فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۶۶۸ مورد.
۴۶۱.

اثر حفاظتی چهار هفته تمرین روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش های پارکینسونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارکینسون 6- هیدروکسی دوپامین مکمل ویتامین D3 تمرین روی نوار گردان فاکتور رشد عصبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۰۹۷ تعداد دانلود : ۵۹۰
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی چهار هفته دویدن روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر روی سطح فاکتور رشد عصبی جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 سرحیوان (با وزن 10± 276 گرم و سن 12 هفته) به شش گروه شم، کنترل، کنترل پارکینسون، ورزش و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و ورزش و پارکینسون تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به صورت دو جلسه در روز و به طور مجزا، 15 دقیقه با فاصله زمانی یک ساعت و درمجموع به مدت 30 دقیقه روی نوار گردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. گروه مکمل ویتامین D3 به مدت چهار هفته و هفته ای دو روز مکمل با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم به صورت درون صفاقی مکمل دریافت کردند. سپس، مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق 6- هیدروکسی دوپامین با دوز تزریقی 250 میکروگرم در حجم پنج میکرولیتر به داخل جسم مخطط ایجاد شد. همچنین، سطح عامل رشد عصبی جسم مخطط موش ها با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد که ورزش به تنهایی با شدت پروتکل تمرینی ارائه شده در این پژوهش می تواند سطح عامل رشد عصبی را افزایش دهد؛ اما این افزایش معنادار نمی باشد (P=0.372). از سوی دیگر، مصرف مکمل ویتامین D3 به تنهایی توانسته است سطوح عامل رشد عصبی را به طور معنا داری (P=0.002) افزایش دهد. علاوه براین، ترکیب آن با ورزش به طور برجسته ای از کاهش سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش ها جلوگیری می کند (P=0.001). یافته های ما نشان می دهد که پیش درمان با استفاده از تمرین روی نوار گردان به همراه مصرف مکمل ویتامین D3می تواند سبب افزایش محافظت نرو ن های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از 6هیدروکسی دوپامین شود، از این رو می تواندنقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون داشته باشند.
۴۶۲.

تأثیر دوازده جلسه تمرین با شدت زیاد در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید هایپوکسی نورموکسی Wmax

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۵۸ تعداد دانلود : ۶۰۱
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی ها به دو گروه هشت نفره تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامه تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان سازی شده بود. برنامه تمرینی شامل دوازده جلسه پی در پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش آزمون مجدداً اندازه گیری شد. پس از تعیین توزیع طبیعی داده ها به وسیله آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دوره تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می توان بیان کرد دوره تمرینی به کارگرفته شده در این تحقیق می تواند باعث بهبود عملکرد بی هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به اندازه ای نبوده است که بتواند عملکرد بی هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
۴۶۳.

مطالعه تغییرات آدیپونکتین، لپتین و نیم رخ لیپیدی پلاسمای خون مردان غیرفعال بر اثر 24 جلسه بازی فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپونکتین فوتسال لپتین نیم رخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۵۰ تعداد دانلود : ۷۲۹
هدف این پژوهش بررسی تعیین تغییرات آدیپونکتین، لپتین و نیم رخ لیپیدی پلاسمای خون مردان غیرفعال به دنبال 24 جلسه بازی فوتسال است. در این مطالعه 20 مرد سالم (30-20 ساله و غیرفعال، به طور تصادفی به دو گروه تجربی (سن: 58/2±5/23، وزن: 48/14±36/69 کیلوگرم، شاخص توده بدنی: 41/4±82/22 کیلوگرم بر مترمربع) و گروه کنترل (سن: 2±6/24 سال، وزن: 71/12±22/68 کیلوگرم، شاخص توده بدنی: 58/3±99/21 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. گروه تجربی در هر جلسه برنامه تمرینی فوتسال شامل 20 دقیقه گرم کردن، دو زمان 30 دقیقه ای بازی فوتسال و درنهایت 10 دقیقه سردکردن را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه اجرا انجام داد و گروه کنترل فعالیت عادی خود را سپری کرد. قبل از برنامه تمرینی و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه بازی، نمونه خون به میزان 5 میلی لیتر، جهت اندازه گیری میزان آدیپونکتین، لپتین و نیم رخ لیپیدی پلاسمای خون از آزمودنی ها جمع آوری و با استفاده از آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد که 24 جلسه بازی فوتسال باعث افزایش معنی دار لیپوپروتئین پرچگال (p=0/03) و کاهش معنی دار لپتین (p=0/04)، لیپوپروتئین کم چگال (p=0/03)، لیپوپروتئین(a) (p=0/04)، تری گلیسیرید (p=0/03) و کلسترول (p=0/03) می شود، با وجود این، تفاوت ها درباره آدیپونکتین (p=0/4) معنی دار نبود (P<0.05). به نظر می رسد فعالیت بدنی ناشی از بازی فوتسال موجب تغییراتی در میزان برخی هورمون های ترشح شده از بافت چربی سفید و دیگر ارگان های مرتبط با ترشح این هورمون ها می شود، ولی با وجود نتایج متناقض به دست آمده در تحقیقات گذشته، بررسی های بیشتر در این باره ضروری به نظر می رسد
۴۶۴.

تأثیر دوازده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی واسپین و پروتئین واکنشگرC در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی پروتئین واکنشگر C مردان میانسال واسپین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۴۳ تعداد دانلود : ۵۲۸
واسپین به عنوان یک آدیپوسایتوکاین، دارای تأثیرات حساسیت انسولینی است. با وجود تأثیرات ورزش بر هموستاز انرژی و تغییرات بافت چربی، مطالعات کمی به بررسی تأثیر ورزش بر میزان واسپین پرداخته اند. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و CRP پرداخته است. بدین منظور 20 مرد چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی (1/2 ± 1/50 سال، 8/5 ± 6/92 کیلوگرم، 4/1 ± 3/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت ورزشی (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم خون گیری 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح سرمی واسپین و CRP در گروه تجربی پس از 12 هفته تمرین به ترتیب 8/8 و 5/2 درصد کاهش یافت (05/0>P). وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر به ترتیب 7/0-، 8/0-، 08/2 - و 01/1- درصد و گلوکز خون و مقاومت انسولینی به ترتیب 4/4 و 01/5 درصد کاهش معنا داری داشت (05/0>P). بین تغییرات واسپین با شاخص های آنتروپومتریکی، مقاومت انسولینی و CRP رابطه معنا داری مشاهده نشد.
۴۶۵.

تأثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی (عصاره کتان) و جانوری (روغن ماهی)، بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)، پس از چهار هفته تمرین پلیومتریک در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین پلایومتریک امگا3 مردان فعال فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۶۷ تعداد دانلود : ۶۷۸
عامل نروتروفیک مشتق از مغز(BDNF)،نقش مهمی در رشد نرونی، انتقال پیامهای عصبی،تغییرپذیری عصبی و به طور کلی سلامت دستگاه عصبی انسان ایفا می کند. به همین منظور در این تحقیق، تاثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی(عصاره کتان)، و جانوری(روغن ماهی)، با و بدون تمرینات منظم پلیومتریک بر غلظت BDNF،در دانشجویان مرد فعال بررسی شد. 42 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های ترکیبی و گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات گوناگون پلایومتریک را اجرا کردند. همچنین گروههای ترکیبی و مکمل در طی دوره تحقیق، روزانه 3000 میلی گرم مکمل امگا3 مصرف کردند. از آزمون واریانس یکطرفه و روش تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروهها و سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته تمرین پلایومتریک همراه با مصرف امگا3 گیاهی در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری یافت (014/0=P). همچنین در گروه تمرین همراه با مصرف امگا3 جانوری سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته در مقایسه با گروه کنترل،افزایش معناداری یافت (042/0=P).نتایج پژوهش حاضر نشان داد که به هنگام اجرای تمرینات پلایومتریک مصرف مکمل امگا3 گیاهی یا جانوری می تواند به دلیل افزایش غلظت سرمیBDNF سبب بهبود عملکرد عصبی و روانی شود.
۴۶۶.

تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینC بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مردان غیرفعال عامل نروتروفیک مشتق از مغز فعالیت ورزشی پلیومتریک ویتامین c

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۷۱۸ تعداد دانلود : ۴۸۵
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینc بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)مردان غیرفعال بود.در این مطالعه نیمه تجربی 36 مرد غیرفعال به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+ فعالیت ورزشی، مکمل، فعالیت ورزشی و کنترل) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و گروه فعالیت ورزشی برنامه منتخب پلیومتریک را اجرا کردند. همچنین در دوره پژوهش، مکمل ویتامینc، روزانه به مقدار 500 میلی گرم، به صورت کپسول و به مدت یک هفته توسط آزمودنی های گروه ترکیبی و مکمل مصرف شد. خون گیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری BDNF به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون های T مستقل و واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد. سطوح سرمی BDNF پس از مصرف ویتامینc همراه با فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری یافت. همچنین مصرف ویتامینc بدون تمرین سبب افزایش معنادار BDNF سرم شد. اما فعالیت ورزشی پلیومتریک به تنهایی نتوانست تغییر معناداری در غلظت سرمی BDNF ایجاد کند. به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی پلیومتریک همراه با مصرف ویتامینc برای گسترش فواید شناختی و عملکردی مغز مفید باشد.
۴۶۷.

تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی پروفایل لیپید التهاب سیستمیک تمرین با انسداد عروق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۶
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار بود. روش شناسی: 45 زن جوان غیر ورزشکار (سن 7/3±5/26 سال، قد 8/3±4/167سانتی متر، وزن 1/4±66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 7/0±5/23 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با انسداد عروق و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دو گروه تجربی به مدت 24 هفته و هر هفته چهار جلسه در برنامه تمرینی خود شرکت کردند. گروه مقاومتی سنتی، تمرینات را با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی؛ و گروه تمرین مقاومتی با انسداد عروق، تمرینات را با شدت 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی انجام دادند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم و پروتئین واکنشی C و نیز افزایش معنادار کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی بالا در این زنان شد (P<0.05)؛ اما تفاوت بین دو گروه معنادار نبود (P>0.05). بحث و نتیجه گیری: تمرینات مقاومتی با انسداد عروق اگرچه با شدت کمتری انجام می شوند، اما به دلیل ایجاد هیپوکسی و لذا نیازهای متابولیک مشابه، احتمالاً همان تأثیرات تمرینات مقاومتی شدید را بر پروفایل لیپید و التهاب سیستمیک به عنوان عوامل خطرزای قلبی ایجاد می کنند. 
۴۶۸.

تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات هوازی ویتامین D هورمون پاراتیروئید کلسیم فسفر زنان یائسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
۴۶۹.

مطالعه اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف عصاره گیاه خار مریم بر لپتین و آدیپونکتین پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی اضافه وزن آدیپونکتین لپتین خار مریم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۶۱ تعداد دانلود : ۸۰۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خارمریم بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در مردان جوان دارای اضافه وزن می باشد. در این پژوهش نیمه تجربی، 36 مرد دارای اضافه وزن (با شاخص تودة بدنی 1/15±1/27 کیلوگرم بر مربع متر و میانگین سنی 1/2±1/ 24 سال) به شکل تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی ، گروه عصاره خار مریم ، گروه تمرین مقاومتی + عصاره خار مریم و گروه دارونما تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در این مطالعه شامل: حرکات پرس سینه ، درازو نشست کرانچ ، پرس پا، باز کردن تنه ، خم کردن زانو ، کشش جانبی و پرس بالای سر بود که در قالب سه روز در هفته انجام شد. مصرف روزانه عصارة 120 میلی گرمی گیاه خار مریم نیز طی هشت هفته صورت گرفت. همچنین، سطوح گلوکز ناشتا، لپتین و آدیپونکتین خون، 48 ساعت قبل از تمرین و نیز پس از دوره تمرینی اندازه گیری گردید. علاوه براین، تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس (آنکووا) و نیز آزمون بن فرونی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که پس از هشت هفته، سطوح لپتین پلاسما در هر چهار گروه بدون تغییر می باشد. سطوح آدیپونکتین پلاسما در گروه عصاره خار مریم نیز تغییر معناداری را نشان نمی دهد. با این وجود، در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی با مصرف عصاره خار مریم در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری به چشم می خورد. براساس یافته ها به این نتیجه می رسیم که هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح لپتین پلاسمایی در مردان دارای اضافه وزن ندارد، اما تمرین مقاومتی با/ یا بدون مصرف عصاره خار مریم، سطوح آدیپونکتین را در این افراد افزایش می دهد. همچنین، به نظر می رسد که مصرف روزانه 120 میلی گرم گیاه خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی این آدیپوکاین ها ندارد و این احتمال وجود دارد که مقدار دوز مصرفی این مکمل، در کسب این نتیجه تأثیر گذار باشد.
۴۷۰.

تأثیر تمرین موازی، پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تمرین موازی تمرین تناوبی شدید هوازی تمرین پلایومتریک حداکثر اکسیژن مصرفی آزمون هاف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: تمرینات مختلفی برای افزایش عملکرد استقامت هوازی در بازیکنان فوتبال پیشنهاد شده است. اما هنوز مشخص نیست که کدام برنامه تمرین مطلوب تر است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین پلایومتریک، تناوبی شدید هوازی و موازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه در بازیکنان فوتبال آماتور مرد بود. روش شناسی: 32 بازیکن فوتبال حاضر در لیگ دسته سوم (سن = 7/4 ± 4/25 سال، قد = 1/7 ± 6/177 سانتی متر، توده بدن = 1/11 ± 2/74 کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند. بازیکنان ابتدا بر اساس منطقه بازی و توان هوازی یکسان سازی شدند سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های تمرین پلایومتریک (11 نفر)، تناوبی شدید هوازی (11 نفر) و موازی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید هوازی شامل 4 وهله 4 دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه با 3 دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. برنامه تمرین پلایومتریک شامل اجرای 9 حرکت جهشی و پرتابی در 3 نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام شد. برنامه تمرین موازی شامل اجرای همزمان دو برنامه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی در یک جلسه بود که ابتدا برنامه تمرین پلایومتریک اجرا شد. برنامه های تمرین به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. پیش و پس از تمرین، آزمون استقامتی فوتبال هاف و هلگراد به منظور برآورد استقامت هوازی ویژه اجرا شد. یافته ها: استقامت هوازی ویژه در همه گروه های تمرین به طور معناداری افزایش یافت (پلایومتریک: از 18 ± 1349 به 36 ± 1387، تناوبی شدید هوازی: از 29 ± 1359 به 42 ± 1412 و موازی: از 23 ± 1335 به 33 ± 1436 متر، 05/0 > P ). اما، این افزایش در گروه موازی بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0 > P )، هرچند تفاوت معناداری بین گروه های تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک مشاهده نشد (653/0 = P ). بحث و نتیجه گیری: تمرین موازی نسبت به تمرین تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک صرف در افزایش استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال آماتور مرد مؤثرتر است.  
۴۷۱.

مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی آیریزین زنان جوان غیر فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۸۹ تعداد دانلود : ۳۷۶
هدف از مطالعه حاضر، بررسی مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 21 زن جوان غیر فعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم برمترمربع به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. سپس داوطلبان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و شدت بالا (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت هشت هفته سه جلسه ای اجرا شد. نمونه خونی پیش از شروع و 48 ساعت پس از پایان مداخله تمرینی جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی توسط آزمون آماری به ترتیب تی استیودنت همبسته و مستقل حساب شد و نتایج در سطح معنی داری 0.05>p آزمایش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد، مقادیر آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی در گروه تمرینی کم شدت معنی دار نبود (0.05<p). همچنین، تغییرات معنی داری در شاخص توده بدن و توده چربی درگروه تمرینی شدت بالا مشاهده نشد (0.05<p)؛ در صورتیکه، مقادیر آیریزین در گروه با شدت بالا کاهش معنی دار یافت(0.034=p). تغییرات واریانس بین گروه ها در متغیرهای آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی بدن معنی دار نبود (0.05<p). این نتایج حاکی از آن است که یک دوره تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد نمی تواند سبب افزایش سطوح آیریزین در زنان جوان غیر فعال با نمایه توده بدن22 تا 25 کیلوگرم بر متر مربع شود.
۴۷۲.

تاثیر 14 هفته تمرین استقامتی بر بیان miR-499 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قلب تمرینات استقامتی بطن چپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۶۳ تعداد دانلود : ۴۵۴
هدف این پژوهش بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان miR-499 بطن چپ بود. بدین منظور 14 رت تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه استقامتی 14 هفته ای را روی تردمیل اجرا کرد و سپس 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب آنها خارج و بطن چپ جدا شد. میزان هایپرتروفی آن اندازه گیری و با استفاده از روشReal time-PCR میزان بیان miR-499 در بطن چپ آنها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. شاخص های ارزیابی هایپرتروفی نشان داد که نسبت وزن بطن چپ به وزن بدن گروه تجربی (18/0±3/2) در مقایسه با گروه کنترل (12/0±049/2) بیشتر و در سطحP=0.05 معنی دار بود و نسبت وزن بطن چپ به سطح رویه بدن در گروه تجربی (008/0±168/0) در مقایسه با گروه کنترل (006/0±153/0) بیشتر و در سطح P=0.05 معنی دار بود. در نهایت میانگین بیان miR-499 در گروه تمرین کرده بالاتر از گروه کنترل بود (P=.004). به نظر می رسدmiR-499 بر هایپرتروفی ناشی از فعالیت استقامتی در قلب به خصوص بطن چپ اثر گذار باشد.
۴۷۳.

اثر همزمان مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج و تمرین مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت عضلانی تمرینات مقاومتی ترکیب بدن اسیدلینولئیک مزدوج لپتین سرم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۸۹ تعداد دانلود : ۷۱۸
مطالعات حیوانی، خواص بسیار مفید ازجمله کاهش وزن و بهبود ترکیب بدن را پس از استفاده از اسیدلینولئیک مزدوج گزارش کرده اند. با این حال، درخصوص تأثیر ترکیب با تمرینات مقاومتی، اطلاعات محدودی وجود دارد. بنابراین، در این مطالعه اثر مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج به همراه تمرینات مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی در مردان غیرورزشکار بررسی شد.در کارآزمایی نیمه تجربی با طرح دوسوکور، 23 مرد غیرورزشکار به صورت تصادفی به دو گروه تمرین + مکمل (یازده نفر) و تمرین + دارونما (دوازده نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته (هر هفته سه جلسه) برنامه تمرین مقاومتی را براساس پروتکل کرامر (2004) اجرا کردند. گروه تجربی، روزانه سه کپسول 1000 میلی گرمی اسیدلینولئیک مزدوج و گروه کنترل سه کپسول دارونما (روغن زیتون) مصرف کردند. در ابتدا و انتهای دوره، قدرت عضلانی، ترکیب بدن و لپتین سرم آزمودنی ها سنجیده و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و همبسته تحلیل شد. براساس یافته ها، در مقایسه با روش تمرین مقاومتی + دارونما، تمرین مقاومتی + مکمل، اسیدلینولئیک مزدوج موجب کاهش معنی دار توده چربی و لپتین سرم و افزایش معنی دار توده بدون چربی شد (05/0p<). این در حالی است که قدرت بالاتنه و پایین تنه دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج می تواند در مردان غیرورزشکار ترکیب بدن را بهبود داده و لپتین سرم را کاهش دهد؛ ولی الزاماً موجب بهبود قدرت بالاتنه و پایین تنه نمی شود.
۴۷۴.

تاثیر دیابت و تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در بخش حسی نخاع موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ورزشی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز نوروپاتی دیابت نخاع شوکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۲۳ تعداد دانلود : ۶۲۸
این باور وجود دارد که فقدان حمایت تروفیک به پیشرفت نروپاتی دیابت کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن عامل تغذیه عصبی مشتق از مغز (BDNF) در ریشه های حسی عصب سیاتیک موش های صحرایی دارای نروپاتی دیابت بود. 28 سر رت از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 2/11±271 گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القای نروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند. بیان ژنBDNF با استفاده از تکنیک Real time-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوریسکال والیس و یو من ویتنی استفاده شد (05/0≥P). نتایج نشان داد که دیابت باعث کاهش 10 برابری در بیان ژن BDNF در بخش حسی عصب سیاتیک گردید. با این حال، 6 هفته تمرین استقامتی توانست این کاهش بیان BDNFناشی از دیابت را تا حدودی جبران کند (043/0=P). پژوهش حاضر نشان داد که دیابت می تواند باعث کاهش بیانBDNF در ریشه های حسی عصب سیاتیک گردد که تا حدودی با تمرین استقامتی قابل جبران است. در مجموع، نتایج این پژوهش می تواند نقطه روشنی بر اثبات فرضیه کاهش حمایت نروتروفیکی در نروپاتی دیابت باشد.
۴۷۵.

مقایسه تأثیرات ضددردی و ضدالتهابی زعفران و ایندومتاسین در پیشگیری و درمان کوفتگی عضلانی تأخیری (DOMS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زعفران درد التهاب ایندومتاسین کوفتگی عضلانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۰۵ تعداد دانلود : ۵۳۰
در تحقیق پیش رو مصرف ده روزه زعفران و مقایسه آن با ایندومتاسین در پیشگیری از کوفتگی عضلانی تأخیری بررسی شد. مطالعه روی 39 دانشجوی پسر سالم در سه گروه زعفران (300 میلی گرم)، ایندومتاسین (75 میلی گرم) و کنترل به مدت ده روز انجام گرفت. پس از هفت روز، با دستگاه پرس پا و وزنه معادل 80 درصد حداکثر نیروی ایزوتونیک در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت کوفتگی عضلانی ایجاد شد. قبل از دوره مصرف و نیز بلافاصله، 24، 48 و 72 ساعت پس از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، محیط ران اندازه گیری شد و سنجش ادراک درد با شاخص VAS صورت پذیرفت و همچنین آستانه و حداکثر تحمل درد فشاری بر عضله چهارسر ران اندازه گیری شد و مصرف خوراکی ادامه داشت. از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که زعفران و ایندومتاسین موجب کاهش شایان ملاحظه و معنا دار درد و التهاب شد (0001/0P<)، ولی زعفران نسبت به ایندومتاسین تأثیر بیشتری داشت. درصد تحمل درد فشاری در گروه زعفران نسبت به سایر گروه ها بیشتر و معنا دار بود (0001/0P<). مصرف زعفران در پیشگیری و احتمالاً درمان درد و التهاب ناشی از DOMS مؤثر است.
۴۷۶.

اثر تمرین هوازی بر بیان ژن های Nf-kB ، Lin28B ، میکروlet-7a RNA و سطوح اینترلوکین-6 بافت تومور موش های مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان پستان تمرین هوازی Nf-kB Lin28B میکروlet-7a RNA

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۷۶ تعداد دانلود : ۷۱۹
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر 6 هفته تمرین هوازی بر بیان Nf-kB ، Lin28B ، میکرو RNA let-7a و اینترلوکین-6 بافت تومور موش های مبتلا به سرطان پستان بود. تعداد 20 سر موش بالب سی ماده 4 تا 5 هفته ای با میانگین وزن 17 گرم، با تزریق زیر جلدی سلول های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC4-L2 به سرطان پستان مبتلا شده و به 2 گروه 10 تایی تومور تمرین (TT) و تومور کنترل (TC) تقسیم شدند. گروه تومور تمرین به مدت 6 هفته، 5 روز در هفته تمرین هوازی با شدتی برابر با 14تا 18 متر بر دقیقه انجام دادند. موش ها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قربانی شدند و نمونه های بافتی، برداشته و در دمای 70- درجه ذخیره شدند. میزان بیان ژن های Nf-kB ، Lin28B و میکرو RNA let-7a به روش Real time – PCR و IL-6 به روش الایزا اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر برای بررسی حجم تومور و آزمون تی مستقل برای بررسی IL-6 به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری Nf-kB ، Lin28B و let-7a توسط نرم افزار REST انجام شد. حجم تومور، بیان ژن های Nf-kB و Lin28B و سطوح IL-6 در گروه TT نسبت به گروه TC کاهش یافت؛ اما بیان ژن let-7a افزایش معناداری داشت (P<0/05). در سرطان پستان،حلقه بازخوردی مثبت متشکل از Nf-kB ، Lin28B ، میکرو let-7a RNA و IL-6 فعال می شود. به نظر می رسد با توجه به اثر کاهشی تمرین هوازی بر این مدار تنظیمی و حجم تومور، این نوع تمرین می تواند به عنوان روش درمانی مکمل در کنار سایر روشهای درمانی سرطان -پستان وابسته به گیرنده استروژن به کار گرفته شود.
۴۷۷.

تأثیر دو شیوه تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر سطوح سرمی میوستاتین، کورتیزول، تستوسترون و قدرت عضلات مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول میوستاتین تستوسترون بی تمرینی تمرین مقامتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۶۸ تعداد دانلود : ۴۲۳
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین مقاومتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی میوستاتین، کورتیزول، تستوسترون و قدرت عضلات مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 مرد غیرورزشکار (سن 8/2±35/33 سال) به سه گروه: تجربی الف (چهار جلسه تمرین )، تجربی ب (سه جلسه تمرین در هفته) و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی ( 24 جلسه) براساس پروتکل تمرینی کرامر و همکاران (2004) و شامل 3 ست 8 تا 10 تکراری با 60 تا 70 درصد 1RM در عضلات بزرگ بدن بود. نمونه گیری خون، آزمون قدرت و سنجش ترکیب بدنی پیش از شروع اولین جلسه، پایان 24 جلسه و بعد از یک دوره بی تمرینی انجام گرفت. نتایج با استفاده از تجزیه وتحلیل Mix ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی، توده بدون چربی، تستوسترون و کاهش کورتیزول و میوستاتین در هر دو گروه شده است. این افزایش و کاهش در گروه تجربی الف بیشتر از گروه تجربی ب بود (05/0 (P< ، همچنین یک دوره بی تمرینی موجب افزایش سطوح سرمی میوستاتین و کورتیزول در گروه تجربی ب شد (05/0 (P
۴۷۸.

اثر کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کافئین متابولیسم سوبسترا اکسیژن مصرفی اضافی پس از تمرین زمان رسیدن به واماندگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۰ تعداد دانلود : ۵۸۳
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار بود. یازده دانشجوی دختر ورزشکار (سن 54/1±23 سال، وزن 99/5±09/56 کیلوگرم، توان هوازی 01/1±21/40 میلی لیتر بر هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، دارونما (کپسول نشاسته) و کافئین (mg/kg 5) قرار گرفتند. پروتکل ورزشی شامل دویدن وامانده ساز با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب روی نوار گردان بود. اندازه گیری گازهای تنفسی نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (پایه)، در طول فعالیت و یک ساعت بعد از فعالیت به عنوان EPOC انجام گرفت. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P≤ تحلیل شدند. نتایج نشان داد با مصرف کافئین اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت به طور معناداری افزایش یافت (05/0 >P)، اما در اکسیداسیون چربی اثر معناداری مشاهده نشد (05/0 <P). همچنین مصرف کافئین بر اکسیداسیون سوبسترا در وضعیت EPOC تأثیر معناداری نداشت (05/0 <P)، اما موجب افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی شد (05/0 >P). در مجموع می توان گفت دختران ورزشکار برای بهبود زمان رسیدن به واماندگی می توانند از مصرف مکمل کافئین به مقدار 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در زمان یک ساعت قبل از فعالیت ورزشی سود ببرند.
۴۷۹.

مقایسه اثر دو روش رکاب زدن بر شاخص خستگی و فعالیت عضلات اندام تحتانی دوچرخه سواران جاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الکترومیوگرافی دوچرخه سواری خستگی تکنیک رکاب زدن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۰۳ تعداد دانلود : ۵۵۱
هدف این مطالعه مقایسه اثر دو روش رکابزدن بر شاخص خستگی و فعالیت عضلات اندام تحتانی دوچرخهسواران جاده بود. هشت دوچرخهسوار جاده در دو جلسه مجزا با فاصله یکهفته در آزمایشگاه حاضر شدند. در یک جلسه با روش فقط فشار و در جلسه دیگر با روش فشار-کشش رکاب زدند. فعالیت الکترومایوگرافی سطحی عضلات راسترانی، پهن خارجی، پهن داخلی، دوسررانی، نیموتری، دوقلوی خارجی، دوقلوی داخلی و درشتنی قدامی ثبت شد. هر نوبت آزمایش تا حد واماندگی و براساس پروتکل ازپیشتعیینشده انجام شد. بین فازهای فشار و استراحت حین دو روش رکابزدن در فعالیت عضلات اختلاف معنادار بود، اما در روش فقط فشار فعالیت عضلات بهطور معناداری بیشتر بود. همچنین دوچرخهسواران با روش کشش- فشار دیرتر به واماندگی رسیدند. باتوجه به نتایج این مطالعه، روش رکابزدن کشش- فشار باعث فعالیت کمتر عضلات و به تبع آن باعث افزایش کارایی میشود. به دوچرخهسواران جاده پیشنهاد میشود که از روش کشش- فشار برای رکاب زنی استفاده کنند
۴۸۰.

تأثیر تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران زن مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تعادل قدرت عضلانی تمرینات پیلاتس هموگلوبین گلیکوزیله

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۷۵۵
دیابت با اختلال در ارگان های مختلف همراه بوده و پیامدهای ناشی از آن شایان توجه است. پیلاتس روش مفیدی به منظور کنترل بیماری است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع2 بود. 30 بیمار زن مبتلا به دیابت در دامنه سنی 45-30 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرینات پیلاتس را انجام دادند. قدرت با دستگاه دینامومتر، تعادل ایستا و پویا با آزمون های ایستادن روی یک پا و ایستادن و رفتن و هموگلوبین گلیکوزیله از طریق آزمایش خون، پیش و پس از هشت هفته اندازه گیری شد. به منظور آنالیز داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از هشت هفته بهبود معناداری در قدرت عضلانی، تعادل ایستا و هموگلوبین گلیکوزیله گروه تجربی مشاهده شد و در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد ( 05/0≥P). همچنین نتایج تغییر معناداری را در تعادل پویا در هر دو گروه تجربی و کنترل نشان نداد ( 05/0≥P). نتایج نشان داد از این تمرینات می توان به عنوان روش درمانی مکمل سودمند برای این بیماران استفاده کرد.[1]

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان