فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
پیکره دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۳
75 - 94
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در رصد سفالینه های پیشاتاریخی تل باکون، پژوهش گران همواره بر مطالعات نظری این هنر بومی تمرکز داشته اند، لیک جنبه کاربردی و کارآفرینانه آن غالباً مورد غفلت واقع شده است. از مهم ترین کانون های سفال گری ایران، منطقه باکون و تل(تپه) معروف آن می باشد. ارزش های هنری و زیباشناختی سفال های تل باکون، یکی از وجوه بالقوه و ظرفیت قابل توجه این آثار در کاربردی کردن این ارزش ها و بهره گیری از آن ها در نقش پردازی هنرها و حرفه های امروزی هم چون طراحی پارچه است. از این رهگذر طرح ها و نقش های سفال تل باکون به واسطه قابلیت های دیداری برجسته و نهفته در خود، برای حضور و بازطراحی مجدد بر زمینه پارچه که خود یکی از دیرینه ترین هنرهای بومی و سنتی است، انتخاب گردیده است. بر این مبنا پرسش اصلی پژوهش این است که انواع نقوش ترسیمی بر بدنه سفال های تل باکون کدام است و چگونه می توان از آن ها در طراحی پارچه استفاده کرد؟ هدف : آشنایی بیش تر با نقوش سفال و بررسی تخصصی این نقوش در زمینه های کاربردی دیگر، هدف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش: این تحقیق از نوع پژوهش های کیفی و کاربردی است و روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها نیز از نوع کتابخانه ای است. یافته ها: برخی از یافته های تحقیق عبارت است از: نقوش سفال تل باکون تماماً دارای فرم انتزاع و خلاصه شده به کمینه ترین شکل ممکن است که به دو صورت اشکال عادی و غیرعادی(اغراق آمیز) دیده می شوند. هم چنین این نقوش به چهار طبقه گیاهی، جانوری شامل حیوانات، پرندگان، خزندگان، حشرات و ماکیان(ماهی)، انسانی و اشکال هندسی، تقسیم بندی می گردند. چه این که هنرمند سفال گر، دست ساخته خویش را علاوه بر نقوش کمینه، با دو الی سه رنگ محدود(اُخرایی، سیاه و قهوه ای)، آراسته نموده است.
تحلیلی در نقد و بررسی نظرات ارائه شده در ارتباط با تحولات شهر سیرجان از ابتدای شکل گیری تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
605-586
حوزه های تخصصی:
شهر سیرجان از شهرهای مهم جنوب شرق ایران است که به لحاظ موقعیت مکانی سه بار جابه جا شده، تا اینکه در دوره قاجار در مرکز شهر کنونی پایه گذاری و به سرعت توسعه یافت. درباره شکل گیری، تخریب و جابه جایی های آن در دوره های مختلف تاکنون نظرات گوناگون و متفاوتی ارائه شده است. در بررسی های باستان شناسی سال ۱۳۹۷ که با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و به منظور سنجش تغییر و تحولات شهر سیرجان در دوره های مختلف صورت گرفت، اطلاعات جدیدی درباره تحولات این شهر به دست آمد که در تحلیل، نقد و ارزیابی نظرات پیشین از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. پژوهش حاضر ضمن تحلیل و نقد نظرات پیشین از طریق سنجش آن آرا با منابع مکتوب و داده های باستان شناسی، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که با استناد به چه مدارکی می توان به نقد نظرات پیشین در ارتباط با این شهر پرداخت؟ زیرا با توجه به نظرات متعددی که درباره جابه جایی ها و افول این شهر مطرح شده، ضرورت نوشتن این مقاله احساس شد تا خلأهای مطالعاتی در این زمینه را پر کند و از طرفی با به چالش کشیدن فرضیات پیشین، بتوان آگاهی هایی نو و نتایج قابل قبولی درباره این شهر به دست آورد. نتایج جدید نشان می دهد، برای توضیح چگونگی شکل گیری، توسعه و به ویژه مکان یابی و جابه جایی شهر سیرجان در ادوار مختلف باید به بازخوانی مدارک و مطابقت آن ها با داده های باستان شناسی بپردازیم .
طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر
حوزه های تخصصی:
ساختمان ها به عنوان محیط های ساخت بشر با کاربرانشان دارای ارتباطی دو طرفه می باشند و همانگونه که شرایط محیطی بر ساختمان تأثیر گذار است شرایط ساختمانی نیز کاربرانش را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. خانه ها و مجموعه های مسکونی تنها به عنوان یک سرپناه نمی باشند و در تأمین نیازهای بعدهای روحی و مادی ساکنان نقش بسزایی دارند. یک محیط مسکونی سالم باعث بهبود بعد روانی افراد می شود، پس با طرح ریزی مناسب برای مجموعه های مسکونی که مستلزم شناخت لازم طراحان از انسان، محیط پیرامون و همچنین توجهشان به وجود رابطه ی میان آن ها است می توان میزان کیفیت محیط های مسکونی و سلامت ذهن کاربران را افزایش داد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است و هدف آن طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر می باشد. همچنین برای بررسی دقیق تر موضوع تحقیق به عوامل و راهکارهای تأثیرگذار طراحی محیط های مسکونی توسط تحلیل مجموعه مسکونی زیتون در شهر اصفهان پرداخته شده است. بدین ترتیب طبق بررسی های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که طرح ریزی مناسب طبق راهکارهای طراحی معماری در مجموعه های مسکونی سلامت ذهن افراد را تأمین می کند و یک محیط مسکونی سالم تر را به وجود می آورد.
سیری در معماری سبز ایران
حوزه های تخصصی:
معماری سبز به ساختمان هایی اطلاق می شود که در آن از مصالح سبز و تکنولوژی های سبز(مواد و مصالح قابل بازگشت به چرخه طبیعی) استفاده می شود و اثرات منفی آن را بر روی محیط اطرافش کم می کند. هدف از این نوع معماری هم سو شدن با محیط زیست است. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و از نوع مطالعات عملی و کاربردی است که مبتنی بر مطالعه، کارهای انجام شده، تحقیق ها و پایان نامه های به روز و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. آلودگی زیست محیطی و بحران انرژی در سده بیستم، زمینه های پیدایش رویکردهای مختلف برای همسازی معماری با اقلیم را ایجاد نمود. به رغم نادیده انگاشتن نقش انسان در برخی از این رویکردها، اخیراً نقش سبک زندگی انسان در حل بحران های زیست محیطی مورد توجه قرار گرفته است. معماری کهن ایران زمین، با توجه به مصادیق فراوان قابل بحث و بررسی، به خوبی به مبانی پایداری وفادار بوده است. ساختمان های کهن ایران طوری طراحی شده اند که در زمستان به خوبی و سادگی گرم می شوند و در تابستان به راحتی خنک و این ساده ترین وکاربردی ترین مفهوم معماری پایداراست .دست کم از اصول معماری ایرانی خود بسندگی و پرهیز از بیهودگی را بدون کوچکترین کم و کاستی می توان با معماری پایدار(سبز) مطابق دانست و این یعنی معماری ایران خیلی قبل تر از آنکه دنیا به فکر نگرشی نو به معماری باشد اینگونه می آفریده است.
سنجش نسبت ضرب های ریتم 8/6 در رِنگ های موسیقی دستگاهی ایران (1284 – 1357 ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رِنگ ها به عنوان گونه ای شناخته شده از موسیقی موزون دستگاهی ایران اغلب با ریتم معمول 8/6 در منابع مکتوب موسیقی ثبت و ضبط شده اند. در تئوری موسیقی غربی کسر میزان 8/6 جزء ریتم های ترکیبی دوضربی است که هر ضرب آن قابل قسمت بر سه است. تساوی کشش دو ضرب اصلی در هر میزان از مشخصات ذاتی این ریتم غربی است که در نت نویسی موسیقی نظری معاصر ایران هم اغلب مورد پذیرش قرار گرفته است اما نمونه اجراهای ضبط شده از این گونه ی موسیقایی از صدواندی سال پیش به این طرف نشان از ماهیتی منعطف و غیرمتساوی در اجرای رِنگ های موسیقی دستگاهی ایران دارد. از حدود پنجاه سال پیش موسیقی دانانی به بیان این تفاوت در نگارش و اجرای ریتم 8/6 ایرانی پرداخته و برخی نیز پیشنهادهایی برای نوع نگارش غیرمتساوی ضربان های اصلی آن ارائه داده اند. این پژوهش ضمن مرور آرای متفاوت گذشتگان تا تازه ترین ایده های نظری، با تحلیل رایانه ای نمونه های صوتی از نخستین دوره ی ضبط موسیقی ایرانی در 1284ش. تا نمونه هایی از دهه ی 1350ش. میزان تفاوت دقیق زمانی میان کشش های ضرب اول و دوم را استخراج کرده و نشان می دهد این ریتمِ منعطف قابلیت اجرای دو ضربِ مساوی به نسبت 50% تا دو ضرب نامساوی به نسبت 62.5% به 37.5% را داراست.
مطالعه ی تحلیلی در نگارگری ارامنه ایران: خوانش نگاره های تولد مسیح (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
57 - 69
حوزه های تخصصی:
پیدایش هنر ارمنیان در ایران به دوران مادها و هخامنشیان می رسد. بعد از کوچ اجباری ارمنیان به ایران توسط شاه عباس، میراث هنری ارمنی نیز به مکان جدید منتقل شد. قرون هفدهم و هجدهم میلادی، جلفای اصفهان مهد علم و دانش ارمنیان ایرانی گردید و نسخ خطی فراوانی کتابت و مصور شدند که هم اکنون در موزه کلیسای وانک نگهداری می شوند. در این پژوهش، 5 نمونه از نگاره های مکتب جلفای نو اصفهان با موضوع تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را که در این موزه وجود دارد، موردمطالعه قرارگرفته است. هدف انجام این پژوهش، تحلیل نگاره های ارمنیان (تولد حضرت عیسی مسیح) برای پاسخ دادن به سئوال پژوهش است که نگاره های تولد در انجیل ها برچه اساسی مصور شده اند ؟در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی است .روش تجزیه وتحلیل اطلاعات بصورت کیفی است. پس از خوانش نمونه های موردی این نتیجه حاصل شد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ارمنی، بر اساس وفاداری بر واقعیات تاریخی اتفاق افتاده ترسیم شده اند وپیوند نگاره ها با مضامین اسطوره ای (کهن الگوی تولد قهرمان و رمزگان اسطوره ای) آشکار می شود.
نقد نگاره «مجلس همایون و اکبر» از مجموعه مُرقع گلشن با تاکید بر انواع حضورِ هنرمند در اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند شکل دادن به یک اثر هنری، هنرمند، یا خود را مکلف به اصول سبکی و مکتبیِ خاصی می داند، یا پا را از آن فراتر می نهد و خود پایه های سبک دیگری را بنا می گذارد. در این میان در آثاری که رمزگان سبکی و مکتبی، حضور پررنگی را داشته باشند، مجال برای حضور رمزگان شخصی هنرمند، یا به نوعی حضورِ مولف اثر، کمتر فراهم می گردد. نگارگری ایرانی از جمله هنرهایی است که به خاطر حضور سنگینِ قواعد سبکی و مکتبی، حضور مولف در آن با چالش ها و محدودیت های بسیاری مواجه است؛ اما به نظر می رسد در بسترهایی که نگارگران ایرانی توانسته اند تا حدودی خود را از این قیود برهانند، گونه هایی از حضور این رمزگان شخصی را نیز رواج داده اند. یکی از این بسترها، مکتب موسم به «هند و ایرانی» است که پایه های آن توسط هنرمندان ایرانی در سرزمین هندوستان بنا گردید. این پژوهش به تحلیل سبکی و موضوعیِ نگاره «مجلس همایون و اکبر» از این مکتب می پردازد. اساس پژوهش بر این فرض استوار بوده که این اثر نمونه ای متمایز به لحاظ بکارگیری شکل های متفاوت حضور هنرمند در یک نگارگری شرقی می باشد؛ لذا سوال اصلی را می توان اینگونه مطرح نمود که: انواع مختلف حضورِ هنرمند در نگاره «مجلس همایون و اکبر» چگونه است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که در فرآیند آن لایه های سبکی، نوشتاری و مضمونی نگاره مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وفاداری سبکیِ هنرمند اثر به سنتِ ایرانی مکتب تبریز به ویژه تحرک و پویاییِ پیکره ها و نوع ترکیب بندیِ نگاره های بهزاد، ثبتِ رقم هنرمند در کتیبه نگاره و نیز در متن خود اثر، از نمونه رمزگان شخصی هنرمند در اثرِ مورد مطالعه است. همچنین در اینجا و در پدیده ای بسیار کم سابقه در هنر مشرق زمین، شاهد حضور تصویریِ خودِ هنرمند در نگاره و نیز بازنمودِ تصویری از کل نگاره در اثر می باشیم، که این شکل های حضور هنرمند علاوه بر این که مهم ترین شکل حضور مولف در اثر مورد بحث بوده، مجلس همایون و اکبر را به اثری متمایز بدل می سازد
پژوهش تحلیلی هنر قاشق تراشی در خوانسار از دیرباز تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
122 - 136
حوزه های تخصصی:
در ایران تولید آثار چوبی و هنر های وابسته به آن از گذشته تاکنون جایگاه ویژه ای بین هنرمندان و صنعتگران داشته است. اما متأسفانه تولید و تزئین برخی از این آثار مانند هنر قاشق تراشی، بنا به دلایل گوناگون با افول مواجه شده است. قاشق تراشی یکی از هنر های سنتی ایران بوده است که در گذشته تعداد زیادی از هنرمندان منبت کار در برخی شهر ها هم چون خوانسار و آباده به این حرفه مشغول بوده اند؛ اما در حال حاضر به جز چند هنرمند، دیگر کسی به این حرفه مشغول نیست. یکی از شهر های معتبر ایران در زمینه هنر قاشق تراشی خوانسار است که در گذشته کارگاه های فراوانی در آن این آثار را تولید می کردند. در ارتباط با قاشق های سنتی تولید شده در این شهر تاکنون پژوهش مستقل و هدفمندی صورت نگرفته و ضرورت داشت که به این هنر سنتی رو به فراموشی شهر پرداخته شود. بر همین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل هنر قاشق تراشی خوانسار است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات در آن شامل مطالعات میدانی، پرسش های شفاهی محلی، مطالعات موزه ای و مطالعات کتابخانه ای است. با توجه به مطالعات صورت گرفته چنین مشخص می شود که در خوانسار و حداقل از اوایل دوره قاجاریه به بعد، مشابه مراکزی هم چون آباده، انواع مختلفی از قاشق های چوبی به ویژه افشره-خوری های زیبا تولید می شد. اما شاخصه تقریباً متمایز خوانسار نسبت به دیگر مراکز، تولید آثار یک تکه ساده یا تزئینی می باشد که در نتیجه آن انواع متعددی از قاشق های کوچک و بزرگ با کاربری های گوناگون تولید شده است.
پی جویی معماری کریم طاهرزاده بهزاد در تاریخ و کالبد دبیرستانی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد تاریخی نشان می دهد در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی، کریم طاهرزاده بهزاد از معماران نامدار و پرکار نسل اول دوره معماری معاصر، دو مدرسه در شهر قزوین طراحی کرده که یکی از آن ها، دبیرستان پسرانه بود. سیر تاریخی پیدایش بنای این دبیرستان، سبب شکل گیری این فرض شد که احتمال دارد بنای یادشده همان ساختمان «دبیرستان محمدرضاشاه پهلوی» باشد که امروزه قسمتی از آن در خیابان هلال احمر قزوین باقی مانده است؛ بنابراین تلاش شد با مطالعه مستندات تاریخی و تطبیق الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد با کیفیت کالبدی ساختمان یادشده، درستی یا نادرستی فرض تحقیق ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت دبیرستان مورد نظر به مثابه یکی از آثار معماری معاصر قزوین و بررسی احتمال طراحیِ آن به دست کریم طاهرزاده بهزاد است. برای نیل به این هدف، در فرایند پژوهشی تاریخی با رویکردی توصیفی تفسیری، رهیافتی تاریخ نگارانه و معمارانه و بر بنیان پارادایم تفسیرگرایی برای تاریخ نگاری تطبیقیِ ساختمان دبیرستان تلاش شد. روش گردآوری شواهد نیز میدانی و آرشیوکتابخانه ای است. نتایج این پژوهش که در دو بخشِ اصلیِ معرفی و شناخت دبیرستان، و بررسی انتساب طرح بر مبنای اخبار و معماری تدوین شده است، نشان می دهد اگرچه تحولات کالبدی پی درپی سبب مخدوش شدن اصالت بنا شده و به نظر می رسد بنای ساخته شده با طرح اولیه آن تفاوت هایی دارد، میان مدارس طراحی شده به دست طاهرزاده بهزاد در قزوین و ساختمانِ موضوع این پژوهش، پیوند زمانی دیده می شود؛ به علاوه، رابطه معناداری میان الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد و کالبد دبیرستان یادشده وجود دارد؛ بر این اساس، احتمال ایفای نقش طاهرزاده بهزاد در طراحی دبیرستان قوّت می یابد.
غیررسمی بودگی شهری و ابعاد تبیین کننده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غیررسمی بودگی شهری۱ یکی از مهم ترین علل شکل گیری شکاف میان نظریه و عمل در شهرسازی است. ضعف در پرداختن به دوگانه های احاطه کننده مفهوم غیررسمی بودگی شهری و فقدان ارائه تبیینی جامع از ابعاد مختلف آن، خلأ بزرگی در متون نظری پیرامون این مفهوم است. هدف از این مقاله تبیین دوگانه کلیدی جهان شمال۲-جهان جنوب۳پیرامون مفهوم غیررسمی بودگی شهری و عمق و بُعد بخشی به آن است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی از نوع پنهان، متون منتخب مرتبط با مفهوم غیررسمی بودگی شهری موردبررسی قرارگرفته است. متون منتخب از میان ۱۵۲ مقاله منتشرشده در بازه زمانی ۲۰۲۰-۱۹۷۰ با محوریت عبارت «غیررسمی بودگی شهری» استخراج شده اند. «دوگانه جهان شمال-جهان جنوب و اثر آن بر فهم غیررسمی بودگی شهری» و«ابعاد مختلف غیررسمی بودگی شهری و سازوکارهای هر یک از آنها» دو مقوله هسته ای هستند که ادبیات نظری این مفهوم را شکل داده اند. مقوله هسته ای اول از برهم کنش میان دو کلان مقوله «شهرگرایی تطبیقی و نفی دوگانه جهان شمال و جنوب» و «ویژگی های غیررسمی بودگی شهری در جهان شمال و جهان جنوب» ایجاد شده است. مقوله هسته ای دوم شامل شش کلان مقوله است که ابعاد مختلف غیررسمی بودگی شهری را شکل می دهند و عبارت اند از: ابعاد «فرهنگی»، «اجتماعی»، «اقتصادی»، «حقوقی»، «سیاسی» و «فضایی».
