فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم، پیشرفت فناوری موجب می شود تا وقت انسان بیش از پیش آزاد گردد و زمان بیشتری را صرف اوقات فراغت خود نماید. در واقع این قرن را باید عصر صنعت گردشگری نام نهاد. به دلیل زیر ساخت های فناوری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده در قرن بیست و یکم، پدیده گردشگری یک واقعیت اجتناب ناپذیر در رفتار و عمل انسان برای ارضای روح کنجکاوی او خواهد بود. سفر به دیگر نقاط دنیا چه به صورت حقیقی و واقعی و چه به صورت مجازی، با انگیزه های مختلفی جزو ملزومات زندگی قرن بیست ویکم و شکل دهنده جریانی است که مرزهای ملی و بین المللی را درنوردیده، رویکردی فراتر از دولت و ملت خواهد داشت. گردشگری به عنوان یکی از منابع در آمد و ایجاد اشتغال در سطح محلی می تواند رهیافتی برای توسعه اقتصادی باشد. گردشگری بخصوص در زمانی که سود فعالیت های دیگر بخش های اقتصادی در حال کاهش باشد، جایگزین مناسبی برای آنها و راهبردی برای توسعه است. امروز صنعت گردشگری به اندازه ای در توسعه اقتصادی - اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاد دانان آن را «صادرات نامریی» نام نهاده اند. صنعت توریسم از صنایعی است که در سال های اخیر به سرعت گسترش یافته و در ردیف یکی از بزرگ ترین منابع درآمد جهان در آمده است. همچنین باید افزود که چرخه عظیم مالی که به طور غیرمستقیم طول محور صنعت گردشگری می چرخد، به مراتب مهم تر از درآمدهای مستقیم بر اقتصاد جهانی تاثیر گذار است. این مقاله، بر توسعه پایدار گردشگری تاکید دارد. در این دیدگاه، توسعه گردشگری با استفاده از منابع موجود به گونه ای است که ضمن پاسخ دادن به نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ضوابط قانونی جامعه و انتظارات گردشگران بتوان وحدت و یکپارچگی، هویت فرهنگی، سلامت محیط زیست، تعادل اقتصادی و رفاه مردم محلی را تامین کرد. این مقاله ضمن تحلیل وضعیت صنعت گردشگری در ایران به نقش، کارکردهای آن و موانع و راهکارهای ایجاد صنعت گردشگری پایدار در ایران می پردازد.
شناسایی مناطق بهمن خیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی G.I.S
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به دلیل تنوع اقلیمی زیاد، همیشه در معرض خطرات طبیعی مختلفی بوده است .یکی از این بلایا، سقوط بهمن در مناطق برف خیز است که در جای خود، آسیب های قابل توجهی را بر پیکرة اقتصادی و اجتماعی کشور تحمیل کرده است . لذا تهیه ی نقشه های برای تعیین میزان خطرات بهمن در بخش های مختلف این منطقه از اهمیت به سزائی برخوردار است .در این مقاله با استفاده از نقشه های ارتفاع، جهت شیب، کاربری اراضی و ژئومورفولوژی و با در نظر گرفتن عوامل اقلیمی و بازدید میدانی گذرگاه های بهمن در قالب مدل AHP با توجه به درجه تأثیر آنها وزندهی گردیده و ضمن ترکیب این لایه ها با هم نقشه میزان وقوع بهمن در هر کدام از بخش های این حوزه آبخیز تعیین گردید که خود نشان دهنده قابلیت بالای سامانه اطلاعات جغرافیایی در شناسایی گذرگاه های بهمن میباشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که از هفده گذرگاه بهمن شناسایی شده در حوزه آبخیز سامان شش گذرگاه، جاده و مناطق مسکونی را تحت تأثیر قرار میدهند که دست اندرکاران بایستی تمهیدات لازم برای کنترل این گذرگاهها انجام دهند.
نقش اقلیم در برنامه ریزی و مدیریت محیط (با تاکید بر ایران)
حوزه های تخصصی:
اقلیم، یعنی میانگین شرایط نسبتاً درازمدت جوی، یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده محیط زندگی ماست. اقلیم همان طوری که از فعالیتهای گوناگون انسانی تأثیر می پذیرد، اثرات مختلفی بر فعالیتهای انسانی بر جای می گذارد. تأمین آب آشامیدنی سالم و کافی، تأمین غذا، تأمین انرژی، فعالیتهای صنعتی، هوای پاک و سالم، حمل و نقل و ارتباطات، ورزش و گردشگری از نیازها و فعالیتهای انسان امروزی است که برنامه ریزی و مدیریت بهینه آن نیازمند توجه جدی به شرایط اقلیمی است. تغییر پذیری اقلیمی و تغییرات اقلیمی دو ویژگی کلان اقلیم مناطق مختلف هستند که تأثیرات غیرمنتظره اقلیمی در چارچوب آن صورت می گیرد. تغییر پذیری اقلیمی از ویژگیهایی است که متأثر از عوامل مختلف سیاره ای و فراکروی با چرخه های نسبتاً منظم زمانی ـ مکانی صورت می گیرد. تغییرات اقلیمی که در سده های اخیر مورد توجه دانشمندان علوم زیست محیطی و سیاستمداران قرار گرفته است، ارتباط مستقیمی با فعالیتهای انسانی دارد. مدیریتهای ریسک و بحران دو راهکار مهم تفاهم و مقابله با اثرات تغییر پذیری و تغییرات اقلیمی اند. کاهش اثرات تغییرات اقلیمی نیازمند همکاری جهانی است که پیمان کیوتو1 نمونه ای از این عزم جهانی است. ایران از کشورهایی است که بر روی کمربند خشک کره زمین واقع شده است. خشکی و خشکسالی دو واقعیت انکارناپذیر شرایط جوی کشور ماست، که هرگونه برنامه ریزی و آینده نگری بدون توجه به آنها منجر به شکست است. در این مقاله سعی شده است با ذکر نمونه هایی از ویژگی اقلیمی ایران نقشِ اقلیم در برنامه ریزی و مدیریت محیط با توجه به دو دیدگاه مدیریت ریسک و مدیریت بحران بررسی شود.
ارزیابی کارایی روش های روندیابی هیدرولوژیکی سیل در رودخانه دز
حوزه های تخصصی:
روند یابی سیل، کاربرد فراوانی در مسایل مربوط به پیش بینی سیل، طراحی مخازن، سامان دهی رودخانه، محاسبه ارتفاع سیل بندها، دیواره های موازی رودخانه و غیره دارد. با وجود تکنیک های روندیابی و داشتن هیدروگراف سیل یک نقطه، می توان ارتفاع سیل مورد نظر رادر هر نقطه از مسیر رودخانه تعیین کرد.
برای روندیابی سیلاب در رودخانه از روش های هیدرولیکی و هیدرولوژیکی استفاده می شود. حل روش های هیدرولیکی پیچیده و طولانی می باشد بنابراین استفاده از روش های هیدرولوژیکی که با محاسبات کمتر و ساده تر می تواند جواب های قابل قبولی ارایه کند اجتناب ناپذیر است.
در این تحقیق به منظور انتخاب مناسب ترین روش روندیابی هیدرولوژیکی روش های ماسکینگام، کانوکس و آت- کین اصلاح شده و مناسب ترین ضرایب هر مدل، تعداد 26 سیل در بازه حرمله- بامدژ در بخشی از رودخانه دز انتخاب شد. برای ارزیابی کارآیی روش ها از شاخص های نکویی برازش مجذور میانگین مربعات خطا و ضریب کارایی و ضریب همبستگی استفاده شد. شاخص مجذور میانگین مربعات خطا بیشترین هم خوانی را با دید چشمی داشت. نتایج نشان داد که در روش های ماسکینگام و کانوکس، روش گرافیکی مناسب ترین روش تعیین ضرایب است. روش های کانوکس (گرافیکی)، ماسکینگام (لوپ) و آت- کین به ترتیب، دارای بیشترین دقت بودند. مقایسه خطاها نشان داد که در روش های مختلف روندیابی، تفاوت چشمگیری در انتخاب دبی مبنا وجود ندارد ولی با این حال دبی متوسط و دبی 50 درصد دبی پیک (نصف دبی پیک) به عنوان دبی مبنا، اولویت استفاده دارند
پردازش مفهوم امنیت زیست محیطی (رابطه امنیت و اکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز مخاطرت انسانی و طبیعی در مقیاس کروی، تغییر در گفتمان ها، درون مایه و جهت گیری جستارهای سیاسی - امنیتی را در پی داشته است. پایان جنگ سرد آغازی بر طرح مفاهیمی نو در حوزه امنیت شد که بنیاد آن بر همکاری و تعامل میان واحدهای سیاسی استوار است. طرح مفاهیم امنیت انسانی، امنیت زیست محیطی و ... با توجه به نقش فزاینده مخرب انسان در زیست کره و پیامدهای فضایی آن در قالب بحرانهای اجتماعی - سیاسی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. به نظر می رسد پیامدهای عمدتا ناخوشایند برخاسته از فروسایی محیطی، گرمایش کروی و تغییر اقلیم، اثرات دیرپایی در حوزه معیشت و امنیت پایدار افراد و اجتماعات در سراسر زیست کره بویژه در کشورهای در حال توسعه به دنبال داشته است. در این میان، علوم جغرافیایی که به طور سنتی پیامدهای فضایی ناشی از مناسبات اکولوژیک انسان - محیط را کانون مطالعات خود قرار داده عمدتا در قالب ژئوپلیتیک انتقادی، به تحلیل ابعاد امنیتی مناسبات یاد شده پرداخته است، به طوری که در چارچوب آن، دیگر صرف دولت کانون مطالعات جغرافیای سیاسی نیست بلکه امنیت انسانی فراتر از مرزهای سیاسی در بستر زیست کره محور پژوهش و کانون توجه قرار گرفته است.
بررسی پیش نشانگرهای ابر زلزله و تغییرات دمایی در شناسایی گسل های مسبب زمین لرزه مطالعه موردی: زلزله محمدآباد ریگان (7 بهمن 1389)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تشکیل ابر زلزله به عنوان پیش نشانگری که تاکنون کمتر شناخته شده و همچنین پیش نشانگر تغییرات دمایی، در زلزله محمدآباد ریگان بررسی شده است. در هنگام افزایش تنش در منطقه شکستگی های اولیه ایجادشده و با بالا رفتن دما شاهد تبخیر آب های موجود در شکستگی های بین سنگ خواهیم بود. در صورت وجود شرایط جوّی مناسب – برای مثال؛ یک روز سرد- این بخارها می توانند به ابر تبدیل شوند. از آن جایی که منبع تولید این ابر ساکن است، لذا با وجود باد، موقعیت این ابر ثابت می ماند و همین مسئله راه شناسایی ابرهای زلزله است. در بخش اول تصاویر پانکروماتیک زلزله ریگان از 62 روز قبل از زمین لرزه دریافت شدند، پس از دریافت تصاویر پانکروماتیک، زمین مرجع نمودن تصاویر خام ماهواره ای انجام شد. مشاهدات نشان دادند که راستای ابر زلزله از 10 روز مانده به زمین لرزه (17 ژانویه) قابل شناسایی بود. در این تصاویر ابر زمین لرزه به صورت رقومی استخراج شده و این نتایج بر روی تصویر توپوگرافی منطقه موردمطالعه قرار داده شد. در بخش دوم، محتوای دمایی باندهای حرارتی (باندهای 31 و 32) تصاویر ماهواره MODIS استخراج شد و سری زمانی دمای سطح زمین تشکیل داده شد. سپس تأثیر عوامل جوی از سری زمانی کاسته شد و در مرحله بعد پالایه موجک بر این سری زمانی اعمال شد. با اعمال آزمون انحراف معیار از سری زمانی پالایه شده، وجود بی هنجاری دمایی 2 روز مانده به زمین لرزه آشکار گردید. همچنین در بخش دیگری از مقاله با رنگی کردن تصاویر ماهواره ای و تشکیل یک سری زمانی از این داده ها راستای گسل مسبب زمین لرزه مشخص شد. نهایتاً با مقایسه روند ابر زمین لرزه با سازوکار کانونی و راستای ناحیه افزایش دما یافته، هماهنگی بالایی بین آن ها مشاهده شد. با این مقایسه می توان تشکیل ابر زلزله مورد بررسی را به زمین لرزه ریگان نسبت داد. همچنین ناحیه افزایش دمایی را می توان با احتمال زیاد به رویداد زمین لرزه منتسب نمود.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای در منطقة یک شهر تبریز با استفاده از مدل تحلیل چندمعیارة فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی میزان آسیب پذیری، برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش خطر قبل از وقوع زلزله، امری ضروری است. با توجه به واقع شدن شهر تبریز در جایگاه پهنه بندی با خطر نسبی بالا، وقوع یک زلزلة بزرگ در این شهر خسارت ها و تلفات زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ این میزان آسیب لزوم کسب آمادگی های لازم جهت مقابله با بحران ناشی از زلزله را آشکارتر می کند. در مقالة حاضر، برای ارزیابی میزان آسیب پذیری (خسارت ها و تلفات) در برابر زلزله در منطقة یک شهرداری تبریز، نقشة عوامل انسانی، کالبدی و تأسیسات و امکانات حیاتی تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه از طریق تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل ارزیابی چندمتغیرة فضایی (SMCE) تولید شده است؛ همچنین با ارائة وزن های درون گروهی و بین گروهی شاخص های مؤثر بر آسیب پذیریِ ناشی از زلزله، درجات آسیب پذیری مناطق مختلف مشخص شده است. بر اساس نقشة آسیب نهایی، بخش های شمالی و شرقی منطقة یک به عنوان محدوده های بحرانی از نظر میزان آسیب پذیر بودن در برابر زلزلة احتمالی شناخته شده اند. نزدیکی به گسل، افزایش شیب زمین، فرسودگی بافت ساختمان ها و عدم دسترسی مناسب به شبکة معابر شهری به ترتیب از عوامل مهم افزایش آسیب های ناشی از زلزله در این
کاربرد مدل AHP و منطق فازی در منطقه بندی خطرات زمین لغزش نمونه موردی: حوضه آبریز فریزی، دامنه شمالی کوه های بینالود
حوزه های تخصصی:
ناپایداری دامنه ای به ویژه خطر زمین لغزش از جمله مخاطرات عمده ای است که به دلیل ماهیت مناطق کوهستانی، معمولا از فراوانی زیادی برخوردار است. البته اگر این مخاطره با خطرات دیگری چون زلزله و سیل نیز همراه شود، دامنه وسیع تری به خود می گیرد. زون کوهستانی بینالود به دلیل گسترش سازندهای حساس شیل و فیلیت و همچنین شدت زیاد کاربری اراضی و سایر فعالیت های آنتروپوژنیک، حساسیت ویژه ای در برابر مخاطرات زمین لغزش دارد. در این میان حوضه آبریز فریزی با وسعت زیاد خود و استقرار در بستر دو نوع لیتولوژی متفاوت فیلیتی و آهکی شرایط ویژه ای دارد. ما در این مقاله با استفاده از مدل AHP و منطق فازی به ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه فریزی پرداختیم. مجموعا 15 معیار اصلی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش مورد تحلیل گرفت. این معیارها به عنوان نقشه های عامل، هر کدام جداگانه کلاسه بندی شده و از روش های آماری ارزش گذاری شدند. نقشه نهایی تولید شده برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه اولا نشان داد که مجموعا حدود 68 درصد از حوضه در معرض خطر بحرانی و متوسط زمین لغزش قرار دارد. ثانیا مشخص کرد که متغیر سازند فیلیتی با برخورداری از معناداری بالا (Sig<0.05)، نسبت به سازندهای دیگر موجود در حوضه همبستگی قوی تری را با متغیر وابسته خطر زمین لغزش دارد(R2=0.835) . اطلاعات برداشت شده با GPS هم انطباق پذیری بالایی با تکنیک مورد استفاده بر اساس منطق فازی نشان داد. همچنین مناسبت کاربرد این مدل برای پهنه بندی ناپایداری های دامنه ای در حوضه های کوهستانی تایید شد.
مقایسه شاخص های SIAP،PN و RAI در بررسی خشکسالی های استان خوزستان با تاکید بر ایستگاه های آبادان و دزفول
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر در میان حوادث طبیعی که جمعیت های انسانی را تحت تاثیر قرار داده است، تعدد و فراوانی پدیده خشکسالی بیش از سایر حوادث بوده است. برای کمی کردن پدیده خشکسالی شاخص های متفاوتی وجود دارد. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص معیار بارش سالانه (SIAP)، درصد از نرمال (PN) و ناهنجاری بارش (RAI) وضعیت خشکسالی ها در دو ایستگاه سینوپتیک آبادان و دزفول در طول دوره آماری ?? ساله (1961-2005) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فراوانی و توالی (دوره تداوم) خشکسالی ها با درجات مختلف در ایستگاه آبادان بیشتر از دزفول است. بر اساس دو شاخص SIAP و RAI فراوانی خشکسالی های بسیار شدید در ایستگاه دزفول بیشتر از آبادان است و تنها در شاخص PN فراوانی خشکسالی های بسیار شدید ایستگاه آبادان بیشتر از دزفول دیده شد. همچنین در سه شاخص مذکور شدیدترین خشکسالی در ایستگاه دزفول در سال 1964 و در ایستگاه آبادان در سال های 1964، 1973 و 2005 اتفاق افتاده است.
مخاطرات انسانی: تهدیدهای امنیّتی ناشی از تقابل انسان و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی که در آن زندگی می کنیم، نسبت به گذشته خطرناک تر شده است و با این روند و به دلیل وجود برخی از نیازهای انسانی و زیاده خواهی های وی، تضعیف نقش دین در مسائل مختلف، پیشرفت علم و فن آوری و رفاه و قدرت طلبی با بحران ها و مخاطرات زیادی، همانند انفجار جمعیّت، تخریب محیط زیست، منابع و نابرابری روزافزون بین فقیر و غنی روبه رو خواهد شد. بشر امروز با بیماری های کشنده و خطرناکی روبه روست که ناشی از تغییر در ژنتیک و دستکاری در طبیعت است. تغییرات آب وهوایی ناشی از علل انسانی و بسیاری از پیامدهای منفی ناشی از رابطه ی انسان و محیط، از رهیافت ژئوپلیتیک محیط زیست قابل بررسی است. برخی از این موارد حتّی از سوی قدرت های مختلف به عنوان یک اسلحه در جهت مقابله با دشمن استفاده می شود که از آن به نام جنگ اکولوژیک یا در مورد بیماری ها، جنگ بیولوژیک نام برده می شود؛ جنگ برسر منابع کمیاب نیز، به ویژه در مناطق بحرانی وجود دارد؛ برخی ها از ایجاد جنگ ها برای آب در مناطق خشکی همانند خاورمیانه بحث می کنند. تمامی مواردی که به عنوان مخاطره مطرح می شود، زمینه ی اختلال در زندگی انسان که موجودی تنها در این هستی بوده را فراهم کرده است. انسان در این سیّاره ی خاکی و در کیهان تنهاست و هیچ موجود دیگری نمی تواند به آنان در رفع مشکلات عظیمی که بخش زیادی از آن، به دست خود وی ایجاد شده کمک کنند. این مقاله به مسائل و مشکلات محیطی با رهیافت مخاطرات انسانی توجّه می کند و معتقد به افزایش مخاطرات در آینده است. این پژوهش ماهیّتی توصیفی تحلیلی داشته و با نگاهی آینده پژوهی به مخاطرات جهانی می نگرد.
هویت مکان و ادراک آن با رویکرد ژئوسیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اینکه ما کی هستیم متوقف بر پرسش ما کجا هستیم است. موقعیت و جایگاه سکونت انسانی در مکان امکانپذیر است. هر مکانی هویت وجودی قابل درکی دارد و این درک به عنوان مرجع و لنگرگاههای ثابت برای هویت های مختلف انسانی اعم از تاریخی و اجتماعی ضروری است. درک ژئوسیستمی مکان به لحاظ هستی شناختی، معنی بخش اجزاء ذاتی پدیده های قرار گرفته در درون آن به صورت یک کل منسجم است. به لحاظ شناخت شناسی، هویت مکانی عبارت از فهم و تبیین الگوها و قانونمندیهای ساختاری-عملکردی منظم و مشخص در یک مقیاس فضایی است که با تغییر مقیاس فضایی و زمانی نظم و بی نظمی در آن پیدا و پنهان می شود. این الگوها با فرایند ها و فرم ها رابطه ای دیالکتیکی داشته و نسبت به هم در زمان تحول می یابند. در درک مکان با رویکرد ژئوسیستمی، پاسخدهی مکان به تغییرات اقلیمی و تکتونیکی، و بروز چگونگی این پاسخدهی و اثرات آن در برهمکنش اجزاء داخلی و ساختار آنها جهت خودتنظیمی برای رسیدن به تعادل های پایدار و فراپایدار به شکل الگوهای منظم اما پیچیده مورد توجه است. در این وضعیت گره گاههای زیستی برای الگوهای سکونت گاهی مبتنی بر توانشان انتخاب و به شکل ارگانیکی و متأثر از ویژگی های هندسه ی طبیعی تکامل پیدا می کنند. این مکانها هویت منحصر به فردی پیدا کرده و دارای اصالت هویت می شوند. مهمتر اینکه هویت بخش جوامع انسانی در قالب نژادها، زبانها، مذهب ها، ملتها و سرزمین ها در طی تاریخ می گردند. در این پژوهش، رویکرد جغرافیای پدیدار شناسانه برای درک ماهیت پیدایش و تحولات تاریخی مکان، تعادل دینامیکی آن به عنوان مقوم هویت های اجتماعی و تاریخی و به ویژه الگوهای سکونتگاهی گذشته مورد توجه است. بدین ترتیب، درک عینی مکان جایگزین درک ذهنی آن شده است. محوریت توجه، از این رو، وجود الگوهای پدیدار مکان جهت زیست انسانی و درک این الگوها برای ایجاد حس تعلق مکانی است. در واقع، مکانیسم یا مکانیسم هایی که در آن مکان به شکل ادراکی در آمده و هویت بخش انسانی است مورد مطالعه واقع می شود. به عبارت دیگر، ویژگیهای ذاتی یک مکان به مثابه یک واحد و جوهره ی مکانی، با داشتن تمایزات و تشابهات با سایر مکانها وشکل بخشی این مکان خاص به هویت تاریخی انسان به لحاظ ژنتیکی، اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی تمدنی به صورت پویا بررسی می شود.
بررسی اولویت پتانسیل سیل خیزی زیر حوزه های آبخیز و تعیین مناطق مولد سیل در آن (مطالعه موردی: حوزه آبخیز ما رمه – استان فارس)
حوزه های تخصصی:
تعیین مناطق مولد سیل و اولویت بندی زیرحوضه ها از نظر پتانسیل سیل خیزی می تواند در مدیریت بهتر آبخیزهای بزرگ، نقش مهمی داشته باشد. حوزه آبخیز مارمه به علت وقوع سیل های متعدد در آن، جهت این تحقیق انتخاب شد. در این مقاله با تلفیق GIS و مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، بر اساس روش SCS CN میزان سهم هر کدام از زیرحوضه ها در سیل کل حوضه، تعیین شده است. به این منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیرحوضه ها در محیط مدل HEC-HMS، زیرحوزه های آبخیز مارمه از نظر پتانسیل سیل خیزی اولویت بندی شده اند. نتایج حاصل نشان می دهند که سهم زیرحوضه ها در پتانسیل سیل خیزی کل حوضه، تنها تحت تاثیر مساحت آن ها نیست و عواملی چون موقعیت مکانی زیرحوضه ها و روندیابی سیل در رودخانه اصلی نیز در رژیم سیلابی حوضه تاثیر مهمی دارند. در نهایت مشاهده شد که زیرحوضه جوچین، بیشترین سهم را در سیل کل حوضه دارد و زیرحوضه چال سرباز دارای کمترین پتانسیل سیل خیزی می باشد.
عوامل محیطی موثر بر شکل گیری و رخداد مخاطرات طبیعی سکونت گاه های روستایی دشت سیلاخور استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً استقرار و پیدایش یک روستا بیش از هر چیز تابع شرایط محیطی و موقعیّت جغرافیایی آن است. بنابراین شناخت عوامل محیطی تأثیرگذار در شکل گیری سکونت گاه های روستایی از اهمّیت زیادی برخوردار است. دشت سیلاخور در شمال شرقی استان لرستان از جمله مناطقی است که با وجود فاکتورهای محیطی مساعد جهت سکونت-گزینی، به دلیل وجود شبکه زهکشی متراکم و گسل های اصلی و فرعی مختلف، دارای مخاطرات طبیعی گوناگونی است. با توجّه به موضوع تحقیق، از ابزار مختلفی مانند نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، منابع آب و تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. همچنین ابزارهای مختلف نرم افزار Arc GIS و روش AHP برای هم پوشانی لایه ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش تجزیه و تحلیل بدین صورت است که ابتدا فاکتورهای محیطی مؤثّر در شکل گیری سکونت گاه ها و رخداد مخاطرات طبیعی شناسایی و سپس موقعیّت سکونت گاه ها در ارتباط با هر یک از فاکتورهای محیطی و مخاطرات طبیعی، تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که مهم ترین عامل ژئومورفیک در پراکندگی و استقرار روستاها، دشت های آبرفتی است. پایدارترین عامل اکولوژیک مؤثّر بر پراکنش روستاها در دشت سیلاخور عامل شیب و ناپایدارترین عامل، وجود گسل های مختلفی است که باعث لرزه خیزی منطقه شده است. بررسی مخاطرات طبیعی دشت سیلاخور بیانگر این نکته است که از بین 223 روستا موجود، 18 روستا در معرض خطر سیل، 41 روستا در معرض خطر زمین لغزش و 66 روستا در خطر خیلی بالای زلزله قرار گرفته اند. همچنین تلفیق نقشه نهایی مخاطرات نشان می دهد که 18 روستا در معرض خطر بالای سوانح طبیعی قرار دارند.
سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)و نقش آن در مکان یابی مناطق مخاطره آمیز شهری جهت استفاده در مدیریت بحران (مطالعه موردی: منطقه 8 شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت وتراکم جمعیتی مناطق شهری کشورهای در حال توسعه علی الخصوص در شهرهای پرجمعیت و مستعد از نظر لرزه خیزی، لزوم نگرشی همه جانبه و فراگیر به حوادث طبیعی وفجایع ناشی از بروزآنها بیش ازپیش جلوه نمودهاست. شهر تاریخی تبریز به خاطر نزدیکی به گسلهای راستلغز فعال یکیاز شهرهای زلزله خیز ایران به شمار میآید. در این بین شهرداری منطقه 8 تبریز که بهعنوان شهرداریتاریخی وفرهنگی شهر تبریز شناخته میشود، دارای اماکن تاریخی باارزش، بافتی فرسوده، ترافیک سنگین و تراکم جمعیت بالااستکهاهمیتمطالعهو پژوهشرا درزمینه مدیریت بحران بیشتر میکند. در پژوهش حاضرجهت مدیریت صحیح بحراندر منطقه قدیمی8 تبریز، با بهرهگیریاز مدلشاخص همپوشانی وزنیدر محیط GIS، اقدام به تفکیک سطوح خطرپذیر منطقهگردید. لایههای مورد استفاده دراین مدلشامل فاصلهاز گسل، کیفیت ابنیه، تراکم جمعیت، نردیکی به معابر، نزدیکی به فضاهای باز، درمانی، ایستگاه آتش نشانی، اماکن نظامی و انتظامی، پمپ بنزین و همچنین توپوگرافی محدوده موردمطالعه میباشد.نتایج حاصل از خروجی مدل نشان میدهد که تنها 94/13% درصد از محدوده موردمطالعه دارایو ضعیت مطلوبتا بسیار مطلوب میباشد. 37/47% درصد از محدوده نیز در وضعیت متوسط از لحاظ خطرپذیری در مواقع بحرانی قرار دارد. 69/38% درصد از محدوده مورد مطالعه نیز در شرایط نامطلوب تا بسیار نامطلوب قرار دارد که این امر لزوم برنامهریزی دقیق و اصولی را در مراحل قبل، حین و بعد از وقوع بحران از طرف مسئولین این منطقه طلب میکند.
بررسی مدیریت بحران زلزله در بافت های فرسوده شهرکرمانشاه مطالعه ی موردی: محله فیض آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری و سکونتگاه های حاشیه ای و غیر استاندارد در کشورهای در حال توسعه، بنا به دلایلی از قبیل عدم رعایت معیارهای فنی و مهندسی در ساخت بنا، شبکه ارتباطی ناکارآمد، عدم وجود تاسیسات و تجهیزات شهری، بیش تر از سایر بافت های شهری در معرض خطر زلزله قرار دارند. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهر در برابر زلزله، یکی از اهداف اصلی برنامهریزی کالبدی و برنامهریزی شهری محسوب میگردد. این مقاله بافت فرسوده محله فیض آباد شهر کرمانشاه را از نظر مدیریت بحران با تاکید بر زلزله جهت ارزیابی آسیبپذیری مورد توجه قرار داده است که شاخص های همچون چون نوع مصالح، قدمت ساختمانها، تعداد طبقات، نوع کاربری، سطح اشغال، کیفیت ابنیه، تراکم جمعیت، عرض معابر و مساحت بررسی شده اند. بدین طریق ابتدا هر یک از شاخصها به صورت مجزا و براساس نظرات کارشناسان وزن دهی شده و سپس این لایهها در محیط نرم افزاری Idrisi براساس روش AHP در ماتریس مقایسه دو تایی وزن دهی شدند، در نهایت وزن نهایی هر یک از شاخصها مشخص گردید و برای بدست آوردن نقشه نهایی آسیبپذیری، در محیط GIS لایه ها با هم ترکیب شدند. نقشه های خروجی آسیب پذیری نشان دادند که در مجموع 61/70 درصد محله فیض آباد بر اساس شاخص های موجود آسیب پذیر می باشند.
بحران آب: مشکل ناشناخته جهانی
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی مخاطرات رودخانه های شهری (مطالعه موردی: استان مازندران، شهر نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی می تواند با مطالعه مخاطرات رودخانه ای در مدیریت سیستم های رودخانه ای مشارکت نماید. در این مطالعه، رودهای شهری نوشهر مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفتند. نوشهر در شمال ایران و استان مازندران واقع شده است. در این مقاله روشی برای طبقه بندی مخاطرات رودخانه ای در مناطق شهری پیشنهاد شده است. کار در سه مرحله صورت گرفته است: 1) بازه های کانال بر اساس ویژگی های ژئومورفیک و شاخص های تعدیل رود تفکیک شدند. حساسیت زئومورفیک هر بازه در سه گروه زیاد، متوسط و کم تقسیم بندی شدند. 2) در مرحله دوم، هر بازه رودخانه ای بر اساس فعالیت مستقیم انسان(مدیریت) و سازه های رودخانه ای تقسیم بندی شدند. بازه های رودخانه ای به چهار گروه A، B، C و D گروهبندی شدند. در مرحله سوم، با ترکیب مراحل قبلی (تعدیل ژئومورفیک و فعالیت انسانی) رودهای شهری به 12 طبقه تقسیم بندی شدند. شدت فعالیت فرایندهای ژئومورفیک هم با مقادیر 1، 2 و 3 رتبه بندی شدند. ظرفیت تعدیل ژئومورفیک همه بازه ها در گروه متوسط و کم قرار دارد. بازه های رودهای کورکورسر(4-1) و ماشلک (14-12) تقریباً طبیعی بوده و در گروه MD و MC قرار دارند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی متوسط داشته و مداخلات حفاظتی در کمتر از 10 درصد بازه وجود دارد. بازه های رودخانه گردکل در طبقه LA و LB طبقه بندی شدند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی کمی داشته و کناره های آن ها با پوشش های محافظ حفاظت می شود. پس از طبقه بندی رود، مخاطرات کانال های رودخانه ای شامل فرسایش، رسوب گذاری، فعالیت انسانی و هیدرولوژی در هر بازه مورد بررسی قرار گرفتند. در طبقه MD فرسایش غلبه داشته و در طی سیلاب فرایند تعدیل طبیعی اتفاق می افتد. دخالت های انسانی مشاهده شده در این بازه ها شامل اشغال دشت سیلابی، انباشت نخاله های شهری و برداشت رسوب از بستر رود می شود. در طبقات LA و LB در همه بازه ها اشکال رسوب گذاری دیده می شود. رسوب گذاری موجب کاهش ظرفیت کانال و خروج سیل از بالای تراس های آبرفتی شده که موجب ایجاد خسارت به مناطق شهری شده است.
تحلیل روند وقوع پدیده اقلیمی گرد و غبار در غرب کشور در 55 سال اخیر با بکارگیری روشهای آماری ناپارامتری
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به منظور شناسایی روند تغییرات زمانی - مکانی وقوع گرد و غبارها در غرب کشور از 16 ایستگاه سینوپتیک که دارای طولانی ترین و کامل ترین دوره آماری بودند؛ استفاده شد. در ابتدا به منظور ارایه دیدگاه اولیه از اقلیم گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه، تغییرات میانگین سال به سال و ماهانه روزهای همراه با گرد و غبار با استفاده از نمودار و نقشه مورد تحلیل قرار گرفته و مشخص گردید که غرب ایران از لحاظ تعداد روزهای همراه با گرد و غبار منطقه همگنی نبوده و تعداد روزهای گرد و غباری سالانه از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. سپس بر اساس روشهای آماری به بررسی روند وقوع این پدیده مهم اقلیمی پرداخته شد. دو روش آماری ناپارامتری من - کندال و سنس استیمیتور برای تحلیل روند داده ها انتخاب گردید. نتایج نشان داد که با توجه به طبیعت (گسسته بودن) داده های ورودی؛ روشهای آماری من-کندال و سنس استیمیتور کارایی بسیار مناسبی را برای تحلیل روند پدیده گرد و غبار از خود نشان دادند. همچنین نتایج حاصل از آزمونهای آماری مذکور نشان داد که همه ایستگاه های مورد مطالعه (با استثنای ایستگاه خوی) دارای روند هستند ولی از میان آنها فقط 8 مورد روند معنی داری دارند (3 ایستگاه روند کاهشی و 5 ایستگاه روند افزایشی دارند). نهایتا نقشه توزیع جغرافیایی نوع روند روزهای گرد و غباری در محیط GIS تهیه و نسبت به تحلیل آنها اقدام شد.