فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
87 - 98
حوزه های تخصصی:
حیاط مدارس مکانی است که دانش آموزان حدود 20 تا 25 درصد زمان حضور خود در مدرسه را در آن سپری می کنند. تأمین آسایش حرارتی، یکی از نیازهای اساسی دانش آموزان در حیاط مدارس است. هدف این پژوهش بررسی نقش هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان به گونه ای که بیشترین ساعات آسایش حرارتی را تأمین نماید است. برای دستیابی به این هدف الگوی هندسی آزمون ها تعیین شد، سپس عملکرد حرارتی الگوها با نرم افزار انوی مت شبیه سازی و با قیاس منطقی عملکرد حرارتی الگوها، الگوها با تأمین بیشترین ساعات آسایش حرارتی برای دانش آموزان تعیین شد. بر اساس نتایج، الگوی شکلی، جهت کشیدگی و نسبت اضلاع حیاط بر محدوده زمانی آسایش حرارتی دختران 7 تا 12 سال شهر اصفهان در حیاط مدارس تاثیرگذار است وحیاطهایی با کشیدگی شرقی-غربی و نسبت طول به عرض 2.5 به 1با ساختمان مرکزی از میان مدلهای مورد بررسی عملکرد حرارتی بهتری داشته و بیشترین ساعات آسایش حرارتی را برای دانش آموزان تأمین می نماید.
تطبیق نظریه زیبایی شناسی نور از منظر ابن هیثم با اصول زیبایی شناسی عکاسی مدرن
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
133 - 146
حوزه های تخصصی:
ابن هیثم را می توان از جمله مهمترین اندیشمندانی دانست که در مواجهه با مفهوم زیبایی، مبتنی بر روش شناسی علمی سعی در تبیین آن بر مبنای اصول و ویژگی های عینی و ذهنی نموده است. او میان دو جنبه ادراک بصری و احساس بصری تفاوت قائل بود و ادراک بصری را حاصل احساس بصری تلقی می نمود و آنها را تحت عنوان معانی جزئیه نام نهاد که از منظر او جمعاً بیست و دو عدد است. با توجه به ماهیت ساختاری عکاسی که زیبایی شناسی صوری آن بر پایه اصولی است که کاملا منطبق با موارد مطروحه در آرای ابن هیثم است، تطبیق این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر عکاسی، می تواند علاوه بر تأکید بر اهمیت آرای هنری ابن هیثم، بازخوانی زیبایی شناسی ساختاری عکاسی را از منظری دیگر به همراه داشته باشد. هدف این مقاله، تطبیق میان جزئیات بیست و دو گانه ابن هیثم با ویژگی های ماهوی رسانه عکاسی از بعد زیبایی شناسی است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی عکاسی مدرن تطبیق داد، ابتدا ماهیت عکاسی را تبیین کرده و سپس تطبیق آن با آرای ابن هیثم را مورد بحث قرار می دهد. این مقاله که از رویکردی تطبیقی بهره می برد، از نظر هدف بنیادی- نظری بوده و از نظر روش توصیفی- تحلیلی به شمار می رود. همچنین اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تارنماهای گوناگون گردآوری شده و نهایتاً با رویکردی کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر همین اساس با توصیف موارد بیست و دو گانه زیبایی شناسی ابن هیثم و توصیف و تحلیل زیبایی شناسی عکاسی از منظر ساختار بصری، چگونگی تطبیق میان این دو مورد بحث قرارگرفت و نتایج تحقیق بیانگر انطباق و کارآیی کامل آرای ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی عکاسی مدرن است.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
بازنمایی طبیعت آذربایجان در آثار سلطان محمد تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگریستن به محیط اطراف میتواند بهسان اندوخته ی بصری در ذهن هنرمند وجود داشته باشد و این اندوختهی بصری در ذهن هنرمند خلاق میتواند منجر به آثار بدیعی گردد. یکی از هنرمندانی که در عرصه ی نگارگری ایرانی صاحب سبک و خلاقیت بوده، سلطان محمد است که با دیدن آثارش، به ویژه کوهها و صخره های این آثار، بی درنگ میتوان دریافت که اثر از آن اوست. از این رو با دست یازیدن به یکی از ماناترین منابع الهام در پرورش قوه ی تخیل سلطان محمد، یعنی طبیعت پیرامون زندگی وی (کوهها و صخرهها) و تطابق آن با نمونه آثاری که از او بجای مانده، میتوان به تأثیر محیط طبیعی بر آثار سلطان محمد دست یافت. این مطلب مهم ترین هدف از نگارش این مقاله هست. همچنین پرسش اصلی پژوهش این است که محیط پیرامون زندگی سلطان-محمد به چه میزان در خلق آثارش تأثیرگذار بوده است. روش انجام این مقاله توصیفی-تحلیلی است که به کمک منابع کتابخانهای و جستجوهای میدانی در طبیعت آذربایجان به انجام رسیده است. پس از بررسی صخرههای منطقه ی آذربایجان مشاهده گردید که کوههای این منطقه به دلیل وجود صخرههای تیز که در شرایط طبیعی خراشیده شده، به همراه رنگهای طبیعی خاک این منطقه، میتوانستند ویژگی منحصربه فردی را به جهت پروراندن قوه تخیل هنرمند فراهم آورد. همچنین بازی نور و سایه در این صخرهها در زمان های مختلف روز، تصورهای گوناگونی را به نگرنده مینمایاند. در راستای چنین جست وجویی؛ مشاهده گردید بسیاری از شکلهای ترسیمی در صخره نگاری آثار سلطان محمد میتوانست منبعی چون طبیعت آذربایجان (محل زندگی او) را داشته باشد. از این زاویه دیدن و بودن در چنین ناحیهای توانسته در پرورش قوه ی تخیل و هنرآفرینی سلطان محمد بهعنوان هنرمندی خلاق نقش پررنگی داشته باشد.
شناسایی رابطه محرمیت با تغییرات سازمان فضایی خانه های بیرجند در دوره انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که خانواده نظامی است بر پایه روابط درونی و بیرونی، خانه سازمان فضایی ویژه ای را می طلبد که در آن تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی و نوع رابطه آنها با یکدیگر اهمیت می یابد. از این رو "اصل محرمیت" به زیبایی در چگونگی سازماندهی فضایی و نحوه قرارگیری عملکردها، نمایان شده است. تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دوره انتقال سبب تغییرات گسترده در شیوه زندگی و به تبع آن تحول و دگرگونی در سازمان فضایی بناهای مختلف؛ از جمله خانه ها گردید. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناخت تأثیر تغییرات کالبدی سازمان فضایی، در دوره انتقال (اواخر قاجار و دوره پهلوی اول) بر میزان محرمیت خانه ها در شهر بیرجند است. بر این اساس، پژوهشگران در پی پاسخگویی به این پرسش هستند که: تغییرات کالبدی سازمان فضایی خانه ها چه بوده است و این تغییرات، چه اثراتی را بر میزان محرمیت خانه های بیرجند در دوره انتقال داشته است؟ پژوهش حاضر با رویکردی اثبات گرایانه، از روش های تاریخی و توصیفی تحلیلی در جهت رسیدن به هدف، بهره گرفته است. جمع آوری داده ها مطابق با دو شیوه اسنادی و میدانی است. جامعه آماری مشتمل بر خانه هایی است که متعلق به دوره مورد نظر هستند و ثبت ملی شده باشند؛ نه باب از این خانه ها متعلق به دوره قاجار؛ هشت باب قاجار- پهلوی و هشت باب خانه دیگر متعلق به دوره پهلوی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در طی دوران انتقال، میانگین مساحت توده هر خانه از 360 مترمربع به 223 مترمربع کاهش یافته است و تمایل به قرارگیری توده در سه و یا دو طرف فضا نمود بیشتری یافته است. سلسله مراتب حرکتی نیز حذف فیلترها و واسطه هایی همانند هشتی و دالان و ایوان را نشان می دهد. نتایج مؤید آن است که تغییرات در مؤلفه ها و عناصری همانند: نسبت توده و فضا، نظم توده و فضا، سلسله مراتب حرکتی، ورودی، هشتی، حیاط و فیلترها، طی بازه زمانی دوره انتقال، در کالبد معماری خانه های بیرجند، سبب شده است محرمیت که سابقه ای چندهزار ساله در معماری ایران داشته است؛ کمرنگ شود. همچنین مقایسه نتایج پژوهش حاضر با دیگر پژوهش ها، نشان می دهد که تغییرات در شهر بیرجند نسبت به شهرهایی مانند مشهد، تهران و اصفهان کمتر و آرام تر بوده است؛ این امر می تواند ناشی از تأثیرات مذهبی و دور بودن بیرجند از تحولات فرهنگی و سبک زندگی در دیگر شهرهای بزرگ آن دوره، ازجمله مرکز استان باشد.
سنجش نگرش حفاظت گران آثار تاریخی، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات و اقدامات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
352 - 366
حوزه های تخصصی:
آثار تاریخی با داشتن مالکین و ذینفعان[i] مختلف، که بخش بزرگی از آنها را مردم تشکیل می دهند، همواره با چالش های زیادی در فرایند حفاظت و مرمت روبرو هستند. مواجهه با این چالش ها نیازمند روش های علمی و اخلاقی، مبتنی بر نوعی رویکرد مشارکتی و مشورتی است. تحقیق حاضر سعی دارد با بررسی نگرش حفاظت گران آثار تاریخی- فرهنگی، این موضوع را در رویکرد[های] حفاظتی در ایران مورد بررسی قرار دهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی رویکرد[ها]ی حفاظتی غالب در ایران، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم)، مبتنی بر معیارها و مفروضات رویکردهاست.
پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع نگرش سنجی است. جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه از حفاظت گران (شاغل در دانشگاه، ادارات میراث فرهنگی، پیشکسوتان تجربی و متخصصان تحصیل کرده شاغل در بخش خصوصی) در ایران هستند، که تعداد 30 حفاظت گر، به عنوان نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از روش مصاحبه ی باز و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل داده بنیاد در چهارچوب مبانی نظری پژوهش استفاده شده است. حسب بررسی های صورت گرفته، مشخص شد که رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، شامل رویکردهای تاریخی ، علمی ، هنری ، ارزش محور انتخابی و تا حدودی قاعده محور[ii] هستند. این رویکردها، مبتنی بر چهارچوب نظری حرفه ی حفاظت، علوم سخت، سلیقه ی شخصی و بخشی مبتنی بر سیاست های خرد و کلان و سلسله مراتب سازمانی و ارزشی خاص شکل گرفته اند.
