فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۷۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطرح شدن رویکردهای گوناگون در زمینه بالندگی سازمانی، این پرسش اساسی را به وجود میآورد که در چه شرایط سازمانی، کدام رویکرد برای ایجاد تحول در سازمان اثربخش است؟ به منظور پاسخ به این سؤال اساسی، رویکردهای تحول سازمانی، بررسی و در سه گروه جای داده میشوند. گروه اول، رویکردهایی است که تحول سریع و از بالا به پایین و به کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی را برای دگرگونسازی و بالندگی سازمان لازم میشمرند. نمونه بارز این گروه از رویکردها، مهندسی مجدد فرایندهای کاری است. گروه دوم، رویکردهایی است که به بهبود دائم فرایندها تأکید دارند و توجه به کیفیت فراوردههای صنعتی و خدماتی سازمان را از طریق برنامهریزی بهبود کیفیت حیاتی میشمرند. نمونه مهم این گروه از رویکردها، مدیریت کیفیت فراگیر است. گروه سوم به تغییر تدریجی از طریق یادگیری سازمانی به منظور آمادگی سازمان برای مقابله با هرگونه تحول محیطی توجه میکنند. سازمانهای یادگیرنده از نمونههای بارز این گروه از رویکردها میباشند.. پس از این دستهبندی با توجه به شاخصهای مهم تحول سازمانی، یعنی وضعیت مالی، بازار و مشتری، الگویی برای شرایط استفاده از هر رویکرد ارائه میشود. براساس این الگو، پس از تحلیل مالی، تحلیل بازار و تحلیل مشتری با توجه به عوامل مهم موفقیت که در راهبرد سازمان مشخص شده، معلوم میشود که باید از کدام رویکردهای تحول استفاده شود تا اثربخشی بیشتری به دست آید. این الگو از طریق مورد کاویهایی که در شرکتهای ایرانی انجام پذیرفته است، مورد آزمون قرار میگیرد.
بررسی رابطه بین تئوری هوش هیجانی وتئوری های رهبری
حوزه های تخصصی:
امروزه علم، به قدرت و نفوذ هیجانات در حیات ذهنی انسان پی برده است و در حال کشف و تبیین جایگاه هیجانات واحساسات در فعالیت ها، رفتارها ، حرکات و سکنات انسانی است. در حوزه ی مطالعات هوش، سیر مطالعات از هوش منطقی که برپایه ی شناخت استوار است، به سمت هوش هیجانی حرکت کرده است. هوش هیجانی، موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبرانی اثربخش هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایت مندی و تعهدکارکنان محقق می سازند و رویکردشان به کنترل از نوع خود کنترلی مبتنی بر خودآگاهی است. این مقاله برای بررسی رابطه بین تئوری هوش هیجانی و تئوری های رهبری ، مروری برپژوهش در مورد هوش هیجانی و اهمیت آن برای رهبری دارد.
ارتباط بین منبع کنترل (CPI) و تعهد و مسئولیت پذیری افسران نزاجا
حوزه های تخصصی:
درآمدی بر مکاتب موجود در رهبری؛ با رویکرد مطالعة تطبیقی در فضای مدیریت پروژه
حوزه های تخصصی:
سازمانهای غیر دولتی و چالشهای پاسخگویی
حوزه های تخصصی:
"زندگی در دهکده ی جهانی با سرعت روزافزون ارتباطات و وابستگی کشورها به هم به اشکال مختلف موجب مواجه شدن انسانها با مشکلات عدیده ای می شود که سازمانها و نهادهای موجود از عهده ی حل آنها برنخواهند آمد.
سازمانهای جامعه مدنی(CSOs) در دو دهه ی اخیر نقش بسیار ارزنده ای در نظام حکومتی و حل مشکلات اجتماعی پیدا کرده اند. این سازمانها برای حفظ نقش و مشروعیت خود در جامعه، با تقویت مسئولیت اجتماعی و جلوگیری از کجرویهای موجود در جامعه کوشیده اند پاسخگوی ذی نفعان خود باشند. حال باید دید اصولاً پاسخگوئی چیست؟ پاسخگوئی به چه کسانی؟ چگونه؟ صورت می پذیرد. این پرسشها در سازمانهای غیردولتی از اهمیت برخوردار بوده و اندیشمندان و پژوهشگران در پی یافتن پاسخهای آنها هستند. این مقاله مقدمه ایست برای یافتن جوابهائی جهت چالشهائی که سازمانهای غیردولتی با آن مواجه هستند.
"
باورهای اشتباه در قبال وفاداری
حوزه های تخصصی:
اطلاعات کسب و کار: سبک های مدیریتی
حوزه های تخصصی:
بهترین روش چگونه کسب و کارم را به سوی بهتر شدن تغییر دادم: تجربیات مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط
حوزه های تخصصی:
راه های تقویت انگیزش و علائق پژوهشی در بین استادان دانشگاه آزاد اسلامی (مطالعه موردی واحد فیروز کوه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشگر ۱۳۸۵ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
بررسی ارتباط رفتار شهروندی سازمانی
حوزه های تخصصی:
فرهنگ کارآفرینی و رفتار شهروندی سازمانی دو مقوله مهم رفتاری هستند که امروزه در حوزه تئوری های مدیریت رفتار سازمانی از جایگاه ویژ های برخوردارند. این دو مبحث دارای نقاط مشترک فراوانی هستند که به نظر می رسد بر هم تأثیرگذار باشند. با توجه به اهمیت این دو مؤلفه مهم رفتاری، در این مقاله که مبتنی بر پژوهشی میدانی در یکی از سازمان های دولتی ایران می باشد، تلاش گردیده تا ضمن تعریفی روشن از مسأله، ادبیات مربوط به این دو مقوله با تأکید بر مطالعاتی که به ارتباط این دو مفهوم باز می گردد، مورد بررسی قرار گیرد. سپس، اهداف تحقیق، مدل مفهومی و فرضیات تحقیق، روش تحقیق، جامعه آماری و نمونه های مورد مطالعه و روش های تجزیه و تحلیل داده ها در قالب متدولوژی تحقیق تبیین شده است. یافته های تحقیق با بهره گیری از روش های مختلف آمار توصیفی و استنباطی در قالب جداول تحلیلی، بخشی دیگر از مقاله را تشکیل می دهد که فرضیات تحقیق را مورد آزمون قرار داده و در پایان نیز با توجه به نتایج آزمون های آماری، پیشن هاد ها و راهکار هایی در قالب جمع بندی و نتیجه گیری مقاله ارائه شده است.
استفاده بهینه از مشاوره مدیریت
حوزه های تخصصی:
ایده ها به مثابه هنر
حوزه های تخصصی:
تحلیل روابطه پاسخگویی عمومی وبرونسپاری در سازمان عمومی
حوزه های تخصصی:
موضوع خصوصی سازی و کوچک سازی دولت در طول دو دهه گذشته یکی از مهمترین مباحث در برنامه های اصلاح ساختاری کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته بوده است. تجربیات و شواهد علمی نشان می دهند که شرکت های دولتی از عملکرد مالی و مدیریتی خوبی برخوردار نبوده ، به طوری که کالاو یا خدمات تولید شده با وجود هزینه های زیاد از کیفیت خوبی برخوردار نیست و نوعی ناکارآمدی و کم بازدهی در عملکرد این گونه شرکت ها مشاهده می شود. لذاخصوصی سازی به عنوان ابزاری برای کارآتر کردن دولتها مورد استفاده قرارمی گیرد. هر چند خصوصی سازی به عنوان یکی از مهمترین روشهای معمول برای کارآترکردن دولتها به کارگرفته می شود لیکن هنوز سوالاتی در مورد مسئولیت عمومی دولتها در مقابل عامه و پاسخگویی به ایشان پس از این واگذاری ها باقی می ماند. در کشور ما نیز این روند (خصوصی سازی و به ویژه پیمان سپاری) رو به افزایش است. از این رو این مقاله سعی دارد ضمن بررسی متون علمی در این زمینه، بر اساس تحقیق میدانی انجام شده به این سوال پاسخ دهدکه آیا وضعیت پاسخگویی عمومی بعد از پیمان سپاری در سازمانهای مورد نظر بهتر شده است؟ به منظور پاسخ به این سوال از روش تحقیق توصیفی ومقایسه میانگین دو جامعه آماری با ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است،که نتیجه حاصل از یافته های پژوهشی، اثبات فرضیه ها را نشان می دهد. به این معنا که پس از پیمان سپاری، وضعیت پاسخگویی عمومی بهبود یافته است.
پذیرش فرهنگ سازمانی و بقای سازمان
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی در دانش مدیریت و رفتار سازمانی سهم بسزایی دارد. بر پایه نظریه ها و پژوهشهای جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روز افزونی شده و یکی از مباحث اصلی مدیریت را تشکیل داده است. جمعیت شناسان، جامعه شناسان، روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریه ها و پژوهشهای زیادی را مطرح ساخته اند. فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از موثرترین عوامل پیشرفت و توسعه کشورها شناخته شده است به طوریکه بسیاری از پژوهشگران معتقدند که موفقیت کشور ژاپن در صنعت و مدیریت یکی از علل مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است. فرهنگ سازمانی مجموعه ای از باورها و ارزشهای مشترک می باشد که بر رفتار و اندیشه اعضای سازمان اثر می گذارد و می توان آن را نقطه شروعی برای حرکت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آورد. فرهنگ سازمانی از اساسی ترین زمینه های تغییر و تحول در سازمان بوده و پذیرش آن از سوی کارکنان ضامن بقا و پویایی سازمان است.
رابطة هوش هیجانى با عملکرد مدیران بیمارستان هاى آموزشى کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
روانشناسان معتقدند بیست درصداز موفقیت هاى شخص به بهره هوشى (IQ) و هشتاد درصد به هوش هیجانى(EQ) بستگى دارد. رابطه ى هوش هیجانى با عملکرد مدیران بیمارستان ها مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف این مطالعه تعیین رابطه ى هوش هیجانى وابعاد پنج گانه ى آن با عملکرد مدیران بیمارستانهاى آموزشى کرمانشاه بود. روش بررسی: این یک مطالعه ى همبستگى کاربردى ست.جامعه ى پژوهش 60 نفر مدیران سطوح مختلف مدیریتى بیمارستان هاى آموزشى کرمانشاه است. ابزار گردآورى داده ها پرسشنامه ى 33 سئوالى شرینگ است که با مقیاس پنج درجه اى لیکرت درجه بندى شده است. پرسشنامه ها به روش خودپاسخگویى تکمیل شد. ابزار اندازه گیرى عملکرد مدیران، فرم هاى ارزشیابى عملکرد سالانه ،ابلاغى وزارت بهداشت بود که توسط مافوقان خود مورد ارزشیابى قرارگرفته بودند.داده ها باشاخص هاى آمارتوصیفى وآزمون پیرسون ارایه مى شود. یافته ها: مدیران مورد بررسى از لحاظ هوش هیجانى با میانگین نمره98/117و کسب 50/71 درصد کل نمرات ، داراى وضعیَت قوى متمایل به متوسط بودند. در رابطه با ابعاد هوش هیجانى، مهارتِ مدیران بر روى مؤلفه هاى «مدیریت روابط» و «خودمدیریتی» به ترتیب قوى ترین و ضعیف ترین بود. میزان مهارت مدیران بر روى مؤلفه هاى خودآگاهى، آگاهى اجتماعى و خودانگیزى به ترتیب در رتبه هاى دوم، سوم و چهارم قرار داشت. در رابطه با عملکرد شغلى مدیران مورد بررسى با میانگین امتیاز 22/88 و کسب 20/80 درصد امتیازات مربوط به عملکرد داراى وضعیت قوى مى باشند. بین هوش هیجانى مدیران با عملکرد شغلى آنان همبستگى مثبت معنى دار(777/.=r) وجود داشت. همچنین، هریک ازابعاد پنج گانه ى هوش هیجانى با عملکرد همبستگى مثبت معنى دار داشت. نتیجه گیری: با بهبود روند انتخاب و گزینش مدیران بیمارستان ها بر اساس مهارت هاى هوش هیجانى و همچنین آموزش و ارتقاى قابلیت هاى هوش هیجانى مى توان عملکرد آنان را بهبود بخشید.