فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۲۴۰۱.

بررسی تطور دیدگاه ملاصدرا درباره نقش ماهیت از حیث معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماهیت وجود مطابقت معرفت شناسی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۵۴۳
یکی از مسائل مهم معرفت شناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمی یابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ارائه نداده است. ملاصدرا در گام نخست بسان سایر حکما بدین امر باور داشته است که ماهیت نقش حد واسط میان امور ذهنی و حقایق عینی را ایفا می کند و مراد وی از ماهیت، معنای اخص –مایقال فی جواب ما هو» است. نگارندگان بر این باور هستند که صدرالمتألهین در گام دوم از این نظریه عدول کرده است و نظریه خاص خویش را بیان کرده است که بر اساس آن مراد از انطباق ذهن با عین، انطباق عینی وجود برتر ماهیت، بر وجود خاص آن است. در این رویکرد ملاصدرا بین معلوم بالذات از حیث واقع و نفس الامر و معلوم بالعرض از حیث ظهورش برای قوای ادراکی نفس تفکیک قائل می شود و بر این باور است که در این رویکرد نحوه وجود متفاوت است، یکی وجود قوی (خارجی) و دیگری وجود ضعیف است نه ماهیت. بر اساس پنج دلیل –دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت، ادراک عقلی، حرکت جوهری، اصالت و تشکیک وجود- نگارندگان بر این باور هستند که نظریه دوم با نظام فلسفی ملاصدرا سازگارتر است و از آن می توان به عنوان نظریه نهایی صدرا یاد کرد.
۲۴۰۲.

اعتباریات از نگاه المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریات فاعل شناسا فعل ارادی کمال مطلوب فطرت مصالح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۳۳۷
عوامل گرایشی فاعل شناسا به منظور رفع نیازهای طبیعی، ادراکاتی بین فاعل شناسا و فعل ارادی اش اعتبار می کند تا «اراده» را تحریک کند و قوه عامله را به حرکت درآورده، فاعل شناسا را به کمال مطلوب خود برساند. این نوع ادراکات، به «اعتباریات» معروف اند که علامه طباطبائی در المیزان و دیگر آثار خود به آن پرداخته است. خاستگاه این نوع ادراکات، به «فطرت» و نوع آفرینش فاعل شناسا در مراتب طولی قوای احساسی و گرایشی او بازمی گردد. مهم ترین ویژگی های اعتباریات عبارت اند از: ترتب آثار حقیقی بر یک موضوع اعتباری، قراردادی بودن در عین ریشه در واقعیت داشتن، براساس مصالح مادی و معنوی اعتبار شدن، مستند انتخاب و اراده رفتارهای اختیاری بودن. عوامل گرایشی، بینشی، کنشی و وحیانی، عواملی اند که در پیدایش اعتباریات نقش ایفا می کنند. «اعتباریات» به یک لحاظ به «ثابت» و «متغیر» و به لحاظ دیگر به «قبل از اجتماع» و «بعد از اجتماع» تقسیم می شوند. رابطه بین این دو تقسیم، عموم و خصوص من وجه است. اعتباریات هم به صورت «نسبی»، هم به صورت «مطلق» قابل تصور هستند، و تنها در «تصدیقات» معنا دارند؛ ازاین رو باید واژه «تصورات اعتباری» را در کلام علامه توجیه کرد. براساس دیدگاه علامه، «اعتباریات» قضایای همیشه کاذب اند؛ زیرا در «اعتباریات» حدّ چیزی به چیز دیگری اسناد داده می شود.
۲۴۰۳.

استعاره مفهومی وحی رسالی در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: وحی استعاره مفهومی ارتباط نگاشت زبان شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۷۰۷
  وحی به عنوان واژه ای معرفتی در قرآن با بسامد بالا به کار رفته است؛ لذا بهره گیری از دانش های زبانی جهت فهم معنای وحی ضروری است. معناشناسی شناختی از جمله دانش هایی است که راه را برای کشف و تحلیل روابط درون متنی قرآن هموار می نماید. برای کشف مفهوم قرآنی وحی از یکی از قواعد معناشناسی شناختی یعنی استعاره مفهومی مدد گرفته ایم تا از رهگذر بررسی واژه وحی در قرآن به مفهوم سازی الهی در این باره نائل آییم و از تحمیل انگاره های غیرقرآنی جلوگیری گردد. قرآن برای بیان مفاهیم والای خویش مخاطب را از رهگذر امور مادی به تأمل در امور غیبی فرا می خواند. در نگاه قرآنی، نبی مخاطب کلام الهی و وحی فرایندی است که طی آن خداوند با نبی ارتباط برقرار می کند و محتوایی ارسال می گردد. مفهوم دریافتی نبی عیناً همان محتوای ارسالی خداوند است و نبی طی فرایند وحی، نقشی انفعالی دارد. وحی تجلی کلام و تکلم الهی است. ویژگی مفهوم سازی قرآنی، تأکید بر ارتباطی بودن فرایند وحی است که به کسب معرفت می انجامد؛ لذا وحی در قرآن تلفیقی از جنبه ارتباطی و معرفتی است؛ ارتباطی که از سنخ ارتباط کلامی است. مفهوم سازی خداوند از وحی غالباً از طریق الگوی گوینده- شنونده بیان شده است؛ بنابراین وحی سرشتی کلامی دارد.
۲۴۰۴.

بسترهای فرهنگی و اجتماعی تکوین و تحول علم تربیتی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علوم تربیتی آموزش و پرورش مدرن آموزشی سازی فلسفه ی کودکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۶ تعداد دانلود : ۳۹۸
شناخت چگونگی قوام یافتن تدریجی علم تربیتی مدرن در طول تاریخ فرهنگی و اجتماعی جهان مدرن، نقش مهمی در فهم بنیادین ماهیت این علم، ذهنیت ها، مضامین و کلان ایده های حاکم بر آن و میراثی که اکنون از آن به جا مانده، دارد. پژوهش حاضر به هدف بررسی این چگونگی، در پژوهشی تاریخی-تحلیلی و با بهره گیری از برخی منابع تاریخی دست اول و دست دوم درباره ی تاریخ علوم تربیتی و آموزش و پرورش مدرن در مناطق و کشورها و ادوار تاریخی مختلف، به واکاوی مهم ترین بسترهای شکل گیری و تحوّل و توسعه ی علم تربیتی مدرن پرداخته است. بر اساس یافته های پژوهش، شش زمینه ی فرهنگی و اجتماعی شامل «ضرورت یافتن تربیت نسل جدید برای جامعه ی جدید و عدم صلاحیت نهادهای سنتی برای ایفای این نقش»، «آموزشی سازی مسائل اجتماعی»، «کشف دوره ی کودکی و اهمیت یافتن مطالعه ی آن»، «روانشناسی گرایی»، «پیدایش و تحول مدارس و مراکز تربیت معلم» و «پیدایش حرفه ی معلمی و حرفه ای سازی مشاغل مرتبط با آموزش و پرورش» به عنوان مهم ترین ذهنیت ها یا پدیده های اثرگذار در ساخت معنا و ماهیت علم تربیتی مدرن شناسایی گشته و به تفصیل، گزارش و تحلیل شده اند.
۲۴۰۵.

بررسی و نقد استدلال های دنیل دنت در کتاب از باکتری تا باخ درباره ماهیت آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دنیل دنت آگاهی فرگشت انتخاب طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۲۰۵
دنیل دنت در کتاب از باکتری تا باخ، دیدگاه خاصی درباره ی آگاهی را ارائه می کند. به نظر دنت، آگاهی، در کنار سایر پدیده ها، باید به وسیله علوم فیزیکی بررسی شود. برای رسیدن به این منظور، دنت تلاش می کند شکل گیری آگاهی را حاصل فرایندهای غیرهوشمند در طراحی ارگانیسم ها نشان دهد. مهم ترین فرایند طراحی غیرهوشمند، فرگشت به وسیله انتخاب طبیعی است. علاوه بر فرگشت زیستی در طراحی مغز، طراحی فرهنگ بشری و زبان نیز در فرایندی که دنت آن را فرگشت فرهنگی می نامد، انجام شده است. درواقع، به نظر دنت، آگاهی توهمی ناشی از چنین فرایندهای طراحی است. در این مقاله، ضمن بررسی نظرات و استدلال-های دنت در کتاب مورد بحث، دیدگاه او درباره ی آگاهی نقد می شود. محور این نقد، تکیه بر ویژگی های غیرقابل تقلیل آگاهی به امور فیزیکی است. هم چنین نشان داده خواهد شد که برخلاف دیدگاه دنت، نمی-توان فرگشت فرهنگی را بدون دخالت آگاهی توضیح داد. نتیجه مقاله این است که برای داشتن تصویری کامل از عالم، نمی توان پدیده ی آگاهی را به عنوان یک توهم از مجوعه هویات عالم حذف کرد.
۲۴۰۶.

متکلمان امامی عصر امام صادق(ع) و مسئله استطاعت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استطاعت امام صادق (ع) اصحاب امام صادق (ع) زرارهبن اعین مؤمن الطاق هشام بن حکم متکلمان امامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۳
موضوع استطاعت به معنای توان انسان در ارتکاب فعل، برای بررسی رابطه اراده انسان با اراده مطلق خداوند مطرح شده است. این موضوع از دیرباز در میان مسلمانان مطرح بوده است. امامیه و متکلمانشان نیز از این مسائل دور نبوده اند. دراین باره طیفی از نظریاتِ آزادی اراده، جبر و راه میانه هم در میان کلیت مسلمانان و هم در حلقه های امامیه مطرح شده است، چندان که این موضوع را می توان کلیدی برای شناسایی مرزبندی های درونی متکلمان امامی دانست. در این مقاله با نگاهی به عقاید منسوب به اصحاب امام صادق(ع) در نوشته های متکلمان و فرقه نگاران و سنجیدن آن ها با روایاتی که خود امامیه نقل کرده اند، در پی شناخت صورت بندی هایی برمی آییم که متکلمان امامی دراین باره مطرح کرده اند. از این رهگذر می توان دریافت که آزادی مطلق اراده و نیز راه میانه (امر بین الامرین) و گرایش های اندکی شبیه به جبریه در میان امامیه قائلانی داشته است.
۲۴۰۷.

بررسی انگاره «تفسیر به رأی بودن» برداشت ها و تأویلات عرفانی با تأکید بر آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قواعد تأویل قرآن روح معنی ضابطه تأویل ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۳۲۰
تأویل، صورت عمیقی از تفکر است که از راه قابلیت های ادراکی انسان در پی کشف نانوشته های متن است. گاهی تأویل های عرفا و حکیمان مورد نقد واقع شده و آن ها را تفسیر به رأی و تحریف معنوی قرآن و یا تأویل هایی ذوقی و بدون منطق عقلانی شمرده اند. هدف این مقاله بررسی این انگاره است و برای بررسی آن در پی استنباط منطقی از تأویل متن و استخراج برخی قواعد تأویلی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین است..روش تحقیق، توصیف و تحلیل و استنباط قواعد با محوریت تأثیر مبانی شناخت(شناخت قرآن، هستی و انسان) بر تأویل است. بر مبنای قرآن شناختی دو قاعده صحت استناد به همه لوازم کلام خداوند و نیز نظریه روح معنی و بر مبنای هستی شناختی و تطابق عوالم هستی و حجیت قالب وحی (علاوه بر محتوای آن)، قاعده تغییر زمینه متن و بازسازی الفاظ در زمینه متناظر وبر مبنای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، و نیز مراتب وجود،قاعده توجه به اعتبارات عالم عقل و بر مبنای معرفت شناختی قوای ادراکی انسان، لزوم ضابطه مندی تأویل، از جمله قواعدی است که منطق تأویل را در فهم آموزه های دینی شکل می دهد. توجه به این قواعد می تواند تا حد زیادی، اتهام تفسیر به رأی و ذوقی دانستن و بی اعتنایی علمی به تأویل ها را برطرف کند و به فهم عمیق تر آموزه های دینی یاری رساند.
۲۴۰۸.

نقد و بررسی برهان اختفای الهی جان شلنبرگ، بر مبنای تناهی صفات فعلی و حکمت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان شلنبرگ برهان اختفای الهی عشق الهی برهان شر حکمت الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۰ تعداد دانلود : ۵۷۷
صفات محدود و مقید فعلیِ خداوند ، تجلّی و بُروز صفات مطلقِ ذاتی او در مقام فعل هستند ، اما محدودیت آنها به جهت اِعمال توأمان آنها در کنار یکدیگر و در ارتباط با مخلوقات است. در میان صفات فعلی ، صفتِ «حکمت» - تجلّی صفت ذاتی علم - حاکم بر دیگر صفات بوده و تقیّد بخشِ آنهاست. جان شلنبرگ، در «برهان اختفای الهی» از تمایز میان این دو دسته صفات غفلت کرده و همین امر سبب شده تا اولاً با اتخاذ رویکردی تشبیهی ، عشق الهی را صورت مطلق شده ی عشق انسانی قلمداد کند. ثانیاً ، با خلط میان صوَر مختلفِ عشق، یعنی آگاپه و اروس، درک نادرستی از عشق الهی و میزانِ اطلاق آنها داشته باشد و ثالثاً، به  رغم صحت تأکید شلنبرگ بر تمایز میان برهان اختفا و برهان شر ، استفاده ی او از اختفا - به عنوان مورد نقضی بر عشقِ نامتناهیِ الهی - به نوعی، بازگشت به برهان شر را به ذهن مخاطب متبادر می کند و برداشت و بهره گیری ای نادرست است. بر مبنای صفت فعلی حکمت، می توان نشان داد که اختفای الهی - بر خلاف مدعای شلنبرگ - نه تنها نقضی بر عشق الهی نیست ، بلکه مظهری از عشق حکیمانه ی خداوند به انسان هاست که در این نوشتار به برخی از این حکمت ها اشاره خواهد شد.
۲۴۰۹.

