فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ شبکه های اجتماعی ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻤﯽ ﺩﺭ ﺍﺛﺮﮔﺬﺍﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻭ جهت دهی ﺑﻪ فرهنگ های ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣ ﺤﺴ ﻮﺏ می شوند. با وجود بحران های محیط زیستی فراوان در اقصی نقاط جهان، مسائل محیط زیستی بیش از آنچه جنبه فنی داشته باشند، از محتوایی اجتماعی - فرهنگی برخوردارند بنابراین، هدف نهایی حفاظت محیط زیست در رابطه با محیط اجتماعی، توسعه و افزایش آگاهی های محیط زیستی در سطح جامعه و نیز تقویت فرهنگ محیط زیستی در سطوح مختلف اجرایی می باشد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش شبکه اجتماعی تلگرام در فرهنگ سازی ارزش ها و باروهای محیط زیستی است که به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در 3 منطقه از مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شد. از بین سه منطقه، 340 معلم برای حجم نمونه آماری برگزیده شدند. در این پژوهش از روش پرسشنامه اینترنتی استفاده شد که افراد با استفاده از محتوای ارائه شده در آموزش های محیط زیستی مورد سنجش قرار گرفتند. برای به دست آوردن یافته های پژوهش از آزمون تااولندال، کای اسکوئر و مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میزان استفاده و واقعی تلقی- کردن محتوا در تلگرام، رابطه معکوس و بین میزان مشارکت و فعالیت معلمان در استفاده از تلگرام و فرهنگ محیط زیستی معلمان رابطه معنادار مثبتی وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان استفاده افزایش پیدا کند از برجستگی فرهنگی محیط زیست آنها کاسته می شود. همچنین یافته ها بر این واقعیت دلالت دارد که معلمان متناسب با نوع نیازهای فرهنگی خود از تلگرام استفاده می کنند.
تحلیل محتوای مقالات فصلنامه پژوهش های روستایی بین سال های 1389 تا 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از بررسی مقالات فصلنامه پژوهش های روستایی، دستیابی به وضعیت کلی فصلنامه طی شش دوره انتشار است. بدین منظور تمامی مقالات منتشرشده در این دوره ها از نظر موضوعی، جنسیت، تعداد نویسندگان، تخصص نویسندگان و محدوده های مطالعه شده بررسی شده است. جامعه آماری مطالعه شده، تمامی مقالات انتشاریافته طی سال های 1389 تا 1394 بوده که شامل شش دوره چهار شماره ای و 207 مقاله است. روش استفاده شده در مقاله حاضر، تحلیل محتوا بوده و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. داده ها توسط نرم افزار Excel محاسبه و نتایج به شکل شماتیک نمایش داده شده اند. نتایج به دست آمده نشان داده است که از میان 207 مقاله انتشار یافته طی شش دوره چهار شماره ای،حدود دوسوم نویسندگان را مردان و یک سوم را زنان تشکیل می دهند. همچنین دانشگاه های دولتی و به خصوص دانشگاه تهران، بیشترین میزان وابستگی سازمانی را در اختیار داشته اند. در میان موضوعات مورد توجه نویسندگان گردشگری روستایی و توسعه پایدار روستایی بیشترین تعداد مقالات را به خود اختصاص دادند.
تئوری ها و الگوهای مکان گزینی در چند نگارگی های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مکان گزینی به عنوان دانشی در قلمرو جغرافیا، در سیر تحول تاریخی خود گاهی دچار تغییراتی شده، ولی همواره دارای پشتوانه های نظری بوده است و در فرایند تکوین این دانش، دو محور اصلی یعنی سود بیشتر و کمّی شدن روش ها و مدل ها را می توان به صورت فزاینده ای شاهد بود. با گسترش دانش آمایش، محققان دریافتند که هر دو اصل فوق قابل تأمل و بازنگری است. این بازنگری ها بیشتر به روش مطالعه و تغییر در نگاه محققان معطوف است، به طوری که روش های کیفی در این زمینه ارجحیت یافته و نگاه ها از صلبیت های عینی به نسبی گرایی فکری تمایل یافته است. شاید بتوان علت این گرایش ها را در پیچیدگی سازمندی های طبیعی و اجتماعی و تأثیر عوامل دیگری جستجو کرد که در مکان گزینی نقش آفرینند و نگرش های سودمدارانه، جزءنگر و متغیّرهای صرف رقومی در تبیین آن ناکارآمدند؛ لذا برای درک بهتر مسائل آمایشی، شیوه ها و اهداف جدیدی مطرح می شود تا خرسندی عمومی و تضمین رفاه و سلامت محیطی را نیز فراهم آورد. این پژوهش