فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۹۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مطالعة زبان های کهن ایرانی، مسائل نحوی از اقبال چندانی برخوردار نیستند و زبان سغدی هم از این مسئله مستثنی نیست. به این دلیل که متون بازماندة سغدی عموماً ترجمه هایی از زبان های دیگر تشخیص داده شده اند، دانشمندان کمتر به بررسی نحوی این متون اهتمام ورزیده اند. تعیین میزان تأثیرگذاری زبان های مبدأ بر نحو زبان متون سغدی از سویی و وجود تمایز بین گونه های مختلف زبانی آن از دیگر سو، خود مسائلی هستند که بدون بررسی نحوی و مقایسة ساختارهای مشابه در این گونه های زبانی قابل دسترسی نیستند و این امری است که تا کنون به صورت جدی انجام نپذیرفته است. در این نوشتار به بررسی افعال تابع دو فعل وجهی مهم در زبان سغدی پرداخته شده است. این دو فعل s˒c- «بایستن» و k˒m- «خواستن» هستند. در بررسی های پراکنده انجام شده در نحو سغدی عموماً تنها به کاربرد آن ها با مصدر توجه شده است. این پژوهش نشان می دهد که تابع این دو فعل متنوع تر از آن است که پیشتر تصور می شد. کاربرد با گونه های مختلف مصدر و نیز وجوه فعلی مختلف در جملات پیرو، صورت های نحوی دیگر این افعال هستند. فعل s˒c- در متون غیر بودایی بسامد بسیار محدودتری دارد و تنوع افعال تابع آن نسبت به kʼm- کمتر است، اما بسامد کاربرد kʼm- در متون بودایی و مسیحی نسبتاً برابر است و امکان مقایسه و بررسی آماری را بیشتر فراهم می کند.
rēž- و nam- دو فعل غیرشخصی در زبان سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل غیرشخصی فعلی است که به صورت سوّم شخص مفرد صرف می شود و فاعل منطقی آن حالت غیر فاعلی دارد. این گونه افعال غالباً در بر دارندة معانی تجارب فیزیکی، ذهنی و ادراکی هستند که بر فاعل منطقی حادث می شوند و خارج از کنترل و ارادة او هستند. این فاعل منطقی که همیشه جاندار است تجربه گر نامیده می شود. عنصر دیگری که در جملات غیرشخصی ظاهر می شود منشأ بروز واقعه یا تجربه است و حضور آن در جمله بستگی به معنای فعل دارد. در زبان سغدی در کنار برخی از افعال وجهیِ این زبان که با تعریف افعال غیرشخصی سازگارند دو فعل دیگر نیز صرف غیرشخصی دارند. این دو فعل rēž- و nam- هستند. rēž- ظاهراً در تمامی نمونه های موجود و nam- تنها یک بار به صورت غیرشخصی صرف شده است. بررسی و تحلیل این دو فعل موضوع این نوشتار است.
خوانشی متفاوت از جدال کهنه و نو در اساطیر ایران و یونان: نقد نظریه ی « تاریخ مذکر »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا با استفاده از نظریه شرق شناسی ادوارد سعید، نظریه مطرح شده در تاریخ مذکر براهنی را درباره نوستیزی شرق و کهنه ستیزی غرب، با تکیه بر داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی و تراژدی های ادیپ شهریار اثر سوفوکل و هرکول و مده آ اثر اوریپید، به نقد بکشد. این مقاله به سه بخش تقسیم می شود. در مقدمه، ابتدا نظریه براهنی در تاریخ مذکر و دیدگاه او نسبت به تاریخ و ادبیات شرق به عنوان تاریخ مردسالار و نوستیز در مقابل تاریخ و فرهنگ غرب (یونان) که در آن پیرها جای خود را به جوان ها می دهند، معرفی می شود. سپس به طرح مسئله پردازدخته می شو د: اینکه چرا با وجود قهرمانی چون هرکول که از هر نظر با رستم همخوانی دارد و همچون رستم، نادانسته مرتکب فرزندکشی شده، براهنی، برای اثبات نظریه خود، ادیپ شاه پدرکش از تراژدی سوفوکل را هم تراز رستم می بیند. آنگاه با ارائه مثال های دیگری از فرزندکشی در ادبیات یونان، نتایج نظری و اجتماعی این یک سونگری و الگوی قالبی بررسی می شود. این مقاله از نظریه «شرق شناسی» ادوارد سعید که در آن تفکر غربی «شرق» را تنها مترادف الگوهای قالبی می داند، به عنوان شیوه بررسی استفاده می کند. سپس به اختصار از آبشخور نظریه سعید نزد فانون و نیز تأثیر سعید بر نظریه پردازان دیگر پسااستعماری ذکر خواهد شد. آنگاه در پی یافتن ردپای سلطه الگوی غربی بر نگرش روشنفکر شرقی (در اینجا در حوزه نقد ادبی) در نظریه «تاریخ مذکر» خواهد بود. پس از واکاوی مثال های براهنی و یافتن نقیض تِز او در همان مثال ها، یعنی «مده آ» و «ادیپ شاه» و به یاری چند مثال نقض دیگر در اساطیر یونان نشان خواهد داد که «تاریخ مذکر»، آگاهانه یا ناآگاهانه، تحت تأثیر الگوهای غربی، تصویری کلیشه ای از فرهنگ شرق ارائه می دهد که در نهایت در جهت حفظ و بقای سلطه غرب بر شرق است.
گرفتار، صفت بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاره ای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت griftār و گونة خطی دیگری همنشین شده است. griftār را در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کرده اند. در این مقاله با توجه به معانیِ griftan و griftār، نشان داده شده است که griftār در این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش griftārōmand به معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.
آرایه های ادبی در اشعار مانویان ایرانی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش زیادی از اشعار دوره میانه ایران را مانویان پارسی، پارتی و سغدی زبان سروده اند. این اشعار یا ستایشی و آیینی اند؛ یا سرودهایی عرفانی که سرگذشت غریبانه نور را در زندان ماده روایت می کنند. سرودهای اخیر چون با انسان پیوند بیشتری دارند، عنصر عاطفه و خیال در آنها آشکارتر است و هنر سخنوری شاعران مانوی را در آنها بهتر می توان دید. در این اشعار از صنایع ادبی در هر دو حوزه بدیع لفظی و معنایی استفاده چشمگیر شده است، که گذشته از آرایه هایی که وجودشان از هر شعری انتظار می رود و در ذات شعر است، نمونه هایی می توان یافت که حتی با تعریفات کتب بلاغی دوره اسلامی، که گاه در تقسیمات هر مقوله بدیعی راه افراط پیموده اند سازگار است. آرایه های ادبی در سرودهای مانوی ایرانی به دو گروه موسیقی اصوات (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) قابل تقسیم است؛ در زمینه بدیع لفظی آرایه تکرار (تکرار واژه، جمله و واج)، و در زمینه بدیع معنوی از آرایه هایی چون تضاد، ایهام و التفات استفاده شده است. در این مقاله چگونگی استفاده شاعران مانوی از آرایه های ادبی در سرودهای بازمانده به زبان های فارسی میانه، پارتی و سغدی با ذکر نمونه نشان داده شده است.
دیسک مفرغی کتیبه دار افسار اسب اورارتویی در موزة باستان شناسی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی مفهوم «درویش راستین» در متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون فارسی میانه، واژه های «درویشی»، «شکوه» و «نیاز» بر فقر و تنگدستی دلالت می کند؛ از این میان «درویش» دارای دو مفهوم متفاوت است. در متون فارسی میانه به تفصیل به مفهوم درویشی پرداخته و تصویری روشن از آن ارائه شده است. بر اساس این متون، درویش از یک سو بر فرد تنگدست دلالت می کند که از وضعیت خود ناخرسند است و از سوی دیگر به فرد وارسته ای دلالت دارد که به دلیل خرسندی، تن و روانش در آرامش به سر می برد؛ این فرد در نوشته های فارسی میانه «درویش راستین» نام دارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که مفهوم خاص درویش، یعنی درویش راستین، در متون فارسی میانه بررسی و به این سؤالات پاسخ داده شود: درویش راستین به چه کسی گفته می شود، تفاوت درویش راستین و فقیر در چیست و آیا راه و رسم درویشی راستین را در این نوشته ها می توان یافت؟
دستور زبان ایلامی هخامنشی؛ بخش دوم: درآمد؛ قید؛ عدد؛ حرف ندا؛ نحو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و به جاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پیپر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنابر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های قید، عدد، حرف ندا و نحو را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور، در مقاله ای مستقل در شماره پیشین همین نشریه، منتشر شده است.
بررسی ویژگیهای کهن ترین متن های فارسی به خط مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه نخست قرن چهارم هجری، مانویان خط دینی خویش را برای نوشتن آثارخود به زبان فارسی به کار بردند. این متن ها بخشی از دست نوشته هایی است که در تورفان یافت-شده و هم اکنون در فرهنگستان علوم برلین- براندنبورگ نگهداری می شود. به عبارت دیگر این متن ها را باید از جمله کهن ترین آثار زبان فارسی به شمار آورد که به زبانی نوشته شده اند که آن را می توان فارسی نو آغازین خواند. هدف این مقاله معرفی و بررسی زبانی دست نوشته های فارسی نو آغازین است که شامل 15 متن دو برگی می شود. روال ارائه مطالب دراین تحقیق بدین صورت است که ابتدا نمونه هایی از متن های ذکر شده به صورت حرف نوشت، آوانوشت و ترجمه به همراه شماره ثبت قطعه مربوطه در اکادمی علوم برلین آمده است. سپس مهم ترین ویژگی های نگارشی، آوایی، و واژگانی این نمونه ها ذکر و با دوره های پیش و پس از آن مقایسه شده است. نتایج این بررسی نشان داد زبان متن های مورد نظر در برخی موارد به فارسی نو و در برخی موارد به فارسی میانه نزدیکتر است.
دو اصطلاح ستاره شناسی و کیهان شناسی باستان در گزیده های زادِسپَرَم قرائت واژه مبهم ائفقثجظ در عبارت ائفقثجظ ل تسوظ ا و بررسی مفهوم عبارت “se kanārag ī gēhān” (سه کناره گیهان) در متن پهلوی گزیده های زادِسپَرَم (فصل 34: بندهای 25 و 28)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو اصطلاح فنّی در متن پهلوی گزیده های زادِسپَرَم بررسی می شود. ابتدا قرائت رایج واژه ائفقثجظ (فصل 34: بند 28) به صورتnisārīk/nisārīg نقد و بررسی شده است که، نخستین بار، آن را زنر (1955: 345) با این خوانش به معنی «آغازین» ارائه کرد و سپس ژینیو و تفضّلی (1993: 120) نیز آن را پذیرفتند.nisārīg واژه ای تک بَسامَد (منفرد) در زبان پهلوی است که با اصلاحی ناچیز می توان آن را به صورت اخقثجظ (wahārīg: بهاری) تصحیح و به همراه واژه paymānīg به صورت اندازه میانگین/ اعتدالی بهاری ترجمه کرد. سپس، در جست و جوی تفسیری قانع کننده از مفهوم عبارت “se kanārag ī gēhān” (فصل 34: بند 25)، این عبارت با عبارات مشابه موجود در مدارک باستانی نجومی و کیهان شناسی به زبان های اَکَّدی (متن های موسوم به اسطرلاب ها و الواح میخی مُل آپین)، سنسکریت (براهمنه ها) و لاتین (خطابه در باب خورشید توانا از یولیانوس، امپراتور مهرپرست روم)، مقایسه و عبارت یادشده به عنوان اصطلاحی فنّی معرفی شده است که به الگوی مشهور «تقسیم بندی سه بخشی آسمان (به نواحی جنوبی، میانی و شمالی)» در کیهان شناسی مشرق زمین باستان اشاره دارد.
نگاهی تازه به کتیبة پهلوی آذرشب مشهور به نیروگاه سیکل ترکیبی (کازرون چهارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتیبة پهلوی «آذرشب»، مشهور به «نیروگاه سیکل ترکیبی (کازرون چهارده)»، یکی از سنگ مزارهای بازمانده از اواخر دوره ساسانی (یعنی سال 6 یزدگردی برابر با ششمین سال جلوس یزدگرد، آخرین شاه ساسانی) است که در سال 1384، هنگام خاک برداری از اطراف برج نیروگاه سیکل ترکیبی در شرق کازرون، کشف شد. محتوای این گونه کتیبه ها بیش تر معرفی آرامگاه یا دخمه درگذشته و ذکر نام او و پدر او یا کسی که دخمه را برای او سفارش داده و نیز طلب آمرزش برای متوفا است. کتیبه مذکور به شکل ستونی مکعب مستطیلی است و نوشته های پهلوی در دو طرف ستون و در عرض آن نگاشته شده است. در این مقاله، پیش نهادی تازه برای عنوان کتیبه (آذرشب به جای سیکل ترکیبی!) و خوانش و ترجمه آن ارائه شده است. هم چنین، خوانشی برای چند واژه که پیش از این خوانده نشده پیش نهاد شده است.
بررسی سه تکواژ «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در هورامی: پس اضافه یا حالت نما
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سؤال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
دستور زبان ایلامی هخامنشی: بخش نخست: درآمد؛ آواشناسی؛ صرف اسم و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و بجاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پِیپِر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنا بر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های درآمد، آواشناسی و صرف اسم و فعل را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور در مقاله ای مستقل منتشر خواهد شد.
سرودنامه سغدی هویدگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش فعل های ایرانی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویشورِ ایرانیِ باستان، با افزودنِ پیش فعل به فعل، معنیِ آن را کرانمند می کرده و بدین گونه پیامِ خود را دقیق تر بیان می کرده است. آنچه در این زمینه در منبع ها دیده می شود چنان اندک و نارساست که ساخت، کارکرد و پیشینه پیش فعل ها را برای ما روشن نمی کند. دستورِ کارِ این نوشته، شناساییِ بیست پیش فعلِ ایرانیِ باستان به همراه ریخت های گوناگونِ آنها و بررسیِ بسامدِ کاربردیِ این پیش فعل هاست. همچنین کوشیده شده است تا نارسایی هایی که در زمینه ساخت، کارکرد و ریشه هندواروپاییِ آنها دیده می شود، برطرف شود. در این بررسی روشن می شود که پیشوندِ فعلی نامیدنِ پیش فعل ها در اوستا از دیدِ ساخت شناختی نادرست است. دیگر اینکه پیش فعل ها بازمانده های گروهی از قیدهای اداتی هندواروپاییِ آغازین هستند که در زبان های ایرانیِ باستان کارکردِ پیش فعلی به دست آورده اند و از این پس، معنیِ فعلی را که با آن پیوند می خورند ویرایش و کرانمند می کنند.
پهلویات کتیبه ای 2 : (1) کتیبة سنگ مزار حاجی آباد استخر (نقش رستم 1) و بازخوانی کتیبة تنگ جلو (سمیرم 1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتیبة حاضر از مجموعه کتیبه های مزارنوشته به خط و زبان پهلوی ساسانی است. این کتیبه در مأموریت اینجانب به سال 1382 در حوالی روستای حاجی آباد، حد فاصل میان تخت جمشید و نقش رستم، در استخر باستانی دیده شده بود. این کتیبه در ۷ سطر نوشته شده است و بر بالای آن هم دخمه یا استودانی وجود دارد که محل دفن صاحب قبر بوده است. در آغاز، تصور بر این بود که کتیبه تازه یافته شده است اما، در جست وجوهای نگارنده، مشخص شد که هرتسفلد این کتیبه را دیده و از آن قالب هم تهیه کرده بود. این کتیبه از آنِ شخصی به نام «پورگ» پسر «روشن آدُر» است. در این مقاله، بازخوانی تازه ای هم از کتیبة «تنگ جلو» (سمیرم ۱) شده است.