فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۶۶۸ مورد.
۴۰۱.

بررسی نیم رخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک و ارتباط بین آن ها در بازیکنان جوان تیم ملی کبدی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کبدی آنتروپومتریکی آمادگی جسمانی ترکیب بدنی استعدادیابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه و هدف: امروزه از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور استعدادیابی و ارزیابی میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران استفاده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی نیمرخ آنتروپومتریک و برخی قابلیت های فیزیولوژیک و تعیین رابطه بین آن ها در بازیکنان جوان نخبه کبدی پسر ایرانی می باشد. روش شناسی: به این منظور 23 بازیکن تیم ملی جوانان کبدی با میانگین سنی 68/0±5/18 سال در این پژوهش شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل (قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی) و ویژگی های فیزیولوژیکی شامل (توان هوازی و بی هوازی، سرعت، چابکی و پرش جفت دوطرفه، قدرت دست، انعطاف پذیری و استقامت عضلات شکمی) اندازه گیری شد. داده های حاصله توسط آمار توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش بر اساس هدف های مورد نظر در سطح معنی داری 0.05P< آنالیز شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین قد (97/3 ±26/176) سانتی متر، وزن (11/3±39/64) کیلوگرم، شاخص توده بدن (09/1±86/20)، 36 متر سرعت (25/±34/5) ثانیه، انعطاف (71/4±64/35) سانتی متر، چابکی (31/±20/9) ثانیه، توان (10/401±05/4330) وات، قدرت دست (28/6±09/68) کیلوگرم، دراز و نشست (14/6±33/60) تکرار، پرش دوطرفه (76/8±74/156) تکرار و در آزمون توان هوازی دوی 1600 متر (36/±52/5) دقیقه و ثانیه به دست آمد. هم چنین بررسی همبستگی نشان داد که بین سرعت دویدن 36 متر با توان بی هوازی (0.05P<، 63%) و انعطاف (0.05P<،53%-)، بین استقامت میان تنه و توان هوازی (0.05P<، 56%) و چابکی (0.05P<)، 44%)، بین استقامت عضلانی پا با شاخص توده بدن (0.05P<، 41-%) و قدرت (0.05P<، 52%) ارتباط معنی دار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد مسائل تکنیکی و تاکتیکی در موفقیت تیم های هند نقش بیشتری بازی می کند. با این حال مربیان می توانند از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور ارزیابی مستمر وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی بازیکنان و استعدادیابی بازیکنان مستعد استفاده نمایند.  
۴۰۲.

اثر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش آدیپونکتین مقاومت به انسولین دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۲۳
دیابت، اختلال متابولیکی است که به وسیله هیپرگلیسمی به دنبال نقص در ترشح انسولین، مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. به همین منظور 35 نفر از زنان دیابتی نوع دو دارای اضافه وزن (BMI بین 30-25 کیلوگرم بر متر مربع) با دامنه سنی 45 تا 60 سال داوطلبانه در تحقیق حاضر شدند و در دو گروه تمرین HIIT (17n=) و کنترل (18n=) قرار گرفتند. گروه HIIT به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، 6-4 تکرار 30 ثانیه ای با حداکثر تلاش با شدت 250 درصد و استراحت 4 دقیقه ای بین تکرارها) تمرینات چرخ کارسنج را انجام دادند. نتایج تی وابسته نشان داد بین میانگین داده های پیش آزمون و پس آزمون مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن گروه HIIT کاهش معنا دار و بین میانگین سطوح آدیپونکتین سرمی و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معناداری مشاهده شد (05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنا داری را بین گروه های تمرینی در میزان آدیپونکتین (026/0P= و 21/3F=)، مقاومت به انسولین (007/0P= و 28/5F=) و درصد چربی (041/0P= و 60/2F=) نسبت به گروه کنترل نشان داد. از طرفی میزان وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها تغییر معناداری نداشت (05/0< P). احتمالاً می توان گفت که انجام هشت هفته تمرینات سرعتی شدید (HIIT) بدون تغییر در مقدار وزن و شاخص توده بدنی می تواند تأثیرات مثبتی بر مقاومت به انسولین، درصد چربی و سطوح آدیپونکتین زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۴۰۳.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سیستاتین C و پروتئین واکنش پذیر C در مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی التهاب سیستاتین C

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۹۵ تعداد دانلود : ۴۲۴
التهاب مزمن با خطر ابتلا به بیماری های مختلفی مانند اتروسکلروزیس و دیابت مرتبط است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در مردان ورزشکار بود. به همین منظور 20 آزمودنی از والیبالیست های شهرستان سنندج داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه مقاومتی فزاینده (10n= ) و کنترل (10n= ) قرار گرفتند. تمرینات مقاومتی فزاینده به صورت سه جلسه در هفته و به مدت هشت هفته با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه انجام گرفت و در پایان هفته هشتم به 90 درصد یک تکرار بیشینه رسید. نمونه گیری از خون پیش و پس از دوره تمرینی برای ارزیابی پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در پلاسما صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تعامل زمان در گروه تفاوت معناداری در سیستاتین C وجود داشت (047/0P=). با وجود این اثر زمان و نیز اثر زمان در گروه در CRP معنادار نبود (05/0P>). نتیجه گرفته می شود که هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده می تواند موجب کاهش سیستاتین C به عنوان یک شاخص التهابی جدید شود. با وجود این چنین پروتکلی تأثیری بر میزان غلظت CRP پایه ندارد.
۴۰۴.

اثر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژنهای BcL2 و miR-15 و پروتئین BcL2 بافت تومور موش های مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان پستان تمرین هوازی متابولیسم ورزشی MiR-15 BcL2

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۶۲ تعداد دانلود : ۶۶۳
تمرین هوازی، رشد تومور سرطان پستان را کاهش می دهد. پژوهش حاضر، تغییر بیان ژن miR-15 و BcL2 و پروتئین BcL2 را به عنوان سازوکارهای مثبت ناشی از تمرین هوازی در سرطان پستان مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور، 20 سر موش بالب 30 ماده (پنج تا شش هفته ای با میانگین توده بدنی 17 16 گرم) با تزریق سلول های سرطانی MC4-L2 به سرطان مبتلا شدند. سپس، به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفری تمرین و کنترل تقسیم گردیدند. در ادامه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قربانی گشتند و نمونه های بافتی آن ها برداشته شد و در دمای 70- درجه ذخیره گردید. شایان ذکر است که میزان بیان miR-15 و BcL2 بافت تومور به روش ریل تایم –پی سی ار و میزان بیان پروتئین BcL2 با استفاده از روشالایزا اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که بیان ژن و پروتئین BcL2 و نسبت رشد تومور، به شکل معناداری (0.001>P) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته است و بیان miR-15 در گروه تمرین، افزایش معناداری را در مقایسه با گروه کنترل نشان می دهد (0.001>P). در مجموع، به نظر می رسد افزایش بیان ژن miR-15 و کاهش بیان ژن و پروتئین BcL2 ناشی از تمرین هوازی، در کاهش نسبت رشد تومور در گروه تمرین مؤثر بوده است.
۴۰۵.

اثر تمرین شنا بر درد نوروپاتی القا شده به روش CCI در موش های صحرایی نر بالغ : مطالعه رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین شنا هایپرآلجیزیا آلودینیا درد نوروپاتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی آسیب شناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۵۰۲ تعداد دانلود : ۸۷۲
در پژوهش حاضر اثر تمرین شنا بر آسیب ناشی از فشردگی مزمن (CCI) عصب سیاتیک در موش های صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار هشت هفته ای به پنج گروه تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه القای نوروپاتی با مدل CCI و تمرین شنا (CCIST)، گروه القای نوروپاتی با مدل CCI بدون تمرین شنا (CCI)، گروه سالم با تمرین شنا (ST)، گروه کنترل سالم بدون تمرین شنا و گروه شم جراحی CCI (Sham CCI). گروه های CCIST و CCI توسط زدن چهار گره شل بر روی عصب سیاتیک، با آسیب عصبی محیطی مواجه شدند. شایان ذکر است که پروتکل تمرینی شنا به مدت دو هفته (5 روز در هفته به مدت 30 تا60 دقیقه) به طول انجامید. علاوه براین، آزمون های رفتاری شامل: مطالعه هایپرآلجیزیا و آلودینیای مکانیکی و حرارتی بود که هر هفته انجام می شد . یافته های آماری نشان می دهد که هایپرآلجیزیای مکانیکی (به ترتیب P=0.023 و P=0.013) و هایپرآلجیزیای حرارتی (به ترتیب P=0.013 و P<0.001) در هفته های اول و دوم در گروه CCIST نسبت به گروه CCI اختلاف معناداری داشته اند، اما دو هفته تمرین، تأثیر معناداری بر آلودینیای مکانیکی و سرمایشی نداشته است. درمجموع، یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که انجام فعالیت ورزشی مناسب، به صورت مستقیم بر هایپرآلجیزیا اثر می گذارد و باید به عنوان یک درمان مهم توان بخشی مورد توجه قرار گیرد.
۴۰۶.

تأثیر مکمل یاری امگا-3 بر سطوح سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و استرس اکسایشی مردان فعال به دنبال یک دوره تمرین پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسایشی پلیومتریک فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز امگا-3

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۱۶ تعداد دانلود : ۵۲۰
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل یاری امگا-3 همراه با چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی BDNF و استرس اکسایشی مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. 28 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 98/1±21/23 سال، قد 34/5±25/174 سانتی متر، وزن 49/7±83/66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 25/2±03/20 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+تمرین، مکمل، تمرین و کنترل)، تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و تمرین به مدت چهار هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با شش تا دوازده تکرار اجرا کردند. همچنین روزانه دو گرم مکمل امگا-3 و یک گرم نشاسته به صورت کپسول سه بار در روز پس از هر وعده غذا توسط آزمودنی های گروه های ترکیبی و مکمل طی دوره تحقیق مصرف شد. کپسول های دارونما با همان مقدار حاوی نشاسته همراه زعفران به مقدار ناچیز جهت رنگ دهی با هدف یکسان سازی ظاهر و مزه با کپسول امگا-3 به گروه تمرین داده شد. از آزمون ANOVA برای بررسی تفاوت بین گروه ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی وجود ارتباط بین متغیرها استفاده شد. افزایش معناداری در سطوح سرمی BDNF گروه های مکمل و ترکیب در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (به ترتیب 001/0 P= و 004/0 P=). سطوح سرمی MDAگروه مصرف کننده مکمل در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری یافت (002/0= P). همچنین سطوح سرمی SOD گروه تمرین به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (042/0 P=). به علاوه در بررسی ارتباط بین متغیرها، تنها بین مقادیر MDA و SOD گروه مکمل رابطه همبستگی مشاهده شد (759/0 r= ، 048/0P=). مصرف منظم مکمل امگا-3 و ترکیب آن با تمرینات پلیومتریک موجب افزایش BDNF و کاهش MDA می شود. در نتیجه می توان از آن برای افزایش سلامت دستگاه عصبی و مقابله با استرس اکسایشی ناشی از تمرینات ورزشی استفاده کرد.
۴۰۷.

تأثیر تمرین استقامتی و مقاومتی بر اینترلوکین- 6 و فاکتور نکروزدهنده تومور- آلفا در زنان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی زنان جوان TNF-α IL-6

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۴۳ تعداد دانلود : ۵۴۶
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مقاومتی بر برخی سایتوکاین های التهابی در زنان جوان دارای اضافه وزن بود. بدین منظور 30 زن جوان دارای اضافه وزن (25 BMI ≥ ) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه بود. تمرین استقامتی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب هدف و با مسافت 1600 تا 3200 متر و تمرین مقاومتی50 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه با 12 تکرار و 4 ست بود. پیش و پس از دوازده هفته تمرین، اینترلوکین- 6 (IL- 6)، فاکتور نکروزدهنده تومور- آلفا (TNF-α)، وزن بدن، درصد چربی، شاخص توده بدن (BMI) و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازه گیری (VO2max) شد. نتایج نشان داد که تمرینات استقامتی و مقاومتی بر وزن بدن، درصد چربی بدن، VO2max، IL-6 و TNF-α تأثیر معناداری داشت (05/0≥ P)، ولی بر BMI تأثیر معنادار نداشت. همچنین بین اثر تمرینات استقامتی و مقاومتی تفاوت معنا داری مشاهده نشد. به نظر می رسد که تمرینات استقامتی و مقاومتی با کاهش معنادار سایتوکاین های التهابی سبب کاهش خطر بیماری های غیرمسری در زنان جوان دارای اضافه وزن شود.
۴۰۸.

مقایسه اثر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان قدرت بیشینه تمرین پلایومتریک شتابی تمرین پلایومتریک مقاومتی هایپرتروفی عضلانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۶۰۸ تعداد دانلود : ۷۵۵
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
۴۰۹.

نقش تمرین هوازی و دریافت مکمل امگا سه بر سطح پروتئین فسفریله تاو در هیپوکامپ موش های آلزایمری شده با هوموسیستئین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلزایمر تمرین هوازی هوموسیستئین اسید چرب امگا سه پروتئین تاو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۳۰ تعداد دانلود : ۷۷۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و دریافت مکمل امگا سه بر سطح پروتئین فسفریله تاو در هیپوکامپ موش های آلزایمری شده با هوموسیستئین می باشد. بدین منظور، 60 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (سن 12 هفته و میانگین وزن 91/11±31/222 گرم) به شش گروه مساوی آلزایمری + امگا سه، آلزایمری + تمرین، آلزایمری + تمرین + امگا سه، کنترل سالم، شم و کنترل آلزایمری تقسیم شدند. شایان ذکر است که برای القای آلزایمر از تزریق هوموسیستئین با دوز 6/0 مولار به درون بطن مغز استفاده شد و تمرین با سرعت 20 متر در دقیقه (60 دقیقه در هر جلسه، پنج روز در هفته روی نوار گردان) اعمال گردید. گروه های مکمل در مدت هشت هفته، روزانه 800 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، مکمل امگا سه دریافت کردند. لازم به ذکر است که سطح پروتئین فسفریله تاو به روش الایزا اندازه گیری گشت. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد (P<0.05). نتایج نشان می دهد که سطح پروتئین فسفریله تاو هیپوکامپ در گروه های آلزایمری + تمرین، آلزایمری + مکمل امگا سه و کنترل سالم نسبت به گروه کنترل آلزایمری به صورت معناداری پایین تر بود (مقادیر P به ترتیب 03/0، 01/0 و 003/0). درمقابل، سطح پروتئین فسفریله تاو هیپوکامپ در گروه آلزایمری + تمرین + مکمل امگا سه نسبت به گروه کنترل آلزایمری تفاوت معناداری نداشت (P=0.34). به نظر می رسد تمرین هوازی و مصرف امگا سه به طور مستقل می توانند باعث کاهش پروتئین فسفریله تاو در هیپوکامپ موش های آلزایمری گردند و نیز این که استفاده هم زمان از دو شیوه باعث تعدیل اثر هر یک از این مداخلات می شود.
۴۱۰.

اعتبارسنجی معادلات آلومتریکVO2peakدختران 17-12ساله شهر همدان با مداخله آنتروپومتری و بلوغ بیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بالیدگی ترکیب بدن حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2peak) معادلات آلومتری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۵۵۵
هدف: بررسی اثر سطح بالیدگی و ترکیب بدنی بر روایی معادلات آلومتری برآورد VO2peakدختران چاق و غیرچاق. روش شناسی: 80 دختر 17-12 ساله به روش تصادفی از مدارس شهر همدان انتخاب شدند و در دو گروه اضافه وزن-چاق (BMI>85%) و نرمال (BMI<85%) قرار گرفتند. سن بیولوژیک به روش سن دندانی مشخص شد. سنجش VO2peakبا آزمون کیورتون و معادلات آلومتری میلانو و بیونن صورت گرفت. برای تعیین روایی از همبستگی پیرسون و روش آماری بلاند – آلتمن استفاده شد. یافته ها: VO2peak میان سه روش منتخب تفاوت معنا داری داشت (P<0.01). با مداخله متغیر بلوغ، تفاوت میانگین VO2peak معنادار به دست نیامد (P>0.05). روایی ظرفیت عملی دختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی شایان توجه بود (92/0=r ،01/0P<). با توجه به اندازه SE، معادله آلومتری میلانو صحت بیشتری در پیشگویی VO2peakدختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی و غیرچاق نشان داد. روش بلاند- آلتمن نیز توافق بالایی میان VO2peakتست کیورتون و معادله آلومتریک با ضریب 59/0 نشان داد. روایی ظرفیت عملی آزمودنی های چاق با بلوغ غیرطبیعی معنادار (82/0= r،01/0 P<) و در افراد غیرچاق با بلوغ غیرطبیعی معادل 94/0= r،01/0 P< و با بلوغ طبیعی برابر80/0= r،01/0 P< به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر می رسد مدل های پیشگوی منتخب آلومتریک VO2peakبا نقش مداخله گرهای مؤثر بلوغ و ترکیب بدن، قابلیت استفاده برای سنجش سطح آمادگی قلبی – تنفسی دختران نوجوان را دارند.
۴۱۱.

بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر HSP70 و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین دیابت نوع دو پروتئین شوک حرارتی70

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۹۵ تعداد دانلود : ۳۴۷
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شوک حرارتی 70 (HSP70) و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. روش : 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر، میانگین سنی 27/6±13/47 سال و شاخص توده بدنی 32/3±45/28 کیلوگرم بر متر مربع) و گروه کنترل (10 نفر، میانگین سنی 97/9±30/50 سال و شاخص توده بدنی 45/2±78/28 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل ده هفته تمرین مقاومتی، هر هفته سه جلسه به مدت 90 دقیقه در هشت ایستگاه با شدت 30 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه (1RM)بود. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی، 48 ساعت قبل از شروع پژوهش و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو- ویلک، t مستقل و وابسته با نرم افزار spss نسخه 21 در سطح معناداری 05/0>α تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد ده هفته تمرین مقاومتی در گروه تجربی، سبب کاهش معناداری در سطوح HSP70، گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0>P)، درحالی که سطوح انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0<P). تغییرات پیش تا پس آزمون HSP70 و گلوکز در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0>P) بنابراین، به نظر می رسد شیوه تمرینات مقاومتی سبب کاهش گلوکز خون ناشتا و مقاومت به انسولین و افزایش سطوح HSP70 در بیماران دیابتی نوع دو می شود، در نتیجه این تمرینات به عنوان درمان کمکی در این بیماران توصیه می شود.
۴۱۲.

سهم نسبی بلوغ جنسی، رشد جسمانی و عوامل آنتروپومتریک بر توسعه توان بی-هوازی پسران 10 تا 18 ساله شهر ماهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوغ جنسی توان بی هوازی رشد جسمانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۰۴ تعداد دانلود : ۷۰۸
هدف از پژوهش حاضر، تعیین سهم نسبی عوامل آنتروپومتریک، رشد جسمانی و بلوغ جنسی در توسعه توان بی هوازی پسران 11 تا 18 ساله بود. بدین منظور، 170 آزمودنی (27 16 نفر از رده های سنی 18 11 سال) در دو جلسه مجزا در پژوهش شرکت کردند. جلسه اول شامل اندازه گیری های تن سنجی و سنجش بلوغ جنسی با استفاده از مقیاس تانر بود. در جلسه دوم نیز جمع آوری بزاق جهت تعیین تستوسترون بزاقی و اندازه گیری توان بی هوازی با استفاده از آزمون وینگیت انجام شد. همچنین، تفاوت توان بی هوازی بین رده های سنی مختلف با استفاده از آزمون آنوا، ارتباط هر عامل با توان بی هوازی به وسیلههم بستگی نیمه تفکیکی درجه دوم و تعیین سهم نسبی هر عامل در توسعه توان بی هوازی با استفاده از رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج آزمون آماری آنوا نشان می دهد که توان اوج و توان میانگین نسبی بین رده های سنی مختلف تفاوت معنا داری دارد و این تفاوت از رده سنی 15 سال به بعد شروع می شود (0.01> P).علاوه براین، هم بستگی معناداری بین سطوح تستوسترون بزاقی (r=0.38) و توده بدون چربی (r=0.38) با توان بی هوازی اوج به دست آمد. بین سطوح تستوسترون بزاقی (r=0.42) و توده بدون چربی (r=0.38) با توان بی هوازی میانگین نیز ارتباط معناداری مشاهده شد. شایان ذکر است که 47 درصد از تغییرات واریانس توان بی هوازی توسط تستوسترون بزاقی و توده بدون چربی قابل پیش بینی بود. به طور کلی، بلوغ جنسی نقش مهمی در افزایش چشمگیر توان بی هوازی پس از 15 سالگی دارد؛ لذا، بهترین زمان برای اعمال تمرینات بی هوازی درکودکان، بعد از وقوع بلوغ جنسی است.
۴۱۳.

تأثیر پیش آماده سازی و فراپیش آماده سازی ناشی از ایسکمی- تزریق مجدد بر تولید نیروی زیربیشینه ایستا و پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایستا ایسکمی - تزریق مجدد پویا پیش آماده سازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۶۸۴
بهینه کردن نتایج تمرین و بهبود پاسخ، نیازمند انتخاب محرک مناسب و از اهداف هر برنامه تمرینی است. به نظر می رسد پیش آماده سازی ناشی از ایسکمی و تزریق مجدد (IRPC) می تواند محرکی مناسب برای افزایش پاسخ های انقباضی زیربیشینه باشد. ازاین رو این پژوهش در نظر دارد تأثیر پیش آماده سازی و فراپیش آماده سازی ناشی از ایسکمی و تزریق مجدد (IRRPC) را بر نیروی زیربیشینه ایستا و پویای مردان جوان بررسی کند. بدین منظور 20 مرد جوان دانشجوی دانشگاه شهید رجایی تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (با میانگین سن 42/1±20 سال، قد 66/5±34/174 سانتی متر و وزن 12/6±1/71 کیلوگرم) و آزمایش (با میانگین سن33/1±5/20 سال، قد 88/4±2/176 سانتی متر و وزن 09/7±45/74کیلوگرم) جای گرفتند. شرکت کنندگان حرکت جلوبازو دمبل لاری تک دست با وزنه 8 کیلوگرمی با بیشترین تکرار ممکن را برای حرکت پویا و بیشترین زمان نگهداری انقباض در زاویه 90 درجه را برای حرکت ایستا انجام می دادند. رکوردهای پیش آزمون و پس آزمون برای دو دست جمع آوری شد. در گروه آزمایش قبل از پس آزمون، دست برتر فرد به مدت 3 دقیقه تحت محدودیت نسبی جریان خون (BFR) قرار می گرفت و بعد از 1 دقیقه تزریق مجدد، حرکت اجرا می شد. برای بررسی تفاوت های بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. طبیعی بودن توزیع داده ها نیز از طریق آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مشخص و سطح معنا داری آماری 05/0P ≤ تعیین شد. نتایج نشان داد IRPC افزایش معنا داری (001/0=P و 071/14=F) در رکورد ایستای فرد ایجاد کرد، ولی IRRPC تأثیر معنا داری نداشت. این افزایش ممکن است نتیجه پیش جبرانی نسبی ایسکمی موقت ناشی از انقباض های ایستا باشد. از طرفی IRPC و IRRPC در مقدار پاسخ های انقباضی پویا، تفاوت معنا داری ایجاد نکرد. ازاین رو پیشنهاد می شود برای افزایش نیرو و تعویق خستگی در انقباض های زیربیشینه ایستا از IRPC استفاده شود.
۴۱۴.

مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زای عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا سرعت انقباض اقتصاد دویدن پاسخ های متابولیکی دختران جوان تمرین کرده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: مکانیسم فعال سازی منحصربه فرد انقباض اکسنتریک، عضله را مستعد آسیب می سازد. تارهای نوع II نسبت به نوع I جهت آسیب عضلانی مستعدترند، لذا به نظر می رسد سرعت در استرس مکانیکی و میزان آسیب اثرگذار باشد. هدف این مطالعه، مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده بود. روش شناسی: 16 دختر جوان تمرین کرده به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت اکسنتریک با سرعت بالا (゚/s240) و پایین (゚/s60) قرار گرفتند. آسیب عضلانی در دو گروه سرعت بالا و پایین به ترتیب توسط 20 و 5 ست 15 تکراری  با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور اکستنسوری ایزومتریک در عضلات اکستنسوری زانوی پای برتر ایجاد گردید. شاخص های آسیب عضله قبل، یک و 48 ساعت پس از آسیب و اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف (60، 70 و 80 درصد vVO2max)، 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شدند. یافته ها: شاخص های آسیب عضلانی به طور معنی داری در هر دو گروه تغییر یافت (05/0>p ) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. تفاوت معنی داری بین شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف دویدن بین دو گروه مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: زمانی که مدت تحت تنشن قرار گرفتن عضله اکستنسور زانوی پای برتر مشابه باشد، تفاوت 4 برابری در سرعت انقباض فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا، به اندازه کافی نمی باشد که بتواند تفاوتی در شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی ایجاد کند.  
۴۱۵.

تأثیر تغییر در ترتیب تمرین استقامتی و قدرتی همزمان بر توان هوازی و ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ترکیبی تمرین هوازی متناوب حداکثر اکسیژن مصرفی و درصد چربی بدن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : ۲۵۸۱ تعداد دانلود : ۵۵۷
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تغییر در ترتیب توالی تمرینات استقامتی و قدرتی همزمان بر توان هوازی و ترکیب بدنی مردان فعال انجام گرفت. 30 مرد با سابقه تمرین استقامتی و قدرتی (با میانگین سن 50/3±8/25 سال) به یکی از سه گروه زیر تقسیم شدند: تمرین استقامتی قبل از تمرین قدرتی (10=n)، تمرین قدرتی قبل از تمرین استقامتی (10=n) و بدون تمرین (10=n). گروه های تمرینی به مدت پنج هفته به تمرین پرداختند. برنامه تمرینی قدرتی در سه روز هفته تقسیم شده بود (3 ست، 85 -70% RM1). برنامه تمرینی استقامتی شامل 5-3 بار دویدن به صورت متناوب با حداقل سرعتی بود که در آن، آزمودنی به حداکثر اکسیژن مصرفی می رسید (max2vVO) و مدت زمان هر بار دویدن معادل 50 درصد زمان رسیدن به واماندگی (Tlim) در سرعت max2vVO بود؛ پیش و پس از اتمام برنامه ترکیبی مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی (max2VO) ، Tlim و درصد چربی بدن تمامی آزمودنی ها تعیین و نتایج بررسی و مقایسه شد. مقدار max2VO و Tlim در هر دو گروه تمرینی افزایش معنا داری داشت (05/0P<). اما اختلاف افزایش max2VO بین دو گروه معنا دار نبود (05/0P>). کاهش درصد چربی بدن در هر دو گروه معنا دار بود، به علاوه اختلاف معنا داری در کاهش درصد چربی بدن بین دو گروه وجود داشت (05/0P<). با توجه به یافته های پژوهش، انجام تمرین قدرتی پس از تمرین استقامتی به کاهش بیشتر درصد چربی بدن در آزمودنی ها منجر شد، اما مقدار توسعه max2VO در دو گروه ترکیبی مشابه بود.
۴۱۶.

تأثیر تمرین مقاومتی بلندمدت بر عوامل رشدی و انسولین پلاسمایی دو بیمار مبتلا به سوختگی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی سوختگی انسولین پژوهش مورد منفرد عوامل رشدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۶۵ تعداد دانلود : ۷۸۴
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت ماه تمرین مقاومتی بر سطوحIGF1 , GH و انسولین پلاسمای افراد با سوختگی شدید بود. روش پژوهش از نوع مورد منفرد با طرح خط پایه چندگانه شرکت کنندگان بود. آزمودنی های این پژوهش دو زن با سوختگی شدید با میانگین سنی 20 تا30 سال در بیمارستان سوانح و سوختگی بودند، که پس از تعیین خط پایه، طی هشت ماه مداخله انفرادی، تمرینات مقاومتی را انجام دادند و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت دو ماه پی درپی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نمونه های خونی به صورت ناشتا و 24 ساعت پس از تمرینات در پایان هر ماه گرفته شد. تحلیل دیداری، تمرینات مقاومتی در هر دو آزمودنی موجب تغییر در PND (75 درصد برای آزمودنی اول در GH و 5/87 درصد برای آزمودنی دوم) و PND در ( IGF1برای هر دو آزمودنی100 درصد) و PND (انسولین آزمودنی اول 5/62 درصد و در آزمودنی دوم50 درصد) شد. به نظر می رسد تمرین مقاومتی طولانی مدت موجب افزایش هورمون ها و عامل رشدی در افراد با سوختگی شدید شده و در نتیجه موجب تسریع در بهبود جراحت ها شود.
۴۱۷.

تأثیر تمرین ترکیبی بر فتوئین A، پروتئین واکنشگر C و برخی پارامترهای بیوشیمیایی در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی تمرین ترکیبی بیماران همودیالیزی فتوئین A پروتئین واکنشگرC قلب و عروق و تنفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۳۶ تعداد دانلود : ۵۷۵
هدف از این پژوهش، ارزیابی اثر بخشی تمرینات منظم ترکیبی حین دیالیز بر فاکتورهای خطر مداخله گر در بیماری های قلبی عروقی بود. بدین منظور، 45 بیمار همودیالیزی (با میانگین سنی 9/02± 61 سال و وزن 11/25± 69 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو گروه تمرین (24 نفر) و کنترل (21 نفر) جای گرفتند. گروه تمرین در یک دوره برنامه تمرین ترکیبی 16 هفته ای شرکت نمود که تمرینات آن ها شامل: رکاب زدن به وسیله ارگومتر و تمرینات مقاومتی پا با استفاده از وزنه در طول سه جلسه هفتگی دیالیز بود. پیش از شروع تمرینات و پس از پایان دوره تمرینی، پارامترهای مرتبط با بیماری قلبی عروقی (فتوئین A و پروتئین واکنشگر C) و فاکتورهای مرتبط با عملکرد کلیه و کیفیت زندگی اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهند که چهار ماه تمرین ترکیبی فزاینده موجب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد بدنی بیماران دیالیزی می شود. براساس نتایج، تغییر معنا داری در مقدار فتوئین A و پروتئین واکنشگر C در اثر تمرین مشاهده نمی شود (P>0.05)، اما تغییر در برخی فاکتورهای مرتبط با کلسیفیکاسیون عروقی و نیز بهبود کیفیت زندگی، نشان دهنده اثر مثبت فعالیت بر این بیماران می باشد. با توجه به این که سطح اولیه پروتئین واکنشگر C در این بیماران بالا بوده و مقدار سطح پایه و اولیه فتوئین A در آن ها بسیار پایین تر از افراد عادی می باشد، تأثیرات غیرالتهابی معنا دار تمرین ورزشی که در جمعیت عادی دیده می شود ممکن است در بیماران دارای التهاب گسترده مانند بیماران دیالیزی کافی نباشد.
۴۱۸.

تأثیر 12 هفته تمرین هوازی با شدت بیشینه اکسیداسیون چربی و محدودیت کالری بر سطوح آپلین 36 پلاسما و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: التهاب مقاومت به انسولین متابولیسم ورزشی ادیپوکاین رژیم کم کالری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۶۵ تعداد دانلود : ۳۴۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هم زمان محدودیت کالری و تمرین هوازی بر سطح آپلین36 پلاسما و مقاومت به انسولین می باشد. بدین منظور، 20 مرد داوطلب دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 3/6 ± 5/31 سال، قد 4/4 ± 5/179 سانتی متر، وزن 13 ± 7/97 کیلوگرم، درصد چربی 9/3 ± 5/36 درصد و شاخص توده بدن 7/3 ± 3/30)به طور تصادفی به دو گروه محدودیت کالری (8=n) و ترکیب محدودیت کالری و تمرین هوازی (12=n) تقسیم شدند. کسر کالری در گروه محدودیت کالری، 500 و در گروه ترکیبی، 350 کیلو کالری در روز بود. تمرین هوازی به مدت 12 هفته و سه روز در هفته با شدت 65 60 درصد اوج اکسیژن مصرفی اجرا شد. ترکیب بدن، غلظت آپلین36 پلاسما، انسولین و قند خون ناشتا و TNF-α پیش از مداخله و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری گردید. سطح معناداری نیز (PP)، توده چربی شکمی، انسولین ناشتا و آپلین 36 (0.05>P)در هر دو گروه می باشد. با این وجود، درصد چربی (0.001>P)، غلظت TNF-α پلاسما (0.005≥P) و شاخص مقاومت به انسولین (0.002≥P)، تنها در گروه ترکیبی کاهش یافته است. علاوه بر این، نتایج آزمون تی مستقل حاکی از این است که میزان کاهش درصد چربی، توده چربی شکمی، TNF-α، انسولین ناشتا، گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت به انسولین در گروه ترکیبی، بیشتر از گروه محدودیت کالری است. قابل ذکر است که کاهش آپلین 36 در هر دو گروه مشابه می باشد. به طور کلی، یافته ها بیانگر این است که ترکیب تمرین هوازی و محدودیت کالری، روش مؤثرتری برای بهبود مقاومت به انسولین و کاهش التهاب سیستمیک می باشد، اما تأثیر آن بر آپلین 36، مشابه با محدودیت کالری تنها است.
۴۱۹.

تأثیر مصرف خوراکی اسانس نعناع در بهبود علائم کوفتگی عضلانی تأخیری پس از انجام پروتکل تمرینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کوفتگی عضلانی تأخیری لاکتات دهیدروژناز کراتین فسفوکیناز اسانس نعناع مردان غیرفعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۰۴۴ تعداد دانلود : ۴۴۳
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیرات مصرف خوراکی اسانس نعناع در بهبود علائم DOMS بود. بدین منظور 20 داوطلب دانشجوی مرد سالم دانشگاه محقق اردبیلی (سن 7/1±37/21 سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی روزانه 50 میکرولیتر اسانس نعناع در 500 میلی لیتر آب معدنی به مدت 10 روز و گروه کنترل، به همان میزان آب معدنی (دارونما) مصرف کردند. 7 روز پس از مصرف، پروتکل تمرینی با دستگاه پرس پا و وزنه معادل 80 درصد حداکثر نیروی ایزوتونیک در چهار نوبت و هر نوبت تا واماندگی اجرا شد. در فاصله زمانی قبل، 1، 24، 48 و 72 ساعت پس از انجام پروتکل تمرینی، متغیرهای مورد نظر اندازه گیری شدند. از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر برای مقایسه تفاوت درون گروهی و از آزمون تی مستقل برای مقایسه تفاوت بین گروهی در سطح معنا داری 05/0>P و از آزمون Cohen’s d برای برآورد اندازه اثر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مصرف 10 روز اسانس نعناع مانع بروز علائم DOMS نشد. اما کاهش معنا داری در غلظت آنزیم CPK، LDH، (001/0P=) هورمون کورتیزول (01/0P=) و میزان درد و التهاب (001/0P=) در گروه نعناع نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. حداکثر نیروی ایزوتونیک در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنا داری را نشان داد (001/0P=). دامنه حرکتی مفصل زانوی گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل التهاب کمتری را نشان داد (05/0P=). به طور کلی نتایج نشان داد که مصرف 10 روزه اسانس نعناع نمی تواند از بروز علائم شیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تأخیری جلوگیری کند. اما در دوره بازگشت به حالت اولیه می تواند تأثیرات مفیدی داشته باشد.
۴۲۰.

مقایسه اثر یک دوره تمرینات مقاومتی- پاروزنی با تمرینات پاروزنی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و عملکردی پاروزنان زن نخبه دارگون بت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت توان بی هوازی حداکثر اکسیژن مصرفی عملکرد پاروزنی دراگون بت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۸۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۶۰
افزایش همزمان قدرت و استقامت از عوامل اساسی رسیدن پاروزنان به اوج عملکرد است. هدف اصلی این تحقیق مقایسه اثر هشت هفته تمرین مقاومتی- پاروزنی با تمرینات پاروزنی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و عملکردی پاروزنان بود. بدین منظور شانزده نفر از پاروزنان دختر دراگون بت به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه تمرینات مقاومتی- پاروزنی (9 n=) و تمرینات پاروزنی (7n=) تقسیم شدند. پاروزنان گروه ترکیبی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 120- 90 دقیقه در تمرینات پاروزنی به همراه تمرینات مقاومتی شرکت کردند. گروه پاروزنی در همین زمان فقط به تمرینات پاروزنی پرداختند. توان بی هوازی بالاتنه، حداکثر اکسیژن مصرفی، قدرت پنجه، یک تکرار بیشینه حرکات پرس سینه و پارو و عملکرد پاروزنی ۵۰۰ متر قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات بین دو گروه از روش آماری کوواریانس استفاده شد. سطح معناداری برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. حداکثر توان بی هوازی بالاتنه و حداکثر اکسیژن مصرفی (به ترتیب 40 و 23 درصد) در گروه ترکیبی افزایش نشان داد که نسبت به گروه کنترل معنادار بود )001/0 = (P. قدرت پنجه در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری نیافت )1/0 = (P. در مقادیر یک تکرار بیشینه حرکات پرس سینه و پارو در گروه ترکیبی (به ترتیب 36 و 16 درصد) افزایش و بهبود شایان ملاحظه ای در زمان پاروزنی 500 متر در گروه ترکیبی (5 /17 درصد ) نسبت به گروه پاروزنی حاصل شد )02/0 = (P. به نظر می رسد شرکت در تمرینات مقاومتی به همراه تمرینات پاروزنی می تواند با افزایش توان هوازی، توان بی هوازی و قدرت پاروزنان، سبب بهبود عملکرد شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان