فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
103 - 134
حوزه های تخصصی:
مشارکت به معنای شراکت و همکاری در کاری، امری یا فعّالیتی است که در ابعاد مختلف در جامعه صورت می گیرد. در بعد اجتماعی؛ مشارکت، در 5 بعد صورت می گیرد: کنش متقابل میان افراد، گروه های اجتماعی، سازمان های غیردولتی، اجتماع محلی و کل اجتماع؛ و در بعد فرهنگی، مشارکت یعنی شرکت داوطلبانه و آگاهانه افراد جامعه در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه؛ برای رسیدن به توسعه پایدار و همه جانبه زندگی فرهنگی. بنابراین در این پژوهش تلاش گردید تا میزان مشارکت پذیری اجتماعی و فرهنگی شهروندان یزدی مورد سنجش قرار گیرد و مهم ترین عوامل مؤثّر بر آن بررسی شود. به لحاظ روش شناسی، پژوهش اخیر از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی محسوب می شود و به صورت میدانی (پیمایش) انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل همه ی افراد 18 سال به بالای ساکن شهر یزد است که براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس فرمول کوکران، 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد است و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از آماره های توصیفی و استنباطی شامل (آزمون تی مستقل، همبستگی، آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داده است که متغیّرهای وضعیت تحصیلات، تأهّل و وضعیت درآمدی افراد، تأثیری بر مشارکت پذیری ندارند و متغیّرهای سن، جنسیت، میزان بهره مندی از رسانه ها و سطح اعتماد اجتماعی رابطه معنی داری با مشارکت پذیری دارند.
بررسی جایگاه ترانه های محلّی در فرهنگ مردم شهرستان خاتم
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
135 - 158
حوزه های تخصصی:
ترانه های محلّی خاتم، از دیرباز به عنوان قلب تپنده فرهنگ عامه مردم این ناحیه، نقش روح بخش خود را به خوبی به منصه ظهور رسانده است. این گنجینه ارزشمند که نشان اندیشه و احساسات مردم این سامان از روزگاران گذشته است، امروز به بخش جداناپذیر فرهنگ مردم تبدیل شده است. خواندن با صدای دلنشین، زیبا و آهنگین ترانه های محلّی در مراسم عروسی، درو، چرای گوسفندان، کار، ناز و نوازش فرزندان و همچنین جلوه گری عشق و دلدادگی زنان و مردان عاشق پیشه روستایی این خطّه، در قالب ترانه های محلّی، نشان از شکوه و عظمت فرهنگ و تمدّن مردمی دارد که دلبستگی شان به فرهنگِ عمیق و ریشه دار خویش، همواره زبانزد خاص و عام بوده است. گفتنی است که این میراث ثمین، با گذشت زمان به فراموشی سپرده نشده، بلکه از نسلی به نسل دیگر، سینه به سینه منتقل شده است که راز این امر را باید در احساسات پاک و اندیشه های صادقانه راویان آن جستجو کرد. در این نوشتار، نگارنده کوشیده است تا با روش کتابخانه ای و میدانی و به صورت توصیفی و تحلیلی، ضمن معرّفی انواع ترانه های شایع در شهرستان خاتم به بررسی جایگاه اثرگذار آنان در فرهنگ مردمان این دیار بپردازد
انسان در سینمای پیتر واتکینز، پرسه در کمون (پاریس 1871): تک نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان می تواند در موقعیت رسانه ای قرار بگیرد که پدیده ها با عبور از او معنا بیابند و به این ترتیب به عنوان امر فرهنگی از سوی انسان های دیگر پذیرفته شوند. حذف انسان می تواند به معنای از میان بردن فرهنگ و معنا در دیدگاه «خود» و «دیگری» باشد، اما در جریان عمومی و غالب سینمایی، نقش رسانه ای انسان کم رنگ شده و او نه تنها رسانه حامل معنا نیست، بلکه تنها مصرف کننده ای بدون نظر محسوب می شود؛ بنابراین در جریان صنعتی شده سینمایی می توان تولیدات را تا حد زیادی پدیده هایی علیه فرهنگ انسانی دانست تا پدیده هایی فرهنگی؛ چراکه انسان در این میان نقشی فراموش شده یافته است و عملاً پدیده ها تنها با او برخوردی مکانیکی دارند و در او به تبیین معنا نمی رسند. در مقابل این گونه گرایش، نوعی سینمای مستقل نیز وجود دارد که انسان و روابط هستی شناختی او را محور قرار می دهد. پیتر واتکینز فیلم سازی است که در ساختار، محتوا و روند تولید، به صورت آگاهانه انسان فرهنگی و فرهنگ ساز را وارد عرصه فیلم می کند. در این مقاله با نوعی روش مشاهده همراه با مشارکت که واتکینز برای مخاطب خود درنظر گرفته است، به مطالعه موردی فیلم کمون پرداخته ایم. همچنین یک تک نگاری با پرسه زنی انتزاعی در فیلم صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد، واتکینز با شکستن تک قالب (مونوفرم)، انسان را به عنوان معناساز فرهنگ در تمام جنبه های ساخت فیلم خود مدنظر قرار می دهد. این امر به کمک عواملی چون شکست سلسله مراتب فیلم سازی، دخالت دادن بازیگران در روند پژوهش و بداهه پردازی، ایجاد شناخت درباره عملکرد رسانه ها و سینما، پرورش تفکر انتقادی و نقش دهی به مخاطب از طریق ایجاد فضای مطالعه و تفکر تحقق یافته است.
برساخت اجتماعی جنین انسانی: تأملی بر شکل گیری انسان شناسی تکنولوژی های انتخابِ باروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت در حوزه وسایل کمک باروری و انتخاب باروری تغییراتی را در معنا و دلالت های منسوب به جنین و فرزند در دنیا ایجاد کرده است. برای نخستین بار، کنترل جمعیت، پیش از تولد ممکن شده، از به دنیا آمدن فرزندانی که ناهنجاری های جنینی داشته باشند جلوگیری و فقط به فرزندان «سالم» اجازه حیات داده می شود. این تکنولوژی ها، که به مرور زمان به کشورهای در حال توسعه کوچ می کنند، محصولاتی صرف یا خنثی نیستند. بلکه یک دستگاه - با تعبیر میشل فوکو- هستند که در قالب فرمی فرهنگی در دل شکل بندی فرهنگ بومی جا می گیرند. معمولاً پیشگامان پزشکی طی یک فرایند زمانی و تاریخی به مشروعیت سازی، عادی سازی و بهنجارکردن این نوآوری ها پرداخته و موانع و تابوها را از سر راه بر می دارند. اینجاست که تولد از یک امر صرفاً زیستی یا یک انتخاب شخصی به امری اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بدل می شود. به عبارت دیگر، دولت ها در چند دهه گذشته از کنترل کمّی جمعیت فراتر رفته و به کنترل کیفیت جمعیت توجه نشان داده اند. بنابراین، داشتن فرزند سالم، فقط یک فانتزی فردی نیست، بلکه امری ست که تحقّق آن تا حدود زیادی به سیاست گذاری های دولتی وابسته است. هدف این مقاله توجه به ضرورت مطالعات و تأملات انسان شناختی در این حوزه در حال رشد مطالعاتی است. اینکه آیا ورود و کاربرد و ارزیابی این تکنولوژی ها لازم و مفید است؟ همچنین، برای مطالعه این فرایند اجتماعی تغییر معانی و دلالت های فرهنگی مفهوم جنین و فرزند و سیاستگذاری های دولتی در جهت روتین شدن و عملیاتی شدن این تکنولوژی روش مطالعاتی و نظریاتی مرتبط و مناسب پیشنهاد شده است.
هویت زنانه و قومیت در تاریخ موسیقی تبریز از 1285 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده ترک زبان های ساکن ایران و حوزه ی جغرافیاییِ آذربایجان، از دوران مشروطه تا عصر حاضر (1285- 1398)، تاریخی پر فراز و نشیب داشته اند. در این دوران، موقعیتِ هنر و فرهنگ – از جمله موسیقی و جریانات مربوط به آن، با جریانات جامعه در نوسان بوده است. در نگاه موازی به تاریخ اجتماعی و تاریخ موسیقی در این حوزه دو نکته ی بسیار مهم در رابطه با موسیقی و حضور زنان دیده می شود. نخست اینکه در دوران و شرایط مختلف، موسیقی در لایه های زیرین جامعه به حیات فرهنگی خود ادامه داده و در هر زمان که امکان حضور در عرصه های اجتماعی مهیا بوده دوباره به شکل عمومی ظهور کرده است. دوم اینکه در راستای ساختن هویتِ فردی و اجتماعی، زنان از این موسیقی به عنوان یکی از عناصر فرهنگی کمک گرفته اند تا بتوانند حضور اجتماعی خود را تثبیت کنند. در این پژوهش که بر پایه ی تاریخ نوشته های منتشر شده، اسناد گردآوری شده ، آرشیو شخصی نگارندگان و همچنین گفتگو با هنرمندان مطلعِ در مورد موسیقی آذربایجانی انجام شده، ابتدا به طور اجمالی تاریخ و وقایع موسیقایی در بازه ی زمانی ذکر شده را با توجه به موضوع حضور زنان بازخوانی می کنیم. پس از آن به موقعیت و فعالیت های زنان موسیقیدان در تاریخ آذربایجان به ویژه در تبریز می پردازیم. خواهیم دید یکی از راه های برساختِ شخصیت اجتماعی برای زنِ آذربایجانی، پرداختن به موسیقی بوده است و این موضوع را از منظر ساختاری و با تمرکز بر مفهوم هویت، مورد تحلیل قرار خواهیم داد. کلید واژه: ، هویت اجتماعی، هویت فرهنگی، هویت زنانه، آذربایجان، تبریز، زنان موسیقیدان
نشانه شناسی فرهنگی نقوش خالکوبی زنان بختیاری ساکن خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای بومی و قومی، بخش تحسین برانگیز میراث فرهنگی هستند در این میان خالکوبی، رسمی دیرینه محسوب می شود که در سراسر جهان عملی رایج به شمار می رود. در کشورمان ایران نیز، عمل خالکوبی میان اقوام گوناگون قدمتی دیرینه دارد. در بین اقوام بختیاری نیز این عمل مرسوم بوده است. خالکوبی زنان بختیاری ساکن خوزستان جلوه ای از فرهنگ اقوامی است که باورها و اعتقاداتشان را به صورت نقش بر متن بدنشان متجلی می سازند. این پژوهش با استفاده از روش مردم نگاری و نشانه شناسی فرهنگی به ارزیابی نقوش خالکوبی زنان بختیاری ساکن خوزستان می پردازد. هدف از پژوهش حاضر این است که با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی و با تاکید بر آرای یوری لوتمان، نقوش خالکوبی حک شده بر متن بدن زنان بختیاری منطقه خوزستان، معنای آن و همچنین تاثیر فرهنگ، باورها و اعتقادات این مردمان را واکاوی کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است وگردآوری اطلاعات علاوه بر منابع کتابخانه ای، از طریق مصاحبه و مشاهده ی میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که خالکوبی زنان بختیاری به دلایل گوناگونی چون تزیین و آراستن، درمان و شفا یافتن، خاصیت جادویی و مقابله با نیروهای مافوق طبیعی و همچنین محافظت زن باردار در برابر موجود آل به کار می رود. هنرمند بختیاری آثار خود را با الهام از طبیعت و جهان موجود می سازد که در این میان نقوش کیهانی، هندسی انتزاعی، جانوری، گیاهی، زیورآلات، اشیا و در برخی مواقع نقوش انسانی قابل توجه است. برخی از نقوش مانند خورشید، ستاره، چلیپا، بز کوهی، آل باوری و ... نمادین هستند و حضوری دیرینه در فرهنگ کهن ایل بختیاری دارند.
مطالعۀ تطبیقی نقاشی پیکرنگاری از ناصرالدین شاه در ابتدا و انتهای دورۀ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی از شاه در دوران قاجار یکی از موضوعات اصلی پیکر نگاری درباری است. نقاشی از چهره ناصرالدین شاه (۱۲۴۷-۱۳۱۳ ق) در دوران حکومتش از ابتدا تا انتها مسیر متفاوتی را طی می کند. در دوره ابتدایی چهره او منطبق با معیارها و زیبایی شناسی نقاشی ایرانی و در دوره انتهای سلطنت چهره او تحت تأثیر صنعت عکاسی و تغییرات اجتماعی و سفر به اروپا به سمت واقع گرایی و نقاشی اروپایی تغییرمی کند. سؤال کلی این مقاله آن است که تصاویر پیکر نگاری از ناصرالدین شاه در دوره ابتدایی و انتهایی قاجار دارای چه تغییراتی است و با توجه به تغییر شرایط اجتماعی، معیارهای زیبایی شناسی برای چهره شاه در هر دوره کدام است. با توجه به اهمیت نقاشی از چهره شاه در دوران قاجار، این تغییرات در نقاشی از ناصرالدین شاه قاجار از ابتدا تا انتها موضوع این پژوهش است. بدین منظور، ابتدا نقاشی پیکر نگاری در دوران ناصری بررسی می شود. سپس به سیر تحول و تفاوت و شباهت نقاشی های این دوران از ناصرالدین شاه پرداخته می شود. محتوای پژوهش حاضر کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است و روش پژوهش، تاریخی–تطبیقی است. یافته ها بیانگر آن است که در دوران طولانی حکومت ناصرالدین شاه، نقاشی پیکر نگاری با موضوع شاه، یکی از مضامین اصلی در هنر نقاشی این دوران است. در دوره ابتدایی سلطنت او، نقاشی شاه متأثر از هنر نقاشی ایرانی در دوران قبل و دوران ابتدایی قاجار است و نگاه باستانی و آرمان گرایانه دارد، ولی در نقاشی دوره انتهایی، به علت تأثیرپذیری از تحولات اجتماعی این دوران به سمت واقع گرایی و عکاسی متمایل می شود و چهره شاه، انسانی و واقعی تصویر می شود. موضوع نقاشی از ناصرالدین شاه در هر دو دوره ثابت است، ولی نگاه نقاشان با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی دوران ابتدایی و انتهایی در زیبایی شناسی متحول و متفاوت تصویر می شود. این تحولات حاصل تغییر تفکر شاه، ارتباط با اروپا، تغییرات اجتماعی و استفاده از هنر عکاسی و تمایل به تصویر واقعی به دور از هرگونه آرمان گرایی است. این عوامل نشان می دهد هنر دوران ناصری در نقاشی از چهره در هر دو دوره متأثر از تغییرات اجتماعی آن دوران است و نگاه هنرمندان به موضوع پیکر نگاری با عوامل اجتماعی تغییر کرده و دارای زیبایی شناسی متغیر است. نگاه به موضوع انسان در هنر پیکر نگاری در هر دوره متفاوت تصویر شده و این روند در چهره ناصرالدین شاه قابل بررسی است. [1] [1]. این مقاله حاصل هسته پژوهشی با عنوان مطالعه هنر نقاشی پیکره نگاری دوره قاجار تصویب شده در دانشگاه الزهرا س می باشد.
تبیین عوامل مؤثر بر اقتصاد دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در جامعۀ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست بافته های بختیاری به مثابه مصداقی بارز از محصولات فرهنگی و هنری قلمداد می شوند که همواره دارای رسالت اقتصادی و ظرفیت بالای درآمدزایی بوده اند؛ لیکن با توجه به محدود شدن بازار تقاضا و کاهش دامنه ی تولید، امروزه نقش اقتصادی آن ها کم رنگ گردیده است. درحالی که در جامعه امروزی معرفی و بهره گیری از تمام یا بخشی از این هنرها در جهت تداوم در نسل های بعد، تحکیم هویت بخشی و ترمیم کاستی های اقتصادی، تولیدی، بومی و درنتیجه ایجاد توسعه و اقتصادی پایدار به ویژه در میان عشایر بختیاری، امری حیاتی به شمار می رود. لذا اگرچه امروزه جمعیت عشایر کاهش یافته است لیکن با توجه به تغییر الگوی سکونت و کم رنگ شدن دیگر جنبه های درآمدزایی، دست بافته ها یک فرصت و ضرورت اقتصادی برای این جامعه محسوب می شوند. بر این مدار اهتمام جدی به مقوله ی توسعه ی اقتصادی و هنری این بافته ها ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل دخیل در اقتصاد دست بافته ها وابسته به حیطه های تولید، توزیع و مصرف، در وضعیت موجود است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی و ازلحاظ ماهیت کیفی است. یافته اندوزی به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و تحلیل آن ها بر پایه ی تحلیل مضمون انجام شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی با 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران، به روش گلوله برفی مصاحبه صورت گرفته است. حاصل آنکه در جامعه امروزی دست بافته ها به فراخور وجود مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی شامل: حقوق پایین بافنده، قیمت بالای بافته ها، پایین بودن سطح شناخت و نوع ارائه بافته ها، کم رنگ بودن نقش ارزش ها و فعالیت های شبکه ای قومی، نقش کارآفرینی، نقش صادرات و تبلیغات، کم تر مجال بروز و موفقیت اقتصادی یافته اند.
عوامل اجتماعی مرتبط با ارزش کار در میان شهروندان یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷
9 - 36
حوزه های تخصصی:
ارزش کار به عنوان یکی از ارزش های زمینه ساز توسعه اقتصادی اجتماعی به شمار می آید. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ با هدف مطالعه میزان ارزش کار در میان شهروندان یزد انجام شد. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع کمی است و ﺑﺮای اجرای آن از روش پیمایش اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ شهروندان 17 تا 65 ساله یزد است که از میان آنها405 نفر براساس فرمول کوکران ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ آﻣﺎری اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ نشان داد کار کردن در نزد شهروندان یزدی از ارزش بالاتر از متوسط برخوردار است. ﻧﺘﺎیﺞ آزمون رگرسیون حاکی از این است که متغیّرهای جامعه پذیری، قناعت طلبی و امکانات اقتصادی، رابطه مثبت و معناداری با ارزش کار دارد، به طوری که هرچه میزان این متغیّرها افزایش یابد بر ارزش کار افزوده می شود. از سوی دیگر متغیرهای تقدیرگرایی و لذت گرایی راﺑﻄﻪ منفی و ﻣﻌﻨﺎدار با ارزش کار داشته و پاسخگویانی که نمره بالاتری در لذّت گرایی و تقدیرگرایی را گزارش کردند، ارزش کمتری برای کار قائل اند.
عناصر اجتماعی و فرهنگی در ترانه ها و لالایی های ادبیات عامیانه شهر ابرکوه
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷
121 - 146
حوزه های تخصصی:
پدیده های فرهنگی ای در بطن ساختارهای جامعه شکل گرفته، به عنوان دستورالعمل زندگی جمعی پدیدار شده و به عنوان الگوهای فرهنگی تکامل یافته و باعث پایداری اجتماعی ملت ها می شوند. شناخت این پدیده ها بدون بررسی ریشه های اجتماعی آنها، تنها به گزارش هایی اخبارگونه می ماند و تنها جنبه اطلاع رسانی می یابد. ولی با شناخت سرچشمه ها و شرایط پدید آمدن آنها در بستر تاریخ، می توان کارکردهایی در گذشته و حال برای آنها یافت و برای رشد و پایداری و استمرارشان در فرهنگ تلاش کرد. در این پژوهش تلاش شده با روش مشاهده مشارکتی و میدانی با استفاده از اسناد و منابع مکتوب، به شیوه توصیفی و تحلیلی به علل اجتماعی و شرایط شکل گیری و عناصر ادبیات عامیانه به ویژه ترانه ها و لالایی ها، تغییرات ساختاری در بدنه فرهنگ با توجه به تغییر در اعتقادات و ارزشهای فرهنگی در منطقه مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بررسی ها در فرهنگ عامه نشان می دهد که ادبیات عامه رابطه ی تنگاتنگ با طبیعت و محیط اجتماعی و شیوه های گذران زندگی آن ها داشته است.
دانش بومی زاغه (موردمطالعه: اقوام آذری روستای دورباش تکاب استان آذربایجان غربی)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
65 - 99
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان مطالعه دانش بومی زاغه در ارتباط با شیوه سکونت معیشت دامپروری در روستای دورباش از توابع شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی می باشد. این تحقیق به صورت کیفی، همراه با مشاهده مستقیم و مشارکتی، توأم با مصاحبه در میدان تحقیق همراه با نظریه کارکردی برانیسلاو مالینوفسکی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد اهالی روستا به دام های خود وابسته بوده و برای بقای خود و دام هایشان در مواجهه و سازگاری با طبیعت سرد منطقه، با تجربه به دانشی بومی، دست یافته اند که برای کاهش برودت هوا و هدر رفت انرژی گرمایی و همچنین برای بهره مندی از گرمای بدن حیوانات، دام هایشان را در عمق زمین در بخشی از خانه و محل زندگی خود که زاغه نامیده می شود، نگهداری می کنند. اهالی روستا به کمک این تجربه و دانش بومی توانسته اند با محیط زیست خود تعامل داشته و سازگار شوند.
بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در شهر زاهدان
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
181 - 203
حوزه های تخصصی:
قشربندی و نابرابری اجتماعی پدیده ای است که از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته است، با این تفاوت که کمیت و کیفیت آن در جوامع مختلف شکل های متفاوتی به خود گرفته است. قشربندی اجتماعی در بلوچستان فرمی شبه کاستی داشته است که برخلاف نظام کاستیِ هند، نه از سوی دین، بلکه از سوی عوامل زمینه ای حمایت م ی شده است. هدف ما در این پژوهش این است که به نقش تحوّل آفرین انقلاب اسلامی بر وضعیت قشربندی اجتماعی در بلوچستان بپردازیم. پژوهش حاضر از این بُعد اهمیت دارد که تاکنون به صورت مستقل به نسبت انقلاب اسلامی و قشربندی اجتماعی پرداخته نشده است. در مقاله حاضر از روش اَسنادی و مصاحبه با مطّلعینِ کلیدی استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش، با وقوع انقلاب اسلامی، نظام موجود کوشید گماشتگان نظام قبلی را که در معادلات قدرت صاحب نفوذ بودند، از معادلات حذف کند و نیروی های هم سو با نظام را وارد معادلات نماید. در نخستین سال های انقلاب، سه گروهِ خوانین، تحصیل کرده های مدارس دینی (مولوی ها) و تحصیل کرده های دانشگاهی می کوشیدند سهمی در معادلات قدرت داشته باشند که در میان آن ها، مولوی ها توفیق بیشتری برای حضور در مناسبات پیدا کردند. در پی وقوع تضاد میان مولوی های مردمی و نظام جدید، تلاش هایی برای به حاشیه راندن مولوی ها و روی کار آوردن خوانین صورت گرفت که به دلیل دگرگونی در ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نتوانستند کارکرد پیشین خویش را بازتولید کنند. ظهور گروهی از صاحبان ثروت در بلوچستان، بسیاری از معادلات قدرت را تحت تأثیر خود قرار داد و گروه های سه گانه را به نوعی به خود وابسته کرد. نتیجه پژوهش این است که وقوع انقلاب اسلامی، تحوّلی اساسی در سلسله مراتب قشربندی بلوچستان ایجاد کرد.
انقلاب اسلامی و تحول نظام قشربندی در بلوچستان ایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
205 - 234
حوزه های تخصصی:
قشربندی و نابرابری اجتماعی پدیده ای است که از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته است، با این تفاوت که کمیت و کیفیت آن در جوامع مختلف شکل های متفاوتی به خود گرفته است. قشربندی اجتماعی در بلوچستان فرمی شبه کاستی داشته است که برخلاف نظام کاستیِ هند، نه از سوی دین، بلکه از سوی عوامل زمینه ای حمایت م ی شده است. هدف ما در این پژوهش این است که به نقش تحوّل آفرین انقلاب اسلامی بر وضعیت قشربندی اجتماعی در بلوچستان بپردازیم. پژوهش حاضر از این بُعد اهمیت دارد که تاکنون به صورت مستقل به نسبت انقلاب اسلامی و قشربندی اجتماعی پرداخته نشده است. در مقاله حاضر از روش اَسنادی و مصاحبه با مطّلعینِ کلیدی استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش، با وقوع انقلاب اسلامی، نظام موجود کوشید گماشتگان نظام قبلی را که در معادلات قدرت صاحب نفوذ بودند، از معادلات حذف کند و نیروی های هم سو با نظام را وارد معادلات نماید. در نخستین سال های انقلاب، سه گروهِ خوانین، تحصیل کرده های مدارس دینی (مولوی ها) و تحصیل کرده های دانشگاهی می کوشیدند سهمی در معادلات قدرت داشته باشند که در میان آن ها، مولوی ها توفیق بیشتری برای حضور در مناسبات پیدا کردند. در پی وقوع تضاد میان مولوی های مردمی و نظام جدید، تلاش هایی برای به حاشیه راندن مولوی ها و روی کار آوردن خوانین صورت گرفت که به دلیل دگرگونی در ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نتوانستند کارکرد پیشین خویش را بازتولید کنند. ظهور گروهی از صاحبان ثروت در بلوچستان، بسیاری از معادلات قدرت را تحت تأثیر خود قرار داد و گروه های سه گانه را به نوعی به خود وابسته کرد. نتیجه پژوهش این است که وقوع انقلاب اسلامی، تحوّلی اساسی در سلسله مراتب قشربندی بلوچستان ایجاد کرد.
مطالعه دانش بومی«دیل» ابزار شکار بلدرچین نَردربین اقوام آذری روستای آلوارس، استان اردبیل
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
211 - 231
حوزه های تخصصی:
«دیل» واژه ترکی است به معنی زبان. این ابزار در بیشتر نقاط آذربایجان از قدیم تا به امروز مورد استفاده بوده و کاربرد آن برای شکار بلدرچین نَر می باشد. ساکنین روستای آلوارس از توابع استان اردبیل، با گذشت هزاران سال هنوز از این دانش بومی بهرمند می گردند و هنوز دیل به عنوان ابزار شکار بلدرچین در نزد روستاییان از اهمیت و حرمت خاصی برخوردار است. روش کار در این پژوهش به صورت مردم نگاری، همراه با مشاهده مستقیم و مشارکتی، توأم با مصاحبه درمیدان تحقیق همراه با نظریه کارکردی برانیسلاو مالینوفسکی صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ابزارشکار دیل در بین اهالی این روستا فقط حکم شکار پرنده را ندارد، بلکه نحوه تهیه و ساخت دیل، مهارت و هنری خاص می طلبد که اهالی روستا مهم تر از ابزار شکار و تفریح به آن به عنوان یک ابزارفرهنگی و اقتصادی نگاه ویژه ای دارند. نگاه فرهنگی آنها به این ابزار نگاه میراثی و هنریست که آن را ارزشمند و ماندگارکرده است. درنگاه اقتصادی، این ابزارحکم صنایع دستی مردم آلوارس به حساب می آیدکه با آن به اقتصاد خانواده خودشان رونق هر چند مختصر می بخشند.
نگاره خورشید در هنرهای دستی ایران؛ خاستگاه و جلوه ها
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
41-62
حوزه های تخصصی:
بررسی نشانه شناختی خوراک بلوچی و مذهب دربلوچستان ایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
39 - 63
حوزه های تخصصی:
خوراک به عنوان نظامی نشانه ای بر هویت و فرهنگ یک ملت و نیز بر مقولاتی همچون باورها و ارزش های دینی-مذهبی، جنسیت، اقلیم، موقعیت جغرافیایی، وضعیت نسل، سن، مرتبه شغلی، قومیت، هنجارهای اجتماعی، زیبایی شناسی و میزان درآمد افراد دلالت دارد. در این پژوهش سعی شده است نشانه شناسی خوراک قوم بلوچ براساس الگوی سطوح دلالت بارت (1957 و 1987) مورد بررسی قرار گیرد و نشان داده شود که خوراک بلوچی بر اساس مذهب دارای خوانش معنایی و نشانه شناختی است. برای این منظور، در گردآوری داده های پژوهش از ابزارهای مصاحبه، پرسش نامه و مشاهده مستقیم نمونه های خوراک بلوچی استفاده شده است. پرسش نامه خوراک براساس متغیّر مذهب و مقوله های مربوط تنظیم، و سپس در بین 62 مشارکت کننده بلوچ (32 زن و 30 مرد) از شهرهای خاش، ایرانشهر، سراوان، سرباز، نیکشهر، و چابهار توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق دو نرم افزار EXCEL و SPSS انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که خوراک بلوچی به عنوان نظامی نشانه ای نه تنها با مذهب براساس مقوله های مورد بررسی شامل حلال و حرام، تأکید اسلام بر تغذیه صحیح و سالم، خوراک در اعیاد مذهبی و ماه مبارک رمضان، خوراک و مهمان نوازی و تأکید اسلام بر اکرام مهمان، آداب غذا خوردن، احترام به مواد غذایی و مذمت اسراف مواد غذایی در اسلام رابطه ای تنگاتنگ دارد، بلکه از خوانش معنایی و نشانه شناختی دینی مذهبی نیز برخوردار است.
تحلیلی برآیین نخل گردانی و نقش ان بر رونق گردشگری مذهبی شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶
109 - 120
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی، نوع معنوی از گونه های گردشگری می باشد که توانسته در عصر حاضر توجه جوامع را بیش از پیش به خود معطوف سازد. انجام مراسم مذهبی و مناسک در شهر یزد همانند فضاهای کویری متمایز از اشکال مرسوم در سایر نقاط کشور است. شهر یزد با توجه به پتانسیل ها و قابلیت های فراوان گردشگری مذهبی همچنان برای گردشگران نا آشنا است. لذا معرفی و شناخت آیین نخل گردانی که در تاسوعا و عاشورا در یزد برگزار می شود، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی به بررسی و معرفی آیین نخل گردانی بر رونق گردشگری مذهبی در شهر یزد می پردازد. روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات اسنادی و میدانی است. هدف این مقاله رونق و گسترش گردشگری مذهبی شهر یزد است. نتایج پژوهش نشان می دهد آیین نخل گردانی تاسوعا و عاشورا در شهر یزد می تواند در رونق گردشگری مذهبی منطقه مؤثر واقع شود.
شهر سلوکیه نمادی ازتاثیر هنر قوم یونانی درمعماری و شهرسازی دوره سلوکیه و اشکانیان درایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
259 - 275
حوزه های تخصصی:
سلوکوس نیکاتور که بعد از مرگ اسکندر در ایران به قدرت رسید، شهر سلوکیه را در سال 307 ق.م در جانب غربی رود دجله و در برابر بابل- درمحلی که شهر اُپیس باستانی واقع بود- بنا کرد. از این زمان به بعد، شهر مذکورجایگاه خود را به عنوان پایتخت سلوکیان در متصرفات شرقی آنها تثبیت نمود. موقعیت جغرافیایی خاص سلوکیه یعنی قرارگرفتن در بین النهرین در ساحل دجله و درتلاقی جاده های مهم که آسیای مرکزی و ایران را به آناتولی و سواحل مدیترانه متصل می ساخت و نیز استقرار سکنه یونانی و غیریونانی در این شهر که دارای مهارت و توانمندی های اداری و هنری و تجاری بودند، به همراه برخورداری از ضرابخانه و کارگاه های تولیدی و زمین های حاصلخیزکشاورزی در پیرامون آن، موجبات رونق و شکوفایی اقتصادی این شهر را فراهم آورده بود. در عین حال، سلوکیه یک دولت شهر و شهری خودگردان به شمار می آمد و اختیار امور سیاسی و اداری آن در دست شورای شهر بود. نحوه مواجهه نظام سیاسی اجتماعی ایران با تأثیرات هلنیستی برآمده از شکل گیری شهرهای یونانی نشین نظیر سلوکیه به عنوان مسأله اصلی پژوهش حاضر تلقی می شود. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر منابع دست اول تاریخی و یافته های باستان شناختی، ضمن مطالعه نحوه تأثیرگذاری متقابل تمدن های هلنی و ایرانی درفرایند تکوین شهرسلوکیه و پیامدهای حاصل از آن، جایگاه این شهر باستانی را از زمان تاسیس تا زوال بررسی کند.
از ایزدبانوی ایشتار تا بقعۀ پیر استیر در خراسان بزرگ با رویکرد قوم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سایه روشن تاریخ باورهای دینی باستانی مردمان بومی فلات ایران و به ویژه سرزمین های شرقی، تأثیرات آیین های بین النهرینی تا اندازه ای در تاریکی مانده است. یکی از نمونه ها که می توان به آن اشاره کرد، تأثیر خدای ایشتار در خراسان بزرگ است که در بقعه استیر بر کرانه کویر متجلی شده است. این نوشته براساس نشانه ها پیش رفته است؛ نشانه هایی خرد اما محکم که با جایگذاری مناسب در کنار هم، تصویر نسبتاً روشنی را از حضور ایزدبانوی بابلی ایشتار در دل خراسان گواهی می دهد. مواردی مانند ریشه شناسی استاربذ، جنسیت زائران و موارد دیگر از انطباق پیر استیر با ایشتار پرده برمی دارد. روش پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد قوم نگاری با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی به صورت هم زمان است. مطالعه مزبور نشان می دهد پیر استیر با توجه به گزاره های موجود، همان ایزدبانوی بابلی است که در این خاک جا خوش کرده و تا دوره معاصر به حیات خود در قالب اسلامی ادامه داده و مستحیل شده است.
تأثیر فرهنگ جهادی و اخلاق کار اسلامی بر بهره وری نیروی انسانی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ جهادی زاییده تفکرات نوین دینی قرن بیستم در جامعه اسلامی ایران است که از بالندگی لازم برای تحقق آرمان های نشئت گرفته از سیاست های کلی و نوین نظام اداری کشور برخوردار است؛ از این رو، مقاله پیشِ رو، با علم به وضعیت نامطلوب بهره وری کارمندان در بخش دولتی و ضعف اخلاق کاری به عنوان زیربنای توسعه سازمانی و اجتماعی، اثراتی که فرهنگ جهادی بر بهره وری کارکنان غیر هیئت علمی دانشگاه ایلام می تواند داشته باشد را با لحاظ نمودن نقش میانجی اخلاق کار اسلامی بررسی کرده است. این تحقیق، از نظر هدف، کاربردی، از نظر شیوه جمع آوری داده ها، پیمایشی - همبستگی و به طور مشخص بر مدل یابی معادلات ساختاری استوار است. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد بود. جامعه آماری پژوهش نیز کلیه کارکنان دانشگاه ایلام به تعداد 225 نفر را شامل می شد که با بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 142 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج تحقیق ضمن تأیید مدل مفهومی نشان داد که فرهنگ جهادی و ابعاد آن؛ یعنی فرهنگ تعهدمحور، دانش محور و راهبردمحور بر بهره وری نیروی انسانی، تأثیر معنادار و مثبتی دارد؛ همچنین تأثیر معنادار و مثبت فرهنگ جهادی بر اخلاق کار اسلامی و اخلاق کار اسلامی بر بهره وری نیروی انسانی تأیید شد. در نهایت مشخص گردید اخلاق کار اسلامی در رابطه بین فرهنگ جهادی و بهره وری نیروی انسانی نقش میانجی دارد.