که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی دارد با اتکا به روش تحلیل متن [1]، ضمن کالبد شکافی نظریه ها و الگوهای مکان گزینی و با طرح پارادایم آینده پژوهی به عنوان جایگزین تفکر برنامه ریزی، بنیان فکری جدیدی را باز تعریف کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد: · در آمایش کلاسیک، سود بیشتر، حداقل کردن هزینه و تجزیه و تحلیل بازار سه رکن تعیین کننده محسوب می شوند. · روش های کیفی چون تحلیل گفتمان [2]و طرح پارادایم آینده پژوهی می تواند افق جدیدی را پیشِ روی محققان قراردهد که با شیوه های کلاسیک، دستیابی به آن ها امکان پذیر نبوده است. · مدل های SD ، SWOT ، AHP و ... شیوه های متفاوت تحلیل های آمایشی را در پارادایم آینده پژوهی ارائه می دهد. [1] -Text Analysis [2] -Discourse Analysis
نفوذ بیانیه استکهلم1972 در روند آموزش و نهادینه شدن اصول و مفاهیم حاکم بر محیط زیست در حوزه حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس شکل گیری حقوق بین الملل محیط زیست بر پایه حقوق نرم می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نفوذ بیانیه استکهلم1972 بر روند آموزش و نهادینه شدن اصول و مفاهیم حاکم بر محیط زیست به روش اسنادی و درقالب پژوهش توصیفی_تحلیلی انجام شد. کنفرانس سازمان ملل متحد در زمینه محیط زیست انسانی، به عنوان اولین کنفرانس عمده در زمینه مسائل بین المللى محیط زیست، برآمده از رشد سریع آگاهی هاى جهانى در مورد محیط زیست بین المللى در دهه 1960 می باشد. باتوجه به این که سند پایانی این کنفرانس در ردیف اسناد غیرالزام آور جای دارد، این سؤال مطرح است که آیا این بیانیه در روند آموزش و نهادینه شدن حقوق محیط زیست نافذ بوده است؟ در همین راستا به دلیل ضرورت تبیین هرچه بیشتر اسناد غیرالزام آور در حقوق بین الملل محیط زیست، نسبت به مطالعه و بررسی اسناد و منابع متأثر از این بیانیه اقدام شد. بررسی ها نشان داد که این بیانیه به عنوان نقطه عطفی در فرایند آموزش و توسعه حقوق محیط زیست با به رسمیت شناختن حق برخورداری از محیط زیست سالم، ارتباط تنگاتنگ میان محیط زیست و حقوق بنیادین بشر را مورد توجه قرارداده است و با پیشنهاد تشکیل نهادهای بین المللی، همچون یونپ[1] و صندوق محیط زیست جهانی به روند همکاری های جهانی در زمینه توسعه ساختاری و آموزش حقوق محیط زیست انسجام بخشیده و با گردآوری اصول و مفاهیم عرفی در یک متن حقوقی غیرالزام آور، زمینه تجلی و تصویب آن را در اسناد الزام آور بعدی فراهم آورده است.
تولید دانش و توسعه در هزاره سوم و بررسی معیارهای علمی مقالات پژوهشی جغرافیای شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش و تولید آن، به عنوان منبع بنیادین خلق و حفظ اقتصاد، اجتماع و فرهنگی پویا همواره در طول تاریخ اهمیتی فزاینده داشته و موتور توسعه همه جانبه کشورها بوده است، اما در چند دهه گذشته اهمیت توسعه علمی در گفتمان نظریه جدید رشد و توسعه بیش از پیش مطرح شده و دهکده جهانی به سوی نظم جهانی اطلاعات پیش رفته است. براین اساس، در پژوهش حاضر ضمن تشریح ژرف و موشکافانه این روندها و تحولات، ویژگی های مهم تر مقالاتعلمی-پژوهشی در فرایند تولید دانش مشخص می شود و درنهایت میزان توجه به این ویژگی ها و معیارها در مقالاتعلمی-پژوهشی جغرافیای شهری بررسی و تحلیل می شود. روش تحقیق حاکم بر پژوهش کمی-کیفی و توصیفی-تحلیلی است. در روش کیفی از تکنیک دلفی و تحلیل محتوا و در روش کمی از پرسشنامه طیفی و آزمون T تک معیاره و فریدمن استفاده شده و به منظور رتبه بندی معیارها و زیرمعیارها از روش تحلیل چندمتغیره بهره گرفته شده است. براساس نتایج، در جهان فراصنعتی، سرمایه داری دانش نمایان می شود و اجتماعات پیشرفته در تکاپو برای نیل به توسعه ای دانش محور هستند و در این بین شهرها با قرارگرفتن در کانون این روندها و تلاش برای تطابق خود با آن، به دنبال خلق مزیت رقابتی پایدار هستند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که از نظر متخصصان، معیارهای «معناداری و خلاقیت»، «پایه های قوی روش شناسی» و «اصول اخلاقی» جایگاه بالاتری نسبت به سایر معیارها در تولید دانش دارند، درحالی که در مقاله های علمی-پژوهشی جغرافیای شهری این معیارها نسبت به سایر معیارها جایگاه پایین تری دارند.