نقش و تأثیر علل و عوامل فرامادی در بلایای طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بلاهای طبیعی علل فرامادی اسباب معنوی سنت های الهی علل طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۴۱۸
علل و عوامل معنوی چه نقشی در دفع و رفع بلایای طبیعی دارند؟ آیا شرطی برای تأثیر این اسباب وجود دارد؟ اساساً چگونه این گونه اسباب در جهان طبیعت نقش آفرینی می کنند؟ پاسخ به پرسش های فوق از آن جهت اهمیت دارد که علاوه بر فواید نظری می تواند به کار برنامه ریزان بهداشتی و فرهنگی آید و از افراط و تفریط در این حوزه جلوگیری کند. در این باره تلاش شده است با مراجعه به متون دینی و بهره مندی از روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی- تحلیلی در استنتاج دیدگاه، ضمن طرح سه دیدگاه انکارگرایی، نفی کارکرد حداکثری و نفی کارکرد حداقلی و گزینش دیدگاه اخیر، چهار نقش دوگانه عاملیت و مانعیت و مقدمی- ذی المقدمی ، مانا و جامع و اقتضایی- قطعی، اسباب معنوی مورد واکاوی قرار گیرد. البته این تأثیرگذاری بدون شرط نیست و معیت با اسباب مادی، معنوی و مصلحت را باید از شرایط آن تلقی کرد. نقش این اسباب زمانی مدلل خواهد شد که به ماهیت و چگونگی تأثیر این گونه اسباب اشاره شود. این مطلب در ضمن چهار نکته طول انگاری، حکومت اسباب معنوی و تأثیر از طریق استخدام علل طبیعی و در قالب منظومه سنت های الهی مورد امعان نظر قرار گرفته است.
۲۴۱۰.

مشارکت در حیات الوهی: بنیاد نهایی تبیین غایت شناختی نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو علت غایی جوهر زنده سرمدیت عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۷۷۳
وجه الوهی فلسفه ارسطو، و به طور خاص وجه الوهی غایت شناسی او، مسئله ای مناقشه برانگیز و حتی شدیداً مورد انکار است؛ چرا که تفسیرهای معاصر غایت شناسی، از یک سو غایت شناسی الهیاتی را تبیین جهان به عنوان فعل قصدمندانه خالقی حکیم تلقی کرده، و از سوی دیگر غایت شناسی ارسطو را صرفاً روشی برای تبیین کارکردهای جواهر طبیعی و افعال انسانی می دانند. در نتیجه غایت شناسی ارسطو فاقد هر گونه دلالت الهیاتی تلقی می شود. این نوشتار با نظر به اوصاف امر الهی در اندیشه ارسطو نشان می دهد که او در حوزه زیست شناسی و اخلاق، گرچه پای تبیین های غایت شناختی به معنای طراحی هوشمند را به میان نمی کشد، در عین حال، کارکرد نهایی انواع طبیعی زنده و نوع انسان را با ارجاع به عنصری الهی در آنها تبیین می کند. به بیان مشخص تر، در انواع طبیعی زنده فقط نوع است که از جهت سرمدیت اش در جایگاه غایت به معنای حقیقی قرار می گیرد، حال آن که در انسان، غایت نهایی با ارجاع به عنصر الوهی محقق در هر فرد یعنی عقل احراز می شود. پس خدا به عنوان نمونه ایدئال تحققِ حیاتِ سرمدیِ معقول لحاظ می شود و غایتمندی جهان طبیعی زنده و جهان انسانی چیزی نیست مگر تشبه به این حیات سرمدی. بنابراین غایت شناسی ارسطو واجد استلزامات صریح الهیاتی است و چهارچوبی هستی شناختی را برای تفسیر عقلانی مفهوم سعادت در فلسفه های دینی فراهم می سازد.
۲۴۱۱.

آگامبن و فوکو: حاکمیت یا قدرت؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوکو آگامبن زیست قدرت زیست سیاست زندگی برهنه وضعیت استثنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۵۷۴
فلسفه سیاسی آگامبن تاثیر عمیقی از اندیشه های سیاسی میشل فوکو پذیرفته است. آگامبن نیز همچون فوکو سیاست معاصر غربی را نوعی زیست سیاست می داند که زندگی (زیست) را ابژه خود قرار داده است. اما با وجود این نظر مشترک و تأکید آگامبن به اینکه در راستای تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو گام بر می دارد، به نظر می رسد که اختلافات عمیقی نیز میان ایشان وجود دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه دو متفکر درباب قدرت و زیست سیاست چگونه است و چطور می توان پذیرفت که اندیشه سیاسی آگامبن در راستای تفکر سیاسی فوکو قابل تعریف است؟ لذا با بررسی دو مفهوم زیست قدرت و زیست سیاست در آثار این دو متفکر روشن خواهد ساخت که خاستگاه نظریه سیاسی آگامبن دقیقاً در دل تحلیل های فوکو نهفته است هرچند از نظر آگامبن، نمونه های عینی زیست قدرت در قرن بیستم، یعنی دولت های مدرن و مخصوصا نازیسم، نشان می دهند که زیست قدرت و حاکمیت چنانکه فوکو و دیگرانی پنداشته اند از هم جدا نبوده بلکه از ابتدا قرین هم بوده و این ویژگی در قرن بیستم به اوج خود می رسد. بدین روی تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو منطقاً آگامبن را وادار به بازگشت به خوانش حقوقی قدرت می کند اما این بار در بستر زیست سیاست.
۲۴۱۲.

ارزیابی جایگاه هنر به عنوان شرط فلسفه آلن بدیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلن بدیو فلسفه هنر مشروط سازی رخداد مالارمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۲۶۶
در این مقاله بعد از بیان دیدگاه آلن بدیو در خصوص جایگاه هنر به عنوان یکی از شرایط فلسفه، نسبت خاص فلسفه او را با هنر مورد ارزیابی قرار خواهیم داد. بررسی نوع مواجهه او با آثار هنری و شعری تردیدهایی را در خصوص اهمیت و جایگاه واقعی هنر بما هو هنر در دستگاه فلسفی او پدید می آورد. این تردیدها به برانگیخته شدن انتقادات و دفاعیاتی از سوی منتقدان و شارحان نیز منجر شده است. این مقاله با بررسی گستره معتنابهی از متون و دیدگاه های بدیو درباره این مسئله و از جمله با بررسی مدعای بدیو در خصوص اخذ مفهوم «رخداد» از شعر استفان مالارمه، استدلال هایی را ارائه خواهد کرد که نشان می دهند جایگاه عملی و حقیقی هنر در فلسفه بدیو به هیچ وجه آن جایگاه اساسی و غیر قابل حذفی که ادعا می شود نیست، بلکه بسیار کمتر از آن، در حد یک تفنن فلسفی است که مقولات و مفاهیم ازپیش ساخته و پرداخته شده را در آثاری که ملاک مشخصی برای گزینش آن ها وجود ندارد، یافته و عرضه می کند. ممکن است فلسفه بدیو «درباره» هنر حرف های بسیار جدی برای گفتن داشته باشد، اما نقش هنر در شکل گیری این فلسفه به هیچ وجه حتی نزدیک به یک «شرط» هم نیست.
۲۴۱۳.

پژوهشی در باب نقد بوغوسیان بر رئالیسم درونی پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پل بوغوسیان هیلاری پاتنم نسبیت مفهومی رئالیسم متافیزیکی عینیت گرایی رئالیسم درونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۲۷۱
پل بوغوسیان در مقام انتقاد از نسبی گرایی و برساخت گرایی و دفاع از عینیت گرایی، به استدلال های سه تن از افرادی می پردازد که در آرای فلسفی شان، نوعی وابستگی واقعیت به توصیف را پذیرفته اند. یکی از این افراد هیلاری پاتنم است که بوغوسیان دیدگاه های او در باب درهم تنیدگی واقعیت و قرارداد را هدف می گیرد. بوغوسیان معتقد است که پدیده نسبیت مفهومی مبنای دیدگاه پاتنم در باب درهم تنیدگی واقعیت و قرارداد است. در اینجا مراد از پدیده نسبیت مفهومی، حالتی است که ممکن باشد دو جمله متعارضْ صادق باشند. بوغوسیان پس از شرح این پدیده و رأی پاتنم در باب آن، به نقد رویکرد پاتنم می پردازد و نهایتا نتیجه می گیرد که این «استدلال» وافی به مقصود نیست و نمی تواند درهم تنیدگی واقعیت و قرارداد را توجیه کند. در این مقاله استدلال خواهد شد که اولاً پاتنم در همان زمان طرح پدیده نسبیت مفهومی به این نقدها واقف بود و پیشاپیش پاسخ هایی به آن ها ارائه کرده بود؛ ثانیاً برخلاف تصریح بوغوسیان، دیدگاه پاتنم در باب درهم تنیدگی واقعیت و قرارداد مبتنی بر پدیده نسبیت مفهومی نیست و بر استدلال های دیگری (استدلال مدل تئورتیک و استدلال مبتنی بر ماجرای مغز در خمره) سوار است. بدین ترتیب، حتی اگر نقدهای بوغوسیان به این پدیده درست باشد، باز هم دیدگاه های پاتنم مبنی بر درهم تنیدگی واقعیت و قرارداد و درهم آمیختگی ذهن و جهان رد نمی شود مگر آن که آن دو استدلال نقد شود.
۲۴۱۴.

هابرماس و بنیان های شبه استعلایی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه ﺷﺒﻪاﺳﺘﻌﻼیﻰ کانت معرفت هابرماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۴۶۰
ﻧﻮﺷﺘﻪی پیش رو ﺷﺮح و ارزیابی ﺑﺨﺸﻰ از افکار یورﮔﻦ ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس، ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و فیلسوف آﻟﻤﺎﻧﻰ، در حیطه ی ﻣﻌﺮفت شناسی اﺳﺖ که در متون فارسی به آن کمتر توجه شده است. یکی از اهداف پروژه تحقیقاتی او نزدیک کردن داﻧﺶ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻰ یا زیست جهان بوده و هدف این نوشتار نیز ارائه شرحی نظام مند از این کوشش هابرماس و تقابل های فکری وی با دیگر نحله های فلسفی-اجتماعی است. «علائق شبه استعلایی» یکی از مفاهیم کلیدی است که در این فرایند نقشی حیاتی دارد و دانش را از ساحت سوژه استعلایی به ساحت فرآیند تاریخی که از نیازهای عملی برخواسته مرتبط می کند. به همین جهت، این نوشتار ﺑﻪ دﻧﺒﺎل روﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻌﻨﺎ، کارکرد و ریشه های این مفهوم ﺑﻮده است. از این حیث، در ﺑیﻦ آﺛﺎر او دو کتاب از جایگاه مرکزی ﺑﺮﺧﻮردار ﻫﺴﺘﻨﺪ: داﻧﺶ و ﻋﻼﺋﻖ اﻧﺴﺎﻧﻰ و ﻧﻈﺮیه ی کنش ارﺗﺒﺎﻃﻰ. یافته ها نشان می دهند که: 1-ﭘﺮﺳﺶﻫﺎیی که ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس در این کتاب در ﺻﺪد ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻮیی به آﻧﻬﺎ اﺳﺖ در واقع ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی کانت ﻫﺴﺘﻨﺪ: «شرایط عام امکان شناخت». 2-علائق شبه استعلایی ریشه در زیست انسانی دارد که تحول اساسی در نظریه های انتقادی است. 3- معرفت شناسی هابرماس درصدد احیای ارزش های روشنگری و رهایی از سلطه است. 4- هابرماس از طریق صورت بندی علائق شناختی با سایر نحله های فکری وارد مناظره می شود ( فرا رفتن از مکتب فرانکفورت، نقد پست مدرنیسم و دیگر نحله های فلسفی).
۲۴۱۵.

سه گانه های تشکیکی در عالم معرفت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سه گانه ها اصل تشکیک مراتب طول و عرض فلسفه اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۲۷۷
در بطنِ منابعِ حکمی، عرفانی و متونِ دینی به مناسبت های مختلف سه گانه های بسیاری طرح شده است؛ این سه گانه ها را می توان به سه دسته 1. سه گانه های مرتبط با مراتبِ شوونِ حق تعالی، 2. مراتب عالم و 3. مراتبِ شوون انسانی تقسیم بندی کرد. مهم ترین سه گانه در مورد خداوند، سه گانه «ذات، صفات و افعال» است که اساسِ تمامِ آموزه های عرفانی و سه گانه های مطرح در آن است؛ و در مورد عالم، به تعبیرِ عرفانی سه مرتبه «ملک، ملکوت جبروت»، به تعبیر فلسفی سه مرتبه « ماده، مثال و عقل» و به تعبیر دینی سه مرتبه «دنیا، برزخ و آخرت» قابلِ اشاره است؛ به تبع مراتبِ عالم، مراتب سه گانه بسیار مهمِ زمان یعنی «زمان، دهر، سرمد» مطرح می شود؛ اما در مورد انسان نیز سه مرتبه نیروی «حواس، خیال، عقل» محوری ترین سه گانه است؛ و به همین ترتیب سه گانه های مهمِ دیگری در خرده -موضوع های معرفتی، با تکیه بر موارد یاد شده طرح شده است. حال مساله اساسی در این مقاله این است که چرا در این جا بر «سه گانه» تاکید شده است؟ و مراتبِ سه گانه چه نسبتی با مراتبِ کم تر یا بیشتر می تواند داشته باشد؟ آیا بینِ مراتبِ یاد شده در این مقاله ارتباطِ منطقی ای وجود دارد؟ یا هر سه گانه ای را می توان در زمره مراتبِ یاد شده قرار داد؟ پاسخِ همه این سوالات در اصلِ وزینِ تشکیک در فلسفه اسلامی نهفته است؛ بنابراین اصل، هر یک شاخه از سه گانه های یاد شده سه مرتبه از یک حقیقت واحدند و با هم ارتباطِ طولی دارند؛ و در حقیقت یک چیزند با چند مرتبه.
۲۴۱۶.

تبیین ناسازگاری های هستی شناسانه نوخاسته گرایی و فیزیکالیسم؛ و پیشنهاد یک موضع جدید نوخاسته گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوخاستگی جوهری نوخاستگی علّی فیزیکالیسم فرارویدادگی قوانین طبیعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۳۸۰
در این مقاله نخست، فیزیکالیسم، بر اساس پیشنهاد دیوید لویس، و از طریق به کاربردن مفهوم فرارویدادگی تعریف می گردد. پس از آن، توضیح داده می شود که از میان دیدگاه های متنوع نوخاسته گرایانه، تعداد معدودی را می توان برگزید که با تعریف مدنظر از فیزیکالیسم، ناسازگاری هستی شناسانه داشته باشند. در این راستا، دیدگاه نوخاستگی جوهری، بر اساس آرای هاسکر، لو و تونر، و دیدگاه نوخاستگی علّی بر اساس آرای اوکانر و ونگ، تقریر شده و ناسازگاری آن ها با فیزیکالیسم، تبیین می گردد. در ادامه، نسبت میان هر کدام از این دیدگاه های منتخب نوخاسته گرایانه، با یکدیگر و با فیزیکالیسم و دوگانه گرایی دکارتی، سنجیده می شود. در انتها، بر اساس تحلیل متافیزیکی انجام شده، پیشنهادی اولیه از یک موضع نوخاسته گرایانه جدید ارائه می شود که از حیث هستی شناختی، طرحی از اساس متفاوت با فیزیکالیسم محسوب نمی شود اما در عین حال، با آن ناسازگار است. هم چنین توضیح داده می شود که عدم تمایز این پیشنهاد با فیزیکالیسم از حیث طرح کلی هستی شناختی، مزیت آن نسبت به دیدگاه های نوخاسته گرایانه بررسی شده در این مقاله محسوب می گردد.
۲۴۱۷.

دریدای لویناسی؛ گذار از هستی شناسی به اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژاک دریدا سنت فلسفی لویناس هستی شناسی اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۸۲
در این مقاله به دنبال فهم اندیشه فلسفی دریدا و رفع ابهام آن هستیم؛ پاسخ ما به این ابهام آن است که دریدا را باید پیش از هرچیز در چارچوب مباحثِ امانوئل لویناس فهمید و قرار داد. این جایگذاری درید،ا در نوع خود، بسیار کلیدی است و معنای ضمنی فلسفه او را متفاوت می سازد. دلیل این تحول آن است که در خوانش عمومی دریدا را در درجه نخست وارث نیچه و پس از آن هایدگر می دانند که در افق فکری آن دو و در سنت نقد متافیزیک آن دو قرار می گیرد. لویناسی دیدن دریدا به این معنی است که فلسفه او را گذار از فلسفه هایدگری، یعنی هستی شناسی، به اخلاق بدانیم. یعنی آن که سخن دریدا، بر اساس زبانِ لویناس، در چارچوبِ عدالت قرار می گیرد. مطابق این سخن، سوال اصلیِ مقاله پیش رو این است که چگونه می توان تقدم امر اخلاقی بر هستی شناسی را در فلسفه دریدا نشان داد؟ بر این اساس تلاش فکری دریدا را باید تلاشی برای فراروی از مباحث هستی شناسانه دانست و روش واسازی وی را تحلیلی بدانیم که نه در ساحت هستی که در نیرویِ الزام آورِ امر اخلاقی صورت می گیرد، عملی که رو به بیرون و شناخت آن چه هست ندارد، بلکه به نام دیگری، از آنچه که انجام شده و انجام داده، سخن می راند. بر این اساس، هدفِ مقاله حاضر ایضاحِ تقدم اخلاق بر هستی شناسی به معنای رویکردی درست به فلسفه دریدا می باشد.
۲۴۱۸.

دیکانستراکشن و هرمنوتیک؛ چالش "فهم" و "دیگری" بانگاهی به مناظره دریدا و گادامردر پاریس (1981)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هرمنوتیک دیکانستراکشن فهم بازی دیگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۲۶۰
بی تردید یکی از جنبش های مؤثر فکری در جهان امروز وادی هرمنوتیک است. این رویکرد از ابتدای شکل گیری اش تا به امروز به تبع ظهور متفکران گوناگون دچار تغییر در رهیافت ها شده است. گادامر هوشمندترین و رادیکال ترین مدافع نحله ای از هرمنوتیک است که ازآن به هرمنوتیک فلسفی تعبیر می شود. درآن سو دریدا جریانی را در به چالش کشیدن متافیزیک حضور غرب نمایندگی می کند که به هرمنوتیک و مرکزیتِ فهمِ برآمده ازآن چندان اعتماد ندارد و روی خوش نشان نمی دهد. این مقاله با نگاهی گذرا به تاریخ هرمنوتیک، ضمن بررسی کلی پارادایم های اندیشگی دو متفکر در حوزه مورد بحث، با محور قرار دادن مناظره معروف گادامر و دریدا در موسسه گوته پاریس، به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی مهمترین چالش مستتر در این مناظره را واکاوی می نماید. سوال اصلی مقاله نیز در همین راستا طرح شده است: چالش میان"فهم" و "دیگری"، با توجه به این مناظره چگونه واکاوی می گردد؟ اینگونه خوانش با هدف گسترش رویکردهای خوانشی غیر متعارف می تواند همچون رهنمونی روش شناختی در دیگر ساحتهای معرفتی بکار آید.
۲۴۱۹.

شنیدن معنا: دفاعی از دیدگاه ادراک ویژگی های سطح بالا در تجربه ادراک شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادراک شنیداری ویژگی های سطح بالا محتوای ادراکی ادراک معنا فرآیندهای بالا به پایین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۳۱
آیا تجربه شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که می شناسیم، شامل ویژگی های معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کرده اند که تجربه ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهم ترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات هم آوا با معانی مختلف و دیگری، نقد مبتنی بر فهمیدن عبارت های زبانی حساس به بافت است. ما در این مقاله ضمن بررسی این نقدها، پاسخ هایی جهت دفاع از این رویکرد فراهم می کنیم. در پاسخ به نقد شنیدن کلمات هم آوا با معانی مختلف، با استفاده از شهود عرفی و مثال های زبانی سعی می کنیم نشان بدهیم که هنگام شنیدن کلمات هم آوا ولی با معانی مختلف، واقعاً تجربه پدیداری متفاوتی داریم. در نقد حساسیت به بافت زبانی نیز نشان می دهیم که این نقد، ویژگی عمومیت معنا را نادیده می گیرد. علاوه بر این، با دفاع از فرآیند بالا به پایین می توان پاسخی برای نقد مبتنی بر حساسیت به بافت، فراهم نمود.
۲۴۲۰.

رویکردهای اختیارگرایان در پاسخ به استدلال شانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختیار گرایی اراده آزاد استدلال شانس تعین گرایی تبیین تقابلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۴۴۷
اختیارگرایان، معتقدند تنها در یک جهان نامتعیّن است که می توان انسان را دارای اراده آزاد  دانست ، اما نامتعیّن بودن جهان منجر به شانسی و اتفاقی شدن امور آن و نفی اراده آزاد می شود. بنابراین، «استدلال شانس» مهم ترین مشکل اختیارگرایان است. پاسخ های آنان در برابر صورت بندی تبیینی این استدلال را به سه دسته می توان تقسیم کرد. دسته اول، به مصادره به مطلوب بودن این استدلال قائلند و تبیین تقابلی را تنها برای انتخاب های متعیّن ممکن می دانند و طلب آن را از موقعیت های نامتعیّن، غیر منطقی و دوری می دانند. گروه دوم، باور دارند با این که برای انتخاب های نامتعیّن تبیین تقابلی نداریم، اما می توان آزادی کُنش گر در انتخاب های نامتعیّن را با تبیین غیر تقابلی توضیح داد. دسته سوم، با ارائهٔ مثال هایی در صدد ارائهٔ تبیین تقابلی برای برخی از انتخاب های نامتعیّن بر آمده اند؛ در این صورت، شانسی دانستن انتخاب های نامتعیّن و نفی اراده آزاد در چنین شرایطی رد می شود. در این مقاله بعد از مقدمه ای در باب چیستی اِشکال شانس، به انواع صورت بندی آن و پاسخ های اختیارگرایان به صورت تبیینی این استدلال پرداخته و در نهایت ، به این نتیجه می رسیم که اختیارگرایان از عهدهٔ پاسخ به این اِشکال بر نیامده اند و «اِشکال شانس» هنوز به صورت چالشی حل ناشده پیشِ روی آنهاست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان