فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸۳۰ مورد.
مطالعه تطبیقی آراء تربیتی ژان پیاژه و متیو لیپمن با تاکید بر برنامه آموزش فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی و مقایسه آراء تربیتی پیاژه و لیپمن با تاکید بر برنامه آموزش فلسفه برای کودکان می باشد. در اواخر دهه 1960 در آمریکا، پرفسور متیو لیپمن، استاد دانشگاه مونتکلیر، برنامه ای با عنوان فلسفه برای کودکان طراحی و ارائه کرد که بر اساس آن، بهترین زمان برای شکل گیری مهارت های تفکر در کودکی و از طریق روش های تأمل محور است. این دیدگاه با تاکید بر این فرض که چنانچه ذهن کودک را درگیر مباحث فلسفی کنیم، می توانیم نحوه تفکر او را رشد دهیم در مقابل دیدگاه پیاژه قرار گرفت. پیش فرض اساسی پیاژه این است که استدلال و تعقل کودکان به صورت طبیعی و به موازات بزرگ تر شدن آنها پرورش خواهد یافت. لذا، تلاش جهت سرعت بخشیدن به این فرایند اتلاف وقت خواهد بود و افراد پس از رسیدن به دوره عملیات صوری حدود 12 سالگی می توانند به مسائل انتزاعی بیندیشند. به طورکلی، هر دیدگاه بر ضرورت و محوریت آموزش تفکر و تناسب آموزش ها و برنامه ها با توانایی های کودک تاکید دارند، اما در خصوص زمان آغاز این آموزش ها بین این دو رویکرد اختلاف نظر وجود دارد. بنابراین، هر دو در تلاش اند تا برنامه ها و آموزش هایی متناسب با توانایی های ذهنی و فکری کودکان طراحی و ارائه کنند.
طراحی الگوی آموزشی حل تعارض خانواده: برمبنای دیدگاه انسانشناسانه آیه الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خانواده» یکی از رکن های اصلی جامعه به شمار می رود. دستیابی به جامعه سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط بر برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالم سازی اعضای خانواده و رابطه هایشان، بی گمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. در این پژوهش درصدد آن بودیم تا الگویی را برای حل تعارض زوجین مبتنی بر عوامل خود درمانبخش در خانواده ها و مبانی انسان شناسی اسلامی ارائه دهیم. جامعه این پژوهش کلیه زوجین با عملکرد سالم ازدواج بود که حداقل ده سال از زندگی مشترک آنها گذشته باشد. نمونه پژوهش، شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) می شد که از بین زوجین با عملکرد سالم ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند در فاصله زمانی 3 ماه تابستان 1391 انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش؛ پرسشنامه «سنجش عملکرد ازدواج» و مصاحبه با زوجین بود. این تحقیق در قالب روش های کیفی انجام گرفت. نتایج این پژوهش الگوی آموزشی را متشکل از سه محور اصلی ارائه داد که عبارتند از: باور، اخلاق (درون فردی)، اعمال و هر کدام نیز شامل زیرمقوله ها و روابطی مختص خود است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و بندورا در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تحلیلی و مقایسه ای آرای ابوحامد غزالی و آلبرت بندورا در بارة تربیت اخلاقی در حیطه نظری و تعیین میزان انطباق و آنها با یکدیگر در حیطه کاربرد. سؤال اصلی این است که دیدگاه های غزالی و بندورا در زمینه تربیت اخلاقی چیست و مشتمل بر چه عناصری است؟ این پژوهش رویکردی میان رشته ای دارد و در آن از روش کتابخانه ای و سپس تحلیل محتوایی متون علمی به شیوه تعقلی استفاده گردیده و تلاش شده است تا آرای آنان در حوزه های پنج گانه اهداف، مبانی انسان شناختی، اصول، روش ها و عوامل تربیت اخلاقی استخراج شود. دستاوردهای پژوهش نشان داد که در برخی از «مبانی انسان شناختی» بین دو دیدگاه ، هماهنگی، و در برخی موارد اختلاف قطعی وجود دارد. در محور «اهداف تربیت اخلاقی» نیز، غزالی فضیلت گرای مبتنی بر ایمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضائل اخلاقی نیست بلکه روی کردی عمل گروانه معطوف به موقعیت و ناظر به مهارت خودکنترلی اخلاقی دارد. پس در هدف گذاری تربیتی اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربیت اخلاقی» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی، در تفسیر یک اصل تربیتی، مختلف می شوند. در مجموع، آرای تربیت اخلاقی غزالی گسترده تر و جامع تر از آرای بندوراست ولی آرای بندورا از انسجام و مؤیدات تجربی بیشتری برخوردار است.
ارزیابی دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان حرف پزشکی در مورد طب رفتاری: مطالعه مقدماتی طراحی برنامه آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طب رفتاری حیطه ای بین رشته ای است که شامل پژوهش و فعالیت های بالینی در خصوص تعامل بین محیط اجتماعی و فیزیکی، شناخت، رفتار و بیولوژی بیماری ها و سلامت می شود. هدف از این مطالعه، تعیین میزان دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان علوم پزشکی در خصوص طب رفتاری بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، دانش و نگرش 232 نفر از پزشکان عمومی، دستیار ها، دانشجویان پزشکی و متخصصان بررسی شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با 25 سؤال بود که میزان دانش و نگرش افراد را در مورد طب رفتاری می سنجید.
یافته ها: به طور کلی شرکت کنندگان در پژوهش دانش کمی درباره طب رفتاری داشتند و تفاوت معنی داری بین دانش و علاقمندی به آموختن طب رفتاری وجود داشت.
نتیجه گیری: تعداد بسیار زیادی از گروه های هدف هیچ گونه آموزشی در خصوص طب رفتاری ندیده اند و تمایل به فراگیری این دوره آموزشی را اظهار داشته اند. ارایه دوره طب رفتاری در آموزش پزشکی عمومی پیشنهاد می شود.
پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام است. در این بررسی، از روش تحلیل محتوا و فهم روان شناختی متون اسلامی استفاده شده است. رویکرد نخست روان شناسی به رضامندی، بر پایة لذت و پرهیز از درد بوده است. سپس با آشکار شدن نقاط ضعف آن، رویکرد مبتنی بر سعادت، شناخت و فضایل درونی، جای گزین آن شد. یافتة این بررسی نشان می دهد که پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام، «خیرباوری» است. این، از سویی مبتنی بر این واقعیت خداشناختی است که همة امور به «تقدیر» خداوند رقم می خورد و همة تقدیرهای او «خیر» است؛ و از سوی دیگر، مبتنی بر این رفتار انسانی است که اگر انسان به آن واقعیت خداشناختی باور پیدا کند، به رضامندی دست خواهد یافت. نتیجه اینکه برای رسیدن به رضامندی، باید باور به خیر بودن تقدیر را به وجود آورد.
بررسی مبانی نظری ایده خودکارآمدی به عنوان هدفی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی نظری روان شناختی، اجتماعی و فلسفی دیدگاه بندورا درباره خودکارآمدی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، با تکیه بر مبانی روان شناختی به تحلیل مفهوم رابطه ضروری و متقابل، هشیاری، یادگیری و عاملیت انسانی پرداخته شد. همچنین، در تحلیل مبانی اجتماعی به چگونگی تأثیرپذیری بندورا از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین در علوم اجتماعی به عنوان زمینة جامعه شناختی اندیشه های بندورا اشاره شد. علاوه براین، مبانی فلسفی با نظر به تناسب و ارتباط منطقی خودکارآمدی با مکتب های فلسفی، ارزش و عمل اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه تحلیل و نقد مبانی مورد اشاره، پیش فرض های هستی شناختی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی انسان خودکارآمد استخراج شدند و ضمن تصریح عناصر خودکارآمدی و مشخص کردن خاستگاه های عاملیت و خودکارآمدی، خصیصه های فرد خودکارآمد و راهکارهای تربیت او استنباط به تصویر کشیده شد.
خدا در اندیشه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان پس از گذشت هزاران سال از تاریخ حیات خود هنوز نتوانسته برای پاره ای از پرسش هایش پاسخ قانع کننده ای بیابد. با وجود همه پیشرفت های علمی، هنوز نمی دانیم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و در اقیانوسی پر از رمز و راز، عاجز از یافتن پاسخی مناسب، به سراغ آفریننده این اقیانوس می رویم. اما این مفهوم و وجود چنین آفریننده ای خود مسأله ای پیچیده و دشواری است.
مفهوم «خدا» از جمله مفاهیمی است که در عصر حاضر از دیدگاه های متفاوتی بدان پرداخته شده و سنت های مختلف تعبیرهای گوناگونی از آن ارایه کرده اند. در حوزه روان شناسی، زیگموند فروید به طور مفصل به این موضوع پرداخته و مسأله خدا را با توجه به نظریه عقده ادیپ تبیین کرده است.
کارل گوستاو یونگ نیز که آثار چشمگیری در زمینه روان شناسی دین دارد، از این مفهوم در بیان آرای خود با احتیاط و گاه متناقض استفاده کرده است. از نظر او خدا در جان آدمی است و تصویر خدا مجموعه پیچیده ای از اندیشه هایی است که سرشت کهن الگویی دارند و میزان معینی از انرژی به کار رفته در فرافکنی را باز می نمایانند.
این مقاله می کوشد تا اندیشه یونگ درباره خدا را با بهره گیری از آثار و سخنان وی مورد بررسی قرار دهد و رویکرد روان شناختی او را در این زمینه روشن سازد.
تبیین عناصر فلسفه اخلاقی- اجتماعی ابن سینا و دلالت های آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابن سینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در جنبه تربیت اخلاقی، استنتاج حیات معقول (عقلانی/عقلایی) به منزله هدف غایی تربیت اخلاقی و پالایش دیدگاه های عقلایی اخلاقی، هدف واسطه ای آن خواهد بود. همچنین، یک اصل اساسی در تربیت اخلاقی ابن سینا بر مشارکت اجتماعی به عنوان بستری برای تحقق فضایل اخلاقی دلالت دارد.
موج سوم رفتاردرمانی با تأکید بر رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
رفتاردرمانی های مبتنی بر پذیرش شاخه ای از درمان های جدید روان شناختی می باشد که از اصول و تکنیک های درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده می کند. درمان های مبتنی بر پذیرش، بر مبنای این فرضیه روی کارآمدند که آسیب شناسی روانی با تلاش برای کنترل یا اجتناب از افکار و هیجانات منفی همراه است. این درمان ها معتقدند افراد مبتلا به آسیب روانی در مورد هیجان های خود دیدگاهی انتقادی داشته و خود را بر اساس هیجان هایشان مورد قضاوت قرار می دهند. بنابراین درصدد اجتناب از این هیجان ها بر می آیند و به رفتارهایی مبادرت می ورزند تا از این هیجان ها فرار کرده یا آن ها را کاهش دهند. اجتناب در سه سطح هیجانی، شناختی و رفتاری می تواند نقش مهمی در تداوم آسیب روانی ایفا کند. هدف رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش، عبارت است از تغییر روابط افراد با تجارب درونی شان، کاهش اجتناب از تجارب و افزایش رفتارهای فرد در مسیرهای ارزشمند زندگی اش.
«تربیت»یا«تعلیم و تربیت» ؛کدامیک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل ترکیب عطفی «تعلیم و تربیت» از منظر دو رویکرد «تفکیک» و «تلفیق» می باشد. در راستای این هدف کاربرد این ترکیب عطفی در آثار سخنوران و متخصصان تربیتی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحلیل نشان داد که این ترکیب عطفی در منابع ادبی قدیم ایران کاربردی نداشته است. بلکه ظهور این ترکیب عطفی، هم زمان با ظهور تربیت رسمی و عمومی برگرفته از تجربه های کشورهای غربی در تاریخ معاصر ایران بوده است. به طورکلی، تحلیل مفهوم تربیت در ادبیات فارسی کهن و جدید نشان داد که این اصطلاح ناظر به تحول جامع در ساحت های وجودی آدمی است و تحول شناختی یعنی تعلیم را نیز در بر می گیرد. بنابراین، رویکرد تفکیک رد شد و رویکرد تلفیق مورد تایید قرار گرفت. درنتیجه می توان به جای ترکیب عطفی «تعلیم و تربیت» از اصطلاح «تربیت» استفاده نمود
تحلیل تطبیقی فلسفه عدالت تربیتی؛ دیدگاه های لیبرال و جامعه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مفهوم عدالت تربیتی و اصول توزیع مواهب تربیتی از دیدگاه جان رالز به عنوان نماینده لیبرالیسم و مایکل والزر به عنوان نماینده جامعه گرایی است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مفهوم عدالت تربیتی در گذر زمان و در فرهنگ های گوناگون دارای بار معنایی متفاوت و متضمن دلالت های تربیتی مختلفی است. وفاداری جان رالز به مبانی لیبرالیسم مساوات طلبانه و طرح اصول عدالت مبتنی بر آن، جایگاه ویژه ای به تفرد و مساوات بخشیده است. همچنین، تقدم جامعه بر فرد از نگاه والزر سبب شده تا او مدافع تعلیم و تربیت همگانی و یکسان در مراحل اولیه تعلیم و تربیت باشد.
آیین زرتشت ودلالتهای تربیتی آن(براساس متن گاتها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی اندیشه های تربیتی آیین زرتشت بر اساس متن گات ها است. برای دستیابی به این هدف، نخست به معرفی زرتشت پرداخته شد. سپس، مبانی فلسفی این آیین در چهارچوب انسان کامل و ویژگی های آن بیان شد. در نهایت، دلالت های تربیتی این مبانی در قالب عناصر تربیتی مانند غایت، هدف های کلی، اصول و روش های تربیت استخراج شدند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که انسان کامل دارای ویژگی هایی مانند قرب به اهورا، پیروی از اَشا یا راستی، منش نیک، برخورداری از دانش لدنّی و ارشاد است. بر اساس این مبانی، غایت تربیت، قرب به اهورا و هدف های کلی آن، شناخت قانون جهانی و عمل به آن، اخلاق مداری، اشراق گرایی و رشد حس مسئولیت اجتماعی است. اصول تربیتی متناظر با این مبانی و هدف های کلی عبارتند از خردورزی، آزادی در انتخاب و پیروی از دئنا، پرورش ابزارهای شناسایی انسان و تلاش و پیکار اخلاقی. بر پایه این اصول، هدف ها و مبانی، روش های تربیتی چون تدبر در طبیعت، آموزش فعال آیین زرتشت، پند و اندرز، آموزش فن سخنوری، ستایش و عبادت، بازی، ورزش و آموزش های جنگاوری استنتاج شد.
تربیت دینی بر اساس باورهای متناقض نمای کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه ایمان گرایانه کرکگور و آثار و دلالت های این دیدگاه در تربیت دینی است. برای این منظور، نخست منطق ترجیح موضع ایمان گرایی بر سایر رویکردهای تربیت دینی تشریح شد. آنگاه با تکیه بر مواضع کرکگور در باب هستی مندی، ایمان و سپهرهای زندگی یا مراحل هستی مندی انسان مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه، براساس این مواضع تصریح شده است که از دید کرکگور برای رسیدن به تربیت دینی مناسب، متعلم لاجرم باید ویژگی هایی نظیر فردیت و آزادی انتخاب را کسب نماید، تا یاری رسان او در انتخاب ساحت ایمانی باشد. از این رو، پیش از پرداختن به تربیت دینی، به تربیت عمومی بر اساس سه اصل شناخت، آزادی و فردیت پرداخته شده است. در بخش تربیت دینی نیز بر اساس ویژگی های ساحت دینی به سه اصل سیر انفسی، شورمندی و جهش توجه شده است. متعلم در این نوع تربیت به دنبال یافتن اشتیاق لازم است و سعی دارد برای رسیدن به مراحل بالای ایمان به جهش ایمانی بپردازد. بنابراین، چنین استدلال شده است که تربیت دینی بر طبق دیدگاه کرکگور باید بر خود «باور» تاکید کند و از ابتنای ایمان بر روشهای آفاقی پرهیز نماید.
مطالعه ی تطبیقی مدل تربیت دینی از دیدگاه صدرالمتألهین و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقاله ی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و ره آوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطه ی تأثیرگذار بر زندگی انسان می پردازد. دیدگاه یک روان شناس به نام اریک فروم (1980 - 1900) و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مسأله ی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار داده اند. اریک فروم که از طرفداران روان شناسی اجتماعی است و روان شناسی فردی را مردود می شمرد به شدت از تأثیر اجتماعی دین دفاع می کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می پردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژه ی خود برخوردار است. او حس کمال جویی و سعادت طلبی را در نهاد همه ی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز می داند.
مقاله ی حاضر با مقایسه ی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تأثیرات متقابل این دو بر یک دیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسه ی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط هم سو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آن ها و بیان وجوه مختلفی هم چون حرکت و شدن، عشق ورزی، اخلاق، آزادی، دست یابی به سعادت و ... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود.
بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم می باشد. در سال های اخیر در غرب توجه زیادی به مباحث مهارت های اجتماعی و ارتباطی و آموزش و به کارگیری این مهارت ها در سطوح مختلف زندگی شده است. این در حالی است که لقمان حکیم قرن ها پیش از این پندها و اندرزهایی داشته که به تعبیر امروز از مصادیق بارز و برجسته آموزش مهارت های اجتماعی می باشد.
در همین راستا در قرآن مجید نیز سوره ای تحت عنوان لقمان وجود دارد که در این سوره به فرازهایی از پندهای لقمان حکیم به فرزندش اشاره شده است. در این مقاله آن دسته از سخنان آن حکیم بزرگوار که منطبق با مبانی مهارت های اجتماعی است استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
در این پژوهش از روش کتابخانه ای و فیش برداری برای گردآوری اطلاعات استفاده شد و با استفاده از روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل پندها و اندرزها پرداخته شده است. براساس یافته های این تحقیق، اساس پندها و اندرزهای ایشان حتی پس از گذشت قرن ها از حیات او به طور کامل و جامع منطبق با مبانی آموزش مهارت های اجتماعی می باشد که به طور اختصار عبارتند از:
سپاسگذاری، صبر، قناعت، علم دوستی، احترام به بزرگان و اندیشمندان، آینده نگری و دوری از غفلت، سکوت و نگاهداری زبان و کلام به جا و به هنگام، میانه روی و دوری از افراط و تفریط، دوری از افراد جاهل و نادان و مجالست با دانشمندان، عفت در پرسش، راز نگهداری، صداقت، ترحم، نیکوکاری، حسن خلق و نیت، دوری از خشم و غضب و ... یافته های تحقیق نشان داد که مفهوم مهارت های اجتماعی در پندها و اندرزهای لقمان حکیم همان برقراری و شکل گیری یک رابطه صحیح با دیگران است که فرد بتواند بدون آن که حقوق دیگران را نادیده بگیرد به اهداف خود دسترسی پیدا نماید.
تأثیر آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر ذهنیت فلسفی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفکر، تفکر فلسفی است؛ و آنچه مسلم است، تعیین اهداف و به دنبال آن تعیین روش های اجرایی و ارزشیابی نتایج، بدون داشتن تفکرات و پایه های فلسفی، کاری سطحی و کم دوام خواهد بود. از این رو بر این پژوهش به بررسی اثر آموزش یک ترم اصول و فلسفه تربیت بدنی بر ذهنیت فلسفی دانشجویان دختر و پسر گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی پرداخته است.
روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بوده که به شکل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه انجام گرفت، بدین منظور تعداد 51 دانشجوی دختر و پسر رشته کارشناسی ناپیوسته تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی از دانشگاه غیرانتفاعی شمال آمل که در سال تحصیلی 88-1387 در ترم یک مشغول به تحصیل بودند، در این تحقیق شرکت کردند؛ و قبل و پس از 16 جلسه تشکیل کلاس اصول و فلسفه تربیت بدنی، توسط پرسشنامه «ذهنیت فلسفی» (تهیه شده توسط طالب پور و همکاران 1384) ارزیابی شدند. پرسشنامه مذکور 60 سؤالی، دارای 3 بُعد «تعمق ، انعطاف پذیری ، و جامعیت » (هر بُعد فلسفی با 20 سؤال) می باشد.
پس از آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی میزان ذهنیت فلسفی، مؤلفه های جامعیت و تعمق دانشجویان در مقایسه با قبل آن بهبود معنی داری یافت؛ اما در مؤلفه انعطاف پذیری تغییر معنی داری دیده نشد. همچنین پس از آموزش بین ذهنیت فلسفی دختران با پسران، دانشجویان دارای رشته های ورزشی انفرادی و گروهی، و سطوح مختلف قهرمانی هیچ تفاوتی مشاهده نشد.
بهبودی معنی دار ذهنیت فلسفی دانشجویان ناشی از افزایش معنی دار مؤلفه های جامعیت و تعمق آن بود؛ و اثرگذاری معنی دار آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر بهبود ذهنیت فلسفی دانشجویان، ضرورت آموزش آن را در دوره های ضمن خدمت مدیران و همچنین واحد های تصمیم گیری سازمان های ورزشی مورد تأکید قرار می دهد.