تبیین نظری مبانی توسعة میان افزا و رویکردهای رویه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دهة 70 میلادی، واکنش های شدیدی نسبت به رشد و گسترش بی رویة شهرها، بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و راهبرد «توسعة درون زا» برای مقابله با این مشکل شکل گرفت. در این بین، «توسعة میان افزا» که زیرمجموعه ای از جنبش رشد هوشمند است، ساده ترین راهبرد برای تحقق توسعة درون زا محسوب می شود. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برمبنایِ مطالعة متون نظری و کاربستی انگاشت های مذکور در ادبیات جهانی، پیش می رود. در این پژوهش، ابتدا تعریفی اجمالی از مفهوم «توسعة درون زا» و «توسعة میان افزا» و رابطة آنها با هم ارائه خواهد شد. در ادامه، زمینه های تئوریکی که سببِ رشد و باروری مفهوم توسعة میان افزا شدند، به اختصار مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد؛ این زمینه ها عبارت اند از: «توسعة پایدار»، «نوشهرگرایی» و «رشد هوشمند». در این بخش سعی بر آن است که رابطة توسعة میان افزا با هریک از این جنبش ها تاحدّی تبیین شود. جمع بندی پژوهش با مرور فرایند عام توسعة میان افزا، مفاهیم کلیدی و اصلی رویه ای در این فرایند (مشارکت، ظرفیت سنجی و فازبندی) توضیح داده می شوند. دستاورد پژوهش، یافتن دو اصل اساسی حاکم بر مفاهیم رویه ای در توسعة میان افزاست که اساس به وجود آمدن مراحل مختلف فرایند هستند؛ این دو اصل عبارت اند از: «اصل بهبود و ارتقا» و «اصل زمینه گرایی».
طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شد به طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران پرداخته شود. طرح پژوهش کیفی و به طور ویژه مطالعه موردی کیفی است. در این راستا از اعضای هیأت علمی در رشته های برنامه ریزی درسی، مهندسی-عمران، معماری، کشاورزی، اقتصاد و علوم اجتماعی، در دانشگاه شیراز (جامعه آماری: به تعداد 72 نفر) به عنوان خبرگان تخصصی و استفاده از «رویکرد هدفمند» و با «روش انتخاب صاحب نظران کلیدی» و استفاده از «معیار اشباع نظری»، با 25 نفر به عنوان نمونه مصاحبه صورت گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و یافته ها در قالب سه مجموع مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و شبکه مضامین سازمان دهی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، یک چارچوب ماتریسی از ابعاد توسعه پایدار (محیط زیستی، اجتماعی-فرهنگی، نهادی، اقتصادی) و عنصر برنامه درسی (محتوا) شکل گرفت. 4 مضمون سازمان دهنده و 73 مضمون پایه شناسایی و شبکه مضامین استخراج شد؛ بدین صورت که طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی (به عنوان مضمون فراگیر) و مضامین سازمان دهنده شامل 4 بعد: اجتماعی و فرهنگی - محتوا؛ محیط زیستی - محتوا؛ اقتصادی- محتوا و نهادی- محتوا بودند. هر یک از این دسته ها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه (در کل:73 مورد) می باشند که شبکه مضامین به عنوان طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی سازمان دهی شدند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی را فراهم آورده است.
بررسی فلسفه غایت گرایی در اندیشه کارل ریتر (با تأکید بر عصر روشنگری و مکتب رمانتیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافی دانان سده های هجده و نوزده میلادی، عموماً متأثر از فیزیک نیوتنی که با مرتبط کردن فیزیک با نظام تغییرات و تضعیف ضرورت غایتمندی برای تبیین پدیده های طبیعی باب نوینی برای نفی غایت شناسی به عنوان دیدگاهی فاقد موضوعیت علمی گشوده بود، تنها تفسیری مکانیکی از طبیعت پدیداری عرضه کردند و بدین سان، درک مفاد غایتمندی طبیعت در جغرافیا به شکل چشمگیری از بین رفت. کارل ریتر، جغرافی دان آلمانی، بر اساس اعتقادات مذهبی خود و با تأسی از آرای فیلسوفانی چون کانت و مکتب رمانتیسم، تحلیل های جغرافیایی مبنی بر مکانیسم را ناقص دانسته و بر آن است که چنین تحلیلی، علاوه بر اینکه علم جغرافیا را فاقد اعتبار کلی و ضروری معرفی می کند، از تبیین طبیعت به عنوان کلی هدفمند و دارای غایت ناتوان است؛ از این رو، ریتر، غایتمندی طبیعت را به عنوان یکی از مهم ترین مبادی شناخت طبیعت در جغرافیا ضروری دانسته است و تلاش می کند در عین توجه به فیزیک نیوتنی، به منظور تبیین غایتمندی طبیعت و ضرورت توجه به این اصل در جغرافیا، آن را تبیین و این اصل را احیا کند که در جغرافیای مدرن به شکلی کنار گذاشته یا تضعیف شده بود. نوشتار حاضر، نظر به نیازمندی جغرافیا به گسترش حوزه معرفتی خویش، به روش توصیفی - تحلیلی و پس از معرفی تصویر نیوتنی از طبیعت، نقش فلسفه غایت گرایی را در اندیشه کارل ریتر بررسی می کند و در پی پاسخ گویی به این سؤال است که چرا جغرافی دانی همچون کارل ریتر مطابق سایر جغرافی دانان عصر خویش برای تفسیر طبیعت، صرف اکتفا به فیزیک نیوتنی را کافی ندانسته و نظام طبیعت را نظام هدفمندی دانسته است؟
نقدی بر روش شناسی تحقیقات جغرافیایی توسعه شهری در ایران مورد: رساله های دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه های دولتی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصر راهبردی در تحقیقات علمی به کارگیری فرایند روش شناسی مناسب با مسأله پژوهش است. با توجه به این که توسعه شهری از حوزه های مهم تحقیقات جغرافیا و برنامه ریزی شهری است، واکاوی روش شناسی این تحقیقات در به کارگیری یک فرآیند نظام مند ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بر این اساس واکاوی روش شناسی پژوهش های علمی همراه با رهیافت انتقادی و با ارزیابی ملاک های روش شناسی پژوهش (فرایند انجام پژوهش) هدف این تحقیق محسوب می شود. این پژوهش از نظر روش شناسی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه ای (چک لیست بیانیه پریزما) و شیوه خبره محور است. جامعه آماری پژوهش شامل 16 مورد از رساله های رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه های دولتی تهران در زمینه توسعه شهری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در فرایند روش شناسی پژوهش با توجه به نظر کارشناسان به ترتیب شاخص های بیان مسأله، پرسش های پژوهش و روش شناسی اهمیت بیشتری داشته و در اولویت های نخست قرار دارند، در صورتی که رساله های مورد بررسی از این حیث دچار کاستی بوده و موارد دیگری از جمله شاخص های منابع، تبیین هدف و آیین نگارش نمره بالاتری را به خود اختصاص داده اند. واژگان کلیدی: نقد، روش شناسی، توسعه شهری، رساله دکتری، بیانیه پریزما.
تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمین با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه دیالکتیک توسعه با فضای جغرافیای منشاء مباحث نظری متفاوتی در علوم جغرافیا شده است. کشور ایران جامعه متنوعی از حیث انسانی و طبیعی دارد، لذا توجه به توسعه ملی با این بافت جغرافیایی موضوعی قابل تامل است. مقاله حاضر سعی در تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمینی با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی ایران دارد. منظور از سازه های انسانی، اقوام حاضر در ایران است. بحث نظری در قالب «رویکردی انتقادی به مقوله توسعه» - با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا – همراه با توجه به «نظریه نوسازی» است. وضعیت توسعه یافتگی اقوام در ایران در هر سه بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سوال پژوهش حاضر است. تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ایی است؛ استفاده از منابع کتابخانه ایی، مقالات، اطلاعات و داده های ثانویه مورد توجه قرار گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مشارکت اقوام در قالب استان های پیرامونِ جغرافیایی در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با استان های مرکزی از میزان کمتری برخوردار است؛ لکن این وضعیت در هر دوره رو به بهبودی می رود. حضور اقوام در مدیریت سیاسی کشور، در سطح هیات دولت، بیانگر آن است که به غیر از آذربایجانی ها، بقیه اقوام حضور کم رنگی در مدیریت سیاسی کشور در سطح ملی دارند. وضعیت نهادهای مدنی در سطح محلی و منطقه ایی از وضعیت خوبی برخوردار نیست و باید تشکل ها و نهادهای مدنی در مقام مولفه ایی از توسعه سیاسی مورد توجه بیشتری قرار گیرند. در زمینه توزیع امکانات رفاهی و مادی در سطح استان های کشور و مناطق مرزی اقدامات خوبی انجام یافته است؛ لکن وضعیت توسعه مرکز- پیرامون همچنان در کشور باقی است. بودجه ریزی و برنامه ریزی به دلیل تک ساخت بودن نظام سیاسی ایران، بطور متمرکز برای تمامی واحدهای فروملی انجام می گیرد و این رویه برای توسعه اقتصادی کشور ضعف اساسی است. گسترش شبکه ارتباطی در کشور به شکل شعاعی است و این نوع شبکه ارتباطی، پیوند و ارتباط مناطق پیرامونی را با هم ضعیف می کند. در زمینه توسعه فرهنگی و اجتماعی، متغیرهایی چون ارزش ها و هنجارهای قومی، تعامل و روابط بین قومی مورد تحلیل قرار گرفته است، یافته ها نشان می دهد، این بعد توسعه هم با وضعیت مطلوب فاصله دارد.
فراتحلیل مقاله های علمی - پژوهشی در مجله های جغرافیایی ایران در بازة زمانی ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ (نشریه های مطالعه شده: «جغرافیا و توسعه»، «تحقیقات جغرافیایی» و «فضای جغرافیایی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی فعالیت های علمی یک جامعه، نقش مهمی در برجسته کردن نقاط ضعف و قوت این گونه فعالیت ها دارد و زمینه را برای کاهش موانع پیشرفت علمی فراهم می کند. این مقاله به منظور تحلیل روش ها و موضوعات مقاله های علمی - پژوهشی چاپ شده در مجلات جغرافیایی ایران در 5 سال (از ابتدای سال 1388 تا انتهای سال 1392) تهیه شده است. واحد نمونه این تحقیق، مجموع مقاله های چاپ شده در سه مجلة «جغرافیا و توسعه»، «تحقیقات جغرافیایی» و «فضای جغرافیایی» است که 596 مقاله را شامل می شود. معیارهای انتخاب مجلات نمونه عبارتند از: داشتن درجه علمی - پژوهشی، چاپ منظم و متوالی مجله طی سال های مطالعه شده، فراگیربودن عنوان مجله برای موضوعات جغرافیای انسانی و طبیعی و انتخاب یک مجله از دانشگاه آزاد اسلامی. تحقیق حاضر بر این فرض استوار است که فضای حاکم بر جغرافیای ایران بر جغرافیای کمّی و آماری تکیه دارد و موضوعات نظری و تبیین دیدگاه های تئوریک، جایگاهی در نوشته های جغرافیایی ندارند. روش تحقیق در این مطالعه، روش تحلیلی از نوع فراتحلیل است و شیوة جمع آوری اطلاعات، اسنادی است. نتایج نشان می دهد کوشش مسئولان نشریه ها، موجب چاپ مداوم و روند صعودی در تعداد مقاله ها است. رویکرد غالب در مقاله ها، رویکردی پوزیتیویستی و مطالعات پایه و نظری بسیار اندک است. موضوع بیشترین مقاله ها در هر سه نشریه در حوزة اقلیم شناسی است و روش مطالعات هم بیشتر از نوع اسنادی است. ناهمگونی و بی عدالتی فضایی در تحقیقات جغرافیای کشور بسیار محسوس است. تنها ده درصد از مطالعات، دربردارنده مطالعات ملی است. همة مقاله ها آزمون نظریه های موجود را دربردارد و نظریة جدیدی ارائه نشده است. سه مجله در 10 شاخص، نکات مشترک زیادی داشتند و به همین دلیل، نتایج حاصل از این تحقیق به سایر مجلات جغرافیایی کشور تعمیم داده می شود.
تبیین نظری – فلسفی اثرات رسانه های گروهی برفضای جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای اثرگذار در عصر مدرنیته رسانه های جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، اینترنت و... هستند که با تکیه به آن ها، سرعت حرکت اطلاعات و تغییرات پیرو آن در فضای جغرافیایی افزایش چشمگیری یافته است. به عبارت بهتر به کمک ابزارهای ارتباطی و رسانه ای، اطلاع یابی از وضعیت فضاها و مکان های جغرافیایی، توسعه زیادی یافته و از این طریق، سرعت مقایسه مکان ها و فضاهای جغرافیایی با یکدیگر نیز افزایش یافته است. این روند، فشردگی مکانی - فضایی را شدت بخشیده و نقش مهمی در ساخت فضا و ایجاد تغییر در فرایندهای حاکم بر آن داشته است؛ بنابراین به نظر می رسد در عصر حاضر، یکی از مهم ترین عوامل ایجاد تحول و بازساخت در فضاهای جغرافیایی و حتی قضاوت درباره چگونگی عملکرد نیروهای تصمیم گیر و برنامه ریز آن ها رسانه های جمعی هستند. در این راستا با توجه به محتوای نظری موضوع در این پژوهش کوشش شده است به روش توصیفی - تحلیلی با تبیین کارکردهای رسانه های گروهی در چگونگی ایجاد تغییر در فضای جغرافیا از منظر فلسفی، رویکرد نوینی در تحلیل رابطه متقابل رسانه و فضای جغرافیایی ارائه شود. نتایج پژوهش بیانگر آن است که رسانه های گروهی از طریق تأثیر بر ادراک محیطی مردم و نیروهای تصمیم گیر نیروی ایجاد تحول و بازساخت فضا را به میزان شایان توجهی افزایش داده اند.
ارزیابی روش های آموزش محیط زیست بر اساس مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،ارزیابی شیوه های آموزشی به منظور انتخاب شیوه های مناسب آموزشی در جهت ارتقاء آگاهی های محیط زیستی و نهایتاً تغییر رفتار فردی در حفظ محیط زیست می باشد. روش تحقیق، پژوهشی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل 260 نفر از مدیران و کارشناسان دولتی شهر تهران بوده است. ابزار نظرسنجی، پرسشنامه با طرح یک سؤال در مقیاس چند گزینه ای-تک جوابی بوده که جهت سنجش میزان علاقه کارکنان در خصوص انواع روش های معمول آموزشی در ادارات صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از نظرسنجی در فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) با در نظر گرفتن کلیه معیارهای تأثیرگذار در فرایند تصمیم گیری مورد ارزیابی قرارگرفت. در این مدل با روش دلفی و کسب نظر از افراد متخصص دانشگاهی در حوزه علوم تربیتی، پارامترهای زمان، هزینه، افزایش سطح دانش، تعداد فراگیران، تغییر رفتار و وجود تعامل بین فراگیران به عنوان معیارهای اصلی انتخاب و رتبه بندی صورت پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کارگاه آموزشی دارای بالاترین امتیاز با وزن 515/0 بوده و گزینه های آموزش از راه دور با وزن 263/0 و سخنرانی با وزن 222/0 در اولویت های بعدی قرار گرفته اند. همچنین در این تحقیق با تغییر در ارجحیت هر یک از معیارها، اولویت روش های آموزشی نیز به صورت کمّی قابل محاسبه می باشد. به طوری که با هدف افزایش تعداد فراگیران (تغییر درصد وزنی معیار فراگیران از 6/7 به 8/37) آموزش از راه دور نسبت به سایر گزینه ها دارای اولویت بالاتری می باشد. به همین ترتیب با هدف افزایش سطح دانش (تغییر درصد وزنی معیار دانش از 9/16 به 3/60)، سخنرانی دارای اولویت بالاتری خواهد گردید.
نقش استراتژی های توسعه شهری CDS در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با تلفیق مدل هایANP و SWOT (مطالعه موردی: شهرک بهار شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکان غیررسمی نمودی از روند رو به رشد نابرابری های فضایی در شهرهاست، که ناشی از رشد سریع و نامتعادل شهرها می باشد و پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی، کالبدی را به همراه دارد. استراتژی های توسعه شهر از دیدگاه های جدید و تأثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی سکونتگاه های غیررسمی می باشد. مهم ترین هدف تحقیق بررسی شرایط و مشکلات سکونتگاه های غیررسمی شهرک بهار شیراز با رویکرد CDS در جهت ساماندهی شرایط آنهاست، و با بررسی شاخص های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی، زیست محیطی و برخورداری از خدمات اساسی به تحلیل سکونتگاه غیررسمی شهرک بهار شیراز می پردازد. پژوهش حاضر با ماهیت کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی- تحلیلی) به بررسی نقش استراتژی های توسعه شهری در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با تلفیق مدل های ANP و SWOT در شهرک بهار شیراز می پردازد. جامعه آماری متخصصان و مدیران شهری شیراز می باشد، حجم نمونه 100 نفر برآورد شد و از طریق روش نمونه گیری چند مرحله ای شناسایی و پرسشنامه های تحقیق تکمیل گردید، سپس با استفاده از مدل تحلیل شبکه و از طریق نرم افزار تصمیم گیری چندمعیاره SuperDecisons اوزان هر یک از استراتژی های ساماندهی مسکن در سکونتگاه غیررسمی شهرک بهار به دست آمد و همه معیارها با توجه به هدف بهبود وضعیت ساکنان شهرک بهار نیز به ترتیب مشخص گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که بخش عمده سکونتگاه غیررسمی شهرک بهار ناشی از مهاجرتهای روستا -شهری است که از احساس تعلق شهروندی پایینی برخوردار بوده و برای سکونتگاه غیررسمی شهرک بهار شیراز، ایجاد اشتغال ساکنین و بهبود کیفیت مصالح و ساخت و سازها با 86/22 درصد اهمیت، استراتژی برتر، حکمروایی خوب محلی با1/18 درصد استراتژی دوم و بهبود و افزایش کیفیت خدمات با 12درصد در اولویت سوم استراتژی قرار دارد.
زیست پذیری شهری: مفهوم، اصول، ابعاد و شاخص ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، شهرها مکان اصلی کار و زندگی بخش عمده بشر شده اند، به طوری که بیش از 50% از جمعیت 7 میلیارد نفری جهان در شهرها زندگی می کنند. از این رو، توجه به کیفیت زندگی، شرایط، امکانات و نیازهای ساکنان شهرها، مسئله ای حیاتی است. نظر به مشکلات متعدد شهرها، رویکردهای مختلفی برای ارتقا و بهبود شرایط زندگی در آنها پیشنهاد و مطرح شده است که زیست پذیری شهری یکی از آنها است. امروزه زیست پذیری در بیشتر کشورهای توسعه یافته به عنوان یک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پایداری در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی شهری گسترش پیدا کرده است. این مقاله ضمن معرفی زیست پذیری به عنوان رویکرد غالب در برنامه ریزی شهری جهان معاصر؛ خاستگاه نظری، دیدگاه های تأثیرگذار و ادبیات نظری- تجربی، ابعاد و شاخص های آن را بررسی کرده است. این تحقیق به لحاظ هدف بنیادی- نظری و داده های آن، به روش کتابخانه ای – اسنادی فراهم آمده است. یافته های مقاله بیانگر این موضوع است که با توجه به شرایط امروز، در بیشتر شهرهای جهان توافق کلی درباره اهمیت و ضرورت شناخت، تحلیل و تبیین زیست پذیری شهری در ابعاد گوناگون وجود دارد؛ اما اجماع نظر درباره تعریف، اصول، معیارها و شاخص های آن وجود ندارد. مهم ترین علت این امر را می توان در وابستگی مستقیم این مفهوم به شرایط مکانی، زمانی و مهم تر از همه، بستر اجتماعی- اقتصادی و مدیریتی جامعه هدف دانست.
مدلسازی رشد شهری بجنورد با استفاده از داد ه های سنجش از دور (بر اساس شبکه عصبی– مارکوف و مدلساز تغییرات زمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر سرعت لجام گسیخته شهرنشینی و متقابلاً گسترش کالبدی شهرها و دست اندازی آن ها به زمین های مستعد کشاورزی حومه شهری تخریب های غیر قابل جبرانی بر محیط زیست داشته است. ضرورت مدل سازی و مهار این گسترش های خارج از برنامه، محققین زیادی را از حوزه های مختلف بر آن داشته است تا جهت جلوگیری از چنین گسترش هایی، مدل های پایش و پیش بینی مختلفی را ارائه دهند. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی رشد شهری شهر بجنورد بر اساس تلفیق طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه و مدل زنجیره مارکوف با استفاده از مدلساز تغییرات زمین بوده است. از تصاویر لندست 5 مربوط به سال 1384 و لندست 8 مربوط به سال 1392 جهت تهیه نقشه کاربری اراضی به روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه استفاده گردید و با اعمال متغیرهای فاصله از جاده، شیب و متغیر های کیفی مدلسازی رشد شهری برای سال 1410 انجام گرفت. نتایج مدلسازی پتانسیل تبدیل در همه زیر مدل ها صحت بالای 2/95 درصد را نشان داد. اعتبار سنجی مدل با محاسبه ضرایب کاپا (ضرایب کاپای بالای 86 درصد) بیانگر اعتبار مدل می باشند. نتایج بدست آمده از بررسی تغییرات و پیش بینی کاربری اراضی نیز، گویای رشد توسعه مناطق شهری و متقابلاً کاهش کلاس های دیگر کاربری اراضی بوده و با توجه به نتایج حاصل این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. اراضی شهری از 38/1529 هکتار در سال 1384 به 1837 هکتار در سال 1392 افزایش یافته است. این روند صعودی در آینده نیز ادامه خواهد داشت و طبق نتایج بدست آمده به 31/2856 هکتار می رسد.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم یکپارچه مدل سازی تغییر کاربری اراضی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر افزایش جمعیت و رشد شهر و شهرنشینی موجب افزایش اهمیت زمین و لزوم مدیریت کاربری آن شده است. نتایج رشد شهر در مسائل اجتماعی و محیطی مثل از بین رفتن زمین های کشاورزی، رشد ناموزون شهرها و افزایش ترافیک دیده می شود. با توجه به پیچیدگی و پویایی محیط شهری و لزوم هدفمند نمودن تغییرات کاربری اراضی، تلفیق GIS و PSS در قالب سیستم های حامی برنامه ریزی مکانی (SPSS) اجتناب ناپذیر می باشد. هدف از انجام این تحقیق، توسعه یک سیستم حامی برنامه ریزی مکانی برای مدلسازی تغییر کاربری اراضی شهری (ULCMS) می باشد، به صورتی که برنامه ریزان بتوانند به نحو مناسبی دانش کارشناسی را در قالب معیارها و وزن های مورد نظر وارد کرده و تاثیر آنها را در نتایج کار ملاحظه نمایند. سیستم توسعه داده شده شامل ابزارهای ارزیابی تناسب زمین، محاسبه مساحت مورد نیاز کاربری ها و تغییر کاربری اراضی می باشد. در این راستا، از مدل های دسترسی، مدل های همسایگی، روش های تصمیم گیری چند معیاره، عملگرهای فازی، رگرسیون خطی، مدل ماکزیمم پتانسیل و بهینه سازی سلسله مراتبی استفاده شده است. ارزیابی عملی سیستم برای سنجش تغییر کاربری های مسکونی، تجاری، صنعتی، زراعی و خدماتی برای سال 1395 و 1390 در شهر شیراز انجام گرفت. نتیجه این امر نشان می دهد که ULCMS به فهم بهتر کاربران، نمایش پیچیدگی سیستم کاربری اراضی و توسعه و بهبود استراتژی های مدیریت کاربری اراضی کمک می کند تا تعادل بهتری بین گسترش شهری و حفاظت محیطی ایجاد کند.
ارائه روش نظریه زمینه ای برای مدل سازی مفهومی پیامدهای تغییرات اقتصادی در روستاهای شهرستان چرداول: مطالعه موردی روستاهای مسیر راه کربلا در دهستان شباب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییر و تحولات متعدد در ساختار اقتصادی روستاهای شهرستان چرداول، پژوهش حاضر با هدف بازسازی مفهومی پیامدهای تغییرات اقتصادی در چهار روستای منتخب که در مسیر جاده کربلا قرار دارند، درک و تفسیر مردم از شرایط، تعاملات و پیامدهای این تغییرات را با رویکرد کیفی نظریه زمینه ای مورد بررسی قرار داده است. نمونه ها به صورت هدفمند و با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. بنابراین، روستاییانی که در گذشته به کشاورزی اشتغال داشتند و اکنون به فعالیت های دامداری و زنبور داری و مشاغل خدماتی می پردازند، انتخاب شدند. انتخاب نمونه ها تا رسیدن به اشباع نظری از ساکنان روستاهای مورد مطالعه ادامه داشت. در کل، مطالعه روی 47 نفر صورت گرفت. داده های گردآوری شده در قالب 48 مفهوم، هفت مقوله عمده و یک مقوله هسته ای کد گذاری شدند. نتایج نشان داد که مردم روستاهای منتخب پیامدهای تغییرات اقتصادی را به مثابه تحول در کارکرد روستا و افزایش مشاغل جدید درک کرده اند.
ارزیابی مقایسه ای صحت ارتفاعی مدل های رقومی ارتفاعی ASTER و SRTM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های رقومی ارتفاعی پژوهشگران را قادر می سازند تا تحقیقات جغرافیایی در مقیاس جهانی و منطقه ای از قبیل تغییرات جهانی، مخاطرات محیطی، پایش محیط و ... را انجام دهند. بنابراین مدل های رقومی ارتفاعی نقشی کلیدی در تحقیقات علمی ایفا می کنند. SRTM و ASTER GDEM دو مجموعه از داده های ارتفاعی هستند که بصورت پوشش جهانی(تقریباً 80 درصد سطح کره زمین) در دسترس می باشند. بنابراین لازم است قبل از استفاده از آنها، صحت ارتفاعی هر کدام مورد ارزیابی قرار گرفته و داده مناسب با توجه به هدف تحقیق انتخاب گردد. مدل رقومی ارتفاعی حاصل از تصاویر ASTER دارای قدرت تفکیک مکانی 30 متری می باشد. بنابراین به نظر می رسد داده های ارتفاعی دقیق تری از SRTM که دارای قدرت تفکیک مکانی 90 متر می باشد، ارائه دهد. مطالعات مختلفی جهت مقایسه صحت ارتفاعی هر کدام از این دو مدل رقومی ارتفاعی در کشورهای مختلف انجام گرفته است که نتایج آن بیانگر مزایا و محدودیت های هر کدام نسبت به دیگری می باشد. در این تحقیق صحت ارتفاعی این دو مدل در سه منطقه از ایران شامل آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و بوشهر که دارای ویژگی های توپوگرافی متفاوت می باشند، با استفاده از نقاط کنترل ارتفاعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که RMSE بعنوان شاخص خطا برای مناطق مورد مطالعه در آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و بوشهر در مدل SRTM به ترتیب 6/1، 7/4 و 2/9 و در ASTER GDEM به ترتیب 8/7، 8/3 و 7/2 متر می باشد. بنابراین صحت ارتفاعی SRTM در هر سه منطقه از ASTER GDEM بالاتر می باشد. در این تحقیق رابطه بین خطای ارتفاعی و خصوصیات زمین از جمله شیب و جهت شیب نیز مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن ارائه گردیده است. یافته های نهایی تحقیق حاکی از صحت ارتفاعی بالای SRTM در مقایسه با ASTER GDEM در ایران می باشد. بنابراین جهت کاربردهای متعدد، SRTM گزینه مناسب تری می باشد.
تحلیل دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرز به عنوان پدیده ای پویا، یکی از موضوعات بنیادی مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می رود. در گذشته، بیشتر مطالعات مرزی، تقریباً به طور انحصاری بر حکومت ها متمرکز بودند، اما امروزه مرز، خطی قلمداد می شود که مقیاس های فضایی و اجتماعی متنوع را از یکدیگر جدا می کند. درواقع، بیشتر پژوهش های کنونی در جغرافیای انتقادی، بازتاب دهندة گرایش مجدد به وجود مرز است. در این مطالعات، مرزها به عنوان سازه های اجتماعی پویا درک می شوند. چنین آثاری، حول محور جدال و مناظره ای بین ایستایی و تغییر، ثبات و پویایی درباره موضوع «تحدید حدود فضایی» تولید و بازتولید اجتماعی مرزها سازماندهی شده اند. با توجه به دگرگونی های جهان امروز و نیز وجود خلأ ادبیات نظری درباره مرز و تحولات آن در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، ضرورت انجام دادن این پژوهش کاملاً احساس می شود. این تحقیق، بنیادی- نظری است و به روش تحلیلی، به بررسی دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرزی می پردازد. نتایج نشان می دهد جهان سرشار از مرزهای مختلف است و امروزه مرزها نه تنها در اطراف حاکمیت های سرزمینی حکومت ها، بلکه در اطراف ملت ها، گروه ها، مذاهب و افراد نیز کشیده شده اند. از این رو، مطالعه مرز مستلزم وجود دیدگاهی سلسله مراتبی و چندبعدی است.