فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
چکیده
یکى از رویکردهاى مهم به مسئله معرفت و توجیه، در معرفتشناسى معاصر رویکرد برونگرایانه است که در آن بر نقش شرایط علّىِ مناسب در تولید معرفت و باور موجّه تأکید مىشود. اعتمادگرایان که دستهاى از برونگرایان را تشکیل مىدهند، معتقدند که اگر یک باور از مجارى قابل اعتماد سرچشمه گرفته باشد مىتواند باورى موجّه باشد، حتى اگر فرد باورکننده از نحوه توجیه باور خود آگاه نباشد و نتواند وجه توجیه باور خود را بیان کند. دیدگاههاى آلوین گلدمن را مىتوان سرآغازى براى این رویکرد دانست. در اینجا، با مرورى بر سه مقاله او، سیر اندیشه وى را بهسوى اعتمادگرایى مشاهده خواهیم کرد.
شناخت شناسی سازمانی
حوزه های تخصصی:
ایمان گرایی ویتگنشتاینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
این مقاله پس از معرفی ویتگنشتاین به شرح اجمالی ایمانگرایی و انواع آن میپردازد. تقریرهای گوناگون ایمانگرایی در قالب دو دسته کلی ایمانگرایی حاد و معتدل بررسی؛ سپس به توضیح ایمانگرایی ویتگنشتاینی پرداخته شده است. در ضمن توضیح انواع ایمانگرایی، به برخی از اشکالهای آنها و نیز رابطة ایمانگرایی و شکاکیت اشاره شده است. ایمانگرایی ویتگنشتاینی بر خصلت غیرشناختی زبان دینی تأکید دارد و باورهای دینی را بیدلیل میداند. ضمن تأکید بر درستی تفسیر ایمانگرایانه از ویتگنشتاین، دربارة ناواقعگرا بودن وی تردید شده است.
انسان از دیدگاه پراگماتیسم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوعمل گرایی معاصر با دیدگاهی پسانو گرایانه، وجود گرایانه و عمل گرایانه به بحث درباره انسان می پردازد. از نگاه این مکتب فلسفی، تعریف یگانه و محتومی از انسان وجود ندارد. آدمی در هر موقعیت به تعریف جدیدی از خویشتن و یا به باز آفرینی خود می پردازد و این تحولی است که مستمرا ادامه می یابد. انسان در این دیدگاه در دو بعد به هم پیوسته فردی و جمعی مورد توجّه قرار می گیرد. در بعد فردی با کمک اصطلاح طنز گرای آزاده و در بعد اجتماعی، فرد وابسته به مدینه فاضله آزاده تعریف میشود. طنزگرای آزاده، همچون طنزپردازان ادبی، با روشی هنرمندانه و نواندیش عمل میکند. او از هر گونه ظلم و کاستی در زندگی کنونی بشر بیزار است و با نقادی مداوم از بی عدالتی ها و درد و رنج هایی که بر آدمیان، حتی انسان های ناآشنا و بیگانه می رود، نقش مسئولانه فردی خود را ایفا میکند. طنز گرای آزاده از این طریق به وحدت بشری نیز توجه می نماید و مدینة فاضلة آزاد را رقم می زند. مدینة فاضله و وحدتی که این گونه ایجاد میشود، از طریق ارائه طرحی پیشین و تفکر در چند و چون آن تحقق نمی یابد، بلکه با تخیل وضعیت مردمان درگیر با درد و رنج و ظلم و همراه با نقادی مستمر اجتماعی صورت می گیرد. طنزگرای آزاده در هر موقعیت، با واژگان نهایی که محصول تجارب گذشته او و دریافت های جدید از کتب، اندیشه ها و آثار مختلف فرهنگی- ادبی موجود در جامعه است، هویت خود را نشان میدهد. او با این ابزارها از یک سو در بعد فردی به خلق مستمر خویشتن اقدام میکند و از سوی دیگر عملا وحدت اجتماعی را همگام با دیگر افراد، یعنی طنز گرایان آزاده، رقم می زند.
اصالت وجود در حکمت متعالیه و اصالت وجود غرب
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
اخلاق و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
یک نظریه درباره اسامی خاص ، توصیفات معرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدال برانگیز و در عین حال اساسی، در قلمرو فلسفة زبان و منطق فلسفی، از هنگام آغاز قرن بیستم، در مورد اسامی خاص و توصیفات معرفه بوده است. فیلسوفانی که به اسامی خاص و توصیفات معرفه بوده است. فیلسوفانی که به اسامی خاص و توصیفات معرفه پرداخته اند، هم زمان با مشکلات بسیاری نیز روبرو بوده اند. در این میان یکی از جدی ترین مشکلات، مشکل اسامی – توصیفات تهی است. این مقاله نخست به معرفی و ارائة برخی از نظریات برجسته و مؤثر، از جمله نظریات ماینونگ، راسل، فرگه، استراسون و دنلان، پرداخته است. و در نهایت هم، بر پایة متون گرایش قضیه ای de dicto/ de re و تمایز قضیة شخصیه/کلیه، نظریه ای جدید دربارة اسامی خاص- توصیفات ارائه داده است؛ نظریه ای که می توان زمینه های آن را در نظریات فوق ردیابی کرد.
