مینا محمدی وکیل

مینا محمدی وکیل

مدرک تحصیلی: استادیار گروه نقاشی دانشگاه الزهرا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

نگاهی به تعریف «معنا» و «واقعیت» نزد ژان بودریار و بازتاب آن در هنر پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژان بودریار از دست رفتن معنا حادواقعیت پایان واقعیت هنر پست مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 824 تعداد دانلود : 705
 پست مدرنیسم، چه در نظریه و چه در هنر، با وضعیتی معناگریز و شناخت ناپذیر مواجه است و تعیّن ستیزی و عدم قطعیت از بن مایه های اصلی آن به شمار می آید. بودریار به عنوان یکی از اثرگذارترین نظریه پردازان و ناقدان پست مدرنیسم، محور اصلی بحث خود را نقد رسانه های ارتباطی جدید، بی معنا شدن نشانه ها و طرح مباحثی چون بیش واقعیت، از دست رفتن واقعیت و وانموده ها قرار داده است. او ضمن به چالش کشیدن پیکربندی فرهنگی دوره پست مدرن، بر این باور است که در دنیای امروز هر چه رسانه های مجازی پیشرفت کرده و به واسطه آن حجم اطلاعات فزونی یافته، دلالت و معنا تنزل یافته است؛ به طوری که در عصر حاضر دیگر دست یابی به واقعیت ناممکن گردیده است. گرچه نظریات وی توسط برخی اندیشمندان به صورت جدی نقد شده اند، اما هم چنان یکی از موثرترین آرا در اندیشه پسامدرن به شمار می آید. مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و ضمن شرح نظریات بودریار در باب معنا و واقعیت آثار برخی هنرمندان را از منظر آرای این متفکر مورد خوانش و تحلیل قرار داده است. طبق یافته های پژوهش، مباحثی چون ناپدیدی معنا و از دست رفتن واقعیت در آثار بولین، بیش واقعیت و وانموده در پیکره های هانسون و ادی، تسلط همه جانبه فضای مجازی در آثار پایک، تضارب میان واقعیت و تصویر در اثری از مالر و فضای متکثر در منظره سازی های ادواردز و هم چنین آثار فتوکلاژ هاکنی، ضمن مشابهت مفهومی با تعاریف بودریار از «معنا» و «واقعیت»، همگی موید تعامل میان نظریه و عمل در مصادیق هنر پست مدرن هستند.  
۲.

تداوم اندیشه حکمی مسیحی در نقاشی انسان گرای رنسانس

کلید واژه ها: قرون وسطی هنر رنسانس حکمت مسیحی هنر انسان مدار پرسپکتیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 264 تعداد دانلود : 101
انسان مداری هنر رنسانس، عموماً مهم ترین وجه تمایز آن با هنر مسیحیت سده های میانه دانسته می شود. با توجه به آنکه در عصر رنسانس فلسفه متقنی در باب تعریف انسان و جایگاه او در هستی شکل نگرفته بود، مبانی نظری ظهور هنر انسان گرای رنسانسی محل پرسش های فراوان قرار می گیرد. با نگاهی به آرای حکمی متألهان قرون وسطی و مطالعة تداوم آن در دوره رنسانس، می توان برخی ریشه های شکل گیری هنر مذکور را بازشناخت. سنت آگوستین، در آموزة «ایمان می آورم تا بفهمم» از یکسو ایمان مذهبی را به عنوان مبدأ معرفت عقلانی به شمار آورد و از سوی دیگر، در عمق معنا حقیقت ادراک و معرفت را منوط به کنشی انسانی می داند. نظریة شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد در پایین و درون انسان است و همچنین باور به اصالت فرد که توسط اکام طرح گردید، به عنوان پایه های فکری الهیاتی قرون وسطی در کنار دستاوردهای علمی رنسانس، در شکل گیری فلسفة انسان مدار آن دوره مؤثر بوده اند. مقاله حاضر می کوشد پس از مطالعه و بازیابی اثرات حکمی قرون وسطی بر دوره رنسانس مشابهت تحولات فلسفی مذکور را در عالم هنر پی گیری نماید. روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به روش استقرائی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش روشن می گردد که آرای حکمی متألهان مسیحی در شکل-گیری اندیشه مدرن و به تبع آن هنر انسا ن گرای رنسانس مؤثر بوده است. در ظهور قواعد پرسپکتیو به مثابه سوبژکتیویسم هنری و همچنین نمایش انسان خداگونه این اثرپذیری به روشنی قابل بازشناخت است.
۳.

مطالعه چندگانگی هویت در آثار سیندی شرمن با رویکرد روان کاوانه فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد روان کاوانه فروید سیندی شرمن چندگانگی هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 997 تعداد دانلود : 463
یکی از دغدغه های هنرمند معاصر خلق آثاری است که نمایان گر ابعاد وجودی زندگی اش باشد. این نوع از آشکارسازی دلالتی بر سرکوب است که در معیارهای روان کاوی قابل بررسی است. سیندی شرمن، هنرمند و عکاس معاصر آمریکایی، در آثارش از خود به عنوان سوژه استفاده می کند. هدف از بررسی آثار شرمن نشان دادن نوعی سرکوب، واپس زنی و فرار از هویت است که ریشه در گذشته دارد. سوال اصلی این است که، آیا او در این جا به جایی نقش، سعی بر پنهان کردن هویت واقعی خویشتن را دارد؟ برای یافتن پاسخ از رویکرد روان کاوانه فروید استفاده شده است که با روش تحلیلی و توصیفی بررسی می شود. شرمن در زندگی گذشته خود دچار ناکامی هایی مانند رشد در خانواده ای خشک و مذهبی و ازدواجی ناموفق بوده است که در خوانش آثارش نتایجی مانند پنهان شدن در نقاب و فرار از شرایط را دارد؛ در حالی که به جامعه مصرفی و بازیچه شدن انسان معاصر نیز اعتراض دارد.
۴.

بررسی نظریه شئ شدگی در آثار هنرمند فتورئالیست دان ادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شئ شدگی فتورئالیسم سرمایه داری نقاشی ویترین دان ادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 514 تعداد دانلود : 466
پیش تر مارکس نشان داده بود که روابط بین اشیاء، روابط انسانی را لاپوشانی می کند. در اقتصاد کالایی، روابط اجتماعی، ضرورتاً به مثابه شکل درآمده و جز از طریق اشیاء نمی تواند بیان شود. به باور لوکاچ، طبق نظریه بت وارگی، ساختار اقتصاد کالایی موجب می شود اشیاء نقش اجتماعی ویژه ای داشته باشند. این نظریه مورد توجه هنرمند فتورئالیست دان ادی قرار گرفت. وی در آثارش، تبیین نظریه شئ وارگی را در موضوعاتی چون ویترین مغازه ها منعکس نمود. در این آثار عدم توجه به حضور انسان و تأکید شکلی و مفهومی بر جایگاه اشیاء پشت ویترین معرف اندیشه اصالت اشیاء نزد هنرمند است این امر در قیاس با انعکاس محو و مخدوش زندگی پویای خیابان درشیشه نشان دهنده تفوق جایگاه شئ در جامعه صنعتی و مصرف گرای معاصر است هدف از این پژوهش بررسی شئ شدگی در آثار نقاش فتورئالیست است. سوالات اصلی عبارتند از اینکه، نمود شئ وارگی ویترین درآثار دان ادی چگونه رخ داده است؟ رابطه زندگی شهری، فرهنگ مصرفی و شئ وارگی در آثار فتورئالیستی دان ادی با کدام عناصر بصری نمود یافته است؟ نتایج بدست آمده نشان می دهد که شئ شدگی در آثار فتورئالیستی مذکور نتیجه سرمایه داری و صنعت است. روش تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی، کتابخانه ای و دیجیتالی است.
۵.

