فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
موضوع ارتباط بین معنای کلمه و معنای اختصاصی یا موقعیتی آن از مهمترین و غامض ترین مسائل مورد بحث در عرصه های جدید زبانشناسی، یعنی معناشناسی است. در بیان و توصیف هر مدل زبانی که بیانگر توصیف این دو موضوع است، می بایست نحوه و چگونگی ارتباط معنای عام و ویژه متنی یا موقعیتی را تبیین نمود. موضوع ارتباط بین معنا و مفهوم بطور مستقیم مرتبط است با تفسیر محتوی گفتار. امروزه زبانشناسان در حیطه معناشناسی به این باور رسیده اند، تعیین مفهوم یک ترکیب که دارای بیش از یک کلمه باشد کار ساده ای نیست. در این مقاله سعی شده است با استفاده از ارائه الگوریتمی مناسب برای معنای اصلی و فرعی کلمات، چگونگی ایجاد معنا در ترکیب کلمات و ایجاد معناهای متنی و بینامتنی تشریح گردد. همچنین اهمیت شناخت و پس زمینه مخاطبین و برداشت های شخصی و متفاوت ایشان در این مقاله توصیف شده است.
مجهول سازی افعال مرکب فارسی از منظر معنایی و نظریة معنی شناسی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوششی است برای بررسی انواع روشهای مجهولسازی فعلهای مرکب زبان فارسی و معرفی نظریة معنایی جکندوف، یعنی آنچه «نظریة معنیشناسی مفهومی» نامیده میشود. معرفی این نظریة معنیشناختی، به این دلیل است که مبانی آن به محک دادههای زبان فارسی سپرده شود تا معلوم شود آیا این نظریه، چنانکه پیشنهاددهندة آن ادعا میکند، جهانی است و از عهدة تبیین دادههای زبان فارسی برمیآید یا خیر. به این منظور، رفتار معنایی22 فعل مرکب زبان فارسی که از راه همراهشدن سازة غیرفعلی با فعل سبک «انداختن» ساخته میشوند، به هنگام مجهولکردن این افعال بررسی میشود. چنانکه ملاحظه خواهیم کرد، برای مجهولسازی گروهی از فعلهای مرکب، میتوان از دو روش نحوی و معنایی بهره برد. همچنین، خواهیم دید که نظریة معنایی جکندوف به دلیل توجه به مؤلفههای معنایی و در نظر گرفتن آنها به منزلة واحد تحلیل معنایی، از عهدة تبیین پذیرفتنینبودن جملههایی که دستوریاند، ناتوان میماند و بنابراین، استدلال خواهیم کرد که چنانچه واحد تحلیل معنی جمله در نظر گرفته نشود، تحلیلهای معنایی نتایج درستی را بر پی نخواهند داشت.
ابعاد معناشناختی «باید» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باید از جمله مقوله های واژگانی در زبان فارسی است که به طور جدی با مقوله معنایی وجهیت گره خورده و از این روی، دارای ابعاد معناشناختی پیچیده و قابل تاملی می باشد. در مقاله حاضر با بررسی و تحلیل شواهدی از زبان فارسی معاصر، برخی از ابعاد معناشناختی و کاربرد شناختی مقوله باید در این زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که مقوله یاد شده، منتقل کننده طیف گسترده ای از معانی وجهی در زبان فارسی می باشد. در این میان در حالی که معانی وجهی معرفتیِ مقوله باید بسیار محدود است، این مقوله، دارای انواع مختلفی از معانی وجهی کنشگر محور می باشد. مسئله ای که ظاهراً با تحلیل های در زمانی قابل توجیه است. تنوع معانی وجهی باید را می توان با چارچوبی کاربردشناختی، شرح و توصیف نمود و آن را زاییده تاثیر بافت های مختلف بر معنای این مقوله و مرتبط با عناصری چون زمان دستوری و نشانگرهای وجهی دانست.
معناشناسی باب اشتغال با تکیه بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده و در عین حال کامل در نحو زبان عربی بحث اشتغال است. اشتغال را می توان از مباحثی دانست که با قواعد ویژه اش، ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. از آنجاکه قرآن کریم نمونه عالی فصاحت و بلاغت است و در بهره مندی و استفاده از ذخایر و امکانات زبانی به گونه ای بی نظیر عمل کرده است، بنابراین مقاله حاضر تلاش می کند تا با نظر به برخی آیات شریفه قرآن کریم اسلوب اشتغال را معنا یابی کند. این مقاله، در نظر دارد ضمن معرفی باب اشتغال، نمونه هایی از موارد جواز و ترجیح نصب و رفع مشغول عنه را در قرآن کریم بررسی کرده و از این رهگذر تفاوت های معنایی آن ها را بیان کند. نتیجه، نشان می دهد که آنچه نحویان عربی به عنوان موارد تساوی و نیز ارجحیت نصب و رفع مشغول عنه ذکر کرده اند، بدون توجه به معناشناسی بوده است.
از واژه به مفهوم: اقتباس یا ترجمه ادبی
حوزه های تخصصی:
هر نوشته ادبى در جریان پیام رسانى به خواننده، شیوه بیان ویژه خود را با توجه به صورت هاى ساختارى و معنایى زبان خود دارد، ولى تعداد بى شمارى از این صورت هاى ساختارى، درگذر از صافى ترجمه، قلب یا تعدیل مى شوند، اگر چه غالبا معنا به جاى خود باقى مى ماند. در ترجمه بسیارى از آثار ادبى، از جمله نوشته هاى شکسپیر، مترجم در برگردان واژه ها معنا را حفظ مى کند، ولى براى حفظ زیبایى کلام نویسنده همیشه با متن در کشمکش است. نیاز به تغییر عناصرى در متن اصلى، براى دستیابى به ترجمه اى مطلوب از آن متن، ناگزیر ترجمه ادبى را با اقتباس ادبى در هم مى آمیزد، تا آنجا که هیچ ترجمه زیبایى بدون این اقتباس مکان پذیرنیست. اصالت گرایی لازمه هر ترجمه است، ولى چنانچه بخواهیم قالب هایى را عینا وارد زبان مقصد کنیم، به نظر خواننده ناهنجار و غیر قابل درک جلوه خواهد کرد. از این رو تعدیل زبانى و بلاغى در ترجمه، به نحوى که آسیبى به معناى جمله نرسد، قابل پذیرش است.
پیوند عمودی و انسجام معنایی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" ساختار گسسته تمام شعر حافظ، از همان ابتدا نوآشنایان شعر او را واداشته تا ادبیات و دیگر عنصرهای سازنده ی این زیباترین غزل های فارسی، را جداگانه و بدون پیوند با یکدیگر، بررسی کنند و به این ترتیب، افزون بر آن که خود را از ادراک جان تپنده و معماری ظریف و در عین حال مستحکم این اشعلار محروم ساخته، با گستراندن چندگانگی معنایی و پراکندگیش شعر حافظ، به بخشی از روح و ادبیت آن لطمه وارد کرده اند، زیرا پیام شاعرانه در ادراک انسجام درونی شعر و ارتباط عناصر ادبی آن با یکدیگر عینیت می یابد...
"
زط = جات = کولی
مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در ضرب المثل های شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در پیکره ضرب المثل های شرق گیلان بر مبنای مدل «طرح واره های تصوری ایوانز و گرین» در چهارچوب معنی شناسی شناختی بررسی می شود. ضرب المثل ها به دلیل اهمیتی که در فرهنگ ها، انعکاس فرهنگ مردم و هویت فردی اجتماعی آنان دارند مقوله ای مهم در مطالعات زبانی محسوب می شوند. تداوم ضرب المثل ها طی زمان ها و فرهنگ ها حکایت از عملکرد شناختی (و جامعه شناختی) آن ها دارد. از آن جا که طرح واره های تصوری از مهم ترین سازوکارهای زبان در معنی شناسی شناختی محسوب می شوند و نیز در مورد چگونگی عملکرد آن ها در گویش های ایرانی مطالعه چندانی صورت نگرفته است، ضرورت انجام این پژوهش دوچندان می نمود. این پژوهش به روش توصیفی استقرایی است. شواهد به دست آمده نشان می دهند که انواع کلی طرح واره های مشخص شده توسط ایوانز و گرین از جمله طرح واره فضا، طرح واره مهارشدگی، طرح واره جابه جایی (حرکت)، طرح واره نیرو، طرح واره پیوستگی، طرح واره توازن، طرح واره همسانی، و طرح واره موجودیت در ضرب المثل های شرق گیلان یافت می شود.
پیوستگی معنایی متن از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که بخشی از پژوهشی وسیع دربارة میزان کارایی نظریة آمیختگی مفهومی در تبیین مؤلفة شناختی فرآیند ساخت معنا در قصه های عامیانه است، می کوشیم با توجه به مبانی نظریة «آمیختگی مفهومی»، پیوستگی معنایی را که یکی از مهم ترین عوامل ساخت معناست، در قصه ای از قصه های عامیانه ایرانی بررسی کنیم. دو پرسش اصلی این مقاله عبارت اند از این که آیا به استناد مبانی و قواعد نظریه آمیختگی مفهومی می توان پیوستگی معنایی در قصه ها را تحلیل کرد؟ و دیگر این که تا چه اندازه یافته های حاصل از این تحلیل قابل تعمیم هستند؟
فرض ما بر این است که با استفاده از چارچوب نظریة آمیختگی مفهومی- که توسط ژ. فوکونیه و م. ترنر(2002) مطرح شده است- می توان چگونگی ایجاد و حفظ پیوستگی معنایی متن را در قصه های عامیانه تبیین کرد. نتایج این بررسی نشان می دهد که کاربست نظریة آمیختگی مفهومی می تواند در تحلیل پیوستگی معنایی و تفسیر متن از منظر معنا شناسی شناختی راهگشا باشد؛ علاوه برآن که با استفاده از انگارة چهار فضایی مطرح شده در این نظریه می توان چگونگی تصویرسازی در ذهن مخاطب و پیوستگی معنایی این تصاویر را با هم نشان داد.
خاستگاه و معانی واژه عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است برای تبیین خاستگاه و معانی واژه اعجم. بدین منظور واژه نامه های فارسی و عربی مورد بررسی قرار گرفته و به آثار نظم و نثر توجه شده است. نیز، آرا و نظریات ارائه شده درباره این واژه از نظر دور نمانده اند و به خصوص با استناد به شواهدی معتبر از متون مختلف ادبی، تاریخی و تفسیری انگاره ای که در آن واژه اعجم فارسی و مشتق از نام جمشید ـ پادشاه اساطیری ایران ـ دانسته شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. واژه اعجم در اصل عربی و به معنای گنگ و غیر فصیح است که کاربرد فراوان آن برای ایرانیان موجب شده در دوره های بعد، از آن معنای غیر عرب و به ویژه ایرانی فهمیده شود.
تاثیر بافت متنی بر معنای متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کج فهمیهای بنونیست از آرای سوسور درباب «سرشت نشانه زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دوگانه است. در بخش نخست، سعی بر آن است که «سرشت نشانه زبانی» بر اساس نظریات فردینان سوسور تشریح گردد. سوسور در درسنامه زبانشناسی عمومی خود مسیر جدیدی را برای زبانشناسی ترسیم می نماید که تا به امروز مطرح و باقی است. سوسور ادعا می کند که زبان باید به عنوان یک نظام نشانه ای مطالعه شود. به بیان دیگر، براساس این نظریه روند معنیسازی نسبتِ کلمه را با جهان بیرون نفی می کند. معنی بر اساس منطق رابطه و تفاوت بین نشانه ها در درون نظام زبانی پدید میآید. بنابراین، سرشت نشانه زبانی اختیاری، تفاوتی و رابطهای است. در بخش دوم این مقاله، پس از ارایه و بررسی خوانش امیل بنونیست از سوسور، نشان داده می شود که برخی از جنبه های خوانش بنونیست دچار اشکال است.
کاربرد حرف تعریف توسط زبان آموزان خارجی: ایها م در مقابل معرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر این است که آشکار گردد‘ زبان آموزان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی در کدامیک از مهارت های شناختی و یادگیری حروف تعریف موفق ترند؛ همچنین معلوم گردد حروف تعریف در زبان شناسی مقابله ای می توانند شامل ایهام و یا معرفه و یا هر دو باشند. در این جهت یک پارامتر(Article Choice Parameter ) جهت انتخاب حرف تعریف پیشنهاد شده است که در آن تشخیص حروف تعریف دریک زبان بر اساس معرفه و یا ایهام میسر می شود. برای مشخص نمودن این موضوع‘ معرفه و ایهام در هر دو زبان انگلیسی و فارسی مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با یکدیگر مقایسه شده اند. یافته ها نشان می دهد که مشکل اصلی زبان آموزان فارسی زبان‘ شناخت معرفه و ایهام درزبان انگلیسی است؛ که در مقایسه با شناخت حروف تعریف زبان آموز با مشکلات کمتری مواجه است. اصل اقتصادی بودن
تحلیل حوزه های معنایی اشعار باقی مانده از رابعه بنت کعب قزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پژوهش ها دربارة او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبان شناختی، یعنی تحلیل حوزه های معنایی، به بررسی علمی شعر او می پردازند. نظریة حوزه های معنایی یکی از نظریات برجسته در معنی شناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعة زبان شناسی ساختگرا قلمداد می شود. تحلیل حوزه های معنایی شعر رابعه گامی است به سوی سبک شناسی لایه های فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزه های معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصة سبکی اند آشکار می شود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانه بودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانه بودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر هم عصرانش نیز مشخص می شود.
نقدی معناشناختی بر ترجمه های فارسی واژة «دون» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین راه هایی که امروزه در فهم معنای متون بسیار مورد استقبال ادب پژوهان قرار گرفته است، تکیه بر اصل روابط همنشینی و جانشینی است، این پژوهش با تکیه بر این اصل سعی دارد معنای صریح و ضمنی ظرف «دون» در قرآن کریمرا مورد بحث و بررسی قرار داده، میزان توجه مترجمان قرآن به این معانی و انتقال آن به زبان مقصد فارسی را مشخص گرداند؛ مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش معناشناسی ساختاری و با استناد بر متون تفسیری و زبانی نگاشته شده، بیانگر این مطلب است که واژه «دون» کارکردها و معانی مختلفی در قرآن کریمدارد که مترجمان در انتقال آنها همیشه موفق عمل نکرده اند. معنای پایه آن «غیریت مع التسفل»، تقریبا در تمامی کاربردها به چشم می خورد، از این رو در برگردان «من دون الله» می توان از «جز خدا که پایین تر است» بهره جست؛ برگردان «فرودِ» یا «از فرودِ» در ترجمه های کهن فارسی نیز، از انطباق حداکثری ترجمه با واژه مبدأ برخوردار است؛ زیرا هم استثنای «غیر» و هم معنای «تسفل: فروتری» را در خود گنجانده است. سیاق و بافت کلام، مخصوصا متعلَق «دون»، در معنای نسبی آن مؤثر و به اعتبار قرب و تأخّر و تسفّل در رتبه، یا کمیت یا کیفیت دارای معانی ضمنی «قبل، امام، غیر، اقل، و ...» نیز هست.
گزاره های زبانی و ادبیت کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مسئله معنا در متن ادبی را به بحث می گذارد. نخست «معنی زبان شناختی» گزاره را تعریف می کند و تفاوت گزاره های زبان با ادبیات را مطرح می کند. در زبان هیچ گزاره ای نیست که معنی زبان شناختی نداشته باشد؛ اما در ادبیات گزاره های فراوان تولید می شود که یا مصداق ندارند یا مصداق آن ها پذیرفتنی نیست. سه عامل سبب می شود که معنیِ زبان شناختی یک متن پذیرفتنی نباشد: 1. عامل ناهُشیاری: اگر در متن نشانه ای وجود داشته باشد که گزاره ها در حالتی از ناآگاهی به وجود آمده اند. 2. عامل مصداق ستیزی: آنگاه که معنی زبان شناختی متن به سبب دلالت بر مصادیقی مُغایر با عادت های تجربی ما انکار می شود.
3. ناسازگاری معنی گزاره با شخصیت گوینده: آنگاه که معنی زبان شناختی گزاره ها با شناختی که از گوینده داریم سازگار نمی نماید. مقاله در نهایت گزاره های فراهم آورنده یک متن را به سه نوع تقسیم کرده است:
الف. گزاره هایی که معنیِ زبان شناختی آن ها پذیرفتنی است و به مصداقی تجربی دلالت دارند.
ب. گزاره هایی که اگرچه در نظام نخستین زبان، معنی زبان شناختی آن ها پذیرفتنی نیست اما دریافتِ معنی ثانوی آن ها که منظور نظر اولیه گوینده بوده است و در این معنی دارای مصداق تجربی نیز هستند به آسانی میسر است.
ج. گزاره هایی که علی رغم اختلاف علت در پدید آمدن آن ها معنی زبان شناختی آن ها قابل قبول نیست و به مصداقی سازگار با عادت های تجربی ما دلالت ندارند و صرف نظر از آنکه چه عامل بافتی و چه علتی سبب نهفته شدن معنایی در آن ها شده باشد، این معنی به آسانی قابل دریافت نیست.
تحلیل معنایی واژگان زبان فارسی بر مبنای رویکرد معنی شناسی قالب بنیاد
حوزه های تخصصی:
معنی شناسی قالب بنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) به مثابه نگرشی در چهارچوب معنی شناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را به مثابه شیوه ای برای تحلیل های معنایی زبان طبیعی به کار می برد. نگارنده نوشته حاضر با استفاده از نمونه های متعددی از زبان فارسی معیار به ارزیابی میزان کارایی این نظریه در زبان فارسی می پردازد تا جامعیت آن را به کمک زبانی معلوم کند که مورد بحث و بررسی فیلمور نبوده است. نتیجه این ارزیابی نشان می دهد که فیلمور در طرح این نظریه اش برخلاف ادعای اصلی معنی شناسان شناختی به دنبال صوری سازی رفته است؛ آن هم به گونه ای که نه تنها در بسیاری از موارد، اغلب افعال زبان فارسی در قالب های فیلمور پیش بینی نشده اند، بلکه در موارد متعددی قالب ها در هم تلفیق می شوند. عدم کارایی مطلوب این نظریه، دست کم در مورد زبان فارسی، ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت است که وقتی ما چیزی را در جهان خارج می بینیم، آن را با توجه به اینکه به چه شکل «درک»ا ش کرده ایم، وارد زبان می کنیم. نوع درک ما از صحنه های پیرامونمان، تعیین کننده نوع جملاتی است که به زبان می آوریم. اینکه ما صرفاً با توجه به چند عنصر موجود در یک صحنه بخواهیم به قالب مشخصی قائل شویم و به تبیین معنایی بپردازیم، چندان مطلوب و صحیح به نظر نمی رسد.
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی با رویکرد نشانه- معنا شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» از شفیعی کدکنی می پردازد. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معنا شناختی، تولیدات زبانی را تابع فرآیندی پیچیده می داند که عوامل نشانه-معنایی بسیار در آن دخیل اند. آنچه دارای اهمیت است، نوعی موضع گفتمانی است که به دلیل پویایی، ما را با نوعی جهت گیری گفتمانی، بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا نا همسو مواجه می سازد. گفتمان ادبی، جریانی سیال است که تعامل دو گونة شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا می شود که عدم قطعیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه- معنا شناختی است. هدف ما در این مقاله، بررسی شعر «سفر به خیر» از نظر ساز و کار تولید و دریافت معنا با تکیه بر شرایط پیوستار و گسست گفتمانی و تأثیر گذاری آن در درک مفهوم شعر است. از طرفی فضای تنشی، محلی برای بروز احساسات در گفتمان است. بدین جهت ما رویکردهایی چون «روند شکل گیری معنا»، «شاخص ها»، «انفصال و اتصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنما سازی» و «گونة القا» را برای نشان دادن عمق عاطفه در شعر بررسی کرده ایم. بدین ترتیب گونه های تقابلیِ شناخته شده و دخیل در تولید معنا، به گونه هایی سیال و ناپایدار تغییر می یابند. استفاده از این نشانه- معناها باعث افزایش عاطفه در کلام، دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و درنتیجه، اثرگذاری بیشتر بر خواننده می شود.
این پژوهش به شیوة کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است و براساس نتایج به دست آمده می توان گفت غلبة فضای گفتمانی عاطفی در شعر ذکرشدة شفیعی کدکنی بسیار بارز است.
نقش روابط مفهومی در توسعه و دگرگونی معنایی نشانه ها ی زبانی (مطالعه موردی نیاز در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه ها را گسترش می-دهند تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند. این نشانه ها واژگان کلیدی هستند که دسترسی به معانی آن ها دشوار به نظر می رسد. امروزه معناشناسی و روابط مفهومی میان واژگان و جملات، می تواند امکان تحلیل عینی روند گسترش یا دگرگونی معنایی نشانه ها را فراهم کند و با بررسی روابط مفهومی نشانه ها، به نگرش آفرینندگان این متون نیز دست بیابد. در میان روابط مفهومی تضاد معنایی و شمول معنایی میان واژگان و از میان روابط مفهومی میان جملات، تضمن معنایی از کارآیی ویژه ای در تحلیلِ معنای نشانه های زبانی در متن برخوردارند. برای بیان نقش روابط مفهومی درگسترش و دگرگونی معنایی نشانه های زبانی، «نیاز» در شعر حافظ برگزیده شد. یافته ها نشان می دهند؛ روابط مفهومی میان واژگان و میان جملات، پیوندهای معنایی میان؛ «زهد» و« عُجب»، «خودبینی»، «کبر»، «فریبکاری» و «ریا»، معنای «زهد» را گسترش داده چنانکه با «ریا» شمول معنایی پیدا کرده و ترکیب «زهد ریا» را پدید آورده است. معانی بافتی کلید واژگان؛ «زهد» و «ریا» و «نیاز» نشانگر آن است که حافظ در کنار روند آسیب شناسی اجتماعی و فردی «زهد»، پیوندهای پیچیده ای از دلالت ها و ارجاعات معانی ضمنی مبتنی بر تقابل میان «نیاز» و «زهد» آفریده که معنای نشانه ی «نیاز» را گسترش داده است و با پیوند و همپوشانی معنایی « نیاز» با اصطلاح «فقر عرفانی» مفهوم «زهد حافظانه» را در آن گنجانده است. بنابراین روابط مفهومی علاوه بر توان دستیابی بر نگرش شاعر، زمینه ی شناخت معانی گوناگون واژگان کلیدی متن را نیز فراهم می کند.