استدلال از طریق تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
سی، دی براد، استاد فلسفه در دانشگاه کمبریج است که تألیفات بسیاری در حوزة فلسفة ذهن، فلسفة دین و تحقیقات روانی دارد. در این مقال، براد، قلمروی را مشخص میکند که ما میتوانیم از تجربة دینی، وجود خدا را نتیجه بگیریم. وی احساس دینی را به احساس و گوش موسیقی تشبیه کرده است. معدودی از افراد در برابر احساس موسیقی کر، و معدودی هم در این حوزه، بنیانگذار و صاحب سبک در موسیقی هستند؛ مانند باخ و بتهوون. در بین این دو حد، افراد متعارف و معمول قرار دارند. افراد در برابر تجربة دینی نیز چنین هستند. کسانی که تجربة دینی ندارند نمیتوانند دربارة کسانی که واجد چنین احساسی هستند، داوری کنند. اختلاف عمده در این مقایسه، این است که دین بر خلاف موسیقی، بیانگر چیزی در باب ماهیت واقعیت است. آیا آن چه تجربة دینی میگوید، حقیقت است؟ آیا تجربة دینی، تأییدی برای مدعیات دین است؟ آیا تجربة دینی صادق است؟ براد در این مقال به دقت به پاسخگویی این مسائل میپردازد و در آخر، نتیجه میگیرد که تجربة دینی میتواند وجود خدا را اثبات کند.
تأملی در نظریات روانشناختی منشأ وحی
منبع:
علامه ۱۳۸۱ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
بررسی پنج روایت از «نسبیگراییِ شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
با اینکه مدتها نسبیگرایی کاملاً مردود بود اما گروهی از فیلسوفان معاصر علاقة وافری به ادعاهای نسبیگرایانه نشان میدهند. این درحالی است که شماری دیگر، نسبیگرایی را تهدیدی بسیار جدی برای تعقل انسان تلقی میکنند. در این موارد، یکی از وظایف مهم فلسفی، تنقیح و تبیینِ محلِ بحث است بدین منظور در این مقاله به گسترهای از روایتهای موجود در نسبیگرایی و تمایز آنها اشاره میشود. علاوه بر این، نویسنده با ارایة تحلیلهایی نشان میدهد هر یک از روایتها با مشکلاتی جدی روبهرو است.
مترجم بر خود لازم میداند از لطف و عنایت نویسنده محترم پروفسور هاوارد سَنکی (Howard Sankey) استاد فلسفة دانشگاه ملبورن استرالیا به جهت ارسال این مقاله کمال سپاسگزاری را ابراز نماید.
نگاهی به زبان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از بحث درباره زبان دینی را عرضه کند؛ از این رو، ابتدا به خاستگاه این بحث که گزارههای کلامی و الاهیاتی هستند، اشاره شده است؛ یعنی گزارههایی که موضوع آنها خدا و محمول آنها یکی از صفات الاهی است. از آنجا که خدا، موجودی ماورای طبیعی بهشمار میرود کاملاً از اشیای محسوس متمایز است و زبانی که ما با آن سروکار داریم، زبانی است که از محدودیت و امکان برخوردار است؛ بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوانیم دربارة خدا با همین زبان متعارف سخن بگوییم. برای حل این مشکل راهحلهای گوناگونی مطرح شده است که عبارتند از: 1. نظریة تمثیلی؛ 2. نظریة اشتراک معنوی؛ 3. نظریه معناداری گزارههای دینی که شامل دو اصل تأییدپذیری و ابطالپذیری تجربیاند. پس از طرح چنین نظریهای دربارة معناداری گزارههای دینی، عدهای از فلاسفه چنان تحت تأثیر مشکلات مربوط به تحقیقپذیری قرار گرفتند که گزارههای دینی را غیرواقعنما تلقی کرده، بهسوی تفسیرهای غیرشناختاری از زبان دینی گرایش یافتند که عبارتند از: 1. نظریة ابراز احساسات؛ 2. نظریة نمادین بودن؛ 3. تفاسیر شعائری و آیینی؛ 4. نظریة اسطورهای دانستن زبان دینی. در ادامه، این نظریات نقد و بررسی، و در پایان، دیدگاه قرآن در باب زبان دینی مطرح شده است.
رابطه اجتهاد و مسأله ی تعدد قرائت ها از دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است اثبات شود که مسئلهی تعدد قرائتها از دین با اجتهاد، کاملاً فرق دارد. برای اثبات این مطلب ابتدأً مفهوم اجتهاد و تعدد قرائتها از دین مورد بررسی قرار گرفته تا محل نزاع روشن شود و سپس اختلاف فتاوای فقها به مقام «هست» و «باید» تقسیم شده تا مشخص گردد که اگر چه در مقام «هست» نمیتوان تعدد فهمهای فقها را انکار نمود اما در مقام «باید» هر تعدد فهمی که لازمهی اجتهاد است، مورد پذیرش عقل، از بیرون و نقل، از درون، نیست. و لذا اقسام اجتهاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا ثابت شود که فیالجمله بعضی از موارد هست که هم شیعه و هم سنی، تعدد فهم را دربارة آن قبول ندارند، بنابراین کلیت ادعایی که در بحث تعدد قرائتها از دین، دنبال میشود یعنی اختلاف فهمهای متعدد از متون دینی به صورت موجبه کلیه، قابل قبول نیست. و نهایتاً معیاری برای تشخیص فهم صحیح از سقیم ارائه شده است تا ادعای دیگر آنها (نسبیت در روششناسی فهم) نیز مخدوش شود
واقع نمایی گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
مقالة ذیل، درصدد ارائة تبیینی مختصر از پارهای رویکردهای غیرشناختاری در فهم زبان دین، به ویژه زبان قرآن است. نظریات غیرشناختاری در دین، گزارههای دینی را غیرواقع نما و بدون پشتوانة واقعی میدانند. آنها اغلب به دین ابزارانگارانه مینگرند و به واقعیت داشتن یا نداشتن مدالیل گزارههای دینی کاری ندارند. شناخت و بررسی رویکردی غیرشناختاری به زبان دین، اهمیت ویژهای دارد؛ به این دلیل که از طرفی به میانتهی بودن گزارههای دینی میانجامد و از طرف دیگر، طیف گستردهای از دیدگاههای امروزین حاکم در حوزة زبان دین را دربرمیگیرد. در این مقاله، ابتدا مقصود از غیرشناختاری در دین تبیین؛ سپس پارهای از نظریات عمدة دینشناسان غربی مانند جرج سانتایانا، ریچارد ام. هیر، ریچارد بریثویث، و فیلیپس، در این زمینه ارائه خواهد شد.
بحث پایانی به بررسی مختصر این دیدگاهها و امکان تطبیق آنها بر زبان قرآن اختصاص خواهد یافت. در این بخش، ادلة دروندینی و بروندینی بر واقعنمایی گزارههای قرآنی ارائه خواهد شد.
کرگور و حقیقت ایمان
پیوند نامبارک پوزیتیویسم و اندیشه سیاسى
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسى کلاسیک مبتنى بر این پیشفرض بنیانى است که اخلاقیات سیاسى تابعى از ترجیحات، احساسات و آمال فردى یا جمعى نیست و مىتوان قضاوتهاى این حوزه را به نحو معقولى تبیین و توجیه کرد.
نظریه معرفتشناختى پوزیتیویسم منطقى منکر این پیشفرض بنیانى بود و پیوند این معرفتشناسى با اندیشه سیاسى سنتى منجر به تعطیل و احتضار اندیشه سیاسى گردید. اما بعدها، اصل تحقیقپذیرى که به عنوان یک قاعده معرفتشناختىِ صرف توسط پوزیتویستها، مطرح شده و اساس اندیشه سیاسى را متزلزل کرده بود، توسط افرادى چون رودالف کارنپ برجستهترین نظریهپردازان حلقه وین، و دیگران مورد نقادى قرار گرفت. نقادىها نسبت به این اصل به قدرى جدّى بود که صدمات ویرانگرى به قدرت و شوکت پوزیتویسم وارد کرد. نقد پوزیتیویسم تنها از ناحیه اصل تحقیقپذیرى نبود بلکه این مکتب از سوى دیگر مورد نقادىهاى بدیع و بنیانسوز نامحتملترین فیلسوف یعنى لودویگ ویتگنشتاین که خود در نیمه اول قرن بیستم نهال نورسته پوزیتیویسم منطقى را آبیارى کرد، قرار گرفت، وى در اوائل نیمه دوم قرن بیستم با انتشار آثارى، استدلالات سابق خود در مورد پوزیتیویسم منطقى را مورد شدیدترین و بنیانىترین انتقادات قرار داد. انتقادات وارد شده، پوزیتیویسم را چنان سخیف و ضعیف نمود که اندیشه سیاسى سنتى جان تازهاى گرفت و حیات ارزشى ـ اعتبارى خود را بازیافت. در این مقاله سعى شده است به سؤالات ذیل پاسخ داده شود:
1. پوزیتیویسم منطقى به چه نحوى و چگونه آن پیشفرض بنیادین را منکر شد؟
2. چرا پوزیتیویسم متوسل به اصل اخذناپذیرى «باید» از «هستِ» هیوم مىشود؟
3. چرا پوزیتیویسم قائل است که عقل نمىتواند امور اخلاقى و سیاسى را اخذ و استنتاج کند؟
4. در پارادایم پوزیتیویستى، مطالعات و کاوشهاى سیاسى چه صورت و سیرتى مىتواند داشته باشد؟
5. چرا و چگونه سیطره پوزیتیویستى بر اندیشه سیاسى کلاسیک مضمحل گردید؟