فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
۱۳۴۱.

نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائه ی جزئیات در داستان بر اساس دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داستان هلیدی فرانقش اندیشگانی دستور نقش گرای نظام مند افزوده های حاشیه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۸۸۱ تعداد دانلود : ۵۶۰
مقاله ی حاضرتلاشی برای تعیین بسامد و نقش جزئیات، با رویکردی مقابله ای بین نویسندگان زن و مرد، در چارچوبʼ دستور نقشگرای نظام مندʻ است. دو داستانʼ تیله-شکسته ʻنوشته سیمین دانشور (1380) و داستانʼ همانطورکه بودʻ نوشته جعفرمدرس صادقی( 1385) داده های پژوهش حاضر هستند که بر اساس مفاهیم مطرح در ʼ فرانقش اندیشگانیʻ و نظام گذرایی بررسی شده اند. از آنجا که ارائه اطلاعات جزیی در دستور نقشگرا در قالب افزوده های حاشیه ای در متن بازنمایی می شود، ابتدا افزوده های حاشیه ای موجود در هر دو داستان استخراج و با توجه به اصول دستور نقشگرا و بافت زبانی طبقه بندی شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که دانشور نسبت به مدرس صادقی از افزوده های کمتری استفاده کرده است ولی تنوع افزوده های به کار رفته در آثار او، بیشتر است. در هر دو داستان تعداد افزوده های مربوط بهʼ مکانʻبیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در اثر نویسنده ی مرد هیچ افزوده ای مربوط بهʼ منبع و ظاهرʻ به چشم نمی خورد؛ در حالی که نویسنده ی زن، این افزوده ها را به کار گرفته است. دانشور تمام آن ها را به صورت نقل قول بیان می کند؛ بدین صورت که وی در روایت داستان از دهان شخصیت اول، در هر موقعیتی به خوبی حرف های دیگران را به خاطر می-آورد. به نظر می رسد بررسی متون ادبی از این منظر زوایای جدیدی از این آثار را در ادبیات داستانی، نقد ادبی و سبک شناسی آشکار می کند. معرفی این مقوله و کاربست آن در سبک شناسی داستان از دیگر اهداف جستار حاضر است.
۱۳۴۲.

کارکرد نشانه ای حروف غیرعامل در فهم ساخت نحوی از دیدگاه رضی استرآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی حروف غیرعامل رضی استرآبادی عامل نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۳۶۶
«حروف غیرعامل» حروفی هستند که تاثیر اعرابی ندارد؛ به همین علّت در آموزش نحو نادیده گرفته شده اند؛ بررسی ها نشان می دهد این حروف نقشی کلیدی، در شناخت ساخت نحوی و درک معنای متن دارند که می توان آن را «کارکرد نشانه شناختی- معنایی حروف غیرعامل» نامید. اگرچه نحوی ها گاهی با عنوان «معانی الحروف» به آنها پرداخته اند؛ اما بررسی سازمان یافته ای از کارکرد نشانه ای آن ها، به منظور درک ساخت نحوی وفهم دقیق معنای متن، انجام نشده است. از نظر رضی استرآبادی، جنبه نشانه ای- معنایی و ساختاری حروف یاد شده، جزء عمل نحوی آن ها به شمار می رود. این مقاله بر آن است که با توجه به اهمیت و گستردگی حضور این حروف در زبان عربی، با بهره مندی از نظر رضی استرآبادی، کارکرد نشانه ای آن ها را در فهم ساخت نحوی نشان دهد و به این پرسش پاسخ دهد که بر اساس دیدگاه نشانه شناسی، بارزترین کارکرد نشانه ای این حروف، در درک ساخت نحوی و فهم متن چیست !؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی متون مختلف و تجزیه و تحلیل دیدگاه این نحوی برجسته، پرداختیم که نتایج نشان می دهد: حروف غیر عامل در شناخت ساخت نحوی نقش درخوری دارد وبیانگر نوعی ارتباط بین دال ومدلول در دو بخش صورت ومحتوا است وبر این اساس، مهم ترین کارکرد نشانه ای آن را می توان در تمییز وتشخیص جایگاه دستوری کلمات و جملات دانست .
۱۳۴۴.

ادله ادبی دلالت فراسیاقی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معناشناسی روایات تفسیری ادبیات قرآنی سیاق قرآن فراسیاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۲ تعداد دانلود : ۴۶۸
برخی از آیات قرآن کریم افزون بر معنایی که در ضمن فضای سیاقی و بافت زبانی افاده می کنند، قابلیت دلالت بر معانی دیگر، با چشم پوشی از سیاق متنی را نیز دارا هستند که از این معانی، در این پژوهش به مدلول فراسیاقی یاد می شود. کشف چنین دلالت هایی در کنار پایبندی به اصول و ضوابط تفسیری، در سایه جداسازی و تقطیع گزاره های قرآنی و یا فرانگری از تنگناهای سیاق متنی آیات، امکان پذیر است. شیوه بیانی بی بدیل، قرآن به دلیل برخورداری از شاخصه ها و مؤلفه هایی چون ذووجوه بودن، جامعیت دلالی در قالب ساختارهای موجز، قابلیت چند معنایی و تکرار گزاره های یکسان در مجموعه ها و سیاق های معنایی متفاوت، که جملگی برخاسته از ماهیت زبانی و ساختار خاص ادبی آیات قرآن کریم است، اعتبارمندی استنباط های فراسیاقی را فراهم می آورد. در این پژوهش، کوشش بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی، بر پایه ویژگی های زبان شناختی و ادبی آیات قرآن، با تکیه بر منابع اصیل علوم قرآن و مصادر ادبی، ضمن ارائه نمونه ها و شواهدی عینی از آیات قرآن به اعتبارسنجی این رویکرد معناشناختی، در تبیین آیات پرداخته شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در روایات تفسیری اهل بیت(ع) نیز، مدلول فرا سیاقی قرآن، معتبر شناخته شده است.
۱۳۴۵.

حالت نحوی ضمیر مستتر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کنترل ضمیر مستتر خودایستایی کمینگی حالت نحوی بند التزامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۳۸۳
بررسی حالت نحوی ضمیر مستتر همواره یکی از چالش های نظریة زبان از آغاز کار دستور زایشی تاکنون بوده است. دستوریان حاکمیت و مرجع گزینی، این مقولة تهی را بر اساس قضیة ضمیر مستتر، بدون حالت نحوی انگاشتند. اما فقدان حالت، و نیز اتکا به مفهوم حاکمیت، ضمیر مستتر را متفاوت از هر عنصر اسمی دیگر می کرد. به منظور پرهیز از این وضع، فرضیة حالت تهی در آغاز کار برنامة کمینه گرا این عنصر را دارای حالت نحوی تهی دانست که آن را با هستة زمان واقع در بندمتمم در ساخت های کنترلی ناخودایستا بازبینی می کند. فقدان محتوای این نوع نگرش به حالت، هم از نگاه نظری و هم از دید تجربی مورد نقد قرار گرفت. سرانجام استدلال شد که چنانچه ضمیر مستتر بتواند حالتی را از خود بروز دهد، آن گاه همچون دیگر عناصر اسمیآشکار، داراییک حالتنحوی متعارف خواهد بود. بر این پایه، کاوش کنونی تلاش می کند به نقد و بررسی دیدگاه های پیشین دستوریان دربارة حالت ضمیر مستتر پرداخته و نشان دهد این عنصر پنهان دارای یک حالت متعارف ساختاری است که آن را با هستة زمان بند متمم در ساخت های کنترل خودایستای التزامی بازبینی می کند.
۱۳۴۶.

XML تبیین تشدیدزدایی از پایانه مشدّد وام واژه های عربی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تشدیدزدایی تشدید نظریه بهینگی همخوان مشدّد کشش همخوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۰ تعداد دانلود : ۵۹۰
واژه هایی در زبان عربی وجود دارند که پایانه هجایشان دارای همخوان مشدّد است. این واژه ها وارد زبان فارسی شده اند. ولی از آنجا که در زبان فارسی وجود همخوان مشدّد در پایانه مجاز نیست، این پایانه ها از حالت مشدّد به غیرمشدّد یا ساده تبدیل شده اند. این فرایند، تشدیدزداییِ پایانه نامیده می شود. هدف این پژوهشِ تحلیلی، تبیین این فرایند در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993/2004) است. نخست، تشدید و گونه های آن تعریف می شود تا بر آن اساس بتوان تشدیدزدایی را مورد تحلیل قرار داد. سپس، استدلال می شود که این واژه ها در درون داد مشدّدند و از توالی دو همخوان یکسان تشکیل شده اند، نه یک همخوان کشیده. در تحلیل فرایندهای مربوط به تشدید و تشدیدزدایی، معمولاً واج شناسانِ نظریه بهینگی از نظریه مورایی یا نظریه ایکس بهره می گیرند. در این پژوهش استدلال می شود که نظریه مورایی برای تبیین فرایند تشدیدزداییِ پایانه در زبان فارسی کارایی لازم را ندارد و هرچند نظریه ایکس کارآمدتر است، دچار یک نارسایی است. بدین منظور این واژه ها در سه بافت مورد تحلیل قرار می گیرند؛ در حالت مجزّا و در بافت هایی که نخستین واجِ تکواژ یا واژه ای که در پی آنها می آید یک همخوان یا یک واکه باشد. محدودیت هایی که عامل رخداد تشدیدزداییِ پایانه در هر گروه هستند در قالب رتبه بندی ارائه می شوند. هدف دست یابی به یک رتبه بندیِ دربرگیرنده نهایی است که قابلیت تبیین تشدیدزداییِ پایانه در هر سه بافت را داشته باشد.
۱۳۵۴.

تقصى المعانی الضمنیة لتآلف الصوامت فی المفردات القرآنیة حسب رؤیة الکشاف للزمخشری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: القرآن الأصوات الکشاف الزمخشری المعانی الضمنیة تآلف الصوامت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن، ادبیات و هنر
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری آواشناسی
تعداد بازدید : ۸۶۵ تعداد دانلود : ۱۲۰۶
المعنى الضمنی أو المعنى العاطفی هو الذی یکمن فی اللفظة ویؤثر فی نفس المتلقی ویستنبطه بأحاسیسه الفردیة؛ وعلی هذا الأساس یهدف المقال الذی بین یدی القراء إلى الترکیز على الموسیقى الخارجیة لعدة مفردات قرآنیة وما تنتج عنها المعانی الضمنیة عبر تآلف الصوامت ووقعه الصوتی الخاص على النفس، وذلک بالاعتماد على تفسیر الکشاف للزمخشری، بحیث هذا التآلف الصوتی على أساس صفاته الإیقاعیة یصوّر المعنى الذی یحمله ویؤثر على تولید الأحاسیس والعواطف الباطنیة وهی تقود المتلقی نحو المعنى الضمنی الذی أشاره الزمخشری فی الکشاف. تتبع هذه الدراسة المنهج التوصیفی – التحلیلی وتوصف کیفیة التناسب والتناسق بین تآلف الصوامت والمعانی الضمنیة فیها محللة هذه المعانی مستندة إلى تفسیر ""الکشاف"" للزمخشری، کما تکشف عن تأثیر الصفات الإیقاعیة للصوامت فی دلالة معان ضمنیة متلائمة معها وتعرض إیحاءات الزمخشری بالمعانی الضمنیة وتثبت نظرته الأدبیة والبلاغیة حول المعانی المتناسبة مع تآلف الصوامت.
۱۳۵۵.

زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معناشناسی نحو زمان دستوری کردی کامل نمود موقعیتی نمود دیدگاهی کردی موکریانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۸۶۴ تعداد دانلود : ۴۹۳
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
۱۳۵۶.

عوامل مؤثر بر تناوب سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت ساخت موضوعی تناوب سببی/ خودانگیخته رویکردهای واژگان گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۲ تعداد دانلود : ۶۶۱
بسیاری از زبان شناسان، ساخت موضوعی و تظاهر موضوع ها را در تناوب های سببی/ خودانگیخته ازمنظر رویکردهای واژگان گرا بررسی کرده اند. در مقاله حاضر، انشعاب های مختلف رویکردهای واژگان گرا را بررسی، نقد و مقایسه می کنیم و سپس فرضیه اصلی این رویکردها را مورد آزمایش قرار می دهیم. در این رویکردها، فرض این است که ویژگی های معنایی و واژگانی فعل تعیین کننده ساخت موضوعی و تناوب موضوعی است. در این مقاله، مبتنی بر داده های زبان فارسی نشان می دهیم که ویژگی های معنایی فعل نقشی اساسی در تعیین تناوب موضوعی ایفا می کنند؛ اما نمی توانیم شرکت یا شرکت نکردن فعل در تناوب سببی را تنها به محتوای واژگانی فعل نسبت دهیم. به طور کلی، یافته های این پژوهش بر نتایج پژوهش های پیشین سایه تردید می افکنند و نشان می دهند که عوامل دیگری ورای ویژگی های واژگانی فعل در تعیین ساخت موضوعی و شرکت فعل در تناوب سببی ایفای نقش می کنند. در این ارتباط، هدف دیگر این مقاله تعیین عوامل مؤثر بر شرکت افعال زبان فارسی در تناوب سببی است.ازمیان این عوامل می توانیم به عوامل بافتی، همچون ویژگی معنایی موضوع های فعل و سازه های غیرموضوع و همچنین دانش دایرة المعارفی که در سطح بازنمون منطقی در تعامل با یکدیگرند، اشاره کنیم.
۱۳۵۷.

وراثت و انگیختگی رابطه صورت و معنی در واژگان: نمونه هایی از واژه سازی زبان فارسی

کلید واژه ها: انگیختگی صرف ساخت محور طرح واره ساختی وراثت پیش فرض نظریه مدخل انباشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۳ تعداد دانلود : ۵۷۷
مفهوم وراثتِ پیش فرض از مفاهیم اساسی مورد استفاده در رویکردهای شبکه ای است که دانش زبانی را متشکل از گره های ساختی در سطوح مختلف انتزاع و روابط سلسله مراتبی بین آن ها در نظر می گیرد. بر اساس این سازوکار، مشخصات مربوط به هر ویژگی از گره بالاتر به گره پایین تر به ارث می رسد، مگر آنکه گره پایین تر خود دارای مشخصات دیگری برای آن ویژگی باشد. اهمیت چنین سازوکاری به هنگام توصیف آن دسته از ساخت های زبانی مشخص می شود که با وجود داشتن نقاط مشترک، دارای ویژگی های متفاوتی نیز هستند. به کمک وراثت پیش فرض می توان بدون از دست دادن تعمیم های کلی ناظر بر ساخت های مشابه، تمایزهای آن ها را نیز توجیه کرد و بدون نیاز به قائل شدن به موارد استثنا، مرتبط بودن چنین ساخت هایی را در شبکه زبانی نشان داد. نوشته حاضر با اتخاذ رویکرد صرف ساخت محور و تمرکز بر شیوه تعبیر مفهوم وراثت در این رویکرد تحت عنوان انگیختگی، درصدد تشریح نقش الگوهای واژه سازی در تولید و درک واژه های پیچیده ای برمی آید که لزوماً و در تمامی ویژگی های صوری و معنایی، با الگوی مربوط به خود مطابقت ندارند. به این منظور، نمونه هایی از سه الگوی واژه سازی « زار»، « ش» و «آمیز» در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرند و با استفاده از سه مفهوم طرح واره ساختی، وراثت پیش فرض و انگیختگی مدرج، چگونگی امکان تولید نمونه های ظاهراً استثنا که مرتبط با این الگوها هستند، توجیه می شود.
۱۳۵۸.

المشکل الدلالی عند الجبّی فی کتابه ""شرح غریب ألفاظ المدوّنة"" (مشکلات و مسائل معنی شناسی در کتاب "" شرح غریب ألفاظ المدوّنه"" جبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصطلاحات فقهی مسائل معنی شناسی غریب المدونه جبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : ۸۶۱ تعداد دانلود : ۴۱۸
دلدار غفور حمدامین در این پژوهش، چالش ها و مسائل معنی شناسی در کتاب شرح غریب ألفاظ المدوّنه، نوشته جبّی در اصطلاحات فقهی مذهب مالکی مورد نقد وبررسی قرار گرفته است. این مقاله از مقدمه، پیش درآمد، سه مبحث و یک نتیجه گیری کلی تشکیل شده است. در پیش درآمد این تحقیق، به بیان مسائل معنی شناسی، چه از جنبه زبانی و چه از نظر اصطلاحی پرداخت شده، و کتاب المدوّنه در فقه مالکی مورد تعریف و شناسایی قرار گرفته است. مبحث اول پژوهش به زندگی نامه جبّی و شخصیت و روش علمی وی در کتاب مذکور، اختصاص داده شده است. در مبحث دوم نحوه بینش فکری جبّی در قضایا و مسائل معنی شناسی بیان شده است. و در مبحث سوم ناهنجاری ها و مسائل و مشکلات اصطلاحی معنایی جبّی مورد مداقّه و کاوش قرار گرفته، پدیده های زبانی اصطلاحی کتاب وی تجزیه و تحلیل شده است. و در پایان، مهمترین نتایج تحقیق بیان شده است. در این مقاله تلاش شده پیوندهای پژوهش های زبانی و فقهی شناسانده شود. نیز سعی شده است تا روش مندی جبّی و متدلوژی وی در نقد و بررسی واژه های غریب (نا آشنا)، چه در معنا شناسی فرهنگ واره خود، و چه در اصطلاح های فقهی خویش، بیان شود. در حقیقت می توان گفت که جبّی در کتاب دردانه خود گنجینه ای از معانی و دلالت های لغوی پر باری اندوخته است که نشانگر ژرف نگری وی در مسائل معنا شناسی است. و نیز بیانگر آشنایی عمیق و دقیق وی با زمینه های زبانی اصطلاحی دوره خود بوده است. علاوه بر این، کتاب جبّی حاوی انبوهی از پدیده های زبانی است که مورد تجزیه و تحلیل معنا شناسانه و مو شکافانه وی قرار گرفته است؛ و در نتیجه می توان آن را به عنوان یک گنجینه زبان شناسی که روشنگر حضور ریشه های فرهنگ واره های لغوی تاریخی است، به شمار آورد.
۱۳۵۹.

صفتِ فاعلیِ مرکبِ مرخم: آری یا خیر؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ترکیب تصریح ترخیم صفت فاعلی ستاک حال تلویح کاربردشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۰ تعداد دانلود : ۴۲۶
در زبان فارسی و در حیطة ترکیب به عنوان یکی از دو حوزة واژه سازی، فرایند بسیار زایایی وجود دارد که طی آن عنصری غیرفعلی (اسم، ضمیر مشترک، صفت، قید) قبل از ستاک حال فعل (مثلاً آموز و بین) قرار می گیرد و ماحصل آن اسم یا صفت جدیدی (دانش آموز، خودبین) است. در مورد این فرایند سه دیدگاه وجود دارد: برخی که عموماً دستور نویسان سنتی هستند، آن را صفتِ فاعلیِ مرکبِ مرخم می دانند. پاره ای استنباط دستور نویسان سنتی را صحیح قلمداد می کنند؛ اما تعبیری زبان شناسانه و نو بر آن سوار می کنند. بعضی نیز به کلی با دیدگاه دستورنویسان سنتی مخالف اند و دیدگاه خاص خود را عرضه می کنند. در مقالة حاضر نیز، با اتکا بر دلایل مختلف، ایدة سنتیِ صفتِ فاعلیِ مرکبِ مرخم به کلی مردود شمرده می شود و استدلال می شود که در فرایند مذکور صرفاً میان یک عنصر غیرفعلی و یک عنصر فعلی (ستاک حال) پیوند بر قرار می شود و نوع پیوند این دو و در نتیجه، معنای ترکیب بر اساس تلویحِ کاربردشناختیِ فارسی زبانان مشخص می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان