مقالات
حوزه های تخصصی:
شهر، به عنوان اساسی ترین جلوه تجلیات روح خلاق انسان، همواره در ارتباط با آفرینش های بشری، از جمله صنعت و هنر، معنا یافته و در نتیجه خوانش های مختلف از نو زاده می شود. حضور شهرها در ادبیات، نه تنها فضاهای مورد نیاز عناصر روایی را تأمین می کند، بلکه با خلق خاطره ها در بطن فضاهای شهری، این فضاها را به اسطوره هایی بیانگر روح حاکم بر جامعه بدل می کند. ادبیات که بسیار زودتر از سینما، هنرهای تجسمی، و سایر هنرها، شهر را به تصویر کشیده و خاطرات و کهن الگوهایی را در آن ایجاد کرده است، در دوران معاصر، و با افزایش فضاهای شهری، بیش از پیش به شهر و فضای بیرونی توجه می کند، تا آنجا که شخصیت های داستان و روایت، هویّت خود را در متن شهر جستجو می کنند، شهری که خود به عنوان شخصیت و قهرمان (یا ضد قهرمان) اصلی روایت مطرح می شود. در این بین نویسندگانی چون فرانسوا بن(François Bon)، با نزدیک شدن به فضاهای فراموش شده شهری، چهره ای دیگر از شهر ارائه می دهند. بن با به صحنه آوردن فضاهایی طرد شده، چون زاغه ها، تصویری نو از زندگی در فضای شهری معاصر ارائه می دهد، فضایی که گاه به عنوان عاملی برای تخریب هویّت فرد و خاطرات او عمل می کند. مطالعه پیش رو، با هدف مطالعه این نوع خاطره پردازی ها در سطح منظر شهری، و با تکیه بر آراء متفکرانی چون رن وژل و میشل کولو در حوزه روابط فضایی و انعکاس منظر، به مثابه فضای زیسته، در آثار هنری و به خصوص ادبیات، در صدد پاسخگویی به این پرسش است که تصاویر و خاطرات شهر معاصر چگونه در دو رمان فرانسوا بن، یعنی خروجی کارخانه و دکورسیمان، شکل گرفته و چه منظری از فضای شهری معاصر ارائه می دهند؟ پرسشی که درنهایت با ارائه تصاویر و خاطرات برآمده از فضاهایی گم شده در این رمان ها، فضای شهری حاضر در آنها را چون نامکانی درمی یابد.
پژوهشی در زمینه پیشینه تاریخی، خصوصیات و منظر باغ هرندی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی بیانگر ارتباط نزدیک میان بستر فرهنگی و طبیعی است و نشانه ای از سازگار نمودن و همسوسازی نیازهای انسان و طبیعت است.باغ های تاریخی ایرانی از آثار مهم به جا مانده از گذشته هستند که به واسطه ارزش های چندگانه محیطی، سودمندی و زیبایی شناسیکه کلیه حواس پنج گانه را درگیر می کند به عنوان میراث ملی و سندی با ارزش از هویّت تاریخی و فرهنگی، لازم است پیوسته مورد بررسی، حفاظت و نگهداری قرار گیرند. ساده ترین و رایج ترین شکل هندسی باغ های ایرانی من جمله باغ های دوره قاجار شامل: محوری در مرکز به موازات اضلاع طولی است و به طور معمول در دو طرف این محور درختان سایه دار کاشته می شدند. شکل هندسی این باغ ها اغلب چهارضلعی و نسبت به محور مرکزی قرینه طراحی می شدند. در دوره قاجار باغ های متعددی در کرمان احداث شده اند. از جمله این باغ ها، باغ هرندی کرمان است که به وسیله سازمان میراث فرهنگی جهت ثبت ملی و مرمت این باغ بررسی هایی انجام شده است. اما چون تحقیقات انجام شده ای که به صورت کامل و علمی منتشر شده باشند، درباره این باغ در دسترس نبود، ضرورت انجام پژوهشی به منظور مشخص شدن تاریخچه، خصوصیات و وضع کنونی باغ احساس شد. بدین جهت این تحقیق که روش اجرای آن تفسیری تاریخی است با استفاده از مدارک موجود در نوشته های مختلف و بررسی میدانی و سؤال از مطلعین انجام شد که نتایج آن در این مقاله آمده است. نتایج این پژوهش نشان داد که باغ هرندی کرمان در ابتدای احداث آن در خارج شهر ولی اکنون در مرکز شهر قرار دارد. کاربری اولیه آن مسکونی و تفریحی بوده است. باغ ایرانی الگوی کلی این باغ است، ساختمان اصلی آن در دو طبقه، در حدود یک سوم شمالی محور اصلی و در ساخت آن شیوه معماری دوره قاجار و نیز الگو گرفته از معماری فرانسه آن زمان است. نظام آبیاری این باغ در گذشته از طریق چاه با استفاده از گاوگرد و نیز آب قنات بوده است.
نگاهی پدیدارشناسانه به طراحی مناظر مقدس شهری
حوزه های تخصصی:
در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.
ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی منظر پل های عابر پیاده در فضاهای شهری تهران با رویکرد «طراحی همخوان با زمینه»
حوزه های تخصصی:
شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
اولویت بندی پیاده راه سازی مسیرهای اطراف حرم حضرت معصومه(س) شهر قم
حوزه های تخصصی:
پیاده راه سازی به عنوان نیرومندترین و اثرگذارترین جنبش طراحی مجدد خیابان، از راهکارهایی است که در دهه های اخیر به منظور کاهش تبعات منفی حضور گسترده خودرو در شهرها و رونق اجتماعی-اقتصادی و محیطی مراکز شهری به کار بسته می شود؛ به گونه ای که بسیاری از مدیران و سیاستگذاران شهرهای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با امکانسنجی و اولویّت بندی دقیق و سنجیده فضاها و خیابان های مساعد و سپس کاربست پروژه های پیاده راه سازی و آرام سازی آمد و شد، ضمن کاهش اثرات زیانبار محیط زیستی ناشی از خودرو- محوری، موجبات بازآفرینی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مراکز شهری را نیز فراهم آورده اند. در این راستا، پژوهش حاضر با روش ترکیبی (ارزیابی ویژگی های کالبدی و ادراکات زائران و مردم) و با هدف ارتقاء پیاده مداریدر بافت مرکزی شهر قم، ابتدا به تشریح ادبیات جهانی در مورد پیاده راه سازی، اولویّت بندی پروژه های پیاده و همچنین قابلیّت پیاده روی خیابان پرداخته و سپس از طریق، کسب نظرات مردمی و زائران بر اساس پیمایش میدانی، تحلیل داده های ثانویه و همچنین نظرات متخصصان به اولویّت بندی پیاده راه سازی مسیرهای اطراف حرم مطهر پرداخته است. انتخاب معیارها بر مبنای روش دلفی بوده و نظرات متخصصان بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره (AHP) اعمال شده است. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که خیابان ارم به دلیل نقش مهم در پیوند دو عنصر اصلی مذهبی (حرم مطهر) و تجاری (بازار) و وجودفعالیت ها و کاربری های مختلف و متنوع، دسترسی به پارکینگ، طول و عرض مناسب، سرزندگی و حضور گسترده افراد پیاده و زائران، شیب مناسب، بهترین فضا جهت ایجاد پیاده راه می باشد.
برنامه ریزی راهبردی در راستای بهبود کیفیات فضایی منظر پیاده راه ها در شهر تهران (مطالعه موردی: پیاده راه 17 شهریور)
حوزه های تخصصی:
پیاده راه ها، به عنوان فضایی برای افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان، باعث تقویت زندگی جمعی، افزایش حس تعلق به مکان و دستیابی به اعتدال بین مفهوم سواره و پیاده می شود. همچنین پیاده راه ها، هم ابزار و هم مکان هایی برای تبلور و احقاق حق عابران و شهروندان می باشند. هدف پژوهش حاضر برنامه ریزی راهبردی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور تهران می باشد.برای این امر از مدل های SWOT و AHP استفاده شده است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی– راهبردی و روش انجام آن توصیفی–تحلیلی است. در انجام پژوهش حاضر علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی پژوهش حاضر، تکنیک دلفی و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهبرد تدافعی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور دارای اولویّت می باشد. بدین نحو که نقاط تهدید و ضعف باید کاهش پیدا کند و برای این امر نیز از نقاط قوت و فرصت در جهت افزایش اثرات مثبت کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی استفاده شود. برخی از راهبردهای تدافعی شامل برنامه ریزی در جهت هدایت راهبردی اقدامات لازم الاجرا در پیاده راه 17 شهریور و چشم اندازی سازی این اقدامات جهت جلوگیری از خرده اقداماتی که منجر به اغتشاش فضایی در محدوده می شود، شناسایی و حفاظت از بناهای ارزشمند در فضای پیرامون پیاده راه و نوسازی آنها به خصوص جداره های بلافصل محدوده، افزایش فعالیت های فرهنگی و آئینی و همچنین برگزاری مسابقات و جشنواره های فرهنگی، تدوین طرح زیست محیطی برای محدوده در جهت جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی، دفع و جمع آوری مناسب پسماندهای بیمارستانی و سایر مسائل مربوط به کیفیّت و بهداشت محیط محدوده.
کوچاس (پلازا) به مثابه تئاتر شهری در منظر شهری غیر رسمی ارگ- شهر لاهور (انگلیسی) Koochas (piazzas) as street theatres In historic urban informal landscape of Haveli nau nihal singh, the walled city, lahore
حوزه های تخصصی:
According to a demographical study conducted in 2012, Lahore is the largest city of the Punjab, Pakistan with a population of about 10 million. The study also suggests that the population of this striving metropolis has been growing at a growth rate of about 3% per annum. The growth of population as compared to designed residential spaces is unbalanced. Lahore is facing a shortage of housing authenticated by the statistical data of 1980 and 1998. With the increasing number of people we have a rapidly decreasing designed residential landscape required for the socialization of such a large population due to the profit-making strategy employed by the real estate developers merely observing human clusters as money machines. Our urban settlements are gradually becoming dead, lifeless spaces with no attraction, zeal and activity areas for all age groups. Question remains that how should we design our urban settlements especially residential clusters catering the growing population simultaneously having the same spatial qualities, urban benefits and aspiring planning techniques that are present in historically grown informal settlements. This manuscript analyzes an urban cluster located in the historic city center of the Walled City Lahore and documents those qualities and uncountable benefits that are being offered by the “Koochas” (piazzas or squares) of this historic informal settlement to its residents. The role of a “Koocha” in this informal settlement has been analyzed particularly in order to emphasize their importance in providing a luxurious space for routine gatherings and cultural events. Informal settlements like these are the most appropriate socio-culturally built environments that were developed (and are still developing) gradually with the passage of time over a period of several hundred years without the services of professionals. On the basis of characteristics of “Koochas” discussed different guidelines are developed in the form of conclusions so as to propose a basis for planning of futuristic urban settlements of Lahore.