هر نوشته ادبى در جریان پیام رسانى به خواننده، شیوه بیان ویژه خود را با توجه به صورت هاى ساختارى و معنایى زبان خود دارد، ولى تعداد بى شمارى از این صورت هاى ساختارى، درگذر از صافى ترجمه، قلب یا تعدیل مى شوند، اگر چه غالبا معنا به جاى خود باقى مى ماند. در ترجمه بسیارى از آثار ادبى، از جمله نوشته هاى شکسپیر، مترجم در برگردان واژه ها معنا را حفظ مى کند، ولى براى حفظ زیبایى کلام نویسنده همیشه با متن در کشمکش است. نیاز به تغییر عناصرى در متن اصلى، براى دستیابى به ترجمه اى مطلوب از آن متن، ناگزیر ترجمه ادبى را با اقتباس ادبى در هم مى آمیزد، تا آنجا که هیچ ترجمه زیبایى بدون این اقتباس مکان پذیرنیست. اصالت گرایی لازمه هر ترجمه است، ولى چنانچه بخواهیم قالب هایى را عینا وارد زبان مقصد کنیم، به نظر خواننده ناهنجار و غیر قابل درک جلوه خواهد کرد. از این رو تعدیل زبانى و بلاغى در ترجمه، به نحوى که آسیبى به معناى جمله نرسد، قابل پذیرش است.