مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش اجرای ارزیابی درونی کیفیت به عنوان رویکردی مطمئن برای مدیریت آموزشی در مجتمع آموزش عالی جهاد کشاورزی اصفهان به منظور آشکار کردن جنبه های مختلف کیفیت نظام گروه های آموزشی مربوطه و تلاش برای بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و پژوهشی آن ها بوده است. روش تحقیق از نوع پژوهش ارزشیابی و رویه ی گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل 646 نفر بود، ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ی محقق ساخته، مصاحبه و چک لیست بوده که سؤالات آن با توجه به رسالت و اهداف گروه های آموزشی در این زمینه : هفت عامل، سی ملاک و 99 نشانه تدوین شده است. روایی ابزارها، روایی محتوایی از طریق روایی بین مشاهده گر بوده؛ پایایی ابزارها با ضریب آلفای کرونباخ بین 86/0 تا 92/0 به دست آمده و فرایند ارزیابی درونی با توجه به تجارب ملی و بین المللی در یازده مرحله اجرا شده است. یافته های این پژوهش در یک جمع بندی کلی حاکی از آن ست که کیفیت نظام آموزشی مجتمع با شاخص 86/2 در مقیاس لیکرت در گروه های پنجگانه ی آموزشی، متوسط و در سطح نسبتاً مطلوب می باشد. شاخص به دست آمده برای گروه های آموزشی به ترتیب: علوم دامی 94/2، زراعت و باغبانی 85/2، شیلات 98/2، فرش 86/2 و صنایع غذایی 91/2 است.
بررسی رابطه بین تئوری هوش هیجانی وتئوری های رهبری
حوزه های تخصصی:
امروزه علم، به قدرت و نفوذ هیجانات در حیات ذهنی انسان پی برده است و در حال کشف و تبیین جایگاه هیجانات واحساسات در فعالیت ها، رفتارها ، حرکات و سکنات انسانی است. در حوزه ی مطالعات هوش، سیر مطالعات از هوش منطقی که برپایه ی شناخت استوار است، به سمت هوش هیجانی حرکت کرده است. هوش هیجانی، موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبرانی اثربخش هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایت مندی و تعهدکارکنان محقق می سازند و رویکردشان به کنترل از نوع خود کنترلی مبتنی بر خودآگاهی است. این مقاله برای بررسی رابطه بین تئوری هوش هیجانی و تئوری های رهبری ، مروری برپژوهش در مورد هوش هیجانی و اهمیت آن برای رهبری دارد.
بررسی رابطهی جوّ سازمانی مدرسه با گرایش به کارآفرینی در دانشآموزان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ی جو مدرسه باگرایش به کارآفرینی دردانش آموزان دختر پایه های دوم و سوم مقطع متوسطه ی شهر اصفهان است.روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق،توصیفی ازنوع همبستگی است.نمونه های آماری مشتمل بر، 180مدیر و دبیر زن شاغل در دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان و150 دانش آموز دختر پایه های دوم وسوم متوسطه است که از طریق نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی جو سازمانی (OCDQ) و پرسشنامه ی محقق ساخته روحیه کارآفرینی استفاده شده است.ضریب پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 84/0و87/0برآورد شده است.تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSSانجام یافت.نتایج نشان داد که: شاخص های روحیه ی کارآفرینی (خلاقیت،عزت نفس، انگیزه پیشرفت، منبع کنترل درونی، آینده نگری وریسک پذیری )در دانش آموزان بالاتر از حد میانگین است. بین برخی شاخص های جو سازمانی یعنی (صمیمیت،عدم جوشش، بازدارندگی) با روحیه ی کارآفرینی درسطح05/0 p رابطه ی معنی داری وجود دارد .اما بین سایر دیگرشاخص های جو سازمانی یعنی ( روحیه، کناره گیری، نفوذ، تأکیدبرتولید، مراعات)با روحیه ی کارآفرینی رابطه ی معنا داری وجود ندارد.
امنیت شغلی و مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
در دستاوردهای علمی جدید، هموارسازی سود، «مدیریت سود» نامیده می شود که شامل اقداماتی برای کاهش نوسان های سودهای گزارش شده ی حسابداری است.هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل انگیزشی هموارسازی سود با استفاده از اعداد و ارقام حسابداری است. به همین دلیل سه فرضیه ی اولیه در این تحقیق مطرح شده است . در فرضیه ی اول، رابطه ی مستقیم میان رقابت بازار و هموارسازی سود و در فرضیه ی دوم رابطه ی مستقیم میان میزان حساسیت سرمایه و هموارسازی سود و در فرضیه ی سوم، رابطه ی مستقیم میان تولید کالاهای بادوام و هموارسازی سود فرض شده است که در نهایت با توجه به سه فرضیه ی اولیه، فرضیه ی نهایی مبنی بر رابطه ی مستقیم میان امنیت شغلی و هموارسازی سود بررسی شده است. نتایج فرضیه ی اول و سوم نشان داد مدیرانی که در صنایع رقابتی فعالیت دارند و یا شرکت تحت سرپرستی آن ها کالای بادوام تولید می کند، بیشتر تمایل به هموارسازی سود دارند. اما نتایج فرضیه ی دوم یعنی رابطه ی مستقیم میان میزان حساسیت سرمایه و هموارسازی سود کمی متفاوت بود. نتایج فرضیه ی دوم نشان داد هرچه حساسیت سرمایه بیشتر باشد، باعث ذخیره ی بیشتر درآمد برای سال های آتی می شود (زمانی که سود شرکت در سال جاری بیشتر از متوسط صنعت است)؛ ولی وقتی که سود شرکت در سال جاری کمتر از متوسط صنعت است، حساسیت سرمایه قرض گرفتن از سود سال های آتی نخواهد شد.
چارچوب مناسب تصمیمگیری در برون سپاری IT
حوزه های تخصصی:
بررسی متون و مقالههای علمی نشان میدهد که گرایش سازمانها به استفاده از برونسپاری IT برای پاسخ مؤثر به محیط به طور چشمگیری افزایش یافته است. سازمانی که تصمیم میگیرد تعدادی از فعالیتهای IT خود را برونسپاری کند، در اولین مرحله با این پرسش مواجه است که چه فعالیتی را برونسپاری کند؟ بدین منظور، این پژوهش با ارائه ی یک چارچوب مناسب برونسپاری IT و فعالیتهایی که باید برونسپاری شود را تعیین میکند. پژوهش حاضر در دو مرحله انجام گرفته است. در مرحله ی اول، عوامل تعیینکننده ی برونسپاری IT شناسایی شدند. این عوامل شامل ملاحظات استراتژیکی، ملاحظات مدیریتی، ملاحظات تکنولوژیکی، ملاحظات کیفیتی، ملاحظات سرویسدهی، ملاحظات هزینهای و ملاحظات امنیتی هستند. در مرحله ی دوم با استفاده از تکنیک AHP، وزن این عوامل محاسبه و فعالیتهایی برای برونسپاری انتخاب گردیدند. مجموع این دو فرایند یک چارچوب تصمیمگیری را برای برونسپاری فعالیتهای IT توسعه میدهد