از عقل مسیحی قرون وسطی تا عقل انسانی رنسانس (پژوهشی در نسبت میان ایمان و خرد در اندیشه غربی با ابتنای بر آرای سنت آگوستین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دکارت رنسانس سنت آگوستین عقل انسانی عقل مسیحی قرون وسطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 603 تعداد دانلود : 13
آغاز فلسفه قرون وسطی عموماً به سنت آگوستین بازمی گردد، او در آموزه «من گناهکارم، پس هستم» حقیقت و هستی انسان را برای نخستین بار در گرو یک کنش انسانی و غیرالهی تعریف می کند. مطالعه سیر اندیشه از عبارت مذکور سنت آگوستین تا «من فکر می کنم، پس هستم» دکارت، از یک سو نشاندهنده چالش طولانی در حل رابطه میان فهم و حقیقت است و از سوی دیگر، ریشه های نوگرایی را در برخی آرای قرون وسطایی مشخص می کند. در مقاله حاضر با نگاهی به کلیدی ترین آرای اندیشمندان قرون وسطی کوشش می شود از طریق توضیح نظریه شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد، در پایین و درون انسان است، همچنین باور به اصالت اراده و اصالت فرد که توسط اکام و اوتریکور طرح گردید و ... چگونگی ظهور عقل انسانی عصر مدرن و روند شکل گیری گزاره «من فکر می کنم پس هستم» روشن شود. تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش، روشن می شود که اساس فلسفه دکارت، به عنوان پدر فلسفه مدرن، مقتبس از اندیشه سنت آگوستین است؛ به عبارت دیگر نه تنها قرون وسطی بلکه عصر جدید را نیز باید با سنت آگوستین آغاز کرد..
۶.

رویکرد سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود در باب شمایل و شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شمایل های مقدس شمایل نگاری شمایل شکنی حرمت صورت گری هنر اسلامی هنر مسیحی هنر یهودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 182 تعداد دانلود : 686
در ادیان الهی، با وجود آموزه های یکتاپرستانه مشترک، رویکردهای متفاوتی در زمینه خلق شمایل های الهی و انسانی وجود دارد. درک چرایی تفاوت در این رویکردها برای شناخت ماهوی هنرهای دینی امری ضروری و هدف پژوهش حاضر است. این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان می دهد که در تورات ساخت شمایل صراحتاً منع شده و سازنده آن مورد لعن خداوند قرار گرفته است. اما در مسیحیت گرچه در ابتدا ممنوعیت هایی درباره هنر صورت نما وجود داشته، اما در قرون بعد، خلق شمایل مسیح، بسیار مرسوم گردید و این گرایش در مقاطعی تا مرحله افراط گرایانه گرایشات پرستشی نسبت به شمایل ها ظهور یافت. در اسلام محدودیت خلق شمایل با فلسفه پرهیز از آداب پرستشی گذشته و به سبب تشحیذ اذهان نومسلمانان به وجود آمد. بنا بر اصل توحید، مقام خداوند مبرا از هرگونه تشبیه و تجسم است، و این امر سبب پدیدار شدن رویکردی تنزیهی در تصاویر اسلامی گردید. پرهیز از خلق تصاویر و یا ساخت پیکره های انسانی و جانوری در اسلام نیز بر پایه همین شأن تنزیهی شکل پذیرفت.
۷.