براساس یافته های این پژوهش، مطالبات و نقش مشورتی و مشارکتی ذینفعان عام (در زمان حال) در رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، چندان مورد توجه نیست و به عنوان یکی از مؤلفه ها ی اصلی در اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات، لحاظ نمی شود.
پی نوشت
[i] Beneficiarie
[ii] Authoritarianism
مفهوم فناوری در معماری و تبیین مولفه های آن با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
277 - 294
حوزه های تخصصی:
توجه به ضرورت روزافزون فناوری در پیشرفت هرجامعه ای و علاوه بر آن، نیاز به ایجاد درکی صحیح از مفهوم آن در سوگرفتن مسیری روشن در پیشبرد و ارتقاء معماری، الزامی است تا مفهوم این واژه در مباحث معماری مورد مطالعه قرار گیرد. با بررسی پژوهش ها مشخص می شود که در فرهنگ عامه به فناوری بیشتر به دید ماشین ها نگریسته می شود، اما در نزد صاحب نظران، تعاریف دیگری نیز برای آن مطرح شده است. مقوله فناوری مشتمل بر رویکردهای متفاوتی است و هدف از این مقاله، پالایش فضای مفهومی فناوری و ارائه مفهوم سازی دقیق تر با کمک مولفه های حاصل از آن می باشد. حال سوالاتی که مطرح می گردد آن است که با توجه به کاربردهای متعارض و عدم دیدگاهی واحد برای فناوری، منظور دقیق از این واژه چیست؟ و چه شاخص ها و مولفه هایی را با بررسی نظرسنجی متخصصین معماری می توان برای این مقوله ذکر نمود به نحوی که بتوان، به اولویت بندی این شاخص ها در بحث معماری دست یافت؟ در این راستا، بررسی تعاریف و دیدگاه های صاحب نظران مدنظر می باشد. بدین منظور با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی و با ابزار کتابخانه ای، رویکردهای نظری مرتبط با فناوری، بررسی و تحلیل محتوا شد و سپس با تمرکز بر وجوه مشترک تعاریف موجود، شاخص هایی تبیین گردید، بدین صورت که با تحلیل دیدگاه اندیشمندان، تعداد ۱۰ شاخص بدست آمد که امتیازبندی شدند. از میان این شاخص ها، ۶ شاخص بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند که جهت اعتبارسنجی شاخص های با میانگین بالاتر از روش دلفی و از دیدگاه های ۲۳ متخصص معماری، بهره گرفته شد و مشخص شد که از دیدگاه خبرگان، کدام یک از مولفه ها از اهمیت بالاتر و کدام یک از اهمیت پایین تری برخوردار می باشد. یافته ها حاکی از آن است که از میان مولفه های موردنظر، مولفه «ابزار (سخت ابزار و وسیله)» در هر دو دور آزمون دلفی، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
کمال و طریقت از منظر امام محمد غزالی و انعکاس ان بر عناصر بصری نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
449 - 466
حوزه های تخصصی:
انسان در مقام اشرف مخلوقات از آفرینشی هدفمند برخوردار است و در مسیر زندگی به کمال باید نائل شود تا برای مقام اصلی اش شایسته شود. این امر مهم، اندیشمندان را به این فکر واداشته تا راه رسیدن انسان به کمال را به شیوه هایی متعدد ابراز کنند. ابوحامد محمد غزالی، شخصیتی متفکر و اندیشمند، با نگارش آثار متعدد در این رابطه نظرات ارزشمندی را بیان کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر یافتن نظر غزالی درباره عوامل بنیادین نیل به کمال و طریقت اکمل به روش تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که غزالی کمال انسان را کمال اکتسابی و در صورتی که او را به قرب الهی برساند، کمال حقیقی می داند. از نظر او راه رسیدن به کمال با یافتن راهنمای این مسیر شروع می شود، سپس با پیروی از شرع ادامه می یابد و با کسب علم و معرفت تقویت شده و با تهذیب نفس کامل می شود تا در نهایت از قوس نزولی تا قوس صعودی مسیری تکاملی را طی کند. غزالی وجود طریقت های مختلف را برای رسیدن نفس به کمال امری ممکن می داند ولی در زندگی شخصی اش، طریقت عرفان را برترین طریقت ممکن برای رساندن نفس خویش به کمال یافت. بررسی نگاره های اسلامی حاکی از این است که در این آثار نیز شیوه های مختلف هدایت انسان و مسیر کمال ترسیم شده است.اهداف پژوهش:بررسی عوامل مؤثر برای رسیدن به کمال از دیدگاه غزالی.بررسی سیر کمال انسان در نگاره های اسلامی.سؤالات پژوهش:از نظر غزالی کمال انسان چگونه مسیر می شود؟سیر کمال انسان در نگاره های اسلانی به چه شکلی ترسیم شده است؟
خردگرایی و علم گرایی مدرن در شعر شاعران مشروطه و انعکاس ان در معماری دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
78 - 97
حوزه های تخصصی:
«خردگرایی» و «علم گرایی» از مظاهر مدرنیته اند و دوران مدرن، بر پایه عقل استوار شده است. از منظر «خردگرایی مدرن»، نیروی عقل تنها منبع شناخت حقیقت است و بر این اساس، مدرنیسم شناخت شهودی و دیگر انواع شناخت را نمی پذیرد. مدرنیسم، اساس خود را بر علم گرایی جدید نهاده است و علوم عقلانی و طبیعی در این دوره ارج نهاده می شود. خردگرایی و علم گرایی به عنوان ارکان اساسی تمدن مدرن غربی، هم زمان با آشنایی ایرانیان در دوره مشروطه با غرب، در آراء و افکار روشنفکران و روشنگران این دوره دیده می شود. شاعران دوره مشروطه که پیشاهنگان روشنگری و روشنفکری در عصر مشروطه بودند هم زمان با دیدگاه های سیاسی-اجتماعی مدرن غربی، خردگرایی و علم گرایی را نیز در مرکز توجه خود قرارا داده اند. آن ها باور عمیق خود به خرد و عقلانیّت و علم و لزوم آموزش علوم عقلانی نوین را بیان داشته اند و دیدگاه های خردگرایانه و اعتقاد خود به علم و یافته های علمی را ابراز داشته اند. پژوهش حاضر تلاش دارد تا خردگرایی و علم گرایی را در شعر شاعران سرآمد مشروطه مورد پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. بررسی اجمالی در اشعار این شاعران، نشان از رسوخ گسترده اندیشه های نوگرایانه در مورد خردگرایی و علم گرایی در اشعار این شاعران دارد و شعر مشروطه را شعری خردگرا و علم گرا، نشان می دهد.اهداف پژوهش:واکاوی مظاهر خردگرایی و علم گرایی در شعر شاعران مشروطه.بررسی مدرنیته و مظاهر علم گرایی در معماری دوران پهلوی.سؤالات پژوهش:خردگرایی و علم گرایی نوین در شعر شاعران دوره مشروطه چه بازتابی یافته است؟مدرنیه و علم گرایی چه تأثیری بر معماری دوران پهلوی داشته است؟
گسترش فضاهای آیینی در مجتمع های مسکونی با رویکرد افزایش توانمندی اجتماعی بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
577 - 601
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوای متون، سوابق موضوع جنسیت و توسعه پایدار بررسی و با تأکید بر محیط های مسکونی بانوان، راهبردهای متنوع مشارکت و حضور فعال زنان و توانمندسازی آنان شناسایی شد. سپس مؤلفه های طراحی مؤثر در ارتقا مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی در مجتمع های مسکونی با تأکید بر توانمندسازی اجتماعی بانوان با مراجعه به متخصصین اولویت بندی شد. در بررسی میدانی، جامعه متخصصین معماری و شهرسازی در حوزه مسکن و منظر، به روش نمونه گیری شبکه ای گلوله برفی و حجم نمونه از طریق اشباع نظری در عوامل استخراج شده مشارکت کردند. پس از مصاحبه باز پاسخ متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و به روش پیمایش اکتشافی دلفی (توسط 20 نفر از اعضای هیئت علمی معماری و شهرسازی دانشگاه ها) نتایج به دست آمده، از طریق جدول هدف محتوی به پرسش نامه تبدیل شد و طی 2 مرحله، پرسش نامه ها تکمیل شد. با تحلیل داده های جمع آوری شده براساس تحلیل عامل Q ، نتایج استخراج شدند. نتایج بیانگر آن است که از میان همه ابعاد مورد بررسی، چهار بعد: زیبایی شناختی- بصری، کالبدی - عملکردی، اجتماعی - فرهنگی و ادراکی و روان شناختی محیط، در افزایش مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مسکونی مبتنی بر توانمندسازی اجتماعی بانوان تأثیرگذار شناسایی شدند. طراحی مطلوب عرصه های جمعی باتوجه به اولویت های فوق و مبتنی بر نگرش ها، ادراکات و نیازهای بانوان و رفع موانع حضور و مشارکت اجتماعی آنان براساس شاخص های: حضورپذیری فضا، اجتماع پذیری منعطف، قلمرو امن، سرمایه اجتماعی همسایگی امکان پذیر است.
اهداف پژوهش:
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
سؤالات پژوهش:
مهم ترین مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
مهم ترین مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
تبیین نقش جنسیت و فرهنگ معیشتی در ساختار شکل گیری پلان های خانه های قاجاری (نمونه موردی: خانه های قاجاری خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
685 - 699
حوزه های تخصصی:
مسکن فقط یک ساختار کالبدی نیست؛ بلکه پدیده ای فرهنگی می باشد و هدف آن ایجاد یک واحد اجتماعی سنتی براساس نیازهای کاربران در شرایط تکنولوژی، اعتقادی و اجتماعی آن دوران بوده است و بدون آگاهی و شناخت از آن ها، محیط های سنتی قابل درک نخواهند بود. مفهوم مسکن به عنوان کانون زندگی خانوادگی برای انسان در زمان و مکان، همواره مختلف بوده و این مفهوم تابع انتظارات و توقعات ساکنان و پاسخ به آن بوده است. تنوع الگوهای مسکن و معماری برگرفته از عوامل طبیعی، تاریخی، جغرافیایی، فلسفی، دینی، هنری و زیبایی شناسی انسان هایی است که در یک بستر تاریخی طولانی، آن ها را پدید آورده اند. هدف از پژوهش حاضر فهم ابعاد معنایی خانه های قاجاری و تحلیل مؤلفه فرهنگ معیشتی در نحوه شکل گیری و سازماندهی ساختار خانه های قاجاری در خرم آباد است. بر همین اساس، 6 نمونه از خانه های قاجاری در خرم آباد را مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. روش تحقیق حاضر کیفی است. روش گردآوری اطلاعات بررسی های میدانی، مطالعات اسنادی، و مصاحبه است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از ان است در خرم آباد به خاطر شغل اکثر مردم در زمان قاجار که کشاورزی و دامپروری بوده است فعالیت زنان در کنار مردان امری گریز ناپذیر بوده است و به همین منظور زنان از حریم های جنسیتی و لایه های محرمیت آنچنان برخوردار نبوده اند.اهداف پژوهش:تحلیل مؤلفه فرهنگ معیشتی در نحوه شکل گیری و ساختار خانه های قاجاری در خرم آباد.تبیین نقش جنیست در پلان های خانه های قاجاری خرم آباد.سؤالات پژوهش:چه ارتباطی میان خانه های قاجاری خرم آباد با جنسیت و فرهنگ معیشتی وجود دارد؟شکل گیری پلان و ساختار خانه های قاجاری خرم آباد چه ارتباطی با جنسیت و فرهنگ معیشتی دارد؟
بازنگری نقش هوش مصنوعی در خلق آثار هنری اصیل، مطالعه موردی: آثار نقاشی هارولد کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
57 - 68
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: کاربرد روزافزون هوش مصنوعی در حوزه هنرهای تجسمی منجر به ایجاد آثار هنری بدیع و متنوعی شده است. با این حال، علارغم اقبال گسترده هنرمندان به استفاده از این فناوری کماکان جایگاه و اهمیت آن در خلق اثر هنری مورد ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. از جمله پرسش های محوری در این خصوص ناظر به نقش هوش مصنوعی در شکل گیری آثار هنری اصیل می باشد. اهداف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی نقش و اهمیت هوش مصنوعی در ایجاد آثار هنری اصیل می باشد. به این منظور مشخصا آثار هارولد کوهن که از پیشگامان به کارگیری هوش مصنوعی در هنر نقاشی است مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از اینرو در بخش نخست مفهوم هوش مصنوعی به اختصار بیان می گردد. سپس آزمایش فکری اتاق چینی که از برجسته ترین آزمون های مربوط به هوش مصنوعی است به عنوان ابزاری برای بررسی عملکرد ماشین "آرون"، ساخته هارولد کوهن، استفاده خواهد شد. در این آزمون "خلاقیت"، "آگاهی" و "تجربه" به عنوان مولفه های اصلی تولید آثار هنری اصیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. در ادامه اشکالاتی در ارتباط با نقش مولفه های نام برده در عملکرد آرون برشمرده خواهد شد. نهایتا سعی می شود با ارئه صورت بندی جدیدی از این مفاهیم بنیادی نشان داده شود علارغم ایراداتی که به آثار تولید شده توسط آرون وارد است، او نقشی انکار ناپذیر در خلق اثر هنری دارد.روش پژوهش: این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد آرون در شکل گیری اثر هنری، رویکرد جان سرل و استدلال اتاق چینی او را مد نظر قرار داده است. نتیجه گیری: هوش مصنوعی نقش حائز اهمیت و غیر قابل انکاری در تولید آثار هنری اصیل، بدیع و خلاقانه دارد.
تحلیل ارتباط متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال بر اساس گفت وگومندی و پیوستاری زمان و مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
143 - 159
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب از کهن ترین نمونه های ادبی در جهان به شمار می آید. نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال از مجموعه هزارویک شب به زبان فارسی و خط نستعلیق در سال 1033 هجری قمری و زمان پادشاهی جهانگیر در هند تحریر شده که تأثیر عمیق سنت های تصویری فرهنگ و تمدن هند و ایرانی در آن ظهور یافته است. داستان سیف الملوک از این مجموعه، حکایت شاهزاده ای است که عاشق پری زاده ای به نام بدیع الجمال می شود و به جست و جوی او باشخصیت های داستان به گفت وگو می پردازد. هدف پژوهش، تحلیل ارتباط متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال بر اساس نظریات باختین است. سؤالات تحقیق عبارت اند از: 1. چه ارتباط گفت وگومند و پیوستاری زمان و مکان بین متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال وجود دارد؟ 2. نمود شباهت ها و تفاوت های گفت وگومندی میان روایت داستان و نوع تصویرگری نگاره های این نسخه، چگونه قابل بررسی است؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویر خوانی است. روش تجزیه وتحلیل داده ها کیفی است. نتایج پژوهش نشان داد بیان گفت وگومندی میان عناصر روایی و تصویرپردازی این نسخه از هماهنگی و غنای بسیار برخوردار است و با توجه به سنت های ایرانی و فرهنگ بومی هند، انسان در پیوند با محیط و در مرکز توجه قرار می گیرد که در اصل به طرح گفت وگومندی میان آن ها پرداخته شده است. جهان فردی سیف الملوک به عنوان شاهزاده ای مستقل، بر دیگران برتری ندارد؛ بنابراین تأثیرات چندصدایی در جلوه های گوناگون ظهور یافته است. پیوستاری زمان و مکان نیز در متن و تصویرگری این داستان از نسخه هزارویک شب قابل شناسایی است و هنرمند تصویرگر هم سو با روایت داستان اثری متناسب با گفت وگومندی و پیوستاری زمان و مکان در نظر باختین خلق کرده است.
چارچوب مفهومی طراحی منظر محوطه بیمارستان از سطح نظری تا قلمروی اجرایی (با تلفیق مرور سیستماتیک و تحلیل محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
46 - 61
حوزه های تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد انجام شده در ارتباط با نحوه اثرگذاری منظر محوطه بیمارستان در رضایت کاربران و انتشار دستورالعمل های طراحی، مطالعات مروری محدودی جهت شناخت جریان پژوهش، ضعف و قوت های این حوزه انجام شده است تا دسترسی طراحان به اطلاعاتی سازمان یافته درباره ابعاد نظری و عملی طراحی را تسهیل کند. هدف این پژوهش، مرور و تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب مفهومی، شناسایی نقاط قوت و ضعف ادبیات موجود و تشخیص نقاط نیازمند به تحقیقات بیشتر در حوزه طراحی منظر محوطه بیمارستان هاست. طبق یک مرور سیستماتیک، 47 منبع مرتبط یافت شد. سپس به منظور منظم کردن اطلاعات به دست آمده با روش تحلیل محتوا به کدگذاری منابع در نرم افزار MAXQDA پرداخته شد. 618 کد استخراج شد که در قالب شش مقوله و 30 زیرمقوله دسته بندی شدند. این شش مقوله، استخوان بندی چارچوب مفهومی ادبیات طراحی منظر محوطه بیمارستان را تشکیل می دهند که عبارت اند از: 1)تعاریف مربوط به منظر محوطه بیمارستان، 2) گونه شناسی، 3) نظریه های بنیادین، 4) رویکردهای طراحی، 5) اصول و شاخص های طراحی و 6) ترجیحات و نیازهای کاربران. یافته های پژوهش، حاکی از رشد مناسب ادبیات این حوزه از دیدگاه نظری و عملی (بعد برنامه دهی و عملیاتی) به طور همزمان است. مفهوم نظری منظر محوطه بیمارستان در حال تکامل و قابل تعریف و مفهوم سازی به عنوان فضایی با کارکردهای خدماتی، نمادین و احیایی است. توصیف بعد عینی منظر از طریق مطالعات گونه شناسی انجام شده است. ادبیات طراحی منظر محوطه در وجه عملی، ابتدا معطوف به مجموعه ای از رویکردهای طراحی است که به دنبال عملیاتی شدن کارکردهای آن بودند. این رویکردها در اصول، روش و اقدامات متفاوت هستند اما هدف اصلی آنان تبیین رابطه متقابل بین کاربر و منظر بیمارستانی است. اصول، کیفیت ها و توصیه های طراحی عمومی و مشترک برای کاربران متعدد و مناسب برای بیمارستان های عمومی است. ضعف اصلی ادبیات منظر محوطه بیمارستان، محدودبودن مجموعه شواهد معتبر درزمینه شناخت کاربر و نوع ارتباط او با محیط است. ازاین رو انجام مطالعات ارزیابی از نمونه های موردی در بسترهای مختلف برای تقویت غنای ادبیات ضروری به نظر می رسد.
تحلیل ویژگی های مضمونی و ساختاری نقاشی های مشهدی آقاجان لاهیجانی در بقعه آقا سیدعلی (متعلق محله-لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
42 - 53
حوزه های تخصصی:
دیوارنگاره های بقاع متبرکه در استان گیلان مجموعه ای مصور از تاریخ و روایات مذهبی شیعیان است. این نقاشی ها که غالباً در ارتباط با واقعه عاشورا بوده و توسط نقاشان محلی و گمنام نقاشی شده اند، حاوی ارزش های تجسمی و بصری فراوانی در حوزه هنر ایرانی- اسلامی هستند. هدف این مقاله، شناخت ویژگی های مضمونی و ساختاری نقاشی های مشهدی آقاجان لاهیجانی در بقعه آقا سیدعلی واقع در روستای «مُتِعَلِّق محله» و مطالعه و بررسی رابطه میان داستان ها با نقاشی ها در این مکان مذهبی است. سؤال این است که ویژگی های مضمونی و ساختاری نقاشی های بقعه مذکور، چیست؟ یافته های این پژوهش که از نوع کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، نشان می دهد که یکی از ویژگی های بارز نقاشی های این بقعه، بیان صریح و بی واسطه هنرمند در نمایش مضامین مذهبی و عامیانه است. در واقع او روایات را آن گونه که مردم کوچه و بازار می اندیشیدند به تصویر کشیده و با ایجاد هماهنگی میان مضمون و ساختار نقاشی، میان مخاطبان و اثر هنری، اشکالی از ارتباط دینی و عاطفی پدید می آورد. وفاداری به سطح دو بعدی همچون نگارگری، خصوصیات قراردادی چهره ها و عناصر تصویری، هماهنگی رنگی با استفاده از چند رنگ، از ویژگی های ساختاری آثار اوست. همچنین شرح داستان مذهبی، توام با احساس فردی نقاش، ایمان و تخیل و همچنین نشان دادن موضع قدرت و پیروزی قهرمانان مذهبی، همچون شاهان از پیش پیروز، علی رغم اینکه آنها به شهادت خواهند رسید، از ویژگی های مضمونی آثار اوست.
تبیین مؤلفه های «زیباشناسی زشتی» بر اساس کلوایکا اثر ویم دلووی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 28
حوزه های تخصصی:
برای ارائه مبانی نظری درباره زیباشناسی زشتی، در این تحقیق، زشتی پدیده ای آستانه ای در نظر گرفته شده است. مسئله پژوهش چیستی ویژگی هایی است که اثر هنری را وارد آستانه زشتی می کند. در این تحقیق، روشِ توصیفی-تحلیلی روشن می کند کلوایکا از لحاظ ویژگی های ظاهری و جنبه هایی چون سَبک ناپذیری، به بی فرم پهلو می زند. ازحیث ویژگی زمینه ای دلووی با نمایش بخشی از امر روزمره در هنر از هنر به منزله نهاد و در بستر آن هم حمایت می کند و به آن، هاله می افکند. از لحاظ اصالت تاریخی نسبت به پسماند انسانی طلای مانزونی دیرتر به وجود آمده، لذا اثر مانزونی کلاسیک تر و هنجارشکن تر محسوب می شود. درخصوص ویژگی های ادراکی درجه دوم ناظر به زیباشناسی ماشین می توان گفت، اثر بی روح است. اثر از لحاظ ویژگی های ارزشی ناب، به دلیل هنجارشکنی دارای ارزش سرمایه گذاری است. از زاویه دید ویژگی های بازنمودی به دلیل تمرکز تفسیری بر بخشی از مکانیسم بدن در دسته واقع گرایی نوین قرار می گیرد، درعینِ حال وجه ماشینی آن را تصنعی می کند. ویژگی های رفتاری و واکنشی آن به صورت استعاری ملال انگیز و تکان دهنده و مبهم خوانده می شود. با توجه به طیف درجات بین ویژگی هایی مثبت و منفی ویژگی های زیباشناختی کلوایکا از جمله ملال انگیز، تصنعی، بی روح، هنجارشکن به سمت منفی میل می کند و آن را به آستانه زشتی سوق می دهد.
از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
17 - 28
حوزه های تخصصی:
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر خصوصاً در حوزه تجاری گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.
مفهوم نمادین آب و درخت در هنرهای کهن ایرانی و نمود آن بر محراب های دوره اسلامی با تأکید بر نظریه تطورگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطورگرایی بر این اصل استوار است که هر پدیده فرهنگی حاصل زنجیره ای طولانی از تغییرات در طول یک خط زمانی مکانی است. برمبنای اصول تکامل در این نظریه می توان تحولات تصویری نمادهای آب و گیاه را در محراب های دوره اسلامی بررسی کرد. پرسش اصلی تحقیق این است که چه ارتباطی میان نقش پردازی آب و گیاه در محراب های دوره اسلامی و الگوهای تصویری پیشین آن در هنر پیش از اسلام ایران وجود دارد و این ارتباط چه تغییراتی در طول زمان داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی می باشد و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه کیفی صورت گرفته است. با تکیه بر اصل اول تطورگرایی (یکسانیِ روانی) می توان وحدت باور مردم ایران نسبت به آب های حیات و درختِ زندگی را بیان کرد. نمود آب و درخت در روایت های دینی پیش از اسلام و پس از آن در متن قرآن کریم، نمایانگر تطور این الگوی اسطوره ای به یک پدیده دینی است. به شکلی که بیان حقایقی از دین اسلام یعنی رستگاری و پیشرفت اخلاقی با نمادهای مقدس پیشین همراه شده است. آب و درخت که در اسطوره های کهن نماد امید به حیات جاوید بر زمین است با تأکید بر متافیزیک، جهش یافته و بهشت برین جایگاه نماد درخت و آب های جاویدان برای مومنین می گردد. تعالی این نمادها به نمادهای بهشتی و پیوستگی آن ها با رستگاری، از مهم ترین تغییرات این نمادها در متن قرآن و نقش پردازی محراب است. درخت های مقدس که در ترکیب های سه گانه با ایزدان و یا محافظان اسطوره ای در آثار کهن ایران حاضر بودند، به شکل درخت زندگی یا گیاهی گردان در مرکز محراب قرار می گیرند. گاه ستون های کناری محراب با آرایه های گیاهی تزیین می شوند که صورت استیلیزه ای از درخت است. نماد آب را می توان با حضور سبو در محراب ها و در بالا و پایین ستون ها مشاهده کرد که شکل انتزاعی و تطور یافته ای از الگوی بازنمایی سبو در آثار کهن ایران است.
بررسی شکل و تزیینات مرکب دان های فلزی ایرانی (سده های 5 10 ه.ق) محفوظ در موزه متروپلیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
237 - 254
حوزه های تخصصی:
آثار فلزی ایران ازجمله مجموعه های بااهمیت و دارای ارزش هنری بالا هستند که مانند دیگر آثار هنری آن، قدمت زیادی دارند و ویژگی های مهمی چون فرهنگ، دین، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه خود و هم چنین نماد و نشانه هایی مربوط به دوران ظهور خویش را انعکاس می دهند. با توجه به اهمیت خوشنویسی در هنر اسلامی، مرکب دان ها نیز جزو وسایلی هستند که در رابطه با این هنر به کار گرفته می شوند. تا به این زمان پژوهشی در رابطه با مرکب دان های فلزی موزه متروپلیتن به طور خاص انجام نگرفته است. لذا در این پژوهش مرکب دان های فلزی ایرانی متعلق به سده های ۵-10 ه.ق (11-16 م.) از نظر شکل، تزیینات و نقوش به کار رفته مورد بررسی قرار می گیرند. بر این اساس، سوالات مقاله حاضر این چنین تبیین می شود: تزیینات به کار رفته در مرکب دان های مذکور چه ویژگی هایی دارند و شامل چه نقوشی هستند؟ این پژوهش به روش توصیفی تاریخی انجام شده و جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و با گردآوری تصاویر از سایت موزه متروپلیتن بوده است. نتایج مشخص می کند در پنج نمونه مرکب دان از سده های ۵ 7 ه.ق، شکل مرکب دان ها مدور است و یا درپوشی مسطح با گنبد یا برجی در مرکز درپوش بر پایه عمودی کوتاه تعبیه شده و تعدد نقوش به کار رفته بر این آثار به ترتیب نقوش گیاهی، انسانی، حیوانی و خوشنویسی و صور فلکی متأثر از علم نجوم (که در مکتب خراسان و توسط دانشمندان ایرانی پیشرفت کرده است) می باشد. در مرکب دان سده 10 ه.ق، نقوش حیوانی و پیچش نقوش گیاهیِ نزدیک به هنر تشعیر ایرانی و با ظرافت بیش تر و طبیعت گرایانه ترسیم شده اند و شکل مرکب دان بر پایه برج ها و برگرفته از معماری و به فرم استوانه ای بلند و با درپوشی گنبدی به نماد آسمان ساخته شده است. درمجموع، تزیینات گیاهی بیش ترین و نقوش هندسی (نقش شمسه، چلیپا و الگوی هفت دایره) و صور فلکی، کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. اسب، شیر، آهو، خرگوش و گرگ نقوش جانوری پرکاربرد هستند که در میان قاب های هندسی و یا در بطن پیچک های طوماری و اسلیمی ها قرار گرفته اند. نقوش انسانی، سوار بر اسب و یا در قالب صور فلکی تصویر شده اند. کتیبه های خوشنویسی در نوارهای پایین و بالای مرکب دان و روی درپوش استفاده شده و خط کوفی و نسخ، بیش ترین کاربرد را در تزیین مرکب دان ها داشته اند.
معماری سامانیان؛ آوردگاه عناصر زردشتی، بودائی، تائویی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
111 - 123
حوزه های تخصصی:
سامانیان با تلفیق سنت های هنری ادوار قبل از خود و ذوق جدید اسلامی درزمینه ایجاد هنر نوین ایرانی اسلامی نقش اساسی ایفا کردند، اما پرسش مهم اینجاست که نقش سنت های هنری مختلف در این آفرینش هنری به چه میزان بوده است؟ نکته اساسی در پاسخ به این پرسش این است که با توجه به استقرار سامانیان در محل تلاقی کاروان های آسیای مرکزی که از چین و هند به آن منطقه می رسید و اطلاق بخارا، پایتخت آن ها، به مجمع ادیان بزرگ توسط برخی از نویسندگان اسلامی، قابلیت بین المللی شدن زیادی داشت که درزمینه هنری نیز به منصه ظهور رسیده است. بنابراین، هنر معماری سامانی را می توان عرصه رویارویی فرهنگ ها و ادیان مختلف زردشتی، بودائی، تائویی و اسلامی دانست که درنهایت تحت تأثیر هویت ایرانی سامانیان و قدرت دین اسلام، تنها عناصر ایرانی و اسلامی پابرجا مانده و تداوم یافتند. ازآنجاکه عناصر اسلامی یا حتی زردشتی هنر سامانیان (مانند طرح چهارطاقی، سکنج و...) کم وبیش شناخته شده هستند، این پژوهش با هدف شناسایی عناصر وارداتی بودائی و تائویی مؤثر بر فرم و نقوش تزیینی معماری سامانی، چند بنای شاخص سامانی، شامل مقبره امیر اسماعیل، مقبره تیم و مسجد نه گنبد را موردبررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و رویکرد تطبیقی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و الکترونیکی، سعی دارد به این پرسش محوری پاسخ دهد که به جز عناصر زردشتی و اسلامی، کدام عناصر بودائی و تائویی الهام بخش فرم و نقوش تزیینی معماری دوره سامانیان بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که هنر بودائی و تائویی ازطریق مبادلات جاده ابریشم وارد شرق ایران شده و سرانجام با تلفیق عناصر هنری این ادیان، همچون گل نیلوفر، چرخ دارما و چلیپای چینی، با عناصر ایرانی و اسلامی، سبب تولد اولین سبک هنری و تزیینی ایران در دوره اسلامی شده است.