فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
رودخانه کارون در جنوب ایران از پیش از اسلام، از تمدن ساز ترین رودخانه های این منطقه است و شهر اهواز که پیشینه آن به پیش از دوران ساسانی بازمی گردد در کنار همین رودخانه شکل گرفته است . لبه شهری رودخانه کارون در شهر اهواز همواره تحت تأثیر نوع تعامل این شهر با رودخانه بوده است . در طول تاریخ اهمیت رودخانه کارون برای ساکنین این منطقه فراتر از عنصری جهت تأمین آب و به عنوان زیرساخت اصلی در رونق اقتصادی شهر عمل کرده است . ارتباط اقتصادمحور شهر و رودخانه موجب شده بود تا در طی سالیان لبه شهری رودخانه در این منطقه با کاربری تجاری شکل گیرد . این در حالی است که در دهه های اخیر با رویکردهای متفاوتی که نسبت به تعامل با کارون اتخاذشده، رودخانه به تدریج نقش اقتصادی خود را در نظام شهری ازدست داده و متعاقب آن لبه شهر و رودخانه دچار اخلال شده است . چنانچه به نظر می رسد شهر حیات اقتصادی خویش را از رودخانه مجزا نموده و توسعه آن بر مبنای رودخانه شکل نمی پذیرد . این موضوع سبب شده تا هویت لبه شهری اهواز که طی قرون بر اساس رودخانه شکل گرفته دچار آسیب شده و به دنبال آن شهر با چالش های متعددی روبرو شود . این پژوهش باهدف بررسی و تحلیل چگونگی و چرایی رابطه شهر اهواز و رودخانه کارون در طول تاریخ و شکل گیری لبه شهری کارون و آسیب شناسی آن، در دو بخش ابتدا به بیان ارتباط شهر و رودخانه در گذشته و پس ازآن به تحلیل رویکردها و اقداماتی که در دهه های اخیر نسبت به آن صورت گرفته، می پردازد .
Urban art, Landscape phenomenon, Citizens, Social space («هنر شهری» به مثابه پدیده ای منظرین در جامعة امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز در ادبیات «هنر شهری» کشورمان یا اهداف آثار هنر شهری را در تأثیرات آن بر ارتقای کیفیت منظر شهر مبنای تعریف قرار می دهند و یا انواع آثار هنری حاضر در شهر را به عنوان هنر شهری قلمداد می کنند. اما نکته قابل تأمل این است که در پژوهش های صورت گرفته مشخص نیست هنر شهری چیست؟ چگونه بر کیفیت منظر شهر اثر می گذارد؟ و آیا همه آثار هنری موجود در شهر موجد چنین کیفیاتی می شوند؟
با گسترش حضور آثار هنری در سطح شهرهای کشور و عدم موفقیت حداکثری آنها در حصول اهداف تعیین شده به نظر می رسد هنر شهری از جوهره اصلی خود فاصله گرفته و مقهور اعمال سلیقه هایی شده است که گاه آنها را تا حد تزیین و بزک شهر تقلیل داده است. از این رو نه تنها حضورش در شهر هدفمند نبوده، بلکه منجر به اغتشاشاتی نیز شده است.
این مقاله پیشنهاد می کند امروز برای دستیابی به اهداف مورد نظر لازم است به «هنر شهری» به عنوان یک پدیده منظرین نگریست. زیرا به دو مؤلفه شهروند (انسان) به عنوان «مخاطب هدف» که آثار هنر شهری برای او خلق می شود و «فضای جمعی» به عنوان محیط شکل گیری ادراکات و تعاملات اجتماعی و نه صرفاً بستر حضور آثار وابسته است. در آخر نتیجه می گیرد در دوران معاصر، مناسب ترین بستر برای هنر شهری نه هر فضای شهری و فضای عمومی که فضای جمعی است تا ضمن برقرارساختن ارتباطات اجتماعی به عنوان والاترین هدف حیات مدنی بتواند مخاطبان هدفمند را به درک آثار هنری دعوت کند و در این فراخوانندگی به کیفیات شهری مورد نظر نایل شود.
طبیعت انسانی در نگاه عرفانی باغ در منظر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تبیین جایگاه باغ در منظر حافظ و بیانِ این مسئله که نسبت و ارتباط هنر باغ و شعر از حیث آفرینش هنری باهم چیست که مفهوم باغ به نحوی پربسامد در شعر حافظ حضور می یابد، باید ساحت ادراکی این دو مورد مداقه قرار گیرد. مقایسه این دو هنر بر اساس مؤلفه های بصری، شکلی صرف یا وجوه تعقلی صرف امکان پذیر نیست و در این زمینه تعلق این دو هنر به دو ساحت ادراکی مختلف هنرهای تجسمی و غیر تجسمی و سلسلهِ تحولات نگاه درونی و انفسی به طبیعت را در جریان شعر فارسی باید موردتوجه قرار گیرد. هدف این مقاله کشف چگونگی این رابطه درونی است و می خواهد نشان دهد استفاده فراوان از واژگان مرتبط با باغ در شعر حافظ را باید محصول قرابت نحوه آفرینش هنری در رابطه با تبیین حکمت آفرینش در نگاه او دانست. قرابتی که نه از هم نشینی باغ ساز و شاعر در عالم بیرون که از ارتباطی درونی و انفسی حاصل می شود. طبیعت در شعر حافظ به طورکلی و باغ به طور خاص، توصیف عینیات نیست و برای شناخت آن باید جهان بینی شاعر را مورد مداقه قرار داد. برای شناخت جهان بینی عارف، شناخت سیر تحول نگاه به طبیعت در نزد عارفان و تبدل مفهوم زهد در تاریخ تصوف ضرورت می یابد. در چنین بینشی است که بهشت زمینی می شود و زمین بهشتی. از طرفی بنیان فکری هنرمند هر دو وجه فاعلی و مفعولی طبیعت را می شناسد. وجه فاعلی آن که آفرینش هنری در قالب شعر، باغ و ... از آن سرچشمه می گیرد و هنر را بااخلاق مربوط می کند. قلمرو هنر آنجا آغاز می شود که طبیعت و اخلاق درهم آمیخته و باهم یگانه شوند. طبیعتی که چنان به اخلاق خود درآمیخته که وجودش را نمی توان بی آن تصور کرد، هنر نیز همین احساس لذت وجود دارد. طبیعتی که در هنر، اخلاق خود را یافته است و از منطق درونی خویش پیروی می کند. در این کشاکش، همچنان که طبیعت درون آرایش می یابد و زبان، طبع شاعرانه پیدا می کند، طبیعت سرکش بیرون نیز به دست انسان از نو آرایشی می یابد و نیروهای وحشی از آن رانده می شود و طبیعتی می شود آرایش یافته به دست انسان و برای انسان، یعنی- یک باغ، یک طبیعت انسانی.
نقش مدل KANOدر ارزیابی کیفیت فضای های عمومی شهری با سنجش مؤلفه های مؤثر بر سطح سلامت و رفاه جوامع شهری
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی شهری، یکی از عناصر مهم ساختار فضایی شهرها هستند که نقش مهمی در کیفیت زندگی و رفاه افراد ساکن در شهرها دارند. فضای عمومی شهری یک مکان آزاد برای دسترسی و استفاده افراد می باشد. عناصر فیزیکی و فعالیت ها در فضای باز عمومی مزایای بسیاری بر کیفیت زندگی، سلامت و تعامل اجتماعی شهروندان دارد. تأمین نیازهای انسانی در فضاهای عمومی شهری، کیفیت فضاهای عمومی شهری و به تبع آن رضایت مردم از فضاهای عمومی را افزایش می دهد و توجه نکردن به نیازهای مردم، منجر به بیگانگی، گوشه نشینی مردم و کاهش کنترل بر محیط شهری می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف سنجش کیفیت فضای عمومی شهری با استفاده از مؤلفه های تأثیرگذار بر سطح سلامت و رفاه جامعه شهری نورآباد ممسنی از منظر سه گروه کاربران فضا، متخصان امور شهری و کارمندان اداراه ها بر اساس مدل تحلیلی KANO صورت پذیرفته است. مدل کانو سنجش کیفیت فضای عمومی شهری را در سه سطح(نیازهای اساسی، نیازهای عملکردی و نیازهای هیجانی) طبقه بندی کرده است. با توجه به اطلاعاتی که با استفاده از نظرسنجی از گروه های مورد مطالعه در ارتباط با نیاز های اساسی بدست آمده از دید متخصصین امور شهری کمبود فضای سبز و تنوع فعالیت ها در فضاهای عمومی به خصوص پارک های شهری بسیار مهم و بیشترین نارضایتی را داشته است. بنابراین متخصصین امور شهری، کارمندان ادارات و کاربران فضاهای عمومی شهر نورآباد نسبت به نیازهای اساسی به ترتیب با رضایت 458/0 ، 525/0 و 467/0 و با عدم رضایت 716/0- ، 727/0- و 730/0- بیشترین نارضایتی را نسبت به محیط زیست شهری نورآباد دارند. با توجه به نتایج بدست آمده از پرسشنامه متخصصین شهری و کارمندان و تحلیل آن به وسیله مدل کانو نیازهای عملکردی نسبت به دیگر نیازها از دید آنها در وضعیت بهتری قرار دارد. ضریب رضایت نیازهای عملکردی به ترتیب (612/0) و (630/0) و نتایج بدست آمده از پرسشنامه کاربران فضاها نیازهای هیجانی نسبت به دو ضریب رضایت نیازهای اساسی و عملکردی دارای وضعیت بهتری می باشد.
ارزیابی اهمیت نقش مؤلفه های منظر شهری بر کیفیت زندگی شهروندی(مطالعه موردی: شهر گرگان)
حوزه های تخصصی:
منظرشهری مطلوب وانتظام یافته که خود در نتیجه تناسب عوامل موجد آن حاصل می شود باعث ایجاد احساسی خوشایند از زندگی در محیط شهری شده و عامل مؤثری در ارتقاء رابطه شهروندان و شهر و از آن راه احساس مسئولیت در قبال آن است . تأثیر منظر شهر بر جنبه های روحی، ادراکی و رفتاری شهروندان و اهمیّت منظر شهر بر مباحث حقوق شهروندی دو وجه بسیار مهم و مؤثر این موضوع هستند. که به طور عمده اهداف هرگونه طرح و برنامه در جهت ساماندهی منظر شهری را در بر می گیرند. آنچه نباید از ذهن به دور نگاه داشت ذکر این نکته بسیار مهم است که مطلوبیّت منظر شهری در ابعاد مختلف و هماهنگی آن با ویژگی های فرهنگی ، اجتماعی و طبیعی و... شهر که در نتیجه عملکرد مناسب و هماهنگ لایه های مختلف تشکیل دهنده شهر می شود ، با تأثیرگذاری بر روحیات و رفتارهای شهروندان ، زمینه های ایجاد آرامش روحی و نزدیک شدن به شهر مطلوب را فراهم می آورد. لذا در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات معیارهای منظر شهری بر رفتار و کیفیت زندگی شهروندان شهر گرگان با روش پیمایشی با انتخاب 380 نفر به عنوان نمونه آماری انجام گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSSدر قالب مدل های ای اسکوئر، و همبستگیجهت اولویّت بندی اثرگذاری معیارهای منظر شهر بر رفتار و کیفیت زندگی استفاده شده، نتایج حاصل از آنها در حالت کلی بیانگر آن است که ادراک عمومی و فرم و ریخت شناسی بر اساس نظرات شهروندان در جایگاه اول قرار گرفته و این مؤلفه ها در بین معیارهای مورد سنجش نشان از اهمیّت و اثرگذاری بیشتری بر روی زندگی شهروندان منطقه مورد مطالعه داشته است. همچنین در بین مؤلفه ها، حس مکانی در محدوده مورد سنجش در جایگاه آخر قرار گرفته که بیانگر اثرگذاری کمتر آن بر روی کیفیت زندگی شهروندان بوده است. گرچه این مؤلفه در بین مؤلفه ها در جایگاه آخر واقع شده لذا با برنامه ریزی و مدیریت مناسب این نوع مؤلفه ها می توان نقش آن را در بین مؤلفه ها پررنگ تر کرد و این امر نیازمند مدیریت نظام مند سازمان ها و نهادهای ذی ربط می باشد.
منظر جنگ؛ ادراک منظر، استحکامات دفاعی و استتار در زمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
این مقاله به چگونگی تأثیر جنگ بر شکل گیری مناظر و همچنین نحوه ادراک ما از آن می پردازد. شواهد زیادی از تأثیر جنگ ها بر منظر از زمان باستان تاکنون وجود دارد. این تأثیرات هم در بعد فیزیکی منظر قابل مشاهده است و هم در ابعاد ذهنی آن تأثیر می گذارد. بسیاری از مناظر فرهنگی امروز درنتیجه جنگ ها شکل گرفته اند. رابطه متقابل جنگ و منظر را می توان بر پایه دو کلیدواژه اصلی «ادراک» و «زمین» مطالعه کرد. در این مقاله مختصراً به ادراک منظر در نظریه های غربی در ارتباط با ارزش های منفی مانند ترس و خطر، همچنین ادراک منظر در بستر جنگ پرداخته می شود؛ سپس نمونه هایی از تغییر فیزیکی منظر در نتیجه اقداماتی که در زمان جنگ و یا پس از آن برای شکل دهی به منظر صورت گرفته، بررسی می گردد. این نمونه ها شامل دیوارها و استحکامات دفاعی، یادمان های جنگی و گورستان های جنگ، باغسازی در زمان جنگ و همچنین مناظر استتار است. بررسی این موارد، پیچیدگی ارتباط میان جنگ و منظر را نشان می دهد و اینکه امروز، طراحی دوباره و معنادار مناظر متأثر از جنگ برای استفاده های جدید، در وهله اول نیازمند خوانش دقیق این مناظر است.
Redesigning Bazaar Based on Formation Capability; and Recording of Collective Memories;Case Study: Bazaar Khan, City of Yazd (بازطراحی بازار مبتنی بر قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی؛نمونه موردی : بازار خان شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاطره انگیزی یکی از کیفیت های قلمروهای عمومی فضا و مشتمل بر چهار مرحله شکل گیری، ثبت، تداعی و انتقال است. نقش قلمروها و فضاهای عمومی در دو مرحله اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. بازارها، مکان هایی هستند که در آن فرد تعاملات اجتماعی را تجربه، فضا را احساس و به ادراک محیط نایل می آید. نتیجه این گونه فعالیت ها و رفتارها، شکل گیری و ثبت خاطرات جمعی است. به نظر می رسد در سال های اخیر، بازار محمدعلی خان یزد معروف به بازار خان که از جمله نقاط دیدنی و قدیمی شهر به شمار می آید این نقش را کمتر ایفا کرده باشد. بازنمایی خاطره در بستری نوین به گونه ای که بتواند در برابر فرهنگ معاصر مقاومت کرده و راهی جدید در درون مایه به سوی آینده پیدا کند، ضروری است لذا، تحقیق حاضر با هدف ایجاد بستری مناسب مبتنی بر دو مرحله اول یعنی قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی در این بازار انجام شد. سؤالات تحقیق عبارتند از : مراحل شکل گیری و ثبت خاطره در اذهان عمومی در فضای بازار به عنوان مکانی برای آفرینش خاطرات جمعی چگونه است؟ عوامل مؤثر در مراحل شکل گیری و ثبت خاطرات در بازارها چیست و چگونه می توان بستر شکل گیری و ثبت خاطرات را در بازار خان یزد فراهم کرد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شد. در روند پژوهش مشخص شد : خاطره جمعی واجد ابعاد اجتماعی، مکانی، زمانی و احساسی است. برای ابعاد، مؤلفه ها و برای مؤلفه ها، شاخص هایی شناسایی شد. همچنین، مراحل مختلف شکل گیری و ثبت خاطره جمعی شناسایی و مشخص شد این مراحل نسبت به هم همپوشانی داشته و شروع یک مرحله الزاماً در نقطه پایانی مرحله قبل نیست. به علاوه، مشخص شد : بازار خان یزد کماکان از این دو قابلیت بهره مند است. لذا، بازطراحی اجزاء بازار در جهت تقویت این قابلیت انجام و راهبردهایی برای حفظ این قابلیت ارایه شد.
طراحی پیاده راه و تأثیر آن بر کیفیت زندگی در بافت تاریخی شهرها، مطالعه موردی پیاده راه تربیت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی پیچیده در ارتباط با علوم مختلف، بسته به حوزه علمی مورد بحث، معانی متعددی دارد. امروزه کاربرد پیاده راه ها به ویژه در حفاظت از بافت های کهن شهری، جایگاه خود را در مباحث شهرسازی یافته و به عنوان ابزاری مفید در جهت حفظ فضاهای بافت شهری کهن و آشتی آن با فضاهای مدرن شهری و ساکنان آن استفاده می شود. فضایی که فرد در آن آزادانه بدون خطر تصادف با وسایل نقلیه حرکت می کند، مخصوص پیادگان است و برای ایجاد پیاده روی آسان، ضمن حفظ بافت تاریخی شهری خلق شده اند. توجه به عابران پیاده به عنوان عامل حیات بخش فضاهای شهری در طراحی این فضاها و مانعی بر متروک شدنشان ویژگی مشترک پیاده راه ها است. نمونه موردی مقاله، پیاده راه تربیت تبریز است که با روش توصیفی موردی تحت بررسی قرار گرفته است. ابتدا با استفاده از روش های کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شده، سپس از طریق روش میدانی، با مصاحبه و پرسشنامه، نظر عابران پرسیده شده است. در مرحله میدانی، جامعه آماری با استفاده از نرم افزار G Power با احتمال عدم برگشت پذیری برآورد شده است. شاخص های کیفیت زندگی مورد بررسی پرسشنامه شامل دیدگاه نظریه پردازان شهرسازی است که در مرحله کتابخانه ای بررسی شده و در دسته بندی های جزئی عناصری چون سرزندگی شهری، حفط هویت شهری، حفظ امنیت و... را در بر می گیرد. در نتایج، شاخص ها در دو دسته کیفیت کالبدی و اجتماعی جمع بندی شدند که نشانگر بهبود کیفیت زندگی اجتماعی در تربیت پس از اجرای این فناوری نوین است. نتایج حاصل از کیفیت های کالبدی هرچند نشان دهنده اثرات سازنده بر کیفیت زندگی از نظر کالبدی پس از کاربرد پیاده راه است، ضعف هایی نیز در برخی از شاخص ها دیده می شود. در پایان با توجه به کیفیت زندگی حاصل شده در این نمونه، راه حل هایی در بستر کیفیت های کالبدی برای این پیاده راه پیشنهاد شده است تا با افزایش کیفیت زندگی در این بافت، ضمن حفظ ماندگاری حیات بافت، بتوان آن را به عنوان الگویی زنده در بافت های مشابه مطرح ساخت.
حال و هوای جنگ در آثار نقاشی؛ گزارش ایرج اسکندری از تجربه های خویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
هنر انقلاب، دفاع مقدس و مفاهیم پیوسته با آن در طول سه دهه اخیر بخش مهمی از هنر معاصر ایران را به خود اختصاص داده است. ایرج اسکندری، نقاش و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران، ازجمله هنرمندان پرکار این برهه از هنر کشور است؛ آثارش با تجربه ای زیسته در زمان جنگ توأمان بوده، مجموعه ای از رویکردهای واقع گرایانه، نشانه شناسانه و معناشناسانه را بازتاب می دهد. ایرج اسکندری در همایش یک روزه جنگ و منظر در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه 1395، به تشریح آثار و دستاوردهایش در طول سه دهه فعالیت در هنر انقلاب و دفاع مقدس پرداخت. آنچه در ادامه می خوانید مختصری از این سخنرانی و در واقع مونوگرافی هنرمند از سه دهه فعالیت هنری اش است.
گزارش همایش هشتم «پدیدارشناسی منظر شهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هشتمین نشست از سلسله نشست های مطالعات عالی پدیدارشناسی منظر شهری با عنوان «هنر، طبیعت، شهر» در تاریخ 8 شهریور ماه 1395 در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. از اهداف این نشست، شناخت زیبایی به عنوان فصل مشترک هنر، طبیعت و شهر، شناخت هنر به عنوان کاتالیزور حضور طبیعت در شهر، آگاهی از دستاوردهای جهانی در زمینه تعامل هنر و طبیعت در شهر و ارزیابی وضعیت هنر محیطی در تهران بود. در راستای این نشست، میزگردی تخصصی با حضور دکتر «ناتالی بلان» استاد دانشگاه پاریس دیدرو، پژوهشگر در زمینه پویایی اجتماعی و بازترکیب فضاها و مدیر لابراتوار «لادیس» و دکتر سید امیر منصوری، مدیر گروه معماری منظر در دانشگاه تهران و رئیس پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر تشکیل شد.
نقش فضای باز، طبیعت و منظر در ارتقا کیفیت آموزشی مدارس(تحلیل کارکردی نظریه بازسازی تمرکز ذهنی در معماری منظر)
حوزه های تخصصی:
در راستای تحقیقات صورت گرفته در رابطه با تأثیرات طبیعت بر بهبود روند آموزشی و نقش آرامبخش ارتباط با طبیعت بر جسم و روان آدمی، بررسی کیفیت تعامل با طبیعت در مکان های آموزشی ضروری به نظر می رسد. در شرایط فعلی کشورمان حیاط مدرسه به عنوان مکانی جدای از بنای مدرسه مدنظر قرار می گیرد و بستری منسجم و هماهنگ با فضاهای بسته در محیط آموزشی را ایجاد نمی کند این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا حیاط مدرسه به مثابه عنصری مکمل در برنامه آموزشی و پرورشی مورد توجه قرار می گیرد. در حال حاضر توجه به نقش آموزشی حیاط مدارس و بررسی کیفیت های مرتبط با آن از جایگاه ویژه ای در سیاست های آموزشی کشورها برخوردار است. در این راستا ابتدا به بررسی تأثیرات رابطه انسان با طبیعت، نقش و جایگاه طبیعت و منظر در محیط های آموزشی و سپس به بررسی یکی از نظریه های معماری منظر مرتبط با این موضوع ( نظریه بازسازی تمرکز ذهنی) پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با شناسایی مولفه های نظریه بازسازی تمرکز ذهنی در محیط های آموزشی و تقویت آنها می توان از فضای باز و حیاط مدارس و محیط های آموزشی به عنوان فضایی مکمل و همگام با فضاهای بسته آموزشی و در جهت تقویت قدرت تمرکز و یادگیری دانش آموزان بهره گرفت
باغ سعاد ت آباد اصفهان در آینه مثنوی گلزار سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه آن دست از بناهای تاریخی ایران که بخش هایی از آن با همه آن از میان رفته است، نقش منابع مکتوب و تصاویر بسیار پررنگ می شود. ازآنجاکه در مطالعه این نوع بناها، کوچک ترین اطلاع افزون تری نیز می تواند مفید باشد، شناسایی و بررسی همه منابع موجود بسیار اهمیت دارد. یکی از انواع کمتردیده منابع تاریخ معماری که گاه ممکن است درباره گونه ای بناهای تاریخی یا یک بنای خاص اطلاعاتی به دست دهد، متون ادبی منظوم است. هدف از این مقاله، معرفی و بررسی قابلیت های یک نمونه از این متون است. منظومه گلزار سعادت اثر میرزامحسن تأثیر تبریزی (۱۰۶۰ ۱۱۲۸ق)، در وصف باغ سعادت آباد اصفهان سروده شده، و جزو آثار منظوم اندک شماری است که به طور کلی به وصف معماری چند بنا می پردازد. به جرئت می توان گفت که برخی اطلاعات موجود در گلزار سعادت، در هیچ یک از منابع درجه اول و درجه دوم دیگر نیامده و از این نظر بی همتاست. همچنین، ازآنجاکه همه بناهای وصف شده در این منظومه از میان رفته، اهمیت اطلاعات آن دوچندان می شود. در این مقاله، ابتدا به معرفی مختصر باغ سعادت آباد و مثنوی گلزار سعادت می پردازیم، و سپس می کوشیم تا از طریق تحلیل محتوای این متن، و در موارد ممکن با تطبیق اطلاعات آن با دیگر منابع، تصویری از اجزای معماری باغ سعادت آباد به دست دهیم؛ و در نهایت، طرحی کلی از پلان این باغ ترسیم کنیم. متن گلزار سعادت نشان می دهد که در زمان شاه سلطان حسین بخش هایی به این باغ افزوده شده که تاکنون در هیچ منبع دیگری از آن نامی برده نشده است.
بازطراحی بوستان های شهری با تأکید بر توسعه اجتماع پذیری (مورد مطالعه: بوستان های شهر مهاباد)
حوزه های تخصصی:
فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهمترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیطهایی برای لذت، تفریح،گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی وتبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها،عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی ازجمله پارک های شهری از بین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارکها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسانها، درجهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مؤثر بر اجتماع پذیری پارکهای شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارکهای شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارکها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های مؤثر اجتماع پذیری در محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید.در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، و به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های اجتماع پذیری که شامل معیارهای خوانایی و کیفیت محیط، الگوهای فرهنگی- اجتماعی،منظروعناصرگیاهی،حیات جمعی و سرزندگی،مدیریت،کاربری های همجوار و آسایش و امنیت روانی و ...را شامل می شودومطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای اینکه با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربر می گیرد و اجتماع پذیری پارکهای شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
کوچاس (پلازا) به مثابه تئاتر شهری در منظر شهری غیر رسمی ارگ- شهر لاهور (انگلیسی) Koochas (piazzas) as street theatres In historic urban informal landscape of Haveli nau nihal singh, the walled city, lahore
حوزه های تخصصی:
According to a demographical study conducted in 2012, Lahore is the largest city of the Punjab, Pakistan with a population of about 10 million. The study also suggests that the population of this striving metropolis has been growing at a growth rate of about 3% per annum. The growth of population as compared to designed residential spaces is unbalanced. Lahore is facing a shortage of housing authenticated by the statistical data of 1980 and 1998. With the increasing number of people we have a rapidly decreasing designed residential landscape required for the socialization of such a large population due to the profit-making strategy employed by the real estate developers merely observing human clusters as money machines. Our urban settlements are gradually becoming dead, lifeless spaces with no attraction, zeal and activity areas for all age groups. Question remains that how should we design our urban settlements especially residential clusters catering the growing population simultaneously having the same spatial qualities, urban benefits and aspiring planning techniques that are present in historically grown informal settlements. This manuscript analyzes an urban cluster located in the historic city center of the Walled City Lahore and documents those qualities and uncountable benefits that are being offered by the “Koochas” (piazzas or squares) of this historic informal settlement to its residents. The role of a “Koocha” in this informal settlement has been analyzed particularly in order to emphasize their importance in providing a luxurious space for routine gatherings and cultural events. Informal settlements like these are the most appropriate socio-culturally built environments that were developed (and are still developing) gradually with the passage of time over a period of several hundred years without the services of professionals. On the basis of characteristics of “Koochas” discussed different guidelines are developed in the form of conclusions so as to propose a basis for planning of futuristic urban settlements of Lahore.
منظر مشارکتی؛ اثر حضور مردم در طراحی دو باغ موزه : تهران و خرمشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
پس از هشت سال دفاع مقدسِ ملت ایران در برابر تجاوز کشور عراق، گونه ای از هنر به نام هنر دفاع مقدس در ایران پدید آمد که به لحاظ عینی و مفهومی به تجسم رشادت، استقامت، وطن پرستی و ایثار مردم در برابر کشور مهاجم می پردازد. از نمودهای این حوزه از هنر در حوزه معماری، موزه ها و باغ موزه هایی است که در بسیاری از شهرهای ایران برای به نمایش گذاشتن آثار برجای مانده از جنگ و یادگارهای رزمندگان و نیز بازسازی صحنه های نبرد - واقع گرایانه یا مفهومی- بوده است. موزه دفاع مقدس خرمشهر (1375) و موزه دفاع مقدس تهران (1385) دو نمونه قابل توجه از این دسته موزه ها به شمار می روند. نتیجه بررسی این دو پروژه در روندی قیاسی نشان می دهد که مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر، با هزینه ساخت اندک و بهره گیری حداقلی از تکنوکرات ها، در نمایش ایثار، ازخودگذشتگی و واقعیات جنگ ایران و عراق موفق تر از پروژه شهری بزرگ باغ موزه دفاع مقدس تهران با هزینه هنگفت و استفاده حداکثری از تکنوکرات هاست.
سؤال این است؛ چرا پروژه باغ موزه دفاع مقدس تهران نتوانست موفقیت لازم را به دست آورد و چه عواملی باعث شد تا مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر پروژه موفقی باشد؟
از منظر نزاع تا منظر دفاع؛ مفاهیم و گونه های پیوند منظر با جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
جنگ و نزاع بخش تاریک و تلخ تجربه بشری است که تلاش ها برای اجتناب از آن برخی مواقع غیرممکن بوده است. این نوشتار با نگرشی متنی به پدیده جنگ، منظر را از صرف قرارگاهی برای تحقق آن به مثابه محصولی برای درک واقعیت جنگ و انتقال تجارب و مفاهیم موجود در آن تلقی می کند. به این ترتیب، این نوشتار با مطالعه ادبیات موضوع حوزه منظر جنگ، با ایجاد تمایز میان دو مفهوم «جنگ» و «نزاع»، این فرضیه را مطرح می کند که در رابطه ای دیالکتیکی میان منظر و نزاع، در شرایط مختلف، گونه هایی از «منظر نزاع» تولید و بازتولید می شود که برخلاف دیگر دسته بندی های ا موجود، فرآیند محور بوده و به همین سبب تعریف پذیرتر و قابل ارزیابی تر است. با این رویکرد، رابطه منظر و نزاع طبقه بندی شده، دسته بندی جدیدی در حوزه رابطه منظر و جنگ ارائه و سه گونه منظر نزاع شامل «منظر نزاع پیشا-جنگ»، «منظر نزاع حین جنگ» (منظر جنگ یا منظر کارزار) و «منظر نزاع پسا-جنگ» معرفی می شود. دو نکته اساسی در این طبقه بندی یکی، مفهوم «ارزش منظر» در شناسایی و حفظ مناظر نزاع است که فهم آن نیازمند نگرش های متنی و میان رشته ای است و دیگری «قابلیت تغییرپذیری» این مناظر جهت تبدیل شدن از یکی به دیگری است که توجه به وضعیت نهایی منظر و پایش مستمر آن را طلب می نماید. درحالی که منظر نزاع پیش و حین جنگ با حذف عامل بیرونی نزاع، شکل اولیه خود را به دست می آورند و یا به عبارتی «تولید» می شوند، منظر نزاع پسا-جنگ با حذف آن عامل، خلق شده و به انحا و اشکال گوناگون ادبی، سینمایی، شهری، خاطرهای و مانند آن «بازتولید» می شود.
مواجهه شهر اردبیل با دریاچه شورابیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه شتابان شهر در مسیر خود ناگزیر از تهاجم به طبیعت اطراف است این امر مجال تفکر پارادایمی و پرداختن به ابعاد مختلف در مکان گذار را نمی دهد . در هرلحظه از فرآیند توسعه، برآیند مابه ازای برخورد شهر و طبیعت، مکانی با ویژگی های زیباشناختی خاص است که شتابِ طرح های توسعه توان انطباق با ظرفیت های موجود را نمی دهد، در این هنگام وجهی از منظر - عمدتاً با غلبه زیبایی کارکردی و کالبدی - بر جنبه های دیگر پیشی می جوید . عرصه این توسعه، لبه شهر و طبیعت را به مثابه فضای میانجی متأثر از ویژگی و ارزش های هردوی آن ها تعریف می کند؛ استحاله این لبه، متأثر از روح زمان، خود را گاه در سویه هایی از تهاجم و تقابل و گاه تعامل و تبادل نشان می دهد . در این مقاله لبه گذار توسعه شهر اردبیل و برخورد آن با طبیعتِ دریاچه شورابیل در مقام تنهاترین دریاچه طبیعی داخل شهری ایران، از بعد زیباشناسی موردبررسی قرار می گیرد تا سمت و سوی آن در مطالعات طرح های شهری مشخص شود . می توان تأکید بر رویکرد کارکردی - کالبدی را در طرح های شهری اطراف دریاچه مشاهده کرد که با نادیده گرفتن ابعاد معنایی متأثر از تاریخ و ظرفیت طبیعی، نقش دریاچه را با مرکزیت قوی تفریحی مورد غفلت قرار می دهد . این در صورتی است که هرگونه مداخله و توسعه لبه باید همواره متوجه زیبایی یکپارچه باشد تا علاوه بر پاسخگویی به نیازهای کمی، از خلال مدیریت کیفیت و ظرفیت پنهان، نقش قلمروهای فضایی در سازمان شهر را در نظر گیرد .
راه به مثابه منظر
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
راه پدیده ای غریب در زندگی انسان است. ابتدا فقط مسیر دسترسی به «جایی» است. در این مسیر، آنچه مهم است، مقصد است. سؤال آن است که چگونه می توان زودتر به مقصد رسید؛ کوتاه ترین راه کدام است. قضیه حمار، حکایت این ماجراست. برای حیوان زودتر رسیدن تنها حکمی است که غریزه او می سازد. هر مقصود دیگر ضمن راه، با قضیه حمار ناسازگار است. اما برای انسان ماجرا در همین صحنه تمام نمی شود. بعد از طرح «مسیر»، رفت وآمد آغاز می شود. مسافرانی که به سوی آن مقصد می روند، روزانه از این «مسیر» می گذرند. این ها دیگر با سؤال روز اول مواجه نیستند؛ زیرا مسیر تعریف شده است. پرسش این ها، همچون مطالبه انسان متمدن است که از بند معیشت رسته و به ظرفیت های جدیدی توجه می کند که «زندگی» فراتر از «زیست» می تواند به او بدهد. انسان متمدن به رشد، معنویت، فرهنگ و هنر می اندیشد و تلاش می کند اوقات و محیط زندگی خود را به صورتی مدیریت کند که به نیازهای عالی او پاسخ دهد درحالی که انسان ابتدایی به مطالبات نخستین خود و حفظ حیات مشغول بود. راه، پس ازآن که پدید آمد، به مدد استفاده مداوم انسان ها، تجربه های نوبه نو و تولید خاطره های فردی و جمعی، تدریجاً علاوه بر اتصال دونقطه نقش های جدیدی پیدا می کند. راه، نظرگاهی برای «تماشای» طبیعت است که «بیرون» را از نقطه ای خاص برای ناظر تصویر می کند. در این نقش، راه یک قاب است؛ انتخابی خاص از بی نهایت امکان تماشای طبیعت نظرگاه، به نقش فاعلی ناظر جهت می دهد و او را مجبور به تماشای انتخابی خاص از محیط پیرامون می کند. درعین حال، راه با عبور از عرصه هایی خاص، دایره انتخاب را هر چه محدودتر می کند. از سوی دیگر، رهگذران، به جبر وسیله آمدوشد، ناگزیر از تماشای بیرون در موقعیتی نسبتاً ثابت و به مدت طولانی هستند. این وضعیت، نقش خاطره سازی «بیرون» را افزایش می دهد. تکرار این خاطره ها، منظر راه را به نمادهایی بدل می سازد که برای مخاطبان هویت سازند. همه رهگذران، سرزمین خود را از نقطه ای ثابت (راه) دیده اند. این اتفاق، شبیه کارکرد «خیابان» در منظره سازی باغ ایرانی است. باغ ایرانی، برخلاف نوع چینی یا انگلیسی آن، گزیده ای از منظر را در قاب خیابان اصلی خود به صورت کاملاً هدایت شده، با حصاری استوار از درختان، به ناظر نمایش می دهد و موجب می شود همه مخاطبان، باغ را «یک چیز» دیده باشند و خاطره ای مشترک پدید می آورد. بدین ترتیب راه، در امتداد عمر خود به منظری بدل می شود که علاوه بر آن که خود بخشی از محیط است، طبیعت پیرامون را هم «بازنمایی» می کند. در این حال دو نقش مفعولی و فاعلی در مواجهه با بیرون را می پذیرد : هم جزئی از آن است و هم آن را بازنمایی می کند. راه به مثابه منظر، دیگر عنصر اتصال دهنده دونقطه نخواهد بود و انسان ها، برحسب طبع و ذهن خود مطالبات افزون تری نسبت به قضیه حمار دارند. ازاین روست که «مسیر راه» دیگر تنها با معیار «کوتاه ترین» ارزیابی نمی شود و «منظره های راه» نیز به دست متصرفین حاشیه آن سپرده نمی شود. بلکه انتظار است که در هنگام طرح ریزی راه، عناصر طبیعی و تاریخی منظر مرتبط با آن در تعیین مسیر نقش داشته باشد و پس از ساخت راه، منظر پیرامون نیز با برنامه و طراحی کارشناسی شده، و نه سلیقه ای و مدیریتی، سازنده خاطره جمعی باشندگان راه باشد. در تصویر زیبایی که «میثم خلیل پور» از زبان راه، کوه و کویر روایت کرده، لایه های پی درپی زیبا سازنده و معرف سرزمین به روشنی پیداست؛ آن قدر که عکاس خوش ذوق، نور منظر را نیز در ارکستر و منظومه خود به نحو زیبایی به بازی گرفته است.
منظر یادمانی جنگ : از واقع نمایی تا استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
جنگ پدیده ای خوشایند نیست که یادآوری آن به جامعه، امری مطلوب باشد. اما در ورای جنبه های تلخ و سیاه هر جنگ می توان به جنبه های سفید این پدیده نیز نظرکرده و حتی آن ها را به نسل های نو یادآوری کرد. هر نبردی بی شک شاهد دلاوری، ایثار و میهن پرستی عده ای بوده است که برای این ارزش ها از جان خود گذشته اند. در این حالت، یادآوری جنگ در قالب یادمان ها باید به پررنگ کردن یاد این افراد، مکان های خاطره انگیز و ارزش های فطری و انسانی مرتبط با جنگ بپردازد. یادمان های جنگ به عنوان نمادهایی در زندگی روزمره نسل های جدید، قرار است خاطراتی از جنگ را زنده نگه دارد. اما این نمادها چگونه باید باشند؟ آیا روایت مستقیم یک اثر هنری از جنگ، به عنوان مثال، مجسمه یک رزمنده پاسخ مناسبی به امر «یادآوری» است؟
نمونه های متنوعی در سراسر جهان با این موضوع اجرا شده است. مقاله حاضر به بررسی این نمونه ها می پردازد و از خلال آن ها دنبال پاسخ ا مناسبی برای این پرسش است.
نتایج تحقیق حاکی از آن هستند که در موضوع یادمان های مرتبط با جنگ، با یک طیف مواجه هستیم که یک سوی آن واقع نمایی و نگاه موزه ای است و سوی دیگر آن نگاه انتزاعی و استعاره ای. هرچند واقع نمایی ارتباط سریع تری با مخاطب برقرار می کند اما ماندگاری اثر در ذهن مخاطب به دلیل سادگی آن اندک خواهد بود. در مقابل یادمان هایی که دارای لایه های پیچیده تری بوده و تفسیرپذیر هستند اگرچه ممکن است در جذب اولیه مخاطب ضعیف باشند اما درگذر زمان کارکرد بهتری را به عنوان یک اثر یادمانی ایفا می کنند.
بنابراین به نظر می رسد یادمان های جنگ متناظر با جنبه های حماسی و ارزش های ملی باید با بیان تمثیلی و استعاره ای ارائه شوند و آثاری که به یادآوری خاطرات مربوط است می تواند از بیان واقع گرایانه بهره گیرد. بررسی نمونه ها حاکی از آن است که انتخاب رویکرد مناسب با موضوع یادمان، در جذب مخاطب و انتقال پیام به نسل جدید موفق تر خواهد بود.
ارزیابی پیوندهای اجتماعی-فضایی و بصری در مراکز شهری «نیوکاسل » و «گیتس هد » در ارتباط با منظر پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
گسترش راه ها و جابجایی انسان ها، موجب شکل گیری مناظر جدیدی ازجمله منظر پل شده است. تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و بصری پل ها بر محیط اطراف آن ها به عنوان مؤلفه ها و نمادهای توسعه، اهمیت روزافزونی در مطالعات منظر راه به دست آورده اند. هدف این مقاله، ارزیابی نقش و طراحی پل ها در پیوند های اجتماعی-فضایی و بصری مراکز شهری نیوکاسل و گیتس هد واقع در شمال شرقی انگلستان، با بهره گیری از معیار منظر پل است. یافته های این مقاله نشان می دهد که پل ها تنها معابری برای جابجایی فیزیکی نیستند بلکه می توانند مقصدهای اجتماعی-فضایی باشند برای دیدار افراد با یکدیگر، انجام فعالیت های دسته جمعی و تقویت ادراکات محیطی. در محیط های شهری، نشانه ها تأثیرات غیر یکسانی بر پیوندهای بصری و منظر پل ها دارند. نشانه های شاخص و متضاد موجب بهبود منظر پل ها می شوند درحالی که نشانه های مخرب، نقشی تخریبی در منظر پل ایفا می کنند.