجاد حس در زمان بودن، برای مخاطب است.