فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مجاز به معنای به کارگیری کلمه و کلام در معنای غیرحقیقی، از جمله مقولاتی است که در زبان و ادبیات همه ملل دیده می شود؛ اما تمامی شیوه های به کارگیری واژه و سخن که در یک زبان و ادبیات به عنوان مجاز تلقی می گردند، در زبان و ادبیات دیگر الزاماً به عنوان مجاز شناخته نمی شوند و در مواردی میان مجاز های شناخته شده نیز شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. در زبان و ادبیات آلمانی ?? گونه مجاز تمیز داده می شود: استعاره، مجاز مرسل [کیفی]، مجاز مرسل علی، مجاز مرسل کمی، دگرگویی، دگرگویی خاص و عام، وارونه گویی، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، تأکید [روی معنای نهفته] ؛ درحالیکه در زبان و ادبیات فارسی از 2 تا ? مجاز: تشبیه، استعاره، مجاز مرسل، کنایه سخن گفته می شود. در این مقاله به بررسی مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی پرداخته می شود که در حقیقت به شکلی نیز بررسی مجاز ها در زبان و ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین خواهد بود.
تطبیق نشانه- معناشناسی تصاویر دوزخ (در نگاره های معراج نامه شاهرخی و آثار دُره از کمدی الهی دانته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گُذرا به آثار نگارین معراج نامه شاهرخی (840 ه.ق) و تصویرسازی های کمدی الهی به ویژه در بخش دوزخ توسط گوستاو دُره (1870م) در می یابیم که این تصاویر شباهت های بی نظیری با هم دارند.کمدی الهی دانته که بزرگ ترین اثر ادبی اروپا در قرون وسطی (1300م/699 ه.ق) است و معراج نامه (شرحی که به صورت نثر درباره پدیده معراج پیامبر اکرم (ص) نوشته شده) به عنوان دو الگوی سفر معنوی و روحانی به عوالم پس از مرگ آدمی، برخاسته از باورهای قومی و دینی در دو فرهنگ غرب و شرق است. صرف نظر از ارجاعات تاریخی (از طریق ممسیس) و بینامتنی موجود در خلق تصاویر دو اثر مذکور که بازگو کننده مراحل گُذار و چگونگی رخدادها در این گونه آثار هستند، می توان گفت این مقاله سعی در بررسی تطبیقی این تصاویر در حوزة نشانه - معناشناسی دارد تا از این طریق با تحلیل نشانه شناختی (ساختارگرا) و تقابل های بنیادین معناشناختی در نظام های تصویری مشابه به شناخت و کشف دلالت های مشترک معنایی در آنها پرداخته و همچنین نقش پویاتری در درک مفاهیم عمیق درونی آنها ایفا کند.
بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش علاوه بر موارد فوق، شناخت و کشف نظام های تصویری مشابه در این دو نسخه از طریق تجزیه و تحلیل ساختارهای ژرف است که مقوله های معناشناسی بنیادین در آن مطرح می شود و سپس خوانش مشابه و توجه به دلالت پردازی آنها. این مطالعه به ما اجازه می دهد علاوه بر شناخت بهتر ساختارهای ژرف در نظام های تصویری مشابه میزان همگرایی و ارتباط این نظام ها نیز شناسایی و معلوم شود . پس از تطبیـق تصاویر با نمونه هایی عالی از دو متن همچون مجازات دروغ گویان و متکبران در معراج نامه شاهرخی و شکنجه فریب کاران و دزدان در کمدی الهی مواجه شدیم که دارای قطب های متقابل با دلالت پردازی های مشابهی هستند که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
بررسی تعامل دو نظام روایی و گفتمانی در داستان رستم و اسفندیار رویکرد نشانه- معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب به شکل منطقی و بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب و پایدار دست یابند. به نظر می رسد که در بافت داستان های اسطوره ای و حماسی، گفتمان غالب، گفتمان منطقی و روایی است. در این پژوهش داستان رستم و اسفندیار از شاهنامة فردوسی را از منظر نشانه-معناشناسی بازکاوی می کنیم تا با بررسی روابط معنایی موجود در داستان نشان دهیم که علاوه بر نشانه های روایی، مؤلفه های گفتمانی نیز در جهت دهی معنایی به داستان نقش دارند، زیرا ورود سیمرغ به عرصة داستان، روال طبیعی روایت را دگرگون می کند و سبب می شود این بررسی از سطح نشانه-معنا شناسی روایی فراتر رود و به نشانه- معناشناسی گفتمانی نزدیک شود.
این بررسی نشان می دهد که در گفتمان ایدئولوژیک شاهنامه، رستم به عنوان پهلوان شکست ناپذیر ایرانی، در مرکز اندیشه قرار دارد. حوادث داستان ها به گونه ای رقم می خورند که به اقتدار رستم در بافت شاهنامه آسیبی وارد نکنند؛ از این رو نشانه ها مطابق خواستة گفته پرداز به قهرمانی رستم در داستان منجر می شوند.
نمادگرایی در شعر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ندانم کاتش دل بر چه سان است که دیگر شکل می سوزد زبانم به صد صورت بدیدم خویشتن را به هر صورت همی گفتم من آنم که صورت های دل چون می نمانند که می آیند و من چون خانه بانم این مقاله بر محور بحث از تصویر نمادین و رمزهای تصویری در ادبیات عرفانی متمرکز است. نخست اصطلاحات صوفیه را به دو دسته اصطلاحات رسمی و رمزهای تصویری تقسیم کرده آنگاه با بررسی روند شکل گیری تصویرهای نمادین در شعر عرفانی ، اهمیت تحلیل تصویر را برای شناخت آفرینش هنری عارفان به بحث می گذارد و با طرح مساله ابداع و تقلید در تصویر پردازی صوفیان ، روشی را برای شناخت و تحلیل فردیت هنری شاعران عارف پیشنهاد می کند . در پایان زیبایی شناسی تصویر نمادین را در ادبیات عرفانی مورد بحث قرار می دهد.
موش ها و آدم ها
نقد اسطوره ای نوشته های کافکا
حوزه های تخصصی:
فرانتس کافکا به عنوان یک نویسنده فلسفى، در پى یافتن حقیقت است و به تجربیات شخصى زندگى خود بعدى اسطوره اى مى بخشد. این دورنمایه افلاطونى، این اشتیاق روح براى یافتن حقیقت، مضمون اصلى داستان هاى بلند و کوتاه او به شمار مى آید. در این مقاله، شاهکارهاى کافکا، در ارتباط باکتاب مقدس، تفسیر مى شوند. در تمام نوشته هایش، حقیقت غایب است و قهرمانان مى کوشند تا به آن برسند: حقیقت به صورت نمادین در دادگاه، قصر یا سرزمینى دیگر، نشان داده مى شود. از این لحاظ، کافکا را مى توان با منصور حلاج یا مولانا مقایسه کرد، ولى فرقشان در این است که این عارفان به معشوق خود دست مى یازند در حالى که قهرمانان نوشته هاى کافکا همواره در عطش وصل مى سوزند.
تشریح دوگانگی نماد آتش در آیین زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه متمایز آتش و تاثیر ژرف آن بر زندگی روزمره و تاریخ جوامع بشری، آن چنان که مد نظر گاستون باشلار و دیگر نظریه پردازان نقد مضمونی است مستلزم این است که از گستره های مختلف دانش مدد بجوییم. تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، شاخه های مختلف علم فیزیک، قوم شناسی و مردم شناسی تاریخی، هر یک بخشی از این گستره هستند. مقاله حاضر بدون بهره گیری از همه این زمینه ها به این نکته می پردازد که آتش به صورت بالقوه می تواند طیف گسترده ای از معانی را به همراه داشته باشد. همین امر، این عنصر را به مجموعه ای معنایی و به دنبال آن مجموعه ای از مفاهیم نمادین مبدل می سازد. از ورای این ویژگی های نمادین است که ما به بررسی این پدیده خواهیم پرداخت و توصیفات و تحلیل های خود را بر پیرامون محور دوگانگی و تناقض بزرگ این پدیده پیش خواهیم برد (آتش مخرب / بارور کننده؛ نماد زندگی / نماد مرگ). در این راستا، اساس کار خود را بر پایه آیین زرتشت بنا می نهیم که بیش از دیگر آیین ها و سنن، ویژگی های نمادین آتش را بارز و ارزشمند می سازد.
شگفتی های بینامتنی در سه قطره خون
حوزه های تخصصی:
بینامتنى ارتباط میان گفته هاى ادبى را نمایان مى سازد و با کمک آن، مى توان به مقایسه داستان کوتاه ( سه قطره خون ) اثر صادق هدایت و قطعه شعرى به نام ( سه قطره خون روى برف ) در پرسوال یا داستا ن گراآل اثر کرتین دوتروا پرداخت. داستان هدایت در تیمارستان شروع مى شود، خون قنارى یا گربه اى که قنارى را گرفته است، به زمین مى ریزد و دخترى که به راوى نظر دارد با مرد دیگرى (عباس) مى رود. داستان در خانهء سیاوش به پایان مى رسد، خون گربه اى دیگر ریخته مى شود و دخترى که نامزد راوى است با سیاوش مى رود. داستان پرسوال، از محلى کم درخت در جنگل آغاز مى شود، شاهینی خون غازى را بر زمین مى ریزد. غاز دوباره به پرواز درمى آید، ولى پرسوال مدتى طولانى به سه قطره خون روى برف خیره مى شود و به یاد چهرهء گلگون دلدار خود مى افتد. سپس با رسیدن گوون و بردن پرسوال نزد شاه آرتور، داستان پایان مى یابد.
کاربردی از مدل کنشی: ظهور کنشگر زن در آثار داستانی مادام دولافایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقد و تفسیر چهار اثر از مادام دولافایت - نویسنده قرن هفده فرانسه - پرداخته است. تجزیه و تحلیل چهار رمان: پرنس دومونپانسیه، کنتس دوتاند، زئید و پرنسس دو کلو نشان می دهد که ساختار آنها کما بیش یکسان است، هر چند نامها و خصوصیات شخصیتهای داستانی این رمانها تغییر می کند. به همین جهت برای تجزیه و تحلیل هر اثر از مدل کنشی استفاده کرده ایم. مدل کنشی زیر شاخه ای از علم نشانه شناسی است که به ما امکان می دهد اعمال شخصیتهای داستانی و همچنین روابط بین آنها را بررسی کنیم. برای تجزیه و تحلیل متون از یک منظر فمینیستی به این آثار خواهیم نگریست. روند کار در هر چهار اثر یکسان است؛ بدین منظور ابتدا هر داستان به واحدهای کوچک روایی (سکانس های متوالی) تقسیم شده و در پایان به این نتیجه رسیده ایم که کلیه این واحدها به طور زنجیره وار به همدیگر پیوسته اند و در انتها به درس اخلاقی مورد نظر نویسنده ختم می شوند.
نقد اسطورهای و جایگاه آن در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی دامنه بررسی اسطورهها و مضامین در نقد، تحلیلگران متون ادبی را در برابر تلی از واژگان همسان قرار داده که گاهی تشخیص آنها از یکدیگر دشوار است، چرا که در متون فراوان، منتقدان، اسطوره، مضمون، نماد و بنمایه را در یک چارچوب قرار میدهند و آنچه را برای یکی مضمون محسوب میشود، برای دیگری اسطوره به حساب میآید، در صورتی که تفاوت بسیاری میان این واژههاست. درباره این تفاوت نیز بین منتقدان اتفاق نظر وجود ندارد، همچنانکه گاهی مرز بین اسطورههای باستانی و اسطورههای تاریخی و ادبی مشخص نیست. ولی چگونه یک چهره تاریخی به یک اسطوره تبدیل میشود؟ چه زمانی یک اسطوره در متن ادبی ظاهر میشود؟ آیا درنقد اسطورهای، ریشهیابی اساطیر و در مقایسه بین آنها روش در زمانی راه گشاست یا بررسی هم زمانی؟ در این مقاله سعی بر این است که بارجوع به دیدگاه نظریهپردازان نقد اسطورهای، پاسخی برای این پرسشها ارائه شود
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی با رویکرد نشانه- معنا شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» از شفیعی کدکنی می پردازد. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معنا شناختی، تولیدات زبانی را تابع فرآیندی پیچیده می داند که عوامل نشانه-معنایی بسیار در آن دخیل اند. آنچه دارای اهمیت است، نوعی موضع گفتمانی است که به دلیل پویایی، ما را با نوعی جهت گیری گفتمانی، بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا نا همسو مواجه می سازد. گفتمان ادبی، جریانی سیال است که تعامل دو گونة شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا می شود که عدم قطعیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه- معنا شناختی است. هدف ما در این مقاله، بررسی شعر «سفر به خیر» از نظر ساز و کار تولید و دریافت معنا با تکیه بر شرایط پیوستار و گسست گفتمانی و تأثیر گذاری آن در درک مفهوم شعر است. از طرفی فضای تنشی، محلی برای بروز احساسات در گفتمان است. بدین جهت ما رویکردهایی چون «روند شکل گیری معنا»، «شاخص ها»، «انفصال و اتصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنما سازی» و «گونة القا» را برای نشان دادن عمق عاطفه در شعر بررسی کرده ایم. بدین ترتیب گونه های تقابلیِ شناخته شده و دخیل در تولید معنا، به گونه هایی سیال و ناپایدار تغییر می یابند. استفاده از این نشانه- معناها باعث افزایش عاطفه در کلام، دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و درنتیجه، اثرگذاری بیشتر بر خواننده می شود.
این پژوهش به شیوة کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است و براساس نتایج به دست آمده می توان گفت غلبة فضای گفتمانی عاطفی در شعر ذکرشدة شفیعی کدکنی بسیار بارز است.
تحلیل فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه»، با تکیه بر نشانه شناسی تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پیاده سازی نشانه شناسی تنشی در تحلیل فرآیندهای گفتمانی سوره های قرآن کریم است و از این جهت، نخستین کوشش محسوب می شود.
یک «کلّ معنادار» از دو منظر قابل مطالعه است: ازمنظر «زایشی» که ناظر به مطالعة«فرآیند»تولیدآن است و ازمنظر «تأویلی» که ناظر به تحلیل «ساختار» شکل یافتة کل معنادار است. نشانه شناسی «گفتمان» یا تعبیر تفصیلی «فرآیند گفتمان» به هردو منظر توجه می کند؛ زیرا در ساحت تحلیل گفتمان، فرآیند تولید یا «گفته پردازی» هم پیوند با فرآوردة تولیدشده یا «گفته» است. در مقالة حاضر، از چنین منظری به گفتمان سوره های قرآن می نگریم و برای نمونه، فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه» را تحلیل می کنیم.
در روش تحلیل، روشن است که این رویکرد کل گرا به گفتمان، از فروکاست و تقلیل گرایی در روش فاصله دارد و مسیری تکثرگرا را برگزیده است. بستر نظری روش تحقیق، الگوی تنشی دلالت، از دستاوردهای نشانه شناسی پساگریماسی است. این الگوی نظری در بخش اول روش شناسی معرفی شده است. بخش دوم روش شناسی به تبیین «ساختارهای تنشی گفتمان» و «میدان عملیات گفتمان»، به مثابة ابزارهای تحلیلی متناظر و مکمل، اختصاص دارد. «ساختارهای تنشی» شاکلة گفتمان را درقالب تنش و هم پیوندی فشاره- گستره (قبض- بسط) تحلیل می کنند و «میدان عملیات گفتمان» جریان تولید گفتمان را در تحلیل فرآیند های گفتمانی گسست- پیوست بازمی نماید.
فرآیندهای گفتمانی سورة قارعه در کلیت آن، مطابق ساختار تنشی نزولی و در جهت گسست گفتمانی پیش رفته است؛ اما گفتمان آیة 10 با ساختار تنشی صعودی و پیوست به فضای گفته پردازی، همچون رویدادی خلاف انتظار در فرآیند نزولی- گسستی گفتمان سوره است.
تأویل نشانه شناختی ساختارگرای شعر "زمستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظرپی یر گیرو، زبان شناس فرانسوى، همه چیز نشانه است و نشانه شناسى که علم نشانه هاست همهء دانایى و تجربهء انسان را در بر مى گیرد. بنابراین بسیارى از حوزه هاى فکر و اندیشه را مى توان در قالب اصول نشانه شناسى بررسى و تحلیل کرد. شعر به لحاظ رمزگان هنرى و پیام زیباشناختى آن، از نظام نشانه اى پیچیده اى برخوردار است. مقالهء حاضر، نگرشى است نشانه شناختى به شعر زیباى "زمستان " اخوان ثالث و بر این اصل استوار است که شاعر ابداع گر نشانه هاست و از طریق نشانه ها و روابط حاکم میان آن ها معنا را به خواننده منتقل مى کند. نوع نشانه هاى به کار رفته در شعر "زمستان "، انسجام ساختارى، روابط هم نشینى و جانشینى بین این نشانه ها و چینش و تلفیق تصاویر شاعرانهء آن، همگى به طرف وحدت شعرى حرکت مى کند و شاعر را قادر مى سازد تا به زیباترین شکل، تجربه حسى و روانى خود را به خواننده القا کند.
زبان شناسی حقوقی
نماد پرنده در آثار شاعران فرانسوی قرن نوزدهم میلادی، با نگاهی به ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان اسطوره ای، جهانی است که نمادهای سازنده آن از بسیاری جهات مشترکند و همواره چهره ای متفاوت از جهان رئالیستی را به تصویر می کشند. البته همین نگرش شگفت انگیز به جهان پیرامون، موجب غنای ادبیات می گردد و اشتراکات جهان استعاری نمادها، سبب سهولت پژوهش در آثار نویسندگان و شاعران نامدار با رویکردی تطبیقی می شود. آنچه در این مقاله مورد توجه نگارنده قرار گرفته، پژوهش در اشعار برجسته نویسندگان شهیر فرانسوی در عصر طلایی رمانتیسم، یعنی در سده نوزدهم میلادی است، که در آن به بازسازی نماد پرنده پرداخته اند. در این زمینه، توجه نگارنده به اشعار ارزشمند ادب پارسی، در جهت غنابخشی به مفاهیم عمیق استعاری نماد پرنده، گامی برای شناخت اشتراکات و تفاوت های موجود در عرصه ادب فرانسه و فارسی است.