نگاهی به چگونگی استحاله مفهوم «خدا -انسان» از اسطوره های غربی یونان تا انسان محوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یونان باستان خدایان یونان انسان در اساطیر انسان در فلسفه انسان محوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 685 تعداد دانلود : 136
در اندیشه یونان باستان انسان و خدایان با یکدیگر نسب مشترک، آمیختگی و امتزاج دارند. قرابت میان انسان و خدا در اساطیر سبب شده است در سیر تحولات اندیشه نیز انسان یونانی با سهولت بیشتر، نسبت به سایر فرهنگ ها، جایگزین خدایان شود. این تساهل فرهنگی یونانیان با گذشت زمان خلع کننده قدرت فرجامین خدایان و تسلط مطلق آن در اندیشه پردازی ها شد. سپس با انسانی شدن عقل الاهی بستر ظهور فلسفه مهیا شد و نگرش اسطوره ای پیشین زمینه ای برای نخستین کانون های فلسفی فراهم آورد. نوشتار حاضر ضمن بازنمایی ریشه های انسان محوری در عصر اساطیر و با طرح بنیادهای فکری فلاسفه بزرگی چون تالس، سقراط، افلاطون، ارسطو و سوفسطاییان در باب انسان به چگونگی تداوم و تحول آن مفاهیم در دوران فلسفه می پردازد. نهایتاً طبق یافته های پژوهش روشن می شود که قابلیت تسرّی قدرت خدایان به انسان در اساطیر یونانی، راه را برای ظهور انسان محوری در عصر تجدد هموار کرده است.
۸.

مطالعه تطبیقی ویژگی عدم قطعیت در آثار دو هنرمند معاصر (دیمین هرست و مایکل بورمانس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پست مدرن عدم قطعیت مایکل بورمان دیمین هرست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 750 تعداد دانلود : 770
یکی از اصلی ترین ویژگی های فلسفه پست مدرن، کثرت نظریات و مفاهیم، چند معنایی و چند ارزشی بودن تعاریف است که در مقام بیان، به ارائه راهکارهای نسبی و غیرقطعی منتهی می شود. عدم قطعیت به عنوان یکی از شاخصه های اصلی پست مدرنیسم، مرتبط با زیرمجموعه های دیگری از فلسفه پست مدرن هم چون عدم تعیّن، چند علت گرایی، چند معنایی، کثرت گرایی و شکاکیت است. بسیاری از هنرمندان معاصر، عدم قطعیت را با موضوعات تقابل میان بود و نبود، وجود و عدم، پایداری و ناپایداری و ...، در مرکز توجه قرار داده اند. این رویکرد به مرور تبدیل به یک شاخصه بارز در آثار هنرمندان معاصر شده است؛ از جمله این هنرمندان می توان به دیمین هرست و مایکل بورمانس اشاره کرد. این دو هنرمند هر یک به نوعی متفاوت، به مسأله عدم قطعیت پرداخته اند. پرسش بنیادین پیش روی این جستار، چگونگی بازنمایی مفهوم عدم قطعیت در آثار هنری معاصر با رسانه ها، اسلوب و رویکردهای متفاوت هنری است. طبق یافته های پژوهش، مشخصاً در آثار دو هنرمند، مفهوم مورد نظر با رسانه، تکنیک و ابزار متفاوت به منصه ظهور رسیده است؛ در حالی که بورمانس، از رسانه سنتی نقاشی (البته به صورت التقاطی با عکاسی و تئاتر) برای بیان ایده مذکور استفاده نموده و هرست، از چیدمان و اجراهای اسرارآمیز برای ایجاد این مفهوم بهره برده است. اشتراکات مفهومی در آثار این دو هم چون مرگ و زندگی، امکان و عدم امکان، رئالیسم و فانتزی و ...، در بیان، با نوعی طنز تلخ درآمیخته است. این تحقیق به شکل توصیفی تطبیقی صورت گرفته و نتیجه حاصل از آن نشان می دهد که ایجاد چالش در ذهن مخاطب از طریق مفاهیم متضاد، به بیان ایده مشترک عدم قطعیت در آثار هنری این دو هنرمند منتهی شده است و در حالی که هرست از رسانه ای مدرن و بورمانس از رسانه ای سنتی بهره می جویند، اما در آثار هر دو هنرمند، ایجاد پرسش های متناقض و مخدوش نمودن قطعیت های ذهنی مخاطب، معیار اصلی در ساخت معنا است.
۹.

دلایل فقدان منظره نگاری در نقاشی ایرانی با توجّه به اتیمولوژی واژه طبیعت در زبان فارسی

کلید واژه ها: طبیعت ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی منظره پردازی دورنماسازی ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 553 تعداد دانلود : 188
مسئله مورد توجه در جستار حاضر، بحث پیرامون چرایی فقدان منظره پردازی و نقاشی طبیعت، به عنوان یک موضوع مستقل، در هنر ایران با دقت نظر در اتیمولوژی واژه طبیعت است. در نقاشی ایرانی، بر خلاف نمونه های غربی و آثار خاوردور، هرگز طبیعت و مناظر آن در جایگاه موضوع اصلی اثر قرار ندارند، در مطالعه واژه طبیعت در زبان فارسی نیز در می یابیم که واژه مذکور تا سده اخیر کاربرد معنایی مترادف با (nature) در زبان انگلیسی را نداشته و در معنای فطرت و ذات مورد توجّه ادبا و فلاسفه قرار داشته است. در زبان فارسی، پس از اسلام و اختلاط با زبان عربی، واژه ای کل نگر دال بر جهان پیرامونی، بیرون از انسان که برساخته او نیست، وجود ندارد، و واژه طبیعت با کاربرد امروزی آن در سده اخیر و در پی گسترش روابط با غرب در کلام و افکار ایرانیان وارد شده است. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که از آنجا که تفکر زاییده زبان است، لذا یکی از اصلی ترین دلایل عدم وجود نقاشی طبیعت در ایران را می توان ماحصل فقدان مصداق کلامی آن دانست. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه استقرائی انجام پذیرفته است. 
۱۰.

مطالعه تطبیقی مکاتب نقاشی در ادوار قاجار و پهلوی اول با رویکردهای فکری در برابر ورود تجدد به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی دوره قاجار تجدد غرب گرایی سنت گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 920 تعداد دانلود : 308
در عصر قاجار، در پی ورود فلسفهٔ مدرن به ایران، ساختارهای سنتی پیشین شروع به ریزش کرد و اصالت امر ذهنی جای به اصالت امر عینی در چارچوب ابعاد فاهمهٔ انسانی داد. جامعهٔ فکری ایران آن زمان، در مواجهه با دوگانگی فرهنگ پیشین خود و فرهنگ نوین غرب، چند رویکرد مختلف اتخاذ نمود که به زعم برخی نظریه پردازان معاصر می توان آنها را در سه رویکرد کلی غربگرایانه، انطباق گرایانه و انتقادی تقسیم بندی نمود. هر یک از این سه رویکرد با نمایندگان مشخصی در عرصه اندیشه شناخته می شوند. بر پایهٔ فرضیه تحقیق، به نظر می رسد که هم زمان نقاشی ایرانی نیز ضمن خروج از الگوی جامع پیشین، جوهر زیبائی شناختی خویش را وانهاد و در رویکردهای متنوع و البته غیرمتجانسی چون رویکرد غربگرایانه که در تلاش برای بازنمایی امر واقعی بود و در مدارس جدید تعلیم داده می شد، پیکرنگاری درباری که رویکردی انطباقی میان عناصر ایرانی و رهیافت های غربی داشت، و رویکرد انتقادی که در نقاشی قهوه خانه ای و نگارگری نو جلوه گر می شود، ظهور یافته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تطابق رویکردهای متنوع هنری این دوره، در قبال جریانات نوین فکری و شناسایی وجوه اشتراک و افتراق این رویکردها در هر دو حوزه صورت گرفته است. پرسش اصلی عبارتست از اینکه اولاً میان متفکران و هنرمندان از نظر نوع رویکرد چه تشابهات و تمایزاتی می توان قائل شد؟ و ثانیاً در میان دو گروه متفکران و هنرمندان کدام رویکردها تداوم یافت و کدام یک ابتر ماند؟ روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به شیوهٔ کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به روش استقرائی است. طبق یافته های تحقیق می توان گفت، در حالی که در حوزهٔ تفکر رویکرد انطباق گرا و رویکرد انتقادی تداوم یافته و به جریان غالب بدل شدند و رویکرد غربگرایانهٔ محض را به حاشیه راندند در نظام هنر این رویکرد غربگرایانه بود که سلطه کیفی و کمّی یافت.
۱۱.

جستاری در باب نمود پیکر انسان در هنر معاصر، با تأکید بر نظریات بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بودریار شیء شدگی هنر پیکرنما هنر معاصر نظریه پایان جنسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 691 تعداد دانلود : 821
انگاره های مرتبط با پیکر انسان، بدنمندی و تقابل های جنسیتی از دیرباز در بازنمود انسان در هنر نقشی تعیین کننده داشته اند. پس از دهه 1970، پژوهش پیرامون جایگاه تن و واکاوی گستره های معنایی آن، دامنه وسیع تری یافت. هدف این جستار، تطبیق معانی مذکور در دو حوزه فلسفه، مشخصاً با تأکید بر اندیشه بودریار و نیز مصادیق هنری ملهم از آن معانی است. در این زمینه نظریاتی همچون شی ء شدگی، مفهوم عضو شیء، پایان جنسیت و... با آثار تجسمی هنرمندانی همچون کروگر، گُبر، شرمن، هاگنز، لونا و آبراموویچ تطبیق داده می شود. روش این تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی و تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه استقرایی است. طبق یافته های پژوهش مشخص خواهد شد که اولاً تکرار نشانه ها در نظام های مختلف معنایی، سبب شده تا خرد جنسی پست مدرن رو به محوشدگی گذاشته شود و به وانمودهبدل شود که نمود تن در هنرها نیز تابع همین فلسفه است. ثانیاً عرضه وسیع مفاهیم جنسی در تمامی نظام های معنایی همه چیز را به نشانه ای جنسیتی بدل کرده است؛ از این رو درواقع دیگر هیچ چیز جنسیت نیست. لذا نشانه های جنسیتی، در هنر نیز جنبه بت وارگی خود را از دست داده اند. ثالثاً عنصر عضو شیء در هنر معاصر را می توان در جایگاه ژانر طبیعت بی جان از سویی و انسان قربانی عصر پست مدرن از سوی دیگر مدنظر قرار داد.      
۱۲.

رابطه هنر و اخلاق در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو رابطه اخلاق و هنر کاتارسیس فلسفه هنر ارسطو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 642 تعداد دانلود : 847
از آنجا که ارسطو، در هر دو زمینه اخلاق و هنر دارای رسالاتی مستقل است، لذا مطالعه آن دو و توجه به رویکرد اخلاقی در هنر از مباحثی است که غالب شارحان فلسفه ارسطو به نحوی از انحا به آن پرداخته اند. اما نظریات ایشان دارای اختلافات و بعضاً تناقضات آشکار با یکدیگر، و گاه حتی در تقابل با آرای ارسطو است. این نکته را می توان از یکسو ناشی از مفقود شدن بخشی از رساله فن شعر و دیگر آثار ارسطو و از سوی دیگر، به دلیل اختلاط دو نوع حکمت عملی و ابداعی دانست؛ از آنجا که در رسالات ارسطو پیوند حکمت عملی و اخلاق بدیهی است؛ لذا این ارتباط به حکمت ابداعی و اخلاق نیز تسرّی یافته است. همچنین در تبیین مفهوم کاتارسیس، ارسطو دو نوع هدف اخلاقی و آموزشی در هنر را از یکدیگر تفکیک نموده و کاتارسیس را صرفاً مربوط به گونه پر شور و شوق و برانگیزاننده هنر دانسته است و نه گونه اخلاقی آن. نوشتار حاضر پس از بیان کلیات آرای ارسطو در باب هنر و اخلاق، روشن می کند که بر خلاف آنچه غالب شارحان ارسطو در ادوار مختلف تاریخی عنوان داشته اند، نگاه ارسطو به هنر نگاهی مستقل از فواید مادی و اخلاقی است.  
۱۳.

از تحریم صورتگری تا صورت نگاری عریان: نگاهی به سیر تحول نمایش پیکره انسان در تاریخ هنر و به ویژه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحریم صورتگری هنر در ادیان هنر پیکرنما صورت نگاری عریان هنر قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 676 تعداد دانلود : 945
مرزهای تلقی ادیان از پیکره انسانی ،گاه مقدس به عنوان تمثیلی از صورت الهی و گاه مذموم به سبب نمایش حالات گناه آلود و خودنمایانه بشر، بحث درباره هنر انسان نما را مورد توجه قرار می دهد. از هنر پیشاتاریخی تا هنر معاصر، موضوع تصویر انسان در کانون اهمیت قرار دارد؛ در پاره ای مواقع، همچون هنر انسان غارنشین، تصویرسازی عصر آخناتون در مصر، آیین بودا، دین یهود، دین اسلام و جنبش شمایل شکنی بیزانس، تمثال سازی انسان دارای حرمت و گاه ممنوعیت است؛ و در پاره ای دیگر چون یونان باستان، هند باستان، آیین ویشنوپرستی و عصر رنسانس، نمایش پیکره برهنه انسانی، آزادانه موضوع هنر قرار می گیرد. در این مقاله، پس از مطالعه رویکرد ادیان مختلف در باب تمثال سازی انسان، تضاد و تناقض در معنای برهنگی و دوگانگی دلالت این مفهوم از لحاظ واژه شناختی بررسی می شود، سپس با نگاهی دقیق تر به هنر ایران، پس از مطالعه تاریخچه تصاویر عریان، به تغییر نگرش هنرمند عصر قاجار در باب تصاویر انسانی پرداخته می شود. خوانش ایرانی از اومانیسم غربی، جایگاه انسان را تغییر داد و ضمن آرمان زدایی از آن، وجوه مادی زندگی بشر را در مرکز توجه قرار داد؛ مفاهیم معنوی جای خود را به گرایشات مادی و انسان محور جدید بخشید؛ این روند موضوعات بدیعی چون برهنه نگاری را به عرصه نقاشی قاجاری وارد نمود.
۱۴.

نقد معناشناختی در مطالعه تطبیقی ادبیات و نقاشی با تکیه بر داستان لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات ایران خمسه نظامی نقاشی ایران نقد معناشناختی داستان لیلی و مجنون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 840 تعداد دانلود : 643
توجه و تعمق در نگاره ها، کشف نشانه های تصویری و مطالعه تطبیقی آن با نشانه های متنی از یک سو و بررسی برخی از اصولی ترین نظریات معناشناختی (به ویژه در حوزه مطالعات زبان شناسی و نشانه شناسی جدید) در نقد تصاویر از سوی دیگر، باعث دست یابی به نتایج بسیار راهگشا و نوینی در مطالعات نگارگری ایرانی خواهد شد. در این مقاله، ابتدا در نگاهی کلی ارتباط متقابل ادبیات و نقاشی در سنت هنری ایران مطرح، و سپس تاریخچه داستان لیلی و مجنون، پیشینه های داستان و چگونگی شکل گیری تراژدی بزرگ نظامی بررسی شده است. در ادامه و ضمن مطالعه موردی، به بررسی تطبیقی ادبیات و نقاشی با رویکردی به نظریات معناشناختی و نشانه شناسی در تعدادی از نگاره های داستان لیلی و مجنون پرداخته شده است. نگاره های برگزیده بر اساس بخش هایی از داستان (مکتب خانه، دیدار از مجنون در بیابان و از هوش رفتن لیلی و مجنون) انتخاب شده است. پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی متن و تصویر در این نگاره ها می کوشد وجوه معنایی نهفته در این آثار را کشف کند و برخی از خطاهای پژوهشگران غربی را در تفسیر تصاویر تصحیح کند؛ این اشتباه ها به سبب عدم دست یابی کامل محققان غربی به متن داستان و ناآگاهی آنان از محتوای عرفانی آن است. درواقع نویسنده در این مقاله ضمن بیان برخی معانی ادبی مؤثر بر این نگاره ها، شناخت و درک ابعاد معناشناختی نمادهای بصری آن تصاویر را ارائه می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان