نویسنده در صدد است تا با ملاک قرار دادن تیپشناسى اقتدار کاریزمایى وبر، تیپشناسى معادلى را در بافت اسلامى تدوین کند تا بتواند به طور خاص اقتدار کاریزمایى حضرت محمدصلى الله علیه وآله را توصیف کند. وى ضمن ارائه چندین معیار، معتقد است تنها مفهوم اسلامى معادل براى توصیف اقتدار کاریزمایى آن حضرت، مفهوم «رسالت» است نه «کرامت» یا «ولایت»، آنگونه که برخى پنداشتهاند
آنچه پیش رو دارید، ادامه بحثى است که در شماره قبل مطرح شده است . مقاله شماره پیش، در نقد و بررسى مقاله (یا مصاحبه) آقاى دکتر سروش تحت عنوان «اسلام، وحى و نبوت» بود . (2) اشاره کردیم که نویسنده محترم در این مقاله، یک تئورى تحت عنوان «تئورى انطباق وحى و شریعتبا محیط» را ارائه نموده و مدعى شده است که آموزهها و احکام اسلام تنها متناسب با محیط و جامعه صدر اسلام بوده است و سپس به لوازم مهم این تئورى اشاره کرده است . اولین نمونهاى که مطرح شد، عصرى و موقتى بودن آموزهها و احکام اسلام بود . نویسنده به صراحت مدعى شده است که تمام احکام فقهى اسلام فاقد جاودانگى و ویژگى فراعصرى است . در مقاله پیشین، هم تئورى مزبور و هم این لازمه، مورد نقد و بررسى قرار گرفت . اینک ادامه این بحث تقدیم خوانندگان عزیز مىگردد .
آنچه پیش رو دارید ادامه بحثى است که در شماره نهم و یازدهم مجله مطرح شده است . قسمت اول این مقاله، در صدد نقد و بررسى مقاله دکتر سروش تحت عنوان «اسلام ، وحى و نبوت» (2) بود که نویسنده یک تئورى تحت عنوان «تئورى انطباق وحى و شریعتبا محیط» را ارائه نمود و مدعى شده است که آموزهها و احکام اسلام تنها متناسب با محیط و جامعه صدر اسلام است و عصرى و موقتى بودن آنها از لوازم مهم این تئورى است . در شماره نهم، هم تئورى وهم لوازم آن مورد نقد قرار گرفت و در شماره یازدهم نیز این نظریه ایشان که تنها احکام غیر عبادى موقتى است مورد نقد واقع شد . و مقاله حاضر نیز به نقد دو مطلب دیگر که در مقاله دکتر سروش مطرح گردید، مىپردازد . مطلب اول این که ایشان از طرفى مىگوید وحى تابع پیامبر علیه السلام بوده است و یا این که وحى فرآورده شخص پیامبر است و یا پیامبر شارع احکام اسلام بوده است و از طرف دیگر به صراحت مىگوید که پیامبر مثل همه انسانهاى دیگر در طول رسالتخویش در حال دگرگونى و تحول و تکامل بود . مطلب دوم بحثبسط تجربه نبوى مىباشد که وى معتقد است تجربه پیامبرانه همیشه ادامه خواهد داشت و در هیچ زمانى منقطع نخواهد شد . نویسنده هر دو مطلب را مورد نقد و بررسى قرار مىدهد .
شبهات عقیدتى و کلامى از رایجترین بحثهایى است که امروزه در عرصه مباحث انتقادى دینى مطرح مىشود . پاسخگویى به این گونه شبهات در دفاع از دین از مهمترین وظایف دینپژوهان دینباور است . مباحثى که در چند سال اخیر از جانب نویسنده محترم آقاى دکتر سروش مطرح شده است نوعا جنبه انتقادى نسبتبه اینگونه باورها که قرنها از جانب متکلمان دینى پذیرفته شده است دارد . آنچه که در مقاله حاضر (به تعبیر بهتر مصاحبه) مطرح شده استبه نظر این جانب از صریحترین مقالات ایشان در همین عرصه است . در این بحث نویسنده به صراحتبه مباحثى اشاره مىکند که شاید در مقالات دیگر از طرح صریح آن پرهیز داشته است . در این مقاله به گونهاى مساله ختم نبوت و دوام و جاودانگى احکام و معارف اسلامى، جهانى و فراعصرى بودن اسلام و حتى آسمانى بودن قرآن و وحى و شریعت زیر سؤال رفته است در این مقاله کوشیدهایم با دیده انصاف و کاملا تحقیقى و استدلالى به موضوعات مطروحه در این مقاله بپردازیم .