بازنمایی رنج یا قربانگری هنرمند
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
160 - 163
حوزه های تخصصی:
تحلیل نشانه های قدرت در قالی های تصویری دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی در ایران، به منزله شناسنامه فرهنگی این مرز و بوم تلقی می شود و به نوعی طرح ها و نقش مایه های این دست بافته ارزشمند ایرانی همواره ریشه در فرهنگ این سرزمین دارند؛ به همین دلیل، می توان گفت قالی ایران کارکردی فراتر از یک دست بافته ای صرفاً مصرفی داشته است. قالی های تصویری دوره قاجار، یکی از غنی ترین گنجینه های هنری ایران به شمار می آیند که به عنوان بوم جدیدی برای تجلی مفاهیم مختلف از آنها استفاده شده است. در دوره قاجار، پادشاهان جهت نشان دادن اقتدار و سلطه خویش به مردم ایران، از هنرهای مختلف به شیوه ای نامحسوس بهره جسته اند. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه نمادها و نشانه هایی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مفهوم قدرت را در بوم قالی نمایش داده اند؛ در این راستا، در این مقاله، چهار نمونه از قالی های تصویری قاجار به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز با بهره گیری از اسناد مکتوب و مشاهده مستقیم صورت گرفته است. نتایج حاصله از پژوهش حاکی از آن هستند که قالی به عنوان نوعی رسانه در جهت انتقال مفهوم قدرت، مورد توجه و استفاده پادشاهان قاجار قرار گرفته است. از آنجا که بین هنر و سیاست در این دوره رابطه ای نزدیک وجود دارد، پادشاهان برای حفظ قدرت و کسب مشروعیت در جامعه، از قالی های تصویری نیز به این منظور استفاده کرده اند. در این راستا، با استفاده مستقیم از تصاویر پادشاهان در قالی های تصویری و یا با بهره گیری از نمادهایی همچون؛ پرنده ای در دست پادشاه، تاج و چتر و پر و نقش مایه بته جقه ب هعنوان نمادهای تصویری فر به صورت غیرمستقیم، به دنبال انتقال مفاهیم قدرت بوده اند.
برساخت های گفتمانی نقاشی ندیمه ها (ولاسکز) و عکس عبدالخالق خان (ظل السلطان) در چارچوب تحلیل گفتمان ژیلین رُز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در دنیای رسانه های بصری معاصر به واقعیتی بدل شده، این است که برخی از تصاویر و متون بصری، توجه مخاطبان و پژوهشگران را به شباهت های خود با دیگر تصاویر- به شکل واقعی یا خیالی- جلب نموده و هر لحظه آنها را برای کشف و بررسی کی رابطه و تعاملِ درون متنی ترغیب می نمایند. از ای نرو، مقاله حاضر با گرایش درون رشته ای و کاربست روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی با رویکرد یکفیِ تحلیل گفتمانِ پساساخت گرایانه ژیلین رُز، ضمن مطابقت دو اثر تجسمی )نقاشی ندیمه ها و عکس عبدالخالق خان(، به واکاوی تعامل های میان فرهنگی و گفتمان های برساخته شده در تصاویر پرداخته و تأثیر یا عدم دخالت آپاراتوس های قدرت در شکل گیری این گفتمان ها را بررسی می نماید. پژوهش حاضر در پاسخ به این پرسش ها که در بررسی این دو اثر هنری، چه گفتمان هایی و چگونه برساخته می شوند و از این نظر چه تشابهی میان آنها وجود دارد، دریافت که ولاسکز و عبدالخالق خان هم در نقش هنرمند و هم سوژه اثر، بدون تأثیرپذیری از دستگاه های نهادی و با به حاشیه راندن صاحبان قدرت، از خود بدنی متفاوت و غالب برساخته اند. در هر دو تصویر، گفتمان هنر و گفتمان سیاست در تقابل با هم قرار گرفته و هر دو هنرمند از طریق شکل یکسانِ بازنمایی و به طور ضمنی، به غلبه هنر بر سیاست اشاره و تأ یکد می نمایند. چنین به نظر می رسد که در این تعامل بینافرهنگی میان شرق و غرب در بطن تاریخ، عبدالخالق خان ب هعنوان هنرمند، در تولید این عکس از بینش و رویکرد انتقادی ولاسکز در تابلوی ندیمه ها متأثر شده است.
هنر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن: تحلیل تطبیقی سه جریان در هنرهای تجسمی معاصر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو دهه از شکل گیری جریان هنر خاورمیانه می گذرد. در میان تنوع سبک ها و تجربه های هنری، می توان سه جریان را بازشناسی کرد: نخست، جریان هنر مدرن در خاورمیانه؛ جریانی که میراث دهه های اوج گیری هنر مدرن در ایران، عراق، سوریه، لبنان و مصر طی دهه های 1960 تا 1990 است. جریان دوم، متأثر از پارادایم پست مدرن، رویکردی انتقادی و اجتماعی به سیاست های کشورهای اسلامی خاورمیانه داشت و با شدت گرفتن کشمکش های جنگی و نفتی پس از 11 سپتامبر اوج گرفت و به جریان غالب هنر خاورمیانه تبدیل شد. جریان سوم، جریانی نوخاسته است که تحت پارادایم ترنس مدرن شکل گرفته است. حال، پرسش این است که زمینه های شکل گیری جریان های هنر خاورمیانه چه هستند و هنر خاورمیانه در این تحولات پارادایمی چه تغییراتی را تجربه کرده است؟ به منظور دست یابی به این پرسش، مقاله حاضر می کوشد با تبیین رویکرد نظری ترنس مدرنیستی و در ادامه آن شرح جریان های هنر خاورمیانه، به مؤلفه ها و ویژگی های هنر معاصر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن بپردازد. بدین منظور، از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیق سه جریان مذکور با رویکرد نظری ترنس مدرن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند بخش قابل توجهی از هنرمندان معاصر خاورمیانه تلاش می کنند از رویکرد پست مدرنیستی که نگاه انتقادی و مسدودکننده به جریان مدرنیته بومی دارد، فراتر رفته و با رویکرد ترنس مدرنیستی، نوع تازه ای از هنر معاصر با دلالت های بومی و محلی شکل دهند.
سبزینگی در طراحی محیط درمانی و بررسی فضای سبز بر روحیات و سلامت بیمار
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
56-61
حوزه های تخصصی:
امروزه مراکز درمانی و بیمارستان ها درحفظ و بازیابی سلامت جسمانی و روانی افراد یک جامعه و ایجاد توازن و تعادل جسمی و روحی نقش عمده و حساسی را دارا می باشند، سپری کردن زمان های طولانی در محیط های درمانی معمولا برای کارکنان، ملاقات کنندگان، همراهان بیمار و بیمار تجربه ناخوشایند و بسیار استرس زا است، هر تلاش و قدم برداشتن در این زمینه باعث کاهش اضطراب و استرس در کارکنان و همراه بیمار و تاثیر بسزایی در فرایند بهبود بیمار در پی خواهد داشت، فضاهای درمانی از جمله فضاهایی هستند که امروزه درگیر با آن هستیم و طراحی آنها بسیار حائز اهمیت است و طراحی آن بر روحیه افراد داخل مجموعه تاثیر بسیاری می گذراد و طراحی اشتباه حتی سهوا این محیط ها، می تواند باعث ایجاد مشکلات روحی و حتی تشدید بیماری شود، هدف از پژوهش موجود، ایجاد سمت و سوی مفید به دید طراحان نسبت به طراحی مجموعه و ارائه راه کار های سبز در این مراکز و بها دادن به سبزینگی در طراحی محیط درمانی می باشد. که نه تنها بر حفظ ساختار داخلی و عملکردی بیمارستان ها تاثیر داشته بلکه از نظر استانداردها و معیار های طراحی و ساخت این گونه بناهای سبز قابل پذیرش باشد، تا بتواند در پیشرفت کیفیت بیمارستان ها و مراکز درمانی و نیز در روند بهبودی بیمار تاثیر داشته باشد، نتیجه های این پژوهش نشان می دهد که اگر طراحی فضای سبز در محیط درمانی بر طبق اصول ارائه شده در این پژوهش طراحی و به کار گرفته شود، باعث کاهش اضطراب و تنش روحی بیمار و افراد داخل محیط می شود. روش پژوهش در این مقاله با استناد به مقالات، مطالعات کتابخانه ای، منابع اینترنتی(گرداوری مطالب) و رویکردی توصیفی تحلیلی دارد.
نقش مضامین مذهبی در کتیبه های نستعلیق بناهای دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
1 - 14
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مضامین کتیبه ها در بناهای صفوی تنوع بسیاری داشته و مطالعه اولیه این آثار نشان می دهد که هنرمندان عهد صفوی برای نگارش متون مذهبی غالباً از کتیبه های ثلث و کوفی و برای کتیبه های غیرمذهبی از قلم نستعلیق بهره گرفته اند با این حال، این مورد قطعیت نداشته و کتیبه های نستعلیقی دیده می شود که حاوی مضامین مذهبی است. هدف: پژوهش پیش رو با هدف شناسایی و دسته بندی مضامین مذهبی به کار رفته در کتیبه های نستعلیق صفوی صورت پذیرفته است. روش پژوهش: این تحقیق بنیادی به روش توصیفی و تحلیلی؛ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی تدوین شده است. تمام نمونه های در دسترس در بازه زمانی حکومت صفوی، مورد مطالعه قرار گرفته و پس از جمع آوری داده ها اقدام به طبقه بندی مضامین مذهبی به کار رفته در نمونه ها شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که در میان حدود ۲۵۰ کتیبه نستعلیق موجود، ۳۳ اثر که حدود ۳۱ درصد این آثار را تشکیل می دهد، حاوی مضامین مذهبی است. این مضامین در سه گروه قابل دسته بندی هستند و به ترتیب فراوانی عبارتند از، ذکر و منقبت، آیات قرآن و احادیث. نتایج بیانگر آن است که آیات قرآن در هیچ موردی، به تنهایی نوشته نشده اند. علاوه بر آیات، تنها دو حدیث قدسی« لولاک لما خلقت الافلاک و حدیث نبوی» و حدیث نبوی«انا مدینه العلم و علی بابها » در کتیبه ها مورد استفاده قرار گرفته و بقیه نمونه ها عمدتاً اشعاری هستند که به منقبت ائمه با محوریت پیامبر(ص)و حضرت علی(ع) پرداخته اند. از جمله این شاعران می توان به عبدالرحمن جامی، هلالی جغتایی و شیخ بهایی اشاره کرد. درباره فراوانی مضمونی کتیبه های مذهبی نستعلیق صفوی، نتایج نشان می دهد که بیشترین تکرار به دعای « نادعلی » (۴ مورد) و حدیث «مدینه العلم» (۳ مورد) تعلق دارد که همانا تأیید و تأکیدی بر وجود گرایش های شیعی در شکل گیری این آثار است.
بررسی تجلیات اندیشه جهان وطنی در سینما: مطالعه موردی فیلم های لوهاور و کد مجهول
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با مروری بر مفهوم جهان وطنی، به ارتباط و تحلیل رابطه آن با مفاهیم دیگری چون شهروند جهانی، صلح پایدار و رواداری، مهاجرت، خشونت و بخشایش که زمینه ساز ایجاد مفهوم جهان وطنی هستند می پردازد. اندیشه جهان وطنی به این مفهوم است که همه کشورهای دنیا یک کشور و همه ساکنین این کشورها در واقع یک ملت بوده و هموطن هستند. مقاله حاضر جهت تحلیل این موضوع پس از بررسی مفاهیم وتاریخچه این اندیشه، ابتدا از دریچه صلح ابدی و مقاله «تاریخ جهانشمول در غایت جهان وطنی» کانت با مقوله جنگ و صلح از دید کانت آشنا شده و به بررسی آرمان جهان وطنی و مفهوم شهروند جهانی می پردازد. در ادامه بر اساس آراء آرجون آپادورای، جریان های جهانی بررسی شده است. سپس با نگاهی به کتاب جهان وطنی و بخشایش ژاک دریدا، با ستم و نسل کشی ملتها در طول تاریخ که قربانی سیاست ورزی ابرقدرت ها شدند، مفاهیم صلح، ارزشمندی حرمت انسانی و بخشایش مطرح شده اند. آنگاه برای روشن تر شدن این رویکرد، فیلم های لوهاور و کد مجهول از آثار مهمی که حاوی جنبه های جدی درک مفهوم جهان وطنی است، تحلیل شده اند.
آشنایی با منشأ نقوش و عناصر طبیعی موجود در نگارگری و کاغذ ابری (با تأکید بر مرکب سازی و رنگ سازی نسخه های قرون4 تا 6 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
27 - 34
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش شناخت منشأ نقوش کاغذهای ابری و برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن ها با مرکب ها و رنگ های قرون اولیه ایران اسلامی است، که منجر به درک شیوه های ساخت برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری است. اهمیت این موضوع در احیاء شیوه های کهن است، زیرا ما در عرصه نگارگری و آثار قرون اولیه اطلاعات عینی در باب رنگ ها و شیوه های ساخت و ترکیبات مورد استفاده در آن ها نداریم. هدف پژوهش شناسایی منشأ ساخت برخی عناصر و نقوش طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن با کاغذهای ابری قرون اولیه اسلامی است. سوال اصلی تحقیق این است که شیوه اجرای نقوش کوه ها در نگارگری ایرانی با شیوه ساخت کاغذ ابری چه رابطه ای دارد؟ روش انجام تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای وآزمایشی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که منشأ اولیه ساخت برخی عناصر طبیعیِ موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری درشیوه های خاص مرکب سازی و رنگ سازی قرون اولیه و در نتیجه استفاده از آن ها در هنرهای قرون اولیه بوده است. به بیان دیگر کاغذهای ابری قرون هفتم به بعد الهام گرفته از رنگ های خاص و شیوه های به کار رفته در کوه ها، صخره ها و ابرها در آثار نگارگری بوده است.
از آرامگاه تا تختگاه: مجموعه آرامگاهی نقش رستم و تخت جمشید در منظر پارسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
417 - 431
حوزه های تخصصی:
مجموعه آرامگاهی و بنای معروف به کعبه زرتشت در نقش رستم در دوره هخامنشی بنا شده است. مجموعه آثار نقش رستم به خصوص بنای کعبه زرتشت به عنوان میراث معنوی پادشاهان هخامنشی همواره در مشروعیت مذهبی دوره های پس از هخامنشی نقش پویایی در ساختار حاکمیتی، سیاسی و مذهبی داشته است که این موضوع ریشه در سنّت های دیرینه پیشا هخامنشی در خاورمیانه باستان به ویژه دوره عیلامی داشته است. نزدیکترین تفسیر از کارکرد این بنا در ارتباط با آرامگاه های هخامنشی و ارتباط آن با تختگاه تخت جمشید می تواند معنا یابد. شناخت ارتباط مکانی نقش رستم و تختگاه تخت جمشید از نظر کارکردی اهمیت دارد. تخت جمشید در دل یک شهر شکل گرفته و کاخ های هخامنشی بخشی از این شهر بوده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش پهنه محیطی پیرامون تختگاه تخت جمشید، معروف به شهر پارسه را مورد بررسی قرار داده و فرضیه بازسازی شهر تاریخی پارسه را در محدوده حریم درجه 1 تخت جمشید قابل تصور ساخته است. یافته های پژوهش حاکی از این است به استناد آثار بجای مانده و کتیبه ها، مجموعه آثار نقش رستم در دوره هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی همواره مورد استفاده و تکریم بوده است. در دوره هخامنشی ارتباط مجموعه آرامگاهی نقش رستم به عنوان بخش مهم و کارکردی شهر پارسه مرتبط با تختگاه تخت جمشید بوده است. سنّت دفن پادشاه درگذشته بر اساس آئین زرتشتی در این محل انجام می شده و پس از دفن پادشاه در آرامگاه، مراسم به تخت نشستن پادشاه جدید در بنای یادمانی و مقدس کعبه زرتشت انجام می شد. اهداف پژوهش: 1- بررسی موقعیت مکانی نقش رستم و کعبه زرتشت و علل وابستگی آن به شهر پارسه بر اساس بررسی های ژئوفیزیک. 2-بررسی و مطالعه کارکرد بنای کعبه زرتشت از دوره هخامنشی تا انتهای دوره ساسانی. سؤالات پژوهش: 1- بنای کعبه زرتشت در دوره های مختلف تاریخی چه کاربردهایی داشته است؟ 2-بررسی های ژئو فیزیک چه اطلاعاتی در مورد موقعیت مکانی کعبه زرتشت و وابستگی آن به شهر پارسه ارائه می دهد؟
نقش گفتمان های سیاسی در شکل گیری هنر عمومی: مطالعه موردی نقاشی های دیواری دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر عمومی هنری مبتنی بر رویدادها و زیست مشترک است. جهان زیست مشترک مبتنی بر توافق ها، آرزوها و خواسته های مشترک است که در متن سیاست شکل می گیرد. از همین رو هنر عمومی همواره در پیوند با سیاست است. هم چون هنر عمومی در ایران؛ به ویژه در مقطع انقلاب اسلامی که هنر با وفاق انقلابی هم سو شد. نقاشی دیواری بر آمده از شرایط انقلاب و زبان بصری انقلاب بود که در دهه های بعد نیز تداوم یافت. البته با تحولات سیاسی دهه های بعد نقاشی دیواری نیز تغییر فرم و مضمون داشت. در پژوهش حاضر به این تغییرات و تحولات پرداخته شده تا این هدف دنبال گردد که چگونه نقاشی دیواری به جلوه بصری گفتمان های سیاسی و نظام قدرت تبدیل شد. به ویژه بر نقاشی دیواری دهه 1360 تمرکز خواهد شد، چرا که میراث آن در دهه های بعد مورد تأکید سیاستگذاران فرهنگی کشور قرار گرفت. لذا پرسش مرکزی پژوهش این است که زمینه، علت و بستر شکل گیری نقاشی دیواری در این دهه چه بود؟ روش شناسی مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش کیفی و برپایه رویکرد زمینه ای (گراندد تئوری) است. روند پژوهش حاضر بر اساس مستندات، گفتگوها و مشاهدات برای شرح مدل پارادایمی (شرایط علّی، مداخله گر، راهبرد، پیامد و زمینه ) ظهور پدیده نقاشی دیواری است. نتایج نشان داد که چگونه گفتمان منزه سازی دهه 1360 تولیدکننده نوعی از هنر عمومی با نشانه های پایداری ارزش ها، وحدت بخشی سیاسی و انسجام اخلاق جمعی را شکل داد. هنری که می توان آن را هنر مکتبی توصیف کرد که شامل تصویری از تفکر شعیه در دیوارنگاری، پیام ها و تفسیرهای سیاسی و مضامین وحدت بخش بود.