فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۸٬۲۳۹ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
35 - 44
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: از بدو پیدایش و فراگیری ساخت بلندمرتبه های مسکونی، تعاملات اجتماعی به عنوان مؤلفه ای مهم و اثرگذار مورد دقت بوده است. با این حال در بسیاری از بلندمرتبه های ارزان قیمت عدم توجه به این موضوع باعث افزایش ناهنجاری ها و نابه سامانی های اجتماعی می شود.هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین مؤلفه های قلمروی مستخرج از محله ایرانی به عنوان سازوکاری فضامند در جهت افزایش تعاملات اجتماعی در بلندمرتبه مسکونی ارزان قیمت است. پس از آن پاسخ به این سؤال که مؤلفه های بومی قلمرو در مجتمع نواب چقدر به کار گرفته شده و چقدر برای ساکنین ترجیح داده می شود، هدف بعدی این پژوهش است. روش پژوهش: محققین فراوانی مفهوم قلمرو را متأثر از زمان و فرهنگ می دانند. پس در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به استخراج مؤلفه های قلمروی محله، به عنوان شکل فرهنگی سکونت ایرانی پرداخته می شود. در گام بعدی مؤلفه های مستخرج در قالب پرسش نامه ای از ساکنین مجتمع مسکونی نواب مورد سؤال قرار می گیرد.نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش هایی که وضعیت تعاملات اجتماعی را در نواب بررسی کرده بودند و نتایج پژوهش موجود، سطح رضایت از تعاملات اجتماعی کم تر از متوسط بیان شد. با بررسی مؤلفه های به دست آمده قلمرو درصد کمی از ساکنین از وضعیت قلمروی موجود رضایت داشته با این حال بسیاری از آن ها علاقه مند به کارگیری مؤلفه های قلمروی در فضا بوده اند. در مورد تعاملات اجتماعی نیز با این که میزان نفرات کمی از تعاملات اجتماعی موجود راضی بودند هم چنان تعداد قابل توجهی تمایل به افزایش تعاملات اجتماعی داشتند. در این میان مؤلفه مرکزیت و مالکیت دو مؤلفه ای است که برای پرسش شوندگان در فضای مجتمع نواب بسیار کم تر ملموس و مشهود قرار گرفته است.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزه های تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
نقش طراحی شهری سازگار با سیل از منظر بهبود ادراک خطرپذیری (یک مرور نظام مند بین رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
32 - 43
حوزه های تخصصی:
پیرو کانال کشی نهرها و به کارگیری زیرساخت های کنترل سیل، ادراک افراد از پویایی اکولوژیکی رودخانه ها و ایمنی محیط دچار اختلالات گسترده ای شده است که این عدم درک صحیح از خطرپذیری سیل، در زمان وقوع جریان های شدید سیل می تواند به تلفات عدیده ای منجر شود. لذا در راستای تاب آوری در برابر سیل، علاوه بر معیارهای سازه ای، نحوه بهبود معیارهای غیرسازه ای همانند درک خطرپذیری در راستای ارتقاء سازگاری و آمادگی جوامع در برابر سیل، از جمله مباحث پراهمیت محسوب می شود. امروزه با وجود گذار مدیریت رودخانه ها از رویکردهای تماماً سازه ای به رویکردهای یکپارچه و تأکید بر مشارکت رشته های مرتبط در راستای تلفیق معیارهای سازه ای و غیرسازه ای در زمینه تاب آوری در برابر سیل، نقش طراحی شهری در فرایند مذکور هم چنان در هاله ای از ابهام است. لذا، با توجه به توانایی طراحی شهری در بسط تجربه ادراکی افراد در محیط، این پژوهش درصدد است با انجام یک مرور نظام مند بین رشته ای، نحوه ورود و تلاقی طراحی شهری در بحث ادراک خطرپذیری سیل را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با بسط مدل اجتماعی-اکولوژیکی پژوهش سه دیدگاه نظری روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت را به عنوان نقطه های آغازین این پژوهش بین رشته ای برمی گزیند، سپس با انجام یک مرور نظام مند در پایگاه داده اسکوپوس در شش مرحله، نقش طراحی شهری در بهبود درک خطرپذیری سیل را واکاوی می کند. طراحی شهری در هریک از حوزه های روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت می تواند از طریق کیفیت های زیبایی شناختی و ادراکی محیط، حس مکان و تنظیم خدمات اکوسیستمی نقش مهمی در بسط تجربه ادراکی افراد از رودخانه ها و متعاقباً بهبود ادراک خطرپذیری سیل ایفا کند، اما در هریک از حوزه های مذکور با چالش های متعددی مواجه است و نخست باید نحوه سازگاری و ایجاد توازن با عوامل مداخله گر مربوطه را دریابد.
بازنمایی خویشتن: نگاهی به عکس سلفی در رسانه های اجتماعی برمبنای نظریه «خویشتنِ نمایشی گافمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
97 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عکس سلفی به مثابه شکلی از بیان هویت خویشتن به پدیده روز بدل گشته است. نمایش تصویری خودمان در محیط ها، دکورها و موقعیت ها، با ژست ها و حالات مختلف به تنهایی یا در میان دیگرانِ آشنا و ناآشنا، برمبنای ساختارهایی صورت می گیرد که با وجود میل ما برای ارائه چهره آرمانی از خود، به گونه ای تعاملی تأثیراتش را بر هویت ما می گذارند. خودسانسوری برخی ویژگی هایمان که یا نامطلوب می پنداریمشان یا دلیلی برای نمایششان در سلفی های مان نمی بینیم، برآمده از آگاهی مان نسبت به این امر است بخش قابل ملاحظه ای از پسندیدگی یا ناپسندیدگی سلفی هایمان برآیند داوری هایی است که در قالب لایک ها و دیسلایک ها بروز خواهند یافت. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا دلایل بارگذاری برخی از تصاویر سلفی و اشتراک آن ها در شبکه های اجتماعی را بر مبنای نظریه «خویشتن نمایشی گافمن» مورد بررسی قرار دهد تا انگیزش های نهفته در چنین کنش هایی به شرح و تفصیل درآیند.روش پژوهش: ابتدا به شیوه توصیفی به شرح نظریه خویشتن نمایشی گافمن پرداخته شده، سپس با تشریح چیستی عکس سلفی سعی خواهد شد تا به روش تحلیلی مناسبت ها و همخوانی های این نظریه با رویکردهای عکس سلفی در شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، به شیوه کیفی، و با استناد به چند نمونه پژوهی در شبکه ی مجازی اینستاگرام، مصادیق روایی نظریه گافمن در مرحله اجرا، در تصاویر سلفی تشریح و مستدل می گردند. تصاویر به کار رفته در این پژوهش، از میان صد تصویر از پروفایل های اشخاص در فضای مجازی به مثابه جامعه آماری انتخاب گردیده، و پس از دسته بندی قیاسی آن ها، تعداد ۱۰ عکس به فراخور مباحث پژوهش مورد بررسی و استناد قرار می گیرند. در توصیف و تحلیل مباحث نظری از مقالات و کتاب های الکترونیک به زبان اصلی استفاده شده است. یافته ها: الگوهای هویتی در زمینه رفتارهای فردی و اجتماعی و ارائه ی تصویری در خور از خویشتن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، به دلیل امکان مدیریت فردی رسانه های خود بیانگر، تعدد و سیالیت به مراتب بیشتری نسبت به جهان واقعی دارد و در عین حال سویه تعاملی شان چه بسا بیشتر، قابل بروز است.نتیجه گیری: رسانه های اجتماعی به پدیدار شدن فضای عمومی جدیدی منجر شده اند که امکان تعدد هویت را میسر می سازد. با استناد به نظریه گافمن، بارگذاری آنلاین یک عکس سلفی را می توان نوعی بازی در صحنه دانست که در روند انجام آن، سوژه آگاهانه بر نمود ظاهری خود دستکاری هایی، ولو جزئی، انجام می دهد. از این گذشته، سوژه با نقاب گذاری/ نقاب برداری، آن سویه های شخصیتی اش را بروز می دهد که با ارائه ی تصویری آرمانی میل او به پذیرفتاری اجتماعی پاسخ داده شود.
تحلیل ساختاری محرک های مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
277 - 289
حوزه های تخصصی:
شهرها کانون اندیشه، رقابت و رشد در سرتاسر جهان هستند. توسعه شهری دانش پایه از ابعاد کاربردی توسعه پایدار است که امروزه گره گشای مشکلات شهری است. شهر دانش پایه خروجی توسعه شهر دانش پایه، شهری مبتنی بر اقتصاد منطقه ای دانش پایه با صادرات با ارزش افزوده بالا که از طریق تحقیق، فناوری و قدرت فکری ایجاد و برای تشویق و تقویت دانش طراحی شده است. هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل محرک های توسعه شهری دانش پایه در کلان شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. محرک ها مؤثر از طریق تحلیل محتوی کیفی استخراج و با روش دلفی توسط 20 متخصص غربال گری و در سه مرحله با ماتریس دوسویه، در 9بعد و 43 شاخص امتیازدهی شده و از روش تحلیل ساختاری با نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع مورد تحلیل قرار گرفت و در ادامه اثرات مستقیم و غیرمستقیم این محرک ها بر آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران مشخص شد. از میان متغیرهای بررسی شده بیشترین متغیرهای مؤثر شناسایی شده، متغیر مدیریت بازار محور از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 408 در جایگاه اول، متغیر تقویت سرمایه انسانی از بعد زیرساخت انسانی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 400 در جایگاه دوم و متغیرهای مدیران دانشی و یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه سوم، متغیر یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه چهارم و متغیر کیفیت اجتماعی از زیرساخت انسانی با تأثیرگذاری مستقیم 356 در جایگاه پنجم قرار گرفتند. به این ترتیب محرک های مؤثر در توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران در ابتدا زیرساخت سیاسی و بعد زیرساخت انسانی می باشد. در نهایت می توان اشاره کرد که شهر تهران هنوز شرایط لازم برای رسیدن به شهر دانش پایه را ندارد زیرا هنوز توسعه شهری دانش پایه در این شهر شکل نگرفته است.
مفهوم شهر هوشمند: مرور نظام مند تعاریف شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
29 - 53
حوزه های تخصصی:
تاکنون تلاش های گوناگونی برای روشن ساختن مفهوم «شهر هوشمند» شده است اما روشن ساختن مسائل مفهومی آن با استفاده از روشی نظام مند یک ضرورت است. در این تحقیق، پرسش از مفهوم شهر هوشمند، پرسشی ست نظری از چیستی این مفهوم در تعاریف ارائه شده در ادبیات نظری برای واضح سازی این مفهوم با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز. بدین ترتیب با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار، بر پایه عناصر ساختاری ارائه شده در روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز (پیش آیندها، ویژگی ها و پس آیندهای مفهوم)، کدگذاری داده ها و شناسایی مقوله ها در محتوای 99 تعریف شهر هوشمند انجام شده است. شناسایی پیش آیندهای مفهوم در تعاریف، مبین آن است که اگرچه مفهوم شهر هوشمند به شدت تحت تأثیر فضای مه آلود و پرهیاهوی بازار فنّاوری است ولیکن اکنون از مسیرهای تعیین شده توسط شرکت های عرضه کننده فنّاوری کمتر سخن گفته می شود و بیشتر بر زمینه و چشم انداز در توسعه این مفهوم تأکید می شود. وجه مشخصه اکثر تعاریف، تمایل به مشخص کردن ویژگی های عام عملکردی (اقتصاد، مردم، حکمروایی و ...) هوشمند برای شهر است و عینیّت یافتن ویژگی های ساختاری و عملکردی شهر هوشمند، عمدتاً با سه نتیجه – کیفیت زندگی، پایداری و بهینه سازی فرایندها - مرتبط دانسته شده است. تکامل مفهوم شهر هوشمند، تابع هم آفرینی فنّاوری طی فرایند مشارکت همدلانه شهروندان است تا نقش شهروندان از «سوژه های داده» متخصصان فنّی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء یابد.
تقابل نشانگان هویتی از منظر رویکرد جهانی سازی و جهان محلی گرایی؛ مطالعه موردی: آثار منتخب آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 48
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت تحت تأثیر پروژه جهانی سازی تغییر کرده؛ جهانی سازی با گسترش ارتباطات در شبکه های اجتماعی، مردمان جوامع مختلف را با وجود تنوع فرهنگی، به سوی استانداردسازی سبک زندگی سوق داده و باعث شده از این طریق تکثر هویتی خود را از دست بدهند. این پژوهش با تکیه بر روش نشانه شناسی به عنوان هدف پژوهش به وضعیت نشانه های هویت ایرانی-اسلامی در دو سطح هویت فروملی (قومی) و فراملی (جهانی سازی) در برخی آثار هنری آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی می پردازد تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان نشانه های هویت ایرانی در آثار هنرمندان قائل به جهانی سازی را با نقاشی هنرمندان قائل به جهان محلی گرایی مورد مقایسه و تحلیل قرار داد؟ فرضیه اصلی این پژوهش، احتمال می دهد هر دو هنرمند از نشانگان هویت ایرانی در آثار خود استفاده کرده باشند. یافته های این پژوهش بیان می دارد که باغشنی در آثار خود با تمرکز بر نشانه های هویت ملی و هویت جهانی شده، اصل را بر نشانه های هویت جهانی قرار می دهد. در مقابل، تاتاری در آثار خود با تمرکز بر نشانه های فروملی و فراملی، اصل را بر نشانه های هویت قوم ترکمن و معرفی آن به جهانیان می گذارد. این پژوهش از مسیر روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده و بر اساس اصول روش توصیفی-تحلیلی تنظیم گردیده است.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
بررسی الگوهای رومی و بیزانسی برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی؛ بر بنیان نمونه های آناتولیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
49 - 58
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی دو مرحله سکونت و کاربری متفاوت داشته است که کاربری مرحله دوم آن، نظامی بوده است. فرم و پلان برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی در تاریخ معماری ایران پیشینه ای ندارد؛ بنابراین، دو پرسش پژوهندگان حاضر این است که فرم و پلان آن برگرفته از کدام الگو است؟ و معمار یا بانی احتمالی این برج کیست؟ فرضیه پژوهندگان این است که برج بزرگ جنوبی قلعه پساایلخانی رشیدیّه ساخته عثمانیان است و الگوی رومی و بیزانسی دارد. در قلمروی غربی عثمانی نمونه هایی از برج های بیرونی بر جای مانده اند که فرم و پلان آن ها می تواند چونان الگوی نمونه رشیدیه معرفی شوند؛ همچنین دیگر فرضیه پژوهندگان، جعفر پاشای فرنگی عثمانی را بانی این برج و قلعه پساایلخانی رشیدیه پیشنهاد می کند که در فترت رومیّه تبریز ساخته شده است.هدف پژوهش: مرمت روشمند این اثر تاریخی نیازمند رعایت دو شرط اصالت و شناسایی الگوی آن است؛ زیرا در این حالت، می توان از تجربه موفق مرمت نمونه های مشابه بهره گرفت.روش پژوهش: برج های بیرونی در قلعه رشیدیه تبریز و آنتالیا، بودروم، ایاسوس، کلیدالبحر و معموره در آناتولی باختری مجموعه داده های این پژوهش را تشکیل می دهند که نمونه های آناتولی باختری، الگوی رومی و بیزانسی دارند. فرم و پلان و موقعیت این برج های بیرونی نسبت به باروی قلعه آن ها، با نمونه ربع رشیدی به روشی استقرائی مقایسه و هم چنین ده گزارش تاریخی مهم سده های شانزدهم و هفدهم میلادی درباره قلعه رشیدیه و لشکرکشی عثمان پاشا و جعفرپاشای فرنگی به تبریز بررسی شده اند.نتیجه گیری: برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی که با یک دیوار دارای مردرو به باروی اصلی قلعه رشیدیه وصل شده است، از گونه برج های بیرونی دارای منشأ رومی و بیزانسی است. برج بزرگ جنوبی قلعه رشیدیه دو طبقه دارد. دو طبقه ساختن برج های بیرون از بارو، میراثی است که از روم به بیزانس و سپس به عثمانی رسیده بود.
ارزیابی ریسک آب ازطریق نقشه های شناختی فازی (نمونه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
60 - 69
حوزه های تخصصی:
| از بین ۴۰ مخاطره طبیعی شناسایی شده، امکان وقوع بیش از ۳۰ خطر در ایران وجود دارد. تهران به عنوان بزرگترین کلانشهر ایران نیز در معرض مخاطرات متعددی قرار دارد که خطر خشکسالی و تنش آبی یکی از مهمترین آنهاست. خشکسالی می تواند علاوه بر آسیب به محیط زیست و ایجاد یا تشدید مخاطرات طبیعی ثانویه، سبب بروز خسارات در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کالبدی شود. از سویی دیگر مدیریت مبتنی بر توسعه زیرساخت های خاکستری، آسیب پذیری ها را تشدید کرده و تاب آوری شهر را کاهش داده است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد ریسک خشکسالی و تنش آبی در شهر تهران به وزن بندی این عوامل پرداخته است و به این سؤال پاسخ می دهد که مهمترین الویت های آسیب پذیری در این مسئله کدامند. تعیین الویت ها می تواند مبنایی برای تصمیم گیری و برنامه ریزی های چندمقیاسی کاهش ریسک خشکسالی باشد و به اتخاذ اقدامات پیشگیرانه به جای مدیریت بحران کمک کند. ادبیات نظری پژوهش پیش رو به شیوه تحلیلی-توصیفی حاصل از مطالعات کتب، مقالات، گزارش ها و طرح های بالادست است. همچنین برای ارزیابی منظر ریسک، ماتریس خطر برمبنای مدل تعاملی به دست آمده و پس از آن مهمترین علل آسیب پذیری نیز به روش نقشه های شناختی فازی استخراج، وزن بندی و تحلیل شده اند. براساس یافته های پژوهش و سناریوهای اصلی ریسک خشکسالی تهران در سطح خرد، «هدررفت بالای منابع آب»، «تغییر کاربری اراضی و تخریب زیرساخت طبیعی» و «توسعه شهری نامتناسب با ظرفیت های آبی» اصلی ترین محرک ها هستند. در سطح کلان، این مسئله ناشی از تکرار چرخه آسیب «کالبدی- طبیعی- ادراکی» و عدم درنظرگیری شهر به مثابه یک سیستم انسانی-محیطی است.
رتبه بندی چالش های معنایی- هویتی منظر شهری در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری منظر شهری به عنوان تبلوری از فرهنگ و هویت هر شهر دو جنبه عینی و ذهنی را در برمی گیرد. در سال های اخیر شهرسازی ایران با چالش هایی در برخورد با منظر شهری روبه رو بوده است. باوجود پژوهش های متعدد انجام شده در حوزه منظر شهری پرداختن به چالش ها با نگاهی جامع در کنار دسته بندی و اولویت بندی آن ها به منظور رفع هر چه سریع ترشان همچنان مغفول مانده است. هدف این پژوهش استخراج و رتبه بندی چالش های منظر شهری در ایران تعیین گردید و رتبه بندی چالش ها مطابق نظر متخصصین صورت گرفت. پرسش های پژوهش بدین ترتیب عنوان شدند که وضعیت چالش های منظر شهری در شهرسازی ایران چگونه است؟ و کدام دسته از چالش های معنایی-هویتی منظر شهری ایران در اولویت برای رسیدگی قرار دارد؟. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی دنبال شده و در این مسیر از ابزار پرسشنامه، مدل تحلیل سه شاخِگی و آزمون تی و فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که دسته بندی سه گانه 1) چالش های محتوایی (رفتاری)، 2) چالش های ساختاری و 3) چالش های زمینه ای به ترتیب از نظر اهمیت دارای رتبه اول تا سوم هستند و برای رفع مشکلات و چالش های منظر ابتدا باید به سراغ «چالش های رفتاری» رفت. از طرفی پرداختن به چالش های زمینه ای از قبیل نبود دانش کافی در حوزه منظر یا عبور از دستورالعمل های جهانی به محلی در جایگاه آخر قرار دارند.
تبیین چارچوب مفهومی فضای شهری سالم بر اساس اصول شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
141 - 160
حوزه های تخصصی:
در دنیای کنونی، فضاهای شهری از یک طرف و شهروند معاصر از طرف دیگر به شدت تحت تأثیر فضاها و تکنولوژی های هوشمند و مجازی قرارگرفته است. از این رو تأمین فضاهایی که بتواند هم زمان با پاسخگویی به نیازهای سلامتی انسان معاصر، توجه ویژه به بعد هوشمندی زندگی معاصر داشته باشد، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف تببین مؤلفه های مؤثر بر فضای شهری سالم هوشمند و ارائه یک چارچوب مفهومی عام در این راستا به این موضوع پرداخته است. پژوهش از منظر هدف گذاری کاربردی و از لحاظ ماهیت اطلاعات و شیوه تحلیل آنها، کیفی است و در زمره پژوهش های اسنادی و درنهایت برمبنای روش تحقیق آمیخته می باشد. در این راستا ابتدا ابعاد و مؤلفه های شهر سالم و شهر هوشمند که از سوی صاحب نظران و حرفه مندان گستره دانش شهرسازی مطرح شده است، جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و چارچوب عام شهر سالم و شهر هوشمند احصا می شود. در مرحله بعدی، شاخص های احصا شده در مرحله اول، تجمیع شده و با استفاده از معیارهای 5 گانه و با روش ماتریس گولر، امتیازدهی و رتبه بندی می شوند و «چارچوب مفهومی عام فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند» تبیین می شود. در گام سوم با استفاده از شاخص کاپا، کنترل کیفیت چارچوب استخراجی، انجام می شود و شناسنامه شاخص ها ارائه می گردد. این چارچوب متشکل از 5 بعد اقتصادی (1 مولفه، 3 شاخص)، اجتماعی (3 مولفه، 13 شاخص)، مدیریتی (1 مولفه، 4 شاخص)، کالبدی (5 مولفه، 26 شاخص) و زیست محیطی (2 مولفه، 5 شاخص) می باشد. بر اساس امتیازات نهایی، بعد زیست محیطی با امتیاز 9.4، بعد کالبدی با امتیاز 8.6، بعد اجتماعی با امتیاز 8، بعد اقتصادی با امتیاز 7.6 و بعد مدیریتی با امتیاز 6.9، به ترتیب اهمیت در برنامه ریزی فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند باید مورد توجه قرار بگیرند.
نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
تبیین کمی عوامل مؤثر بر افزایش مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
151 - 170
حوزه های تخصصی:
با افزایش روز افزون جمعیت شهرها به خصوص پس از انقلاب صنعتی عوامل تأثیرگذار بر نظام مدیریت شهری و به طور کلی سکونتگاه های انسانی به شدت افزایش یافته است و به مرور زمان، روش های سنتی و رویکردهای غیرمشارکتی و از بالا به پایین تأثیر خود را از دست داده اند و مفاهیمی چون رویکردهای مشارکتی در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران نظام مدیریت شهری مطرح شده است. اساس این مفاهیم، تصمیم گیری با و برای مردم است. بدون شک شهری که تصمیماتش بدون حضور مؤثر شهروندانش اتخاذ شود نمی تواند پاسخگوی نیاز ساکنانش باشد. هدف از پیشبرد این پژوهش، شناسایی و تبیین عوامل تأثیرگذار بر ارتباط دوسویه میان مردم و مسئولین شهری و شکل گیری برنامه ریزی مشارکتی در راستای تحقق پروژه های زیباسازی، جهت ارتقا کیفیت زندگی شهروندان، در کلانشهر تهران می باشد. این پژوهش از لحاظ اهداف تحقیق، کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. به طور کلی روش انجام این تحقیق مبتنی بر روش تحلیل اسنادی، تحلیل محتوایی و فراتحلیل می باشد. با توجه به جامعه آماری پژوهش که شهروندان شهر تهران می باشند، تعداد 384 پرسشنامه تکمیل و همچنین از ابزار مصاحبه نیز برای دریافت اطلاعات از مدیران سازمان زیباسازی استفاده شده است. تحلیل پرسشنامه طراحی شده در راستای سنجش مولفه ها و متغیرهای پژوهش پیشرو با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. در مرحله تحلیل مولفه ها و متغیر ها برای بررسی پایایی و روایی پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی برای اطمینان از عوامل اصلی انتخابی، تحلیل همبستگی برای یافتن ارتباط میان متغیرها و تحلیل تجمیعی جهت تعیین میزان واریانس محاسبه شده متغیرها توسط عوامل اصلی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، 19 عامل در 4 دسته بندی که شامل، اجتماعی-فرهنگی، معیشتی-اقتصادی، اداری-تشکیلاتی و حقوقی-سازمانی می باشد، ارائه گردیده است. که از دیدگاه پاسخ دهندگان، شاخص های مرتبط با بعد اقتصادی-معیشتی با میانگین 565/4بیشترین اولویت، شاخص های مرتبط با بعد اداری-تشکیلاتی با میانگین 368/4 در جایگاه دوم، شاخص های مرتبط با بعد حقوقی-سازمانی با میانگین 316/4 در جایگاه سوم و در نهایت شاخص های مرتبط با بعد اجتماعی-فرهنگی با میانگین 215/4 در اواویت آخر قرار دارد. همچنین ابهام در شناسایی گروه های هدف، موانع حقوقی، اداری وتشکیلاتی و ضعف در فرهنگ سازی امر مشارکت در میان جامعه به عنوان اصلی ترین موانع عدم تحقق مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران می باشد.
ریشه ها و گونه ها در پیکره های انسانی قرون 5 تا 7 ه.ق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
127 - 143
حوزه های تخصصی:
از میان آثار سفالین عصر سلجوقی می توان به پیکره های انسانی با کارکردها و حالت های مختلف اشاره نمود. علاوه بر نمونه های سفالین، پیکره های گچی بسیاری نیز در ابعاد متنوع و بعضاً بزرگ به عنوان نقش برجسته های بیش برجسته از مناطق مختلف ازجمله ری به دست آمده که از نظر میزان برجستگی می توان آن ها را مجسمه هایی خطاب کرد که از یک سو به دیوار چسبیده اند. این پیکره ها که تنها از برخی از آن ها در کتب نام برده شده و بیشتر آن ها در موزه های سراسر جهان جای گرفته اند، کمتر موردمطالعه واقع شده و متأسفانه غیر ایرانیان بیشتر از پژوهشگران داخلی در مورد این آثار هنر ایران قلم زده اند. مقاله حاضر با هدف شناخت ریشه ها و گونه های این پیکره های انسانی قصد دارد تا ضمن معرفی این پیکره ها، دسته بندی مشخصی نیز برای شناخت آن ارائه کند. سؤال تحقیق بدین قرار است که پیکره های انسانی عصر سلجوقی از نظر کاربرد، موضوع و مواد متشکله به چند گروه قابل تقسیم است و منشأ شکل گیری آن ها کدام است؟ تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کیفی قرار می گیرد که با روشی توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده) و استفاده از منابع کتابخانه ای و تارنماهای معتبر به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر متشکل از پیکره های انسانی عصر سلجوقی است که متأسفانه عدد دقیق آن مشخص نیست و نمونه های موردمطالعه در این مقاله شامل 25 عدد بوده که به شیوه در دسترس گزینش شده است. نتیجتاً دسته بندی هفت گانه ای شامل مردان سوار بر اسب، مردان نشسته، مردان ایستاده، مادر و نوزادها، نوازندگان، زنان درباری و سردیس زنان و مردان پیشنهاد شد. دسته های مذکور از نظر کاربرد شامل پیکره های مستقل، ظروف پیکره گون و پیکره های وابسته به معماری هستند که به واسطه ی سفال لعاب دار، سنگ و گچ نقاشی شده تجسّم یافته اند. ریشه های شرقی (ترکستان شرقی) و ایرانی (پارتی و ساسانی) در نوع ساخت پیکره های گچی و چهره پردازی ظروف سفالین پیکره گون مشهود است.
نقش ایجاد محله پیاده مدار برای سلامتی مردم منطقه کورکوردسر واقع در شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
33 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر نقش ایجاد محله پیاده مدار در جهت سلامتی مردم منطقه کورکوردسر می باشد. روش تحقیق توصیفی و کتابخانه ای و جامعه آماری شامل شهروندان محله مسکونی کورکوردسر در شهر نوشهر می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است، نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که در سطح معناداری فرضیه مورد بررسی تایید می گردد، یعنی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی(کاهش چاقی) ساکنین محله موثر می باشد که براساس نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه و در بررسی ساکنین محله می توان بیان داشت که بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد. پنج بعد فرعی(شاخص ایمنی، شاخص امنیت، شاخص مبلمان، شاخص دسترسی به خدمات، شاخص تسهیلات حمل و نقل، شاخص جذابیت و فضای سبز) بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد، ولی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله بر اساس شاخص فعالیت های اجتماعی نقش موثری بر سلامتی ساکنین محله ندارد و نتیجه گیری شده برای اینکه پیاده مداری به عنوان یک بخش از زندگی افراد در جهت حفظ سلامتی باشد توجه به شاخص های لازم و ضروری، همچنین کیفیت مطلوب پیاده راه ها امری مهم است که باید به آن توجه کرد.
تطبیق تصویر آرایی معراج پیامبر (ص) در دیوارنگاره های بقاع گیلان و نسخه خمسه نظامی بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 216
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هنر اسلامی، هنرمندان همواره مضامین دینی، عرفانی و ادبی را دست مایه خلق آثار ارزشمند خود قرار داده اند. مصورسازی واقعه شگفت انگیز معراج پیامبر (ص) از جمله این موضوعات است. آثار موجود با موضوع معراج باتوجه به ویژگی های سبکی مختلف و به تأثیر از شرایط فکری زمانه، از نظر شیوه و اجرای کار شباهت ها و تفاوت هایی دارد. نگاره های معراج پیامبر (ص)، در خمسه نظامی دوره صفوی و چهار دیوارنگاره بقاع گیلان دوره قاجار، از جمله این آثار بوده است. شناخت عمیق از نگاره های معراج و کشف روابط میان عناصر دو متن تصویری و دامنه تأثیرات نگاره معراج خمسه نظامی بر دیوارنگاره های بقاع گیلان از اهداف اصلی این پژوهش است. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: 1- نگاره های معراج در خمسه نظامی اثر سلطان محمد و دیوارنگاره های بقاع گیلان، از لحاظ عناصر تصویری و ساختاری چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ 2- از دیدگاه بیش متنیت ژرار ژنت، نگاره معراج خمسه نظامی تا چه اندازه در دیوارنگاره های بقاع گیلان تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش با رویکرد نظریه بیش متنیت ژرار ژنت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده، روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای انجام شده و تجزیه وتحلیل به صورت کیفی است. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید، هنرمند نقاش بقاع ضمن برگرفتگی و تأثیرپذیری ویژگی های تصویری، مفاهیم و مضامین برخی جریانات هنری گذشته یا همزمان و موازی توانسته ترکیبی بدیع از یک سبک ممتاز مردمی را پدید آورد. همچنین، در معراج سلطان محمد و دیوارنگاره ها، با وجود آنکه هر دو نگاره از لحاظ موضوع و محتوا دارای معنایی مشابه بوده، اما کاربست عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی با توجه به زمینه و بستر ایجادشده، یکسان و یک شکل نیست و هر دو اثر تصویری، شیوه متفاوتی از روایت و کیفیت هنری را نشان می دهد.
بررسی مفهوم هویتی و آرایه های فرهنگی کوبه های درهای همدان
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
217 - 232
حوزه های تخصصی:
کاوش و تدقیق در اجزای معماری ایرانی حاوی اطلاعات ارزشمندی از دانسته ها و فرهنگ مردمی است که در بستر اجتماعی، تجربه چگونه بودن طی سالیان را به همراه دارد. درِ ورودی بنا، از اولین عناصر معماری سنتی ایران است که بر مخاطب عرضه می گردد و چگونگی و چرایی خصوصیات درِ خانه های همدان به ویژه کوبه، موضوع این پژوهش قرار گرفته است. این تحقیق با این سؤال ها که مفاهیم هویتی کوبه در چیست، و آرایه و تزیینات آن چه پیامی از فرهنگ مردم را منعکس می نماید، در پارادایم ساخت گرایی و با روش توصیفی ژرفانگر انجام یافت. جمع آوری اطلاعات مبتنی بر اسناد و مطالعات میدانی به شیوه مشاهده کنترل شده بوده و تحلیل اطلاعات بر استدلال استقرائی استوار بوده است. یافته های تحقیق مبین آن است که کوبه های نصب شده بر درهای چوبی خانه ها که به دقت شکل می یافت و تزیین می شد ، نه تنها مطابق با نمادهای فرمی جنسیت مرد و زن دارای تزیین بوده، بلکه نوای کوبیدن دق الباب، متناسب با هر جنس دارای صدایی بم یا زیر بود و به صورت قرارداد اجتماعی، هر کوبه خبر از خصوصیاتی از فرد مراجعه کننده آن سوی در، به همراه داشت. به این شیوه، کوبه در، به کنش فرهنگی مرتبط با حضور فرد غریبه، سامان می داده است. صنعت گران اجراکننده این عناصر و موقعیت نصب کوبه های زنانه، مردانه و غریب کوب نیز از دیگر موضوعات مقاله بوده است. نتایج این تحقیق معلوم نمود که درودگران و صنعت گرانی از همدان در کنار چلنگران اصفهانی در خلق فرم و تزیینات کوبه ها، ایفای نقش نموده اند. در دهه های متأخر برای کوبه ها، خویش کاری حفظ حریم جنسیتی منتفی بوده و تنها بر نقش تزییناتی آن تأکید شده است.
تحلیل بصری و محتوایی قاب کاشی شومینه موزه «شانگری لا» بر مبنای عامل مشروعیت و سلسله مراتب قدرت در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
65 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:سلسله قاجار مانند هر حکومت دیگری در ایران، برای استقرار و بقای خود به اقتدار و مشروعیت نیاز داشت. شاکله حکومتی و قدرت سیاسی این سلسله دارای مناصب و مراتبی بود که در رأس آن شخص پادشاه و در درجات بعدی، طبقه ملوک الطوایف قرار می گرفت. آثار هنری دوره قاجار، به خصوص نمونه های فاخر درباری، از بعضی جهات بازتاب دهنده یا محصول همین شاخصه ها و جریان های غیرعینی محسوب می شوند. قاب کاشی شومینه موزه «شانگری لا» (امریکا)، اثری است با مؤلفه های بصری و مفهومی خاص که مطالعه آن به عنوان مصداقی از موارد یادشده می تواند در ارزیابی این شاخصه ها مؤثر باشد.هدف پژوهش: هدف این نوشتار، مطالعه خصوصیات این قاب کاشی به لحاظ تصویری و تکنیک های بصری و خوانش محتوایی این خصوصیات در ارتباط با مسئله مشروعیت و سلسله مراتب قدرت در عصر قاجار است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر این نکات تأکید می کنند که اثر مذکور علاوه بر جنبه کاربردی و تزئینی، دو عامل اتکاء به پشتوانه های سیاسی- حکومتی دولت صفویه و باستان گرایی را به عنوان عواملی مشروعیت زا، در قالب تصویر، دستمایه قرار داده و با چینش افراد حاضر در صحنه در سه تراز متوالی که شامل هسته اصلی قدرت، رامشگران (حرم و حریم شاهی) و نظامیان می شوند، به نوعی، ساختار و مراتب قدرت را در این دوره بازنمایی می کند.
نظریه ای تبیینی برای توضیح سطوح مشارکت در معماری بر مبنای منطق فرایندهای تصمیم گیری در خصوص محیط انسان ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
63 - 76
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مشارکت موضوعی چندوجهی و چندپارادایمی است که نمی توان توضیح مطلقی از آن ارائه داد؛ اما بدون نظریات تبیینی نیز نمی توان به بررسی کاربردی مفاهیم مشارکت یا توسعه و ارزیابی نظریات مشارکت در معماری پرداخت. دردست نبودن چارچوب های تبیینی، به ازهم گسیختگی و نارسایی های نظری انجامیده است. بر این اساس، این پرسش مطرح شده است که «کدام مفاهیم قابل تفکیک و قابل سطح بندی می توانند توضیحی از ماهیت تصمیمات مشارکتی مربوط به محیط انسان ساخت ارائه دهند که نارسایی های نظری این حوزه را در توضیح تجارب گوناگون برطرف کند؟»هدف پژوهش: فراهم آوردن چارچوبی تبیینی که بتواند ویژگی ها و مقولات تصمیمات مشارکتی را در حوزه معماری، به گونه ای قابل شناسایی و قابل ارزیابی توضیح دهد.روش پژوهش: روشی کیفی و سه مرحله ای مبتنی بر استدلال منطقی در پیش گرفته شده است که به کمک مدل سازی مفهومی به تبیین چارچوب نظری می پردازد. در این روش ابتدا چارچوب و تعریفی اولیه برای توضیح مشارکت در تصمیمات مربوط به معماری ارائه می شود که مؤلفه ها و مقولات سطح بندی شده و مشخصی دارد. در مراحل بعدی با تحلیل منطق نظریات و سه تجربه مشارکت در معماری، به کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته، کاربرد این چارچوب بررسی شده و مدل پیشنهادی راستی آزمایی می شود.نتیجه گیری: می توان براساس منطق مفاهیم «چرخه تصمیم گیری» و «واحد عمل شناختی-فرهنگی» و با شرح رابطه میان مقولات «فرایند تصمیم گیری مشارکتی»، «توزیع قدرت تصمیم گیری» و «تعاملات میان مشارکت کنندگان»، توضیحی قابل ارزیابی از پدیده مشارکت در تصمیمات مربوط به محیط انسان ساخت ارائه کرد. در این تصمیمات، سطح خودزایی در فرایند، سطح توزیع در قدرت تصمیم گیری و سطح دستیابی به زبان مشترک در تعاملات، می توانند توضیح دهنده سطح کلی مشارکت باشد.