غرب شناسی بنیادی
غرب شناسی بنیادی سال یازدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فیشته در صدد تکوین نظام آموزه دانش خویش از دو عنصر نظری یعنی معنای خودآیینی در اندیشه کانت و همچنین عنصر عملی یعنی انقلاب فرانسه سود می جوید. در این راستا با تکمیل خودآیینی کانتی( با استفاده از تجربه انقلاب فرانسه) آن را توانا به نفود به حوزه ضرورت و جوهر خارجی می کند و از این طریق آزادی را به قدرتی فراتر از تصور کانت تبدیل می کند. در این راستا او با طرح دو نظریه کنش و شهود عقلانی، دوگسست بی سابقه با فلسفه کانت در دو ساحت تغییر نظریه نحوه شکل گیری تجربه و جابجایی خودآگاهی به جای آگاهی انجام می دهد. فیشته با این دو تغییر معنای جدیدی از ایده آلیسم، واقعیت و سوبژکتیویته خلق می کند. این عناصر جدید در فلسفه فیشته نه تنها با ساخت دیالکتیکی میان انقلاب فرانسه و خودآیینی کانتی شکل می گیرد بلکه راه را برای نظریه آزادی و چگونگی بسط آن در انقلاب فرانسه را نیز کشف می کند. با این رویداد فیشته آموزه دانش خویش را از دوسر سقوط مواجه خودآیینی با ضرورت و انقلاب با ترور رها می سازد.
میان رشتگی در غرب شناسی؛ ماهیت و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب شناسی دانشی است که به شناخت داشته های مغرب زمین می پردازد. در این دانش، «غرب» به مثابه «دیگری» سوژه شناسایی قرار می گیرد تا پس از این شناخت بتوان بهتر از گذشته تعاملات و ارتباطات را تنظیم نمود. شناختِ دیگری، با توجه به ذووجوه بودنِ انسان و هستی، نیازمند اتخاذ رویکردی میان رشته ای/فرارشته ای است. بدون «تلفیق» و صرفا کنار هم قرار دادن دانش های گوناگون، آنهم به شکلی مکانیکی، رویکرد میان رشته ای/فرارشته ای تحقق نخواهد یافت. با وجود ماهیتِ میان رشته ای غرب شناسی تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است لزوماً اینگونه نبوده اند و بنابر نوع پژوهش، برچسب هایی چون: نا/ چند/ فرا/ زیر رشته ای به آنها اطلاق می شود. گونه های میان رشته ای پیرامون «غرب شناسی» را در دو قالب اساسی می توان دسته بندی کرد: میان رشتگی انتقادی/ نظری. انتقادی، اولین گونه از میان رشتگی است که مرتبط با «غرب شناسی» شکل گرفته است. این مطالعات «متن محور» بوده و نگاه و رویکرد تاریخی بر آنها غلبه دارد. سوگیری قابل توجّهی در این گونه مشاهده می شود. میان رشتگی نظری اخیرترین گونه محسوب می شود که به بررسی دنیای واقعی و جوامع زنده کنونی می پردازد. مطالعات نمونه محور و مبتنی بر مفهوم سازی دیالکتیک و هم چنین گردهمایی ها با رویکرد میان رشته ای مهمترین دسته از این مطالعات محسوب می شوند. این نوع را به عنوان متکامل ترین دسته از از پژوهش های میان رشته ای پیرامون غرب شناسی می توان به حساب آورد.
ویژگی های گفتمان های رویکرد به غرب در سیاست خارجی ایران نمونه پژوهی: دوره های محمد مصدق (1332 – 13330) و پهلوی دوم (1357 – 1342)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور دو دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از سال 1320 تا 1332 و سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که،گفتمان های محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357-1342) در قبال غرب در سیاست خارجی ایران چه همانندی ها و ناهمانندی هایی داشته اند؟ فرضیه ]چنین است : به نظر می رسد گره گاه های گفتمانی، در گفتمان های رویکرد به غرب در هر یک از دوره های محمد مصدق (1332 – 1330) و پهلوی دوم (1357- 1342) با بر ساختن معناهای مورد نظر خود باعث طرد و به حاشیه راندن سایر گفتمان های ممکن در سیاست خارجی ایران شدند. بر این اساس : الف) همانندی گفتمان های مذکور به حاشیه راندن سایر گفتمان هاست. ب) ناهمانندی این گفتمان ها در این است که : 1. در دروان نخست وزیری مصدق گفتمان ملی گرایی وی که در بستر آن رویکرد استقلال خواهی در برابر غرب به اجرا درآمد، مبنای سیاست خارجی او بود. 2. گفتمان جهان گرایی محمدرضا شاه که بر اساس سیاست شباهت با غرب، مبنای سیاست خارجی شاه را تشکیل داد.
تحلیل خودفهمی در دیدگاه هستی شناسانه هیدگر و رویکرد معنا شناسانه ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم خویشتن در حوزه های مختلف تفکر همواره بسیار مهم و از جهات گوناگون مورد بحث بوده است. برخی از اندیشمندان، فهم ما از خود را شهودی و یا بی واسطه می دانند و برخی نحوه ی فهم ما از خود را امری تأملی و تفسیری تلقی می کنند. در تاریخ تفکر فلسفه ی غرب، به ویژه در حوزه ی هرمنوتیک و پدیدارشناسی، می توان هیدگر و ریکور را به تعبیری نماینده ی این دو رویکرد متفاوت دانست. از این منظر، دیدگاه هیدگر را هستی شناسانه و رویکرد ریکور را معناشناسانه نامیدیم. در این نوشتار تلاش خواهد شد ضمن تبیین دیدگاه هستی شناسانه ی هیدگر و رویکرد معناشناسانه ی ریکور در مسأله ی خودفهمی، امکان برقراری پیوند میان این دو دیدگاه متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. برای آشکار کردن امکان این پیوند، بر دو وجه متمرکز خواهیم شد؛ نشان خواهیم داد که: 1- خودفهمی در اندیشه ی هیدگر و ریکور در افق های مشترک "زمان"، "زبان" و "دیگری"، گرچه از دو منظر متفاوتِ هستی شناختی و معرفت شناختی، محقق می شود و 2-می توان برای این سه افق، در مفهومی که ریکور از آنها ارائه می دهد، بنیانی هستی شناختی در ساختار دازاین قائل شد. به نظر می رسد می توان این مبنای هستی شناختی را به عنوان "سرآغاز" راهِ طولانی معرفت شناسی ریکور مورد ملاحظه قرار داد. به این ترتیب می توان به نحوی مبنایی میان این دو رویکرد، پیوند برقرار کرد.
نشانه شناسی اجتماعی ساختار دیداری اسکناس های دلار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکناس ها متن هایی اجتماعی و معناساز با قدرت تأثیرگذاری دیداری هستند که دولت ها به دلیل مبادلات زیاد، اغلب از آنها در راستای دست یابی به هژمونی فرهنگی و سیاسی بهره برده اند. رمزگشایی از نشانه های دلار می تواند آشکارگر بخشی از سیاست های فرهنگی ایالات متحده باشد. هدف اصلی این نوشتار بررسی این نکته است که تحولات اجتماعی چه تأثیری در طراحی اسکناس ها در این کشور داشته است. رویکرد نشانه شناسی اجتماعی کرسو ون لیوون، مبنای این پژوهش توصیفی تحلیلی است که داده های اسنادی و کیفی آن به روش نمونه گیری هدفمند داده اندوزی شده اند. برپایه نتایج این تحلیل، دلارها تنها نشانگر چهره سیاست مداران مرد سفیدپوست هستند و بیشترین بازنمایی نیز به افراد وابسته از حزب جمهوری خواه تعلق دارد. قاب بندی تصاویر سیاست مداران در اسکناس های قدیمی نمایانگر فاصله و تمایز آنها از مخاطبان تصویر است، اما در دلار های جدیدتر این قاب بندی ها آگاهانه حذف شده اند تا حسی از نزدیکی دولت مردان با مردم را بازنمایی کنند. این تغییر را می توان نتیجه پیروی تصویرگران اسکناس از تحولات اجتماعی دانست.
«مقایسه ایده هلد و هابرماس درباره امکان جایگزینی یک الگوی دموکراسی مطلوب با دموکراسی لیبرال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جهانی شدن»، بسیاری از مفاهیم کلیدی سنتی سیاست را دگرگون کرده است. یکی از این مفاهیم، «دموکراسی» است. هلد و هابرماس نسبت به دموکراسی در عصر جهانی شدن، توجه ویژه ای مبذول داشته اند. با توجه به تحولاتی که در عصر جهانی شدن رخ داده است، هلد و هارماس کوشیده اند که به ترتیب الگوهای «دموکراسی جهان وطنی» و «دموکراسی مشورتی» را جایگزین دموکراسی لیبرال کنند. هدف این مقاله آن است که نشان داده شود چگونه هابرماس و هلد کوشیده اند تا مدل دموکراسی پیشنهادی خود را جایگزین الگوی لیبرال دموکراسی نمایند. هابرماس با تکیه بر سه نظام «دولت»، «اقتصاد» و «جهان زیست» و مفاهیم «حوزه عمومی» عقلانیت و کنش ارتباطی و هلد از طریق بازسازی نظم جهانی کنونی این کار را انجام می دهند. یافته های این مقاله بیانگر آن است که تلاش هر دو متفکر برای دستیابی به هدف موردنظر، به دلایلی از جمله محافظه کارانه بودن ساختار فکری هلد و در نتیجه تمایل وی به حفظ وضع موجود از یک سو و توجه بیش از حد خوش بینانه هابرماس به اجماع و عقل گرایی از سوی دیگر، به نتیجه نرسیده است. این مقاله به لحاظ روش و محتوا، توصیفی- تحلیلی است و داده های مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای به دست آمده است.
پدیدارشناسی بیلدونگ تاملی بر چیستی تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با نگاهی پدیدارشناسانه، کوشش می شود تا به ذات تربیت- بیلدونگ و ظهورهای بیلدونگ در تاریخ تربیت تفکر شود. طبق گام نخست پدیدارشناسی، از مفهوم بدیهی و رایج از بیلدنگ روی گردانده، سپس با واشکافی، از پدیدارهای تاریخی و چیستی بیلدونگ پرسش می شود تا در نهایت به امر مشترک و عمومی یا ذات بیلدونگ از منظر هایدگر نگریسته شود. بدین ترتیب آشکار می شود که هیچ یک از پدیدارهای آشکار بیلدونگ در تاریخ، اینهمانِ ذات آن نیستند، بلکه امکانی پدیدارین در تاریخ تربیت هستند. پس همه پدیدارها، به نحوی آشکارگیِ زمانمند تربیت-بیلدونگ را در خود پنهان دارند، اما هیچ یک نمی توانند صرفاً تمامیت آن را در سیطره ی خود بگیرند. در اینجا ذات تربیت- بیلدونگ را در انواع پدیدارین آن واشکافته و از منظر هایدگر که به گونه ای سلبی است، نشان می دهیم که هیچ کدام از پدیدارها، تمامیت ذاتی بیلدونگ نیستند. لذا ذات، ریشه در بافتاری زمانی دارد که گشودگی و مراقبتِ همراه با بالیدن شکل دهنده از هستی انسان به معنای کلی است و در پدیدارهای متکثر بیلدونگی نیز خود را آشکار-مستور می دارد .
بررسی مولفه ها و تحلیل دلایل نگره های خوش بینانه نیچه به اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه اخلاقی نیچه که در اراده معطوف به قدرت و رسیدن به ابرمرد متمرکز است هر نوع نظام مبتنی بر ذلت و تحقیر انسان را بی ارزش می شمرد و مسیحیت را به دلیل ترویج اخلاق بردگی، اخلاق ضعیفان می داند که با تاکید بر گناه نخستین و آلودگی ذاتی انسان، روح اراده و قدرت و عزت نفس را در آدمیان می میراند. این پژوهش، تلاش کرده تا آموزه های اسلامی مورد توجه نیچه را بیابد و با روشی پدیدارشناختی چگونگی تلائم دستگاه فکری وی با آن آموزه ها را واکاود. از نظر او اسلام، دینی است که شور، اراده، گزینش گری و خود اصیل انسان را به رسمیت می شناسد و فهمی صادقانه از طبیعت انسان، و نگاهی مثبت و واقع گرایانه به دنیا دارد که در تلائم با فلسفه وی و خصوصا انگاره اراده معطوف به قدرت است. هم چنین نظریه تفسیری منظرگرایانه اش به فهم پلورالیستی از ادیان کمک کرده و سازواری پاره ای آموزه های اسلامی با قطعاتی از دستگاه فلسفی وی، نگره مثبتی از اسلام را برای او فراهم آورده است. توجه به ساحت دل و احساس در حکمت عرفانی اسلام نیز سازگار با مبانی اش در نقد عقل مدرن بوده است.
بسترهای فرهنگی و اجتماعی تکوین و تحول علم تربیتی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت چگونگی قوام یافتن تدریجی علم تربیتی مدرن در طول تاریخ فرهنگی و اجتماعی جهان مدرن، نقش مهمی در فهم بنیادین ماهیت این علم، ذهنیت ها، مضامین و کلان ایده های حاکم بر آن و میراثی که اکنون از آن به جا مانده، دارد. پژوهش حاضر به هدف بررسی این چگونگی، در پژوهشی تاریخی-تحلیلی و با بهره گیری از برخی منابع تاریخی دست اول و دست دوم درباره ی تاریخ علوم تربیتی و آموزش و پرورش مدرن در مناطق و کشورها و ادوار تاریخی مختلف، به واکاوی مهم ترین بسترهای شکل گیری و تحوّل و توسعه ی علم تربیتی مدرن پرداخته است. بر اساس یافته های پژوهش، شش زمینه ی فرهنگی و اجتماعی شامل «ضرورت یافتن تربیت نسل جدید برای جامعه ی جدید و عدم صلاحیت نهادهای سنتی برای ایفای این نقش»، «آموزشی سازی مسائل اجتماعی»، «کشف دوره ی کودکی و اهمیت یافتن مطالعه ی آن»، «روانشناسی گرایی»، «پیدایش و تحول مدارس و مراکز تربیت معلم» و «پیدایش حرفه ی معلمی و حرفه ای سازی مشاغل مرتبط با آموزش و پرورش» به عنوان مهم ترین ذهنیت ها یا پدیده های اثرگذار در ساخت معنا و ماهیت علم تربیتی مدرن شناسایی گشته و به تفصیل، گزارش و تحلیل شده اند.
غرض ماورای سیاسی مکتوبات سقراطی کسنوفون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتوبات سقراطی کسنوفون حاوی آن وجهی از فلسفه ی سیاسی سقراطی است که به فراسوی شیوه ی زندگی سیاسی اشاره کرده و تربیت سیاسی را در معنای سلبی آن مدّ نظر قرار می دهد. کسنوفون از این منظر، به تبعِ استادش سقراط، می کوشد تا با موضوع قراردادن بحث در باب طبیعت انسان به جای بحث در باب طبیعت به معنای کلی کلمه، بر این بینش سقراطی مهر تایید بزند که فلسفه ی سیاسی، در حکم فلسفه ی اولی است. موضوع فیلسوف در مقام مربّی، طبیعت انسان و بحث در باب زندگی انسانی و چیزهای خیر و شرّ است، و انسان به مثابه ی یگانه موجود لوگوسیک، در ضمن یگانه موجودِ گشوده به سوی کل است. بدین ترتیب فیلسوف سیاسی در مقام مربّی، با آغازکردن از زندگی سیاسی به صورت زنده و بلاواسطه ی آن، می کوشد مترّبی را از یک سو با محدودیت ها مندرج در تحت این شیوه از زندگی، و از سوی دیگر محدودیت ها عقل برای چیر ه کردن تامّ و تمام اصول عقلانی بر زندگی سیاسی آشنا سازد. ما در این مقاله می کوشیم تا با طرح بحث از غایتِ تربیتی مکتوبات سقراطی کسنوفون، به ویژه ممورابیلیای او، زمینه را برای فهم کلیت فکر فلسفی کسنوفون در مقام یک فیلسوف سیاسی سقراطی فراهم گردانیم.
آیا هرمنوتیکِ خود امری مرَضی ست؟ (یک سمپتوم شناسی در کار فوکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم هرمنوتیک سوژه در نزد فوکو، فضا را برای شکل تازه ای از مطالعاتِ خود، واکاوی نسبت حقیقت و سوژه، و توسعه معرفت به مکانیسم های مراقبتِ نفس فراهم آورد. از نظر فوکو، هرمنوتیک سوژه برخلاف تکنولوژی های سنتّیِ خود، شکل ساده ای از یک کردار مراقبتِ نفس برای دست یابی به قسمی تعالی اخلاقی نیست؛ بلکه سراسر سامانه علوم انسانی، ادبیات مدرن و دانش های همبسته آنها را صورت بندی و فرّآوری می نماید. در اینجا دیگر نه اجباری بیرونی برای افشا و در معرض تأویل قرار دادنِ خود، بلکه قسمی میل مرَضی به تخلیه مکنونات درونی به مثابه یک متن، و در پیشگاه امر نمادین قابل تشخیص است. این اشتیاق مفرط و انحرافی به امر نمادین که مفصل بندی منفعلانه ای از میل سوژه را هدف گذاری می کند، می تواند به مثابه امری مرضی، سمپتوم شناسی گردد. در پژوهش حاضر، پنج سمپتوم بالینی شامل درون نگری، وجه نارسیسیستی، مازوخیستی، وسواسی و زنانگی زبان در هرمنوتیک خودِ مورد نظر فوکو و در چارچوب مبانی روانکاوی فرویدی، شناسایی گردید. سمپتوم هایی که همگی سویه ای نوروتیک داشته و حاکی از آنند که می توان هرمنوتیک خود را در کلاسه بندیِ اختلالات میل، در دسته نِوروزها قرار داد. اختلالی که ویژگی بنیادی آن مغلوب شدنِ اید (ناخودآگاهی) به مثابه مکان هندسیِ اصل لذت، در برابر اصل واقعیت و نمودهای خارجی آن (فرهنگ، اخلاق، قانون و..) است.
انسان شناسی پدیدارشناسانه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی فلسفی با تأمل در ماهیت انسان یکی از حوزه های خاص مورد توجه «ماکس شلر» است. رویکرد پدیدارشناسانه وی متأثر از ایده آلیسم، فلسفه زندگی و مسیحیت، درصدد ارائه تصویری جامع از انسان است. بدین منظور شلر وجوه واقعی و تجربی انسان را در کنار ارزش های معنوی و روحانی وی و با اذعان به استقلال آنها از یکدیگر و در عین حال تعامل و پیوندشان مورد توجه قرار می دهد. ماکس شلر تحت تأثیر بحران زمانه خود، از سویی توجه خود را به جنبه های مغفول مانده آدمی از جمله عواطف و احساسات به ویژه عشق و نفرت معطوف نموده و از سوی دیگر ضمن تلاش برای ارائه معرفتی یقینی در مورد انسان با اجتناب از ذات گرایی، امور مربوط به انسان را از منظری پدیدارشناسانه و بر اساس نحوه آشکارگی آنها بررسی می کند. همزمان وی ضمن داشتن تعلّقاتی فلسفی، بر اساس دغدغه های جامعه شناسانه به مسائل انضمامی و واقعی انسان نیز توجهی خاص دارد. شلر در باب انسان افزون بر ویژگی های عام و مشترک وی با بقیه، به تشخّص انسان بهای زیادی می دهد و البته بر آن است که نمی توان انسان را به شیوه ای عینی مورد شناسایی قرار داد و تنها باید بر اساس رویکردی پدیدارشناسانه با وی مواجه گردید.