فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۴۰۶ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
92 - 106
حوزه های تخصصی:
علاقه بشر به سیارات و ستارگان و دخیل بودن آنها در زندگی و سرنوشت انسان به هزاران سال پیش برمی گردد. علم نجوم تاثیرات فراوانی برعلم پزشکی گذاشته است. یکی از موارد مهم آن، ظهور انسان «منطقه البروج» یا «زودیاک-من» بر پایه قرارگیری سیارات و ستارگان در آسمان و تطابق تاثیرات آن بر اندام های انسانی است. «زودیاک-من»، تصویر انسانی را نشان می دهد که جایگاه بروج فلکی دوازده گانه، بر روی بدن وی و تاثیرات پزشکی مربوطه به آن مشخص شده است. هر یک از این علائم، ماه و زمان مناسب برای جراحی هر یک از اندام های بدن یا مداوای پزشکی مناسب با بدن بیمار را بر اساس طالع وی مشخص می نماید. این تصویر در نسخه های مصور خطی پزشکی یا به صورت برگه هایی منفرد در ایران و هند مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیرگذاری زودیاک-من بر تمدن های باستانی ایران و هند در حوزه درمان؛ و همچنین نحوه برخورد هنرمندان بر ترسیم پیکره زودیاک-من. سوالی که در این پژوهش مطرح است که: چه ارتباطی به لحاظ مفاهیم و شیوه تصویرنگاری انسان منطقه البروج در نگاره های (منتخب) ایران و هند وجود دارد؟ با توجه به بررسی های به عمل آمده به صورت کلی: شیوه پیکره نگاری «زودیاک-من» در هر دو نگاره از یک الگو و اندیشه واحد پیروی می کند اما نحوه پردازش آن به صورت بومی درآمده است. روش تحقیق بصورت توصیفی-تطبیقی می باشد و از روش کتابخانه ایی برای انجام این پژوهش استفاده گردیده است.
واکاوی ارتباط زبان طراحی و کارکرد رابط کاربری هوشمند مبتنی بر فناوری واقعیت ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121 - 129
حوزه های تخصصی:
جوامع مدرن بواسطه پیشرفت فناوری حسگر و پردازشگرهای رایانه ای؛ تجربه واقعیت ترکیبی را در سبک زندگی کاربران ایجاد نموده اند. ویژگی منحصربفرد این فناوری هوشمند در جهت برقراری ارتباط تعاملی سودمند سبب بهبود کارکرد های انسانی و اجتماعی شده است. هدف اصلی در طراحی تعاملی این فناوری؛ بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفاه کاربران می باشد. مبرهن است که نقش طراحی رابط کاربری در این میان حائز اهمیت است و این امر را توسط طراحی تعاملی فرم های دوبعدی یا سه بعدی به نام هولوگرام انجام می دهد. این پژوهش به مفاهیمی نظیر زبان فرمی، طراحی تعاملی، طراحی رابط کاربری مبتنی بر واقعیت ترکیبی، کاربردپذیری و هولوگرام می پردازد. شایان ذکر است نمونه های موردی بصورت انتخابی هدفمند بر اساس منابع معتبر بین المللی که توسط شرکت های پیشرو درحوزه فناوری واقعیت ترکیبی تولید شده اند توصیف و تحلیل می شوند. پرسش اصلی این است که زبان طراحی رابط کاربری هوشمند چه ارتباطی برروی کارکرد فناوری واقعیت ترکیبی دارد؟ جهت بررسی، سیطره نظری پژوهش بر روی ارتباط مولفه های زیبایی شناختی، زبان فرمی و کاربردپذیری پروژه های موفق رابط کاربری واقعیت ترکیبی متمرکز می باشد که توسط مایکروسافت هولولنز صورت پذیرفته است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی می باشد و نتایج کلی نشان می دهد طراحی درست رابط کاربری هوشمند به روش احساس گرا یا مدرن موجب ارتقای کارکرد واقعیت ترکیبی شده است و کاربران در تعامل با آن احساس خوشایندی دارند.
شمایل نگاری مذهبی قاجار در سایه تأثیرات فرهنگ غرب (نمونه مطالعاتی: قاب آینه زیرلاکی، اثر محمداسماعیل نقاش باشی اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
93 - 102
حوزه های تخصصی:
اقتباس از دستاوردهای تمدن غرب، از ویژگی های بارز هنر قاجار است که تقریبا در همه عرصه های هنری نمود دارد. دامنه نفوذ هنر و فرهنگ غرب گاه به حدی بوده که حتی بر نحوه خلق آثار مذهبی و عامیانه در رسانه های گوناگون، علی الخصوص آثار لاکی، تأثیر گذاشته و آرایه ها و ساختارهایی از این فضای غیربومی را در مضامین آشنای بومی تلفیق کرده است. در عصر قاجار هنر لاکی کاری با تحول بی سابقه ای نسبت به گذشته روبرو شد و مضامین مختلفی در آن رواج پیدا کرد که شمایل نگاری مذهبی نمونه ای از این دست بود. قاب آینه زیرلاکیِ محفوظ در موزه بِرن سوئیس، با موضوع مذهبیِ شمایل حضرت علی ع و حسنین ع ، اثر محمد اسماعیل نقاش باشی اصفهانی که در سال 1288ه .ق. خلق شده، مصداقی است از مواجهه با پدیده فرنگی سازی و بازنمود و پیاده سازی آن در یک چارچوب مرسوم سنّتی. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بازخوانی و تحلیل عناصر هنری غرب در یک قاب آینه قاجاری مذهبی، در سه سطح انجام گرفته که عبارتند از ساختار بصری، درون مایه و محتوا، و تأثیرات بومی و غیربومی. نتایج مطالعه حاضر حاصل نشان از حضور چند مؤلفه غیربومیِ اقتباس شده از غرب دارد که مهم ترین آنها شامل ساختار ماندورلا، محجَر و آرایه های وام گرفته از سبک روکوکو است.
خوانش حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز بر اساس نظریه شمایل شناسانه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز، دارای ویژگی های هنری و اهمیت فرهنگی اجتماعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. هدف، شناخت جنبه های مفهومی این اثر در بستر دوره زندیه است و در پی پاسخ به این سؤالات که نبرد رستم و اشکبوس نماد چیست و این اثر چه ارتباطی با بستر اجتماعی دوره زندیه دارد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و از روش شمایل شناسی اروین پانوفسکی در توصیف، تحلیل و تفسیر این حجاری استفاده شده است. بنابر نتایج این تصویر بخشی از روایت کاموس کشانی در شاهنامه فردوسی است که پیروزی رستم بر اشکبوس را نشان می دهد. در این حجاری شمایل کریم خان و پیروزی او بر حکومت در قالب پیروزی رستم به تصویر درآمده است. معنای درونی این اثر برای بیان شکوه و قدرت سیاسی کریم خان در دوران خود و غلبه بر دشمنان است که از نژاد پادشاهان نبوده و حکومتی مردمی دارد و به دنبال تصویرسازی صحنه های بزم و شکار نیست. انتخاب این نقش جهت حجاری در عمارت دیوانی که محل حضور و دادخواهی مردم (عوام) و دیدار سفیران (خواص) است، نمایش قدرت حکومت مردمی کریم خان در جامعه فرهنگی اجتماعی زندیه است.
نظری بر اجزاء اصلی تن جامه های زنانه در اندرونی دربار قاجار (از دوره فتحعلیشاه تا پایان عصر ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
179 - 194
حوزه های تخصصی:
در عصر قاجار، جامه های زنانه به قید مکرر در منابع تاریخ نگاری ازجمله سفرنامه های سیاحان خارجی مورد اشاره قرار گرفته و در قالب نقاشی و عکس به تصویر درآمده است. با این وجود در بسیاری پژوهش های متأخر در این حوزه، ابهام و آشفتگی در تبیین جزییات بالاپوش زنانه قاجاری و کیفیات آن قابل دریافت است؛ چه بسا یک پوشش مشخص مثل ارخالق یا کلیجه تحت عنوان دیگری تعریف شده یا رونق استفاده از آن به تمامی بازه وسیع تاریخ قاجار تعمیم یافته است. با هدف ترمیم این کاستی، مقاله پیش رو، اصلی ترین و پرکاربردترین اجزاء پوشش زنانه دربار قاجار را به چالش درآورد و ویژگی های کیفی این نوع جامگان همچون فرم، جنسیت و رنگ را بررسی نمود. جهت جزیی نگری بیشتر و امکان ایجاد مقایسه، دوره فتحعلی شاه تا پایان حکومت ناصرالدین شاه مصداق بررسی قرار گرفت. پرسشی که در راستای این هدف تعریف شد آن بود: اصلی ترین اجزاء تن جامه های سنتی زنانه دربار قاجار (از دوره فتحعلی شاه تا پایان دوره ناصری و پیش از رواج لباس اروپایی)، مشتمل بر کدام موارد است و ویژگی های کیفی آنها در مقایسه با یکدیگر چگونه تحلیل می شود؟ این پژوهش توسعه ای به صورت تحلیلی تاریخی و با استفاده از مطالعات اسنادی، متن خوانی و تصویرخوانی، به شیوه کیفی و با نمونه گیری طبقه بندی احتمالی سی تصویر به هدف خود دست یافت و نتیجه نشان داد: اصلی ترین اجزاء تن جامه زنانه دربار عصر قاجار مبتنی بر پیراهن، ارخالق و کلیجه بود. پیراهن درمیان تمام اقشار جامعه استفاده داشت اما درباره منسوجات کاربردی در این مصرف، پارچه های حریر در سطح دربار مقبول تر می نمود. ارخالق، روپوش کوتاهی روی پیراهن بود که آستین آن در صور مختلف کوتاه، بلند و سنبوسه دار تعریف می شد و نوع متأخر آن با جلوه تزیینی بیشتر به چیگن معروف بود. انواع پارچه های ساده، محرمات و منقوش در دوخت ارخالق به کار می آمد که متأثر از وضع اقتصادی پوشنده بود. در دوره ناصرالدین شاه، کلیجه بیش از پیش رواج گرفت که هرچند آن را بیشتر مناسب فصل سرما می شمارند اما ظاهراً در تمام فصول پوشیده می شد. این بالاپوش که تا میانه های ران بود، غالباً آستین هایی تا آرنج داشت؛ بسیار شبیه به نوع مردانه و همچون آن، خاص متمولین بود و به همین نسبت پارچه های ساده گرانبها همچون مخمل یا منقوش به ویژه ترمه در دوخت آن استفاده می شد. بدین قیاس، دستاورد مشخص این مقاله بر آن گواهی دارد که افزون بر پیراهن به عنوان پوشش معمول؛ ارخالق و کلیجه، دو نوع تقریباً متفاوت از بالاپوش زنانه بودند: ارخالق در دوره فتحعلی شاهی رواج داشت اما در تداوم استفاده از آن با تغییر در اندازه آستین ها و کوتاه شدن آنها، ارخالق در عصر ناصری به هر دو صورت رواج داشت. هم زمان در این دوره، کلیجه به تبعیت نوع کارکرد، با پارچه های مرغوب تر دوخته شد و بیش از پیش رونق گرفت چنانکه اعتبار این شکل از تن جامه نسبتاً بلند زنانه با عصر ناصرالدین شاه گره خورده است.
بررسی متالپسیس در نگاره های مکتب اصفهان با تکیه بر الگوی کارین کوکونن (مورد پژوهی آثار منتخب رضا عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 74
حوزه های تخصصی:
مکتب اصفهان از مکاتب سرآمد نگارگری در دوره ی صفویه است. این نگاره ها نقشبند روایت های فراوانی اعم از ادبی، عرفانی، تاریخی و غیره هستند. متالپسیس یا تداخل روایی به عنوان نوع خاصی از روایت، موجب تخطی میان سطوح روایی می شود. این وِیژگی در بسیاری از آثار هنری از جمله نگاره ها قابل بررسی است. برخی از نگاره های مکتب اصفهان با ترسیم سطوح روایی، تخطی های آشکاری را از مرزهای ایجادشده به نمایش می گذارند. در این نگاره ها سطوح روایی مرزبندی می شوند و جهان های داستانی در عین جدایی از طریق قاب ها، در هم تنیده می شوند. این مقاله با هدفی بنیادین انجام شده و مسئله آن مکاشفه ویژگیهای متالپسیس در نگاره های دوره صفوی است. روش پژوهش کیفی با رویکردی تحلیلی و براساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای دیداری است. از این روی سه نگاره از رضا عباسی با نام های «کشتن رستم پیل سفیر را»، «جنگ تهمورث و دیوان» و «گلگشت» بر مبنای انتخاب هدفمند از موارد مطلوب گزینش و برپایه چارچوب نظری ارائه شده مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که نگاره های انتخابی از مکتب اصفهان با بهره گیری از فن میزان آبیم سه سطح روایی ایجاد می کنند و دارای متالپسیس های بلاغی و هستی شناسانه در جهات مختلف می باشند.
بررسی اثر تغییرات محیطی-اجتماعی بر فرهنگ آموزش، با رویکرد طراحی فرهنگی و آموزش مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
125 - 135
حوزه های تخصصی:
این مقاله در خصوص بررسی اثر تغییرات محیطی-اجتماعی بر فرهنگ آموزش می باشد. این بررسی بر اساس مفاهیم و ابزارهای طراحی برای فرهنگ صورت گرفته است. هدف از این مطالعه، سنجش امکان انتقال کامل مفاهیم آموزشی و انجام تمرینات مناسب برای یادگیری آن مفاهیم به صورت گروهی و عملی در فضای مجازی به خصوص در رشته های عملی همچون طراحی می باشد. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانه ای پیرامون آموزش، آموزش مثبت، روانشناسی مثبت، آموزش برخط[i]، فرهنگ آموزش و پویایی و مانایی فرهنگ انجام گرفت. سپس نتایج کارگاه های آموزشی "طراحی در فرهنگ، فرهنگ در طراحی" که روش ها و ابزارهای طراحی فرهنگی را با رویکرد طراحی مثبت آموزش می داد، ارائه گردید. بر اساس کارگاه های برگزار شده و با توجه به تغییرات پیش آمده در اثر ویروس کرونا، کارگاه آموزشی برخط طراحی و اجرا گردید. فرض بر این بود که علی رغم نیاز به کار گروهی و عملی در کلاس ها و کارگاه های آموزشی طراحی، می توان آموزش را به گونه ای طراحی کرد که متناسب با محدودیت ها و فرصت های شرایط جدید باشد. بدین ترتیب کارگاه آموزشی برخط با موضوع "معنا دادن به قرنطینه" برگزار گردید. نتایج نشان داد که با وجود فاصله فیزیکی، بخش تئوری و عملی با شرایط جدید هماهنگ شده و پروژه گروهی با موفقیت به انجام رسید و رضایت شرکت کنندگان را به همراه داشت.
تحلیل فنی و بصری دیوار نگاره های گل و مرغ در خانه قوام و زینت الملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
161 - 178
حوزه های تخصصی:
نقش گل و مرغ یکی از رایج ترین تزئینات در دوره قاجار و پس از آن است. نقاشی های گل و مرغ به کاررفته در خانه های تاریخی شیراز از نمونه های ارزشمند نقاشی ایرانی به شمار می آید. هدف پژوهش بررسی نقوش گل و مرغ به کاررفته در دوخانه نارنجستان قوام و زینت الملک است. ازاین رو نقوش گل و مرغ بکار رفته در نارنجستان قوام و زینت الملک از منظر بصری و فنی چه ویژگی هایی دارد؟و عوامل مؤثر بر آنها چه بوده است؟ نتایج حاصل نشان می دهد، افتراق نقوش حاکی از کاربری متفاوت این دو بناست. نارنجستان قوام به عنوان دارالحکومه فارس، با نقوش پرکارتری از لحاظ نقش، رنگ، ترکیب بندی و ریتم در راستای اعتبار بخشیدن به قدرت خویش است و در خانه زینت الملک که محل زندگی خانواده قوام بوده، باظرافت نقوش در کنار تصویر زن و استفاده بیشتر از رنگ های گرم، فضای صمیمی حاکم است. نقوش، تحت تأثیر ایران باستان و اسلامی، هنر شرق به ویژه هند و هنر اروپایی، است. همچنین موقعیت جغرافیایی شیراز، شهرت به شهر گل وبلبل و کاخ شاهی در شکل گیری نقوش تأثیر گذاشته است. سایه پردازی، رعایت بعدنمایی، تنوع رنگ و طرح در تمامی فضاها دیده می شود. نقوش به شش دسته مرغ، گل و مرغ، دسته گل، گلدان، گل و اسلیمی، دسته گل و منظره قابل تقسیم است. این نقوش به وسیله رنگ روغن، اکسیدهای فلزی، معرق و چوب بر روی بستری از جنس چوب، سنگ، کاشی و آیینه کار شده اند.
تزیینات هندسی در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع ورامین، یکی از بناهای برجای مانده از دوره ایلخانی است که به واسطه معماری و تزیینات خود، اهمیتی جهانی دارد و برخی محققان آن را از جمله کامل ترین نمونه های معماری مساجد سنتی در ایران قلمداد کرده اند. در این بنا، گچ بری ها و کاشی کاری ها وسعت زیادی از تزیینات را به خود اختصاص داده است و تزیینات هندسی، سهم بسیار مهمی را در در آرایه های این بنا برعهده دارد. این تزیینات دارای ویژگی های هنری ارزشمندی است که کم تر معرفی و بدان پرداخته شده است؛ لذا هدف این مقاله علاوه بر مستندنگاری نقوش، معرفی و بررسی انواع تزیینات هندسی موجود در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین است که برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه پژوهشی میدانی و منابع مکتوب؛ استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که بیشترین تزیینات هندسی موجود؛ در نمای شمالی (سردر) و جنوبی (ایوان و گنبدخانه) مسجد جامع ورامین متمرکز بوده که با تکنیک آجر و کاشی؛ کاشی معرق و گچ بری اجرا شده است. هم چنین گره ها در بخش های شاخص هر فضا و در سطوح گسترده مشاهده می شود و بیشتر شامل انواع گره هایی است که در آنها از شمسه های شش، هشت و دوازده پر استفاده شده است.
چیدمان کاخ های ایرانی در شیوه معماری آذری: مطالعه تطبیقی اثاثیه و عناصر معماری داخلی و نگاره های سده های 7 ه. ق تا 11 ه. ق (13 م. تا 17 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
127 - 145
حوزه های تخصصی:
آثار اندکی از کاخ های سبک آذری (از دوران ایلخانی تا انتقال پایتخت به اصفهان در دوره صفویه 7 ه. ق تا 10 ه ق /13 م. تا 17 م.) بجای مانده است. عناصر معماری داخلی آن ها با گذشت زمان و به دلیل عوامل فرسایشی از بین رفته و الگوی چیدمان اسباب و اثاثیه در آن ها دچار دگرگونی شده است. ازاین رو بیشتر پژوهشگران تاریخ معماری ایران به بررسی معماری کاخ های ایران پس از این دوره پرداخته اند و توجه چندانی به بررسی معماری داخلی مربوط به بناهای سبک آذری نکرده اند. این در حالی است که هنر نگارگری ایرانی در دوره ایلخانی تا اوایل صفویه (هم زمان با سبک آذری در معماری) در اوج شکوفایی خود بوده و نگاره های زیادی از این دوران بجا مانده است. در بسیاری از این نگاره ها ریزه کاری های فضاهای داخلی کاخ ها بازنمایی شده اند. با توجه به این که کاخ ها و اثاثیه ی باقی مانده از این دوران انگشت شمارند، به سختی می توان اعتبار بازنمایی های معماری کاخ ها در نگاره ها را سنجید. ازاین رو با مقایسه بناها و آثار معماری باز مانده از دوره های بعد (سبک اصفهانی) می توان همانندی های بسیاری میان عناصر فضایی بازنمایی شده در نگاره ها و بناهای معماری پس از سبک آذری یافت که این امر نشان دهنده پیوند میان حوزه های گوناگون هنری در مکاتب گوناگون است. این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های معماری داخلی کاخ های ایران است. پرسش های اصلی این نوشتار چیستی ویژگی های اصلی چیدمان عناصر معماری داخلی کاخ های سبک آذری بر پایه نگاره های ایرانی همچون شواهد تاریخی است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پژوهش تطبیقی و تاریخی به بررسی اسناد تاریخی و واکاوی اصول چیدمان اثاثیه در فضاهای داخلی می پردازد. تلاش دارد با بررسی شیوه چیدمان اثاثیه و عناصر معماری داخلی ایران در بازنمایی نگاره های باز مانده از دوران ایلخانی تا اوایل صفویه و هم سنجی آن ها با اسباب و اثاثیه و آثار اندک معماری بجای مانده از این دوره به ویژگی های چیدمان فضاهای داخلی کاخ های این دوره دست یابد. بررسی ها نشان داد سه دسته از عناصر معماری داخلی ثابت، نیمه ثابت و متحرک را می توان از هم بازشناخت. چیدمان و معماری داخلی کاخ ها پیوند تنگاتنگی بین سلسله مراتب اجتماعی و معماری داخلی و چیدمان اثاثیه را نشان می دهد. این سلسله مراتب از طریق محورهای عمودی (بالا و پایین) و افقی (مرکز و دو طرف)، مکان ویژه، کف و اثاثیه اختصاصی و یا جمعی ارزش پیدا می کند.
اسفنکس و مفاهیم نمادین آن در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسفنکس (ابوالهول) یکی از نمادهای ایران باستان است. هدف اصلی، مطالعه ریشه تاریخی و مفاهیم نمادین اسفنکس در ایران باستان است. سؤال تحقیق، سابقه تاریخی نماد اسفنکس و کارکرد آن چگونه است؟ روش تحقیق در این مقاله، بنیادی و تاریخی بوده. شیوه گردآوری اطلاعات به روش مطالعات وسیع کتابخانه ای و اسنادی از موضوع اسفنکس در ایران است. نتایج تحقیق نشان داد که: سابقه نماد ترکیبی انسان- حیوان ایران به پیش از تاریخ و منطقه بستک استان هرمزگان می رسد و این نماد در هزاره پنجم پ.م در تپه جعفرآباد خوزستان و تمدن ایلام (شوش) به حالت جانور- دیوسان بوده. نماد مذکور در هزاره چهارم پ.م. در آکروپلیس شوش بر روی مهرها ادامه داشته و در هزاره چهار و سه پ.م در شهداد کرمان و شهر سوخته سیستان، هلیل رود و جیرفت نیز دیده شده. این نماد به صورت نقش مرد - شیراز همین هزاره ظاهر گشته. بیشترین تعداد نقش اسفنکس در ایران متعلق به هزاره اول پ.م است. مفاهیم نمادین اسفنکس- شیر شامل: تقدس، احترام، ترس، توتم پرستی (حمایت)، حفاظت، خدای خورشید، قدرت و قهرمانی، و بیشترین کارکرد و مفاهیم آن در ایران نماد مثبت داشته است.
تبیین شیوه طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان در سده 6تا 8هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
83 - 92
حوزه های تخصصی:
هنر کاشی گری در ایران سابقۀ کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در ساخت انواع کاشی های تصویری، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از این گنجینۀ ارزشمند را تشکیل میدهند. ذوق زمانه و مبانی زیبایی شناسی رایج در این آثار که در مجموعه ای از نقش پردازی های گسترده و همراه با بذل توجهی ویژه به جزئیات نمایان گردیده، نشانگر وجود معیارهای خاصی در تصویرگری این کاشی ها است. آنچه در این گفتار مورد بحث است، نشان دادن تدابیر بصری مورد استفاده در طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان برطبق نظریۀ گشتالت میباشد. در این راستا اصلی ترین پرسش های این پژوهش بدین قرار است که: مهمترین اصول رایج در تصویرگری کاشی های ستاره ای شکل کاشان چه میباشند؟ و چه ویژگیهای بصری را بر مبنای نظریه گشتالت در این حیطه میتوان مورد توجه قرار داد؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، نشانگر آن است که: هنرمندان برای دستیابی به یک گشتالت خوب، اصولی همچون: مجاورت، منظم بودن، سادگی، بسته بودن و تداوم عناصر بصری را مورد توجه قرار داده اند که این موضوع نشانگر آگاهی هنرمندان و نقش پردازان کاشی های ستاره ای شکل کاشان از ظرفیت های عناصر بصری برای ایجاد ساختاری منسجم و هماهنگ است.
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
معناداری مؤلفه های شباهت و تفاوت در بیان هویت و تأثیرگزاری آن در گرافیک شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسب هویت و رهایی از بحران آن، همواره از مباحث مهم جوامع انسانی بوده است. انسان به آن دلیل انسان است که موجودی است هویت ساز، بنابراین، هویت اجتماعی یکی از اصلی ترین دغدغه های نوین انسان شهرنشین است. از آن جایی که «هویت» مجموعه ای از صفاتی است که باعث تشخص یک فرد یا اجتماع از افراد و جوامع دیگر می شود؛ گرافیک شهری نیز به تبعیت از این معیارها، شخصیت یافته و مستقل می گردد. در این میان، شباهت افراد با یکدیگر برای اکتساب هویت جمعی و تفاوت فرد با دیگران به جهت تمایز او برای کسب هویت شخصی، تناقضی است که همواره طراحان گرافیک شهری را به چالش می کشاند. لذا هدف از این پژوهش، بررسی دو مؤلفه شباهت و تفاوت و کارکرد آن ها در طراحی گرافیک شهری و یافتن شیوه هایی نوین برای هویت بخشیدن به مکان های شهری است. نتایج حاصله از تحقیق نشان می دهد که مؤلفه های شباهت و تفاوت در گرافیک شهری، قادر است مدل دیالکتیکی هویت را به امری فراتر از جامعه پذیری صرف بسط دهد. در این راستا، تعیین هویت در گرافیک شهری، در تفاوتی نهفته است که افراد در زندگی های فردی دارند و تا حدی از شباهت در هویت های جمعی آن ها ساخته می شوند. بنابراین گرافیک شهری یکی از ابزارهای مهمی است که منجر به شناخت خصوصیت های مشابه و منحصربه فرد شهروندان با حفظ تفاوت های شان می شود. پژوهش حاضر با روشی کیفی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و پس از به دست آوردن داده های اولیه، نسبت به تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون اقدام شده است.
ویژگی های ساختاری و موضوعی آثار هاکوپ هوناتانیان، نقاش ناشناس دربار ناصرالدین شاه (پیش و پس از مهاجرت به ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
41 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه آثار هاکوپ هوناتانیان نقاش ناشناس دوره ناصرالدین شاه قاجار، از دیدگاه موضوع و ساختار بود. برخلاف باور عمده ی پژوهشگران هنری، پس از مرگ صنیع الملک، کمال الملک نقاش باشی دربار ناصری نبوده است بلکه هاکوپ هوناتانیان نقاش ارمنی، پس از مهاجرت به ایران عنوان نقاش باشی دربار را از آن خود کرد. در این مقاله تلاش شد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی علاوه بر معرفی هاکوپ هوناتانیان، تحلیلی بر آثار وی انجام شود تا ضمن یافتن پاسخی مناسب برای فرضیه تحقیق مبنی بر وجود یا عدم وجود عناصر جدید در آثار وی، تأثیر عناصر مربوط بر نقاشی این دوره نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به لحاظ ساختارشناسی، وجود عناصری نو مانند نقاشی از شخص شاه در طبیعت و استفاده از سلاح جنگی برای نمایش قدرت مشاهده شد و به لحاظ موضوعی بعد از مهاجرت، آثار ایشان در موضوعات درباری و مذهبی گسترش یافت. این موضوع احتمالاً نشان می دهد که هاکوپ هوناتانیان با وجود آن که یک نقاش غیر ایرانی است، برای ارائه آثار خود، علاوه بر توجه به فرهنگ آن زمان برای آفرینش اثر با استقلال فکری، عناصر بصری جدیدی را در نقاشی های خود خلق کرده است.
واکاوی یک فانتزی تاریخی: انگاره ی یوسف و زلیخا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
51 - 65
حوزه های تخصصی:
خوانش روان کاوانه ی آثار نقاشی ایران، به ویژه در بستر تاریخی-اجتماعی، امری است که کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است؛ بنابراین اهمیت و ضرورت چنین پژوهش هایی ایجاب می شود. نقاشی یوسف و زلیخا، اثر بهزاد، یکی از نقاط عطف تاریخ نقاشی ایران محسوب می شود و بدین سبب، بسیار به آن پرداخته شده است. بررسی های انجام شده، بیشتر به خوانشی مذهبی و عرفانی در خودآگاهی راه می برند؛ ولی فارغ از این نگاه متافیزیکی، اگر این صحنه را به مثابه ی یک فانتزی در پیش آگاه یا ناخودآگاهی در نظر بگیریم؛ چه نتایجی حاصل خواهد شد؟ بدین جهت، نیاز به یک دستگاه مفهومیِ متفاوت داریم. رویکرد روان کاوانه ی لکان، با یک روش توصیفی و تحلیلِ ترکیبی که به نحوی انتقادی شکل یافته است؛ چارچوبی برای واکاوی و فهم دیگرگون اثر فراهم می آورد. نتایج حاکی از آن بود که این نقاشی، با توجه به عناصر تصویری و ویژگی های خاص تاریخِ فرهنگ دیداری، نوعی فانتزی برای دیالکتیک میل و اضطراب سوژه-مخاطب فراهم آورده که به لحاظ فرآیندهای روانی در ساحات خیالی و نمادین ریشه دارند. این صحنه، با توجه به تبعات تصویری اش در سیر تاریخ ، می تواند آغازی برای شکل گیری یک دیدمان جنسیتی در تاریخ نقاشی ایران باشد که در اداور بعدی (از میانه ی دوره ی صفوی) حاکم شده است.
نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان با رویکرد شمایل شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه نقاشی دیواری یکی از مهم ترین رسانه های هنر دوره سلجوقی ا ست، اما بسیاری از آثار این هنر ارزشمند در طول تاریخ از میان رفته و نقاشی های دیواری داخل برج شرقی خرقان تنها بازمانده این سنت تصویری غنی و ریشه دار ایرانی در این دوره است. این دیوارنگاره ها شامل نقوش هندسی، جانوری، گیاهی و خوشنویسی می شوند که نقش مایه طاووس یکی از مهم ترین نقوش به کاررفته بر این دیوارنگاره هاست. هدف از انجام این پژوهش تبیین معنا و مفهوم نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان است. در این پژوهش از رویکرد شمایل شناسی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده و این رویکرد به ما کمک می کند تا با بررسی ریشه های شکل گیری این دیوارنگاره ها به معنا و مفاهیمی که در این نقش مایه مستتر است پی ببریم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی است. با توجه به چهارچوب نظری، متون مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از ظروف مینایی به عنوان نمونه های شاهد بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقش مایه طاووس در این دیوارنگاره ها بیشتر بیان گر قدرت و شکوه بانی بنا بوده و برخلاف دوره های پیشین از مفاهیم قدسی دور می شود.
کلیشه های جنسیتی و اطلاق جنسیت به یک اثر هنری: مطالعه موردی "نقاشی رئال و انتزاعی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
63 - 70
حوزه های تخصصی:
شکل گیری کلیشه های جنسیتی ماحصل برداشت از تفاوت زیستی بین جنس ها است که منجر به واگذاری نقش ها به جنسی خاص می شود و در پی آن ترجیحات و انتظارات از جنس ها را به وجود می آورند که به عنوان نوعی پیش زمینه تمامی مناسبات اجتماعی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب عدم قضاوت صحیح آن ها می گردد. این پدیده در دنیای هنر نیز امکان پذیر است. در پژوهش حاضر بازتاب تقابل دو شیوه فکری منطقی و احساسی در دو سبک نقاشی انتزاعی و رئالیستی مورد بررسی قرار می گیرد تا با تکیه بر این امر به این مقوله دست یابد که تا چه میزان کلیشه های جنسیتی در انتساب یک اثر هنری به زنان یا مردان تأثیر گذار است؟ روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و میدانی و با اتکا به روش های تجربی و به شیوه کمی است و به منظور سنجش فرضیه پژوهش از ابزار گمانه زنی جنسیت خالق اثر هنری استفاده شده است. تحلیل عاملی پرسشنامه مزبور نشان می دهد که در انتساب سبک اثر هنری به جنسیتی خاص (آثار انتزاعی به مردان و آثار رئالیستی به زنان)، پیش زمینه های فکری و کلیشه های جنسیتی مؤثر است و اطلاق جنسیت به پدیدآورنده اثر هنری با هیچ یک از عوامل جمعیت شناختی همبستگی معناداری ندارد.
مطالعه بصری جایگاه حضرت علی(ع) در نگاره های فتح خیبر (نسخ مجمع التواریخ تیموری،خاوران نامه ترکمان، فالنامه،آثارالمظفر،روضه الصفا،حبیب السیر و قصص الانبیا دوره صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتح خیبر، روایتی دینی-تاریخی، اسباب استمرار و حیات ارزش های ایدئولوژیک، باورها و احساسات دیرینه قومی- مذهبی یک ملت را فراهم آورده است. هدف، تحلیل و خوانش ترکیب بصری جایگاه علی (ع) در هفت نگاره فتح خیبر در نسخ مجمع التواریخ، خاوران نامه، آثارالمظفر، روضه الصفا، حبیب السیر و قصص الانبیا از دوره تیموری تا صفوی است. ازاین رو جایگاه بصری حضرت علی(ع) در نگاره های فتح خیبر در نسخ مجمع التواریخ، خاوران نامه، آثارالمظفر، روضه الصفا، حبیب السیر و قصص الانبیا چیست؟ رویکرد پژوهش، کیفی بوده و روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات با مطالعات کتابخانه ای بوده و جامعه آماری به صورت هدفمند، هفت نگاره با موضوع فتح خیبر، از میان نسخ مصور سه دوره تیموری، ترکمان و صفوی انتخاب شده است. نتایج و یافته ها نشان می دهد تمهیدات عینی و مستتر در نگاره ها و عناصر بصری مطرح، تاثیرات روایی و اسطوره ای، در بازنمایی تصویری روایت خیبر به کار گرفته شده است که علت اصلی آن را می توان، نفوذ درجات گوناگون علایق و تفکرات شیعی پنداشت. هر کدام به نحوی در ارتباطی ناگسستنی با زمانه خویش، بیانی ارادتمندانه توأم با نمایشی از تقابل پیروزمندانه جبهه حق علیه باطل در حالتی اعجازگونه از نصرت الهی را به تصویر کشیده و در تمام موارد مرکزیت حضرت علی (ع)، قهرمان یکتای صحنه نبرد، حفظ شده است.
اقتباس و برگرفتگی بینافرهنگی در دو نسخه تصویرسازی شده از داستان هفتواد و کِرم، با استفاده از نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
75 - 86
حوزه های تخصصی:
نگاره هفتواد و کِرم به عنوان اثر رضا هروی، تجلی گاه هنرِ هند در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره دوست محمد، نقاش برجسته صفوی بوده و در آلبوم جهانگیر نگهداری می شود. مسئله، علت بازآفرینی و اقتباس اثر دوست محمد توسط فردی به نام رضا هروی و در دربار هند می باشد. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: در این فرآیند برگرفتگی، چه نظام های نشانه های در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است و این دو نگاره چه تفاوت هایی با هم دارند؟ هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن رضا هروی می باشد. تاکنون در مورد آثار اقتباسی هِروی هیچ پژوهشی صورت نگرفته و لذا خلاء اطلاعاتی وجود دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نگاره مد نظر از دو هنرمند را با روش ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، در نگاره رضا هروی، جهانگیر و اردشیر پادشاه ساسانی در تقابل هم آمده درصورتی که در اثر دوست محمد، هفتواد و اردشیر مقابل هم هستند لذا در این تراگونگی به واسطه تعویض و تغییر نظام های نشانه ای در نگاره هروی، معنا با نوع دگرگونی غالب جایگشت، به طور کلی عوض شده است.