مطالعات هنرهای زیبا

مطالعات هنرهای زیبا

مطالعات هنرهای زیبا دوره 2 پاییز 1400 شماره 5

مقالات

۱.

تجلی رنج در اساطیر، با نگاهی به اسطوره گیل گمش

کلید واژه ها: هنر ادبیات رنج اسطوره گیل گمش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۱۹۷
رنج، حقیقتی انکارناپذیر در عالم هستی و قابل ادراکِ وجدانی همه افراد بشر است. اما آن چه در این زمینه، همواره اندیشه انسانی را به خود مشغول کرده، چیستی این حقیقت و چگونگی مواجهه با آن است. پاسخ گویی به پرسش هایی از این دست، منوط به تحلیل درستی از حقیقتِ رنج است. از آن جا که آگاهی و تعالی روح، ارتباط اجتناب ناپذیری با رنج دارند، این موضوع، همواره زمینه ساز انتقاد و اعتراض میان هنرمندان و جوامع بشری بوده و خواهد بود. شوپنهاور، مارکس و نیچه، سه فیلسوف منتقد آلمانی در جستجوی رهایی انسان از سختی ها و رنج ها بودند. در فلسفه کی یرکگارد نیز، رابطه ای دیالکتیک میان آگاهی و رنج وجود دارد. از آن جا که هدف غایی بشر در زندگی، جاودانگی است، تلاش او همواره بر این بوده که در هر زمان و مکانی برای آیندگان خود پیامی برجای بگذارد. به همین دلیل، فیلسوفان معتقدند برای دوام آوردن در جهانی آکنده از رنج، اسطوره یک راهکار است. یکی از مهم ترین مسائلی که در اساطیر به چشم می آید، تلاش بشر برای رهایی از رنج و رسیدن به رویین تنی در برابر جهانی سرشار از رنج و ناکامی است. از این رو، مطالعه ادبیات اساطیری و بازشناسی اساطیر کهن، می تواند بسیار مفید باشد. یکی از برجسته ترین متون اساطیری با مضمون رنجِ انسانی، افسانه «گیل گمش» است که شاهکاری برجای مانده از تمدن سومر است. اسطوره گیل گمش، کهن ترین اسطوره جهان و با قدمتی چهارهزار ساله، داستان تکامل، رنج و به پوچیِ رسیدن انسان است. آن چه برتری این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان را موجب می شود، ضرباهنگ فلسفی آن است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای، در صدد آن است که به فلسفه رنج و جایگاه آن در حماسه گیل گمش بپردازد. در این تحقیق، با بیان عقاید و آرای فیلسوفان در باب رنج، به این نتیجه می رسیم که بُن مایه های رنج در زندگی قهرمان داستان، به شکل های مختلف مشاهده می شود و رنج گیل گمش جهت رسیدن به اعتلای روحی و رازِ جاودانگی، نتیجه آگاهی او نسبت به جهان می باشد.
۲.

بدن نامتعارف به مثابه ابژه جنگ در آثار کازوئو اونو

نویسنده:

کلید واژه ها: کازوئو اونو بوتو بدن نامتعارف تئاتر پساشینگِکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۱۵۰
کازوئو اونو یکی از تأثیرگذارترین فیگورهای رقص معاصر است که همواره از وی در کنار تاتسومی هیجیکاتا، در مقام مبدعان رقص بوتو نام برده می شود که اولین بار در سال 1959، در ژاپن شکل گرفت. این گونه از رقص، در پی وقایع جنگ جهانی دوم پدید آمد و با دیدگاه اجراییِ تاتسومی، شکل بندی خودش را یافت. رقصِ مرگ، نمایشِ پریشانی، رقصِ تاریکیِ مطلق و تمرکز بر ماهیتِ ابزوردِ چیزها، در زمره مهم ترین مضامین، عناوین و موضوعاتِ مورد توجه این شیوه از رقص مدرن ژاپنی هستند. از آن جا که تاتسومی از یوکیو میشیما، ژان ژنه، مارکی دو ساد، تئاتر نو ژاپنی از یک سو و نیز، از دیدگاه آنتونن آرتو درباره مفهوم بازیگر از سوی دیگر تأثیر گرفته است، به نظر دور از ذهن نمی نماید که مواجهه با مقوله بدن در کار رقصندگان بوتو از جمله یکی از مهم ترین چهره های آن، کازوئو اونو، مواجهه ای پرمناقشه و نیز نامتعارف نسبت به هنرهای اجرایی سنتی ژاپن (بویو) باشد. آن چه در کار اونو قابل بررسی است، احضارِ بدنی برساخته است که گویی از حیات، تهی شده است. رقصنده، گویی هر نوع نشانه ای از زیستِ بیولوژیکی و نیز جنسیتی را عامدانه معلق ساخته و یا از اساس، پس زده و انکار می کند و کالبدِ خود را در شمایلِ یک عروسک، به صحنه می آورد. هدف این مقاله، مطالعه توصیفی- تحلیلی شمایلِ کار کازوئو اونو است. تجربیات ناشی از واقعه هیروشیما و ناکازاکی در کنار دیگر عناصر مؤثر در صورت بندی بوتو، مسئله قابل توجهی است. به نظر می رسد آن خمیدگی و درهم پیچیدگیِ اندامیِ اونو در هنگام اجرا، به نمایشِ بدنی می ماند که دست اندرکارِ بازنماییِ جنازه بی قواره ای است که گویی ابژه جنگ است؛ بدنِ تغییرشکل یافته ای که سوختن و به نظر، کتمان، انکار و انهدام بدن ها را پس از بمباران اتمی ژاپن بازنمایی، و یا به یک معنا احضار می کند.
۳.

تحلیل آلبوم موسیقی «نی نوا» به آهنگسازی حسین علیزاده با تکیه بر مفهوم رنج و شادی فی نفسه در نظام زیبایی شناختی آرتور شوپنهاور

کلید واژه ها: زیبایی شناسی موسیقی شوپنهاور آلبوم نی نوا حسین علیزاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۷۵
فلسفه هنر، یکی از اجزای لاینفک نظام کلی اندیشه شوپنهاور است. در این نظام، هنر برای هنر مطرح نیست، بلکه هنر در صدد حل مسئله ای وجودی است. بنابراین، هنر نه غایت، بلکه وسیله و گذرگاهی برای رهایی از رنج و عذاب اراده در مقام شیء فی نفسه است .عالم هنر، برای فرد آرامش به ارمغان می آورد و برای مدتی هرچند کوتاه و موقت، فردِ دارای شناخت مجرد و نابغه را از خواست اراده به زندگی می رهاند .شوپنهاور، موضوع هنرها را ایده های افلاطونی می داند و موسیقی از منظر او دارای جایگاه خاصی است که حتی با خودِ اراده برابری می کند. موسیقیدان از منظر شوپنهاور با فیلسوف برابر است و موسیقی می تواند حکمتی که با کلام قابل بیان نیست را بیان نماید و خودِ رنج و خودِ شادی را هم چون اراده، به مخاطب خود معرفی نماید. در این تحقیق، ضمن بیانِ مفاهیم اساسی در اندیشه زیبایی شناختی شوپنهاور، در صدد پاسخ به این پرسش اساسی بودیم که جایگاه موسیقی در نظام فلسفه هنر شوپهاور چیست و آلبوم موسیقی «نی نوا» چگونه این مفاهیم را در تناسب با آن نظام بیان می کند؟ آن چه که در نتیجه به دست آمد این بود که حسین علیزاده، به عنوان یک آهنگساز نوگرای ایرانی، با ایجادِ روایتی به مثابه یک تراژدیِ موسیقیایی در اثر «نی نوا» با استفاده از راوی (ساز نی) و تنظیم های هارمونیکِ متناسب با دیدگاهِ شوپنهاور در نمایشِ رنج و غمِ توأم با شادیِ فی نفسه، توانسته است به خلق اثری به غایت متناسب با نظام فلسفیِ شوپنهاور در بابِ متافیزیکِ موسیقی دست یابد.
۴.

بازنمایی رنج از منظر روانکاوانه، در نمایشنامه «هیولاخوانی» نوشته نغمه ثمینی

کلید واژه ها: هیولاخوانی رنج ژوئیسانس اختگی ژک لکان نغمه ثمینی خوانش روانکاوانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۸۰
ژک لکان، ژوئیسانس را در ساحتِ واقع و اختگی را در ساحت نمادین تعریف می کند. رنج، ویژگی مشترک این دو امر است که به طور متفاوتی نمایان می شود. نمایشنامه «هیولاخوانی»، نوشته نغمه ثمینی اثری است با ویژگی های رئالیسم جادویی و در باب سرکوب. از همین روی، بستر مناسبی را برای پژوهش روانکاوانه فراهم می کند. هدف از این پژوهش، خوانش روانکاوانه نمایشنامه «هیولاخوانی» با تکیه بر آرای ژک لکان و تأکید بر چگونگی بازنمایی رنج است. این تحقیق، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به صورت توصیفی- تحلیلی به نگارش درآمده است. طبق نتیجه پژوهش، هر دو رویِ رنج، در این اثر، بازنمایی شده است. نشانه های اختگی در ظاهرِ خانه، سقط جنین، خواب یونس و ... وجود دارد. ابراهیم نیز به دلیل سرکوب مرضیه و یونس، عامل اختگی است. سعید شهرزاد/ ترانه بامداد به وسیله متونی که می نویسد، امر واقع را بازنمایی کرده و امکان تجربه ژوئیسانس و گذر از اختگی را برای مرضیه فراهم می کند.
۵.

تحلیل چند مستند شاعرانه، بر مبنای فلسفه شوپنهاور

کلید واژه ها: شوپنهاور سینمای مستند شاعرانه فلسفه بقا رنج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۱۶۹
اثر مستند، گوشه ای از واقعیت است که از طریق سرشت آدمی، خاص دیده می شود؛ غنا و ابهام نهفته در کُلِّ زندگی را انعکاس می دهد و همین امر، آن را به مرزی فراتر از مشاهده عینی می کشاند. بنابراین، مستندها بازتولید واقعیت نیستند، بازنمون جهان اند و همین بازنمون، مظهر دیدگاهی ویژه از جهان است. مستند، ادبیات منحصر به فرد خود را دارد، رویدادها را در چارچوب مفهوم گرایی قرار می دهد، ذهن را به چالش می کشد و تفکر را بر دریای حقیقت، معلق نگه می دارد تا زمانی که هر کس، پاسخ خود را بیابد.در این پژوهش، هم پوشانیِ ژرف ترین و هنری ترین شاخه سینمای مستند، یعنی مستند شاعرانه با فلسفه شوپنهاور که در باب تفکر، زمان، طبیعت بشری، اراده و ... سخن گفته است، مورد بررسی قرار می گیرد. تمام بخش های فلسفه جهان شمولی که شوپنهاور به آن اشاره می کند، گویی با نخ هایی نامرئی به کلمه رنج متصل شده اند؛ همان رنجشی که در بطن آثار شاعرانه یافت می شوند و همان رنجی که از اراده و تصور نشأت می گیرد. از این رو، می توان از تفکرات شوپنهاور به موضوعات زیست محور پل زد.
۶.

مطالعه نماد ماه در هنر مانوی

نویسنده:

کلید واژه ها: نماد ماه اسطوره مانویت هنر مانوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۹۶
در ﺍیﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، سعی بر این ﺍﺳﺖ که ﺑر پایه ﻣﻨﺎﺑﻊ باقی ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ هنر و متون مانویان ﻭ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎی ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭه آنان، به مطالعه نمادشناسانه آثار هنری مانوی پرداخته و ﺑﻪ تحلیلی ﺟﺎﻣﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ آراء، اعتقادات و تفکرات مانوی و مفهوم نماد ماه در شکل های نمادین متعدد و معانی اسطوره ای متنوع آن در آثار هنری، ﺩﺳﺖ یﺎفت. ماه در اساطیر کهن ایران نقش مهمی داشته است. هدف از تحلیل نشانگان نمادین نگاره های مانوی، رسیدن به الگوهای نمادین مفهوم اسطوره ای پنهان در نماد ماه، در این نگاره هاست. از آن جا که تحول هنر در عصر مانوی، مشهود و هم چنین تأثیرگذار بر هنر نگارگری ایرانی و اسلامی می باشد، تبیین و شناخت این الگو، روشن گر سیر نگارگری، نمادگرایی و عوامل مؤثر بر تحولات آن خواهد بود. بدین جهت، در این پژوهش، با مطالعه مفاهیم کهن نماد ماه و دیدگاه اسطوره ای در متون بازمانده از جامعه مانویان، به دنبال رد پای این مفاهیم، در آثار هنری مانوی بوده و تلاش بر تبیین چگونگی نمایش الگوهای تفکر اسطوره ای در نقاشی این دوره می باشد. در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت در نقاشی مانوی، نماد و تمثیل های آیینی به زیبایی تبلور یافته اند و تجلی نماد ماه نیز با همان الگوی مفهومی کهن، به آن راه یافته و  مفاهیم جدیدی را نیز کسب کرده است. نمایش مفاهیمی ذهنی چون رستگاری، غربت، ذات روح و قداست ایزدی و پاکی نور با نماد ماه، مروارید و سایر نمادهای مادی و تجلی تصویری ایزدان، می توانند ما را به تفاسیر اساطیر مانوی با نمودهای تصویری مرتبط با ماه، در نگاره ها برسانند.